حديثي از #پيامبر_اسلام كه بر #امامت #دوازده گانه(جانشين) و شروع آن با #امامت_امام_علي(ع) دلالت دارد را #مستند بيان نماييد❓
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
#ادوار_تاريخي_حديثِ_شيعه از #چهار جهت با #ادوار_تاريخي_حديثي_اهل سنت متفاوت است كه عبارتند از:⬇️⏬
1_#همان_گونه_كه در بررسي نخستين دوره از ادوار #حديثي_اهل_سنت؛ #يعني دوره #ممانعت_ازتدوين حديث #تبيين شد، #ممناعت حديث از سوي #پيامبر🌺 ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و نيز محدّثان شيعه محكوم بوده و محققان #شيعه آن را دست آويزي براي اهداف سياسي #خلفا و مخالفت با #اهل_بيت ـ عليه السّلام ـ ارزيابي كرده اند، از اين رو عصري با عنوان دوره #ممانعت با تدوين حديث در تاريخ حديث #شيعه يافت نمي شود. به عبارت روشن تر #تاريخ_حديث شيعه تا عصر #رسالت و #امامت از اتصال كاملي برخوردار بوده و هيچ حلقه اي از آن نيافتاده است. به همين دليل نخستين دوره تاريخي #حديث شيعه را نخستين نگاشته هاي حديثي تشكيل مي دهد، البته با اين تفاوت كه نخستين نگاشته هاي حديثي اهل سنت حداقل يك سده با عصر رسالت فاصله دارد، اما نخستين نگاشته هاي حديث شيعه با عصر رسالت و امامت كاملاً متّصل است. 🌺 2_گردآوردندگان جوامع حديثي اوليه #اهل_سنت آنها را براساس سنت #شفاهي فراهم آوردند. در حقيقت #بخاري و #مسلم از روي شنيده هاي روايي كه از طريق #اساتيد به آنان منتقل شد به تدوين #صحيحين پرداختند، اما گردآورندگان جوامع اوليه حديثي #شيعه با #سنّّت مكتوب روبرو بوده اند كه ما آن را با عنوان اصول #اربعمأه مي شناسيم و از آن با عنوان شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه و دوره دوم از ادوار تاريخ حديث شيعه ياد مي كنيم. اين دوره از اختصاصات تاريخ حديث شيعه است. 3. با توجه به اتصال حلقات حديث شيعه و نيز تكيه داشتن آن بر سنت مكتوب و نظارت #اهل بيت ـ عليه السّلام ـ بر عموم مكتوبات حديثي، پديده وضع و #جعل در مقايسه با حديث اهل سنت، به صورت محدودي در حديث #شيعه راه يافته است. اين امر پيراستن منابع روايي شيعه از احاديث #جعلي را از نگاه محدّثان شيعي در مقايسه با آنچه از نگاه #محدثان اهل سنت #مشهود است، با ضرورت كمتري مواجه ساخته و بدين خاطر ما به دوره تنقيح جوامع روايي در تاريخ حديث شيعه برنمي خوريم. هرچند تلاش هايي محدود؛ هم چون تدوين كتاب «الأخبار الدخيله» از علامه شوشتري در دوران معاصر انجام گرفته و خود بر ضرورت پيراسته ساختن كامل ميراث روايي شيعه پاي مي فشريم.
