عرصههای ارتباطی
#تکنوکلاس 🔸فضای دیجیتال و سبک زندگی #یونس_شکرخواه وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و در توضیح آن گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید؛ یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم؛ رمزگشایی…
#شکرخواه در پاسخ به این سوال که فضای #دیجیتال و #تکنولوژی چه تاثیری بر زندگی افراد دارد؟ به طرح این پرسش متقابل پرداخت که باید گفت کجاها تاثیر نداشته است؟
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که میگفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمیشد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتالها روی خط قرار میگیرند ما وارد #فضایسایبری میشویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی میگیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کردهایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه #استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار میدهد در آنها رفتارهای خاصی را ایجاد میکند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت؛ تکنولوژی و به جای حیوانات، انسانها را قرار داده است؛ یعنی ما انسانها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به #فضایمجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول #توییتر و بعد #فیسبوک؛ هر کدام ویژگیهایی را اضافه کردند. توییتر #ریتوییت را آورد فیسبوک #لایک را آورد. من و شما همانقدر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم که #سیانان و فلان شخصیت سیاسی استفاده میکرد؛ اینها اعتیادآور است. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکسهای عجیب و غریب میزنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی میتوانیم لایک کنیم یعنی میتوانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد #ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. #اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام میدهد. برنامههایی آمد که تعداد لایک و #فالوئرها را بالا میبرد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از #سلبریتیها افت کردند.
شکرخواه که بنیانگذار #سایبرژورنالیسم در ایران است درباره #سوادرسانهای گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم، رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وبسایتهای ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی میآورند فراداده بدهند و نمیدانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامهها در تمام فصلها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگبندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانهای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن در آن راحت است.
شکرخواه تاثیر #شبکههایاجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده میشود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصویر نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمیتوان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه میدهند بیرون هم میتوان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانهها در دست رژیم پهلوی بود پس دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولتها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیههای کشورها اینقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل میشود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیدهاید اما به واسطه تصویری که رسانهها از کره شمالی ساختهاند از آن میترسید. دولتها از این نظر خیلی پیشرفت کردهاند.
@younesshokrkhah
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که میگفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمیشد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتالها روی خط قرار میگیرند ما وارد #فضایسایبری میشویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی میگیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کردهایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه #استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار میدهد در آنها رفتارهای خاصی را ایجاد میکند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت؛ تکنولوژی و به جای حیوانات، انسانها را قرار داده است؛ یعنی ما انسانها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به #فضایمجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول #توییتر و بعد #فیسبوک؛ هر کدام ویژگیهایی را اضافه کردند. توییتر #ریتوییت را آورد فیسبوک #لایک را آورد. من و شما همانقدر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم که #سیانان و فلان شخصیت سیاسی استفاده میکرد؛ اینها اعتیادآور است. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکسهای عجیب و غریب میزنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی میتوانیم لایک کنیم یعنی میتوانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد #ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. #اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام میدهد. برنامههایی آمد که تعداد لایک و #فالوئرها را بالا میبرد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از #سلبریتیها افت کردند.
شکرخواه که بنیانگذار #سایبرژورنالیسم در ایران است درباره #سوادرسانهای گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم، رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وبسایتهای ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی میآورند فراداده بدهند و نمیدانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامهها در تمام فصلها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگبندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانهای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن در آن راحت است.
شکرخواه تاثیر #شبکههایاجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده میشود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصویر نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمیتوان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه میدهند بیرون هم میتوان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانهها در دست رژیم پهلوی بود پس دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولتها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیههای کشورها اینقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل میشود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیدهاید اما به واسطه تصویری که رسانهها از کره شمالی ساختهاند از آن میترسید. دولتها از این نظر خیلی پیشرفت کردهاند.
@younesshokrkhah
🔸جديت در روزنامهنگاری
كالایی كه كمتر يافت میشود
▫️#عیسی_محمدی - روزنامهنگار
یکی از بهترین فرمولهای #روزنامهنگاری که تا به حال آموختهام و توی دفترچههایم ثبت کردهام و البته ارتباطی هم به تکنیکهای روزنامهنگاری ندارد، یک نگرش روزنامهنگارانه است. این را هم از #سیدفرید_قاسمی آموختهام؛ که ده، پانزده سال پیش گمانم در مصاحبه با جامجم اشاره کرده بود. جایی که مصاحبهشونده از او میپرسد یک فرمول در دنیای روزنامهنگاری؟ و او هم پاسخ میدهد که: از میزان کسانی که در روزنامهنگاری جدی کار میکنند، کم میشود.
در واقع یک نمودار است. یعنی هرچقدر عدد جدیت در کار بالاتر میرود، به همان نسبت عدد فعالانی که با این جدیت کار میکنند، کم میشود. شايد نود درصد فعالان روزنامهنگاری، نزدیک به ده، بیست درصد در کارشان جدی باشند. همینطور این عدد جلوتر میرود. در نهایت کسانی که هشتاد یا نود درصد در کارشان جدی هستند، تعدادشان کمتر میشود، ده درصد یا کمتر. و حتی بالاتر از این، کسانی که نود یا نود و پنج درصد در کارشان جدی هستند، دیگر انگشتشمار میشوند.
