عرصههای ارتباطی
#تجربه #رخنما #روزنامهنگاری 🔸هفتهنامه حوادث ▫️برخورد حرفهای: راز جذب ۳۵۰ هزار مخاطب ▫️گفت و گو با فریدون صدیقی درباره موفقیتهای هفتهنامه حوادث در دهه ۷۰ ▫️هفتهنامه حوادث از نمونههای موفق روزنامهنگاری ایران در دهه ١٣٧٠ بود که با گذشت زمان، مهجور…
▫️هفتهنامه حوادث در اوایل دهه ٧٠ منتشر میشد. چقدر از سنت روزنامهنگاری حوادث پیش از انقلاب به این هفتهنامه که مخصوص حوزه حوادث بود منتقل شد؟ اصلا این سنت منتقل شد؟
بیتردید بخشی از آن سنت، خواسته یا ناخواسته، به حافظه تاریخی برخی کسانی که در مجموعه حوادث کار میکردند، منتقل شد. من خودم در روزنامه کیهان که بودم، اصلا کار حادثهنویسی نکرده بودم. دوستان دیگری هم که آنجا بودند، هیچکدام کار حادثهنویسی نکرده بودند. این هفتهنامه آغاز کار حادثهنویسی برای تیمی بود که در آن حضور داشت. اصلا سن همه افراد اقتضا نمیکرد که مربوط به آن نسل حادثهنویسی پیش از انقلاب باشند؛ از گزارشگرهای ما خانم #عذرا_فراهانی بودند، آقای #رضا_صفایی، آقای #مسعود_ابراهیمی، آقای #ارد_عطارپور و آقای #اردلان_عطارپور. آقایان #مجید_صیادی، #کامبیز_نوروزی، #محسن_گودرزی، #بهروز_گرانپایه و #یونس_شکرخواه در تحریریه ما بودند. آن پیشینه در آن جمع فقط میتوانست با من منتقل شود و البته آقای #مسعود_شهامیپور که از کیهان قبل از انقلاب آمده بود. البته ایشان هم کار حوادثنویسی نکرده بود. #مرتضی_کریمیان هم اصلا سابقه حادثهنویسی پیش از انقلاب نداشت. صفحهآرای ما آقای #مرتضی_شادمانی بود و دبیر فنی ما آقای #محمود_مختاریان، اما کار کاملا حرفهای بود. میخواهم بگویم آن تأثیرگرفتن از آن میراث حوادثنویسی پیش از انقلاب، بیش از آنکه کارکردی باشد، بیشتر ذهنی و جزو محفوظات بود و تبدیل به کار عملی نشده بود......
این مجله نیامد برای اینکه عرصه بر کار نشریات سیاسی تنگ شده بود. بعد از انقلاب، وقتی که بنا به دلایلی و به اقتضای انقلاب، جمعی از روزنامه ها حذف شدند، جمعی که قبلا در روزنامه های سراسری کار میکردند و حرفهای بودند، اما بیرون آمده بودند، رفتند طرح نشریات تخصصی را دنبال کردند... فهم من میگوید که هفته نامه حوادث محصول آن اتفاق نیست؛ یعنی اینکه چون کار سیاسی نمیشد کرد، بیاییم این مجله را دربیاوریم. در فضای آن موقع که جامعه بدون کشمکش بود و در یک فضای خنثی غیرفعال رسانهای عمل میکرد، فکر کردند که رویدادی مثل حوادث میتواند گزارشگر اتفاقاتی باشد که کمابیش دارد در جامعه شکل میگیرد، اما دارد پنهان میشود. من یادم هست که صفحه حوادث خود روزنامه کیهان، بعد از انقلاب یک صفحه خنثی شده بود، درصورتی که این صفحه پیش از انقلاب یک صفحه درجه یک بود و آن موقعها میگفتند که دو صفحه قابل اعتماد است؛ یکی صفحه تسلیتها و یکی صفحه حوادث، چون نمیتوانند کسی را که کشته نشده یا نمرده بگویند کشته شده یا مرده و برعکس، اما یک اتفاق ویژه در هفته نامه حوادث افتاد آن بود که شاید دامن زد به این پدیده و پاسخ دادن به آن انتظار و توقعی که نهان بود و مخاطب نمیدانست چیست؛ این اتفاق هیجان بود، سرگرمی، کشمکش. در این طرف این طور نشان داده می شد که همه چیز سر جایش است و همه چیز درست و امن است و همه اخلاق مدارند و کسی دست از پا خطا نمیکند. درصورتی که این طور نبود. در شروع کار، دو رویداد پیش از انقلاب بود که به ذهن من رسید که می توان با آنها نشریه را شروع کرد؛ یکی از آنها، اولین زن ایرانی بود که محکوم به اعدام شده بود، به اتهام رابطه غیرشرعی با یک مرد و زنده به گورکردن دختر خودش؛ یعنی ماجرای ایران شریفی که ما خیلی خوب آن را در چند شماره بازآفرینی کردیم. بعد از آن، رفتیم سراغ بلیغ که یک پدیده عجیب در عالم کلاهبرداری در ایران بود و می گفتند که کاخ دادگستری را فروخته به آلمانها یا موقع بازداشت، از پنجره توالت فرار کرده بود. رفتیم سراغ او و زندگیاش و ماجراهای او را نوشتیم. این موضوعات ما را بسیار بالا برد و مخاطبان خیلی زیادی را جذب کرد. غیر از این دو مورد، ما در پدیده ها، رویکرد گزارش توصیفی، گزارش از مکان و گزارش از موقعیت داشتیم. گزارشگرهای درجه یکی مثل عذرا فراهانی، مسعود ابراهیمی یا رضا صفایی این مطالب را می نوشتند و بعد، مطالب می آمد زیر دست آقای مسعود شهامی پور که دبیر این افراد بود و همین طور، اردلان و ارد عطارپور. بنابراین این گزارشها ساختار پیدا میکرد و عملا طوری میشد که انگار شما در حال خواندن یک درام هستید.
گزارشها پرداخت خوب داشتند و کنار همه آنها هم نظر کارشناس چاپ میشد. آسیبشناسان، حقوقدانها و کارشناسان که همه کارشناسهای درجه یک بودند، از نظر جامعهشناسی، روانشناسی و حقوقی اتفاقات را تحلیل میکردند....
شورای تیتر داشتیم و درباره تیتر یک و دو بحث میکردیم و آنجا شروع میکردیم به تیترزدن. برای اولین بار، تیترهای حرکتی – توصیفی را ابداع کردیم. موضوعات ما هم حادثه تلخ صرف نبود؛ مثلا کار آقای #شکرخواه، دو صفحه وسط مجله یعنی اخبار خارجی بود که هم شامل حوادث تلخ بود، هم شیرین.
تیتر اولین یادداشتی که توی مجله نوشتم، این بود: "برگی از درخت افتاد، حادثهای رخ داد.
@younesshokrkhah
بیتردید بخشی از آن سنت، خواسته یا ناخواسته، به حافظه تاریخی برخی کسانی که در مجموعه حوادث کار میکردند، منتقل شد. من خودم در روزنامه کیهان که بودم، اصلا کار حادثهنویسی نکرده بودم. دوستان دیگری هم که آنجا بودند، هیچکدام کار حادثهنویسی نکرده بودند. این هفتهنامه آغاز کار حادثهنویسی برای تیمی بود که در آن حضور داشت. اصلا سن همه افراد اقتضا نمیکرد که مربوط به آن نسل حادثهنویسی پیش از انقلاب باشند؛ از گزارشگرهای ما خانم #عذرا_فراهانی بودند، آقای #رضا_صفایی، آقای #مسعود_ابراهیمی، آقای #ارد_عطارپور و آقای #اردلان_عطارپور. آقایان #مجید_صیادی، #کامبیز_نوروزی، #محسن_گودرزی، #بهروز_گرانپایه و #یونس_شکرخواه در تحریریه ما بودند. آن پیشینه در آن جمع فقط میتوانست با من منتقل شود و البته آقای #مسعود_شهامیپور که از کیهان قبل از انقلاب آمده بود. البته ایشان هم کار حوادثنویسی نکرده بود. #مرتضی_کریمیان هم اصلا سابقه حادثهنویسی پیش از انقلاب نداشت. صفحهآرای ما آقای #مرتضی_شادمانی بود و دبیر فنی ما آقای #محمود_مختاریان، اما کار کاملا حرفهای بود. میخواهم بگویم آن تأثیرگرفتن از آن میراث حوادثنویسی پیش از انقلاب، بیش از آنکه کارکردی باشد، بیشتر ذهنی و جزو محفوظات بود و تبدیل به کار عملی نشده بود......
