🔸درباره اینستاگرام
اینستاگرام یك #شبكهاجتماعی است كه بر پایه اشتراكگذاری عكس متولد شده است. اینستاگرام به جای جنبه متنی - مثل مورد فیسبوك - بر جنبه دیداری استوار است و از متن در حد "مینی روایت" آن هم صرفاً در حد شرح كوتاهی برای یك عكس استفاده میكند
اما از طرف دیگر وجود #هشتگ در اینستا باعث شده كه قلمرو واژگانی ویژهای هم در این شبكه شكل بگیرد كه بسیار ارزشمند است و در اندازه یك "موتور جستجوی متا" عمل میكند. مثلاً شما كافیست با جستجوی هشتگ معماری در كسری از ثانیه به تصاویر تاریخی و معاصر معماری در جهان برسید یا تهران را جستجو كنید و تصاویری از تهران را ببینید كه به راحتی میتواند تصویری جامع از پایتخت ایران ارائه كند و این چیزی نیست جز محصول عكاسی اوربان (عكاسی شهری) و یا محصول عكاسی اتنوگرافیك (مردمنگارانه)
جایگاه اینستاگرام برای من از چند جنبه بسیار مهم است. اینكه شما را از لحاظ ارتباطات دیداری تربیت میكند؛ به شما كمك میكند به سرعت به سلایق مشابه خود برسید؛ باعث میشود همه بتوانند دغدغههای درونی خود را بیرونی كنند و به مفاهیم ذهنی خود از طریق #عكس جنبه سازهای بدهند و این سازهها یا از ابتدا نقصهای خود را نشان میدهند و به كنار گذاشته میشوند یا اینكه در عمل میبینیم نه، اینها فقط دغدغههای ذهنی یك فرد نبوده بلكه از اهمیت اجتماعی هم برخوردار بودهاند
و بالاخره بزرگترین تحولی كه #اینستاگرام در سطح جهانی ایجاد كرده این است كه صنعت گرانقیمت عكاسی را به صنعتی فراگیر، ارزان و برای همه تبدیل كرده است. به عبارت بهتر عكاسی حرفهای و حتی ژانر مقتدر #فتوژورنالیسم آن چنین کاری مرگباری را هرگز تجربه نكرده بود
اینستاگرام یك #شبكهاجتماعی است كه بر پایه اشتراكگذاری عكس متولد شده است. اینستاگرام به جای جنبه متنی - مثل مورد فیسبوك - بر جنبه دیداری استوار است و از متن در حد "مینی روایت" آن هم صرفاً در حد شرح كوتاهی برای یك عكس استفاده میكند
اما از طرف دیگر وجود #هشتگ در اینستا باعث شده كه قلمرو واژگانی ویژهای هم در این شبكه شكل بگیرد كه بسیار ارزشمند است و در اندازه یك "موتور جستجوی متا" عمل میكند. مثلاً شما كافیست با جستجوی هشتگ معماری در كسری از ثانیه به تصاویر تاریخی و معاصر معماری در جهان برسید یا تهران را جستجو كنید و تصاویری از تهران را ببینید كه به راحتی میتواند تصویری جامع از پایتخت ایران ارائه كند و این چیزی نیست جز محصول عكاسی اوربان (عكاسی شهری) و یا محصول عكاسی اتنوگرافیك (مردمنگارانه)
جایگاه اینستاگرام برای من از چند جنبه بسیار مهم است. اینكه شما را از لحاظ ارتباطات دیداری تربیت میكند؛ به شما كمك میكند به سرعت به سلایق مشابه خود برسید؛ باعث میشود همه بتوانند دغدغههای درونی خود را بیرونی كنند و به مفاهیم ذهنی خود از طریق #عكس جنبه سازهای بدهند و این سازهها یا از ابتدا نقصهای خود را نشان میدهند و به كنار گذاشته میشوند یا اینكه در عمل میبینیم نه، اینها فقط دغدغههای ذهنی یك فرد نبوده بلكه از اهمیت اجتماعی هم برخوردار بودهاند
و بالاخره بزرگترین تحولی كه #اینستاگرام در سطح جهانی ایجاد كرده این است كه صنعت گرانقیمت عكاسی را به صنعتی فراگیر، ارزان و برای همه تبدیل كرده است. به عبارت بهتر عكاسی حرفهای و حتی ژانر مقتدر #فتوژورنالیسم آن چنین کاری مرگباری را هرگز تجربه نكرده بود
#زوم #رخنما #عکاسانه
🔸 دوباره و صدباره فتوژورنالیسم
▫️#یونس_شکرخواه
#فتوژورنالیسم به بذری میماند كه زمین مناسب میخواهد، فتوژورنالیسم عبارتی گویاست، این عبارت با پیوستن #فتو (photo) به #ژورنالیسم (journalism) به وجود آمده و به دیگر زبان، این فتو است كه به پیوند ژورنالیسم در آمده است.
