ندای اسلام
🔻 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم #قسمت 1⃣ 🔰 بسیاری از عرفا و حکما، از فرطِ علاقه به خدا، خدا را نامتناهی میدانند و جایی برای خودشان و دیگران باقی نمیگذارند! اما به نظر میرسه نامتناهی دانستن خدا، پوچ و بیمعنا است و برخلاف عقل و دین و بدیهیات زندگی است. مگر میشه…
#قسمت 2⃣
✍ #راهکار_اول: رابطه وجود رابط و وجود مستقل
🔸 #راهکار اول متمرکز بر تفکیک وجود رابط از وجود مستقل است. گروهی از فلاسفه معتقدند که وجود دارای مراتب تشکیکی است که در رأس آن مراتب،
وجود خداوند است و سایر موجودات در مراتب پایینتر قرار میگیرند. از این منظر، وجود حقیقت واحدی است که هم در خداوند بهصورت شدید و کامل و درنتیجه، غنی و مستقل، حضور دارد؛ و هم در مخلوقات بهصورت ضعیف و ناقص و درنتیجه، عین ربط و نیاز به وجود مستقل، حضور دارد. وجود خدا و وجود مخلوقاتش، وجود حقیقی هستند که یکی نامتناهی و مستقل است و دیگری متناهی و رابط.
درباره رابطه این دو وجود نیز گفتهشده است که چون موجودات رابط، مخلوق و معلول وجود مستقل خدا هستند، چیزی در برابر وجود مستقل خدا نیستند تا با حضورشان در کنار وجود خدا، محدودیتی برای وجود مستقل خدا ایجاد شود. آری، ذهن قادر است این موجودات رابط را با نگرش ثانوی، مستقل لحاظ کند و درنتیجه آنها را در کنار خداوند یک موجود تلقی نماید و به همین جهت این سؤال برایش پدید آید که چگونه خدای نامتناهی، مجالی برای موجودات دیگر باقی گذاشته است؛ اما اگر نگرش کثرت بین ذهن را کنار بگذاریم و با نگرش حقیقتبین به واقعیت بنگریم، متوجه میشویم فقط یک وجود مستقل است که سایر موجودات عین ربط به او هستند و استقلالی از او ندارند تا او را محدود کنند.(۹)
رابطه حقیقت وجود مستقل با موجودات متکثر مخلوق، شبیه به رابطه من و تفکرم است که دو وجود مستقل از هم نیستند بلکه تفکر، وجودش عین ربط به من است و مستقل از من نیست. بهبیاندیگر، تفکر، هم متمایز از من است و هم مستقل از من نیست و قطعنظر از من وجودی ندارد.
✍ #راهکار_دوم: رابطه ظاهر و باطن
🔸 #راهکار_دوم متمرکز بر رابطهشان و ذی شان یا ظاهر و باطن است ، گروهی از عارفان بر این باورند که حقیقت خارجی وجود، منحصر به خدا است و کثرتی در وجود نیست. وجود خداوند نیز به دلیل نامتناهی بودن، تمام مواطن هستی را پرکرده و جایی برای دیگران باقی نمانده است. هر آنچه غیر از خدا است، تجلیات و آیات و ظهور و شأنی از شئون او هستند. از این منظر، مخلوقات، حقیقتاً از سنخ وجود و هستی نیستند بلکه ظهورات و شئون وجود و هستی هستند؛ ازاینرو، کثرت در آنها نیز مستلزم کثرت در حقیقت هستی نیست؛ چنانکه مستلزم تناهی در حقیقت نامتناهی هستی نیست.(۱۰)
برای تقریب به ذهن میتوان به رابطه نور و تصاویر تلویزیون اشاره کرد. تصاویری که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود، در حقیقت نور است که بر صفحه ظاهرشده است و در عین اینکه نور است، درخت، کوه و اسب و … هم هست. ظاهربین میگوید: من در صفحه کوه و درخت را میبینیم؛ اما متخصص در فن نور و صدا و تصویر میگوید: این نور، الکتریسیته، برق و انرژی است که به این صورت تجلی کرده است و ما نمیتوانیم تصاویر را از نور و نور را از تصاویر تفکیک کنیم. درعیناینکه معتقدیم نور است و تصاویر، تصاویر و صورت، ظهور نور و نور ظاهر در این صورت است.
