🔸سده مهربانی
▫️#نعمتالله_فاضلی
▫️١٢ فروردین ١۴٠٠
دوست و همکار اندیشمندم آقای دکتر #محمدرضا_سرکارآرانی (استاد درسپژوهی در دانشگاه ناگویا ژاپن) پرسیدند در این دوره #کرونا چه چیزی در من به طور شخصی اتفاق افتاد؟ گفتم در این دوره بسیار بازاندیشی کردم و درباره بازاندیشی هم بسیار نوشتم. اما شاید خلاصه همه این بازاندیشیها این بود که نیازمند «سوژه مهربان» و «سیاست مهربانی» هستیم. برای او درباره این ها به تفصیل توضیح دادم.
مهربانی سخن تازهای نیست و همه تاریخ پر است از صدای سخن عشق. میدانم که این صدا کمتر شنیده میشود و شاید هم جهان بر همین منوال بماند تا ختم روزگار. ولی من در این دوره کرونایی نتوانستم چیزی بیش از این تجربه کنم. سیاست مهربانی را در اینجا توضیح نمیدهم اما بخشی از آن چه برای دوستم سرکار آرانی گفتم چنین بود.
دوره کرونا را میتوان دوره تأمل و بازاندیشی هم نامید. هم نظامهای حکمرانی هم افراد در موقعیتی قرار گرفتند که خودآگاه یا ناخودآگاه درباره هستی خود بیندیشند. من هم مثل دیگران همواره درگیر بودم و به زندگی، انسان و بسیاری چیزها میاندیشیدم.
شاید بیشترین چیزی که به آن رسیدم این بود که مهربانی بالاترین فضیلت و ضروریترین نیاز انسان است. این که برای مهربان بودن با خودم، مهربانی با دیگران و مهربانی با طبیعت هر قدر بکوشم کم است.
وقتی سال تمام شد و ١۴٠٠ از راه رسید این عدد ١۴٠٠ برایم سنگین و بزرگ بود. به این اندیشیدم که قرن تازهای را تجربه میکنم. شاید هرگز گمانم نمیرسید که روزی خواهم گفت دو قرن را در زندگیام تجربه کردهام. اما حالا به این میاندیشم که اگر تازه شوم آن گاه واقعا سده تازهای را در هستی و وجودم آغاز کردهام.
اما تازهشدن مفهومی است دشوار. ممکن است برخی تازه شدن را در بدست آوردن چیزی یا کسب موفقیتی بدانند. اما تازگی و طراوت را در نهانیترین لایه وجودم جستم همان که جهان و خودم را و دیگر انسانها را حس و تجربه میکنم.
حاصل تأملم این بود که اگر نسبت من با همه اینها از جنس مهربانی باشد من تازه میشوم. از این رو، این سده وقتی برایم آغاز و تازه میشود که مهربانتر شوم. از هیچ کس نرنجم حتی آنها که بدخواه و بدگویم هستند، از محبت به هیچ کس کوتاهی نکنم تا آنجا که میتوانم، و بیش از همیشه مراقب عزیزان و خانوادهام باشم، و برای مردم سرزمینم بیریاتر و کوشاتر از سدهای که گذشت تلاش کنم.
میدانم که باید بیشتر از همیشه از زمان بیاموزم و بیاموزانم. یادگیری هم نام دیگری از مهربانی است. امید اتوپیایی هم دارم. این که همه آدمها در تأملات کروناییشان به این جا برسند که شروع سده تازه زمانی است که مهربانتر شویم. چه دیدهای شاید کرونا ما را مهربان کرد. وقتی صدای ناقوس مرگ همه جا هست، چرا نباید مهربان باشیم. ما میدانیم ممکن است فردا نباشیم، چرا مهربانی را دریغ کنیم. یا وقتی با اندکی قدرشناسی، کمی پرهیز کلامی از بد گفتن، یا تلاش برای داشتن نیت خوب و بیریا میتوان مهربان بود، چرا مهربان نباشیم.
شاید سده پانزدهم سده مهربانی و مهربانیها شد. میدانم این سخن چیزی بیش از رویایی شاعرانه نیست. اما نمیشود از رویا هم دست کشید. اگر میشد همه اندیشمندان و انسانهای بزرگ تاریخ از آن دست کشیده بودند. شاید گفتن مهربانی نتواند همه را و همه چیز را مهربان کند، اما یاد آن کمیما را مهربانیها و نیازمان به مهربانی را یادآور می شود.
در عین حال این رویای مهربانی شاید چندان هم خیال بافی و اتوپیای دروغین نباشد. ا#ستیون_پینکر روانشناس دانشگاه هاروارد در کتاب فرشتگان بهتر ذات ما: چرا خشونت کاهش یافته است (ترجمه استاد مرتضی مردیها ١٣٩٩) همسو و هم سخن با #نوربرت_الیاس در کتاب کلاسیک و مشهورش درباب فرایند تمدن (ترجمه غلامرضا خدیوی ١٣٩٣) نشان میدهد که سیر کلی بشر و جامعه انسانی به سوی کاهش خشونت و گسترش خویشتنداری است.
شاید اکنون هوا بس ناجوانمردانه سرد باشد اما جهان رو به سوی گرمی و مهربانی دارد.