اجازه بدهید به موضوع از زاویه دیگری نگاه كنم. ازدواج بدون عشق غالبا خوش فرجام نیست. این ماجرا در باره پیوند فتو و ژورنالیسم هم صدق میكند. پاقشاری بر روایت صادقانه در ذات فتو (#عكس) نهفته است. البته فتوژورنالیست (photojounalist) در همین روایتگری هم اسیر هزارتوهای شخصیت و نگرش خود و همچنین اسیر بافت اجتماعی – فرهنگی حاكم و در عین حال اسیر سازمان رسانهای خود هم هست و بالاخره این روزنامه است كه میتواند در بروز ذات و پتانسیل ژرف عكس و عكاس عمیقا نقش ایفا كند. به گمان من داستان فتوگرافر (photographer) داستان فتوژورنالیست نیست. اولی میتواند كماكان ساز خودش را بزند، چرا كه اساسا بیرون سازمان رسانهای زندگی میكند، اما برپیشانی تقدیر دومی نوشتهاند: هرگز نمیتوانی ساز خودت را بزنی، تو عضو یك اركستر هستی.
با تاسف میگویم فتوژورنالیسم در ایران یعنی زندگی مشترك عكاسان خبری با روزنامهنگاران یك ازدواج از سر عشق نبود و این پیوند عمدتا در یك فضای مادون آگاهی صورت گرفت، نه #عكاسان و نه #روزنامهنگاران، هیچكدام تجارب همتایان بینالمللی خود را مطالعه نكردند و حتی به تدوین تجارب خود هم نپرداختند. آسیب شناسی این وضعیت كار من نیست، انجمن صنفی عكاسان میتواند از جمعی كه حرفهای این ماجرا هستند و فتوژورنالیسم هم تدریس میكنند بخواهد تا در قالب پروژه ها یا سمینارها آن را دنبال كنند. نگویید این كار شدنی نیست: اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، سیفالله صمدیان، محمد فرنود و...... بهمن جلالی و کاوه گلستان هم میتوانستند و صد افسوس که حالا فلاش فتوژورنالیسم در این شبانههای زندگی دیجیتالی به دلایل عدیده رو به دشارژ شدن است. فتوژورنالیسم در سطح جهانی هم وضعیت مشابهی دارد اما دلایل دشارژ شدن آن در سطح بینالمللی الزاما از نوع ایران نیست.
فتوژورنالیسم دیگر در ایران نمیتواند اوج بگیرد. این چند دلیل كافی نیست؟
١. استراتژی سردبیران روزنامهها، نوشتاری است و متاسفانه برخی از آنها هم با كاركردهای هویت بصری بیگانهاند
٢. سرویس عكس در روزنامهها در وضعیت حداقلی قرار گرفته است
٣. خبرگزاریها در ایران عكسهای خبری را رایگان آپلود میکنند و همین از عوامل اصلی حذف سرویسهای عکس در روزنامهها بود.
۴. خرید عكس از آژانسها مقرون به صرفهتر است.
۵. ماهوارهها و شبکههای پخشزنده و یك فتوپرینتر رنگی میتوانند روزنامهها را بینیاز كند.
