🔅میفرمایند:«مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله، الامناء علی حلاله و حرامه...؛ جریان کارها و احکام الهی، به دست علمای دین است که امین حلال و حرام خداوند میباشند.»
🔅این حدیث ،عهدهدار مسؤولیت حکومت و تدبیر امور امت و نظام جامعه اسلامی را فقهایی معرفی میکند که به شریعت و دین خدا متعهدند.
🔰حدود #ولایتولیفقیه:
دلیلهایی که برای اثبات #ولایتفقیه ذکر شد، بنابه نظر بیشتر فقها، اقتضای اطلاق #ولایتفقیه را دارد و مقتضای آن این است که همه اختیاراتی که برای امام معصوم به عنوان ولی امر جامعه اسلامی ثابت است، برای فقیه نیز ثابت باشد.
#ولیفقیه از این نظر هیچ حد و حصری ندارد؛ مگر آنکه دلیلی اقامه شود که برخی از اختیارات امام معصوم به #ولیفقیه داده نشده باشد؛ همانگونه که بر اساس نظر مشهور فقهای شیعه در مسئله جهاد ابتدایی همینگونه است که اعلان جهاد ابتدایی از اختیارات ویژه شخص معصوم است.
این همان چیزی است که از آن به #ولایتمطلقهفقیه تعبیر میشود. در این جا عدهای ناآگاهانه و شاید آگاهانه در صددند که از «اطلاق» #ولایتفقیه سوءاستفاده کنند و آن را به معنای دیکتاتوری فقیه و یا سلطنت و استبداد فقهی معنا کنند.
در پاسخ شبهه، باید به این نکته مهم توجه کنیم که گرچه ظاهر این تعبیر، (#ولایتمطلقهفقیه) همین معنا را افاده میکند که #ولیفقیه هیچ قید و بند و حد و مرزی ندارد؛ اما باید دقت کنیم که فقیه به هر کسی اطلاق نمیشود، به خصوص به فقیهی که بخواهد بر مردم، ولایت و حکومت داشته باشد. اختیارات #ولیفقیه در محدوده فقاهت، مطلق است.
🔰«#ولیفقیه» بودن، شرایط علمی و عملی فراوان لازم دارد.
در روایت معروف امام زمان میخوانیم:
«از میان فقها، آنان که بر نفس خود مسلطند و از دین خود حفاظت و پاسداری میکنند و با هوای نفس مخالفت مینمایند و مطیع دستورات مولای خود هستند، اینان شایسته آنند که توده مردم از آنان تقلید کنند.»
در این حدیث، قیودی برای مرجعیت و زعامت بیان شده است که اگر کسی این شرایط را نداشته باشد تخصصا از دایره تقلید و مرجعیت خارج است؛ چه رسد به مسئله رهبری و زعامت؛ بنابراین، این قیود،جلوی دیکتاتوری، استبداد و هوسرانی او را میگیرد؛ همانطور که عصمت امامان، با هوسرانی، استبداد و دیکتاتوری ناسازگار است.
🔰در پایان، به برخی از شبهات در این زمینه اشاره میشود:
اختیاراتی که در قانون اساسی برای #ولیفقیه بر شمرده شده، مستلزم تخصصهای مختلف است و به طور طبیعی، بودن این تخصصها در یک فرد مشکل است. در هر جامعه،متخصصان متعددی هستند که هر گروه دررشتهای خاص صاحب نظرند #ولیفقیه نیز باید مشاورانی از متخصصان مختلف داشته باشد:«وشاورهم فی الأمر» (آلعمران، ۱۵۹) تا آنها در مسائل متفاوت اظهار نظر کنند و نظر مشورتی خود را به ایشان انتقال دهند؛درنهایت، #ولیفقیه با توجه به مشورتهایی که انجام میدهد، تصمیم میگیرد و سخن نهایی را اعلام میکند؛ همان طور که در تمام کشورهای دنیا به رغم وجود اختلاف در نوع حکومت ـرهبران و رؤسای جمهور، مشاورانی دارند
❓آیامیتوان از #ولیفقیه انتقاد کرد؟
براساس اعتقادات دینی ما فقط پیشوایان معصوم،معصومند؛ از این رو هیچ کس ادعا نمیکند، احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات #ولی فقیه نیست؛بنابراین احتمال خطا و اشتباه در مورد #ولیفقیه وجود دارد و ممکن دیگران به خطای او پی ببرند لذا میتوان از #ولیفقیه انتقاد کرد و نباید منافع و مصالح شخصی یا گروهی مانع انجام آن شود؛ اما لازم است شرایط حاکم در انتقاد کردن از فرد مسلمان رعایت شود:
1⃣پیش از انتقاد باید اصل موضوع، محرز و عیب و اشکال، قطعی باشد؛ نه آن که مبتنی بر شایعات و اخبار غیر قابل اعتماد ویا براساس حدس و گمان سخن بگوید؛
2⃣به منظور اصلاح و سازندگی،انتقاد شود؛ نه برای عیبجویی و رسوایی اشخاص؛
3⃣انتقاد،بر اثر دلسوزی،خیرخواهی و صمیمیت باشد؛نه به سبب برتریطلبی.
