#زوم #رخنما #عکاسانه
🔸 دوباره و صدباره فتوژورنالیسم
▫️#یونس_شکرخواه
#فتوژورنالیسم به بذری میماند كه زمین مناسب میخواهد، فتوژورنالیسم عبارتی گویاست، این عبارت با پیوستن #فتو (photo) به #ژورنالیسم (journalism) به وجود آمده و به دیگر زبان، این فتو است كه به پیوند ژورنالیسم در آمده است.
اجازه بدهید به موضوع از زاویه دیگری نگاه كنم. ازدواج بدون عشق غالبا خوش فرجام نیست. این ماجرا در باره پیوند فتو و ژورنالیسم هم صدق میكند. پاقشاری بر روایت صادقانه در ذات فتو (#عكس) نهفته است. البته فتوژورنالیست (photojounalist) در همین روایتگری هم اسیر هزارتوهای شخصیت و نگرش خود و همچنین اسیر بافت اجتماعی – فرهنگی حاكم و در عین حال اسیر سازمان رسانهای خود هم هست و بالاخره این روزنامه است كه میتواند در بروز ذات و پتانسیل ژرف عكس و عكاس عمیقا نقش ایفا كند. به گمان من داستان فتوگرافر (photographer) داستان فتوژورنالیست نیست. اولی میتواند كماكان ساز خودش را بزند، چرا كه اساسا بیرون سازمان رسانهای زندگی میكند، اما برپیشانی تقدیر دومی نوشتهاند: هرگز نمیتوانی ساز خودت را بزنی، تو عضو یك اركستر هستی.
با تاسف میگویم فتوژورنالیسم در ایران یعنی زندگی مشترك عكاسان خبری با روزنامهنگاران یك ازدواج از سر عشق نبود و این پیوند عمدتا در یك فضای مادون آگاهی صورت گرفت، نه #عكاسان و نه #روزنامهنگاران، هیچكدام تجارب همتایان بینالمللی خود را مطالعه نكردند و حتی به تدوین تجارب خود هم نپرداختند. آسیب شناسی این وضعیت كار من نیست، انجمن صنفی عكاسان میتواند از جمعی كه حرفهای این ماجرا هستند و فتوژورنالیسم هم تدریس میكنند بخواهد تا در قالب پروژه ها یا سمینارها آن را دنبال كنند. نگویید این كار شدنی نیست: اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، سیفالله صمدیان، محمد فرنود و...... بهمن جلالی و کاوه گلستان هم میتوانستند و صد افسوس که حالا فلاش فتوژورنالیسم در این شبانههای زندگی دیجیتالی به دلایل عدیده رو به دشارژ شدن است. فتوژورنالیسم در سطح جهانی هم وضعیت مشابهی دارد اما دلایل دشارژ شدن آن در سطح بینالمللی الزاما از نوع ایران نیست.
فتوژورنالیسم دیگر در ایران نمیتواند اوج بگیرد. این چند دلیل كافی نیست؟
١. استراتژی سردبیران روزنامهها، نوشتاری است و متاسفانه برخی از آنها هم با كاركردهای هویت بصری بیگانهاند
٢. سرویس عكس در روزنامهها در وضعیت حداقلی قرار گرفته است
٣. خبرگزاریها در ایران عكسهای خبری را رایگان آپلود میکنند و همین از عوامل اصلی حذف سرویسهای عکس در روزنامهها بود.
۴. خرید عكس از آژانسها مقرون به صرفهتر است.
۵. ماهوارهها و شبکههای پخشزنده و یك فتوپرینتر رنگی میتوانند روزنامهها را بینیاز كند.
۶. امكانات فراوان اینترنت هم كه دیگر بینیاز از توصیف است.
🔸 دوباره و صدباره فتوژورنالیسم
▫️#یونس_شکرخواه
#فتوژورنالیسم به بذری میماند كه زمین مناسب میخواهد، فتوژورنالیسم عبارتی گویاست، این عبارت با پیوستن #فتو (photo) به #ژورنالیسم (journalism) به وجود آمده و به دیگر زبان، این فتو است كه به پیوند ژورنالیسم در آمده است.
اجازه بدهید به موضوع از زاویه دیگری نگاه كنم. ازدواج بدون عشق غالبا خوش فرجام نیست. این ماجرا در باره پیوند فتو و ژورنالیسم هم صدق میكند. پاقشاری بر روایت صادقانه در ذات فتو (#عكس) نهفته است. البته فتوژورنالیست (photojounalist) در همین روایتگری هم اسیر هزارتوهای شخصیت و نگرش خود و همچنین اسیر بافت اجتماعی – فرهنگی حاكم و در عین حال اسیر سازمان رسانهای خود هم هست و بالاخره این روزنامه است كه میتواند در بروز ذات و پتانسیل ژرف عكس و عكاس عمیقا نقش ایفا كند. به گمان من داستان فتوگرافر (photographer) داستان فتوژورنالیست نیست. اولی میتواند كماكان ساز خودش را بزند، چرا كه اساسا بیرون سازمان رسانهای زندگی میكند، اما برپیشانی تقدیر دومی نوشتهاند: هرگز نمیتوانی ساز خودت را بزنی، تو عضو یك اركستر هستی.
با تاسف میگویم فتوژورنالیسم در ایران یعنی زندگی مشترك عكاسان خبری با روزنامهنگاران یك ازدواج از سر عشق نبود و این پیوند عمدتا در یك فضای مادون آگاهی صورت گرفت، نه #عكاسان و نه #روزنامهنگاران، هیچكدام تجارب همتایان بینالمللی خود را مطالعه نكردند و حتی به تدوین تجارب خود هم نپرداختند. آسیب شناسی این وضعیت كار من نیست، انجمن صنفی عكاسان میتواند از جمعی كه حرفهای این ماجرا هستند و فتوژورنالیسم هم تدریس میكنند بخواهد تا در قالب پروژه ها یا سمینارها آن را دنبال كنند. نگویید این كار شدنی نیست: اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، سیفالله صمدیان، محمد فرنود و...... بهمن جلالی و کاوه گلستان هم میتوانستند و صد افسوس که حالا فلاش فتوژورنالیسم در این شبانههای زندگی دیجیتالی به دلایل عدیده رو به دشارژ شدن است. فتوژورنالیسم در سطح جهانی هم وضعیت مشابهی دارد اما دلایل دشارژ شدن آن در سطح بینالمللی الزاما از نوع ایران نیست.
فتوژورنالیسم دیگر در ایران نمیتواند اوج بگیرد. این چند دلیل كافی نیست؟
١. استراتژی سردبیران روزنامهها، نوشتاری است و متاسفانه برخی از آنها هم با كاركردهای هویت بصری بیگانهاند
٢. سرویس عكس در روزنامهها در وضعیت حداقلی قرار گرفته است
٣. خبرگزاریها در ایران عكسهای خبری را رایگان آپلود میکنند و همین از عوامل اصلی حذف سرویسهای عکس در روزنامهها بود.
۴. خرید عكس از آژانسها مقرون به صرفهتر است.
۵. ماهوارهها و شبکههای پخشزنده و یك فتوپرینتر رنگی میتوانند روزنامهها را بینیاز كند.
۶. امكانات فراوان اینترنت هم كه دیگر بینیاز از توصیف است.