۶. امكانات فراوان اینترنت هم كه دیگر بینیاز از توصیف است.
🔸 دوباره و صدباره فتوژورنالیسم
▫️#یونس_شکرخواه
#فتوژورنالیسم به بذری میماند كه زمین مناسب میخواهد، فتوژورنالیسم عبارتی گویاست، این عبارت با پیوستن #فتو (photo) به #ژورنالیسم (journalism) به وجود آمده و به دیگر زبان، این فتو است كه به پیوند ژورنالیسم در آمده است.
اجازه بدهید به موضوع از زاویه دیگری نگاه كنم. ازدواج بدون عشق غالبا خوش فرجام نیست. این ماجرا در باره پیوند فتو و ژورنالیسم هم صدق میكند. پاقشاری بر روایت صادقانه در ذات فتو (#عكس) نهفته است. البته فتوژورنالیست (photojounalist) در همین روایتگری هم اسیر هزارتوهای شخصیت و نگرش خود و همچنین اسیر بافت اجتماعی – فرهنگی حاكم و در عین حال اسیر سازمان رسانهای خود هم هست و بالاخره این روزنامه است كه میتواند در بروز ذات و پتانسیل ژرف عكس و عكاس عمیقا نقش ایفا كند. به گمان من داستان فتوگرافر (photographer) داستان فتوژورنالیست نیست. اولی میتواند كماكان ساز خودش را بزند، چرا كه اساسا بیرون سازمان رسانهای زندگی میكند، اما برپیشانی تقدیر دومی نوشتهاند: هرگز نمیتوانی ساز خودت را بزنی، تو عضو یك اركستر هستی.
با تاسف میگویم فتوژورنالیسم در ایران یعنی زندگی مشترك عكاسان خبری با روزنامهنگاران یك ازدواج از سر عشق نبود و این پیوند عمدتا در یك فضای مادون آگاهی صورت گرفت، نه #عكاسان و نه #روزنامهنگاران، هیچكدام تجارب همتایان بینالمللی خود را مطالعه نكردند و حتی به تدوین تجارب خود هم نپرداختند. آسیب شناسی این وضعیت كار من نیست، انجمن صنفی عكاسان میتواند از جمعی كه حرفهای این ماجرا هستند و فتوژورنالیسم هم تدریس میكنند بخواهد تا در قالب پروژه ها یا سمینارها آن را دنبال كنند. نگویید این كار شدنی نیست: اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، سیفالله صمدیان، محمد فرنود و...... بهمن جلالی و کاوه گلستان هم میتوانستند و صد افسوس که حالا فلاش فتوژورنالیسم در این شبانههای زندگی دیجیتالی به دلایل عدیده رو به دشارژ شدن است. فتوژورنالیسم در سطح جهانی هم وضعیت مشابهی دارد اما دلایل دشارژ شدن آن در سطح بینالمللی الزاما از نوع ایران نیست.
فتوژورنالیسم دیگر در ایران نمیتواند اوج بگیرد. این چند دلیل كافی نیست؟
١. استراتژی سردبیران روزنامهها، نوشتاری است و متاسفانه برخی از آنها هم با كاركردهای هویت بصری بیگانهاند
٢. سرویس عكس در روزنامهها در وضعیت حداقلی قرار گرفته است
٣. خبرگزاریها در ایران عكسهای خبری را رایگان آپلود میکنند و همین از عوامل اصلی حذف سرویسهای عکس در روزنامهها بود.
۴. خرید عكس از آژانسها مقرون به صرفهتر است.
۵. ماهوارهها و شبکههای پخشزنده و یك فتوپرینتر رنگی میتوانند روزنامهها را بینیاز كند.
۶. امكانات فراوان اینترنت هم كه دیگر بینیاز از توصیف است.
#عکاسانه 🔸عكس به عنوان متن
▫️#یونس_شکرخواه
میتوان به عكس به مثابه متن هم فكر كرد. من بر این باورم كه #فتوژورنالیست، #فتوگرافر، نیست. در #فتوژورنالیسم عكس (فتو) به ژورنال گره خورده و این یعنی عكس شانه به شانه #متن حركت میكند و متن، به خصوص در روزنامه، صورت دیگر، یک ارزش مهم خبری بنام سرعت است.
