🔸توسعه یعنی بسط زمان حال
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
مفهوم «آینده»، همچون بنیادیترین ساحتهای زمان، مسأله فرهنگی ماست. ما انسانها در #مکان و #زمان زندگی میکنیم. مکان را میتوانیم تجربه کنیم، یعنی جایی که ایستادهایم. زمان به اندازه مکان برای ما عینیت و مادیت ندارد. گویی میآید و میرود. زمان مثل هواست که بودنش را به چشم نمیبینیم. برای اینکه زمان را ملموس کنیم آن را به گذشته و حال و آینده تفکیک میکنیم. این تلقی از زمان، قابل تردید است.
برخی معتقدند که فقط «لحظه حال» وجود واقعی دارد، چون آنچه به آن میگوییم گذشته، مقدار یا لحظاتی از زمان است که در «اکنون» وجود دارد. همچنین آنچه که میگوییم آینده، تلاش ما برای بسط زمان حال است. به همین دلیل تفکیک زمان به حال و آینده نوعی تفکیک تصنعی است و به نوعی تمهید انسانی است برای عینیت بخشیدن به معنای زمان، والا ما سردرگم میشویم.
میتوان مدعی شد که جوامع و انسانها، توسعهیافتهگیشان به میزان بسط زمانهایشان بستگی دارد. هر قدر بتوانیم «زمان حال وسیعتری» داشته باشیم، به طوری که از دورترین گذشتهها تا خیالانگیزترین آیندههای ممکن را در خودش جای دهد، هر چه مقدار زمان حال فربهتر میشود، توسعه یافتهتریم.
هر قدر این زمان لاغرتر میشود، یعنی زمان اکنون یا حال ما از خاطرات و رخدادها و از چیزها در هستی تهی میشود. اموری که اجداد ما و دیگران انجام دادهاند در آن نیستند. چیزهایی که در رویاها و در خیالها و درآرزوها میشود تجسم کرد، چیزهایی که #تخیل میتواند آنها را تجسم کند، هر قدر لحظه اکنون از اینها خالی میشود، ما کمتر توسعه یافتهایم. حتی کمتر انسانیم. انسان بودن مشروط به بسط امتداد زمان به گذشته و آینده در وجود اکنون ماست.
آدمهای کوچک و جامعههای کوچک، زمان حالشان کوچک و فقیر و میان تهی یا کم مایه است. گاهی اوقات، وقتی از گذشتگان پدر و مادر خودمان با افتخار صحبت میکنیم، فورا به ذهنمان میرسد که «گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل»(گذشته چه بودیم، چه اهمیتی دارد، مهم این است که اکنون چه هستیم). این سخن درباره آینده هم صدق میکند. وقتی سیاستمداران درباره آینده درخشان صحبت میکنند، اگر زیرک باشیم میگوییم چه عوام فریب ابلهی است؛ زیرا ما را به آینده موهوم حواله میدهد و به جای توجه به تواناییها و مسائل واقعی اکنون، وعده سر خرمن میدهد! گویی ما به طور شهودی، درک میکنیم که تنها زمان حال، زمان واقعی است.
اما این مقوله زمان حال چیست؟ زمان حال به لحاظ فلسفی مفهوم پیچیدهای است. اینکه زمان حال چیست و در مخیله اجتماعی ملتها چه امتدادی دارد، به سادگی قابل کشف نیست. زمان حال برای برخی از ملتها صد سال است، برخی چهارصد سال و برای برخی دیگر دو هزار سال. چون آن چیزی که در خیالهای خودمان رویا میپنداریم، برخی در همین امروز در حال ساختن آن هستند.
به عبارتی، آینده همان ساختن اکنون ماست. آینده چیزی نیست که میآید، آینده چیزی است که همین اکنون در حال ساختن آن هستیم. آنهایی که پیشرواند، آیندهشان هم در زمان اکنونشان فشرده شده است. زمان حال، ساحت فشرده شدهی واقعی همه زمانهای #گذشته و #آینده است.
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
مفهوم «آینده»، همچون بنیادیترین ساحتهای زمان، مسأله فرهنگی ماست. ما انسانها در #مکان و #زمان زندگی میکنیم. مکان را میتوانیم تجربه کنیم، یعنی جایی که ایستادهایم. زمان به اندازه مکان برای ما عینیت و مادیت ندارد. گویی میآید و میرود. زمان مثل هواست که بودنش را به چشم نمیبینیم. برای اینکه زمان را ملموس کنیم آن را به گذشته و حال و آینده تفکیک میکنیم. این تلقی از زمان، قابل تردید است.
