چرا بیشتر مردم #مدینه پس از رحلت #شهادت گونه پیامبر(ص) و با فاصله کوتاهی از غدیر خم با حضرت علی بیعت نکردند❓
قبل ازپرداختن به علل وریشه یابی عدم اطاعت مسلمانان صدر اسلام نسبت به موضوع خلافت علی(علیه السّلام) تذكر این نكته لازم است كه:بر اساس شواهد قطعی تاریخی،آنچه مسلم است این است كه كوتاهی وقصور مسلمانان صدر اسلام وحداقل مسلمانان ساكن مدینه، در رابطه با موضوع خلافت امیر المؤمنین(علیه السّلام) ازباب جهل و بی خبری نبوده است بلكه این بی تفاوتی، سكوت و عدم اطاعت -بنابر عواملی كه ذیلاً اشاره می شود - ازروی توجه و آگاهی بوده است.
زیراشخصیت ممتاز #امیر المؤمنین(علیه السّلام) برای مسلمانان #صدر_اسلام، یك چهره ای شناخته شده و كاملاً آشنا بودو برتری ودرخشش حضرت درمیان اصحاب #پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و لیاقت و شایستگی حضرت برای امر خلافت وزعامت امت بعداز #پیامبر، بر همگان آشكاربود.
ازسوی دیگرباتوجه به شایستگی های منحصر به فرد #امیر المؤمنین و به دستوروحی، #پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله)مكرراً مسأله #خلافت و #جانشینی_علی (علیه السّلام)رادرموارد متعددی مطرح واعلام نموده بودكه مهم ترین آن،صحنه باشكوه #غدیراست كه #پیامبر (صلّی الله علیه و آله)علی (علیه السّلام) را در حضور جمعیت انبوه حاضر به خلافت بعدازخودمعرفی نمودوازحاضران نیز بیعت گرفت. این جریان درمنابع #شیعه و #سنی ازطرق صحابه به طور #متواتر منعكس شده است.
با اینكه انتظار می رفت - با توجه به زمینه سازی #پیامبر (صلّی الله علیه و آله)بلافاصله بعدازرحلت شهادت گونه آن حضرت، امیر المؤمنین (علیه السّلام) زمام اموررا دردرست گیرد و #رهبری امت و مقام خلافت رابرعهده بگیرد. اما عملاً چنین نشدومسیر خلافت به انحراف كشانده شد و #علی (علیه السّلام) از صحنة سیاسی و مركز تصمیم گیری به كنار گذاشته شد❓
بررسی و ریشه یابی عوامل این رخداد مهم تاریخی نیاز به تبیین و تحلیل گسترده داردكه دراینجا به اختصاربه چندچیز به عنوان عوامل اساسی و كلیدی این رخدادتلخ،اشاره می گردد:
۱. #دنیا_طلبی_و_عافیت_خواهی
روحیۀ دنیاطلبی وعافیت خواهی اكثر مردم،مخصوصاً گروه خواص ونخبگان جامعه آن روز،یكی از مهم ترین علل بی تفاوتی ورویكردمحافظه كارانة آنان نسبت به این رخدادتلخ محسوب می شود.این امر باعث گردید كه مردمان آن روزكه حماسه های بی نظیر #امیر المؤمنین رادرصحنه های جهاد به چشم سر مشاهده كرده بودندوسخنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله)رادرمورد شخصیت بیهمانند #علی (علیه السلام) مخصوصاً موضوع وصایت حضرت را، شنیده بودند -با این حال درموقعیت حساس هنگامه رحلت شهادت گونه #پیامبر(ص) امام علی(ع) راتنهابگذارندوانحراف آشكار مسیر خلافت رانظارهگر باشند.
۲. #قوم_محوری_و_قبیله_گرایی
بیشتر مسلمانان وكسانی كه دركنار #پیامبرحضور داشتند،علی رغم گرویدن به اسلام،علقههای قومی و فرهنگ قبیله محوری هنوزدرتصمیم گیریهای آنان دخیل بود.
در اولین لحظات بعد از رحلت #شهادت گونه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) گروه مهاجرین مكه ودررأس آنان #ابوبكر و همفكرانش دربرابرقبایل انصاربه صف آرای پرداختندوبااكثریت گروه #انصار به پیشوایی " #سعد_بن_عباده"(۲) رئیس خزرجیان،به مقابله برخواستند و سرانجام نیز با حیلههای حساب شده و تهدید #خلیفه_دوم،دراین رقابت پیروز گردیدندوقدرت راتصاحب نمودند.
درچنین اوضاع واحوالی كه رگه های جاهلیت قوم گرایی گل كرده بودودو طایفۀ مهاجروانصاربرسر #خلافت #پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به جنگ و ستیز برخواسته بودند،فقط عده اندكی از پیروان راستین آن حضرت و #رجال بنی هاشم به #علی(علیه السّلام) وفادار ماندندكه این تعدادنیزبسیاركم و انگشت شماربودندودرحدی نبودند كه بتوانندحركت جامعه راازوضعیت به وجودآمده تغییردهندزیرا رنگ نفاق در چهره اكثرمدعیان تقرب #پیامبر(صلّی الله علیه و آله)مشهود بود همان هایی كه بعداًجریان هایی مثل #ناكثین و مارقین و..در برابر حضرت #علی (علیه السّلام) پدیدآورند.
۳. #قریب_العهد بودن_به_اسلام
بسیاری از مسلمانان، به تازگی به اسلام گرویده بودندوآگاهی عمیق و ایمان راسخ نسبت به آموزههای دینی وقرآنی نداشتندطبیعی بودكه ازسوی این عده نیز انتظارحركت اصلاحی وحمایت از حضرت درآن شرایط وجودنداشت بلكه حتی خطر #تفرقه و #ارتداد در میان آنان نیزوجودداشت.خود #امیرالمؤمنین در این رابطه میفرماید: ⬇️
«به خدا سوگند اگرخطر ایجاد #اختلاف وشكاف درمیان مسلمانان نبودوبیم آن نمیرفت كه باردیگركفروبت پرستی به سرزمین اسلام باز گرددواسلام محو و نابود شود.من موضع دیگری دربرابر آنان میگرفتم،لكنا علی غیر ماكنالهم علیه»(۳) بدیهی است كه ازچنین مجموعۀ كه خطر #ارتداد بسیارازآنان موجب سكوت حضرت گردید،توقعی حمایت ودفاع و ایثار نخواهد بود.
۴. كینه و عقده
1/2
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
قبل ازپرداختن به علل وریشه یابی عدم اطاعت مسلمانان صدر اسلام نسبت به موضوع خلافت علی(علیه السّلام) تذكر این نكته لازم است كه:بر اساس شواهد قطعی تاریخی،آنچه مسلم است این است كه كوتاهی وقصور مسلمانان صدر اسلام وحداقل مسلمانان ساكن مدینه، در رابطه با موضوع خلافت امیر المؤمنین(علیه السّلام) ازباب جهل و بی خبری نبوده است بلكه این بی تفاوتی، سكوت و عدم اطاعت -بنابر عواملی كه ذیلاً اشاره می شود - ازروی توجه و آگاهی بوده است.
زیراشخصیت ممتاز #امیر المؤمنین(علیه السّلام) برای مسلمانان #صدر_اسلام، یك چهره ای شناخته شده و كاملاً آشنا بودو برتری ودرخشش حضرت درمیان اصحاب #پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و لیاقت و شایستگی حضرت برای امر خلافت وزعامت امت بعداز #پیامبر، بر همگان آشكاربود.
ازسوی دیگرباتوجه به شایستگی های منحصر به فرد #امیر المؤمنین و به دستوروحی، #پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله)مكرراً مسأله #خلافت و #جانشینی_علی (علیه السّلام)رادرموارد متعددی مطرح واعلام نموده بودكه مهم ترین آن،صحنه باشكوه #غدیراست كه #پیامبر (صلّی الله علیه و آله)علی (علیه السّلام) را در حضور جمعیت انبوه حاضر به خلافت بعدازخودمعرفی نمودوازحاضران نیز بیعت گرفت. این جریان درمنابع #شیعه و #سنی ازطرق صحابه به طور #متواتر منعكس شده است.