✍ #راهکار_سوم: تداخل وجودی
🔸 در این زمینه دیدگاه دیگری با عنوان «تداخل وجودی» نیز مطرحشده که توجه به آن، خالی از لطف نیست. در تداخل وجودی، هویت دو وجود و تغایرشان محفوظ است اما درعینحال، یکی در دیگری تداخل دارد. همه موجودات محدود، مخلوق خدا و متمایز از او هستند؛ اما چون خداوند نامتناهی است، در تمام این موجودات جاری و ساری است. ازاینرو گفته میشود خداوند نور آسمان و زمین است و از رگ گردن به شما نزدیکتر است.
از این منظر، رابطه میان خدای نامتناهی با موجودات متناهی، رابطه تداخل وجودی است؛ یعنی خداوند بااینکه موجودی نامتناهی است، مجالی برای دیگران باقی میگذارد چراکه دیگران، با او تداخل وجودی دارند. نامتناهی بودن وجود خداوند بدین معنا است که وجود خدا همه مواطن وجودی را پرکرده و هیچ موطنی از وجودش خالی نیست؛ بنابراین، نمیتوان وجود دیگری را خارج از موطن وجودی خداوند تصور کرد چراکه مستلزم تناهی وجودی خدا است. هر موجودی غیر از خدا، در موطن وجود خدا، موجود است و بیرون از آن نیست تا باوجودش، وجود نامتناهی خدا را محدود کند.(۱۱)
برای مثال میتوان به نور و بلور اشاره کرد که نور در بلور جاری است. بااینکه نور و بلور دو وجود متمایز از همدیگرند اما بااینحال نور در آن جاری است. منظورمان این نیست که رابطه خدا با مخلوقاتش، رابطه تداخل دو جسم نور و بلور است؛ بلکه با این مثال، درصدد تقریب به ذهن هستیم. در جای خودش اثباتشده که منظور از نورانی بودن خدا نیز نور فیزیکال و بصری نیست.
طرفداران این دیدگاه، تأکیددارند که منظورشان از تداخل وجودی، انضمام وجودی یا ترکیب وجودی یا امتزاج وجودی یا حلول نیست.(۱۲)
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام
✍ #راهکار_اول: رابطه وجود رابط و وجود مستقل
🔸 #راهکار اول متمرکز بر تفکیک وجود رابط از وجود مستقل است. گروهی از فلاسفه معتقدند که وجود دارای مراتب تشکیکی است که در رأس آن مراتب،
وجود خداوند است و سایر موجودات در مراتب پایینتر قرار میگیرند. از این منظر، وجود حقیقت واحدی است که هم در خداوند بهصورت شدید و کامل و درنتیجه، غنی و مستقل، حضور دارد؛ و هم در مخلوقات بهصورت ضعیف و ناقص و درنتیجه، عین ربط و نیاز به وجود مستقل، حضور دارد. وجود خدا و وجود مخلوقاتش، وجود حقیقی هستند که یکی نامتناهی و مستقل است و دیگری متناهی و رابط.
درباره رابطه این دو وجود نیز گفتهشده است که چون موجودات رابط، مخلوق و معلول وجود مستقل خدا هستند، چیزی در برابر وجود مستقل خدا نیستند تا با حضورشان در کنار وجود خدا، محدودیتی برای وجود مستقل خدا ایجاد شود. آری، ذهن قادر است این موجودات رابط را با نگرش ثانوی، مستقل لحاظ کند و درنتیجه آنها را در کنار خداوند یک موجود تلقی نماید و به همین جهت این سؤال برایش پدید آید که چگونه خدای نامتناهی، مجالی برای موجودات دیگر باقی گذاشته است؛ اما اگر نگرش کثرت بین ذهن را کنار بگذاریم و با نگرش حقیقتبین به واقعیت بنگریم، متوجه میشویم فقط یک وجود مستقل است که سایر موجودات عین ربط به او هستند و استقلالی از او ندارند تا او را محدود کنند.(۹)
رابطه حقیقت وجود مستقل با موجودات متکثر مخلوق، شبیه به رابطه من و تفکرم است که دو وجود مستقل از هم نیستند بلکه تفکر، وجودش عین ربط به من است و مستقل از من نیست. بهبیاندیگر، تفکر، هم متمایز از من است و هم مستقل از من نیست و قطعنظر از من وجودی ندارد.
