#آيا_احاديث #دوازده_خليفه_دلالت بر حكومت ظاهري #امامان_معصوم دارد ، در صورتي كه در #واقع چنين نبوده است ❓
برخي مي گويند: #احاديث_دوازده #خليفه_دلالت بر #خلافت و #حكومت ظاهري #دوازده_خليفه بعد از #پيامبر دارد در حالي كه #امامان_شيعه به جز #امام_علي و #امام_حسن عليه السلام #حكومت_ظاهري نداشته اند.
#پاسخ : اين #احاديث در حقيقت #دلالت بر انشا و امر و #نصب_الهي دارد نه اخبار و اعلام ، يعني اين دوازده نفر از آنجا كه از شاخص هاي معنوي والايي برخوردارند لذا از جانب خداوند به ولايت و خلافت منصوبند و مردم وظيفه دارند تا با آنها بيعت نمايند.
#سيد محمد تقي حكيم مي گويد:((مقصود به بقاي امر در بين آنها بقاي امامت و خلافت و به استحقاق است . يعني آنها مستحق امامت و خلافت هستند نه اينكه هر كدام به سلطنت ظاهري خواهند رسيد ، زيرا خليفه شرعي ، مشروعيت سلطنت خود را از خداوند مي گيرد و اين سلطنت در حدود سلطنت تشريعي است نه تكويني ، زيرا اين نوع از سلطنت كه مقتضاي وظيفه امام به عنوان مشرع است ، و اين معنا با غصب سلطنت ظاهري از آنها و تسلط ديگران منافاتي ندارد ...)).
#پي_نوشت:
1- الاصول العامة للفقه المقارن ، ص 173.
منبع : موعود شناسي وپاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني ، انتشارات مسجد مقدس جمكران
برخي مي گويند: #احاديث_دوازده #خليفه_دلالت بر #خلافت و #حكومت ظاهري #دوازده_خليفه بعد از #پيامبر دارد در حالي كه #امامان_شيعه به جز #امام_علي و #امام_حسن عليه السلام #حكومت_ظاهري نداشته اند.
#پاسخ : اين #احاديث در حقيقت #دلالت بر انشا و امر و #نصب_الهي دارد نه اخبار و اعلام ، يعني اين دوازده نفر از آنجا كه از شاخص هاي معنوي والايي برخوردارند لذا از جانب خداوند به ولايت و خلافت منصوبند و مردم وظيفه دارند تا با آنها بيعت نمايند.
#سيد محمد تقي حكيم مي گويد:((مقصود به بقاي امر در بين آنها بقاي امامت و خلافت و به استحقاق است . يعني آنها مستحق امامت و خلافت هستند نه اينكه هر كدام به سلطنت ظاهري خواهند رسيد ، زيرا خليفه شرعي ، مشروعيت سلطنت خود را از خداوند مي گيرد و اين سلطنت در حدود سلطنت تشريعي است نه تكويني ، زيرا اين نوع از سلطنت كه مقتضاي وظيفه امام به عنوان مشرع است ، و اين معنا با غصب سلطنت ظاهري از آنها و تسلط ديگران منافاتي ندارد ...)).
#پي_نوشت:
1- الاصول العامة للفقه المقارن ، ص 173.