#عكس كه به پایان میرسد، این متن است كه آغاز میشود. به دیگر سخن؛ #سوژه، به هر حال روایتی بصری دارد در دو قالب حروف و عكسها.
عكس با شرح عكس، با تیتر، با صفحه و با كل نشریه ارتباط دارد. یك متن مناسب؛ به عكس، قدرت بیشتری میدهد و متاسفانه یك متن ضعیف؛ از یک عكس خوب، نیرو زدائی میکند.
عكس، با زبان رابطه دارد پس به این ترتیب؛ زبان #فتوژورنالیسم باید زبانی جهانی باشد، #فتوژورنالیست، روایتگر بصری خبر برای مخاطبان جهانی است.
▫️#یونس_شکرخواه
میتوان به عكس به مثابه متن هم فكر كرد. من بر این باورم كه #فتوژورنالیست، #فتوگرافر، نیست. در #فتوژورنالیسم عكس (فتو) به ژورنال گره خورده و این یعنی عكس شانه به شانه #متن حركت میكند و متن، به خصوص در روزنامه، صورت دیگر، یک ارزش مهم خبری بنام سرعت است.
#عكس كه به پایان میرسد، این متن است كه آغاز میشود. به دیگر سخن؛ #سوژه، به هر حال روایتی بصری دارد در دو قالب حروف و عكسها.
عكس با شرح عكس، با تیتر، با صفحه و با كل نشریه ارتباط دارد. یك متن مناسب؛ به عكس، قدرت بیشتری میدهد و متاسفانه یك متن ضعیف؛ از یک عكس خوب، نیرو زدائی میکند.
عكس، با زبان رابطه دارد پس به این ترتیب؛ زبان #فتوژورنالیسم باید زبانی جهانی باشد، #فتوژورنالیست، روایتگر بصری خبر برای مخاطبان جهانی است.
#عکاسانه 🔸 هشت نکته برای فتوژورنالیستها
▫️#یونس_شکرخواه
🔹نكته اول:
یكی از نكات مبتلابه عكاسی خبری تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی است. موبایلهایی كه با دقت با مگاپیكسلهای بالا عكاسی میكنند یا دوربینهای فول اتوماتی كه امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر #عكاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عكاسان آماتور و حرفهای میگذارند؟
موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور كلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنكه عكاسان حرفهای بخواهند از پیستها و كوهها پایین بیایند، عكسها را برده و لود هم كرده بودند. آماتورها دارند حتی به آژانسها هم ضربه میزنند. پس به عنوان #فتوژورنالیست باید تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی را و تاثیرات آنها را بر كارتان را تعقیب كنید.
🔹نكته دوم:
نكته مهم دیگری كه میخواهم به آن اشاره كنم بحثی است كه به عكس و تكنولوژی كاری ندارد و آن #فرامتن عكاسی است. در عكاسی خبری باید به فرامتن عكس جداگانه نگاه كنیم. الزاما بهترین عكاس آن نیست كه به یك آژانس خارجی بپیوندد؛ هرچند در تفكر ایرانی این است كه اگر كسی عضو فلان آژانس شده پس عكاس خوبی است. پرسش من این است كه آیا اگر كسی جزو یك آژانس بین المللی عكاسی شده است، الزاما عكاسیاش هم ارزشمند شده است؟ خیلی از عكاسانی كه به آژانسها میپیوندند به تدریج و گاه ناخواسته به كادربندیهایی كشیده میشوند كه آژانس آنها را میخواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عكس یعنی اینكه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانسها نفروشیم. مگر میشود برای مثلا یك آژانس آمریكایی عكس كاركرد و برایش عكسهای نظامیان آمریكایی كشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ آیا حتی یك فریم عكس از یك نظامی آمریكایی كشته شده در سالهای جنگ عراق دیدهاید، یا در جریان اشغال كویت، مگر از كشتههای آمریكایی عكسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمیشود
🔹نكته سوم:
فعال باشید مثل یك دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر میشود كسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی كتاب #روانشناسی و #جامعه شناسی نخواند.