4⃣ازآنجا که #ولیفقیه، در مقام نیابت معصوم قرار دارد، از این رو از قداست والایی برخوردار است و رعایت کمال احترام وادب برای او ضروری است و حفظ حرمت و شأن او بر همه لازم است تا باعث سواستفاده دشمنان اسلام واقع نشود.
❓چرا #ولایتفقیه همانند ریاست جمهوری دورهای نباشد تا از مضرات تمرکز قدرت دردست یک نفر جلوگیری کنیم؟
📌چند نکته:
🔹دانشمندان سیاست، متفقند که اگر در کشوری بتوان از آفات نقطه ثبات جلوگیری کرد،چنین چیزی خود به خود رجحان دارد و یکی از آفات فساد، تغییر مدیر و حاکم جامعه است که ضایعات فراوانی را دارد؛بر همین اساس،در بسیاری از کشورهای دنیا افزون بر قوای سه گانه،یک شیوه سلطنت مانند انگلستان یا ریاست جمهوری یا امپراتوری وجود دارد.
🔹در واقع، مهمترین فایده دورهای کردن، جلوگیری از فسادی است که با فربه شدن ناموزون قدرت دردست یک نفر در زمان طولانی حاصل میشود
#تمام
🔅این حدیث ،عهدهدار مسؤولیت حکومت و تدبیر امور امت و نظام جامعه اسلامی را فقهایی معرفی میکند که به شریعت و دین خدا متعهدند.
🔰حدود #ولایتولیفقیه:
دلیلهایی که برای اثبات #ولایتفقیه ذکر شد، بنابه نظر بیشتر فقها، اقتضای اطلاق #ولایتفقیه را دارد و مقتضای آن این است که همه اختیاراتی که برای امام معصوم به عنوان ولی امر جامعه اسلامی ثابت است، برای فقیه نیز ثابت باشد.
#ولیفقیه از این نظر هیچ حد و حصری ندارد؛ مگر آنکه دلیلی اقامه شود که برخی از اختیارات امام معصوم به #ولیفقیه داده نشده باشد؛ همانگونه که بر اساس نظر مشهور فقهای شیعه در مسئله جهاد ابتدایی همینگونه است که اعلان جهاد ابتدایی از اختیارات ویژه شخص معصوم است.
این همان چیزی است که از آن به #ولایتمطلقهفقیه تعبیر میشود. در این جا عدهای ناآگاهانه و شاید آگاهانه در صددند که از «اطلاق» #ولایتفقیه سوءاستفاده کنند و آن را به معنای دیکتاتوری فقیه و یا سلطنت و استبداد فقهی معنا کنند.
در پاسخ شبهه، باید به این نکته مهم توجه کنیم که گرچه ظاهر این تعبیر، (#ولایتمطلقهفقیه) همین معنا را افاده میکند که #ولیفقیه هیچ قید و بند و حد و مرزی ندارد؛ اما باید دقت کنیم که فقیه به هر کسی اطلاق نمیشود، به خصوص به فقیهی که بخواهد بر مردم، ولایت و حکومت داشته باشد. اختیارات #ولیفقیه در محدوده فقاهت، مطلق است.
🔰«#ولیفقیه» بودن، شرایط علمی و عملی فراوان لازم دارد.
