🔴 آیا دولت بابت سیاستهای نادرست باید به مردم خسارت بدهد و شرعا به مردم بدهکار است؟
سیدمحمدرضا احمدی بروجردی، نوه مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی و داماد آیتاله محقق داماد در گفتوگو با تجارت فردا میگوید:
🔺 رد مظالم به فقرا پرداخت میشود و بسیاری آن را در زمره صدقات به حساب میآورند. اما اگر حکومت یا فردی ضامن شد، باید ضرر را جبران کند نه آنکه صدقه بدهد. بنابراین آنچه در خصوص کاهش ارزش پول ملی و کاهش دارایی مردم مطرح میشود مسیر رد مظالم را طی نمیکند و نمیتوانیم بگوییم دولت اسلامی اگر با سیاست پولی غلط به مردم ضرر زد، بهعنوان رد مظالم، به یک سری از فقرا کمک کند! اگر ثابت شود دولت اسلامی با سیاستهایش موجب ضرر و زیادن شده باید خسارت همگان را بدهد.
🔺 دولتها عامدانه سیاستهای اشتباه را پیاده نمیکنند. اما امروز کسی نمیتواند بگوید حرکتی که میخواهم انجام دهم ناشناخته است. اقتصاد علمی نیست که آثار آن قابل پیشبینی نباشد. در دولتی که به ارزش حقیقی پول معتقدیم، وقتی مجموعهای از سیاستها موجب کاهش ارزش پول ملی و کاهش شدید قدرت خرید مردم میشود، باید ضرر آن جبران شود.
🔺 اما آیا دولت ضامن است؟ در جایی از فقه اسلامی صراحتا به این مساله پرداخته نشده چون آن زمان چنین دغدغهای وجود نداشت. اما مسیری در فقه هست که اگر فردی ضامن شد و نتوانست دین خود را ادا کند، حاکم این وظیفه را دارد که از بیتالمال پرداخت کند. در کتاب لسانالعرب ابن منظور روایتی نقل شده که در جوامع روایی آمده «الامامُ ضامن». این امام میتواند امام جماعت باشد یا شخص حاکم. یا روایت داریم که «من أضرّ بشی ء من طریق المسلمین فهو له ضامِن» کسی که مسئول راههای عمومی است ضامن ضرر مسلمین است. پس اگر دولت هم مسئول راههای عمومی باشد، در قبال ضرر مردم ضامن است. پس نتیجه میگیریم ضامن بودن در فقه امامیه به معنای وجود پرداخت خسارت و بازگرداندن عین مال به مالک است.
🔺 دولت به دلایل امنیتی خسارت سپردهگذاران موسسات مالی و اعتباری را از جیب مردم پرداخت کرد. یعنی دولت برای جبران این خطا دست در جیب مردم کرد. یا مثلا همین وامی که دولت به جوانان ازدواج کرده میدهد. یا تعهداتی که هر سال در بودجه به بانکها تحمیل میشود و اعتباراتی که به بودجه تحمیل میکنند. دولت خطا کرده. اما برای برئ الذمة شدن چگونه باید این خسارت را جبران کند؟ چون دولت از خودش پولی ندارد.
🔺 جامعه شیعی تا کنون حکومت دستش نبوده و حاکم نبوده. لذا خیلی از اتفاقاتی که میافتد تجربههای جدیدی برای فقه شیعه است و البته فقه شیعه باید آن را جواب بدهد و حل کند. فقه میگوید دولت! شما به عنوان یک شخصیت حقوقی ضامنی. ما البته در مورد اشخاص حقیقی هم موارد زیادی داریم که فرد بدهی خود را نمیدهد یا ضامن کاری است اما دین خود را ادا نمیکند. اگر فردی ضامن باشد و دینش را ندهد ما میگوییم این در قیامت مجازات میشود.
🔺 اگر مثلا بانک مرکزی متعهد شده که اگر مردم ارز خود را به دولت بدهند، به جای آن ارز میدهد، اخلاقا باید این کار را بکند. یا مثلا دولت نباید از جیب مردم ضرر سپردهگذاران را پرداخت کند. دولت اگر متعهد شده مسئول شرعی است و مشغولالذمه است. دولت در این حالت شرعا به مردم بدهکار است. اما چون نمیتواند بدهی خود را بدهد – چون باید ان را بیتالمال بردارد و مجدد مشغولالذمه عده دیگری میشود- میتواند به این مساله اعتراف کند و بگوید من مجبورم. حداقل میتواند از مردم حلالیت بطلبد.
👈متن کامل این گفتوگو را در شماره 297 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
سیدمحمدرضا احمدی بروجردی، نوه مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی و داماد آیتاله محقق داماد در گفتوگو با تجارت فردا میگوید:
🔺 رد مظالم به فقرا پرداخت میشود و بسیاری آن را در زمره صدقات به حساب میآورند. اما اگر حکومت یا فردی ضامن شد، باید ضرر را جبران کند نه آنکه صدقه بدهد. بنابراین آنچه در خصوص کاهش ارزش پول ملی و کاهش دارایی مردم مطرح میشود مسیر رد مظالم را طی نمیکند و نمیتوانیم بگوییم دولت اسلامی اگر با سیاست پولی غلط به مردم ضرر زد، بهعنوان رد مظالم، به یک سری از فقرا کمک کند! اگر ثابت شود دولت اسلامی با سیاستهایش موجب ضرر و زیادن شده باید خسارت همگان را بدهد.
🔺 دولتها عامدانه سیاستهای اشتباه را پیاده نمیکنند. اما امروز کسی نمیتواند بگوید حرکتی که میخواهم انجام دهم ناشناخته است. اقتصاد علمی نیست که آثار آن قابل پیشبینی نباشد. در دولتی که به ارزش حقیقی پول معتقدیم، وقتی مجموعهای از سیاستها موجب کاهش ارزش پول ملی و کاهش شدید قدرت خرید مردم میشود، باید ضرر آن جبران شود.