باورش سخت است كه بدون مطالعه در این حوزهها، از #عكس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم كه اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعد از ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یك دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات كسب كنید. روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یكی از جنبههای عمومی در عكاسی خبری است و یكی از جنبههای پر كشمكش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یك گفتوگو انجام میشود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینكه من #دوربین در دست گرفتم، عكاس نمیشوم. ولی در یك لحظه میتوانم عكاس را جا بگذارم؛ اگر این جنبههایی كه گفتم را در زندگی حرفهای رعایت كنید. پس تا میتوانید تلاش كنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است كه همه متوجه میشوند كه چه كسی عكس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
🔹نكته چهارم:
سعی كنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب كنید. حتی رسانههای بصری همزمان را. پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.▫️
🔹نكته پنجم:
عكاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز كند. چرا؟ برای اینكه نباید در واقع اسیر قالبهای فكری و یا استریوتایپهای گروهها یا افراد شود؛ یا اینكه به اشتغالی تن ندهید كه منجر به سازش شما در رفتارهای حرفهای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
🔹نكته ششم:
تكرار یك بحث جدی است؛ و آن این كه تمام تلاشتان را به كار ببرید كه غیر مهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی كسی را به هوای عكاسی حرفه ای بر باد ندهید.
🔹نكته هفتم:
سعی كنید كه احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عكاسی (عدم مداخله در صحنه) و احترام بگذارید به یكپارچگی لحظهی عكاسان دیگر.
🔹نكته هشتم:
تلاش كنید تا با ارائه نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یك عكاس با اخلاق و یك فتوژورنالیست را حفظ كنید. سعی كنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید كه در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با كسانی مشورت كنید كه در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشتهاند؛ یعنی كسانی كه قدیمیتر و كار كشتهتر از خودتان باشند، میخواهم بگویم كه وقتی فرضا بیست فریم گرفتید فكر نكنید میتوانید جایگاه عكاسی را كه قدیمیتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است كه شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را كه راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه كنند.
▫️#یونس_شکرخواه
🔹نكته اول:
یكی از نكات مبتلابه عكاسی خبری تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی است. موبایلهایی كه با دقت با مگاپیكسلهای بالا عكاسی میكنند یا دوربینهای فول اتوماتی كه امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر #عكاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عكاسان آماتور و حرفهای میگذارند؟
موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور كلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنكه عكاسان حرفهای بخواهند از پیستها و كوهها پایین بیایند، عكسها را برده و لود هم كرده بودند. آماتورها دارند حتی به آژانسها هم ضربه میزنند. پس به عنوان #فتوژورنالیست باید تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی را و تاثیرات آنها را بر كارتان را تعقیب كنید.
🔹نكته دوم:
نكته مهم دیگری كه میخواهم به آن اشاره كنم بحثی است كه به عكس و تكنولوژی كاری ندارد و آن #فرامتن عكاسی است. در عكاسی خبری باید به فرامتن عكس جداگانه نگاه كنیم. الزاما بهترین عكاس آن نیست كه به یك آژانس خارجی بپیوندد؛ هرچند در تفكر ایرانی این است كه اگر كسی عضو فلان آژانس شده پس عكاس خوبی است. پرسش من این است كه آیا اگر كسی جزو یك آژانس بین المللی عكاسی شده است، الزاما عكاسیاش هم ارزشمند شده است؟ خیلی از عكاسانی كه به آژانسها میپیوندند به تدریج و گاه ناخواسته به كادربندیهایی كشیده میشوند كه آژانس آنها را میخواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عكس یعنی اینكه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانسها نفروشیم. مگر میشود برای مثلا یك آژانس آمریكایی عكس كاركرد و برایش عكسهای نظامیان آمریكایی كشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ آیا حتی یك فریم عكس از یك نظامی آمریكایی كشته شده در سالهای جنگ عراق دیدهاید، یا در جریان اشغال كویت، مگر از كشتههای آمریكایی عكسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمیشود
🔹نكته سوم:
فعال باشید مثل یك دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر میشود كسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی كتاب #روانشناسی و #جامعه شناسی نخواند.