این مجله نیامد برای اینکه عرصه بر کار نشریات سیاسی تنگ شده بود. بعد از انقلاب، وقتی که بنا به دلایلی و به اقتضای انقلاب، جمعی از روزنامه ها حذف شدند، جمعی که قبلا در روزنامه های سراسری کار میکردند و حرفهای بودند، اما بیرون آمده بودند، رفتند طرح نشریات تخصصی را دنبال کردند... فهم من میگوید که هفته نامه حوادث محصول آن اتفاق نیست؛ یعنی اینکه چون کار سیاسی نمیشد کرد، بیاییم این مجله را دربیاوریم. در فضای آن موقع که جامعه بدون کشمکش بود و در یک فضای خنثی غیرفعال رسانهای عمل میکرد، فکر کردند که رویدادی مثل حوادث میتواند گزارشگر اتفاقاتی باشد که کمابیش دارد در جامعه شکل میگیرد، اما دارد پنهان میشود. من یادم هست که صفحه حوادث خود روزنامه کیهان، بعد از انقلاب یک صفحه خنثی شده بود، درصورتی که این صفحه پیش از انقلاب یک صفحه درجه یک بود و آن موقعها میگفتند که دو صفحه قابل اعتماد است؛ یکی صفحه تسلیتها و یکی صفحه حوادث، چون نمیتوانند کسی را که کشته نشده یا نمرده بگویند کشته شده یا مرده و برعکس، اما یک اتفاق ویژه در هفته نامه حوادث افتاد آن بود که شاید دامن زد به این پدیده و پاسخ دادن به آن انتظار و توقعی که نهان بود و مخاطب نمیدانست چیست؛ این اتفاق هیجان بود، سرگرمی، کشمکش. در این طرف این طور نشان داده می شد که همه چیز سر جایش است و همه چیز درست و امن است و همه اخلاق مدارند و کسی دست از پا خطا نمیکند. درصورتی که این طور نبود. در شروع کار، دو رویداد پیش از انقلاب بود که به ذهن من رسید که می توان با آنها نشریه را شروع کرد؛ یکی از آنها، اولین زن ایرانی بود که محکوم به اعدام شده بود، به اتهام رابطه غیرشرعی با یک مرد و زنده به گورکردن دختر خودش؛ یعنی ماجرای ایران شریفی که ما خیلی خوب آن را در چند شماره بازآفرینی کردیم. بعد از آن، رفتیم سراغ بلیغ که یک پدیده عجیب در عالم کلاهبرداری در ایران بود و می گفتند که کاخ دادگستری را فروخته به آلمانها یا موقع بازداشت، از پنجره توالت فرار کرده بود. رفتیم سراغ او و زندگیاش و ماجراهای او را نوشتیم. این موضوعات ما را بسیار بالا برد و مخاطبان خیلی زیادی را جذب کرد. غیر از این دو مورد، ما در پدیده ها، رویکرد گزارش توصیفی، گزارش از مکان و گزارش از موقعیت داشتیم. گزارشگرهای درجه یکی مثل عذرا فراهانی، مسعود ابراهیمی یا رضا صفایی این مطالب را می نوشتند و بعد، مطالب می آمد زیر دست آقای مسعود شهامی پور که دبیر این افراد بود و همین طور، اردلان و ارد عطارپور. بنابراین این گزارشها ساختار پیدا میکرد و عملا طوری میشد که انگار شما در حال خواندن یک درام هستید.
گزارشها پرداخت خوب داشتند و کنار همه آنها هم نظر کارشناس چاپ میشد. آسیبشناسان، حقوقدانها و کارشناسان که همه کارشناسهای درجه یک بودند، از نظر جامعهشناسی، روانشناسی و حقوقی اتفاقات را تحلیل میکردند....
شورای تیتر داشتیم و درباره تیتر یک و دو بحث میکردیم و آنجا شروع میکردیم به تیترزدن. برای اولین بار، تیترهای حرکتی – توصیفی را ابداع کردیم. موضوعات ما هم حادثه تلخ صرف نبود؛ مثلا کار آقای #شکرخواه، دو صفحه وسط مجله یعنی اخبار خارجی بود که هم شامل حوادث تلخ بود، هم شیرین.
تیتر اولین یادداشتی که توی مجله نوشتم، این بود: "برگی از درخت افتاد، حادثهای رخ داد.
@younesshokrkhah
#نشست🔸 حقیقت خیالی
ماهنامه مدیریت ارتباطات در سومین نشست تخصصیاش، به بهانه انتشار کتاب اخبار جعلی و اطلاعات فریبکارانه، به قلم #شریلین_ایرتون و #جولی_پوزیتی، با ترجمه #جواد_دلیری به #اخبار_جعلی میپرازد. دکتر #یونس_شکرخواه، استاد ارتباطات و روزنامهنگاری، #کامبیز_نوروزی، نویسنده و حقوقدان، جواد دلیری، سردبیر روزنامه ایران و مترجم کتاب و #علی_ورامینی سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات در این نشست حضور دارند.
▫️ زمان: دوشنبه ۵ اسفندماه. ساعت ۱۶
▫️مکان: کرستان، جهانآرا، خیابان ۳۴. پلاک ۵۸
▫️ورود برای همه در این نشست آزاد و رایگان است.
@younesshokrkhah
ماهنامه مدیریت ارتباطات در سومین نشست تخصصیاش، به بهانه انتشار کتاب اخبار جعلی و اطلاعات فریبکارانه، به قلم #شریلین_ایرتون و #جولی_پوزیتی، با ترجمه #جواد_دلیری به #اخبار_جعلی میپرازد. دکتر #یونس_شکرخواه، استاد ارتباطات و روزنامهنگاری، #کامبیز_نوروزی، نویسنده و حقوقدان، جواد دلیری، سردبیر روزنامه ایران و مترجم کتاب و #علی_ورامینی سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات در این نشست حضور دارند.
▫️ زمان: دوشنبه ۵ اسفندماه. ساعت ۱۶
▫️مکان: کرستان، جهانآرا، خیابان ۳۴. پلاک ۵۸
▫️ورود برای همه در این نشست آزاد و رایگان است.
@younesshokrkhah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حقوقارتباطات
🔸قوانین و فناوریهای نوین
#کامبیز_نوروزی، حقوقدان در چهل و نهمین جلسه از سلسله نشستهای #نقد_و_اندیشه با موضوع بهروزرسانی قوانین مورد نیاز برای فناوریهای نوین، همزمان با ورود 5G به ایران:
▫️جسارت استفاده از واژه حقوق اینترنت را ندارم. جهان اینترنت، جهان نامکشوف و سیالی را پیش روی انسان مدرن گذاشته است.
▫️تفاوتهای اجتماعی، قضایی و سیاسی باعث میشود که نتوانیم از قوانین سایر کشورها استفاده کنیم و این در تمام عرصههای حقوق تجاری، کیفری و مدنی نیز وجود دارد.
▫️قانونگذار فیلترینگ را مقرر کرده است ولی الان هیچ رایانه و یا گوشی وجود ندارد که به فیلتر شکن مجهز نباشد. یعنی قانونگذار قاعدهای را گذاشته است که خودش هم آن را اعمال نمیکند.