🔺 اما آیا دولت ضامن است؟ در جایی از فقه اسلامی صراحتا به این مساله پرداخته نشده چون آن زمان چنین دغدغهای وجود نداشت. اما مسیری در فقه هست که اگر فردی ضامن شد و نتوانست دین خود را ادا کند، حاکم این وظیفه را دارد که از بیتالمال پرداخت کند. در کتاب لسانالعرب ابن منظور روایتی نقل شده که در جوامع روایی آمده «الامامُ ضامن». این امام میتواند امام جماعت باشد یا شخص حاکم. یا روایت داریم که «من أضرّ بشی ء من طریق المسلمین فهو له ضامِن» کسی که مسئول راههای عمومی است ضامن ضرر مسلمین است. پس اگر دولت هم مسئول راههای عمومی باشد، در قبال ضرر مردم ضامن است. پس نتیجه میگیریم ضامن بودن در فقه امامیه به معنای وجود پرداخت خسارت و بازگرداندن عین مال به مالک است.
🔺 دولت به دلایل امنیتی خسارت سپردهگذاران موسسات مالی و اعتباری را از جیب مردم پرداخت کرد. یعنی دولت برای جبران این خطا دست در جیب مردم کرد. یا مثلا همین وامی که دولت به جوانان ازدواج کرده میدهد. یا تعهداتی که هر سال در بودجه به بانکها تحمیل میشود و اعتباراتی که به بودجه تحمیل میکنند. دولت خطا کرده. اما برای برئ الذمة شدن چگونه باید این خسارت را جبران کند؟ چون دولت از خودش پولی ندارد.
🔺 جامعه شیعی تا کنون حکومت دستش نبوده و حاکم نبوده. لذا خیلی از اتفاقاتی که میافتد تجربههای جدیدی برای فقه شیعه است و البته فقه شیعه باید آن را جواب بدهد و حل کند. فقه میگوید دولت! شما به عنوان یک شخصیت حقوقی ضامنی. ما البته در مورد اشخاص حقیقی هم موارد زیادی داریم که فرد بدهی خود را نمیدهد یا ضامن کاری است اما دین خود را ادا نمیکند. اگر فردی ضامن باشد و دینش را ندهد ما میگوییم این در قیامت مجازات میشود.
🔺 اگر مثلا بانک مرکزی متعهد شده که اگر مردم ارز خود را به دولت بدهند، به جای آن ارز میدهد، اخلاقا باید این کار را بکند. یا مثلا دولت نباید از جیب مردم ضرر سپردهگذاران را پرداخت کند. دولت اگر متعهد شده مسئول شرعی است و مشغولالذمه است. دولت در این حالت شرعا به مردم بدهکار است. اما چون نمیتواند بدهی خود را بدهد – چون باید ان را بیتالمال بردارد و مجدد مشغولالذمه عده دیگری میشود- میتواند به این مساله اعتراف کند و بگوید من مجبورم. حداقل میتواند از مردم حلالیت بطلبد.
👈متن کامل این گفتوگو را در شماره 297 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
پل صراط سیاستمداران
هر سال موعد تدوین و تصویب بودجه که میرسد مضطرب و نگران میشویم. قاعدتا بودجه باید خونی تازه در رگهای اقتصادکشور جاری کند و این باید خبر خوبی برای آحاد اقتصادی باشد اما در فرآیند تدوین و تصویب بودجه اتفاقاتی رخ میدهد که آن را تبدیل به تهدیدی برای اقتصاد کشور میکند.
در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده است. مثلا ویروس تورم مزمن چند دهه گذشته عمدتا از طریق بودجه وارد بدن اقتصاد ایران شده و نقش بسیار مهمی در تخریب زیرساختهای اقتصاد کشور ایفا کرده است.
اکنون این سؤال مطرح میشود که چه کسانی بودجه را تبدیل به تهدید برای اقتصاد کشور میکنند؟
انگشت اتهام را باید به سوی سیاستمداران پوپولیست نشانه رفت. همانها که در چند دهه گذشته هزینه محبوبیت سیاسی خود را از جیب مردم برداشت کردهاند. برای سیاستمدار پوپولیست هیچ عرصهای بهتر از بودجه مهیا نیست تا در برابر تودههای مردم نقش بازی کند، با این هدف که بر محبوبیت خود بیفزایند.
اینجاست که بودجه بیشتر از آنکه مجالی برای سیاستگذاری اقتصادی باشد، به عرصهای برای گشاده دستی سیاستمداران تبدیل میشود.
این عارضه راست و چپ و اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد، جناح و حزب و جبهه سیاسی هم مهم نیست، میل نامحدود به خرج کردن از منابع محدود کشور، تنها نقطه اشتراک میان اکثر سیاستمداران ایرانی است.
این عارضه در سالهای وفور درآمدهای نفتی در رفتار سیاستمداران نهادینه شده اما در دوره تنگنای تحریم هم کنار گذاشته نشده است.
این روزها اقتصادایران به طور همزمان با چند ابرچالش دست و پنجه نرم میکند و از همه مهمتر این که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم پس انتظار این است که سیاستمداران ما عادات دوره وفور درآمدها را کنار بگذارند.
قطعا دولت در ماههای آینده برای ایفای تعهدات و وظایف خود دچار مشکل مالی میشود که حاصل آن کسری بودجه است. کسری بودجه میتواند دولت را وسوسه کند که یا از منابع بانک مرکزی برداشت کند یا دست به دامان بانکها شود. به این ترتیب بدهی دولت به بانک مرکزی یا به طور غیرمستقیم، بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش خواهد یافت که نتیجه این اتفاقات افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی خواهد بود که نتیجه قطعیاش تورم است.
کلید حل این معما در این است که سیاستمداران ما تقوای مالی پیشه کرده و از مسابقه اتلاف منابع کنار بکشند.
قطعا کشور برای گذار از شرایط سخت پیش رو نیاز به منابع مالی زيادی دارد و در صورتی که منابع موجود به درستی هزینه نشود، امیدی به گذار از وضع موجود نخواهیم داشت.
من لایحه بودجه 98 را به مثابه پل صراط سیاستمداران میدانم و امیدوارم هم دولت و هم مجلس با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای سیاستگذاری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.
بیایید به خاطر کشور عزیزمان ایران اگر به توصیه اقتصاددانان توجه نمیکنیم، به نصیحت سعدی گوش فرا دهیم که فرموده:
چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
هر سال موعد تدوین و تصویب بودجه که میرسد مضطرب و نگران میشویم. قاعدتا بودجه باید خونی تازه در رگهای اقتصادکشور جاری کند و این باید خبر خوبی برای آحاد اقتصادی باشد اما در فرآیند تدوین و تصویب بودجه اتفاقاتی رخ میدهد که آن را تبدیل به تهدیدی برای اقتصاد کشور میکند.