در روایت معروف امام زمان میخوانیم:
«از میان فقها، آنان که بر نفس خود مسلطند و از دین خود حفاظت و پاسداری میکنند و با هوای نفس مخالفت مینمایند و مطیع دستورات مولای خود هستند، اینان شایسته آنند که توده مردم از آنان تقلید کنند.»
در این حدیث، قیودی برای مرجعیت و زعامت بیان شده است که اگر کسی این شرایط را نداشته باشد تخصصا از دایره تقلید و مرجعیت خارج است؛ چه رسد به مسئله رهبری و زعامت؛ بنابراین، این قیود،جلوی دیکتاتوری، استبداد و هوسرانی او را میگیرد؛ همانطور که عصمت امامان، با هوسرانی، استبداد و دیکتاتوری ناسازگار است.
🔰در پایان، به برخی از شبهات در این زمینه اشاره میشود:
اختیاراتی که در قانون اساسی برای #ولیفقیه بر شمرده شده، مستلزم تخصصهای مختلف است و به طور طبیعی، بودن این تخصصها در یک فرد مشکل است. در هر جامعه،متخصصان متعددی هستند که هر گروه دررشتهای خاص صاحب نظرند #ولیفقیه نیز باید مشاورانی از متخصصان مختلف داشته باشد:«وشاورهم فی الأمر» (آلعمران، ۱۵۹) تا آنها در مسائل متفاوت اظهار نظر کنند و نظر مشورتی خود را به ایشان انتقال دهند؛درنهایت، #ولیفقیه با توجه به مشورتهایی که انجام میدهد، تصمیم میگیرد و سخن نهایی را اعلام میکند؛ همان طور که در تمام کشورهای دنیا به رغم وجود اختلاف در نوع حکومت ـرهبران و رؤسای جمهور، مشاورانی دارند
❓آیامیتوان از #ولیفقیه انتقاد کرد؟
براساس اعتقادات دینی ما فقط پیشوایان معصوم،معصومند؛ از این رو هیچ کس ادعا نمیکند، احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات #ولی فقیه نیست؛بنابراین احتمال خطا و اشتباه در مورد #ولیفقیه وجود دارد و ممکن دیگران به خطای او پی ببرند لذا میتوان از #ولیفقیه انتقاد کرد و نباید منافع و مصالح شخصی یا گروهی مانع انجام آن شود؛ اما لازم است شرایط حاکم در انتقاد کردن از فرد مسلمان رعایت شود:
1⃣پیش از انتقاد باید اصل موضوع، محرز و عیب و اشکال، قطعی باشد؛ نه آن که مبتنی بر شایعات و اخبار غیر قابل اعتماد ویا براساس حدس و گمان سخن بگوید؛
2⃣به منظور اصلاح و سازندگی،انتقاد شود؛ نه برای عیبجویی و رسوایی اشخاص؛
3⃣انتقاد،بر اثر دلسوزی،خیرخواهی و صمیمیت باشد؛نه به سبب برتریطلبی.
4⃣ازآنجا که #ولیفقیه، در مقام نیابت معصوم قرار دارد، از این رو از قداست والایی برخوردار است و رعایت کمال احترام وادب برای او ضروری است و حفظ حرمت و شأن او بر همه لازم است تا باعث سواستفاده دشمنان اسلام واقع نشود.
❓چرا #ولایتفقیه همانند ریاست جمهوری دورهای نباشد تا از مضرات تمرکز قدرت دردست یک نفر جلوگیری کنیم؟
📌چند نکته:
🔹دانشمندان سیاست، متفقند که اگر در کشوری بتوان از آفات نقطه ثبات جلوگیری کرد،چنین چیزی خود به خود رجحان دارد و یکی از آفات فساد، تغییر مدیر و حاکم جامعه است که ضایعات فراوانی را دارد؛بر همین اساس،در بسیاری از کشورهای دنیا افزون بر قوای سه گانه،یک شیوه سلطنت مانند انگلستان یا ریاست جمهوری یا امپراتوری وجود دارد.
🔹در واقع، مهمترین فایده دورهای کردن، جلوگیری از فسادی است که با فربه شدن ناموزون قدرت دردست یک نفر در زمان طولانی حاصل میشود
#تمام