▫️جوهر تفکر ما بر روی تمام آثار تمدن جدید بسته است فرقی نمیکند 5G باشد یا اتومبیل تازه وارد شده به ایران.
https://www.ict.gov.ir/fa/newsagency/24498
🔸قوانین و فناوریهای نوین
#کامبیز_نوروزی، حقوقدان در چهل و نهمین جلسه از سلسله نشستهای #نقد_و_اندیشه با موضوع بهروزرسانی قوانین مورد نیاز برای فناوریهای نوین، همزمان با ورود 5G به ایران:
▫️جسارت استفاده از واژه حقوق اینترنت را ندارم. جهان اینترنت، جهان نامکشوف و سیالی را پیش روی انسان مدرن گذاشته است.
▫️تفاوتهای اجتماعی، قضایی و سیاسی باعث میشود که نتوانیم از قوانین سایر کشورها استفاده کنیم و این در تمام عرصههای حقوق تجاری، کیفری و مدنی نیز وجود دارد.
▫️قانونگذار فیلترینگ را مقرر کرده است ولی الان هیچ رایانه و یا گوشی وجود ندارد که به فیلتر شکن مجهز نباشد. یعنی قانونگذار قاعدهای را گذاشته است که خودش هم آن را اعمال نمیکند.
▫️جوهر تفکر ما بر روی تمام آثار تمدن جدید بسته است فرقی نمیکند 5G باشد یا اتومبیل تازه وارد شده به ایران.
https://www.ict.gov.ir/fa/newsagency/24498
#حقوقارتباطات
🔸حقوقی كه با توقيف رسانه از بين میروند
▫️#کامبیز_نوروزی
بعد از ۳۶ سال از عمر قانون مطبوعات ايران موضوع توقيف رسانهها هنوز از بحثانگيزترين موضوعات حقوق رسانهها در ايران بوده است.
اصلاحيه سال ۷۹ قانون مطبوعات اختيارات هيات نظارت بر مطبوعات براي توقيف رسانهها را بهشدت افزايش داد تا هيات بتواند به تشخيص خود و بدون هر تشريفاتي رسانهاي را توقيف كند.
براساس تبصره ماده ۱۲ در صورت تخلف رسانه از يكي از بندهای دوازدهگانه ماده ۶ قانون مطبوعات، به استثناي بندهاي ۳ و ۴، هيات نظارت بر مطبوعات ميتواند نشريه را توقيف كند.
همچنين هيات نظارت ميتواند در صورت تخلف نشريه از چند بند ماده ۷ نيز دستور توقيف نشريه را بدهد.
علاوه بر اينها، تعطيلي نشريه حداكثر تا يك سال، يكي از مجازاتهايي است كه دادگاهها ميتوانند طبق ماده ۳۵ به آن راي بدهند.
يكي ديگر از مواردي كه ممكن است يك نشريه توقيف شود مربوط است به تبصره ۲ ماده ۵ كه براساس آن رسانهها موظف به رعايت مصوبات شوراي عالي امنيت ملياند و عدم رعايت اين مصوبات موجب حداكثر ۲ ماه توقيف است. از نكات مهم قابل ذكر در مورد اين تبصره اين است كه مصوبات شوراي عالي امنيت ملي يعني آن چيزي كه در جلسه رسمي شوراي عالي امنيت ملي به تصويب رسيده است ولي معمولا رويه اين بوده كه نظرات و تصميمات دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي را ملاك دانستهاند. روشن است كه تصميمات شوراي عالي امنيت ملي متفاوت از نظرات دبيرخانه اين شوراست. ماده ۶ قانون مطبوعات، در ۱۲ بند حدود رسانهها را بيان كرده است. عبارات اين بندها اغلب بسيار مبهم، كشدار و نامشخصند. قانون بايد روشن و صريح و مشخص باشد. اين ابهام دست مجريان را باز ميگذارد تا هرزمان كه مايل بودند، با تفسير و نگاه خود به فوريت و سرعت با توقيف مانع از انتشار رسانه بشوند.
گرايش قانونگذار و نظام اجرايي كشور، به آن است كه بتوانند به سهولت مانع از انتشار يك نشريه شوند. اين مقررات و اين شيوه اجرايي حداقل با سه حق اساسي رسانهها در تضاد است كه عبارتند از حق انتشار آزاد، حق استمرار انتشار و حق امنيت حرفهاي.
اما در مورد مقررات توقيف رسانهها توسط هيات نظارت مطبوعات و شيوه اجراي آن چند نقد بنيادين حقوقي وجود دارد كه دو موردش را ميخوانيم.
نخست اينكه اختيارات هيات نظارت براي توقيف مطبوعات تماما در زمره مواردي است كه رسانهاي مرتكب يكي از عنوانهاي ماده ۶ بشود كه همگي عنوانهاي مجرمانهاند مانند اشاعه فحشا و تشويق افراد به اقدام عليه امنيت ملي، توهين، نشر اكاذيب، افترا و... از طرفي تشخيص جرم فقط در صلاحيت مرجع قضايي است و بس. تا زماني كه در مرجع قضايي صالح جرمي تشخيص داده نشده است، نميتوان كسي را از حقش محروم كرد. هيات نظارت بر مطبوعات مطلقا مرجع قضايي نيست و حضور يك قاضي به نمايندگي از قوه قضاييه شأن قضايي به هيات نميدهد. با اين حال هيات نظارت بر مطبوعات بدون آنكه صلاحيت قضايي براي تشخيص جرم داشته باشد، ميتواند رسانه را مثلا به ادعاي نشر اكاذيب يا گزارش خلاف واقع يا افترا يا.... توقيف كند. به عبارت خلاصه در حالي كه هنوز جرمي تشخيص داده نشده است، رسانه از حق انتشار محروم ميشود. چنين مقرراتي خلاف آشكار اصول حقوق اساسي ملت است.
دوم آنكه در تصميمات هيات نظارت بر مطبوعات براي توقيف يك رسانه، ذينفع يعني صاحبامتياز و مدير مسوول از يكي از مهمترين حقهاي اساسي ملت يعني حق دفاع محروم است. هيات نظارت بدون حضور آنها پرونده را ميبيند، تصميمش را ميگيرد و اجرا ميكند. اين در حالي است كه حتي در كوچكترين مسائل قضايي، افراد حق دفاع دارند. اين نقص بزرگي است. هيات نظارت براي توقيف يك نشريه، آيين رسيدگي ندارد. درست است كه قانون در اين مورد ساكت است اما اگر دولت كه وزير ارشاد آن رييس هيات نظارت و مسوول عملكرد هيات نظارت است (تبصره ۵ ماده ۱۰) توجه و دغدغه ميداشت ميتوانست براي تصميم هيات نظارت بر مطبوعات در خصوص توقيف تصويبنامه آيين رسيدگي بگذارد و در آن تشريفاتي از جمله امكان دفاع براي صاحبان امتياز و مديران مسوول مقرر كند تا رسانهها بتوانند از حقوق خود دفاع كنند. نكته جالب اين است كه در تبصره ماده ۱۲ هيات نظارت موظف به توقيف نيست، بلكه با توجه به كلمه «ميتواند» در اين تبصره، اين هيات مختار به توقيف يا عدم توقيف است. پيشنهاد ميشود دولت اين نقص قديمي را جبران كند و تشريفات و آيين رسيدگي مناسبي براي هيات نظارت تصويب كند تا رسانهها بتوانند از عدالت و انصاف كافی در حفظ امنيت خود استفاده كنند.
توقيف رسانهها نه تنها كمكي به فضاي رسانهای كشور نمیكند بلكه از اسباب گستردهتر شدن آشفتگیهای فضاي ملی رسانهای است
▫️روزنامه اعتماد ۲۲مرداد ۹۹
🔸حقوقی كه با توقيف رسانه از بين میروند
▫️#کامبیز_نوروزی
بعد از ۳۶ سال از عمر قانون مطبوعات ايران موضوع توقيف رسانهها هنوز از بحثانگيزترين موضوعات حقوق رسانهها در ايران بوده است.