در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده است. مثلا ویروس تورم مزمن چند دهه گذشته عمدتا از طریق بودجه وارد بدن اقتصاد ایران شده و نقش بسیار مهمی در تخریب زیرساختهای اقتصاد کشور ایفا کرده است.
اکنون این سؤال مطرح میشود که چه کسانی بودجه را تبدیل به تهدید برای اقتصاد کشور میکنند؟
انگشت اتهام را باید به سوی سیاستمداران پوپولیست نشانه رفت. همانها که در چند دهه گذشته هزینه محبوبیت سیاسی خود را از جیب مردم برداشت کردهاند. برای سیاستمدار پوپولیست هیچ عرصهای بهتر از بودجه مهیا نیست تا در برابر تودههای مردم نقش بازی کند، با این هدف که بر محبوبیت خود بیفزایند.
اینجاست که بودجه بیشتر از آنکه مجالی برای سیاستگذاری اقتصادی باشد، به عرصهای برای گشاده دستی سیاستمداران تبدیل میشود.
این عارضه راست و چپ و اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد، جناح و حزب و جبهه سیاسی هم مهم نیست، میل نامحدود به خرج کردن از منابع محدود کشور، تنها نقطه اشتراک میان اکثر سیاستمداران ایرانی است.
این عارضه در سالهای وفور درآمدهای نفتی در رفتار سیاستمداران نهادینه شده اما در دوره تنگنای تحریم هم کنار گذاشته نشده است.
این روزها اقتصادایران به طور همزمان با چند ابرچالش دست و پنجه نرم میکند و از همه مهمتر این که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم پس انتظار این است که سیاستمداران ما عادات دوره وفور درآمدها را کنار بگذارند.
قطعا دولت در ماههای آینده برای ایفای تعهدات و وظایف خود دچار مشکل مالی میشود که حاصل آن کسری بودجه است. کسری بودجه میتواند دولت را وسوسه کند که یا از منابع بانک مرکزی برداشت کند یا دست به دامان بانکها شود. به این ترتیب بدهی دولت به بانک مرکزی یا به طور غیرمستقیم، بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش خواهد یافت که نتیجه این اتفاقات افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی خواهد بود که نتیجه قطعیاش تورم است.
کلید حل این معما در این است که سیاستمداران ما تقوای مالی پیشه کرده و از مسابقه اتلاف منابع کنار بکشند.
قطعا کشور برای گذار از شرایط سخت پیش رو نیاز به منابع مالی زيادی دارد و در صورتی که منابع موجود به درستی هزینه نشود، امیدی به گذار از وضع موجود نخواهیم داشت.
من لایحه بودجه 98 را به مثابه پل صراط سیاستمداران میدانم و امیدوارم هم دولت و هم مجلس با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای سیاستگذاری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند.
بیایید به خاطر کشور عزیزمان ایران اگر به توصیه اقتصاددانان توجه نمیکنیم، به نصیحت سعدی گوش فرا دهیم که فرموده:
چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Forwarded from روزنامه دنیای اقتصاد
دکتر مسعود نیلی: فایل صوتی
جلسه دلار ۴۲۰۰ تومانی منتشر شود
دکتر مسعود نیلی خواستار انتشار فایل صوتی جلسهای شد که در آن تصمیم گرفته شد دلار با نرخ ۴۲۰۰ تومان عرضه شده و مابقی نرخها قاچاق اعلام شود.
وی با اشاره به اینکه اکثر مطالبی که تاکنون از آن جلسه نقل شده نادرست بوده است، افزود: چقدر خوب بود اگر فایل صوتی این جلسه با توجه به اهمیت اظهارنظرها و اینکه بعید است نکته محرمانهای داشته باشد انتشار عمومی پیدا میکرد. به اعتقاد دکتر نیلی، این باعث میشد که برداشتهای نادرست تصحیح شود.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
جلسه دلار ۴۲۰۰ تومانی منتشر شود
دکتر مسعود نیلی خواستار انتشار فایل صوتی جلسهای شد که در آن تصمیم گرفته شد دلار با نرخ ۴۲۰۰ تومان عرضه شده و مابقی نرخها قاچاق اعلام شود.
وی با اشاره به اینکه اکثر مطالبی که تاکنون از آن جلسه نقل شده نادرست بوده است، افزود: چقدر خوب بود اگر فایل صوتی این جلسه با توجه به اهمیت اظهارنظرها و اینکه بعید است نکته محرمانهای داشته باشد انتشار عمومی پیدا میکرد. به اعتقاد دکتر نیلی، این باعث میشد که برداشتهای نادرست تصحیح شود.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
بودجه باید جانی تازه به اقتصادمان بدهد اما وقت تدوین و تصویبش که میرسد مضطرب و نگران میشویم، چون بودجه نقطه شروع تمایل سیاستمداران به خرج کردن بیشتر است. اکنون که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم قطعا دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل مالی میشود که حاصل آن کسری بودجه است در نتیجه باید نگران افزایش بدهی دولت به بانکمرکزی یا بدهی بانکها به بانکمرکزی و تشدید تورم باشیم. بودجه 98 قاتق نانمان میشود یا قاتل جانمان؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
هفتهنامه تجارتفردا
بودجه باید جانی تازه به اقتصادمان بدهد اما وقت تدوین و تصویبش که میرسد مضطرب و نگران میشویم، چون بودجه نقطه شروع تمایل سیاستمداران به خرج کردن بیشتر است. اکنون که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم قطعا دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل مالی میشود…
.
.
خطرات بودجه ۹۸ برای اقتصاد ایران چیست؟
✍️ هادی چاوشی/دبیر تحریریه تجارت فردا
لایحه ۱۴جلدی بودجه ۱۳۹۸ کل کشور بهزودی به طور رسمی به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد. سقف کل بودجه در این لایحه -در مقایسه با قانون بودجه ۱۳۹۷- بیش از ۴۰ درصد رشد کرده که البته بخش عمده آن ناشی از جهش ۵۲ درصدی بودجه شرکتهای دولتی است («منابع عمومی» با حدود ۴۳۴ هزار میلیارد تومان اعتبار در سال آینده، ۱۲.۳ درصد رشد را به ثبت رسانده است).