✍ #راهکار_دوم: رابطه ظاهر و باطن
🔸 #راهکار_دوم متمرکز بر رابطهشان و ذی شان یا ظاهر و باطن است ، گروهی از عارفان بر این باورند که حقیقت خارجی وجود، منحصر به خدا است و کثرتی در وجود نیست. وجود خداوند نیز به دلیل نامتناهی بودن، تمام مواطن هستی را پرکرده و جایی برای دیگران باقی نمانده است. هر آنچه غیر از خدا است، تجلیات و آیات و ظهور و شأنی از شئون او هستند. از این منظر، مخلوقات، حقیقتاً از سنخ وجود و هستی نیستند بلکه ظهورات و شئون وجود و هستی هستند؛ ازاینرو، کثرت در آنها نیز مستلزم کثرت در حقیقت هستی نیست؛ چنانکه مستلزم تناهی در حقیقت نامتناهی هستی نیست.(۱۰)
برای تقریب به ذهن میتوان به رابطه نور و تصاویر تلویزیون اشاره کرد. تصاویری که بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود، در حقیقت نور است که بر صفحه ظاهرشده است و در عین اینکه نور است، درخت، کوه و اسب و … هم هست. ظاهربین میگوید: من در صفحه کوه و درخت را میبینیم؛ اما متخصص در فن نور و صدا و تصویر میگوید: این نور، الکتریسیته، برق و انرژی است که به این صورت تجلی کرده است و ما نمیتوانیم تصاویر را از نور و نور را از تصاویر تفکیک کنیم. درعیناینکه معتقدیم نور است و تصاویر، تصاویر و صورت، ظهور نور و نور ظاهر در این صورت است.
✍ #راهکار_سوم: تداخل وجودی
🔸 در این زمینه دیدگاه دیگری با عنوان «تداخل وجودی» نیز مطرحشده که توجه به آن، خالی از لطف نیست. در تداخل وجودی، هویت دو وجود و تغایرشان محفوظ است اما درعینحال، یکی در دیگری تداخل دارد. همه موجودات محدود، مخلوق خدا و متمایز از او هستند؛ اما چون خداوند نامتناهی است، در تمام این موجودات جاری و ساری است. ازاینرو گفته میشود خداوند نور آسمان و زمین است و از رگ گردن به شما نزدیکتر است.
از این منظر، رابطه میان خدای نامتناهی با موجودات متناهی، رابطه تداخل وجودی است؛ یعنی خداوند بااینکه موجودی نامتناهی است، مجالی برای دیگران باقی میگذارد چراکه دیگران، با او تداخل وجودی دارند. نامتناهی بودن وجود خداوند بدین معنا است که وجود خدا همه مواطن وجودی را پرکرده و هیچ موطنی از وجودش خالی نیست؛ بنابراین، نمیتوان وجود دیگری را خارج از موطن وجودی خداوند تصور کرد چراکه مستلزم تناهی وجودی خدا است. هر موجودی غیر از خدا، در موطن وجود خدا، موجود است و بیرون از آن نیست تا باوجودش، وجود نامتناهی خدا را محدود کند.(۱۱)
برای مثال میتوان به نور و بلور اشاره کرد که نور در بلور جاری است. بااینکه نور و بلور دو وجود متمایز از همدیگرند اما بااینحال نور در آن جاری است. منظورمان این نیست که رابطه خدا با مخلوقاتش، رابطه تداخل دو جسم نور و بلور است؛ بلکه با این مثال، درصدد تقریب به ذهن هستیم. در جای خودش اثباتشده که منظور از نورانی بودن خدا نیز نور فیزیکال و بصری نیست.
طرفداران این دیدگاه، تأکیددارند که منظورشان از تداخل وجودی، انضمام وجودی یا ترکیب وجودی یا امتزاج وجودی یا حلول نیست.(۱۲)
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰
*و أعِدّوا لهم ما استَطَعتُم مِن قُوَّة**
#لبیک_یا_علی_علیه_السلام