باورش سخت است كه بدون مطالعه در این حوزهها، از #عكس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم كه اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعد از ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یك دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات كسب كنید. روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یكی از جنبههای عمومی در عكاسی خبری است و یكی از جنبههای پر كشمكش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یك گفتوگو انجام میشود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینكه من #دوربین در دست گرفتم، عكاس نمیشوم. ولی در یك لحظه میتوانم عكاس را جا بگذارم؛ اگر این جنبههایی كه گفتم را در زندگی حرفهای رعایت كنید. پس تا میتوانید تلاش كنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است كه همه متوجه میشوند كه چه كسی عكس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
🔹نكته چهارم:
سعی كنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب كنید. حتی رسانههای بصری همزمان را. پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.▫️
🔹نكته پنجم:
عكاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز كند. چرا؟ برای اینكه نباید در واقع اسیر قالبهای فكری و یا استریوتایپهای گروهها یا افراد شود؛ یا اینكه به اشتغالی تن ندهید كه منجر به سازش شما در رفتارهای حرفهای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
🔹نكته ششم:
تكرار یك بحث جدی است؛ و آن این كه تمام تلاشتان را به كار ببرید كه غیر مهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی كسی را به هوای عكاسی حرفه ای بر باد ندهید.
🔹نكته هفتم:
سعی كنید كه احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عكاسی (عدم مداخله در صحنه) و احترام بگذارید به یكپارچگی لحظهی عكاسان دیگر.
🔹نكته هشتم:
تلاش كنید تا با ارائه نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یك عكاس با اخلاق و یك فتوژورنالیست را حفظ كنید. سعی كنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید كه در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با كسانی مشورت كنید كه در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشتهاند؛ یعنی كسانی كه قدیمیتر و كار كشتهتر از خودتان باشند، میخواهم بگویم كه وقتی فرضا بیست فریم گرفتید فكر نكنید میتوانید جایگاه عكاسی را كه قدیمیتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است كه شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را كه راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه كنند.
Photo.doc
77.5 KB
#عکاسانه #فتوژورنالیسم
▫️چند فريم از فتوژورناليسم
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد.
اين از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در كار #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
▫️چند فريم از فتوژورناليسم
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد.
اين از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در كار #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
#شبکه_اجتماعی
#زوم 🔸 درباره اینستاگرام
اينستاگرام در واقع شبكهای اجتماعی برای روايتهای ديداری است ولی بعضیها از آن استفاده متنی میكنند؛ اين شبكه از جنبه ارتباطی اساسا زير ساخت خوبی براي خبر رسانی سيستماتيك نيست. شبكههای ديگر میتوانند برای اين منظور بهتر جواب دهند. از توئيتهای كوتاه تا متون بلند فيسبوكی.
▫️#اینستاگرام چندان ظرفيت متنی ندارد و به همين خاطر هم هست كه حتی ديفالت برنامه طوري طراحی شده كه كامنتهای طولانی به صورت مختصر به نمايش در آيند و حتی در صفحه كامنتها پنهان شوند و شما اگر تمايل به خواندن همه كامنتهای يك عكس داشته باشيد ناچاريد دوباره دستور لود ساير كامنتها را بدهيد. کاربران هم بايد به مرور زمان با خواندن ادبيات مرتبط با اين بحث به اين نكته برسند كه اينستاگرام جای حرف نيست بلكه فرصتی است براي اينكه گالری اكثريت آماتور در كنار اقليت حرفهای قرار گيرد. اصلا كجاي جهان شما آرشيوي سراغ داريد كه بیش از بيست ميليارد #عكس داشته باشد. ميزان متن در اين شبكه بسيار ناچيز است و قابل اعتنا نيست.
▫️ستارهها و سلبریتیها در همه جای جهان دنبال ارائه خود هستند. پس از اين جهت نمیشود از آنها ايراد گرفت كه چرا در اینستاگرام حضور دارند به ویژه که در اینستاگرام با عکس سروکار داریم و آنها هم می خواهند دیده شوند. از طرف ديگر فراموش نكنيد كه پديده #استاردام (stardom) يا همان امپراتوری ستارهای هم كه كنار و اطراف ستارهها پديد میآيد از طريق همين هواخواهان شكل میگيرد. اما واقعيت مساله اين است كه اين بازی در اينستاگرام قابل تعقيب نيست و فروكش خواهد كرد. هر رسانهای ظرفيت تعريف شدهای برای اتفاقی كه به آن دامن میزند دارد. نه تلويزيون را میشود به راديو تبديل كرد و نه راديو را به تلويزيون. مساله اصلی به نظر من عدم آشنايی با ماهيت و کارکرد رسانههاست.
▫️يك نوع تبليغات در جهان وجود دارد كه به آن "فراخوان به عمل" میگوئيم و در دنيا به CTA معروف است. اينستاگرام دنيای امروز و فردای اين نوع تبليغات است؛ اما بعيد میدانم اينجا حتی كسی با گوشههايی از آن آشنا باشد. همين الان شركتهای بزرگ بينالمللی، اينستاگرام را به ابزار پر قدرت بازاريابی تبديل كردهاند و خوب هم جواب گرفتهاند. پس اينستا صرفا رفتارها و رويههای موجود و حتی ظاهرا غالب نيست.
▫️اينستاگرام از هملن زمان اعلام موجودیت يك فرياد بلند داشته است: پايان متن؛ آغاز عكس.
#زوم 🔸 درباره اینستاگرام
اينستاگرام در واقع شبكهای اجتماعی برای روايتهای ديداری است ولی بعضیها از آن استفاده متنی میكنند؛ اين شبكه از جنبه ارتباطی اساسا زير ساخت خوبی براي خبر رسانی سيستماتيك نيست. شبكههای ديگر میتوانند برای اين منظور بهتر جواب دهند. از توئيتهای كوتاه تا متون بلند فيسبوكی.
▫️#اینستاگرام چندان ظرفيت متنی ندارد و به همين خاطر هم هست كه حتی ديفالت برنامه طوري طراحی شده كه كامنتهای طولانی به صورت مختصر به نمايش در آيند و حتی در صفحه كامنتها پنهان شوند و شما اگر تمايل به خواندن همه كامنتهای يك عكس داشته باشيد ناچاريد دوباره دستور لود ساير كامنتها را بدهيد. کاربران هم بايد به مرور زمان با خواندن ادبيات مرتبط با اين بحث به اين نكته برسند كه اينستاگرام جای حرف نيست بلكه فرصتی است براي اينكه گالری اكثريت آماتور در كنار اقليت حرفهای قرار گيرد. اصلا كجاي جهان شما آرشيوي سراغ داريد كه بیش از بيست ميليارد #عكس داشته باشد. ميزان متن در اين شبكه بسيار ناچيز است و قابل اعتنا نيست.
▫️ستارهها و سلبریتیها در همه جای جهان دنبال ارائه خود هستند. پس از اين جهت نمیشود از آنها ايراد گرفت كه چرا در اینستاگرام حضور دارند به ویژه که در اینستاگرام با عکس سروکار داریم و آنها هم می خواهند دیده شوند. از طرف ديگر فراموش نكنيد كه پديده #استاردام (stardom) يا همان امپراتوری ستارهای هم كه كنار و اطراف ستارهها پديد میآيد از طريق همين هواخواهان شكل میگيرد. اما واقعيت مساله اين است كه اين بازی در اينستاگرام قابل تعقيب نيست و فروكش خواهد كرد. هر رسانهای ظرفيت تعريف شدهای برای اتفاقی كه به آن دامن میزند دارد. نه تلويزيون را میشود به راديو تبديل كرد و نه راديو را به تلويزيون. مساله اصلی به نظر من عدم آشنايی با ماهيت و کارکرد رسانههاست.