اینها البته ارقام مهمی هستند، اما تنها پوسته ظاهری بودجه به حساب میآیند. مهمتر از این پوسته، کاری است که بودجه دولت با اقتصاد ایران میکند. محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران میگوید: «هر سال موعد تدوین و تصویب بودجه که میرسد مضطرب و نگران میشویم. قاعدتاً بودجه باید خونی تازه در رگهای اقتصاد کشور جاری کند و این باید خبر خوبی برای آحاد اقتصادی باشد، اما در فرآیند تدوین و تصویب بودجه اتفاقاتی رخ میدهد که آن را تبدیل به تهدیدی برای اقتصاد کشور میکند.»
بزرگترین تهدیدی که بودجه دولت برای اقتصاد ایران ایجاد کرده -و زمینهساز ابرچالشهای فراوان شده- «کسری مزمن» آن است. مسعود نیلی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف از «کسری بودجه مزمن» به عنوان «بزرگترین و مخربترین مشکل» و «اساسیترین بیماری» اقتصاد ایران یاد کرده و معتقد است: «کسری بودجه که از دهه ۱۳۴۰ در اقتصاد ایران ظاهر شده، به زخم کهنه و عمیقی تبدیل شده که تا به امروز ادامه پیدا کرده است» و دلیل آن هم همیشه یک چیز بوده است: (از دهه ۱۳۴۰ به بعد) سیاستمداران دیگر خود را مقید به قید بودجه نمیدیدند و تصور میکردند که باید به هر قیمت کارهای بزرگی به انجام برسانند. نقل قولی از نیکیتا خروشچف وجود دارد که میگوید «سیاستمداران پل میسازند، حتی اگر رودخانهای وجود نداشته باشد.» در آن سالها دولتمردان کشور به فکر کارهای بزرگ و پروژههای بزرگ بودند و به هشدارهای کارشناسان مبنی بر محدودیت منابع توجه نمیکردند. نکته جالب و مهم از نظر تبیین مبانی رفتاری سیاستمداران این است که حتی در نیمه اول دهه ۱۳۵۰ نیز که سالهای اوج درآمدهای تاریخ اقتصاد ناشی از صادرات نفت است، باز هم بیماری کسری بودجه همچنان ادامه داشته است.»
وقتی در دوران وفور چنین معضلی وجود داشته، اکنون که اقتصاد ایران بار دیگر در تله تحریم گرفتار شده، بدیهی است که دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل شود و بیماری مزمن کسری بودجهاش عود کند. اتفاقی که بار دیگر باعث فشار به منابع بانک مرکزی، افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی و مآلا تورم بالاتر خواهد شد. روشن است که خطرات بودجه برای اقتصاد ایران یکی دو تا نیست، اما پرونده پیشرو به دنبال ارزیابی این خطرات رفته است.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
.
خطرات بودجه ۹۸ برای اقتصاد ایران چیست؟
✍️ هادی چاوشی/دبیر تحریریه تجارت فردا
لایحه ۱۴جلدی بودجه ۱۳۹۸ کل کشور بهزودی به طور رسمی به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد. سقف کل بودجه در این لایحه -در مقایسه با قانون بودجه ۱۳۹۷- بیش از ۴۰ درصد رشد کرده که البته بخش عمده آن ناشی از جهش ۵۲ درصدی بودجه شرکتهای دولتی است («منابع عمومی» با حدود ۴۳۴ هزار میلیارد تومان اعتبار در سال آینده، ۱۲.۳ درصد رشد را به ثبت رسانده است).
اینها البته ارقام مهمی هستند، اما تنها پوسته ظاهری بودجه به حساب میآیند. مهمتر از این پوسته، کاری است که بودجه دولت با اقتصاد ایران میکند. محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران میگوید: «هر سال موعد تدوین و تصویب بودجه که میرسد مضطرب و نگران میشویم. قاعدتاً بودجه باید خونی تازه در رگهای اقتصاد کشور جاری کند و این باید خبر خوبی برای آحاد اقتصادی باشد، اما در فرآیند تدوین و تصویب بودجه اتفاقاتی رخ میدهد که آن را تبدیل به تهدیدی برای اقتصاد کشور میکند.»
بزرگترین تهدیدی که بودجه دولت برای اقتصاد ایران ایجاد کرده -و زمینهساز ابرچالشهای فراوان شده- «کسری مزمن» آن است. مسعود نیلی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف از «کسری بودجه مزمن» به عنوان «بزرگترین و مخربترین مشکل» و «اساسیترین بیماری» اقتصاد ایران یاد کرده و معتقد است: «کسری بودجه که از دهه ۱۳۴۰ در اقتصاد ایران ظاهر شده، به زخم کهنه و عمیقی تبدیل شده که تا به امروز ادامه پیدا کرده است» و دلیل آن هم همیشه یک چیز بوده است: (از دهه ۱۳۴۰ به بعد) سیاستمداران دیگر خود را مقید به قید بودجه نمیدیدند و تصور میکردند که باید به هر قیمت کارهای بزرگی به انجام برسانند. نقل قولی از نیکیتا خروشچف وجود دارد که میگوید «سیاستمداران پل میسازند، حتی اگر رودخانهای وجود نداشته باشد.» در آن سالها دولتمردان کشور به فکر کارهای بزرگ و پروژههای بزرگ بودند و به هشدارهای کارشناسان مبنی بر محدودیت منابع توجه نمیکردند. نکته جالب و مهم از نظر تبیین مبانی رفتاری سیاستمداران این است که حتی در نیمه اول دهه ۱۳۵۰ نیز که سالهای اوج درآمدهای تاریخ اقتصاد ناشی از صادرات نفت است، باز هم بیماری کسری بودجه همچنان ادامه داشته است.»
وقتی در دوران وفور چنین معضلی وجود داشته، اکنون که اقتصاد ایران بار دیگر در تله تحریم گرفتار شده، بدیهی است که دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل شود و بیماری مزمن کسری بودجهاش عود کند. اتفاقی که بار دیگر باعث فشار به منابع بانک مرکزی، افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی و مآلا تورم بالاتر خواهد شد. روشن است که خطرات بودجه برای اقتصاد ایران یکی دو تا نیست، اما پرونده پیشرو به دنبال ارزیابی این خطرات رفته است.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from اقتصادنیوز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شنبه در جدیدترین شماره مجله #تجارت_فردا بخوانید:
📌بودجه باید جانی تازه به اقتصادمان بدهد، اما وقت تدوین و تصویبش که میرسد مضطرب و نگران میشویم، چون بودجه نقطه شروع تمایل سیاستمداران به خرج کردن بیشتر است.
