✅ آخرین سنگر، اولین سکوت و دومین نسیان
🔹 #جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
https://yon.ir/J8v8S
🔹شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود.
🔹 اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
🔹شاید بتوان خلاصه اش را در #نسیان جستجو کرد. فراموشیِ سه اسفند و اکنون بیست و پنج اسفند. اینکه این روزها مصادف با چه حادثه یا پیامی است سؤالی است که من هم پاسخش را نمی دانم. مثل #اکثر_طلبه_ها.
✍🏻 حجت الاسلام مهدی امامی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwpmRhB0ipjGxCODw
🔹 #جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
https://yon.ir/J8v8S
🔹شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود.
🔹 اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
🔹شاید بتوان خلاصه اش را در #نسیان جستجو کرد. فراموشیِ سه اسفند و اکنون بیست و پنج اسفند. اینکه این روزها مصادف با چه حادثه یا پیامی است سؤالی است که من هم پاسخش را نمی دانم. مثل #اکثر_طلبه_ها.
✍🏻 حجت الاسلام مهدی امامی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwpmRhB0ipjGxCODw
⭕️ وقتی خَیِّر جانشینِ مبارز اجتماعی میشود!
🔺 همهی مبارزان ما یکی از انگیزههایشان برای این #انقلاب، ساخت #جامعهی_برابر بود و وقتی انقلاب شد، بچهها را به کاخها میبردند و به آنها نشان میدادند که آنها چگونه زندگی میکردند و شما چگونه.
🔺 اما مرحلهی آرمانی و انقلابی که گذشت #ادارهی_زندگی جای خود را به #آرمان_انقلابی داد. انقلابی دیروز احساس میکند که مبارزه، انقلاب و جنگ آنها را از زندگی عقب انداخت، بنابراین سهم خود را از زندگی میطلبد. بعد میبیند چه چیزهایی سهم من شد؟ فقر و… اینجا این من جای خود را با قدرت پر کرد. منِ قدرت برگشت برای اینکه عذاب وجدان گذشته را جبران کند.
🔺 کمکم دیگر از #فقر سخن به میان نیامد بلکه #فقرا مطرح شدند. دیگر اینجا فقر یک #مسئلهی_اجتماعی نیست بلکه مسئلهی اصلی وجود «فقرا» شد و مسئلهی فقر به عنوان یک #مسئلهی_اجتماعی به #ویژگیهای_شخصی فقرا تقلیل یافت.
🔺 مثلاً در پاریس دیدم که مادری در حالیکه دست کودکش را گرفته بود به او یک فقیر را نشان داد و گفت: ببین اگر درس نخوانی سرنوشتت مثل این میشود. یعنی چون درس نخواندی و چون عرضه نداشتی و چون زرنگ نبودی و در مسابقه زندگی پیش نرفتی فقیر میشوی. اما اگر درس بخوانی مشکل حل میشود یعنی این مسئلهی فقر یک #مسئلهی_فردی است که به قابلیتهای فردی بستگی دارد پس #جامعه و ساختارهای آن مقصر نیست و حالا که یک مسئلهی فردی است باید با #ترحم_مذهبی آن را حل کرد.
🔺 جالب اینکه در همین رحم هم، #خودخواهی_فردی نیز وجود دارد؛ یعنی افراد برای #رفع_فقر به فقرا کمک نمیکنند بلکه برای #رستگاری_روح و حفظ خود و بیمهی فرزندان خود دست به این کار میزنند و باز هم هدف و مسئلهی اصلی خود و من میشود و در اینجا چهرهی خَیّر، جانشین چهرهی #مبارز_اجتماعی شد. در حالیکه باید دنبال مدرسه ساختن، بیمارستان ساختن و مسکن ساختن و… بود، این هم نه به عنوان کمک، بلکه به عنوان حقشان که باید از دولت و حاکمیت و جامعه مطالبه کنند.
✍🏻 #سار_شریعتی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید:
@teribon
🔺 همهی مبارزان ما یکی از انگیزههایشان برای این #انقلاب، ساخت #جامعهی_برابر بود و وقتی انقلاب شد، بچهها را به کاخها میبردند و به آنها نشان میدادند که آنها چگونه زندگی میکردند و شما چگونه.
🔺 اما مرحلهی آرمانی و انقلابی که گذشت #ادارهی_زندگی جای خود را به #آرمان_انقلابی داد. انقلابی دیروز احساس میکند که مبارزه، انقلاب و جنگ آنها را از زندگی عقب انداخت، بنابراین سهم خود را از زندگی میطلبد. بعد میبیند چه چیزهایی سهم من شد؟ فقر و… اینجا این من جای خود را با قدرت پر کرد. منِ قدرت برگشت برای اینکه عذاب وجدان گذشته را جبران کند.
🔺 کمکم دیگر از #فقر سخن به میان نیامد بلکه #فقرا مطرح شدند. دیگر اینجا فقر یک #مسئلهی_اجتماعی نیست بلکه مسئلهی اصلی وجود «فقرا» شد و مسئلهی فقر به عنوان یک #مسئلهی_اجتماعی به #ویژگیهای_شخصی فقرا تقلیل یافت.
🔺 مثلاً در پاریس دیدم که مادری در حالیکه دست کودکش را گرفته بود به او یک فقیر را نشان داد و گفت: ببین اگر درس نخوانی سرنوشتت مثل این میشود. یعنی چون درس نخواندی و چون عرضه نداشتی و چون زرنگ نبودی و در مسابقه زندگی پیش نرفتی فقیر میشوی. اما اگر درس بخوانی مشکل حل میشود یعنی این مسئلهی فقر یک #مسئلهی_فردی است که به قابلیتهای فردی بستگی دارد پس #جامعه و ساختارهای آن مقصر نیست و حالا که یک مسئلهی فردی است باید با #ترحم_مذهبی آن را حل کرد.
🔺 جالب اینکه در همین رحم هم، #خودخواهی_فردی نیز وجود دارد؛ یعنی افراد برای #رفع_فقر به فقرا کمک نمیکنند بلکه برای #رستگاری_روح و حفظ خود و بیمهی فرزندان خود دست به این کار میزنند و باز هم هدف و مسئلهی اصلی خود و من میشود و در اینجا چهرهی خَیّر، جانشین چهرهی #مبارز_اجتماعی شد. در حالیکه باید دنبال مدرسه ساختن، بیمارستان ساختن و مسکن ساختن و… بود، این هم نه به عنوان کمک، بلکه به عنوان حقشان که باید از دولت و حاکمیت و جامعه مطالبه کنند.
✍🏻 #سار_شریعتی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید:
@teribon
⭕️آخرین سنگر، اولین سکوت و دومین نسیان
🔺 #جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
https://yon.ir/J8v8S
🔹شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود.
🔹 اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
✍🏻 حجت الاسلام مهدی امامی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwpmRhB0ipjGxCODw
🔺 #جلال_آل_احمد حوزه علمیه را آخرین سنگر مبارزه با #غرب_زدگی می دانست. او معتقد بود حوزه نطفه ای گرانبها را در دل مردم زنده نگه داشته است. برای پاسداشت اسلام و ایران از دست اندازی بیگانگان. هرچند که خود قدری بی خبر است. جلال در کتاب غربزدگی می نویسد: « سربسته بگویم، اگر #روحانیت می دانست که با اعتقاد به «عدم لزوم اطاعت از اولوالامر» [برخلاف نظر اهل سنت که تمام حاکمان را مصداق اولوالامر می دانند هرچند جائر باشند] چه گوهر گرانبهایی هم چو نطفه ای برای هر قیامی در مقابل #حکومت_ظالمان و فاسقان در دل مردم زنده نگه داشته ... و اگر می توانست با پا باز کردن به محافل بین المللی، روحانیت، حرکتی و جنبشی به کار خود بدهد هرگز این چنین دل به جزئیات [#احکام_فرعی و مسائل محصور در رساله عملیه] نمی بست». راست هم می گفت. مگر غیر این است که در این دویست سال اخیر بر خلاف دوران سیطره روشنفکران تنها در این زمانه است که برای تن فروشی و عیاشی، وطن فروشی و دین فروشی نکردیم.
https://yon.ir/J8v8S
🔹شریعتی هم همین را می گفت. او معتقد بود اگر #عهدنامه_های_ننگین_معاصر را ببینید زیر آن پر است از امضاهای ما دکتر، مهندس ها اما امضای یک روحانی را پای آن نمی بینید. این بدین خاطر بود که آیه #نفی_سبیل (لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا) سنگ زیرین همه معادلات اجتماعی و سیاسی بود. مخصوصا بعد از نهضت امام که #روحانیت_اصیل و #مبارز خود را از سیطره رساله عملیه خلاص کرده بود.
🔹 اما اینکه چه شد بعد از انقلاب، قرارداد ننگین #برجام به امضای مشترک #روشنفکر و #روحانی، همراه با اولین #سکوت_مرگبار نسبت به رسمی شدن نفوذ کفر و استکبار رقم خورد نیاز به تحلیلی مبسوط تر است.
✍🏻 حجت الاسلام مهدی امامی
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwpmRhB0ipjGxCODw