برخی معتقدند که فقط «لحظه حال» وجود واقعی دارد، چون آنچه به آن میگوییم گذشته، مقدار یا لحظاتی از زمان است که در «اکنون» وجود دارد. همچنین آنچه که میگوییم آینده، تلاش ما برای بسط زمان حال است. به همین دلیل تفکیک زمان به حال و آینده نوعی تفکیک تصنعی است و به نوعی تمهید انسانی است برای عینیت بخشیدن به معنای زمان، والا ما سردرگم میشویم.
میتوان مدعی شد که جوامع و انسانها، توسعهیافتهگیشان به میزان بسط زمانهایشان بستگی دارد. هر قدر بتوانیم «زمان حال وسیعتری» داشته باشیم، به طوری که از دورترین گذشتهها تا خیالانگیزترین آیندههای ممکن را در خودش جای دهد، هر چه مقدار زمان حال فربهتر میشود، توسعه یافتهتریم.
هر قدر این زمان لاغرتر میشود، یعنی زمان اکنون یا حال ما از خاطرات و رخدادها و از چیزها در هستی تهی میشود. اموری که اجداد ما و دیگران انجام دادهاند در آن نیستند. چیزهایی که در رویاها و در خیالها و درآرزوها میشود تجسم کرد، چیزهایی که #تخیل میتواند آنها را تجسم کند، هر قدر لحظه اکنون از اینها خالی میشود، ما کمتر توسعه یافتهایم. حتی کمتر انسانیم. انسان بودن مشروط به بسط امتداد زمان به گذشته و آینده در وجود اکنون ماست.
آدمهای کوچک و جامعههای کوچک، زمان حالشان کوچک و فقیر و میان تهی یا کم مایه است. گاهی اوقات، وقتی از گذشتگان پدر و مادر خودمان با افتخار صحبت میکنیم، فورا به ذهنمان میرسد که «گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل»(گذشته چه بودیم، چه اهمیتی دارد، مهم این است که اکنون چه هستیم). این سخن درباره آینده هم صدق میکند. وقتی سیاستمداران درباره آینده درخشان صحبت میکنند، اگر زیرک باشیم میگوییم چه عوام فریب ابلهی است؛ زیرا ما را به آینده موهوم حواله میدهد و به جای توجه به تواناییها و مسائل واقعی اکنون، وعده سر خرمن میدهد! گویی ما به طور شهودی، درک میکنیم که تنها زمان حال، زمان واقعی است.
اما این مقوله زمان حال چیست؟ زمان حال به لحاظ فلسفی مفهوم پیچیدهای است. اینکه زمان حال چیست و در مخیله اجتماعی ملتها چه امتدادی دارد، به سادگی قابل کشف نیست. زمان حال برای برخی از ملتها صد سال است، برخی چهارصد سال و برای برخی دیگر دو هزار سال. چون آن چیزی که در خیالهای خودمان رویا میپنداریم، برخی در همین امروز در حال ساختن آن هستند.
به عبارتی، آینده همان ساختن اکنون ماست. آینده چیزی نیست که میآید، آینده چیزی است که همین اکنون در حال ساختن آن هستیم. آنهایی که پیشرواند، آیندهشان هم در زمان اکنونشان فشرده شده است. زمان حال، ساحت فشرده شدهی واقعی همه زمانهای #گذشته و #آینده است.
عرصههای ارتباطی
1️⃣ 🔸اندیشه سیستمی ارتباطی ▫️#یونس_شکرخواه هدف این یادداشت آشناسازی شما با #اندیشهسیستمی است که از طریق اتکا به #فرایند_ارتباط صورت میگیرد. این مطلب متکی بر آرای #استفن_دبلیو_لیتلجان (Stephen W. Littlejohn) است #ارتباط یک فرآیند است که موجب ارتباط بین…
7️⃣ درباره نمودار سه که همان #موبایل است باید گفت همه آویخته شدهها #بخشها یا #ابژهها هستند. #محیط همه فضای داخل کادر است که میتواند در این مثال هوا باشد. #رابطهها میلهها و نخها هستند و خصوصیت این #سیستم هم رنگ تیره ماهیها و فضای مشخص حرکت آنهاست که مثلا برای سرگرمی کودکان از ان استفاده میشود به خصوص اگر بالای گهواره اویخته شده باشد.
انجام تمرین زیر بسیار برای شما مهم است:
اندیشیدن به سیستم با در نظر گرفتن این چهار ویژگی که برشمرده شد، موثرترین روش برای درک هر سیستم است.