📌اکنون که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم قطعا دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل مالی میشود که حاصل آن کسری بودجه است، در نتیجه باید نگران افزایش بدهی دولت به بانکمرکزی یا بدهی بانکها به بانکمرکزی و تشدید تورم باشیم. بودجه ۹۸ قاتق نانمان میشود یا قاتل جانمان؟
کانال تجارت فردا👇
@tejaratefarda
اقتصادنیوز👇
t.iss.one/joinchat/AAAAADvEktaWOJ0eLF4I-Q
📌بودجه باید جانی تازه به اقتصادمان بدهد، اما وقت تدوین و تصویبش که میرسد مضطرب و نگران میشویم، چون بودجه نقطه شروع تمایل سیاستمداران به خرج کردن بیشتر است.
📌اکنون که دوباره در تله تحریم گرفتار شدهایم قطعا دولت برای ایفای تعهدات بلندمدت خود دچار مشکل مالی میشود که حاصل آن کسری بودجه است، در نتیجه باید نگران افزایش بدهی دولت به بانکمرکزی یا بدهی بانکها به بانکمرکزی و تشدید تورم باشیم. بودجه ۹۸ قاتق نانمان میشود یا قاتل جانمان؟
کانال تجارت فردا👇
@tejaratefarda
اقتصادنیوز👇
t.iss.one/joinchat/AAAAADvEktaWOJ0eLF4I-Q
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
راه تنگ کردن جهان برای پوپولیستها!
این روزها همه از اعلام نرخ دلار 4200 تومانی از سوی دولت در چند ماه پیش انتقاد میکنند. کاری کاملاً منصفانه و درست و مناسب و منطقی.
با این حال، در بین منتقدان کسانی هم یافت میشوند که نرخ واقعی دلار را بسیار کمتر از 4200 تومان میدانند! راستش من معنی انتقاد این دسته از منتقدان را درک نمیکنم. اگر منظورشان مثل اغلب ناقدان این است که دولت با اعلام نرخ دلار 4200 تومانی عملاً به بازار رانت و فساد دامن زده است؛ پس چرا نرخ واقعی دلار را کمتر از این مقدار میدانند؟ و اگر منظورشان این است که دولت با اعلام این نرخ، اصطلاحاً به گران فروشی ارز مبادرت کرده است؛ پس لاجرم حرفشان دیگر بحث رانت و فساد نیست بلکه از اجحافی که به زعم آنان به دریافت کنندگان ارز 4200 تومانی شده، دل شکسته و ناراحتاند!
اگر در جامعهای بتوان اهل نظر یا "افاضه" را به اعتراف به پیامدهای نظرشان مجبور کرد؛ به گمانم دنیا دیگر جای راحتی برای جولان پوپولیست ها نخواهد بود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این روزها همه از اعلام نرخ دلار 4200 تومانی از سوی دولت در چند ماه پیش انتقاد میکنند. کاری کاملاً منصفانه و درست و مناسب و منطقی.
با این حال، در بین منتقدان کسانی هم یافت میشوند که نرخ واقعی دلار را بسیار کمتر از 4200 تومان میدانند! راستش من معنی انتقاد این دسته از منتقدان را درک نمیکنم. اگر منظورشان مثل اغلب ناقدان این است که دولت با اعلام نرخ دلار 4200 تومانی عملاً به بازار رانت و فساد دامن زده است؛ پس چرا نرخ واقعی دلار را کمتر از این مقدار میدانند؟ و اگر منظورشان این است که دولت با اعلام این نرخ، اصطلاحاً به گران فروشی ارز مبادرت کرده است؛ پس لاجرم حرفشان دیگر بحث رانت و فساد نیست بلکه از اجحافی که به زعم آنان به دریافت کنندگان ارز 4200 تومانی شده، دل شکسته و ناراحتاند!
اگر در جامعهای بتوان اهل نظر یا "افاضه" را به اعتراف به پیامدهای نظرشان مجبور کرد؛ به گمانم دنیا دیگر جای راحتی برای جولان پوپولیست ها نخواهد بود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from عباس آخوندی
🔴پول سمی، ناترازی بانکی و درخواست از شورای سران
🖌عباس آخوندی - ۲۵ آذرماه ۹۷
🔸وجود پول سمی در شبکهی بانکی مزمن بوده و ناترازی غیرِقابل قبولی را در شبکه بانکی موجب شدهاست. بر اساسِ محاسبهای که آقای دکتر عقیلی در این ارتباط داشته و در شمارهی امروز روزنامهی دنیای اقتصاد انتشار یافت، تنگنای بانکی معادل حدود ۵۰٪ از GDP ایران است. از جناب رییس جمهور درخواست دارم که با فوریت موضوع را در دستور کار شورای عالی هماهنگی اقتصادی با حضور سران قرار دهند. از جناب دکتر عقیلی دعوت بهعمل آورند تا محاسباتش را به سمع و نظر شورا برساند. بر اساس این گزارش، بانک مرکزی بایستی بر اساس ماده ۳۹ قانون پولی و بانکی کشور موظف شود که برنامهی حلوفصل جامع تمام بانکهای درگیر را تهیه کند و جهت طی مراحل قانونی بعدی اقدام نماید.
🔸بیگمان، بانک مرکزی برای انجام این مهم، نیاز به پشتیبانی سیاسی دولت، مجلس و قوه قضاییه دارد و البته، نه دخالت. این کار بسیار حساس است و نیاز به مدیریت و فرماندهی بسیار دقیق، منسجم و جامع الاطراف دارد. هرگونه دخالت در محدودهی اختیارات بانک مرکزی بهمنظور یاریرسانی میتواند نتیجهی معکوس دهد و آثار حقوقی زیانباری خواهد داشت.
