🔸 اینترنت و تضارب آراء
▫️ترجمه #علی_ملائکه:
یکی از مباحثی که #گوردون_گراهام در کتابش با نام اینترنت: یک بررسی فلسفی مطرح میکند تحلیل او از درهم آمیزی کامل علائق بر روی #اینترنت است. مقصود گراهام از این عبارت این است که اینترنت واسطهای است که افراد از طریق آن قادر میشوند به طور انحصاری، افراد دارای افکار مشابه با خود را بیابند و حتی از قرار گرفتن در معرض عقاید مخالف با نظراتشان پرهیز کنند.
او برای مثال میگوید: فیلسوفی خودساخته با نظریهای عظیم اما کاملاً پوچ درباره هر چیز دیر یا زود [بر روی اینترنت] حلقهای از افراد با دانش و فراست انتقادی حتی کمتر از خودش را خواهد یافت که مشتاق آنند که تحت تأثیر او قرار گیرند.
گراهام چنین شرایطی را بد میداند زیرا تجزیه اخلاقی، سقوط به نوعی هرج و مرج اخلاقی را ترغیب میکند.
شاید در نگاه اول بدیهی بنماید که اینترنت جایگاه مناسبی برای مباحثات جسورانه باشد، اما اگر نگاهی به گروه های خبری (Newsgroups) [گروهی از کاربران اینترنت که در مورد یک موضوع مورد علاقه مشترک ای- میل رد و بدل میکنند] بیندازید، در خواهید یافت که ندرتاً آرامش حاکم بر آنها به هم میخورد، و حتی شاخصه هزاران گردهمایی اینترنتی برای بحث در مورد علائق خاص که در چند سال اخیر سربرآورده اند، نه اختلاف عقاید بلکه توافق عقاید طرف های بحث با یکدیگر است.
البته حتی اختلاف عقاید برای تضمین این که در مباحثه های اینترنتی پیشفهمها و پیشداوریهای افراد به شکلی مناسب به چالش کشیده شود، کافی نیست. دلیل این وضعیت به ماهیت پویایی گروه و به خصوص به گونهای از "گروه اندیشی" (group thinking) بازمیگردد.
اصطلاح "گروه اندیشی" را ایروینگ جانیس، روانشناس ابداع کرد تا به توصیف چگونگی تحریف تصمیمگیری در گروهها در نتیجه فشارهای گوناگون برای سازش کردن بپردازد.
مشخصات "گروه اندیشی" از نظر او زوال کارآیی ذهنی، واقعیتسنجی و قضاوت اخلاقی بود. گروهاندیشی به طور خاص میتواند به کلیشهپردازی مشترک، تحقیر افراد غیروابسته به گروه، عدم تحمل مخالفت، اطمینان اخلاقی در مورد مواضع گروه، اکراه از بررسی پیش فهم ها و مقاومت در برابر عقاید جدید و متضاد بینجامد.
#جانیس به این پرسش ویژه علاقهمند بود که چگونه گروهاندیشی میتواند به تصمیمگیری برای اتخاذ سیاستی نادرست بینجامد، مثل شکست مفتضحانه آمریکا در ماجرای خلیج خوکها در کوبا.
به همین ترتیب کاملاً ممکن است نوعی گروهاندیشی در حال عمل را در اجتماعهای اینترنتی مشاهده کرد. به دلایل واضح این نوع تفکر بیش از همه در اجتماعهایی غلبه دارد که متشکل از افراد دارای عقاید مذهبی، اخلاقی یا سیاسی از پیش پذیرفته شده مشترک هستند.
در چنین اجتماعهایی مطمئناً اعتراض و مجادله یافت میشود، اما گرایش در این جهت است که از دو طریق مهم این اعتراضات محدود شوند:
اول این که، اگرچه ممکن است در میان فعالترین اعضای این گروهها عدم توافقهایی درباره جزئیات موضوعات وجود داشته باشد، اما معمولاً در عقاید اصلی عدم توافقی وجود ندارد، برای مثال اگر به صفحه مباحثه اینترنتی (Discussion Board) حزب راست افراطی بریتانیا، "جبهه ملی" (National Front) نگاه کنید، متوجه میشوید که با وجود اختلاف نظر در مورد چگونگی باز گرداندن مهاجران غیرسفیدپوست به کشورهای مبدأشان در مورد صحیح بودن اصل عودت مهاجران اختلاف نظری وجود ندارد.
دوم این که، در موارد نسبتاً نادری که فردی عقاید بنیادی آن اجتماع را مورد سئوال قرار میدهد، فرصتی برای اعضای اصلی آن فراهم میآورد تا به وسیله محکوم کردن فرد مزاحم، تعهدشان به گروه را مورد "تأیید مجدد" قرار دهند. به علاوه اعضای گروه در پاسخهایشان به این نوع چالش در اغلب موارد نشانههای شاخص گروه اندیشی را آشکار خواهند کرد.
عمدتاً به این دو دلیل است که فراگیری و گستردگی مباحث بر روی اینترنت به پرسش کشیده شدن درست پیشفهمها و پیشداوریهای افراد را تضمین نمیکند. اما آیا این امر اهمیتی دارد؟
در مواردی احتمالاً بله. مثلاً مورد فرقه "دروازه آسمان" (Heaven’s Gate) را در نظر بگیرید. سی و نه نفر از اعضای این فرقه دست به خودکشی زدند، ظاهراً به این علت که اعتقاد داشتند ستاره دنبالهدار هیل- باپ (Hale-Bop) نشانهای از فرا رسیدن زمان "ترک کردن" کره زمین از طرف آنها برای انتقال یافتن به وسیله یک سفینه فضایی به دنیایی دیگر است.