بد نیست در این میانه، جملهای از #اندرو_کارنگی، میلیاردر بزرگ چند دهه گذشته #آمریکا و جهان را مرور کنیم. در جایی گفته بود که بیشتر آدمها مقداری از وجودشان یا زندگیشان را برای کارشان میگذارند. اما عدهای دیگر نیمی از وجودشان را برای کار میگذارند و باید به آنها احترام گذاشت. اما گروهی دیگر هستند که همه وجود و زندگیشان را برای کارشان میگذارند و دنیا باید به افتخار اینها، بایستد و کلاه از سر بردارد.
برگردیم به ماجرای اصلی. امروزه #روزنامهنگاران و کارمندان رسانه زیادی را داریم که سرگرم تولید خبر و محتوای خبری و رسانهای هستند؛ حالا در هر #ژانر و قالبی که میخواهد باشد. واقعاً چند درصد این افراد، بالای نود درصد در کارشان جدیت دارند؟ اما وقتی که از جدیت صحبت میکنیم، یعنی چه؟ #محسن_چاوشی روزگاری در یکی از مصاحبههای خود، ماجرای خواندن آهنگ علی سنتوری را ذکر کرده بود. او میگفت که به قدری وضعیت مالی بدی داشت که حتی پول نداشت تا ازگل، محل اقامت #داریوش_مهرجویی برود. او حتی استودیویی هم نداشت، در نهایت یک پتو داخل دیوارهای یکی از اتاقهایش کشیده و یک پتو هم بیرون در و دیوار، تا حالت عایق ایجاد شود. حتی گاهی میرفت زیر پتویی که روی خودش و ادوات موسیقیاش کشیده بود، شروع به تمرین میکرد؛ هم برای اینکه صدا بیرون نرود و همسایهها شاکی نشوند و هم برای اینکه کیفیت بهتری داشته باشد. جدیت، یعنی چنین چیزی. چقدر ما حاضریم با این وضعیت کار کنیم؟
بیشتر نقل قولها و گفتههایی که از روزنامهنگاران شاغل میشنویم، حاکی از این است که اگر در بخشی دیگر، کاری بهتر پیدا کنند با موقعیت شغلی بهتر، حتماً خواهند رفت. حتی بخشی از بدنه روزنامهنگاری، اساساً به اینجا آمده است تا راه را برای یک کار کارمندی و روابط عمومی و مشاوری و کار در جایی دیگر باز کند. در واقع برای آنها، روزنامهنگاری یک غایت نیست؛ یک مسیر است. آنها نمیخواهند #روزنامهنگار بمانند و روزنامهنگار بمیرند؛ آنها از پلهای به نام روزنامهنگاری میخواهند بالا بروند به سمت مقصد دلخواهشان.
یکی از دوستان، نقل قول جالبی از یکی از اعضای تیم #محمد_قوچانی نقل میکرد. البته این نقل قول برای ده، دوازده سال پیش بود. میگفت وقتی قوچانی از زندان آزاد شد، پیش ما آمد و گفت روزنامه بعدی را کی بزنیم؟ به او گفتیم شما همین امروز از زندان آمدهای، چند روزی صبر کن. قوچانی هم جواب داده بود که ما روزنامهنگاریم، اگر هم نگذارند کارمان را بکنیم، حتی اگر شده با یک روزنامه دیواری هم باید کارمان را پیش ببریم.
روزنامهنگار جدی از نظر من یعنی کسی که به روایت قوچانی، در این شغل از حیث مالی و فرهنگی و ذهنی به رضایت کامل برسد. نه اینکه هنوز بخشی از ذهنش پیش دنیای #سینما و موسیقی و #سلبریتیها و سیاست و دولت و ... باشد. نه اينكه به قول برخي از هنرمندان، روزنامهنگاري آكنده از هنرمنداني شكستخورده و عقيم مانده باشد كه عقدههاي فروخوردهاي دارند. او همه ذهن و روانش در این کار لبریز شده و به ارضای کامل حرفهای و فرهنگی و ذهنی میرسد. دیگر نیاز به تجربهای در حوزهای دیگر نداشته و ندارد.
یک روزنامهنگار جدی، در یک روزنامه یا مجله یا شبکه تلویزیونی یا سایت کار میکند. اگر نشد، در یک سایت یا حساب شبکه مجازی اجتماعی. اگر نشد به صورت ناشناس کارش را پیش میبرد. اگر باز هم نشد، به ارسال سوژه و مطالعه و تمرین ادامه میدهد تا فرصت مناسب برسد.
او یا روزنامهنگاری میکند، یا وقتی روزنامهنگاری نمیکند دربارهاش حرف میزند. یا وقتی که هیچ کدام را انجام نمیدهد دربارهاش فکر میکند.
واقعاً فکر میکنید چند درصد روزنامهنگارانی چنین جدی داریم؟
▫️روزنامهنگاری جدید | NewJournalism@
كالایی كه كمتر يافت میشود
▫️#عیسی_محمدی - روزنامهنگار
یکی از بهترین فرمولهای #روزنامهنگاری که تا به حال آموختهام و توی دفترچههایم ثبت کردهام و البته ارتباطی هم به تکنیکهای روزنامهنگاری ندارد، یک نگرش روزنامهنگارانه است. این را هم از #سیدفرید_قاسمی آموختهام؛ که ده، پانزده سال پیش گمانم در مصاحبه با جامجم اشاره کرده بود. جایی که مصاحبهشونده از او میپرسد یک فرمول در دنیای روزنامهنگاری؟ و او هم پاسخ میدهد که: از میزان کسانی که در روزنامهنگاری جدی کار میکنند، کم میشود.
در واقع یک نمودار است. یعنی هرچقدر عدد جدیت در کار بالاتر میرود، به همان نسبت عدد فعالانی که با این جدیت کار میکنند، کم میشود. شايد نود درصد فعالان روزنامهنگاری، نزدیک به ده، بیست درصد در کارشان جدی باشند. همینطور این عدد جلوتر میرود. در نهایت کسانی که هشتاد یا نود درصد در کارشان جدی هستند، تعدادشان کمتر میشود، ده درصد یا کمتر. و حتی بالاتر از این، کسانی که نود یا نود و پنج درصد در کارشان جدی هستند، دیگر انگشتشمار میشوند.
بد نیست در این میانه، جملهای از #اندرو_کارنگی، میلیاردر بزرگ چند دهه گذشته #آمریکا و جهان را مرور کنیم. در جایی گفته بود که بیشتر آدمها مقداری از وجودشان یا زندگیشان را برای کارشان میگذارند. اما عدهای دیگر نیمی از وجودشان را برای کار میگذارند و باید به آنها احترام گذاشت. اما گروهی دیگر هستند که همه وجود و زندگیشان را برای کارشان میگذارند و دنیا باید به افتخار اینها، بایستد و کلاه از سر بردارد.
برگردیم به ماجرای اصلی. امروزه #روزنامهنگاران و کارمندان رسانه زیادی را داریم که سرگرم تولید خبر و محتوای خبری و رسانهای هستند؛ حالا در هر #ژانر و قالبی که میخواهد باشد. واقعاً چند درصد این افراد، بالای نود درصد در کارشان جدیت دارند؟ اما وقتی که از جدیت صحبت میکنیم، یعنی چه؟ #محسن_چاوشی روزگاری در یکی از مصاحبههای خود، ماجرای خواندن آهنگ علی سنتوری را ذکر کرده بود. او میگفت که به قدری وضعیت مالی بدی داشت که حتی پول نداشت تا ازگل، محل اقامت #داریوش_مهرجویی برود. او حتی استودیویی هم نداشت، در نهایت یک پتو داخل دیوارهای یکی از اتاقهایش کشیده و یک پتو هم بیرون در و دیوار، تا حالت عایق ایجاد شود. حتی گاهی میرفت زیر پتویی که روی خودش و ادوات موسیقیاش کشیده بود، شروع به تمرین میکرد؛ هم برای اینکه صدا بیرون نرود و همسایهها شاکی نشوند و هم برای اینکه کیفیت بهتری داشته باشد. جدیت، یعنی چنین چیزی. چقدر ما حاضریم با این وضعیت کار کنیم؟
بیشتر نقل قولها و گفتههایی که از روزنامهنگاران شاغل میشنویم، حاکی از این است که اگر در بخشی دیگر، کاری بهتر پیدا کنند با موقعیت شغلی بهتر، حتماً خواهند رفت. حتی بخشی از بدنه روزنامهنگاری، اساساً به اینجا آمده است تا راه را برای یک کار کارمندی و روابط عمومی و مشاوری و کار در جایی دیگر باز کند. در واقع برای آنها، روزنامهنگاری یک غایت نیست؛ یک مسیر است. آنها نمیخواهند #روزنامهنگار بمانند و روزنامهنگار بمیرند؛ آنها از پلهای به نام روزنامهنگاری میخواهند بالا بروند به سمت مقصد دلخواهشان.
یکی از دوستان، نقل قول جالبی از یکی از اعضای تیم #محمد_قوچانی نقل میکرد. البته این نقل قول برای ده، دوازده سال پیش بود. میگفت وقتی قوچانی از زندان آزاد شد، پیش ما آمد و گفت روزنامه بعدی را کی بزنیم؟ به او گفتیم شما همین امروز از زندان آمدهای، چند روزی صبر کن. قوچانی هم جواب داده بود که ما روزنامهنگاریم، اگر هم نگذارند کارمان را بکنیم، حتی اگر شده با یک روزنامه دیواری هم باید کارمان را پیش ببریم.
روزنامهنگار جدی از نظر من یعنی کسی که به روایت قوچانی، در این شغل از حیث مالی و فرهنگی و ذهنی به رضایت کامل برسد. نه اینکه هنوز بخشی از ذهنش پیش دنیای #سینما و موسیقی و #سلبریتیها و سیاست و دولت و ... باشد. نه اينكه به قول برخي از هنرمندان، روزنامهنگاري آكنده از هنرمنداني شكستخورده و عقيم مانده باشد كه عقدههاي فروخوردهاي دارند. او همه ذهن و روانش در این کار لبریز شده و به ارضای کامل حرفهای و فرهنگی و ذهنی میرسد. دیگر نیاز به تجربهای در حوزهای دیگر نداشته و ندارد.
یک روزنامهنگار جدی، در یک روزنامه یا مجله یا شبکه تلویزیونی یا سایت کار میکند. اگر نشد، در یک سایت یا حساب شبکه مجازی اجتماعی. اگر نشد به صورت ناشناس کارش را پیش میبرد. اگر باز هم نشد، به ارسال سوژه و مطالعه و تمرین ادامه میدهد تا فرصت مناسب برسد.
او یا روزنامهنگاری میکند، یا وقتی روزنامهنگاری نمیکند دربارهاش حرف میزند. یا وقتی که هیچ کدام را انجام نمیدهد دربارهاش فکر میکند.
واقعاً فکر میکنید چند درصد روزنامهنگارانی چنین جدی داریم؟
▫️روزنامهنگاری جدید | NewJournalism@
🔸بهاي بزرگ
▫️#زهرا_مشتاق - روزنامهنگار
دختری ١۵، ١۶ ساله بودم و مثل خیلیهای دیگر عاشق بازیگری. دوره بازیگری با #حمید_سمندریان را گذرانده بودم و ٢۴ ساعته از این تئاتر به آن تئاتر میرفتم. اتفاقا در یک گروه پربازیگر هم نقش داشتم و بازی میکردم. محل تمرین در اداره تئاتر در میدان فردوسی بود. تمرین ما ساعت دو بعدازظهر شروع میشد. یکی از روزها من حدود یک ساعتی زودتر رسیدم. وارد سالن شدم، رفتم به سمت اتاق کوچکی که لباسهایمان را آنجا عوض میکردیم، در اتاق بسته بود، در را باز کردم. فکر نمیکردم کسی آنجا باشد، اما بود؛ یکی از آقایان بازیگر تئاتر بود. در زمان خودش آدم شناختهشدهای هم بود. مقابلش دختر جوان نیمهبرهنهای نشسته بود. تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که درِ اتاق را بهسرعت ببندم. پاهایم راه نمیرفت. ایشان بیرون آمدند و با خونسردی وقیحانهای گفتند داشتم با ایشان تمرین میکردم. اوایل کارم در مطبوعات، یک آقای مذهبی بود که در روابط عمومی کار میکرد و فعالیتهای تئاتری هم داشت. زمانی پرسیدند از دوستهایت کسی هست که بخواهد بازیگر شود که اتفاقا مادرم گفت فلانی را معرفی کن. اسم آن دختر را به یاد نمیآورم. فقط یادم هست دختری با موهایی روشن، جثهای کوچک و ظریف بود. آن آقا گفت این فیلم به تمرین نیاز دارد. اولین تمرین را من همراه آن دخترخانم رفتم خانه خود همان آقا در جنوب شهر. همسر و چند فرزند کوچک داشت. خیالم راحت بود که همهچیز در فضای امنی است. مدتی بعد که آن دخترخانم را دیدم پرسیدم خب چه خبر از تمرینها؟ گفت فعلا ورژن خارجی را تمرین میکنیم. با تعجب پرسیدم ورژن خارجی یعنی چه؟ گفت فیلم قرار است در دو شکل فیلمبرداری شود. یک نسخه با حجاب اسلامی برای اینجا و یک نسخه بدون حجاب برای آن طرف. گفت آن آقا خواسته لباسهای مختلفی هم با خودم ببرم و ایشان بگوید کدام بهتر است تنم باشد! قرارگرفتن در معرض آزار جنسی در هر حرفه و موقعیتی میتواند اتفاق بیفتد؛ اما درباره #سینما، دنیای #موسیقی یا #سلبریتیها در هر شاخهای، به قضیه بعد و شکل ویژهای میدهد، چون آدمهای مشهور در خاطره جمعی ذهن ما حضور دارند و شنیدن آنچه برخلاف رویه ذهنی شکلگرفته از آنهاست، ما را دچار #تروما میکند؛ برای مثال آنقدر که از شنیدن خبر تجاوز یک شخص شناختهشده در شوک فرو میرویم، شنیدن خبر تجاوز یک فرد عادی و گمنام چنین تأثیر مخربی در مخاطب ایجاد نمیکند. از سوی دیگر، در این میان خط فرضی باریکی وجود دارد که باید بهطورجدی مورد توجه قرار گیرد. در حوزه #روزنامهنگاری، خبرنگارانی هستند که با برخی از مراجع خبری دوستی و ارتباط شخصی دارند؛ یعنی یک منبع صرف خبری، رفتهرفته به یک دوستی و روابطی دوسویه تبدیل میشود. روندی که آگاهانه، چهبسا مورد انتخاب قرار میگیرد. جوانی، کمتجربگی و وجود علاقه به چهرههای معروف میتواند از جمله دلایل این اتفاق باشد. این تجربه را نمیتوان یک #آزار_جنسی تعریف کرد، چون با علاقه و خواست طرفین همراه بوده است. گرچه در منظری دیگر و بهویژه در برهه کنونی، میتوان و باید از اشخاص شناختهشده خواست در شکل روابط خود بازنگری کرده و وجوه انسانی و اخلاقی را لحاظ کنند. بدبختانه در حرفه سینما، این رخدادهای تلخ نمود اسفناکتری دارد. هنرپیشههایی که با خانواده وارد سینما شده و بیخانواده به مسیر ادامه دادهاند. مردانی که دیگر زنان خود را در حد و اندازه و لایق خود نمیدانند. شهرت و پول از آنها کسانی میسازد که دیگر تعلقی به همسر رسمی خود ندارند و روابط خاص مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این موضوع درباره زنان بازیگر نیز صدق میکند. دوست بازیگر معروفی داشتم که سالها قبل در سریالی پرمخاطب نقش اصلی را داشت. بازیگری بسیار زیبا که ویژگی اصلیاش در نگاه من، مأخوذبهحیا بودنش بود. در جشنواره یا بعضی مراسمهای سینمایی همراه با مادرش میآمد، ساده، بدون آرایش. با مردی تحصیلکرده ازدواج کرده بود و بچه نازنینی داشتند. درباره شوهرش با عشق حرف میزد. حالا همان آدم را از شدت تغییراتی که کرده، دیگر نمیتوانم بشناسم. از همسرش جدا شده، چون درکی از فضای هنری نداشته است و از آن صورت زیبا و نجیب، جز حجمی فروشده در ژل و بوتاکس و تزریق هیچ نمانده است. دوست کارگردانی داریم که اتفاقا انسان خیلی شریف و هنرمندی است. همسر باسواد و فرهیختهای هم دارد و فرزندانی موفق. اما سالهای زیادی است که در هر میهمانی و جمعی او را میبینیم کنار دختر جوانی است که از قضا آن خانم جوان مدعی هستند که چرا آقای کارگردان بعد از این همه سال تکلیفشان را روشن نمیکنند! این در حالی است که این معشوقه جوان با همسر آن آقا دوستی هم دارد و هیچ به روی خود نمیآورد و فکر نمیکند که این رفتار جز خیانت معنای دیگری ندارد.
▫️#زهرا_مشتاق - روزنامهنگار
دختری ١۵، ١۶ ساله بودم و مثل خیلیهای دیگر عاشق بازیگری. دوره بازیگری با #حمید_سمندریان را گذرانده بودم و ٢۴ ساعته از این تئاتر به آن تئاتر میرفتم. اتفاقا در یک گروه پربازیگر هم نقش داشتم و بازی میکردم. محل تمرین در اداره تئاتر در میدان فردوسی بود. تمرین ما ساعت دو بعدازظهر شروع میشد. یکی از روزها من حدود یک ساعتی زودتر رسیدم. وارد سالن شدم، رفتم به سمت اتاق کوچکی که لباسهایمان را آنجا عوض میکردیم، در اتاق بسته بود، در را باز کردم. فکر نمیکردم کسی آنجا باشد، اما بود؛ یکی از آقایان بازیگر تئاتر بود. در زمان خودش آدم شناختهشدهای هم بود. مقابلش دختر جوان نیمهبرهنهای نشسته بود. تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که درِ اتاق را بهسرعت ببندم. پاهایم راه نمیرفت. ایشان بیرون آمدند و با خونسردی وقیحانهای گفتند داشتم با ایشان تمرین میکردم. اوایل کارم در مطبوعات، یک آقای مذهبی بود که در روابط عمومی کار میکرد و فعالیتهای تئاتری هم داشت. زمانی پرسیدند از دوستهایت کسی هست که بخواهد بازیگر شود که اتفاقا مادرم گفت فلانی را معرفی کن. اسم آن دختر را به یاد نمیآورم. فقط یادم هست دختری با موهایی روشن، جثهای کوچک و ظریف بود. آن آقا گفت این فیلم به تمرین نیاز دارد. اولین تمرین را من همراه آن دخترخانم رفتم خانه خود همان آقا در جنوب شهر. همسر و چند فرزند کوچک داشت. خیالم راحت بود که همهچیز در فضای امنی است. مدتی بعد که آن دخترخانم را دیدم پرسیدم خب چه خبر از تمرینها؟ گفت فعلا ورژن خارجی را تمرین میکنیم. با تعجب پرسیدم ورژن خارجی یعنی چه؟ گفت فیلم قرار است در دو شکل فیلمبرداری شود. یک نسخه با حجاب اسلامی برای اینجا و یک نسخه بدون حجاب برای آن طرف. گفت آن آقا خواسته لباسهای مختلفی هم با خودم ببرم و ایشان بگوید کدام بهتر است تنم باشد! قرارگرفتن در معرض آزار جنسی در هر حرفه و موقعیتی میتواند اتفاق بیفتد؛ اما درباره #سینما، دنیای #موسیقی یا #سلبریتیها در هر شاخهای، به قضیه بعد و شکل ویژهای میدهد، چون آدمهای مشهور در خاطره جمعی ذهن ما حضور دارند و شنیدن آنچه برخلاف رویه ذهنی شکلگرفته از آنهاست، ما را دچار #تروما میکند؛ برای مثال آنقدر که از شنیدن خبر تجاوز یک شخص شناختهشده در شوک فرو میرویم، شنیدن خبر تجاوز یک فرد عادی و گمنام چنین تأثیر مخربی در مخاطب ایجاد نمیکند. از سوی دیگر، در این میان خط فرضی باریکی وجود دارد که باید بهطورجدی مورد توجه قرار گیرد. در حوزه #روزنامهنگاری، خبرنگارانی هستند که با برخی از مراجع خبری دوستی و ارتباط شخصی دارند؛ یعنی یک منبع صرف خبری، رفتهرفته به یک دوستی و روابطی دوسویه تبدیل میشود. روندی که آگاهانه، چهبسا مورد انتخاب قرار میگیرد. جوانی، کمتجربگی و وجود علاقه به چهرههای معروف میتواند از جمله دلایل این اتفاق باشد. این تجربه را نمیتوان یک #آزار_جنسی تعریف کرد، چون با علاقه و خواست طرفین همراه بوده است. گرچه در منظری دیگر و بهویژه در برهه کنونی، میتوان و باید از اشخاص شناختهشده خواست در شکل روابط خود بازنگری کرده و وجوه انسانی و اخلاقی را لحاظ کنند. بدبختانه در حرفه سینما، این رخدادهای تلخ نمود اسفناکتری دارد. هنرپیشههایی که با خانواده وارد سینما شده و بیخانواده به مسیر ادامه دادهاند. مردانی که دیگر زنان خود را در حد و اندازه و لایق خود نمیدانند. شهرت و پول از آنها کسانی میسازد که دیگر تعلقی به همسر رسمی خود ندارند و روابط خاص مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این موضوع درباره زنان بازیگر نیز صدق میکند. دوست بازیگر معروفی داشتم که سالها قبل در سریالی پرمخاطب نقش اصلی را داشت. بازیگری بسیار زیبا که ویژگی اصلیاش در نگاه من، مأخوذبهحیا بودنش بود. در جشنواره یا بعضی مراسمهای سینمایی همراه با مادرش میآمد، ساده، بدون آرایش. با مردی تحصیلکرده ازدواج کرده بود و بچه نازنینی داشتند. درباره شوهرش با عشق حرف میزد. حالا همان آدم را از شدت تغییراتی که کرده، دیگر نمیتوانم بشناسم. از همسرش جدا شده، چون درکی از فضای هنری نداشته است و از آن صورت زیبا و نجیب، جز حجمی فروشده در ژل و بوتاکس و تزریق هیچ نمانده است. دوست کارگردانی داریم که اتفاقا انسان خیلی شریف و هنرمندی است. همسر باسواد و فرهیختهای هم دارد و فرزندانی موفق. اما سالهای زیادی است که در هر میهمانی و جمعی او را میبینیم کنار دختر جوانی است که از قضا آن خانم جوان مدعی هستند که چرا آقای کارگردان بعد از این همه سال تکلیفشان را روشن نمیکنند! این در حالی است که این معشوقه جوان با همسر آن آقا دوستی هم دارد و هیچ به روی خود نمیآورد و فکر نمیکند که این رفتار جز خیانت معنای دیگری ندارد.
🔸سلبریتیها و اکوسیستم اطلاعات نادرست
اهمیت #سلبریتیها به هیچعنوان قابل انکار نیست و سلبریتیهای امروز در مقایسه با سلبریتیهای سنتی و به معنای قدیمی آن بسیار متنوعتر هستند. به هر حال این سلبریتیها بهویژه سلبریتیهای دنیای مجازی و رسانههای اجتماعی بهطور گستردهای وارد #اکوسیستم طلاعات نادرست نیز شدهاند و بههمین دلیل هم هست که ما شاهد هستیم یک سلبریتی که میلیونها دنبال کننده دارد بهطور ندانسته و شاید نخواسته اقدام به بازنشر اطلاعات نادرستی میکند و این اطلاعات نادرستی که توسط این سلبریتی منتشر میشود خیلی بانفوذتر و قویتر خواهد بود چرا که توسط فردی شناخته شده تایید و فرستاده شده است.
بنابراین ما در اینجا با پدیدهای به نام قدرت سلبریتیها سروکار داریم البته نه صرفا سلبریتیهای فعال در رسانههای اجتماعی بلکه سلبریتیهای سنتی و چهرههای شناخته شده ای که به رسانههای اجتماعی دسترسی دارند و بهشکلهای مختلف و جدیدی میتوانند بر دیگران تاثیر بگذارند.
▫️فصلنامه کارگزار روابطعمومی
اهمیت #سلبریتیها به هیچعنوان قابل انکار نیست و سلبریتیهای امروز در مقایسه با سلبریتیهای سنتی و به معنای قدیمی آن بسیار متنوعتر هستند. به هر حال این سلبریتیها بهویژه سلبریتیهای دنیای مجازی و رسانههای اجتماعی بهطور گستردهای وارد #اکوسیستم طلاعات نادرست نیز شدهاند و بههمین دلیل هم هست که ما شاهد هستیم یک سلبریتی که میلیونها دنبال کننده دارد بهطور ندانسته و شاید نخواسته اقدام به بازنشر اطلاعات نادرستی میکند و این اطلاعات نادرستی که توسط این سلبریتی منتشر میشود خیلی بانفوذتر و قویتر خواهد بود چرا که توسط فردی شناخته شده تایید و فرستاده شده است.
بنابراین ما در اینجا با پدیدهای به نام قدرت سلبریتیها سروکار داریم البته نه صرفا سلبریتیهای فعال در رسانههای اجتماعی بلکه سلبریتیهای سنتی و چهرههای شناخته شده ای که به رسانههای اجتماعی دسترسی دارند و بهشکلهای مختلف و جدیدی میتوانند بر دیگران تاثیر بگذارند.
▫️فصلنامه کارگزار روابطعمومی
🔸قدرت نفوذ سلبریتیها
▫️دکتر #احسان_شاهقاسمی
استاد ارتباطات دانشگاه تهران
برخلاف تصوری که وجود دارد حوزه نفوذ #سلبریتیها حوزه «رفتار سیاسی» نیست، بلکه بیشتر در حوزه «مصرفگرایی» است؛ مثل اینکه کجا خرید کنیم؟ با چه ماشینی رفت و آمد کنیم؟ چه رستورانی برویم؟ اوقات فراغتمان را چگونه سپری کنیم؟
بهطور کلی حوزه نفوذ سلبریتیها به حوزه «تبلیغات» مربوط میشود و به نظر نمیرسد که پاندمی کرونا، اثرگذاری سلبریتیها را کمرنگ کرده باشد ،هرچند که در عمل به دنبال شیوع ویروس کرونا، اقتصاد آسیب دید و حوزه مصرف تحت تأثیر قرار گرفت، اما با این حال، سلبریتیها همچنان قدرت نفوذشان را دارند و تعداد دنبالکنندههای این افراد کاهش نیافته است. شاید «فرهنگ شهرت» به دنبال پاندمی کرونا، در بعضی حوزهها آسیب دیده باشد اما این آسیب چندان جدی نبوده و همه این آسیب هم به دلیل ظهور پاندمی کرونا نیست؛ چراکه «تب سلبریتی» هم همچون تب نازیسم، تب سوسیالیسم و... بالاخره روزی فرو خواهد نشست. ... متن کامل:
https://www.irannewspaper.ir/newspaper/page/7575/16/570609/0
▫️دکتر #احسان_شاهقاسمی
استاد ارتباطات دانشگاه تهران
برخلاف تصوری که وجود دارد حوزه نفوذ #سلبریتیها حوزه «رفتار سیاسی» نیست، بلکه بیشتر در حوزه «مصرفگرایی» است؛ مثل اینکه کجا خرید کنیم؟ با چه ماشینی رفت و آمد کنیم؟ چه رستورانی برویم؟ اوقات فراغتمان را چگونه سپری کنیم؟
بهطور کلی حوزه نفوذ سلبریتیها به حوزه «تبلیغات» مربوط میشود و به نظر نمیرسد که پاندمی کرونا، اثرگذاری سلبریتیها را کمرنگ کرده باشد ،هرچند که در عمل به دنبال شیوع ویروس کرونا، اقتصاد آسیب دید و حوزه مصرف تحت تأثیر قرار گرفت، اما با این حال، سلبریتیها همچنان قدرت نفوذشان را دارند و تعداد دنبالکنندههای این افراد کاهش نیافته است. شاید «فرهنگ شهرت» به دنبال پاندمی کرونا، در بعضی حوزهها آسیب دیده باشد اما این آسیب چندان جدی نبوده و همه این آسیب هم به دلیل ظهور پاندمی کرونا نیست؛ چراکه «تب سلبریتی» هم همچون تب نازیسم، تب سوسیالیسم و... بالاخره روزی فرو خواهد نشست. ... متن کامل:
https://www.irannewspaper.ir/newspaper/page/7575/16/570609/0
عرصههای ارتباطی
#رخنما 🔸اینفودمی در دوران کرونا ▫️همهگیری #کرونا و تحولات جهانی ▫️متن سخنرانی #یونس_شکرخواه، عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در روز چهارشنبه چهارم فروردین١۴٠٠ که ساعت ١٨ تا ١٩ از اکانت اینستاگرام دانشکده مطالعات جهان پخش شد: https://www…
اجتناب از روایتهای احساسی و #اتاقهای_پژواک دیگر راهحل این استاد ارتباطات بود.
دکتر شکرخواه در ادامه سخنان خود به طرح خطرهای اینفودمی کرونا پرداخت و به موارد زیر اشاره کرد: مداخله سیاستمداران، #انگارهسازی در عرصههای مختلف از جمله درباره #واکسن، برخورد سیاسی با جغرافیا، #سلبریتیها، #نظریههای_توطئه، #سانسور، و خوشخیالی همهچیزدانی.
به گفته وی، چرخش صحیح #ویکیپدیا به سمت سازمان جهانی بهداشت و طرح اطلاعات درست؛ تلاش #گوگل، #فیسبوک و #اینستاگرام در حذف اطلاعات غلط؛ دعوت پارلمان #بریتانیا از نمایندگان رویترز، اسکای نیوز و گوگل برای شرکت در نشست ویژة اینفودمی در ژانویه ٢٠٢١ از جمله اقدامهایی بود که تا حدی به قطع زنجیره اینفودمی اطلاعات غلط درباره کرونا کمک کرد.
او در خاتمه نیز به بیان چند توصیه اکتفا کرد. نخست آنکه این فرصت را باید غنیمت دانست و نهادهای پژوهشی باید به گردآوری دادهها و #نمایهسازی دادههای فعلی برای انجامدادن پژوهشهای بیشتر در آینده اهتمام جدی نشان دهند.
دکتر شکرخواه، ضمن انتقاد از روند عملکرد نهادهای رسانهای، افزود: در کرونا، با #اطلاعات سروکار داریم. در حالی که باید اطلاعات را باید به #ارتباطات تبدیل کرد. مردم باید بتوانند با این اطلاعات ارتباط برقرار کنند تا بتوانند راست و دروغ را از هم تشخیص دهند. به آسیبهای ارتباطی باید عمیق فکر کرد. همگرایی نهادهای رسانهای، علمی و پزشکی برای یافتن راهحل، بسیار مهم است. باید بتوان میان متن و فرامتن ارتباط برقرار کرد.
فیلم این سخنرانی در کانال اینستاگرام دانشکده مطالعات جهان به نشانی زیر در دسترس علاقهمندان است.
https://www.instagram.com/tv/CMzhzF8pvYP/?igshid=1e1nnhcyzq0c2
دکتر شکرخواه در ادامه سخنان خود به طرح خطرهای اینفودمی کرونا پرداخت و به موارد زیر اشاره کرد: مداخله سیاستمداران، #انگارهسازی در عرصههای مختلف از جمله درباره #واکسن، برخورد سیاسی با جغرافیا، #سلبریتیها، #نظریههای_توطئه، #سانسور، و خوشخیالی همهچیزدانی.
به گفته وی، چرخش صحیح #ویکیپدیا به سمت سازمان جهانی بهداشت و طرح اطلاعات درست؛ تلاش #گوگل، #فیسبوک و #اینستاگرام در حذف اطلاعات غلط؛ دعوت پارلمان #بریتانیا از نمایندگان رویترز، اسکای نیوز و گوگل برای شرکت در نشست ویژة اینفودمی در ژانویه ٢٠٢١ از جمله اقدامهایی بود که تا حدی به قطع زنجیره اینفودمی اطلاعات غلط درباره کرونا کمک کرد.
او در خاتمه نیز به بیان چند توصیه اکتفا کرد. نخست آنکه این فرصت را باید غنیمت دانست و نهادهای پژوهشی باید به گردآوری دادهها و #نمایهسازی دادههای فعلی برای انجامدادن پژوهشهای بیشتر در آینده اهتمام جدی نشان دهند.
دکتر شکرخواه، ضمن انتقاد از روند عملکرد نهادهای رسانهای، افزود: در کرونا، با #اطلاعات سروکار داریم. در حالی که باید اطلاعات را باید به #ارتباطات تبدیل کرد. مردم باید بتوانند با این اطلاعات ارتباط برقرار کنند تا بتوانند راست و دروغ را از هم تشخیص دهند. به آسیبهای ارتباطی باید عمیق فکر کرد. همگرایی نهادهای رسانهای، علمی و پزشکی برای یافتن راهحل، بسیار مهم است. باید بتوان میان متن و فرامتن ارتباط برقرار کرد.
فیلم این سخنرانی در کانال اینستاگرام دانشکده مطالعات جهان به نشانی زیر در دسترس علاقهمندان است.
https://www.instagram.com/tv/CMzhzF8pvYP/?igshid=1e1nnhcyzq0c2
🔸سلبریتیها
#رضا_صادقی خواننده موسیقی پاپ: زندگی لاکچری برخی #سلبریتیها در اینستاگرام اجارهای است/ ۹۰ درصد هنرمندان مشکل مالی دارند
▫️خیلی از مسائلی که در اینستاگرام به آن پرداخته میشود واقعی نیست، خیلی از ماشینها و زندگیهای لاکچری که برخی افراد در اینستاگرام از خودشان به نمایش میگذارند، اجارهای و فیک است.
▫️کمتر از ۱۰ درصد هنرمندان یا سلبریتیها زندگی بدون مشکل مالی دارند.
▫️شاید فقط ۲ درصد از این هنرمندان و سلبریتیها باشند که از قبل فکری برای آینده خود کردهاند اما اغلب آنها درآمدهایی که دارند و کارهایی که انجام میدهند، صرفا برای گذران زندگی روزانه کافیست.
▫️بسیاری از هنرمندان فرصت نکردهاند برای جمع کردن مال و ثروت وقت بگذارند اما مردم فکر میکنند که هنرمندان در پر قو زندگی میکنند درحالیکه واقعا اینگونه نیست و این قشر نیز مشکلات خاص خودشان را دارند. زندگیهایی که در اینستاگرام منتشر میشود، تا حد زیادی به واقعیت شبیه نیست. فارس
#رضا_صادقی خواننده موسیقی پاپ: زندگی لاکچری برخی #سلبریتیها در اینستاگرام اجارهای است/ ۹۰ درصد هنرمندان مشکل مالی دارند
▫️خیلی از مسائلی که در اینستاگرام به آن پرداخته میشود واقعی نیست، خیلی از ماشینها و زندگیهای لاکچری که برخی افراد در اینستاگرام از خودشان به نمایش میگذارند، اجارهای و فیک است.
▫️کمتر از ۱۰ درصد هنرمندان یا سلبریتیها زندگی بدون مشکل مالی دارند.
▫️شاید فقط ۲ درصد از این هنرمندان و سلبریتیها باشند که از قبل فکری برای آینده خود کردهاند اما اغلب آنها درآمدهایی که دارند و کارهایی که انجام میدهند، صرفا برای گذران زندگی روزانه کافیست.
▫️بسیاری از هنرمندان فرصت نکردهاند برای جمع کردن مال و ثروت وقت بگذارند اما مردم فکر میکنند که هنرمندان در پر قو زندگی میکنند درحالیکه واقعا اینگونه نیست و این قشر نیز مشکلات خاص خودشان را دارند. زندگیهایی که در اینستاگرام منتشر میشود، تا حد زیادی به واقعیت شبیه نیست. فارس