🔸خلاصهی گزارش دکتر عقیلی به این شرح است. با توجه بهصورتهای مالی منتشر شده بانکها توسط بانک مرکزی در پایان شهریور سالجاری، ۱۰۱ میلیارد دلار با نرخ ۸۸۰۰ تومان نیاز است تا برای تجدیدساختار بانکها هزینه شود. این عدد نزدیک به ۸۹۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. مطابق آمارهای بانک مرکزی مجموع سپردههای دیداری و غیردیداری در شبکه بانکی در انتهای شهریور ماه در حدود ۱۶۳۰ هزار میلیارد تومان بوده است. در نتیجه، اقتصاد ایران معادل ۵۴ درصد سپردهها، نیاز دارد تا از ابرچالش نظام بانکی رها شود. همچنین اگر این عدد را در برابر تولید ناخالص داخلی مقایسه کنیم، حدود ۵۰ درصد آن خواهد بود.
🔸بسیاری از اقتصادانان دلسوز ملی این موضوع را در ارزیابی چالشها و ابرچالشهای اقتصادی ایران پیش از این متذکر شده بودند. اینجانب نیز در چهار سال گذشته بارها موضوع را طرح کردم و پس از عضویت در شورای پول و اعتبار تلاش کردم که موضوع پولِ سمی، ارزیابی کیفیت داراییِ بانکها و تهیه برنامهی حلوفصل جامع برای مؤسسههای گرفتار در دستور کار شورا قرار گیرد ولی، موفق نشدم. در زیر لینک سه مصاحبهی تفصیلی که با مجله تجارت فردا در سالهای ۹۳-۹۴ داشتم را قرار میدهم. دوستانی که تمایل دارند، میتوانند به آنها مراجعه کنند تا از عمق مساله و تاثیر سوئی که موضوع پولِ سمی بر اقتصاد ایران داشته و تنگنای مالی که در اقتصاد ایران ایجاد کرده، آگاه گردند.
💢به هرروی، همچنان این موضوع عاجلترین چالش اقتصاد کشور است و نیاز به مداخلهی مدبرانه از سوی نظام دارد.
📌بانکداران در مظان اتهام - ۵ اردیبهشتماه ۱۳۹۴
https://goo.gl/LFX1fR
📌دهه از دست رفته - ۱۴ تیرماه ۹۳
https://goo.gl/S3sk2b
📌جسارت تغییر نداریم - ۱۶ شهریورماه ۹۴
https://goo.gl/vcgmy3
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
🖌عباس آخوندی - ۲۵ آذرماه ۹۷
🔸وجود پول سمی در شبکهی بانکی مزمن بوده و ناترازی غیرِقابل قبولی را در شبکه بانکی موجب شدهاست. بر اساسِ محاسبهای که آقای دکتر عقیلی در این ارتباط داشته و در شمارهی امروز روزنامهی دنیای اقتصاد انتشار یافت، تنگنای بانکی معادل حدود ۵۰٪ از GDP ایران است. از جناب رییس جمهور درخواست دارم که با فوریت موضوع را در دستور کار شورای عالی هماهنگی اقتصادی با حضور سران قرار دهند. از جناب دکتر عقیلی دعوت بهعمل آورند تا محاسباتش را به سمع و نظر شورا برساند. بر اساس این گزارش، بانک مرکزی بایستی بر اساس ماده ۳۹ قانون پولی و بانکی کشور موظف شود که برنامهی حلوفصل جامع تمام بانکهای درگیر را تهیه کند و جهت طی مراحل قانونی بعدی اقدام نماید.
🔸بیگمان، بانک مرکزی برای انجام این مهم، نیاز به پشتیبانی سیاسی دولت، مجلس و قوه قضاییه دارد و البته، نه دخالت. این کار بسیار حساس است و نیاز به مدیریت و فرماندهی بسیار دقیق، منسجم و جامع الاطراف دارد. هرگونه دخالت در محدودهی اختیارات بانک مرکزی بهمنظور یاریرسانی میتواند نتیجهی معکوس دهد و آثار حقوقی زیانباری خواهد داشت.
🔸خلاصهی گزارش دکتر عقیلی به این شرح است. با توجه بهصورتهای مالی منتشر شده بانکها توسط بانک مرکزی در پایان شهریور سالجاری، ۱۰۱ میلیارد دلار با نرخ ۸۸۰۰ تومان نیاز است تا برای تجدیدساختار بانکها هزینه شود. این عدد نزدیک به ۸۹۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. مطابق آمارهای بانک مرکزی مجموع سپردههای دیداری و غیردیداری در شبکه بانکی در انتهای شهریور ماه در حدود ۱۶۳۰ هزار میلیارد تومان بوده است. در نتیجه، اقتصاد ایران معادل ۵۴ درصد سپردهها، نیاز دارد تا از ابرچالش نظام بانکی رها شود. همچنین اگر این عدد را در برابر تولید ناخالص داخلی مقایسه کنیم، حدود ۵۰ درصد آن خواهد بود.
🔸بسیاری از اقتصادانان دلسوز ملی این موضوع را در ارزیابی چالشها و ابرچالشهای اقتصادی ایران پیش از این متذکر شده بودند. اینجانب نیز در چهار سال گذشته بارها موضوع را طرح کردم و پس از عضویت در شورای پول و اعتبار تلاش کردم که موضوع پولِ سمی، ارزیابی کیفیت داراییِ بانکها و تهیه برنامهی حلوفصل جامع برای مؤسسههای گرفتار در دستور کار شورا قرار گیرد ولی، موفق نشدم. در زیر لینک سه مصاحبهی تفصیلی که با مجله تجارت فردا در سالهای ۹۳-۹۴ داشتم را قرار میدهم. دوستانی که تمایل دارند، میتوانند به آنها مراجعه کنند تا از عمق مساله و تاثیر سوئی که موضوع پولِ سمی بر اقتصاد ایران داشته و تنگنای مالی که در اقتصاد ایران ایجاد کرده، آگاه گردند.
💢به هرروی، همچنان این موضوع عاجلترین چالش اقتصاد کشور است و نیاز به مداخلهی مدبرانه از سوی نظام دارد.
