عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
عرصه‌های‌ ارتباطی
#تجربه‌گرایی #سینماویژن #متدولوژی #زوم 🔸 تجربه‌گرایی چیست؟ ▫️نوشته ماتیو الن ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه: این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده است و به مفهوم تجربه‌گرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است. تجربه‌گرایی ( empiricism)…
#کانت در اواخر قرن ۱۹ کم و بیش این منازعه فیلسوفان را با ارائه مقولات #معرفت‌شناختی حل کرد. بر اساس این مقوله‌ها، درک ما از جهان درکی خردگرایانه است و ناشی از تجربه نیست، ولی دنیایی که سعی می‌کنیم معنی آن را درک کنیم، در حقیقت تنها با #تجربه شناخته می‌شود؛ به عبارت دیکر، دانش و معرفت، هم به وسیله دریافت و هم به وسیلة ادراک به دست می‌آید.
شکل سنتی دیگری هم از تجربه‌گرایی به وجود آمد که ترکیب غریبی از ساده‌انگاری شکاکیت بود. این نوع تجربه‌گرایی که بر مبنای درک غالب از مفهوم باورهای حقیقی و دانش شکل گرفت، در مجموعه وسیعی از عملکردهای اجتماعی به کار گرفته شد. حکومت‌های لیبرال، سوسیالیستی و فاشیستی، مدیریت صنعتی، مطالعات سیاسی، سیستم‌های قضایی، #روزنامه‌نگاری، علوم پزشکی و مهمتر از همه، بوروکراسی‌هایی که مشخصه قرن ۱۹ بودند، همه و همه به این نوع تجربه‌گرایی تکیه کردند.
انواع مضامین مرتبط با #تجربه‌گرایی که قبلاً حکم پس‌زمینه را برای علوم طبیعی داشتند، به مضمون اصلی علوم انسانی و اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل شدند؛ برای مثال، نوشتن تاریخ تحول یافت و از تلاشی صرفاً ادبی به گردآوری علمی و سختکوشانه شواهد و اطلاعات از آرشیوها و منابع موثق مبدل شد و در نتیجه، دیگر تاریخ‌نویس باید بدون اغراض شخصی و با بی‌طرفی کامل، تاریخ را بنویسد.
بیشتر رشته‌های آکادمیک به غیر از برخی صورت‌های ادبی، برای مطالعات خود از شیوه‌ای استفاده می‌کنند که اگرچه صد درصد تجربه‌گرایانه نیست و تا اندازه‌ای هم آن را به چالش می‌خواند، در عین جنبه‌های کلیدی آن را نیز در خود دارد. در این شیوه، دانش با استفاده از تحلیل بی‌طرفانه و با مشاهدات تجربی به دست می‌آید.
از دهه پنجاه به بعد منتقدانی که دیدگاه‌های کم و بیش #پساساختارگرایانه داشتند، تجربه‌گرایی را به طور جدی به چالش خواندند حمله آنها در ابتدا نوعی حمله سیاسی بود. آنها معتقد بودند، مفاهیمی نظیر بی‌طرفی، مشاهده غیردرگیرانه یا بی‌واسطه و یا مفاهیمی مثل تعمیم و بی‌طرفی که تجربه‌گرایی بر اساس آنها عمل می‌کند، چه به طور کلی در جامعه و چه به طور خاص در موقعیت‌های آکادمیک، چیزی جز دستاویزهای پنهان مشاهده‌گر یا ناظر نیستند.
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح شده است که تجربه‌گرایی نمی‌تواند پاسخ مناسبی به پرسشی مهم ارائه کند و آن اینکه تحت چه شرایطی نتایج متفاوت ما ولی با ارزش‌های یکسان، از یک آزمایش به دست می‌آید؟ اگر این دو نتیجه با یکدیگر در تعارض باشند، چه باید کرد و به عبارت دیگر آیا اصلاً چنین چیزی امکان‌پذیر هست؟
موضوع ابهام‌ برانگیز دیگری نیز به ویژه در مطالعات گسترده رشته‌هایی نظیر ارتباطات، فرهنگ و رسانه وجود دارد: چگونه می‌توان روش‌های تحقیقاتی و پژوهشی را که به جای تأملات درونی (ذهن) به دنبال مشاهده تجربی جهان هستند، به درستی از برداشت‌های تجربه‌گرایه آنان نسبت به علم جدا کرد؟
اگر این مسئله روشن شود، می‌توان در راستای خطوط کانتی، بین این تلقی محدود از دریافت و ادراک از یک سو و صورت‌های متن‌گرایانه پساساختارگرایی از سوی دیگر، به یک اتفاق نظر مجدد معرفت‌شناختی رسید.
@younesshokrkhah
#تراس 🔸 روشنگری
روشنگری یعنی خودمان بیندیشیم به جای این که اجازه دهیم دیگران به جای ما بیندیشند.
#کانت
عرصه‌های‌ ارتباطی
#متدولوژی 🔸 تجربه‌گرایی چیست؟ ▫️نوشته #ماتیو_الن ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده شده است و به مفهوم تجربه‌گرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است. #تجربه‌گرایی (empiricism) نوعی استدلال است که در…
#اندرو_مورتون می‌گوید همه این نظریه‌های دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که می‌توان آن را این‌گونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست می‌آید... د. تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش می‌کنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر می‌کنیم دریافت کرده‌ایم، تأثیر بگذارد.
افراطی‌ترین شکل تجربه‌گرایی را می‌توان در عقاید جان لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستی‌تری هم در قبال تجربه‌گرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربه‌گرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسان‌تر می‌شود.
تجربه‌گرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربه‌گرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکا ناپذیر می‌دانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه می‌کنند.
اما #تجربه‌گرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور می‌توان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
#کانت در اواخر قرن ۱۹ کم و بیش این منازعه فیلسوفان را با ارائه مقولات #معرفت‌شناختی حل کرد. بر اساس این مقوله‌ها، درک ما از جهان درکی خردگرایانه است و ناشی از تجربه نیست، ولی دنیایی که سعی می‌کنیم معنی آن را درک کنیم، در حقیقت تنها با تجربه شناخته می‌شود؛ به عبارت دیکر، دانش و معرفت، هم به وسیله دریافت و هم به وسیله ادراک به دست می‌آید.
شکل سنتی دیگری هم از تجربه‌گرایی وجود دارد که ترکیب غریبی از ساده‌انگاری شکاکیت و تردیدگرایی است. این نوع تجربه‌گرایی که به مبنای درک غالب از مفهوم باورهای حقیقی و دانش تبدیل شده است، در مجموعه وسیعی از عملکردهای اجتماعی به کار گرفته شد. حکومت‌های لیبرال، سوسیالیستی و فاشیستی، مدیریت صنعتی، مطالعات سیاسی، سیستم‌های قضایی، روزنامه‌نگاری، علوم پزشکی و مهمتر از همه، بوروکراسی‌هایی که مشخصه قرن ۱۹ بودند، همه و همه به این نوع تجربه‌گرایی تکیه کردند.
انواع مضامین مرتبط با تجربه‌گرایی که قبلاً حکم پس‌زمینه را برای علوم طبیعی داشتند، به مضمون اصلی علوم انسانی و اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل شدند؛ برای مثال، نوشتن تاریخ تحول یافت و از تلاشی صرفاً ادبی به گردآوری علمی و سختکوشانه شواهد و اطلاعات از آرشیوها و منابع موثق مبدل شد و در نتیجه، دیگر تاریخ‌نویس باید بدون اغراض شخصی و با بی‌طرفی کامل، تاریخ را بنویسد.
بیشتر رشته‌های آکادمیک به غیر از برخی صورت‌های ادبی، برای مطالعات خود از شیوه‌ای استفاده می‌کنند که اگرچه صد درصد تجربه‌گرایانه نیست و تا اندازه‌ای هم آن را به چالش می‌خواند، در عین جنبه‌های کلیدی آن را نیز در خود دارد. در این شیوه، دانش با استفاده از تحلیل بی‌طرفانه و با مشاهدات تجربی به دست می‌آید.
از دهه پنجاه به بعد منتقدانی که دیدگاه‌های کم و بیش #پساساختارگرایانه داشتند، تجربه‌گرایی را به طور جدی به چالش خواندند حمله آنها در ابتدا نوعی حمله سیاسی بود. آنها معتقد بودند، مفاهیمی نظیر بی‌طرفی، مشاهده غیردرگیرانه یا بی‌واسطه و یا مفاهیمی مثل تعمیم و بی‌طرفی که تجربه‌گرایی بر اساس آنها عمل می‌کند، چه به طور کلی در جامعه و چه به طور خاص در موقعیت‌های آکادمیک، چیزی جز دستاویزهای پنهان مشاهده‌گر یا ناظر نیستند.
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح شده است که تجربه‌گرایی نمی‌تواند پاسخ مناسبی به پرسشی مهم ارائه کند و آن اینکه تحت چه شرایطی نتایج متفاوت ما ولی با ارزش‌های یکسان، از یک آزمایش به دست می‌آید؟ اگر این دو نتیجه با یکدیگر در تعارض باشند، چه باید کرد و به عبارت دیگر آیا اصلاً چنین چیزی امکان‌پذیر هست؟
موضوع ابهام‌ برانگیز دیگری نیز به ویژه در مطالعات گسترده رشته‌هایی نظیر ارتباطات،
فرهنگ و رسانه وجود دارد: چگونه می‌توان روش‌های تحقیقاتی و پژوهشی را که به جای تأملات درونی (ذهن) به دنبال مشاهده تجربی جهان هستند، به درستی از برداشت‌های تجربه‌گرایه آنان نسبت به علم جدا کرد؟
اگر این مسئله روشن شود، می‌توان در راستای خطوط کانتی، بین این تلقی محدود از دریافت و ادراک از یک سو و صورت‌های متن‌گرایانه پساساختارگرایی از سوی دیگر، به یک اتفاق نظر مجدد معرفت‌شناختی رسید.
*MATTHEW ALLEN
#تراس🔸روشنگری
روشنگری یعنی خودمان بیندیشیم به جای این که اجازه دهیم دیگران به جای ما بیندیشند. #کانت
#کادو #رخ‌نما
🔶زندگی با گزین‌گویی‌ها
▫️دکتر #نعمت‌الله_فاضلی ٢ دی ٩٩
☘️ تقدیم به #یونس_شکرخواه
معمولا دانشجویانم می‌پرسند که چگونه می‌اندیشم؟ منظورشان این نیست که به آنها درباره روش تحقیق چیزی بگویم. آن‌ها کنجکاوند که "فوت کوزه‌گری" یا به قول انگلیسی‌ها tricks of the trade را به آن‌ها بیاموزم. از قضا #هوارد_بکر جامعه‌شناس بلندآوازه کتابی با همین عنوان دارد که در سال ١٩٩٨ نوشت و گمانم آخرین اثر او باشد. بکر در این کتاب فوت کوزه‌گری در فرایند تحقیق را توضیح می‌دهد و به نکته‌ها و راهبردهایی توجه می‌کند که در کتاب‌های روش تحقیق وجود ندارند.
یکی از فوت‌های کوزه‌گری من توجه به مثل‌ها، ضرب المثل‌ها و گزین‌گویه‌ها و جملات قصار است. اینها از جمله راهنماهایم در زندگی فکری‌ام هستند. شرح و بسط چگونگی سروکارم با گزین‌گویه‌ها قصه درازی است و حوصله‌تان را سر می‌برد. اما در حد اشاره خالی از لطف نیست که چیزی بنویسم.
