عرصههای ارتباطی
#رخنما 🔸 ممیز روزنامهنگار ▫️#یونس_شکرخواه اين يادداشت را پس از درگذشت #مرتضی_مميز نوشته بودم كه در يك ويژه نامه شرق چاپ شده بود. گذاشتمش اينجا شايد براي رسالهها يا پژوهشهايي كه درباره مرحوم مميز نوشته خواهد شد كمك كننده باشد. روانش شاد متنفر بود از تعریف…
🔸ممیز روزنامهنگار
ممیز روزنامهنگار، درک عمیقى از مخاطب داشت و اسیر نگاههاى روشنفكرى نبود. مىگفت یكى از مشكلات جوامع سنتى این است كه یاد نگرفتهاند چگونه مىتوان با همان زبان سنت ولى امروزى صحبت كرد. آنها اغلب به #مخاطب و جامعه محدود فكر مىكنند. در حالى كه باید به فكر تكثیر و توسعه ابعاد سنت باشند. سنت مثل یک دانه و بذر است، مىتوان آن را به صورت دیم كاشت یا آن را تقویت كرد و رشد امروزى داد. طراحىهاى ساده آقا مرتضى براى نشریات مختلف ریشه در همین نگاه داشت.
ممیز روزنامه نگار، براى تغییر، شتاب نداشت و ملاحظه مدیریت هر تغییرى را داشت. ظاهرا در بطن #گرافیک و بصریات روزنامه نگارى نبود. اما در گفتگوى من و او كه چاپ شده است در همین باره گفت كه:" حالا دیگر از هر ناموزونى گرافیكى در اینجا یا آنجا برآشفته نمىشوم. اگر ببینم كسى كارى نامطلوب كرده، به حساب آن مىگذارم كه كار به دست كاردان نیست. براى من زیبا است كه روزنامههاى مونوتون سابق حالا دارند به روزنامههایى تبدیل مىشوند كه به #صفحه_آرایى تمایل پیدا مىكنند. آنها به تدریج و حتما اشكالات را پیدا مىكنند. برخى از مدیران روزنامههاى جدید در مورد طراحى صفحات و جنبههاى زیباشناسى صفحه آرایى روزنامهها با من مشورت مىكردند. توصیه من این بود كه كتابهاى Newspaper Design را بگیرید و كارهاى برگزیده را ببینید و هر كدام را كه خواستید حتى كپى كنید. كارهاى خوب همیشه یک سرمشق براى فراگرفتن هستند. روزنامههاى دوم خردادى یونیفورمهاى تازهاى یافتند و بقیه هم دارند شیوه ایشان را دنبال مىكنند و این یک نوع توسعه فكرى و اندیشگى است، نقایص به تدریج برطرف مىشود. عیب و اشكال فراوان است، ولى لزومى ندارد همیشه مته را به خشخاش بگذارم، آنها در مسیر سازندگى افتادهاند و حتما كژىها را مىیابند".
ممیز روزنامه نگار، به قول خودش نگران فونت هاى حرامزاده هم بود: "بسیارى از طراحان حروف و همچنین كاربران آنها مىدانند كه چرا باید حروف پدر و مادر داشته باشد. به همین خاطر هم روى آنها كار مىكنند. براى مثال، قلمهاى یكان و ترافیک و چند قلم نسبتا خوب تولید شده است. نرم افزارهاى كامپیوترى باعث شدند كه طراحى حروف زودتر به نتیجه برسد. در كنار این قلمهاى خوب و موزون، دهها قلم ناموزون هم طراحى شده است ... جوانان ما مىبینند كه در اروپا و آمریكا، چند هزار قلم در اختیار طراحان و ناشران است. آنها هم دوست دارند قلمهاى متنوعى داشته باشند. در مواردى بدون شناخت دقیق ویژگىهاى خط فارسى به الگوبردارى از قلمهاى لاتین دست مىزنند، بنابراین برخى از این قلمها حرامزاده و حتى لایقرا (ناخوانا) هستند. با آنكه سواد خواندن مفاهیم تصویرى آبستره را دارم، نمىتوانم برخى از این قلمها و طراحىها را بخوانم، ولى امیدوارم طراحان این قلمها با تجربیات و نظراتى كه از جامعه مىگیرند و در اثر مواجهه با پرسشها و انتقادها، راه درست را پیدا كنند".