به هر سیستمی که میخواهیداز جمله همان چاپخانه یاهر سیستم دیگری فکر کنید و سعی کنید:
• بخشهایی را که سیستم را میسازند، نام ببرید.
• روابط بین بخشها را نام ببرید
• محیط سیستم را شرح دهید
• عناصر مربوط به محیط را که بر سیستم تاثیر میگذارند و یا از آن تاثیر میپذیرند و خلاصه اینکه سیستم را دائما تغییر میدهند، فهرست کنید
▫️نقش ارتباطات:
در نظر داشته باشید که عامل مشترک همه سیستمها #ارتباطات است.
ارتباطات متصل میسازد: ارتباطات صرفا یک ارتباط انفعالی نیست. بلکه فرایند و جریان ارتباط است. مجموعهای است از کنشهای تجدید شونده است، کنشهایی که در زمان و مکان عمل میکنند تا به روابط بین بخشها شکل دهند. ارتباطات به خودی خود یک بخش نیست و تمام این حرفها هم به یک بینش دوم نسبت به ارتباطات منجر میشود.
ارتباطات اتفاق میافتد: این یک درک بسیار مهم است و معنی ضمنیاش این است که اگر بخواهید فقط به بخشهای یک سیستم نگاه کنید، نمیتوانید ارتباطات را کاملا درک کنید. برای درک ارتباطات باید به روابط بین بخشها دقت کنید و آنها را در محیط درک کنید.
اجازه بدهید برای درک این بخش چند مثال داشته باشیم:
۱. دیوان حافظ
۲. یک نوار ویدئویی از اخبارتلویزیون
۳. کارت دعوت برای شرکت در عروسی یکی از بستگان
ارتباط در هر کدام از این سه مورد فقط خود کتاب، نوار و کارت نیست.
۱. ارتباط فرایندی است که خوانندگان دیوان را به مضامینی که توسط حافظ نوشته شده است مرتبط میسازد.
۲.ارتباط فرایندی است که بینندگان آن برنامه را به رویدادهای روز متصل میکند.
۳.ارتباطات فرایندی است که شما و بستگان شما را از طریق اعلام جشن عروسی به هم متصل میسازد.
درست است که کتاب، نوار و کارت بخشی از فرایند ارتباط هستند اما تنها قسمتی ازآن هستند.
از مثالهای زیر میتوان نتایج بیشتری را استخراج کرد:
• ارتباطات همیشه بین دو طرف یا بیشتر رخ میدهد. برای ارتباط برقرار کردن حداقل باید دو طرف وجود داشته باشد.
• ارتباطات حول یک #تبادل شکل میگیرد. از امواج الکتریکی، صدا، کلمات، صفحات تایپ شده و یا هر چیز دیگری برای سهولت تبادل بین ارتباط گران استفاده میشود. به تمام اینها یک نام کلی میدهیم و آن را #پیام مینامیم.
پس در نظر بگیرید که مجموعه مثالهای ما یک #فرستنده و #گیرنده و یک پیام را در بر داشت. کتاب را شاعری نوشته بود تا توسط مخاطبان خوانده شود. نوار را یک گروه از انسانها ساخته بودند تا گروه دیگری آن را پشنوند و ببینند و آن کارت دعوت دوباره یک پیام بود که از طرف یکی از بستگان برای شما فرستاده شده یود.
و بالاخره حالا که با اندیشه سیستمی در بررسی پدیدهها آشنا شدید میشود فهرستوار دو مطلب اساسی دیگر را مطرح کرد:
۱. #ارتباطات فرایندی است که بین بخشها یا همان #ابژهها رخ میدهد و ارتباطگرها را از طریق #زمان و #مکان با یکدیگر متصل میسازد.
۲.ارتباطات شامل ابداع، مخابره، انتقال و دریافت پیامها است.
و در پایان پیشنهاد میکنم حالا دوباره با تکیه به تفکر سیستمی نگاهی به محل کار خودتان بیندازید:
* آیا همه اجزاء و بخشها ضروری هستند و یا کارشان را درست انجام میدهند؟
* روابط بین بخشها چگونه است؟
* خصوصیت چطور؟ آیا سیتم شما از خصوصیت اصلیاش دور نشده است؟
* و محیط؟ دارید تاثیر میگذارید یا تاثیر میپذیرید؟
🏁 پایان
https://t.iss.one/younesshokrkhah
انجام تمرین زیر بسیار برای شما مهم است:
اندیشیدن به سیستم با در نظر گرفتن این چهار ویژگی که برشمرده شد، موثرترین روش برای درک هر سیستم است.