منبع : موعود شناسي وپاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني ، انتشارات مسجد مقدس جمكران
#واژه_امام_در_قرآن كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً #دوازده باردر قرآن به كاررفته كه #هفت بارآن به صورت مفرد آمده وپنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت اين واژه در #قرآن در معاني زير به كار رفته است:1.لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» (يس/ 12). «و هرچيزي رادركارنامه اي روشن برشمرديم»2.جاده وراه(1 بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ»(حجر/ 79). «و آن دو (شهر، اكنون) برسرراهي آشكار است».3.تورات يا كتاب وپيشوا (2 بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحْمَهً» (احقاف/ 12، هود/17). «پيش از وي (نيز) كتاب موسي راهبر و مايه رحمت بوده است»4.پيشوايان الهي و صالح (5 بار)؛ «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124). «فرمود: من تو را پيشواي مردم قراردادم». «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73، فرقان/ 74، قصص/ 50، سجده/ 24). «و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند». 5. پيشوايان كفر و ضلالت (2 بار)؛ «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْكُفْرِ» (توبه/ 12 و قصص/ 41). «پس با پيشوايان كفر بجنگيد». 6.مفهوم جامعي كه پيشوايان هدايت وضلالت را هردوشامل مي شود (1 مورد)؛ «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (اسراء/71). «ياد كن روزي راكه هر گروهي رابا پيشوايان فرا مي خوانيم».امام در لغت: واژه امام كه ازماده «اَمّ» مي باشددر اصل به معناي«قصد كردن»است.اين كلمه دركتب لغت به معاني مختفي آمده، از جمله:1.كسي كه به او #اقتدا مي شود و در كارها پيشواست.2. #پيشوا؛3. #معلِّم؛ 4.جاده و راه؛ و مانند آن.ظاهراً ريشه همه آنها «قصد كردن همراه با توجّه خاص»است؛ لذا به مادر و اصل و اساس چيزي«اُمّ»گويند؛چرا كه موردتوجّه انسان است يا به مقتدا و پيشوا و رهبر «امام» گويند؛چون مردم با توجه خاص به سراغ او مي آيند. امام دراصطلاح از مجموع آياتي كه ذكر شد ـ به كمك معاني لغوي ـ اين برداشت را مي توان كرد كه:امام دراصطلاح اسلامي و مسلمين به«كسي يا چيزي مي گويند كه با فرمان الهي،راهنماو هدايتگران ما به راه خداست خواه انسان باشد (مثل آياتي كه فرمود:«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً») يا كتاب باشد(مثل آيه اي كه مي فرمايد: «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحْمَهً»). همچنين اين نكته بدست مي آيد كه:امام دراسلام بايد يك شرط داشته باشد و آن اينكه اگر امام«كتاب» باشدبايدازجانب خدابررسول حق نازل شده باشد (در جهت هدايتِ مردم)اگر «انسان» باشد، اولاً: بايد از جانب خداوند معيّن شده باشد؛ چرا كه تعبير شده به «انّي جاعلك للناس اماماً» يا «و جعلنا هم ائمهً» و ثانياً: معصوم باشد و به طور مطلق ستمگر نباشد (چه نسبت به خود، چه ديگران)؛ چرا كه فرمود: «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/ 124). «پيمان من به بيدادگران نمي رسد». خلاصه: #امام دراصطلاح اسلامي (از ديدگاه قرآن) دو كاربرد دارد:1.كتابي مُنْزَل ازجانب خدابر رسول الهي براي هدايت مردم؛ 2. آن انسان تعيين شده از جانب خدابراي هدايت مردم كه داراي مقام عصمت باشد.خصوصيات و ويژگيهاي امام ومقام امامت: از بررسي #آيات بدست مي آيدكه هركس داراي اين منصب الهي است،بايدداراي صفات و ويژگي هاي زيرلا اقل ـباشد:1.مقام #عصمت: به دليل آيه 124 سوره بقره «لا ينال عهدي الظالمين»؛ يعني، #بدورازهر گونه ظلم (ظلم به خدا، خويشتن و ديگران) باشد.2.مقام #صبر: زماني امام، اين مقام را دارا خواهد بود كه: داراي مقام صبر(آن هم صبر مطلق كه شامل انواع امتحانات و آزمايش ها مي شود) باشد؛ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِ آياتِنا يُوقِنُونَ»( #سجده/ 24) «و چون شكيبايي كردند و به آيات ما يقين داشتند برخي ازآنان راپيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مي كردند»3.مقام #يقين: امام، پيش از مقام صبر بايد داراي مقام #يقين باشد؛ «و كانوا بآياتنا #يوقنون» كه به دنبال آيه قبل آمده.يادرباره حضرت #ابراهيم ـ پيش از رسيدن به مقام #امامت ـ مي خوانيم «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (انعام/ 75) «واين گونه ملكوت آسمانها رابه ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد»ازاين آيات درمي يابيم كه باطن وحقيقت جهان براي امام مكشوف است وازاعمال ودل هاي مردم باخبرمي باشد. 4.منصب الهي (تعيين از جانب خدا)؛ به دليل آياتي چون: « #إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124)،و«جعلناهم ائمه» (انبياء/ 73)، «و نجعلهم ائمه» ( #قصص/ 5)،ومانند اين آيات. 5.هدايت گري: #امام برحق كارش هدايت و #رهبري جامعه به سوي اهداف وآرمان هاي الهي و سعادت
#ادامه_دارد⬇️
#ادامه_دارد⬇️
ندای اسلام
#واژه_امام_در_قرآن كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً #دوازده باردر قرآن به كاررفته كه #هفت بارآن به صورت مفرد آمده وپنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت اين واژه در #قرآن در معاني زير به كار رفته است:1.لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ…
است كه از «عالم امر» فرمان مي گيرد. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73) « وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/ 24). عالم امر، همان عالم ملكوت است كه خداوند در جاي ديگر مي فرمايد: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ـ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»(يس/ 82 و 83) «چون به چيزي اراده فرمايد كارش اين بس كه مي گويد:باش پس (بي درنگ) موجود مي شود، پس پاك است آن كسي كه ملكوت هر چيزي دردست اوست و به سوي اوست كه بازگردانيده مي شويد». طبق اين #آيات، #امام_كسي_است كه #جنبه_ملكوتي_موجودات_را_رهبري كند و جوامع #بشري را نيز به مقصد نهايي خويش، يعني آشنايي با #خداو #احياي_ارزش هاي #الهي_برساند و #سعادت آن ها را تضمين كند. 6. #واسطه_فيض_خداوند: #امام_بر_حق #واسطه_فيض_الهي در اموري چون: انجام دادن #نيكي ها، برپاداشتن #نماز، پرداخت #زكات و #عبادت مي باشند؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إِيتاءَ الزَّكاهِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ» (انبياء/ 73). «و آنان را پيشواياني قرارداديم كه به فرمان ما هدايت مي كردندوبه ايشان انجام دادن كارهاي نيك وبرپاداشتن نماز و دادن #زكات را #وحي كرديم و آنان پرستنده ما بودند. #اصول_مسائل _امامت[3] از بررسي آيه 124 سوره بقره و ساير آيات مربوط به امامت، مي توان اصول ذيل را نتيجه گرفت: 1. امامت يك منصب مجعول و قرار دادي از سوي خداوند است؛ 2. امام بايد #معصوم_به_عصمت_الهي_باشد؛ 3. هر زمان كه مردمي روي زمين زندگي مي كنند بايد امامي در ميان آن ها باشد؛ 4. امام بايد از طرف خدا تأييد شود؛ 5. اعمال #واژه_امام_در_قرآن كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً #دوازده باردر قرآن به كاررفته كه #هفت بارآن به صورت مفرد آمده وپنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت اين واژه در #قرآن در معاني زير به كار رفته است:1.لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَيْ ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» (يس/ 12). «و هرچيزي رادركارنامه اي روشن برشمرديم»2.جاده وراه(1 بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ»(حجر/ 79). «و آن دو (شهر، اكنون) برسرراهي آشكار است».3.