با اینكه انتظار می رفت - با توجه به زمینه سازی #پیامبر (صلّی الله علیه و آله)بلافاصله بعدازرحلت شهادت گونه آن حضرت، امیر المؤمنین (علیه السّلام) زمام اموررا دردرست گیرد و #رهبری امت و مقام خلافت رابرعهده بگیرد. اما عملاً چنین نشدومسیر خلافت به انحراف كشانده شد و #علی (علیه السّلام) از صحنة سیاسی و مركز تصمیم گیری به كنار گذاشته شد❓
بررسی و ریشه یابی عوامل این رخداد مهم تاریخی نیاز به تبیین و تحلیل گسترده داردكه دراینجا به اختصاربه چندچیز به عنوان عوامل اساسی و كلیدی این رخدادتلخ،اشاره می گردد:
۱. #دنیا_طلبی_و_عافیت_خواهی
روحیۀ دنیاطلبی وعافیت خواهی اكثر مردم،مخصوصاً گروه خواص ونخبگان جامعه آن روز،یكی از مهم ترین علل بی تفاوتی ورویكردمحافظه كارانة آنان نسبت به این رخدادتلخ محسوب می شود.این امر باعث گردید كه مردمان آن روزكه حماسه های بی نظیر #امیر المؤمنین رادرصحنه های جهاد به چشم سر مشاهده كرده بودندوسخنان پیامبر (صلّی الله علیه و آله)رادرمورد شخصیت بیهمانند #علی (علیه السلام) مخصوصاً موضوع وصایت حضرت را، شنیده بودند -با این حال درموقعیت حساس هنگامه رحلت شهادت گونه #پیامبر(ص) امام علی(ع) راتنهابگذارندوانحراف آشكار مسیر خلافت رانظارهگر باشند.
۲. #قوم_محوری_و_قبیله_گرایی
بیشتر مسلمانان وكسانی كه دركنار #پیامبرحضور داشتند،علی رغم گرویدن به اسلام،علقههای قومی و فرهنگ قبیله محوری هنوزدرتصمیم گیریهای آنان دخیل بود.
در اولین لحظات بعد از رحلت #شهادت گونه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) گروه مهاجرین مكه ودررأس آنان #ابوبكر و همفكرانش دربرابرقبایل انصاربه صف آرای پرداختندوبااكثریت گروه #انصار به پیشوایی " #سعد_بن_عباده"(۲) رئیس خزرجیان،به مقابله برخواستند و سرانجام نیز با حیلههای حساب شده و تهدید #خلیفه_دوم،دراین رقابت پیروز گردیدندوقدرت راتصاحب نمودند.
درچنین اوضاع واحوالی كه رگه های جاهلیت قوم گرایی گل كرده بودودو طایفۀ مهاجروانصاربرسر #خلافت #پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به جنگ و ستیز برخواسته بودند،فقط عده اندكی از پیروان راستین آن حضرت و #رجال بنی هاشم به #علی(علیه السّلام) وفادار ماندندكه این تعدادنیزبسیاركم و انگشت شماربودندودرحدی نبودند كه بتوانندحركت جامعه راازوضعیت به وجودآمده تغییردهندزیرا رنگ نفاق در چهره اكثرمدعیان تقرب #پیامبر(صلّی الله علیه و آله)مشهود بود همان هایی كه بعداًجریان هایی مثل #ناكثین و مارقین و..در برابر حضرت #علی (علیه السّلام) پدیدآورند.
۳. #قریب_العهد بودن_به_اسلام
بسیاری از مسلمانان، به تازگی به اسلام گرویده بودندوآگاهی عمیق و ایمان راسخ نسبت به آموزههای دینی وقرآنی نداشتندطبیعی بودكه ازسوی این عده نیز انتظارحركت اصلاحی وحمایت از حضرت درآن شرایط وجودنداشت بلكه حتی خطر #تفرقه و #ارتداد در میان آنان نیزوجودداشت.خود #امیرالمؤمنین در این رابطه میفرماید: ⬇️
«به خدا سوگند اگرخطر ایجاد #اختلاف وشكاف درمیان مسلمانان نبودوبیم آن نمیرفت كه باردیگركفروبت پرستی به سرزمین اسلام باز گرددواسلام محو و نابود شود.من موضع دیگری دربرابر آنان میگرفتم،لكنا علی غیر ماكنالهم علیه»(۳) بدیهی است كه ازچنین مجموعۀ كه خطر #ارتداد بسیارازآنان موجب سكوت حضرت گردید،توقعی حمایت ودفاع و ایثار نخواهد بود.
۴. كینه و عقده
1/2
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
حديثي از #پيامبر_اسلام كه بر #امامت #دوازده گانه(جانشين) و شروع آن با #امامت_امام_علي(ع) دلالت دارد را #مستند بيان نماييد❓
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️