ندای اسلام
#اسلام_و_لباس_وارونه(۲) ضربه از نگاه تیزی است که همه چیز را می بیند، با بصیریتش، حق را نادیده می گیرد و مثل یک کارگردان انسان های مسلمان را به نفع خویش به بازی می گیرد، مانند #ابو_موسی_اشعری و #عمرو_عاص که در حکمیت و قضاوت بین #امیرالمؤمنین_علیه_السلام…
#اسلام_و_لباس_وارنه(۳)
💢خاصیت لباس وارونه ی اسلام، درآمیختگی تار و پود آن از حق و باطل است؛ زیرا اگر چنین نبود، معاندی نمی توانست سخن کند: «لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» تا بعد با اظهار وجودش سراغ تحریف و انحراف برود. پس ابتدا باید از لباسی گفت که اسلام حقیقی را بازگو کند*💢
و چه نکوتر آنکه از آورنده ی اسلام جویا شد و از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله پرسید که: «ما الإسلام» اسلام چیست؟ و حضرت در پاسخ می فرماید: «الإسلام عریان و لباسه التقوی و زینته الحیاء و ملاکه الورع و کماله الدین و ثمرته العمل» اسلام عریان است و لباسش تقواست و زینتش حیاست، ملاک و قوامش ورع و کمالش دین و ثمره ی آن عمل است.
لباس اسلام، تقوا است و آن لباسی ایست که قرآن، آن را "لباس خیر" می داند: «لباس التقوی ذلک خیر» و "خیر" یعنی منفعت بسیار بزرگی که مقابل هرگونه شری باشد؛ همانگونه که علامه ی مجلسی گفته است: «الخيرات المنافع التي يعظم شأنها و نقيضها الشرور و هي المضار التي يشتد أمرها» خیرات منافعی بزرگ و مهم را گویند، و متضاد آن شرور، به معنای ضرر و زیانی است که همه بدی ها را شامل می شود(بحار ج ۶۹ ص ۵۷).
و کسانی می توانند در مقابل امثال معاویه و اسلام وارونه ی او مقاوت کنند که خود بصیرت داشته باشند: «إلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ» و بصیرت زمانی فراهم می آید که یک چیز در زندگی انسان حذف شود و آن " گناه" است و سپس اضافه شدن تقوا است؛ زیرا تقوا بصیرت زا است: «و اتقوا الله و یعلمکم الله» و وسیله ی جدا سازی حق از باطل است: «إنْ تَتَّقُوا اللهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقا» و از این رو قرآن را "فرقان" نامیده اند چون با دلیل های محکم، حق را از باطل جدا می کند، و تقوا نیز چنین است که با بصیرت خود، اسیر درآمیختگی تار و پود لباس اسلام با باطل نمی شود و قدرت تشخیص پیدا می کند و اینگونه به مصاف تمام شَر می رود.
شهید مطهری همین خاصیت تقوا را یادآور شده و با ذکر آیه ی فوق می گوید: «اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل کنید، خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد؛ یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشنبین میشود[و می تواند حقایق را تشخیص بدهد].🦋
💢خاصیت لباس وارونه ی اسلام، درآمیختگی تار و پود آن از حق و باطل است؛ زیرا اگر چنین نبود، معاندی نمی توانست سخن کند: «لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» تا بعد با اظهار وجودش سراغ تحریف و انحراف برود. پس ابتدا باید از لباسی گفت که اسلام حقیقی را بازگو کند*💢
و چه نکوتر آنکه از آورنده ی اسلام جویا شد و از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله پرسید که: «ما الإسلام» اسلام چیست؟ و حضرت در پاسخ می فرماید: «الإسلام عریان و لباسه التقوی و زینته الحیاء و ملاکه الورع و کماله الدین و ثمرته العمل» اسلام عریان است و لباسش تقواست و زینتش حیاست، ملاک و قوامش ورع و کمالش دین و ثمره ی آن عمل است.
لباس اسلام، تقوا است و آن لباسی ایست که قرآن، آن را "لباس خیر" می داند: «لباس التقوی ذلک خیر» و "خیر" یعنی منفعت بسیار بزرگی که مقابل هرگونه شری باشد؛ همانگونه که علامه ی مجلسی گفته است: «الخيرات المنافع التي يعظم شأنها و نقيضها الشرور و هي المضار التي يشتد أمرها» خیرات منافعی بزرگ و مهم را گویند، و متضاد آن شرور، به معنای ضرر و زیانی است که همه بدی ها را شامل می شود(بحار ج ۶۹ ص ۵۷).
و کسانی می توانند در مقابل امثال معاویه و اسلام وارونه ی او مقاوت کنند که خود بصیرت داشته باشند: «إلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ» و بصیرت زمانی فراهم می آید که یک چیز در زندگی انسان حذف شود و آن " گناه" است و سپس اضافه شدن تقوا است؛ زیرا تقوا بصیرت زا است: «و اتقوا الله و یعلمکم الله» و وسیله ی جدا سازی حق از باطل است: «إنْ تَتَّقُوا اللهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقا» و از این رو قرآن را "فرقان" نامیده اند چون با دلیل های محکم، حق را از باطل جدا می کند، و تقوا نیز چنین است که با بصیرت خود، اسیر درآمیختگی تار و پود لباس اسلام با باطل نمی شود و قدرت تشخیص پیدا می کند و اینگونه به مصاف تمام شَر می رود.
شهید مطهری همین خاصیت تقوا را یادآور شده و با ذکر آیه ی فوق می گوید: «اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل کنید، خداوند در دل شما مایه تمیز قرار میدهد؛ یعنی خدا در دل شما چیزی قرار میدهد که با آن حقایق را خوب تمیز میدهید، یعنی به شما روشنی میدهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن میشود و به همین جهت روشنبین میشود[و می تواند حقایق را تشخیص بدهد].🦋