▫️يك نوع تبليغات در جهان وجود دارد كه به آن "فراخوان به عمل" میگوئيم و در دنيا به CTA معروف است. اينستاگرام دنيای امروز و فردای اين نوع تبليغات است؛ اما بعيد میدانم اينجا حتی كسی با گوشههايی از آن آشنا باشد. همين الان شركتهای بزرگ بينالمللی، اينستاگرام را به ابزار پر قدرت بازاريابی تبديل كردهاند و خوب هم جواب گرفتهاند. پس اينستا صرفا رفتارها و رويههای موجود و حتی ظاهرا غالب نيست.
▫️اينستاگرام از هملن زمان اعلام موجودیت يك فرياد بلند داشته است: پايان متن؛ آغاز عكس.
#عکاسانه🔸عكس به عنوان متن
میتوان به عكس به مثابه متن هم فكر كرد. من بر این باورم كه #فتوژورنالیست، #فتوگرافر، نیست. در فتوژورنالیسم عكس (فتو) به #ژورنال گره خورده و این یعنی اینكه #عكس شانه به شانه #متن حركت میكند و متن، به خصوص در روزنامه، صورت دیگر، یک ارزش مهم خبری بنام سرعت است.
عكس كه به پایان میرسد، این متن است كه آغاز میشود. به دیگر سخن؛ سوژه، به هر حال روایتی بصری دارد در دو قالب حروف و عكسها.
عكس با شرح عكس، با تیتر، با صفحه و با كل نشریه ارتباط دارد. یك متن مناسب؛ به عكس، قدرت بیشتری میدهد و متاسفانه یك متن ضعیف؛ از یک عكس خوب، نیرو زدائی میکند.
عكس، با #زبان رابطه دارد پس به این ترتیب؛ زبان فتوژورنالیسم باید زبانی جهانی باشد، فتوژورنالیست، روایتگر بصری خبر برای مخاطبان جهانی است.
میتوان به عكس به مثابه متن هم فكر كرد. من بر این باورم كه #فتوژورنالیست، #فتوگرافر، نیست. در فتوژورنالیسم عكس (فتو) به #ژورنال گره خورده و این یعنی اینكه #عكس شانه به شانه #متن حركت میكند و متن، به خصوص در روزنامه، صورت دیگر، یک ارزش مهم خبری بنام سرعت است.
عكس كه به پایان میرسد، این متن است كه آغاز میشود. به دیگر سخن؛ سوژه، به هر حال روایتی بصری دارد در دو قالب حروف و عكسها.
عكس با شرح عكس، با تیتر، با صفحه و با كل نشریه ارتباط دارد. یك متن مناسب؛ به عكس، قدرت بیشتری میدهد و متاسفانه یك متن ضعیف؛ از یک عكس خوب، نیرو زدائی میکند.
عكس، با #زبان رابطه دارد پس به این ترتیب؛ زبان فتوژورنالیسم باید زبانی جهانی باشد، فتوژورنالیست، روایتگر بصری خبر برای مخاطبان جهانی است.
Photography.doc
77 KB
#عکاسانه #فتوژورنالیسم
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
"هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد." اين جمله از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در عرصه #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
"هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد." اين جمله از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در عرصه #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
Photography.doc
77 KB
#عکاسانه #فتوژورنالیسم #رخنما
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
"هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد." اين جمله از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در عرصه #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸تصوير، واژه و جمله
▫️#يونس_شكرخواه
"هر روزنامهاي را میتوان به دو ساختار تصويري و متني تجزيه كرد." اين جمله از معروفترين گزارههاي #رولان_بارت نشانهشناس برجسته فرانسوي است و همين میتواند راهگشای درك نقش #عكس و به ويژه درك پديده #فتوژورناليسم در عرصه #روزنامهنگاري باشد. اگر اين مبنا را بپذيريم و باز بپذيريم كه هر متن و عكسی، بازنمود جهان واقعی در جهان رسانهای است، گامی ديگر به طرف درك فتوژورناليسم برداشتهايم.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید