🔸آینده بازنما شده
▫️#نعمتالله_فاضلی
«مساله آینده» علاوه بر درگیر شدن با زندگی روزمره و حکمرانی، در «فضاهای بازنمایی» نیز دائما درگیری خود را بیشتر میکند. درعرصهی فیلمها، رمانها، سینماها، نقاشیها و مجسمهها، و به طور کلی «فضاهای بازنمایی»، مفهوم آینده تبلور دارد. هنرها و ادبیات همیشه عرصه بازنمایی آرزوها و رویاهای بشر از آینده بوده است. #آلدوس_هاکسلی در رمان تخیلی «دنیای شگفت انگیز نو» در سال ۱۹۳۲ تصویر آینده در سال ۲۵۴۰ را براساس پیشرفتهای علم و فناوری ترسیم میکند. شگفت این که آنچه هاکسلی برای نیمه قرن بیست و ششم ترسیم کرده بود، همین حالا اتفاق افتاده است. در ایران نیز منازعه و تنش میان نیروهایی است که برای مثال در داستانهای #صادق_هدایت تا رمانهای #سیمین_دانشور و سایر نویسندگان میخواهند آیندهای سنتی، مدرن، پست مدرن یا ترکیبی از آنها را ترسیم کنند. همه داستانهایشان عرصه تنش بر سر مفهوم آینده است، درگیری بر سر ایدهآلها و مفهومها و بر سر استقرار بخشیدن «فرهنگ در حال ظهور» است.
بنیانهای تصوری یا مخیله اجتماعی ما توسط ادبیات، فیلم و به طور کلی هنرها روز به روز دستکاری میشود. روز به روز ما تمام آن چیزی که از گذشته روایت میکنیم، نه برای قداست بخشیدن به گذشته، بلکه در خدمت آینده است. از نظر درک و دریافت جامعه، «بازنماییهای تاریخی»، مانند جنگهای صدر اسلام یا قصههای قرآنی، زندگی شخصیتهای تاریخی، اینها همه «تصویرهای آینده» هستند. ممکن است فیلمهایی از تاریخ صدر اسلام، سریال یوسف پیامبر، ایران باستان و چیزهای دیگر بسازیم؛ اما «خوانش جامعه» لزوما «احیای گذشته» نیست، بلکه تلاش جامعه برای ساختن آینده است. حتی آن جایی که سیاست اراده میکند که مُهر گذشته را بر پیشانی تک تک شهروندانش از طریق سریالها بزند، جامعه با «مساله آینده» درگیر است. مساله جامعه، گذشته نیست، بلکه جامعه میخواهد «زمان حال خودش» را از طریق آینده و «تصویر آینده» و از «ایدهی آینده» سرشار کند. به همین دلیل تمام تلاشهای سیاستگذارانه فرهنگی و هنری حتی اگر با ابژهی گذشته باشد، در خدمت سرشار کردن «لحظهی حال» از زمان #آینده است.
نه تنها بازنماییهای هنری و ادبی، بلکه «بازنماییهای علمی و فلسفی» از گذشته هم در خدمت آینده و «تصویرهای آینده» هستند. گفتگو بر سر آینده در جامعه ما از طریق تحقیقات و کتابها بازنما میشود؛ و این بحثها درباره آینده، روز به روز مخیله اجتماعی ما را بیشتر در گیر میکند. زایش دانش مطالعات آینده یا #آینده_پژوهی به عنوان جایگزینی برای الگوی کلاسیک برنامهریزی حاصل همین تنشها بوده است. تلاش #علوم_اجتماعی این بوده است که به لحاظ علمی بفهمد که آینده از منظر جامعه چه میشود. جامعه ایران نیز از این نوع بازنماییها از آینده مشتاقانه استقبال میکند. برای مثال، کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ فشرده بشر» از نوشته مورخ اسرائیلی #یووال_نوح_هراری که در سال ۱۳۹۶ به فارسی ترجمه و منتشر شد، بارها تجدید چاپ و با استقبال کم نظیر خوانندگان ایرانی روبرو شد. هراری در کتابهایش مانند آلدوس هاکسلی بر پایه تحولات تکنولوژیک توضیح میدهد که چطور «زمان حال» بسط پیدا میکند و ریشههایش در آینده تا بینهایت وسیع میشود. هراری میگوید «انسان خداگونه» میشود؛ یعنی «آرزوهای ناممکن» و «خیالهای محال» بشر مانند «لذت بردن بینهایت» و «نامیرا شدن انسان» امکانپذیر میشود. به باور هراری با تبدیل شدن انسان به #دیتا و #داده، با ترکیب و تلفیق دیتاها در #دیانای (DNA) ما و در بدن ما، ما در آینده نزدیک نامیرا خواهیم شد.
▫️#نعمتالله_فاضلی
«مساله آینده» علاوه بر درگیر شدن با زندگی روزمره و حکمرانی، در «فضاهای بازنمایی» نیز دائما درگیری خود را بیشتر میکند. درعرصهی فیلمها، رمانها، سینماها، نقاشیها و مجسمهها، و به طور کلی «فضاهای بازنمایی»، مفهوم آینده تبلور دارد. هنرها و ادبیات همیشه عرصه بازنمایی آرزوها و رویاهای بشر از آینده بوده است. #آلدوس_هاکسلی در رمان تخیلی «دنیای شگفت انگیز نو» در سال ۱۹۳۲ تصویر آینده در سال ۲۵۴۰ را براساس پیشرفتهای علم و فناوری ترسیم میکند. شگفت این که آنچه هاکسلی برای نیمه قرن بیست و ششم ترسیم کرده بود، همین حالا اتفاق افتاده است. در ایران نیز منازعه و تنش میان نیروهایی است که برای مثال در داستانهای #صادق_هدایت تا رمانهای #سیمین_دانشور و سایر نویسندگان میخواهند آیندهای سنتی، مدرن، پست مدرن یا ترکیبی از آنها را ترسیم کنند. همه داستانهایشان عرصه تنش بر سر مفهوم آینده است، درگیری بر سر ایدهآلها و مفهومها و بر سر استقرار بخشیدن «فرهنگ در حال ظهور» است.
بنیانهای تصوری یا مخیله اجتماعی ما توسط ادبیات، فیلم و به طور کلی هنرها روز به روز دستکاری میشود. روز به روز ما تمام آن چیزی که از گذشته روایت میکنیم، نه برای قداست بخشیدن به گذشته، بلکه در خدمت آینده است. از نظر درک و دریافت جامعه، «بازنماییهای تاریخی»، مانند جنگهای صدر اسلام یا قصههای قرآنی، زندگی شخصیتهای تاریخی، اینها همه «تصویرهای آینده» هستند. ممکن است فیلمهایی از تاریخ صدر اسلام، سریال یوسف پیامبر، ایران باستان و چیزهای دیگر بسازیم؛ اما «خوانش جامعه» لزوما «احیای گذشته» نیست، بلکه تلاش جامعه برای ساختن آینده است. حتی آن جایی که سیاست اراده میکند که مُهر گذشته را بر پیشانی تک تک شهروندانش از طریق سریالها بزند، جامعه با «مساله آینده» درگیر است. مساله جامعه، گذشته نیست، بلکه جامعه میخواهد «زمان حال خودش» را از طریق آینده و «تصویر آینده» و از «ایدهی آینده» سرشار کند. به همین دلیل تمام تلاشهای سیاستگذارانه فرهنگی و هنری حتی اگر با ابژهی گذشته باشد، در خدمت سرشار کردن «لحظهی حال» از زمان #آینده است.
نه تنها بازنماییهای هنری و ادبی، بلکه «بازنماییهای علمی و فلسفی» از گذشته هم در خدمت آینده و «تصویرهای آینده» هستند. گفتگو بر سر آینده در جامعه ما از طریق تحقیقات و کتابها بازنما میشود؛ و این بحثها درباره آینده، روز به روز مخیله اجتماعی ما را بیشتر در گیر میکند. زایش دانش مطالعات آینده یا #آینده_پژوهی به عنوان جایگزینی برای الگوی کلاسیک برنامهریزی حاصل همین تنشها بوده است. تلاش #علوم_اجتماعی این بوده است که به لحاظ علمی بفهمد که آینده از منظر جامعه چه میشود. جامعه ایران نیز از این نوع بازنماییها از آینده مشتاقانه استقبال میکند. برای مثال، کتاب «انسان خردمند؛ تاریخ فشرده بشر» از نوشته مورخ اسرائیلی #یووال_نوح_هراری که در سال ۱۳۹۶ به فارسی ترجمه و منتشر شد، بارها تجدید چاپ و با استقبال کم نظیر خوانندگان ایرانی روبرو شد. هراری در کتابهایش مانند آلدوس هاکسلی بر پایه تحولات تکنولوژیک توضیح میدهد که چطور «زمان حال» بسط پیدا میکند و ریشههایش در آینده تا بینهایت وسیع میشود. هراری میگوید «انسان خداگونه» میشود؛ یعنی «آرزوهای ناممکن» و «خیالهای محال» بشر مانند «لذت بردن بینهایت» و «نامیرا شدن انسان» امکانپذیر میشود. به باور هراری با تبدیل شدن انسان به #دیتا و #داده، با ترکیب و تلفیق دیتاها در #دیانای (DNA) ما و در بدن ما، ما در آینده نزدیک نامیرا خواهیم شد.