4_بايد اذعان كرد كه دانش هاي تخصصي حديث؛ همچون اصطلاحات حديثي، براي برخورد با بحران ها و ضعف هاي سندي و متني روايات بيشتر در بستر تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفته و آنچه در تاريخ شيعه انجام گرفته ناظر به تحقيقات عالمان اهل سنت است و براي پر كردن خلا اين دانش ها در فرهنگ شيعي بوده است. البته #علم_رجال و #فقه_الحديث از اين امر مستثناست. از اين رو در بررسي ادوار تاريخ حديث #شيعه دوره اي را براي شكل گيري اين دانش ها اختصاص نداده ايم. بر اين اساس ادوار تاريخ حديث شيعه را به هشت دوره به شرح ذيل مي توان تقسيم كرد: الف. فراهم آوردن نخستين نگاشته هاي حديثي؛ ب. شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه؛ ج. دوره تدوين جوامع اوليه حديثي شيعه ؛ د. دوره تكميل جوامع حديثي؛ هـ. دوره تبيين جوامع روايي؛ و. دوره تنظيم جوامع روايي؛ ز. دوره ركود دانش هاي حديثي؛ ح. دوره شكوفايي علوم حديث؛ علي نصيري، حديث شناسي،ج1، ص185
#علوم_حدیث
1_#همان_گونه_كه در بررسي نخستين دوره از ادوار #حديثي_اهل_سنت؛ #يعني دوره #ممانعت_ازتدوين حديث #تبيين شد، #ممناعت حديث از سوي #پيامبر🌺 ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و نيز محدّثان شيعه محكوم بوده و محققان #شيعه آن را دست آويزي براي اهداف سياسي #خلفا و مخالفت با #اهل_بيت ـ عليه السّلام ـ ارزيابي كرده اند، از اين رو عصري با عنوان دوره #ممانعت با تدوين حديث در تاريخ حديث #شيعه يافت نمي شود. به عبارت روشن تر #تاريخ_حديث شيعه تا عصر #رسالت و #امامت از اتصال كاملي برخوردار بوده و هيچ حلقه اي از آن نيافتاده است. به همين دليل نخستين دوره تاريخي #حديث شيعه را نخستين نگاشته هاي حديثي تشكيل مي دهد، البته با اين تفاوت كه نخستين نگاشته هاي حديثي اهل سنت حداقل يك سده با عصر رسالت فاصله دارد، اما نخستين نگاشته هاي حديث شيعه با عصر رسالت و امامت كاملاً متّصل است. 🌺 2_گردآوردندگان جوامع حديثي اوليه #اهل_سنت آنها را براساس سنت #شفاهي فراهم آوردند. در حقيقت #بخاري و #مسلم از روي شنيده هاي روايي كه از طريق #اساتيد به آنان منتقل شد به تدوين #صحيحين پرداختند، اما گردآورندگان جوامع اوليه حديثي #شيعه با #سنّّت مكتوب روبرو بوده اند كه ما آن را با عنوان اصول #اربعمأه مي شناسيم و از آن با عنوان شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه و دوره دوم از ادوار تاريخ حديث شيعه ياد مي كنيم. اين دوره از اختصاصات تاريخ حديث شيعه است. 3. با توجه به اتصال حلقات حديث شيعه و نيز تكيه داشتن آن بر سنت مكتوب و نظارت #اهل بيت ـ عليه السّلام ـ بر عموم مكتوبات حديثي، پديده وضع و #جعل در مقايسه با حديث اهل سنت، به صورت محدودي در حديث #شيعه راه يافته است. اين امر پيراستن منابع روايي شيعه از احاديث #جعلي را از نگاه محدّثان شيعي در مقايسه با آنچه از نگاه #محدثان اهل سنت #مشهود است، با ضرورت كمتري مواجه ساخته و بدين خاطر ما به دوره تنقيح جوامع روايي در تاريخ حديث شيعه برنمي خوريم. هرچند تلاش هايي محدود؛ هم چون تدوين كتاب «الأخبار الدخيله» از علامه شوشتري در دوران معاصر انجام گرفته و خود بر ضرورت پيراسته ساختن كامل ميراث روايي شيعه پاي مي فشريم.
4_بايد اذعان كرد كه دانش هاي تخصصي حديث؛ همچون اصطلاحات حديثي، براي برخورد با بحران ها و ضعف هاي سندي و متني روايات بيشتر در بستر تاريخ حديث اهل سنت شكل گرفته و آنچه در تاريخ شيعه انجام گرفته ناظر به تحقيقات عالمان اهل سنت است و براي پر كردن خلا اين دانش ها در فرهنگ شيعي بوده است. البته #علم_رجال و #فقه_الحديث از اين امر مستثناست. از اين رو در بررسي ادوار تاريخ حديث #شيعه دوره اي را براي شكل گيري اين دانش ها اختصاص نداده ايم. بر اين اساس ادوار تاريخ حديث شيعه را به هشت دوره به شرح ذيل مي توان تقسيم كرد: الف. فراهم آوردن نخستين نگاشته هاي حديثي؛ ب. شكل گيري ميراث روايي شيعه در قالب اصول اربعمأه؛ ج. دوره تدوين جوامع اوليه حديثي شيعه ؛ د. دوره تكميل جوامع حديثي؛ هـ. دوره تبيين جوامع روايي؛ و. دوره تنظيم جوامع روايي؛ ز. دوره ركود دانش هاي حديثي؛ ح. دوره شكوفايي علوم حديث؛ علي نصيري، حديث شناسي،ج1، ص185
#علوم_حدیث