اصلاحيه سال ۷۹ قانون مطبوعات اختيارات هيات نظارت بر مطبوعات براي توقيف رسانهها را بهشدت افزايش داد تا هيات بتواند به تشخيص خود و بدون هر تشريفاتي رسانهاي را توقيف كند.
براساس تبصره ماده ۱۲ در صورت تخلف رسانه از يكي از بندهای دوازدهگانه ماده ۶ قانون مطبوعات، به استثناي بندهاي ۳ و ۴، هيات نظارت بر مطبوعات ميتواند نشريه را توقيف كند.
همچنين هيات نظارت ميتواند در صورت تخلف نشريه از چند بند ماده ۷ نيز دستور توقيف نشريه را بدهد.
علاوه بر اينها، تعطيلي نشريه حداكثر تا يك سال، يكي از مجازاتهايي است كه دادگاهها ميتوانند طبق ماده ۳۵ به آن راي بدهند.
يكي ديگر از مواردي كه ممكن است يك نشريه توقيف شود مربوط است به تبصره ۲ ماده ۵ كه براساس آن رسانهها موظف به رعايت مصوبات شوراي عالي امنيت ملياند و عدم رعايت اين مصوبات موجب حداكثر ۲ ماه توقيف است. از نكات مهم قابل ذكر در مورد اين تبصره اين است كه مصوبات شوراي عالي امنيت ملي يعني آن چيزي كه در جلسه رسمي شوراي عالي امنيت ملي به تصويب رسيده است ولي معمولا رويه اين بوده كه نظرات و تصميمات دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي را ملاك دانستهاند. روشن است كه تصميمات شوراي عالي امنيت ملي متفاوت از نظرات دبيرخانه اين شوراست. ماده ۶ قانون مطبوعات، در ۱۲ بند حدود رسانهها را بيان كرده است. عبارات اين بندها اغلب بسيار مبهم، كشدار و نامشخصند. قانون بايد روشن و صريح و مشخص باشد. اين ابهام دست مجريان را باز ميگذارد تا هرزمان كه مايل بودند، با تفسير و نگاه خود به فوريت و سرعت با توقيف مانع از انتشار رسانه بشوند.
گرايش قانونگذار و نظام اجرايي كشور، به آن است كه بتوانند به سهولت مانع از انتشار يك نشريه شوند. اين مقررات و اين شيوه اجرايي حداقل با سه حق اساسي رسانهها در تضاد است كه عبارتند از حق انتشار آزاد، حق استمرار انتشار و حق امنيت حرفهاي.
اما در مورد مقررات توقيف رسانهها توسط هيات نظارت مطبوعات و شيوه اجراي آن چند نقد بنيادين حقوقي وجود دارد كه دو موردش را ميخوانيم.
نخست اينكه اختيارات هيات نظارت براي توقيف مطبوعات تماما در زمره مواردي است كه رسانهاي مرتكب يكي از عنوانهاي ماده ۶ بشود كه همگي عنوانهاي مجرمانهاند مانند اشاعه فحشا و تشويق افراد به اقدام عليه امنيت ملي، توهين، نشر اكاذيب، افترا و... از طرفي تشخيص جرم فقط در صلاحيت مرجع قضايي است و بس. تا زماني كه در مرجع قضايي صالح جرمي تشخيص داده نشده است، نميتوان كسي را از حقش محروم كرد. هيات نظارت بر مطبوعات مطلقا مرجع قضايي نيست و حضور يك قاضي به نمايندگي از قوه قضاييه شأن قضايي به هيات نميدهد. با اين حال هيات نظارت بر مطبوعات بدون آنكه صلاحيت قضايي براي تشخيص جرم داشته باشد، ميتواند رسانه را مثلا به ادعاي نشر اكاذيب يا گزارش خلاف واقع يا افترا يا.... توقيف كند. به عبارت خلاصه در حالي كه هنوز جرمي تشخيص داده نشده است، رسانه از حق انتشار محروم ميشود. چنين مقرراتي خلاف آشكار اصول حقوق اساسي ملت است.
دوم آنكه در تصميمات هيات نظارت بر مطبوعات براي توقيف يك رسانه، ذينفع يعني صاحبامتياز و مدير مسوول از يكي از مهمترين حقهاي اساسي ملت يعني حق دفاع محروم است. هيات نظارت بدون حضور آنها پرونده را ميبيند، تصميمش را ميگيرد و اجرا ميكند. اين در حالي است كه حتي در كوچكترين مسائل قضايي، افراد حق دفاع دارند. اين نقص بزرگي است. هيات نظارت براي توقيف يك نشريه، آيين رسيدگي ندارد. درست است كه قانون در اين مورد ساكت است اما اگر دولت كه وزير ارشاد آن رييس هيات نظارت و مسوول عملكرد هيات نظارت است (تبصره ۵ ماده ۱۰) توجه و دغدغه ميداشت ميتوانست براي تصميم هيات نظارت بر مطبوعات در خصوص توقيف تصويبنامه آيين رسيدگي بگذارد و در آن تشريفاتي از جمله امكان دفاع براي صاحبان امتياز و مديران مسوول مقرر كند تا رسانهها بتوانند از حقوق خود دفاع كنند. نكته جالب اين است كه در تبصره ماده ۱۲ هيات نظارت موظف به توقيف نيست، بلكه با توجه به كلمه «ميتواند» در اين تبصره، اين هيات مختار به توقيف يا عدم توقيف است. پيشنهاد ميشود دولت اين نقص قديمي را جبران كند و تشريفات و آيين رسيدگي مناسبي براي هيات نظارت تصويب كند تا رسانهها بتوانند از عدالت و انصاف كافی در حفظ امنيت خود استفاده كنند.
توقيف رسانهها نه تنها كمكي به فضاي رسانهای كشور نمیكند بلكه از اسباب گستردهتر شدن آشفتگیهای فضاي ملی رسانهای است
▫️روزنامه اعتماد ۲۲مرداد ۹۹
#موسیقی
🔸طنین رنج
▫️#ابوالحسن_ریاضی
▫️استاد دانشگاه
١. اولین خاطره من از استاد شجریان به سال ١٣٧٨ بازمیگردد؛ زمانی که مسئولیتی در وزارت علوم داشتم و اولین جشنواره موسیقی دانشجویان برگزار میشد. از جمله برنامههای جشنواره، برپایی کارگاههای پژوهشی با حضور استادان قدیمی و نامآشنا بود. در جلسهای، استاد حسین عمومی درباره شیوههای آوازی سخنرانی میکرد با تمرکز بر مکتب اصفهان و سبک سیدرحیم. به دعوت دانشجویان، استاد شجریان بعد از سالها در دانشگاه حضور یافته بود. نکته جذاب جلسه، مصادیقی بود که استاد عمومی درباره فهم شعر، مناسبخوانی، درک از محیط و مخاطب و احاطه بر حوزه ادبیات میآورد و اغلب در ارائه مثال، به استاد شجریان و آوازهای ایشان اشاره میکرد تا اینکه استاد عمومی ایشان را به صحنه دعوت کرد و دانشجویان هم تقاضا کردند که شجریان آوازی بخواند. سلوک استاد شجریان و رعایت تواضع، ادب و احترام نسبت به استاد عمومی و پرهیز از هرگونه خودنمایی در حضور او، اولین درسی بود که به همه حاضران داده شد. استنکاف ایشان از خواندن تا زمانی ادامه یافت که استاد عمومی از او درخواست کرد و سپس شجریان درسی را که ٢٠ سال قبل در شیوه سیدرحیم از حسین عمومی آموخته بود پس داد. او با حافظه شگرف و یادآوری این نکته از سوی خودش که گوش او دزد است، در عمل اثبات کرد که هر نغمه و گوشهای را ثبت میکند. شجریان بیگمان از معدود بازماندگان نسلی بود که علاوه بر سختکوشی در یادگیری و پیگیری در آموختن و دانشجوبودن همیشگی، مناسبات استاد و شاگردی را به غایت خود پاس میداشت. هرگز از او در خلوت و جلوت، جز به نیکی و بزرگی از استادانش نشنیدم.