🔸توسعه یعنی بسط زمان حال
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
مفهوم «آینده»، همچون بنیادیترین ساحتهای زمان، مسأله فرهنگی ماست. ما انسانها در #مکان و #زمان زندگی میکنیم. مکان را میتوانیم تجربه کنیم، یعنی جایی که ایستادهایم. زمان به اندازه مکان برای ما عینیت و مادیت ندارد. گویی میآید و میرود. زمان مثل هواست که بودنش را به چشم نمیبینیم. برای اینکه زمان را ملموس کنیم آن را به گذشته و حال و آینده تفکیک میکنیم. این تلقی از زمان، قابل تردید است.
برخی معتقدند که فقط «لحظه حال» وجود واقعی دارد، چون آنچه به آن میگوییم گذشته، مقدار یا لحظاتی از زمان است که در «اکنون» وجود دارد. همچنین آنچه که میگوییم آینده، تلاش ما برای بسط زمان حال است. به همین دلیل تفکیک زمان به حال و آینده نوعی تفکیک تصنعی است و به نوعی تمهید انسانی است برای عینیت بخشیدن به معنای زمان، والا ما سردرگم میشویم.
میتوان مدعی شد که جوامع و انسانها، توسعهیافتهگیشان به میزان بسط زمانهایشان بستگی دارد. هر قدر بتوانیم «زمان حال وسیعتری» داشته باشیم، به طوری که از دورترین گذشتهها تا خیالانگیزترین آیندههای ممکن را در خودش جای دهد، هر چه مقدار زمان حال فربهتر میشود، توسعه یافتهتریم.
هر قدر این زمان لاغرتر میشود، یعنی زمان اکنون یا حال ما از خاطرات و رخدادها و از چیزها در هستی تهی میشود. اموری که اجداد ما و دیگران انجام دادهاند در آن نیستند. چیزهایی که در رویاها و در خیالها و درآرزوها میشود تجسم کرد، چیزهایی که #تخیل میتواند آنها را تجسم کند، هر قدر لحظه اکنون از اینها خالی میشود، ما کمتر توسعه یافتهایم. حتی کمتر انسانیم. انسان بودن مشروط به بسط امتداد زمان به گذشته و آینده در وجود اکنون ماست.
آدمهای کوچک و جامعههای کوچک، زمان حالشان کوچک و فقیر و میان تهی یا کم مایه است. گاهی اوقات، وقتی از گذشتگان پدر و مادر خودمان با افتخار صحبت میکنیم، فورا به ذهنمان میرسد که «گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل»(گذشته چه بودیم، چه اهمیتی دارد، مهم این است که اکنون چه هستیم). این سخن درباره آینده هم صدق میکند. وقتی سیاستمداران درباره آینده درخشان صحبت میکنند، اگر زیرک باشیم میگوییم چه عوام فریب ابلهی است؛ زیرا ما را به آینده موهوم حواله میدهد و به جای توجه به تواناییها و مسائل واقعی اکنون، وعده سر خرمن میدهد! گویی ما به طور شهودی، درک میکنیم که تنها زمان حال، زمان واقعی است.
اما این مقوله زمان حال چیست؟ زمان حال به لحاظ فلسفی مفهوم پیچیدهای است. اینکه زمان حال چیست و در مخیله اجتماعی ملتها چه امتدادی دارد، به سادگی قابل کشف نیست. زمان حال برای برخی از ملتها صد سال است، برخی چهارصد سال و برای برخی دیگر دو هزار سال. چون آن چیزی که در خیالهای خودمان رویا میپنداریم، برخی در همین امروز در حال ساختن آن هستند.
به عبارتی، آینده همان ساختن اکنون ماست. آینده چیزی نیست که میآید، آینده چیزی است که همین اکنون در حال ساختن آن هستیم. آنهایی که پیشرواند، آیندهشان هم در زمان اکنونشان فشرده شده است. زمان حال، ساحت فشرده شدهی واقعی همه زمانهای #گذشته و #آینده است.