تورات يا كتاب وپيشوا (2 بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسي إِماماً وَ رَحْمَهً» (احقاف/ 12، هود/17). «پيش از وي (نيز) كتاب موسي راهبر و مايه رحمت بوده است»4.پيشوايان الهي و صالح (5 بار)؛ «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124). «فرمود: من تو را پيشواي مردم قراردادم». «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73، فرقان/ 74، قصص/ 50، سجده/ 24). امام پنهان نيست؛ 6. امام بايد كليه اموري را كه در دنيا وآخرت مورد احتياج مردم است، بداند؛ 7. محال است در ميان مردم كسي پيدا شود كه در فضايل نفساني از امام برتر باشد. نتيجه مقام امام و امامتي كه در قرآن مطرح است (امام به معناي پيشواي بر حق و عادل ره يافته)، مقامي بس والا و عالي است كه فقط برخي از پيامبران به اين منصب الهي دست مي يابند (لذا در آيه 24 سوره سجده تعبير به «منهم»؛ يعني بعضي ازآنها شده «و جعلنا منهم ائمه يهدون بأمرنا»؛ همچنان كه حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ با اينكه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات و آزمايش هايي كه سربلند از آنها بيرون آمده، به اين مقام مي رسد (قل انّي جاعلك للناس اماماً). امام كسي است كه داراي روحيه صبر بلند و يقين و كشف و شهودات است و عالم ملكوت را مشاهده مي كند، باران و رحمت ونعمت هاي الهي به واسطه او نازل مي شود، حجت زمين و زمان است. اين مقام آخرين مرحله سير تكاملي انسان است و به تعبير قرآن «عهد» خداست كه به «جعل» و يقين الهي است ـ نه به رأي و شورا و انتخاب مردم ـ حتي رسول خدا ـ صلّي الله علي و آله ـ هم مستقيماً نمي تواند امام را معرّفي كند؛ بلكه به دست خالق جهان است. ديگر اينكه، #امامت_تنها_رهبري ظاهري #ديني و #دنيوي نيست،بلكه جهان #آفرينش و #تكوين را زير نظر دارد.مقام #امامت درواقع تحقّق بخشيدن به برنامه ي #الهي،اعم از #حكومت_و_اجراي_احكام_الهي_و #تربيت _وپرورش #نفوس_انساني، در ظاهروباطن است.[4] عبدالحميد صفائي- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه [1] . كتب لغت مشهور، تفاسير الميزان، نمونه ذيل آيه 124، سوره بقره و واژه امام و پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي، ج 9. [2] . معالم المدرستين، عسكري، سيد مرتضي، ج 1، صص 160 و 161. [3] . الميزان، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، ج 1، ص 379، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چ 2، 1364. [4] . به تفاسير الميزان، نمونه ذيل آيات امامت (كه جلوتر آورديم) و همچنين پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 9 و امامت (مجموعه سخنراني چاپ شده) مطهري، مرتضي مراجعه شود.
#تمام💠🌺
#تمام💠🌺
حديثي از #پيامبر_اسلام كه بر #امامت #دوازده گانه(جانشين) و شروع آن با #امامت_امام_علي(ع) دلالت دارد را #مستند بيان نماييد❓
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️
پاسخ:
با توجه به ممنوعيت نقل حديث و با توجه به اين كه حكومت بعد از #پيامبر به دست كساني افتاد كه نمي خواستند سخنان #پيامبر در باره #امامان اهل بيت نقل شود، معلوم است كه نمي توان انتظار داشت روايات #پيامبر در ذكر نام #امامان بعد از خودش به صورت #متواتر به دست ما رسيده باشد و در كتب #اهل_سنت نيز ثبت شده باشد با اين وجود مجموع روايات #پيامبر و #اهل_بيت در مورد #امامان دوازدهگانه #متواتر_است و امامت هر كدام از امامان با روايات #متواتر ثابت مي شود.
با وجود همه اختناق ها و سانسورها و... باز هم رواياتي كه در كتب #اهل_سنت ثبت شده و از #امامان دوازده گانه به ترتيب نامبرده و رواياتي كه تعداد امامان بعد از پيامبر را دوازده نفر شمرده، بي شمار است و كسي نمي تواند منكر آنها شود.
اما برخي رواياتي كه نام امامان آمده، چنين است:
#رسول خدا(ص) فرمود: "وصي و #خليفه بعد از من #علي_بن_ابي_طالب، بعد از او دو نواده ام #حسن و #حسين است. كه بعد از #حسين نُه نفر از #صلب حسين، امام هستند كه نام آنان عبارتند از: #علي، بعد از فرزندش #محمد، بعد از او فرزندش #جعفر، بعد از او فرزندش #موسي، بعد از او فرزندش #علي، بعد از فرزندش#محمد، بعد از فرزندش #علي، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، اين دوازده نفر امامان بعد از من هستند".(1)
مرحوم #كليني در كتاب اصول #كافي، ج 1، ص 291 در چندين باب مستقل براي هر كدام از ائمه رواياتي نقل كرده است كه هر كدام از ائمه، امام بعد از خود را با اسم و تمام مشخصات نام برده و معرفي كرده و امانت الهي را به او تحويل داده است. ♦️
بنابراين در منابع معتبر #شيعي از تعداد و اسامي هر يك از ائمه سخن به ميان آمده، اگر چه اين منابع براي #اهل_سنت قابل قبول نيست. خوشبختانه اهل سنت به طرق مختلف از #پيامبر روايت كرده اند كه تعداد جانشينان ايشان دوازده نفر است.(2)
در رابطه با روايت دوازده خليفة قريش ما تنها به ذكر تحليل و بيان منصفانه يكي از علماي بزرگ اهل سنت جناب حافظ سليمان قندوزي اكتفا ميكنيم كه گفته است:
احاديثي كه دلالت ميكند جانشينان پيامبر دوازده نفرند از طرق فراوان نقل شده و به حد شهرت رسيده است و با گذشت زمان دانسته شد كه مقصود رسول خدا از اين سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بيت و عترت اويند، زيرا نميتوان اين حديث را بر جانشيان پس از او از اصحابش حمل كرد، چرا كه تعداد آنان از دوازده نفر كمتر است. همچنين نميتوان آن را بر حكّام اموي تطبيق كرد، زيرا آنان از دوازده نفر بيشترند و غير از عمر بن عبدالعزيز، همه آنان مرتكب ظلم آشكار بودند، و نيز آنان از بني هاشم نيستند، در حالي كه پيامبر(ص) فرموده است: "آنان همگي از بني هاشماند" و نميتوان آن را بر حكّام بني عباس حمل كرد، زيرا تعداد آنان نيز از دوازده نفر بيشتر است، بنابر اين راهي جز اين نيست كه بر امامان دوازدهگانه از اهل بيت پيامبر(ص) حمل شود، چرا كه آنان داناترين، بزرگوارترين و با تقواترين مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و در نزد خدا گراميتر بودند.(3)
بنا بر اين با وجود همه ممنوعيت ها و دست بردن ها باز هم روايات دلالت آشكار دارد كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند كه همگي از قريش و بني هاشم اند و جز امامان دوازدهگانه شيعه كه همگان بر علم، فضل و برتري آنان اعتراف دارند، كسي ديگر نمي تواند مصداق اين احاديث باشد.
پينوشتها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج 36، ص 282، ح 106.
2. ر. ك: ابن حجر، احمد بن علي، فتح الباري، دار الريان للتراث، ج 13، ص 181 - 186؛ العيني، محمد بن احمد، عمدة القاري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 24، ص 281 - 282؛ مباركفوري، محمد بن عبد الرحمن، تحفة الأحوذي، بيروت، دار الكتب العلميه، ص 391 - 393؛ عظيم آبادي، محمد بن ابي بكر، عون المعبود، مدينه منوره، مكتبه السلفيه، 1388ق، ج 11، ص 244 - 247؛ نووي، يحيي بن شرف، شرح مسلم، ج 12، ص 201 - 203.
3. ر، ك: قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، مشهد، -، 1308ق، ص 446.
💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️💠♦️