یکی از تجربه‌های لذتبخش در زندگی‌ام خواندن کلمات و عبارت‌های درس‌آموز است که به "کلمات قصار" مشهورند. گزین‌گویی هم گفته می‌شود. کلمات قصار در چند واژه کوتاه دنیایی از ایده‌ها و ارزش‌ها را در آدم شکل می‌دهند.
لحظه‌ای به این عبارت #مارتین_هایدگر بیندیشید: "پرسیدن تقویت تفکر است". یا کلمات قصار امام علی (ع) را در نظر بگیرید. از ایشان است که "ستم صاحب خود را هلاک می‌گرداند". این عبارت‌ها ما را دعوت می‌کنند به اندیشیدن و تغییر کردن. من هم با #ماکسیم_گورکی هم عقیده‌ام که "تبدیل کلمه به کردار دشوارتر از تبدیلِ کردار به کلمه است" اما همین کلمات قصار کمک حال ما هستند برای تبدیل شدن آن‌ها به کردار.
گزین‌گویی (aphorism) سابقه‌ای دیرین در تاریخ زبان و اندیشه دارد. همیشه هم مشتاقانی داشته و دارد. در هر زمانی هم منطق اجتماعی خاصی زمینه محبوبیت گزین‌گویی را ایجاد کرده است. در گذشته سیطره زبان شعر در جهان اندیشه و اکنون سیطره مینیمالیسم.
گزین‌گویی همیشه خواهد ماند. چرا که قابلیت‌هایی دارد که دوام آن را تضمین می‌کند. هر گروه اجتماعی، سبک و سیاق و حال و هوای خودش، و شکلی از گزین‌گویی را دارد. رانندگان هم مانند فیلسوفان، گزین‌گویی خود را دارند. جوانان هم در خرده فرهنگ‌شان زبان مخفی و کلمات قصار شنیدنی بکار می‌برند که سرشار از ایجاز و در عین حال پر از انرژی است. دهقانان و روستاییان هم مانند ادیبان، زبانی انباشته از گزین‌گویی‌های خاص خود را آفریده‌اند. من هم در زندگی فکری‌ام با شکل‌های خاصی از گزین‌گویی زندگی کرده‌ام.
هر گزینه‌گویی نمایشی از توانایی و قدرت زبان است. احساس می‌کنم واژه‌ها در گزین‌گویی فراتر از خود می‌روند. گویی قفس تنگ زبان در گزین‌گویی شکسته می‌شود. نکته‌بینی و نکته‌پردازی هنر بزرگ انسانی است. کلمات قصار این هنر بزرگ را نمایندگی می‌کند. هر عبارت قصار دریایی از انسان بودگی است.
از دوران دبیرستان این علاقه را داشتم. در زمان دانشجویی‌ام در دوره کارشناسی دفتر بزرگی داشتم که در آن کلمات قصار و اشعار دلنشین را می‌نوشتم. این عبارت را از #ماکس_وبر از همان زمان یادم هست که "برای انسان در مقام انسان، تنها چیزی ارزشمند است که او بتواند با شور و از خودگذشتگی آن را دنبال کند". این عبارت مدت‌ها ذهنم را در گیر کرده بود. اما در این عبارت هیجان و انرژی زیادی وجود دارد. وقتی اولین بار این عبارت #کانت که "جرأت دانستن داشته باش" را خواندم هیچ تصوری از معنای آن نداشتم، اما نهیب بزرگی برایم بود. دوره کارشناسی را با این عبارت‌های زیبا زندگی می‌کردم.
از آن زمان تاکنون به این کار همچنان علاقه دارم. با ظهور #شبکه‌های_اجتماعی و #تلگرام، دسترسی به عبارت‌ها آسان و فراوان شده است. پیش از این خودم آن‌ها را می‌نوشتم. چندین دفتر پر شده از این عبارت‌ها دارم. هنوز هم گاه و بی‌گاه می‌نویسم. ولی نه به اندازه پیش.
دوست و همکار اندیشمندم یونس شکرخواه در کانال تلگرامی‌اش "عرصه‌های ارتباطی" عادت دارد هر روز یک عبارت قصار منتشر کند. از مشتریان پروپا قرص عبارت‌هایش هستم و آن‌ها را در بخش گفت‌و‌گوهای کانالم بازنشر می‌کنم. از این طریق با یونس و عبارت‌هایش زندگی می‌کنم.
ریشه این علاقه‌ام در این است که این جملات مرا به چیزهای خوب و دوست داشتنی و ارزش‌های انسانی دعوت و یادآوری می‌کنند. مواقع زیادی خواندن این عبارت‌ها الهام‌بخش فکری تازه برایم بوده است. گاهی هم باعث شده‌اند که حس بهتری پیدا کنم. گاهی هم در انجام کاری خوب ترغیب شده‌ام. در سخنرانی‌ها و کلاس‌های درس از گزین‌گویی‌ها زیاد استفاده می‌کنم.
سال ١٣۶٢ وقتی در کنکور رشته پژوهشگری پذیرفته شدم دایی هاشم خان مرا توصیه کرد که از شعر و مثل غافل نشوم و به قول او علم اجتماعی را در همین کلمات قصار هم می‌توان یافت. مرد فرهیخته و دنیا دیده‌ای بود. سخن او بر دلم نشست.
#زوم #مطالعات‌فرهنگی
🔸در زمینه بازنمایی
نگرش‌های برخاسته از مارکسیسم، فمینیسم و مطالعات‌فرهنگی مربوط به سیاهپوستان به پرسش‌هایی در زمینه بازنمایی (representation) دامن زده و به این ترتیب #متن (text) را به #فرهنگ مرتبط کرده‌اند. از دیدگاه آن‌ها، فرهنگ پدیده‌ای #زیبایی‌شناختی با یك ماهیت شناور و آزاد نیست (این عده در تبیین نقش ایدئولوژیک فیلم و تلویزیون، موضع «مفید» و «زیبا بودن» #کانت را رد می‌کنند). این نگرش‌ها به جای مطلق بودن ماهیت زیبایی بر تاریخی و نسبی بودن آن تأکید می‌ورزند.
GILL BRANSTON
#تراس🔸منطق
منطق راهنمائی است که برای بهره برداری از تصورات و مبادی پیچ در پیچ ذهن، راهنمای آدمی است. #کانت
🔸ویتگنشتاین و پیامدها
رویارویی با #لودویگ_ویتگنشتاین این ناشناخته مانده‌ترین فیلسوف قرن بیستم، می‌تواند بسیار هیجان‌انگیز باشد. هر چند ساختار فلسفی اندیشه‌های وی دشوار، آثارش به سختی قابل درک و زندگی وی بسیار عجیب به نظر می‌رسند. ویتگنشتاین شخصیتی است که برخی وی را بزرگترین فیلسوف بعد از #کانت دانسته و وی را به دلیل ارائه تصویری فلسفی از جهان، گالیله جدید نامیده اند و برخی دیگر به وی به عنوان نابود کننده فلسفه به دیده تحقیر نگریسته‌اند. ویتگنشتاین اندیشمندی بود که افکارش به همان سختی قابل درک هستند که روش زندگی او قابل توضیح است.با وجود این که طبقه‌بندی شخصیت ویتگنشتاین از هر نظر آسان نیست، اما بی‌تردید وی انقلابی در فلسفه ایجاد کرده و هر کسی که تلاش نموده معمای این فیلسوف نابغه را حل کند، تنها این معما را پیچیده تر کرده است و...
@Bookcitycc