به هر سیستمی که میخواهیداز جمله همان چاپخانه یاهر سیستم دیگری فکر کنید و سعی کنید:
• بخشهایی را که سیستم را میسازند، نام ببرید.
• روابط بین بخشها را نام ببرید
• محیط سیستم را شرح دهید
• عناصر مربوط به محیط را که بر سیستم تاثیر میگذارند و یا از آن تاثیر میپذیرند و خلاصه اینکه سیستم را دائما تغییر میدهند، فهرست کنید
▫️نقش ارتباطات:
در نظر داشته باشید که عامل مشترک همه سیستمها #ارتباطات است.
ارتباطات متصل میسازد: ارتباطات صرفا یک ارتباط انفعالی نیست. بلکه فرایند و جریان ارتباط است. مجموعهای است از کنشهای تجدید شونده است، کنشهایی که در زمان و مکان عمل میکنند تا به روابط بین بخشها شکل دهند. ارتباطات به خودی خود یک بخش نیست و تمام این حرفها هم به یک بینش دوم نسبت به ارتباطات منجر میشود.
ارتباطات اتفاق میافتد: این یک درک بسیار مهم است و معنی ضمنیاش این است که اگر بخواهید فقط به بخشهای یک سیستم نگاه کنید، نمیتوانید ارتباطات را کاملا درک کنید. برای درک ارتباطات باید به روابط بین بخشها دقت کنید و آنها را در محیط درک کنید.
اجازه بدهید برای درک این بخش چند مثال داشته باشیم:
۱. دیوان حافظ
۲. یک نوار ویدئویی از اخبارتلویزیون
۳. کارت دعوت برای شرکت در عروسی یکی از بستگان
ارتباط در هر کدام از این سه مورد فقط خود کتاب، نوار و کارت نیست.
۱. ارتباط فرایندی است که خوانندگان دیوان را به مضامینی که توسط حافظ نوشته شده است مرتبط میسازد.
۲.ارتباط فرایندی است که بینندگان آن برنامه را به رویدادهای روز متصل میکند.
۳.ارتباطات فرایندی است که شما و بستگان شما را از طریق اعلام جشن عروسی به هم متصل میسازد.
درست است که کتاب، نوار و کارت بخشی از فرایند ارتباط هستند اما تنها قسمتی ازآن هستند.
از مثالهای زیر میتوان نتایج بیشتری را استخراج کرد:
• ارتباطات همیشه بین دو طرف یا بیشتر رخ میدهد. برای ارتباط برقرار کردن حداقل باید دو طرف وجود داشته باشد.
• ارتباطات حول یک #تبادل شکل میگیرد. از امواج الکتریکی، صدا، کلمات، صفحات تایپ شده و یا هر چیز دیگری برای سهولت تبادل بین ارتباط گران استفاده میشود. به تمام اینها یک نام کلی میدهیم و آن را #پیام مینامیم.
پس در نظر بگیرید که مجموعه مثالهای ما یک #فرستنده و #گیرنده و یک پیام را در بر داشت. کتاب را شاعری نوشته بود تا توسط مخاطبان خوانده شود. نوار را یک گروه از انسانها ساخته بودند تا گروه دیگری آن را پشنوند و ببینند و آن کارت دعوت دوباره یک پیام بود که از طرف یکی از بستگان برای شما فرستاده شده یود.
و بالاخره حالا که با اندیشه سیستمی در بررسی پدیدهها آشنا شدید میشود فهرستوار دو مطلب اساسی دیگر را مطرح کرد:
۱. #ارتباطات فرایندی است که بین بخشها یا همان #ابژهها رخ میدهد و ارتباطگرها را از طریق #زمان و #مکان با یکدیگر متصل میسازد.
۲.ارتباطات شامل ابداع، مخابره، انتقال و دریافت پیامها است.
و در پایان پیشنهاد میکنم حالا دوباره با تکیه به تفکر سیستمی نگاهی به محل کار خودتان بیندازید:
* آیا همه اجزاء و بخشها ضروری هستند و یا کارشان را درست انجام میدهند؟
* روابط بین بخشها چگونه است؟
* خصوصیت چطور؟ آیا سیتم شما از خصوصیت اصلیاش دور نشده است؟
* و محیط؟ دارید تاثیر میگذارید یا تاثیر میپذیرید؟
🏁 پایان
https://t.iss.one/younesshokrkhah
Telegram
عرصههای ارتباطی
🔸عرصههای ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah