عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#فرهنگ #زبانشناسی #ارتباطات
🔸مفهوم تفاوت
▫️نوشته #كریس_ویدون*
ترجمه #یونس_شكرخواه
تفاوت مفهومی کلیدی در نظریة فرهنگی و سیاست‌های معاصر است. تأثیرات #فراساختارگرایی و #فرانوگرایی بر تحلیل فرهنگی و رشد جنبش‌های اجتماعی؛ مثل آزادی سیاهان، فمینیسم، آزادی کشورهای جهان سوم، همه و همه، باعث شده است تا نظریاتی بنیادین و رادیکال در قبال مفهوم تفاوت شکل بگیرد.
این نظریات به طور معمول دنیایی را به تصویر می‌کشند که در آن می‌توان تفاوت را عامل غنا بخشیدن به تکثرگرایی عاری از مناسبات طبقاتی، استثماری، نژادی و جنسی دید.
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریه‌های مربوط به تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا (1976-1973) عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دو انگاری متضاد استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوت‌ها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته می‌شوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح می‌کند. این نظریه راه‌هایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا می‌سازد.
وی با قرائتی متفاوت از زبان‌شناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوت‌ها اعلام می‌کند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانی‌ای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشته‌اند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویه‌های دلالت‌گر در سینما و تلویزیون صدق می‌کند.
زنجیره دالّ‌ها که معانی یا مدلول‌ها را می‌سازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت و هم به تعویق انداختن معنی می‌دهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر می‌خیزد و همیشه به تعویق می‌افتد. هرگز نمی‌توان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه شالوده‌شکنی بسط و توسعه داد. شالوده‌شکنی بنا دارد تا برخی از نتیجه‌گیری‌های مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالوده‌شکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله‌ مراتبی حاکم بر معنی متن را شناسایی می‌کند. معانی همواره بخشی از متون گسترده‌تر هستند که مخزن معانی و ارزش‌های جامعه‌ای مفروض را می‌سازند. ارتباط بین متن‌ها به وسیله مفاهیمی چون حلقه‌های ارتباطی و مکمل‌ها برقرار می‌شود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره می‌کنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمی‌توان برای همه دوران‌ها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط می‌شود.
چالش با این حقیقت در نظریه‌ها و کنش‌های جنبش‌های اجتماعی جدید به چشم می‌خورد. این جنبش‌ها واقعیت و مشروعیت ایده‌های سنتی و سلسله مراتبی برخاسته از نظریه تفاوت را به چالش کشیده‌اند. یکی از مواردی که مورد چالش جدی قرار گرفته، جنس و نژاد و ویژگی‌های ناشی از ان است.
بسیاری از نظریه‌های مرتبط با تفاوت جنسی، با یکدیگر متناقضند؛ به طوری که منافع و تمایلات پدرسالارانه در آنها به چشم می‌خورد.
فمینیست‌ها بیش از دیگران به ایجاد نظریه‌های اساسی و غیر اساسی مرتبط با تفاوت پرداخته‌اند. آنها در این فرایند تحت تأثیر فرا ساختارگرایان و روانکاوی فرویدی و لاکانی بوده‌اند؛ برای مثال #لوس_ایریگاری ، فیلسوف فرانسوی نیز زن را سازه‌ای می‌داند که با مرد به عنوان سازه‌ای دیگر کاملاً متفاوت است. او همچنین سازه تفاوت زنانگی را نیز که از لحاظ روان‌شناختی نوعی فقدان خوانده شده است، به چالش می‌کشد.
عرضه نظریه‌های تازه در مورد تفاوت، یکی از نکات مهم و مورد توجه نظریه دوران پس از استعمار است که ایده‌های سنتی نژاد، فرهنگ و هویت را به چالش می‌خواند.
*Chris Weedon
#چهره #نظریه
🔸دریدا و نظریه تفاوت
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نقش آثار #ژاک_دریدا در توسعه نظریه‌های مربوط به #تفاوت بسیار حیاتی است. دریدا عقیده دارد تفکر غرب بر اساس سلسله مراتب دورانگاری متضاد (binary oppositions) استوار شده است. از دیدگاه وی، تفاوت‌ها بر مبنای مفاهیم اجتماعی ساخته می‌شوند؛ برای مثال، مرد نسبت به زن برتر است و همینطور سفید نسبت به سیاه.
دریدا در مخالفت با این دیدگاه، نظریه تفاوت را مطرح می‌کند. این نظریه راه‌هایی را که سلسله مراتب زبانی فوق بر آنها استوار است، افشا می‌سازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبان‌شناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، #معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوت‌ها اعلام می‌کند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانی‌ای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشته‌اند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویه‌های دلالتگر در سینما و تلویزیون صدق می‌کند.
زنجیره #دال‌ها که معانی یا #مدلول‌ها را می‌سازند همواره در معرض فرایندی به نام تفاوت (difference) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی می‌دهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر می‌خیزد و همیشه به تعویق می‌افتد. هرگز نمی‌توان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
دریدا عقاید خود را در مورد تفکر غرب در قالب نظریه #شالوده‌شکنی بسط و توسعه داد. شالوده‌شکنی بنا دارد تا برخی از نتیجه‌گیری‌های مطلق در مورد معنی را افشا کند.
شالوده‌شکنی تا جایی که پای تحلیل در میان است، تضادهای سلسله‌مراتبی حاکم بر معنی #متن را شناسایی می‌کند. معانی همواره بخشی از متون گسترده‌تر هستند که مخزن معانی و ارزش‌های جامعه‌ای مفروض را می‌سازند. ارتباط بین متن‌ها به وسیلة مفاهیمی چون حلقه‌های ارتباطی (trace) و مکمل‌ها (supplement) برقرار می‌شود. این دو مفهوم نیز به تفاوت اشاره می‌کنند؛ چیزی که در واقع فرایند سازنده و ساختار دهنده به زبان است.
یکی از تأثیرات نظریه تفاوت دریدا این است که دیگر هیچ حقیقت منفردی را نمی‌توان برای همه دوران‌ها ثابت فرض کرد. حقیقت یک پدیده اجتماعی و اشکال مختلف آن بیانگر تمایلات و منافع گوناگون است. این منافع به طبقه، نژاد، جنس و جنسیت و پیامدهای آن مربوط می‌شود.
نویسنده: CHRIS WEEDON
#سینماویژن #زوم #واژه‌ها
🔸درباره آیکون (شمایل)
▫️نوشته #اوا_ویت*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه #آیکون (icon) از واژه یونانی eikon، به معنای #بازتولید یا #انگاره ریشه گرفته است. این واژه در وسیع‌ترین معنا، به تمامی چیزهایی اشاره دارد که از تشابهی محسوس با شیئی مورد نظر برخوردار هستند.
در حالی که شمایل‌نگاری قرون وسطایی، عمدتاً به توصیف تناسب اسطوره‌ای ابراز شده به وسیله چنین تشابهی مشغول بوده، #اروین_پانوفسکی بین #شمایل‌نگاری و #شمایل‌شناسی تفکیک قائل شد و بدین وسیله بر این واژه‌ها معنایی جدید اطلاق کرد.
شمایل‌نگاری، به‌طور فزاینده بر شیوه‌های توصیفی تعریف موضوعات (themes) دلالت می‌کرد، در حالی که شمایل‌شناسی بیانگر کشف معنای نمادین اشکال تصویری است. تعریف #نشانه‌شناس آمریکایی، #چارلز_سندرس_پیرس، از #نشانه‌‌شمایلی (iconic sign) که به کمک #همانندسازی بصری یا آوایی به مرجع خود مربوط می‌شود (به عنوان مثال تصاویر ایست / رو بر روی چراغ‌های ترافیک، نقشه‌ها، گراف‌ها، همانندسازی‌های صورتی موسیقیایی یا شعر تقلید شده از روی صدا، به حوزه شمایل‌نگاری تعلق دارد، در حالی که تحلیل #شمایل‌های‌فرهنگی متعلق به حوزه شمایل‌شناسی است. اصطلاح شمایل در نشانه‌شناسی #سینما که بیشتر از آنکه از پرس اخذ شده باشد، از سنت فرانسوی #فردینان_دوسوسور و به وسیله #کریستین_متز نشأت می‌گیرد، چندان فراگیر نیست؛ گرچه پیتر وولن به طور مختصر کاربرد نشانه‌شناسی پیرسی را درباره متن‌های سینمایی (فیلمی) (film texts) مورد ملاحظه قرار داده است.
نقد #ژانر با اشاره به مشخصات بصری ژانرهای ویژه، نسبت به پانوفسکی، از اصطلاح شمایل‌شناسی به معنای غیر تخصصی‌تری استفاده می‌کند؛ برای مثال، استفاده غربی‌ها از کلاه‌های سفید برای انسان‌های خوب و کالاهای سیاه برای انسان‌های بد.
*EVA VIETH
#نظریه #زوم
🔸نظریه تفاوت ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
نظریه تفاوت #ژاک_دریدا (Jacques Derrida) راه‌هایی را که سلسله مراتب زبانی بر آن‌ها استوار است، افشا می‌سازد. وی با قرائتی متفاوت از #زبان‌شناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوت‌ها اعلام می‌کند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانی‌ای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشته‌اند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویه‌های دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق می‌کند.
زنجیره دالّ‌ها که معانی یا مدلول‌ها را می‌سازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی می‌دهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر می‌خیزد و همیشه به تعویق می‌افتد. هرگز نمی‌توان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON
#نظریه #زبان‌شناسی
🔸 تفاوت و معنا از نگاه ژاک دریدا
▫️نویسنده: #کریس_ویدون*
▫️مترجم: #یونس_شکرخواه
#ژاک_دریدا (Jacques Derrida) با قرائتی متفاوت از زبان‌شناسی ساختارگرای #فردینان_دوسوسور، معنی را تأثیر موقت نظامی از تفاوت‌ها اعلام می‌کند که در آن هیچ مناسبات مثبتی شکل نگرفته است. از دید او زبان بازتاب آن معانی‌ای نیست که از پیش در جهان واقعی وجود داشته‌اند، بلکه پایگاهی برای تولید معناست. این وضعیت در قبال تمامی رویه‌های دلالتگر در #سینما و #تلویزیون صدق می‌کند. زنجیره دالّ‌ها که معانی یا مدلول‌ها را می‌سازند همواره در معرض فرایندی به نام #تفاوت (dijferance) قرار داد. این اصطلاح را که هم تفاوت (difference) و هم به تعویق انداختن (differal) معنی می‌دهد، دریدا ابداع کرده است. معنا از تفاوت بر می‌خیزد و همیشه به تعویق می‌افتد. هرگز نمی‌توان به آن قطعیت داد و هیچ متنی معنی منحصر به فرد و یگانه ندارد.
*CHRIS WEEDON