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
مفهوم «آینده»، همچون بنیادیترین ساحتهای زمان، مسأله فرهنگی ماست. ما انسانها در #مکان و #زمان زندگی میکنیم. مکان را میتوانیم تجربه کنیم، یعنی جایی که ایستادهایم. زمان به اندازه مکان برای ما عینیت و مادیت ندارد. گویی میآید و میرود. زمان مثل هواست که بودنش را به چشم نمیبینیم. برای اینکه زمان را ملموس کنیم آن را به گذشته و حال و آینده تفکیک میکنیم. این تلقی از زمان، قابل تردید است.
برخی معتقدند که فقط «لحظه حال» وجود واقعی دارد، چون آنچه به آن میگوییم گذشته، مقدار یا لحظاتی از زمان است که در «اکنون» وجود دارد. همچنین آنچه که میگوییم آینده، تلاش ما برای بسط زمان حال است. به همین دلیل تفکیک زمان به حال و آینده نوعی تفکیک تصنعی است و به نوعی تمهید انسانی است برای عینیت بخشیدن به معنای زمان، والا ما سردرگم میشویم.
میتوان مدعی شد که جوامع و انسانها، توسعهیافتهگیشان به میزان بسط زمانهایشان بستگی دارد. هر قدر بتوانیم «زمان حال وسیعتری» داشته باشیم، به طوری که از دورترین گذشتهها تا خیالانگیزترین آیندههای ممکن را در خودش جای دهد، هر چه مقدار زمان حال فربهتر میشود، توسعه یافتهتریم.
هر قدر این زمان لاغرتر میشود، یعنی زمان اکنون یا حال ما از خاطرات و رخدادها و از چیزها در هستی تهی میشود. اموری که اجداد ما و دیگران انجام دادهاند در آن نیستند. چیزهایی که در رویاها و در خیالها و درآرزوها میشود تجسم کرد، چیزهایی که #تخیل میتواند آنها را تجسم کند، هر قدر لحظه اکنون از اینها خالی میشود، ما کمتر توسعه یافتهایم. حتی کمتر انسانیم. انسان بودن مشروط به بسط امتداد زمان به گذشته و آینده در وجود اکنون ماست.
آدمهای کوچک و جامعههای کوچک، زمان حالشان کوچک و فقیر و میان تهی یا کم مایه است. گاهی اوقات، وقتی از گذشتگان پدر و مادر خودمان با افتخار صحبت میکنیم، فورا به ذهنمان میرسد که «گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل»(گذشته چه بودیم، چه اهمیتی دارد، مهم این است که اکنون چه هستیم). این سخن درباره آینده هم صدق میکند. وقتی سیاستمداران درباره آینده درخشان صحبت میکنند، اگر زیرک باشیم میگوییم چه عوام فریب ابلهی است؛ زیرا ما را به آینده موهوم حواله میدهد و به جای توجه به تواناییها و مسائل واقعی اکنون، وعده سر خرمن میدهد! گویی ما به طور شهودی، درک میکنیم که تنها زمان حال، زمان واقعی است.
اما این مقوله زمان حال چیست؟ زمان حال به لحاظ فلسفی مفهوم پیچیدهای است. اینکه زمان حال چیست و در مخیله اجتماعی ملتها چه امتدادی دارد، به سادگی قابل کشف نیست. زمان حال برای برخی از ملتها صد سال است، برخی چهارصد سال و برای برخی دیگر دو هزار سال. چون آن چیزی که در خیالهای خودمان رویا میپنداریم، برخی در همین امروز در حال ساختن آن هستند.
به عبارتی، آینده همان ساختن اکنون ماست. آینده چیزی نیست که میآید، آینده چیزی است که همین اکنون در حال ساختن آن هستیم. آنهایی که پیشرواند، آیندهشان هم در زمان اکنونشان فشرده شده است. زمان حال، ساحت فشرده شدهی واقعی همه زمانهای #گذشته و #آینده است.
Forwarded from عصر هوشمندی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👁چگونه در آیندهٔ دیجیتال در «گروه انسانها» باشیم
🗣زبان زیرنویس: فارسی | انگلیسی
👣نظریه پرداز رسانه، داگلاس راشکاف میگوید: «انسان به خاطر خلاقیتش فاقد ارزش شدهاست. در جهانی که زیر سلطه ی فنآوری دیجیتال است، ما اکنون صرفا به خاطر دادههایمان ارزشگذاری میشویم.» در یک سخنرانی پرشور راشکاف ما را برآن میدارد تا از بکارگیری تکنولوژی برای بهینهساری افراد بتناسب بازاردست برداشته و درعوض به استفاده از آن برای ایجاد آینده ای با محوریت ارزشهای پیش دیجیتالی: پیوستگی، خلاقیت و احترام دست بزنیم.
او میگوید: «به «گروه انسانها» ملحق شوید. دیگران را بیابید. باهم، بیایید آیندهای که همیشه میخواستیم را بسازیم.»
#آینده_رسانه_ها
@asrehooshmandi
🗣زبان زیرنویس: فارسی | انگلیسی
👣نظریه پرداز رسانه، داگلاس راشکاف میگوید: «انسان به خاطر خلاقیتش فاقد ارزش شدهاست. در جهانی که زیر سلطه ی فنآوری دیجیتال است، ما اکنون صرفا به خاطر دادههایمان ارزشگذاری میشویم.» در یک سخنرانی پرشور راشکاف ما را برآن میدارد تا از بکارگیری تکنولوژی برای بهینهساری افراد بتناسب بازاردست برداشته و درعوض به استفاده از آن برای ایجاد آینده ای با محوریت ارزشهای پیش دیجیتالی: پیوستگی، خلاقیت و احترام دست بزنیم.
او میگوید: «به «گروه انسانها» ملحق شوید. دیگران را بیابید. باهم، بیایید آیندهای که همیشه میخواستیم را بسازیم.»
#آینده_رسانه_ها
@asrehooshmandi
#آموزش #آنلاین #کودک #نوجوان
🔸ثبتنام دورههای مجازی کانون خراسان رضوی
تابستان ۱۳۹۹ | برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.kpf.ir یا به مراکز کانون مراجعه کنید #آینده_ساختنی_است
@kanoonparvaresh_khrazavi
🔸ثبتنام دورههای مجازی کانون خراسان رضوی
تابستان ۱۳۹۹ | برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.kpf.ir یا به مراکز کانون مراجعه کنید #آینده_ساختنی_است
@kanoonparvaresh_khrazavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖋📌📝🔎📗🖇📐🧷🔖🧮🗞
تمدید ثبتنام دورههای مجازی و حضوری #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان .
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.kpf.ir یا به مراکز کانون در سراسر کشور مراجعه کنید
.
.
.
#آینده_ساختنی_است
#تابستان #کودک #نوجوان
#فرهنگی #هنری #ادبی
✍ با رسانه خبری کانون خراسان رضوی همراه باشید
@kanoonparvaresh_khrazavi
تمدید ثبتنام دورههای مجازی و حضوری #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان .
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.kpf.ir یا به مراکز کانون در سراسر کشور مراجعه کنید
.
.
.
#آینده_ساختنی_است
#تابستان #کودک #نوجوان
#فرهنگی #هنری #ادبی
✍ با رسانه خبری کانون خراسان رضوی همراه باشید
@kanoonparvaresh_khrazavi
#صدا:▫️اگر نامهای برای خود دهسال بعدتان بنویسید، چه چیزهایی در آن خواهید نوشت؟
🔸اگر اهل خاطرهنوشتن باشید، حتماً میدانید که عمومیترین احساسی که هنگام خواندن نوشتههای #گذشته به آدم دست میدهد این است: خدایا! چقدر احمق بودم! اما اگر دربارۀ خود آیندهمان نوشته باشیم، داستان جالبتر میشود. خود گذشتهمان را میبینیم که برای #آینده خیالیاش رؤیا میبافد و بعد یادمان میآید که زندگی چقدر فراز و نشیب داشته است. چطور به چیزهایی که میخواستهایم نرسیدهایم و چیزهایی که امروز داریم را نمیخواستیم. یک رماننویس از رسم آیینی زندگیاش برای نوشتن نامههای مهروموم شده به خودش حرف میزند:
https://tarjomaan.com/sound/9897/
نوشتار این مطلب را اینجا بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/9706/
🔸اگر اهل خاطرهنوشتن باشید، حتماً میدانید که عمومیترین احساسی که هنگام خواندن نوشتههای #گذشته به آدم دست میدهد این است: خدایا! چقدر احمق بودم! اما اگر دربارۀ خود آیندهمان نوشته باشیم، داستان جالبتر میشود. خود گذشتهمان را میبینیم که برای #آینده خیالیاش رؤیا میبافد و بعد یادمان میآید که زندگی چقدر فراز و نشیب داشته است. چطور به چیزهایی که میخواستهایم نرسیدهایم و چیزهایی که امروز داریم را نمیخواستیم. یک رماننویس از رسم آیینی زندگیاش برای نوشتن نامههای مهروموم شده به خودش حرف میزند:
https://tarjomaan.com/sound/9897/
نوشتار این مطلب را اینجا بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/9706/