@Drnematallahfazeli
▫️#نعمتالله_فاضلی
▫️١٢ فروردین ١۴٠٠
دوست و همکار اندیشمندم آقای دکتر #محمدرضا_سرکارآرانی (استاد درسپژوهی در دانشگاه ناگویا ژاپن) پرسیدند در این دوره #کرونا چه چیزی در من به طور شخصی اتفاق افتاد؟ گفتم در این دوره بسیار بازاندیشی کردم و درباره بازاندیشی هم بسیار نوشتم. اما شاید خلاصه همه این بازاندیشیها این بود که نیازمند «سوژه مهربان» و «سیاست مهربانی» هستیم. برای او درباره این ها به تفصیل توضیح دادم.
مهربانی سخن تازهای نیست و همه تاریخ پر است از صدای سخن عشق. میدانم که این صدا کمتر شنیده میشود و شاید هم جهان بر همین منوال بماند تا ختم روزگار. ولی من در این دوره کرونایی نتوانستم چیزی بیش از این تجربه کنم. سیاست مهربانی را در اینجا توضیح نمیدهم اما بخشی از آن چه برای دوستم سرکار آرانی گفتم چنین بود.
دوره کرونا را میتوان دوره تأمل و بازاندیشی هم نامید. هم نظامهای حکمرانی هم افراد در موقعیتی قرار گرفتند که خودآگاه یا ناخودآگاه درباره هستی خود بیندیشند. من هم مثل دیگران همواره درگیر بودم و به زندگی، انسان و بسیاری چیزها میاندیشیدم.
شاید بیشترین چیزی که به آن رسیدم این بود که مهربانی بالاترین فضیلت و ضروریترین نیاز انسان است. این که برای مهربان بودن با خودم، مهربانی با دیگران و مهربانی با طبیعت هر قدر بکوشم کم است.
وقتی سال تمام شد و ١۴٠٠ از راه رسید این عدد ١۴٠٠ برایم سنگین و بزرگ بود. به این اندیشیدم که قرن تازهای را تجربه میکنم. شاید هرگز گمانم نمیرسید که روزی خواهم گفت دو قرن را در زندگیام تجربه کردهام. اما حالا به این میاندیشم که اگر تازه شوم آن گاه واقعا سده تازهای را در هستی و وجودم آغاز کردهام.
اما تازهشدن مفهومی است دشوار. ممکن است برخی تازه شدن را در بدست آوردن چیزی یا کسب موفقیتی بدانند. اما تازگی و طراوت را در نهانیترین لایه وجودم جستم همان که جهان و خودم را و دیگر انسانها را حس و تجربه میکنم.
حاصل تأملم این بود که اگر نسبت من با همه اینها از جنس مهربانی باشد من تازه میشوم. از این رو، این سده وقتی برایم آغاز و تازه میشود که مهربانتر شوم. از هیچ کس نرنجم حتی آنها که بدخواه و بدگویم هستند، از محبت به هیچ کس کوتاهی نکنم تا آنجا که میتوانم، و بیش از همیشه مراقب عزیزان و خانوادهام باشم، و برای مردم سرزمینم بیریاتر و کوشاتر از سدهای که گذشت تلاش کنم.
میدانم که باید بیشتر از همیشه از زمان بیاموزم و بیاموزانم. یادگیری هم نام دیگری از مهربانی است. امید اتوپیایی هم دارم. این که همه آدمها در تأملات کروناییشان به این جا برسند که شروع سده تازه زمانی است که مهربانتر شویم. چه دیدهای شاید کرونا ما را مهربان کرد. وقتی صدای ناقوس مرگ همه جا هست، چرا نباید مهربان باشیم. ما میدانیم ممکن است فردا نباشیم، چرا مهربانی را دریغ کنیم. یا وقتی با اندکی قدرشناسی، کمی پرهیز کلامی از بد گفتن، یا تلاش برای داشتن نیت خوب و بیریا میتوان مهربان بود، چرا مهربان نباشیم.
شاید سده پانزدهم سده مهربانی و مهربانیها شد. میدانم این سخن چیزی بیش از رویایی شاعرانه نیست. اما نمیشود از رویا هم دست کشید. اگر میشد همه اندیشمندان و انسانهای بزرگ تاریخ از آن دست کشیده بودند. شاید گفتن مهربانی نتواند همه را و همه چیز را مهربان کند، اما یاد آن کمیما را مهربانیها و نیازمان به مهربانی را یادآور می شود.
در عین حال این رویای مهربانی شاید چندان هم خیال بافی و اتوپیای دروغین نباشد. ا#ستیون_پینکر روانشناس دانشگاه هاروارد در کتاب فرشتگان بهتر ذات ما: چرا خشونت کاهش یافته است (ترجمه استاد مرتضی مردیها ١٣٩٩) همسو و هم سخن با #نوربرت_الیاس در کتاب کلاسیک و مشهورش درباب فرایند تمدن (ترجمه غلامرضا خدیوی ١٣٩٣) نشان میدهد که سیر کلی بشر و جامعه انسانی به سوی کاهش خشونت و گسترش خویشتنداری است.
شاید اکنون هوا بس ناجوانمردانه سرد باشد اما جهان رو به سوی گرمی و مهربانی دارد.
@Drnematallahfazeli