ممیز روزنامه نگار، كه خود از معدود طراحان دست به قلم بود و نثرى روشن و بىتكلف داشت و حرفهایش را براى نشان دادن راههاى طى شده و پیش رو مىنوشت، به محتوا و مضامین از زاویه ضرورت برقرارى #دیالوگ آن هم در سطح جهانى مىنگریست و معتقد بود #مونولوگ_رسانهاى و گرافیكى دردى از كسى دوا نمى كند: "باید وقتى با انسان دیگرى مواجه مىشویم، احساس كنیم كه به یک انسان نزدیک مىشویم، نه به یک آفریقایى یا آسیایى یا آمریكایى. اما در عین حال وقتى به یک آفریقایى مىرسیم، باید نشانههاى او را بدانیم و با آنها، با او صحبت كنیم كه پیام ما را دریابد. همه نشانههاى دنیا بارهاى درست و لازمى دارند و هر چیز به جاى خویش نیكوست ... ما دیالوگ جهانى را باید گسترش دهیم".
ممیز روزنامه نگار، ضد تكرار هم بود:" به دانشجو باید همه چیز را به درستى یاد داد. مثلا درباره تخت جمشید یا مسجد شیخ لطف الله باید دید چه چیزى آنها را در زمانه خودش اعتلا بخشیده و باشكوه ساخته، ولى نباید آن را تكرار كرد. باید دید چه خاصیتى براى زمانش داشته و چگونه جاودان مانده. البته براى شركت در ساختمان جهان باید به یک اندوخته توانا مجهز باشید. اگر دستمایه شما عاریهاى باشد، توانا نیستید و نمىتوانید وارد این میدان شوید. باید اندوخته ایرانى غنى و كارآمد و امروزین باشد كه در كنكور قبول شوید و بتوانید وارد سازندگى دنیا شوید. اما اگر فقط از نشانههاى قدیمى ایران استفاده كنیم، توانایى امروزین را نداریم. موقعى مىتوانیم اثر داشته باشیم كه بفهمیم چگونه این فرهنگ قدیمى ما توانسته در زمانش كارایى داشته باشد و حالا با توجه به شرایط جدید ما آن عناصر بالنده را به كار گیریم و همچنان خلاقیت داشته باشیم".
ممیز روزنامهنگار، درک عمیقى از مخاطب داشت و اسیر نگاههاى روشنفكرى نبود. مىگفت یكى از مشكلات جوامع سنتى این است كه یاد نگرفتهاند چگونه مىتوان با همان زبان سنت ولى امروزى صحبت كرد. آنها اغلب به #مخاطب و جامعه محدود فكر مىكنند. در حالى كه باید به فكر تكثیر و توسعه ابعاد سنت باشند. سنت مثل یک دانه و بذر است، مىتوان آن را به صورت دیم كاشت یا آن را تقویت كرد و رشد امروزى داد. طراحىهاى ساده آقا مرتضى براى نشریات مختلف ریشه در همین نگاه داشت.
ممیز روزنامه نگار، براى تغییر، شتاب نداشت و ملاحظه مدیریت هر تغییرى را داشت. ظاهرا در بطن #گرافیک و بصریات روزنامه نگارى نبود. اما در گفتگوى من و او كه چاپ شده است در همین باره گفت كه:" حالا دیگر از هر ناموزونى گرافیكى در اینجا یا آنجا برآشفته نمىشوم. اگر ببینم كسى كارى نامطلوب كرده، به حساب آن مىگذارم كه كار به دست كاردان نیست. براى من زیبا است كه روزنامههاى مونوتون سابق حالا دارند به روزنامههایى تبدیل مىشوند كه به #صفحه_آرایى تمایل پیدا مىكنند. آنها به تدریج و حتما اشكالات را پیدا مىكنند. برخى از مدیران روزنامههاى جدید در مورد طراحى صفحات و جنبههاى زیباشناسى صفحه آرایى روزنامهها با من مشورت مىكردند. توصیه من این بود كه كتابهاى Newspaper Design را بگیرید و كارهاى برگزیده را ببینید و هر كدام را كه خواستید حتى كپى كنید. كارهاى خوب همیشه یک سرمشق براى فراگرفتن هستند. روزنامههاى دوم خردادى یونیفورمهاى تازهاى یافتند و بقیه هم دارند شیوه ایشان را دنبال مىكنند و این یک نوع توسعه فكرى و اندیشگى است، نقایص به تدریج برطرف مىشود. عیب و اشكال فراوان است، ولى لزومى ندارد همیشه مته را به خشخاش بگذارم، آنها در مسیر سازندگى افتادهاند و حتما كژىها را مىیابند".
ممیز روزنامه نگار، به قول خودش نگران فونت هاى حرامزاده هم بود: "بسیارى از طراحان حروف و همچنین كاربران آنها مىدانند كه چرا باید حروف پدر و مادر داشته باشد. به همین خاطر هم روى آنها كار مىكنند. براى مثال، قلمهاى یكان و ترافیک و چند قلم نسبتا خوب تولید شده است. نرم افزارهاى كامپیوترى باعث شدند كه طراحى حروف زودتر به نتیجه برسد. در كنار این قلمهاى خوب و موزون، دهها قلم ناموزون هم طراحى شده است ... جوانان ما مىبینند كه در اروپا و آمریكا، چند هزار قلم در اختیار طراحان و ناشران است. آنها هم دوست دارند قلمهاى متنوعى داشته باشند. در مواردى بدون شناخت دقیق ویژگىهاى خط فارسى به الگوبردارى از قلمهاى لاتین دست مىزنند، بنابراین برخى از این قلمها حرامزاده و حتى لایقرا (ناخوانا) هستند. با آنكه سواد خواندن مفاهیم تصویرى آبستره را دارم، نمىتوانم برخى از این قلمها و طراحىها را بخوانم، ولى امیدوارم طراحان این قلمها با تجربیات و نظراتى كه از جامعه مىگیرند و در اثر مواجهه با پرسشها و انتقادها، راه درست را پیدا كنند".
ممیز روزنامه نگار، كه خود از معدود طراحان دست به قلم بود و نثرى روشن و بىتكلف داشت و حرفهایش را براى نشان دادن راههاى طى شده و پیش رو مىنوشت، به محتوا و مضامین از زاویه ضرورت برقرارى #دیالوگ آن هم در سطح جهانى مىنگریست و معتقد بود #مونولوگ_رسانهاى و گرافیكى دردى از كسى دوا نمى كند: "باید وقتى با انسان دیگرى مواجه مىشویم، احساس كنیم كه به یک انسان نزدیک مىشویم، نه به یک آفریقایى یا آسیایى یا آمریكایى. اما در عین حال وقتى به یک آفریقایى مىرسیم، باید نشانههاى او را بدانیم و با آنها، با او صحبت كنیم كه پیام ما را دریابد. همه نشانههاى دنیا بارهاى درست و لازمى دارند و هر چیز به جاى خویش نیكوست ... ما دیالوگ جهانى را باید گسترش دهیم".
ممیز روزنامه نگار، ضد تكرار هم بود:" به دانشجو باید همه چیز را به درستى یاد داد. مثلا درباره تخت جمشید یا مسجد شیخ لطف الله باید دید چه چیزى آنها را در زمانه خودش اعتلا بخشیده و باشكوه ساخته، ولى نباید آن را تكرار كرد. باید دید چه خاصیتى براى زمانش داشته و چگونه جاودان مانده. البته براى شركت در ساختمان جهان باید به یک اندوخته توانا مجهز باشید. اگر دستمایه شما عاریهاى باشد، توانا نیستید و نمىتوانید وارد این میدان شوید. باید اندوخته ایرانى غنى و كارآمد و امروزین باشد كه در كنكور قبول شوید و بتوانید وارد سازندگى دنیا شوید. اما اگر فقط از نشانههاى قدیمى ایران استفاده كنیم، توانایى امروزین را نداریم. موقعى مىتوانیم اثر داشته باشیم كه بفهمیم چگونه این فرهنگ قدیمى ما توانسته در زمانش كارایى داشته باشد و حالا با توجه به شرایط جدید ما آن عناصر بالنده را به كار گیریم و همچنان خلاقیت داشته باشیم".
#زوم
🔸شبکههای اجتماعی آنچنانکه هستند؟
هسته اصلی #شبكههایاجتماعی بر پایه #دیالوگ و #گفتوگو است و روابط بر همین اساس شكل میگیرد. شبكههای اجتماعی فراروایتهایی مثل ساختار قصه دارند كه یك روایت استاندارد مبتنی بر #فرمت است و #بازنمایی افراد از خودشان در این شبكهها مبتنی بر همین فراروایت حاكم بر شبكهها و در دیالوگ با سایر اعضای شبكه شكل میگیرد.
#شبكهاجتماعی یك #تمپلیت پیشساخته فرهنگی هویتی در چهارچوب بازنمایی است و خوراندن اطلاعات به شبكه اجتماعی از درون همین تمپلیتها صورت میگیرد.
انتخاب تمپلیت یا طرد؟ این قاعده بازی در شبكههای اجتماعی است.
شبكه اجتماعی یك كنش مبتنی بر التزام است؛ یك كانون برای افراد همفكر؛ دارای علائق و اهداف مشترك است كه ارتباطات خود را در یك جماعت (community) میسازند. اعضای شبكهها در پاسخ به تمپلیت فرهنگی حاكم برشبكهها؛ خود را بازنمایی میكنند.
🔸شبکههای اجتماعی آنچنانکه هستند؟
هسته اصلی #شبكههایاجتماعی بر پایه #دیالوگ و #گفتوگو است و روابط بر همین اساس شكل میگیرد. شبكههای اجتماعی فراروایتهایی مثل ساختار قصه دارند كه یك روایت استاندارد مبتنی بر #فرمت است و #بازنمایی افراد از خودشان در این شبكهها مبتنی بر همین فراروایت حاكم بر شبكهها و در دیالوگ با سایر اعضای شبكه شكل میگیرد.
#شبكهاجتماعی یك #تمپلیت پیشساخته فرهنگی هویتی در چهارچوب بازنمایی است و خوراندن اطلاعات به شبكه اجتماعی از درون همین تمپلیتها صورت میگیرد.
انتخاب تمپلیت یا طرد؟ این قاعده بازی در شبكههای اجتماعی است.
شبكه اجتماعی یك كنش مبتنی بر التزام است؛ یك كانون برای افراد همفكر؛ دارای علائق و اهداف مشترك است كه ارتباطات خود را در یك جماعت (community) میسازند. اعضای شبكهها در پاسخ به تمپلیت فرهنگی حاكم برشبكهها؛ خود را بازنمایی میكنند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸کلید دموکراتیک تئاتر
این کلید دموکراتیک #تئاتر را ما از یونانیان به یادگار داریم که به ضدقهرمان به اندازۀ قهرمان فرصت میدهد تا از عقاید خود دفاع کند و نظریاتش را بگوید. گفتوگو یا #دیالوگ به این معناست که همۀ حق با شما نیست. حق با دو سوست. در ارتباطی دوسویه است که باید شروع به تبادل نظر، افکار و احساسات کرد تا به نتیجه رسید. نتیجه به هیچعنوان از ابتدا مشخص نیست و در آخر معلوم میشود. آلبر کامو میگوید در تمام جهان مسیحیت، فقط یک لحظۀ دراماتیک وجود دارد. لحظهای که تا پیش از آن همۀ رابطهها یکسویه و تسلیم رو به خداست. وقتی عیسی مسیح را مصلوب میکنند و او برای لحظهای سرش را بالا میگیرد و رو به خدا گله میکند که چرا رهایم کردی؟ کامو میگوید این تنها لحظۀ دراماتیک تاریخ مسیحیت است؛ لحظهای که ارادهای در برابر ارادهای دیگر میایستد و حرفش را میزند.
▫️از گفتوگوی #امیرعباس_تقیپور با #قطبالدین_صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
@cm_magazine
این کلید دموکراتیک #تئاتر را ما از یونانیان به یادگار داریم که به ضدقهرمان به اندازۀ قهرمان فرصت میدهد تا از عقاید خود دفاع کند و نظریاتش را بگوید. گفتوگو یا #دیالوگ به این معناست که همۀ حق با شما نیست. حق با دو سوست. در ارتباطی دوسویه است که باید شروع به تبادل نظر، افکار و احساسات کرد تا به نتیجه رسید. نتیجه به هیچعنوان از ابتدا مشخص نیست و در آخر معلوم میشود. آلبر کامو میگوید در تمام جهان مسیحیت، فقط یک لحظۀ دراماتیک وجود دارد. لحظهای که تا پیش از آن همۀ رابطهها یکسویه و تسلیم رو به خداست. وقتی عیسی مسیح را مصلوب میکنند و او برای لحظهای سرش را بالا میگیرد و رو به خدا گله میکند که چرا رهایم کردی؟ کامو میگوید این تنها لحظۀ دراماتیک تاریخ مسیحیت است؛ لحظهای که ارادهای در برابر ارادهای دیگر میایستد و حرفش را میزند.
▫️از گفتوگوی #امیرعباس_تقیپور با #قطبالدین_صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس. از مجموعۀ سلسله گفتوگوهایی درباره گفتوگو. متن مکتوب این گفتوگو را میتوانید در شماره ۱۶۶_۱۶۷ بخوانید.
@cm_magazine