▫️ترجمه #علی_ملائکه:
یکی از مباحثی که #گوردون_گراهام در کتابش با نام اینترنت: یک بررسی فلسفی مطرح میکند تحلیل او از درهم آمیزی کامل علائق بر روی #اینترنت است. مقصود گراهام از این عبارت این است که اینترنت واسطهای است که افراد از طریق آن قادر میشوند به طور انحصاری، افراد دارای افکار مشابه با خود را بیابند و حتی از قرار گرفتن در معرض عقاید مخالف با نظراتشان پرهیز کنند.
او برای مثال میگوید: فیلسوفی خودساخته با نظریهای عظیم اما کاملاً پوچ درباره هر چیز دیر یا زود [بر روی اینترنت] حلقهای از افراد با دانش و فراست انتقادی حتی کمتر از خودش را خواهد یافت که مشتاق آنند که تحت تأثیر او قرار گیرند.
گراهام چنین شرایطی را بد میداند زیرا تجزیه اخلاقی، سقوط به نوعی هرج و مرج اخلاقی را ترغیب میکند.
شاید در نگاه اول بدیهی بنماید که اینترنت جایگاه مناسبی برای مباحثات جسورانه باشد، اما اگر نگاهی به گروه های خبری (Newsgroups) [گروهی از کاربران اینترنت که در مورد یک موضوع مورد علاقه مشترک ای- میل رد و بدل میکنند] بیندازید، در خواهید یافت که ندرتاً آرامش حاکم بر آنها به هم میخورد، و حتی شاخصه هزاران گردهمایی اینترنتی برای بحث در مورد علائق خاص که در چند سال اخیر سربرآورده اند، نه اختلاف عقاید بلکه توافق عقاید طرف های بحث با یکدیگر است.
البته حتی اختلاف عقاید برای تضمین این که در مباحثه های اینترنتی پیشفهمها و پیشداوریهای افراد به شکلی مناسب به چالش کشیده شود، کافی نیست. دلیل این وضعیت به ماهیت پویایی گروه و به خصوص به گونهای از "گروه اندیشی" (group thinking) بازمیگردد.
اصطلاح "گروه اندیشی" را ایروینگ جانیس، روانشناس ابداع کرد تا به توصیف چگونگی تحریف تصمیمگیری در گروهها در نتیجه فشارهای گوناگون برای سازش کردن بپردازد.
مشخصات "گروه اندیشی" از نظر او زوال کارآیی ذهنی، واقعیتسنجی و قضاوت اخلاقی بود. گروهاندیشی به طور خاص میتواند به کلیشهپردازی مشترک، تحقیر افراد غیروابسته به گروه، عدم تحمل مخالفت، اطمینان اخلاقی در مورد مواضع گروه، اکراه از بررسی پیش فهم ها و مقاومت در برابر عقاید جدید و متضاد بینجامد.
#جانیس به این پرسش ویژه علاقهمند بود که چگونه گروهاندیشی میتواند به تصمیمگیری برای اتخاذ سیاستی نادرست بینجامد، مثل شکست مفتضحانه آمریکا در ماجرای خلیج خوکها در کوبا.
به همین ترتیب کاملاً ممکن است نوعی گروهاندیشی در حال عمل را در اجتماعهای اینترنتی مشاهده کرد. به دلایل واضح این نوع تفکر بیش از همه در اجتماعهایی غلبه دارد که متشکل از افراد دارای عقاید مذهبی، اخلاقی یا سیاسی از پیش پذیرفته شده مشترک هستند.
در چنین اجتماعهایی مطمئناً اعتراض و مجادله یافت میشود، اما گرایش در این جهت است که از دو طریق مهم این اعتراضات محدود شوند:
اول این که، اگرچه ممکن است در میان فعالترین اعضای این گروهها عدم توافقهایی درباره جزئیات موضوعات وجود داشته باشد، اما معمولاً در عقاید اصلی عدم توافقی وجود ندارد، برای مثال اگر به صفحه مباحثه اینترنتی (Discussion Board) حزب راست افراطی بریتانیا، "جبهه ملی" (National Front) نگاه کنید، متوجه میشوید که با وجود اختلاف نظر در مورد چگونگی باز گرداندن مهاجران غیرسفیدپوست به کشورهای مبدأشان در مورد صحیح بودن اصل عودت مهاجران اختلاف نظری وجود ندارد.
دوم این که، در موارد نسبتاً نادری که فردی عقاید بنیادی آن اجتماع را مورد سئوال قرار میدهد، فرصتی برای اعضای اصلی آن فراهم میآورد تا به وسیله محکوم کردن فرد مزاحم، تعهدشان به گروه را مورد "تأیید مجدد" قرار دهند. به علاوه اعضای گروه در پاسخهایشان به این نوع چالش در اغلب موارد نشانههای شاخص گروه اندیشی را آشکار خواهند کرد.
عمدتاً به این دو دلیل است که فراگیری و گستردگی مباحث بر روی اینترنت به پرسش کشیده شدن درست پیشفهمها و پیشداوریهای افراد را تضمین نمیکند. اما آیا این امر اهمیتی دارد؟
در مواردی احتمالاً بله. مثلاً مورد فرقه "دروازه آسمان" (Heaven’s Gate) را در نظر بگیرید. سی و نه نفر از اعضای این فرقه دست به خودکشی زدند، ظاهراً به این علت که اعتقاد داشتند ستاره دنبالهدار هیل- باپ (Hale-Bop) نشانهای از فرا رسیدن زمان "ترک کردن" کره زمین از طرف آنها برای انتقال یافتن به وسیله یک سفینه فضایی به دنیایی دیگر است.