٢. اما آشنایی بیشتر من با استاد شجریان به پس از وقوع زلزله بم بازمیگردد. ایشان پس از برگزاری کنسرت همنوا با بم و عزم ساختن بنایی فرهنگی برای بازماندگان، از تنی چند از دوستان، ازجمله #محسن_گودرزی، #یونس_شکرخواه، #جوادکاشی، #کامبیز_نوروزی و بنده دعوت به همکاری کرد که حاصل این همکاری، سالها برگزاری جلسات مرتب و دیدارهای مکرری بود که بهواسطه پیگیری امور ساخت باغ هنر بم شکل میگرفت. در این دیدارهای کاری، اغلب جلسات غیررسمی و گپوگفتهای دوستانهای رخ میداد که چهره محمدرضا شجریان و نه استاد شجریان را میشد از نزدیک مشاهده کرد. رفتار دوستانه او با فرزندان و خانوادهاش و نیز با دوستان و همکارانش را در این جلسات میشد از نزدیک دید. امیدها و آرزوها، اندوهها و خستگیها، علاقهمندیهایی جز موسیقی مانند عکاسی یا سازسازی و باغبانی، در کنار انبوهی از فشارهای بیرونی و محدودیتهای آدمی در قامت شجریان بود که او را شجریان میکرد؛ اینکه چگونه زیر فشار سنگین انتظارات ریز و درشت، فرسوده میشود یا چگونه تلاش برای برگزاری یک کنسرت متعارف در سالن وزارت کشور، توش و توان او را میگیرد.
روزی، مثالی زد که اوج تعارض را نشان میداد؛ او گفت وقتی #پاواروتی میخواهد کنسرتی برپا کند گاهی حتی با دیگران حرف نمیزند و با یادداشت، ارتباط میگیرد و کاری جز خواندن ذهنش را مشغول نمیکند اما من باید همه جزئیات، از اخذ مجوز گرفته تا چینش صندلیهای تالار، کیفیت صدادهی سالن، لباس اعضای گروه، هزینههای ریز و درشت اجرا و ساعت شروع و خاتمه را هم خودم مدیریت کنم و آخرین چیزی که به آن میپردازم خواندن است. و یک بار که کنسرت با تاخیر شروع شد با خستگی و خشم ناچار به عذرخواهی از حضار شد زیرا تنی چند از اعضای گروه در آسانسور گرفتار شده بودند. با اینهمه او بارها تاکید میکرد که با وجود سهولت برگزاری کنسرت در خارج از کشور و با همه دشواریهای بزرگ و کوچک اجرا در داخل، ترجیح میدهد در کشورش و در جایجای ایران کنسرت برگزار کند، اما اندوهناک آنکه این امکان از او دریغ شد. غروب دلگیر پاییزی در سال٩٣ یا ٩۴ در دفتر دلآواز نزدش بودم که برخلاف رویه معمولش زبان به شکوه گشود و از رنجی سخن گفت که تارهای وجودش را سراسر درد کرده بود؛ اینکه در کشورش و برای مردمش نمیتواند بخواند و خود را چون زائویی توصیف کرد که میخواهد وضع حمل کند و... . او تشنه خواندن برای مردمش بود و طنین صدای آن غروب دلگیر هرگز از خاطرم نمیرود.
▫️روزنامه همشهری ٢٧ آبان ٩٩
🔸طنین رنج
▫️#ابوالحسن_ریاضی
▫️استاد دانشگاه
١. اولین خاطره من از استاد شجریان به سال ١٣٧٨ بازمیگردد؛ زمانی که مسئولیتی در وزارت علوم داشتم و اولین جشنواره موسیقی دانشجویان برگزار میشد. از جمله برنامههای جشنواره، برپایی کارگاههای پژوهشی با حضور استادان قدیمی و نامآشنا بود. در جلسهای، استاد حسین عمومی درباره شیوههای آوازی سخنرانی میکرد با تمرکز بر مکتب اصفهان و سبک سیدرحیم. به دعوت دانشجویان، استاد شجریان بعد از سالها در دانشگاه حضور یافته بود. نکته جذاب جلسه، مصادیقی بود که استاد عمومی درباره فهم شعر، مناسبخوانی، درک از محیط و مخاطب و احاطه بر حوزه ادبیات میآورد و اغلب در ارائه مثال، به استاد شجریان و آوازهای ایشان اشاره میکرد تا اینکه استاد عمومی ایشان را به صحنه دعوت کرد و دانشجویان هم تقاضا کردند که شجریان آوازی بخواند. سلوک استاد شجریان و رعایت تواضع، ادب و احترام نسبت به استاد عمومی و پرهیز از هرگونه خودنمایی در حضور او، اولین درسی بود که به همه حاضران داده شد. استنکاف ایشان از خواندن تا زمانی ادامه یافت که استاد عمومی از او درخواست کرد و سپس شجریان درسی را که ٢٠ سال قبل در شیوه سیدرحیم از حسین عمومی آموخته بود پس داد. او با حافظه شگرف و یادآوری این نکته از سوی خودش که گوش او دزد است، در عمل اثبات کرد که هر نغمه و گوشهای را ثبت میکند. شجریان بیگمان از معدود بازماندگان نسلی بود که علاوه بر سختکوشی در یادگیری و پیگیری در آموختن و دانشجوبودن همیشگی، مناسبات استاد و شاگردی را به غایت خود پاس میداشت. هرگز از او در خلوت و جلوت، جز به نیکی و بزرگی از استادانش نشنیدم.
٢. اما آشنایی بیشتر من با استاد شجریان به پس از وقوع زلزله بم بازمیگردد. ایشان پس از برگزاری کنسرت همنوا با بم و عزم ساختن بنایی فرهنگی برای بازماندگان، از تنی چند از دوستان، ازجمله #محسن_گودرزی، #یونس_شکرخواه، #جوادکاشی، #کامبیز_نوروزی و بنده دعوت به همکاری کرد که حاصل این همکاری، سالها برگزاری جلسات مرتب و دیدارهای مکرری بود که بهواسطه پیگیری امور ساخت باغ هنر بم شکل میگرفت. در این دیدارهای کاری، اغلب جلسات غیررسمی و گپوگفتهای دوستانهای رخ میداد که چهره محمدرضا شجریان و نه استاد شجریان را میشد از نزدیک مشاهده کرد. رفتار دوستانه او با فرزندان و خانوادهاش و نیز با دوستان و همکارانش را در این جلسات میشد از نزدیک دید. امیدها و آرزوها، اندوهها و خستگیها، علاقهمندیهایی جز موسیقی مانند عکاسی یا سازسازی و باغبانی، در کنار انبوهی از فشارهای بیرونی و محدودیتهای آدمی در قامت شجریان بود که او را شجریان میکرد؛ اینکه چگونه زیر فشار سنگین انتظارات ریز و درشت، فرسوده میشود یا چگونه تلاش برای برگزاری یک کنسرت متعارف در سالن وزارت کشور، توش و توان او را میگیرد.
روزی، مثالی زد که اوج تعارض را نشان میداد؛ او گفت وقتی #پاواروتی میخواهد کنسرتی برپا کند گاهی حتی با دیگران حرف نمیزند و با یادداشت، ارتباط میگیرد و کاری جز خواندن ذهنش را مشغول نمیکند اما من باید همه جزئیات، از اخذ مجوز گرفته تا چینش صندلیهای تالار، کیفیت صدادهی سالن، لباس اعضای گروه، هزینههای ریز و درشت اجرا و ساعت شروع و خاتمه را هم خودم مدیریت کنم و آخرین چیزی که به آن میپردازم خواندن است. و یک بار که کنسرت با تاخیر شروع شد با خستگی و خشم ناچار به عذرخواهی از حضار شد زیرا تنی چند از اعضای گروه در آسانسور گرفتار شده بودند. با اینهمه او بارها تاکید میکرد که با وجود سهولت برگزاری کنسرت در خارج از کشور و با همه دشواریهای بزرگ و کوچک اجرا در داخل، ترجیح میدهد در کشورش و در جایجای ایران کنسرت برگزار کند، اما اندوهناک آنکه این امکان از او دریغ شد. غروب دلگیر پاییزی در سال٩٣ یا ٩۴ در دفتر دلآواز نزدش بودم که برخلاف رویه معمولش زبان به شکوه گشود و از رنجی سخن گفت که تارهای وجودش را سراسر درد کرده بود؛ اینکه در کشورش و برای مردمش نمیتواند بخواند و خود را چون زائویی توصیف کرد که میخواهد وضع حمل کند و... . او تشنه خواندن برای مردمش بود و طنین صدای آن غروب دلگیر هرگز از خاطرم نمیرود.
▫️روزنامه همشهری ٢٧ آبان ٩٩
#حقوقارتباطات
🔸جایگاه شبکههای اجتماعی در نظام بینالملل کجاست؟
پس از بسته شدن دائمی اکانت #توئیتر ترامپ از سوی مدیران این شبکه اجتماعی، مجددا این سوال مطرح میشود که جایگاه این شبکهها در نظام بینالملل کجاست؟ و وضعیت حقوقی آنها چیست؟ و... .
در همین رابطه، یک حقوقدان معتقد است ما با پدیده ای مواجه هستیم که نظم مستقل خود را دارد و میتواند بیرون از شبکه قدرت دولتها یا روابط بینالملل تصمیم بگیرد.
#کامبیز_نوروزی در گفت و گو با خبرنگار جماران، درباره شبکههای اجتماعی و دنیای تازه گفت: ما در سالهای اخیر وارد جهان تازهای شدهایم که خیلی از مسائل آن تازگی دارد؛ از جمله ساختارهای حقوقی این جهان جدید، که ما باید درباره آنها بیشتر بیندیشیم #شبکههای_اجتماعی و #پیام_رسانها هستند که آنها را به عنوان "نهادهای فرادولتی" تلقی کنیم. نهادهایی که در قالب یک دولت خاص و ساختارهای حقوقی و سیاسی مشخص فعالیت نمیکنند.
▫️نظم مستقل پیامرسانها و شبکههای اجتماعی
وی افزود: اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی حتی در چارچوب نظم حقوق بینالملل هم نیستند و نمیتوان با معیارهای سازمان ملل از نظر حقوقی به تحلیل آنها پرداخت. ما با پدیده ای مواجه هستیم که نظم مستقل خود را دارد و میتواند بیرون از شبکه قدرت دولتها یا روابط بینالملل تصمیم بگیرد.
این حقوقدان ادامه داد: نظام تصمیمگیری در شبکههای اجتماعی، نظامی متمرکز است. شاید بتوان گفت این شبکهها با روشی غیردموکراتیک اداره میشوند. اما این یک جهان تازه است و در حالی که ما در ایران آنقدر درگیر مسائل ابتدایی و پیش پاافتاده اینترنت هستیم فرصتی برای پرداختن به چنین بحثهایی نیست.
▫️شبکههای اجتماعی مخل اعمال قدرت نامشروع علیه شهروندان
نوروزی در پاسخ به این سوال که فرادولتی بودن این شبکهها چه فوایدی در بر دارد، گفت: اینکه شبکههای اجتماعی در بیرون از حوزه اعمال قدرت دولتها قرار میگیرد باعث میشود که امکان اعمال قدرت نامشروع دولتها علیه شهروندانشان کاهش پیدا کند. در این سالها شاهدیم که در برخی کشورها که دولتها از گردش آزاد #اطلاعات جلوگیری کرده و سانسورهای فراوانی اعمال کردهاند، اما شبکههای اجتماعی امکاناتی را در اختیار شهروندان خود گذاشتند که سیاست سرکوب اطلاعات از سوی دولتها را با شکست مواجه کرد.
این حقوقدان ادامه داد: در واقع شبکههای اجتماعی تا اندازهای در مسیر اعمال قدرتهای نامشروع مبتنی بر سانسور اخلال ایجاد کرده و باعث شدند که شهروندان و کاربران بتوانند از تولید تا مصرف محتوا نظارت کنند. اما این موضوع ایراداتی نیز به همراه دارد. به هر حال گاهی شبکههای بیرون از حوزه اقتدار دولتها ممکن است در مسیر تعارضهای قدرت در روابط بینالملل، مغایر با حق حاکمیت ملی یک دولت عمل کنند.
▫️دموکراسی پادزهر تولید خشونت از طریق پیام رسانها است
وی اظهار داشت: ما در متون حقوقی می خوانیم که دولتها مظهر حاکمیت ملی هستند. این احتمال وجود دارد که این قدرتهای فرادولتی که بیرون از حوزه اقتدار دولتها قرار میگیرند، تبدیل به بستری برای تولید خشونت و پیشبرد پروژههای جنگطلبانه و تجزیهطلبانه و... شوند. البته پادزهر این خطر، دموکراسی در حوزه اطلاع رسانی دولتهاست. هر قدر که دموکراسی قدرت بیشتری داشته باشد، احتمال نقض حاکمیت ملی در قالب پیام رسانها و شبکههای اجتماعی کاهش پیدا میکند.
نوروزی گفت: مثلاً امروز در سطح جهان، گفتمان مسلط همان گفتمان رایج در جهان غرب است. فراتر از حذف دائمی اکانت ترامپ در توئیتر، یکی از مواردی که در سالهای گذشته در فرانسه اتفاق افتاد، انتشار کاریکاتورهایی در توهین به پیامبر اسلام بود که در چند مورد رخ داد. این کاریکاتورها در فضای مجازی هم منتشر شدند بدون اینکه شبکهها یا پیام رسانهایی که این تصاویر در آنها منتشر شده بود، واکنشی نشان دهند. از نظر آنها انتشار این نوع کاریکاتورها در زمره #آزادیبیان قرار میگیرد در حالی که در بخش بزرگی از جهان که دنیای اسلام است، انتشار چنین کاریکاتورهایی محکوم و ناپسند تلقی میشود. اما حق احترام به عقاید آنها در این مورد نادیده گرفته شد.
▫️خشونت در هر قالبی محکوم است
او افزود: امروز در جهانی چندگانه زندگی میکنیم. جهان واحد یک افسانه است و واقعیت خارجی ندارد. نمیخواهم بگویم مدیران ارشد این پیام رسانها و شبکههای اجتماعی تعمدا در برخی موارد تبعیض قائل میشوند. این مساله عمدتا ناشی میشود از چندگانگی نظام جهانی موجود که بیش از هر چیز تحت تأثیر گفتمان جهان غرب است. برای نمونه وقتی در ایران برخی حرکتهای اجتماعی اتفاق میافتد، در همین پیام رسانها پیامهای خشونت بار زیادی منتشر میشود که مروج خشونت هستند.
🔸جایگاه شبکههای اجتماعی در نظام بینالملل کجاست؟
پس از بسته شدن دائمی اکانت #توئیتر ترامپ از سوی مدیران این شبکه اجتماعی، مجددا این سوال مطرح میشود که جایگاه این شبکهها در نظام بینالملل کجاست؟ و وضعیت حقوقی آنها چیست؟ و... .
در همین رابطه، یک حقوقدان معتقد است ما با پدیده ای مواجه هستیم که نظم مستقل خود را دارد و میتواند بیرون از شبکه قدرت دولتها یا روابط بینالملل تصمیم بگیرد.
#کامبیز_نوروزی در گفت و گو با خبرنگار جماران، درباره شبکههای اجتماعی و دنیای تازه گفت: ما در سالهای اخیر وارد جهان تازهای شدهایم که خیلی از مسائل آن تازگی دارد؛ از جمله ساختارهای حقوقی این جهان جدید، که ما باید درباره آنها بیشتر بیندیشیم #شبکههای_اجتماعی و #پیام_رسانها هستند که آنها را به عنوان "نهادهای فرادولتی" تلقی کنیم. نهادهایی که در قالب یک دولت خاص و ساختارهای حقوقی و سیاسی مشخص فعالیت نمیکنند.
▫️نظم مستقل پیامرسانها و شبکههای اجتماعی
وی افزود: اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی حتی در چارچوب نظم حقوق بینالملل هم نیستند و نمیتوان با معیارهای سازمان ملل از نظر حقوقی به تحلیل آنها پرداخت. ما با پدیده ای مواجه هستیم که نظم مستقل خود را دارد و میتواند بیرون از شبکه قدرت دولتها یا روابط بینالملل تصمیم بگیرد.
این حقوقدان ادامه داد: نظام تصمیمگیری در شبکههای اجتماعی، نظامی متمرکز است. شاید بتوان گفت این شبکهها با روشی غیردموکراتیک اداره میشوند. اما این یک جهان تازه است و در حالی که ما در ایران آنقدر درگیر مسائل ابتدایی و پیش پاافتاده اینترنت هستیم فرصتی برای پرداختن به چنین بحثهایی نیست.
▫️شبکههای اجتماعی مخل اعمال قدرت نامشروع علیه شهروندان
نوروزی در پاسخ به این سوال که فرادولتی بودن این شبکهها چه فوایدی در بر دارد، گفت: اینکه شبکههای اجتماعی در بیرون از حوزه اعمال قدرت دولتها قرار میگیرد باعث میشود که امکان اعمال قدرت نامشروع دولتها علیه شهروندانشان کاهش پیدا کند. در این سالها شاهدیم که در برخی کشورها که دولتها از گردش آزاد #اطلاعات جلوگیری کرده و سانسورهای فراوانی اعمال کردهاند، اما شبکههای اجتماعی امکاناتی را در اختیار شهروندان خود گذاشتند که سیاست سرکوب اطلاعات از سوی دولتها را با شکست مواجه کرد.
این حقوقدان ادامه داد: در واقع شبکههای اجتماعی تا اندازهای در مسیر اعمال قدرتهای نامشروع مبتنی بر سانسور اخلال ایجاد کرده و باعث شدند که شهروندان و کاربران بتوانند از تولید تا مصرف محتوا نظارت کنند. اما این موضوع ایراداتی نیز به همراه دارد. به هر حال گاهی شبکههای بیرون از حوزه اقتدار دولتها ممکن است در مسیر تعارضهای قدرت در روابط بینالملل، مغایر با حق حاکمیت ملی یک دولت عمل کنند.
▫️دموکراسی پادزهر تولید خشونت از طریق پیام رسانها است
وی اظهار داشت: ما در متون حقوقی می خوانیم که دولتها مظهر حاکمیت ملی هستند. این احتمال وجود دارد که این قدرتهای فرادولتی که بیرون از حوزه اقتدار دولتها قرار میگیرند، تبدیل به بستری برای تولید خشونت و پیشبرد پروژههای جنگطلبانه و تجزیهطلبانه و... شوند. البته پادزهر این خطر، دموکراسی در حوزه اطلاع رسانی دولتهاست. هر قدر که دموکراسی قدرت بیشتری داشته باشد، احتمال نقض حاکمیت ملی در قالب پیام رسانها و شبکههای اجتماعی کاهش پیدا میکند.
نوروزی گفت: مثلاً امروز در سطح جهان، گفتمان مسلط همان گفتمان رایج در جهان غرب است. فراتر از حذف دائمی اکانت ترامپ در توئیتر، یکی از مواردی که در سالهای گذشته در فرانسه اتفاق افتاد، انتشار کاریکاتورهایی در توهین به پیامبر اسلام بود که در چند مورد رخ داد. این کاریکاتورها در فضای مجازی هم منتشر شدند بدون اینکه شبکهها یا پیام رسانهایی که این تصاویر در آنها منتشر شده بود، واکنشی نشان دهند. از نظر آنها انتشار این نوع کاریکاتورها در زمره #آزادیبیان قرار میگیرد در حالی که در بخش بزرگی از جهان که دنیای اسلام است، انتشار چنین کاریکاتورهایی محکوم و ناپسند تلقی میشود. اما حق احترام به عقاید آنها در این مورد نادیده گرفته شد.
▫️خشونت در هر قالبی محکوم است
او افزود: امروز در جهانی چندگانه زندگی میکنیم. جهان واحد یک افسانه است و واقعیت خارجی ندارد. نمیخواهم بگویم مدیران ارشد این پیام رسانها و شبکههای اجتماعی تعمدا در برخی موارد تبعیض قائل میشوند. این مساله عمدتا ناشی میشود از چندگانگی نظام جهانی موجود که بیش از هر چیز تحت تأثیر گفتمان جهان غرب است. برای نمونه وقتی در ایران برخی حرکتهای اجتماعی اتفاق میافتد، در همین پیام رسانها پیامهای خشونت بار زیادی منتشر میشود که مروج خشونت هستند.
#روزنامهنگاری
🔸روزنامهنگاران، هیاتمدیره و بازرسین جدید
▫️موافقت مجمع با تغییر نام و حوزه فعالیت انجمن به انجمن سراسری روزنامهنگاران
🔻مجمع عمومی فوقالعاده انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران ساعت ١۴ روز دوشنبه ٢۴ خرداد به صورت آنلاین برگزار شد.
در این نشست مجازی که بازرسان وزارت کار نیز حضور داشتند، مجمع با حضورِ ۱۸۸ عضو به رسمیت رسید.
در این مجمع عمومی، درباره تغییر حوزه فعالیت انجمن صنفی/کارگری روزنامهنگاران استان تهران از استانی به کشوری رایگیری شد و این موضوع مورد تصویب قرار گرفت. سپس برای تغییر نام انجمن به #انجمن_سراسری_روزنامهنگاران رایگیری شد و اعضای حاضر در مجمع آن را مصوب کردند.
همچنین در ادامه تغییرات اساسنامه جدید مورد تصویب مجمع قرار گرفت.
پس از ارائه گزارش هیات مدیره، گزارش خزانهدار و همچنین گزارش بازرسان، این گزارشها مورد تصویب مجمع قرار گرفت و سپس برای انتخاب اعضای هیات مدیره و بازرسان جدید رایگیری شد.
پس از رای گیری، ١٧٣ نفر در انتخابات شرکت کردند و #تبسم_نمازی ١۵٢ رای، #کامبیز_نوروزی ١۴٢ رای، #حسن_نمکدوستتهرانی ١٣۵ رای، #داود_محمدی ٩۵ رای، #اعظم_ویسمه ٩٢ رای، #پژمان_موسوی ٨٣ رای و #نفیسه_زارعکهن ٧۵ رای کسب کردند و به عنوان هیاتمدیره انجمن سراسری روزنامهنگاران انتخاب شدند.
همچنین #امیرعباس_نخعی با ۶۶ رای، #مینا_شهنی با ۶۶ و #حمیدرضا(ایرج)_اسلامی با ۴۵ رای، به عنوان اعضای علیالبدل انجمن انتخاب شدند که با توجه به برابر بودن رای دو نفر، بین آنها قرعهکشی انجام شد و امیرعباس نخعی به عنوان علیالبدل اول و مینا شهنی به عنوان علیالبدل دوم انتخاب شدند. این هیاتمدیره به مدت سه سال مسئولیت را برعهده دارد.
همچنین برای بازرسان نیز رایگیری شد که #گیسو_فغفوری با ١١١ رای و #لیلی_فرهادپور با ۶٩ رای به عنوان بازرسان اصلی برای یک سال انتخاب شدند. #فرزام_شیرزادی نیز با ۶٠ رای به عنوان بازرس علی البدل انتخاب شد.
🔸روزنامهنگاران، هیاتمدیره و بازرسین جدید
▫️موافقت مجمع با تغییر نام و حوزه فعالیت انجمن به انجمن سراسری روزنامهنگاران
🔻مجمع عمومی فوقالعاده انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران ساعت ١۴ روز دوشنبه ٢۴ خرداد به صورت آنلاین برگزار شد.
در این نشست مجازی که بازرسان وزارت کار نیز حضور داشتند، مجمع با حضورِ ۱۸۸ عضو به رسمیت رسید.
در این مجمع عمومی، درباره تغییر حوزه فعالیت انجمن صنفی/کارگری روزنامهنگاران استان تهران از استانی به کشوری رایگیری شد و این موضوع مورد تصویب قرار گرفت. سپس برای تغییر نام انجمن به #انجمن_سراسری_روزنامهنگاران رایگیری شد و اعضای حاضر در مجمع آن را مصوب کردند.
همچنین در ادامه تغییرات اساسنامه جدید مورد تصویب مجمع قرار گرفت.
پس از ارائه گزارش هیات مدیره، گزارش خزانهدار و همچنین گزارش بازرسان، این گزارشها مورد تصویب مجمع قرار گرفت و سپس برای انتخاب اعضای هیات مدیره و بازرسان جدید رایگیری شد.
پس از رای گیری، ١٧٣ نفر در انتخابات شرکت کردند و #تبسم_نمازی ١۵٢ رای، #کامبیز_نوروزی ١۴٢ رای، #حسن_نمکدوستتهرانی ١٣۵ رای، #داود_محمدی ٩۵ رای، #اعظم_ویسمه ٩٢ رای، #پژمان_موسوی ٨٣ رای و #نفیسه_زارعکهن ٧۵ رای کسب کردند و به عنوان هیاتمدیره انجمن سراسری روزنامهنگاران انتخاب شدند.
همچنین #امیرعباس_نخعی با ۶۶ رای، #مینا_شهنی با ۶۶ و #حمیدرضا(ایرج)_اسلامی با ۴۵ رای، به عنوان اعضای علیالبدل انجمن انتخاب شدند که با توجه به برابر بودن رای دو نفر، بین آنها قرعهکشی انجام شد و امیرعباس نخعی به عنوان علیالبدل اول و مینا شهنی به عنوان علیالبدل دوم انتخاب شدند. این هیاتمدیره به مدت سه سال مسئولیت را برعهده دارد.
همچنین برای بازرسان نیز رایگیری شد که #گیسو_فغفوری با ١١١ رای و #لیلی_فرهادپور با ۶٩ رای به عنوان بازرسان اصلی برای یک سال انتخاب شدند. #فرزام_شیرزادی نیز با ۶٠ رای به عنوان بازرس علی البدل انتخاب شد.
🔸لایحهای در غیاب روزنامهنگاران
▫️یادداشت #کامبیز_نوروزی
▫️روزنامه شرق
▫️یکشنبه ۴ دی ١۴٠١
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-865398
▫️یادداشت #کامبیز_نوروزی
▫️روزنامه شرق
▫️یکشنبه ۴ دی ١۴٠١
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-865398
شرق
لایحهای در غیاب روزنامهنگاران
وزیر ارشاد از تدوین لایحه روزنامهنگاری در دولت خبر داده و گفته است این لایحه تا پایان دیماه به مجلس تقدیم خواهد شد. تجربه نشان داده است معمولا هرگاه دولتها برای رسانهها و روزنامهنگاران مقرراتی را تدوین و تصویب میکنند، بیش از آنکه به تثبیت و توسعه آزادی…
#حقوقارتباطات
🔸کامبیز نوروزی از ملزومات اخلاقی ارتباط در فضای مجازی میگوید
#کامبیز_نوروزی حقوقدان و مدرس اخلاق رسانه در بیان ملزومات اخلاقی ارتباط و تولید محتوا در فضای مجازی می گوید: اخلاق امر وضعی نیست که عدهای آن را وضع کنند بلکه امریست که با تجربه عمومی تولید میشود ولی در طول این تجربه باید درباره آن گفتگو صورت بگیرد. متن کامل
🔸کامبیز نوروزی از ملزومات اخلاقی ارتباط در فضای مجازی میگوید
#کامبیز_نوروزی حقوقدان و مدرس اخلاق رسانه در بیان ملزومات اخلاقی ارتباط و تولید محتوا در فضای مجازی می گوید: اخلاق امر وضعی نیست که عدهای آن را وضع کنند بلکه امریست که با تجربه عمومی تولید میشود ولی در طول این تجربه باید درباره آن گفتگو صورت بگیرد. متن کامل
#حقوقارتباطات
🔸در منع انتشار تصاویر خشونتبار
🔹#کامبیز_نوروزی حقوقدان
اخیرا فیلمی از یک نزاع جمعی در شهرستان قزوین در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن رفتارهای بسیار خشنی دیده میشود.
خبرگزاری فارس نیز این فیلم را منتشر کرده است.
متاسفانه در شبکههای اجتماعی برخی از کاربرها با انگیزههای مختلف هرچه را بخواهند منتشر میکنند.
اما یک رسانه حرفهای باید اصول اخلاق حرفهای را در منع انتشار تصویر و فیلم خشونتبار رعایت کند.
از خبرگزاری فارس که یک رسانه رسمی و حرفهای پر سابقه است انتظار نمیرفت که این فیلم خشونتبار و شدیدا آزار دهنده را منتشر کند.
این قبیل تصاویر:
اولا؛ موجب آزار روانی بیهوده بینندهاند.
ثانیا؛ نوعی پاداش پنهان و ناخواسته به مرتکبان خشونتاند. آنها با نمایش خشونت میخواهند توانایی خود را در ارعاب و خشونت نشان بدهند. انتشار این قبیل فیلمها کمک میکند تبهکاران به هدف روانی خود برسند.
ثالثا؛ خشونت را عادی میکند. عادیسازی خشونت، به ترویج ارتکاب رفتارهای خشن در جامعه میتواند منجر شود.
ضروریاست دوستان ما در رسانههای مختلف به این بخش بسیار مهم در اخلاق حرفه #روزنامهنگاری به دقت توجه کنند.
🔸در منع انتشار تصاویر خشونتبار
🔹#کامبیز_نوروزی حقوقدان
اخیرا فیلمی از یک نزاع جمعی در شهرستان قزوین در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن رفتارهای بسیار خشنی دیده میشود.
خبرگزاری فارس نیز این فیلم را منتشر کرده است.
متاسفانه در شبکههای اجتماعی برخی از کاربرها با انگیزههای مختلف هرچه را بخواهند منتشر میکنند.
اما یک رسانه حرفهای باید اصول اخلاق حرفهای را در منع انتشار تصویر و فیلم خشونتبار رعایت کند.
از خبرگزاری فارس که یک رسانه رسمی و حرفهای پر سابقه است انتظار نمیرفت که این فیلم خشونتبار و شدیدا آزار دهنده را منتشر کند.
این قبیل تصاویر:
اولا؛ موجب آزار روانی بیهوده بینندهاند.
ثانیا؛ نوعی پاداش پنهان و ناخواسته به مرتکبان خشونتاند. آنها با نمایش خشونت میخواهند توانایی خود را در ارعاب و خشونت نشان بدهند. انتشار این قبیل فیلمها کمک میکند تبهکاران به هدف روانی خود برسند.
ثالثا؛ خشونت را عادی میکند. عادیسازی خشونت، به ترویج ارتکاب رفتارهای خشن در جامعه میتواند منجر شود.
ضروریاست دوستان ما در رسانههای مختلف به این بخش بسیار مهم در اخلاق حرفه #روزنامهنگاری به دقت توجه کنند.