📌بانکداران در مظان اتهام - ۵ اردیبهشتماه ۱۳۹۴
https://goo.gl/LFX1fR
📌دهه از دست رفته - ۱۴ تیرماه ۹۳
https://goo.gl/S3sk2b
📌جسارت تغییر نداریم - ۱۶ شهریورماه ۹۴
https://goo.gl/vcgmy3
دیدگاه شما : @ContactAkhoundibot
@AbbasAkhoundi
Forwarded from چشم انداز اقتصاد ایران
Forwarded from انتشارات دنیای اقتصاد
💵 اقتصاد مالی : مقدمه ای بر مالیه کلاسیک و رفتاری
✏️ مولفان: تاستن هنس - ماک اولیوا ریگا / مترجمان : کاظم بیابانی - سعید خزائی / قطع وزیری
🔸 این کتاب رویکردهای کلاسیک و رفتاری اقتصاد مالی را ادغام کرده و حاوی آخرین نتایج و یافته های حوزه اقتصاد مالی است. از این کتاب می توان به عنوان درسنامه دوره های کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد استفاده کرد. برخی از فصول آن هم برای سطح پیشرفته دوره کارشناسی مناسب است. همچنین، زبان متوازن کتاب، آن را از درسنامه های دشوار، متمایز کرده و آن را به منبعی برای مطالعه عمومی درباره اقتصاد تبدیل کرده است.
🔸 مولف در جای جای کتاب، برای خواننده توضیح میدهد که برای عبور از هر فصل و ورود به فصل بعدی، خواندن چه مطالبی ضروری است و چه مطالبی مخصوص مطالعات پیشرفته و تخصصی است. همچنین برای دانشجویان توضیح داده شده است که فصول مناسب برای ترم های مختلف دانشگاهی کدام است.
🔰 خرید آنلاین: https://goo.gl/Kk2Ufa
☎️ خرید تلفنی: 42710747-021
✏️ مولفان: تاستن هنس - ماک اولیوا ریگا / مترجمان : کاظم بیابانی - سعید خزائی / قطع وزیری
🔸 این کتاب رویکردهای کلاسیک و رفتاری اقتصاد مالی را ادغام کرده و حاوی آخرین نتایج و یافته های حوزه اقتصاد مالی است. از این کتاب می توان به عنوان درسنامه دوره های کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد استفاده کرد. برخی از فصول آن هم برای سطح پیشرفته دوره کارشناسی مناسب است. همچنین، زبان متوازن کتاب، آن را از درسنامه های دشوار، متمایز کرده و آن را به منبعی برای مطالعه عمومی درباره اقتصاد تبدیل کرده است.
🔸 مولف در جای جای کتاب، برای خواننده توضیح میدهد که برای عبور از هر فصل و ورود به فصل بعدی، خواندن چه مطالبی ضروری است و چه مطالبی مخصوص مطالعات پیشرفته و تخصصی است. همچنین برای دانشجویان توضیح داده شده است که فصول مناسب برای ترم های مختلف دانشگاهی کدام است.
🔰 خرید آنلاین: https://goo.gl/Kk2Ufa
☎️ خرید تلفنی: 42710747-021
زودتر از آنچه فکر میکردیم در دام «تحریم و تورم» افتادیم.
آمارهای رسمی تایید نمیکنند اما علائم زیادی وجود دارد که نشان میدهد اقتصاد ایران دوباره در تله رکود گرفتار شده است. همزمان عوامل دیگری نیز سخت مشغول کارند تا آتش تورم را شعلهور کنند. به این ترتیب وقوع رکود تورمی برای سومین بار در 10 سال گذشته قطعی است.
چرا و چگونه در این گرداب اسیر شدیم؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
آمارهای رسمی تایید نمیکنند اما علائم زیادی وجود دارد که نشان میدهد اقتصاد ایران دوباره در تله رکود گرفتار شده است. همزمان عوامل دیگری نیز سخت مشغول کارند تا آتش تورم را شعلهور کنند. به این ترتیب وقوع رکود تورمی برای سومین بار در 10 سال گذشته قطعی است.
چرا و چگونه در این گرداب اسیر شدیم؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
هفتهنامه تجارتفردا
زودتر از آنچه فکر میکردیم در دام «تحریم و تورم» افتادیم. آمارهای رسمی تایید نمیکنند اما علائم زیادی وجود دارد که نشان میدهد اقتصاد ایران دوباره در تله رکود گرفتار شده است. همزمان عوامل دیگری نیز سخت مشغول کارند تا آتش تورم را شعلهور کنند. به این ترتیب…
.
رکود تورمی با اقتصاد ایران چه خواهد کرد؟
برای هفتمینبار در نیمقرن اخیر و برای سومینبار در همین ۱۰ سال گذشته، اقتصاد ایران در حال ورود به وضعیت رکود تورمی است.
رکود به معنای کاهش تولید ناخالص داخلی و بهتبع آن افت درآمد سرانه خواهد بود و این یعنی همه مردم ایران در یکی دو سال آینده به طور متوسط فقیرتر خواهند شد. اگر در نظر داشته باشیم که این رکود با موج تورمی ۳۰ تا ۴۰درصدی -یا حتی بیشتر- همراه میشود و بدانیم که «تورم، مالیات فقراست» متوجه میشویم که فشار رکود تورمی در سالهای آینده بیشتر روی دوش کدام بخش از مردم ایران خواهد بود.
با اینکه در آغاز کار دولت حسن روحانی به نظر میرسید میتوان به پایان سیاستگذاریهای اشتباه اقتصادی امیدوار بود، امروز کمتر کسی نام آنچه دولت او در یک سال گذشته انجام داده را سیاستگذاری درست مینامد.
مخالفان سیاسی روحانی البته از این روند خرسندند؛ چراکه شکست او را پیروزی خود میدانند، اما از این نمد برای مردم ایران کلاهی ساخته نمیشود که هیچ، کلاه موجود را هم از سر بسیاری از آنان برمیدارد.
طبق معمول سیاستمداران احتمالاً اینبار هم مسوولیت خطاهای خود را نمیپذیرند و در توجیه وضعیت ناخوشایند اقتصادی کشور از تحریمهای ناعادلانه آمریکا یاد خواهند کرد تا نقش خود را کوچکتر از آنچه واقعاً هست جلوه دهند. با این حال ناظران بیطرف میدانند که حتی اگر نقش فشارهای خارجی در ایجاد رکود را بپذیریم، نمیتوان از سهم بزرگ سیاستگذاریهای غلط داخلی در ایجاد و تشدید تورم چشم پوشید.
برای مردم ایران البته تفاوتی نمیکند که عامل فشارهای اقتصادی داخلی است یا خارجی. آنها کاهش رفاه نسبی و کوچک شدن سفره خود را با تمام وجود احساس میکنند و به شنیدن توجیهات سیاستمداران علاقهای ندارند.
اما رکود تورمی دقیقاً با ما چه خواهد کرد؟ پرونده ویژه شماره 299 به دنبال پاسخی برای این سوال است.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
رکود تورمی با اقتصاد ایران چه خواهد کرد؟
برای هفتمینبار در نیمقرن اخیر و برای سومینبار در همین ۱۰ سال گذشته، اقتصاد ایران در حال ورود به وضعیت رکود تورمی است.
رکود به معنای کاهش تولید ناخالص داخلی و بهتبع آن افت درآمد سرانه خواهد بود و این یعنی همه مردم ایران در یکی دو سال آینده به طور متوسط فقیرتر خواهند شد. اگر در نظر داشته باشیم که این رکود با موج تورمی ۳۰ تا ۴۰درصدی -یا حتی بیشتر- همراه میشود و بدانیم که «تورم، مالیات فقراست» متوجه میشویم که فشار رکود تورمی در سالهای آینده بیشتر روی دوش کدام بخش از مردم ایران خواهد بود.
با اینکه در آغاز کار دولت حسن روحانی به نظر میرسید میتوان به پایان سیاستگذاریهای اشتباه اقتصادی امیدوار بود، امروز کمتر کسی نام آنچه دولت او در یک سال گذشته انجام داده را سیاستگذاری درست مینامد.
مخالفان سیاسی روحانی البته از این روند خرسندند؛ چراکه شکست او را پیروزی خود میدانند، اما از این نمد برای مردم ایران کلاهی ساخته نمیشود که هیچ، کلاه موجود را هم از سر بسیاری از آنان برمیدارد.
طبق معمول سیاستمداران احتمالاً اینبار هم مسوولیت خطاهای خود را نمیپذیرند و در توجیه وضعیت ناخوشایند اقتصادی کشور از تحریمهای ناعادلانه آمریکا یاد خواهند کرد تا نقش خود را کوچکتر از آنچه واقعاً هست جلوه دهند. با این حال ناظران بیطرف میدانند که حتی اگر نقش فشارهای خارجی در ایجاد رکود را بپذیریم، نمیتوان از سهم بزرگ سیاستگذاریهای غلط داخلی در ایجاد و تشدید تورم چشم پوشید.
برای مردم ایران البته تفاوتی نمیکند که عامل فشارهای اقتصادی داخلی است یا خارجی. آنها کاهش رفاه نسبی و کوچک شدن سفره خود را با تمام وجود احساس میکنند و به شنیدن توجیهات سیاستمداران علاقهای ندارند.
اما رکود تورمی دقیقاً با ما چه خواهد کرد؟ پرونده ویژه شماره 299 به دنبال پاسخی برای این سوال است.
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from چشم انداز اقتصاد ایران
🔵 آیا شواهدی از رکود تورمی در اقتصاد وجود دارد؟
◽برخی شواهد آماری و تحلیلی، نشان میدهد که اقتصاد ایران وارد دور جدیدی از رکود تورمی شده است. پیشبینی میشود این دوره دستکم سالهای 1397 و 1398 را در بر بگیرد.
◽ دور جدید رکود تورمی از آن جهت منحصر به فرد است که برخلاف انواع معمول آن، صرفاً ناشی از شوک معکوس عرضه یا شوک تقاضا نیست و چنین پدیدهای را در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت.
◽ برای تبیین این پدیده ابتدا به عوامل تضعیفکننده رشد اقتصادی اشارهای میشود. نرخ سرمایهگذاری در کشور طی یک دهه گذشته مستمراً روندی نزولی داشته است. این مسئله منجر به کاهش رشد موجودی سرمایه خالص و در نتیجه کاهش ظرفیت رشد اقتصادی شده است. برخی برآوردها نشان میدهد که حتی اگر تحریمهای خارجی در سال 1397 تشدید نمیشد، رشد اقتصادی کشور در سال جاری و سال آینده رقمی در حدود 2 درصد بود.
◽ همزمان با کاهش ظرفیت تولید اقتصاد، تشدید تحریمهای خارجی نیز بر شدت شوک معکوس عرضه افزوده است. تشدید تحریمها به واسطه ایجاد نااطمینانی و ریسک تولید و همچنین به واسطه ایجاد موانع بانکی و تجارت خارجی، تنگناهایی را برای تولیدکنندگان ایجاد کرده است. این مسئله منجر به افزایش هزینه تولید و در مواردی کاهش ظرفیتهای تولید شده است.
◽ در این بین، دخالتهای غیراصولی و گسترده دولت در قیمتگذاریها، تغییرات پیدرپی مقررات و بخشنامههای اداری، نوسانات نرخ ارز و محدودیتهای متعدد تجاری نیز بر مشکلات تولید افزوده است و منجر به اخلال در کسب و کار بنگاههای اقتصادی شده است.
◽ در مجموع میتوان گفت در اثر کاهش تدریجی توان تولید اقتصاد طی یک دهه گذشته و تضعیف زیرساختهای اقتصادی و همزمانی آن با تشدید تحریمهای خارجی و نیز در اثر دخالتهای غیراصولی دولت در قیمتگذاریها و اخلال در سازوکارهای بازار، اقتصاد دچار شوک معکوس عرضه و ورود به دوره رکود شده است.
◽ از طرف دیگر شکاف رشد بخش اسمی و واقعی اقتصاد مستمراً طی سالهای گذشته افزایش یافته است. آمارها نشان میدهد نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی طی ده سال، بیش از 2 برابر شده است. رشد شدید بخش اسمی اقتصاد در شرایطی که بخش واقعی در وضعیت رکود یا انقباض قرار داشته است، منجر به شکلگیری زمینه تورم بالا شده است. روند فزاینده نقدینگی متاثر از عوامل مختلفی است که بیشترین سهم، مربوط به مشکلات ساختاری نظام بانکی و کسری بودجه دولت است. علاوه برعامل نقدینگی، جهش نرخ ارز و انتظارات تورمی نیز بر شتاب فزاینده قیمتها افزوده است.
◽ مجموع عللی که گفته شد، اقتصاد کشور را دستکم به مدت دو سال در وضعیت رکود تورمی قرار داده است.
⬅️ متن کامل این یادداشت در نشریه تجارت فردا، یکم دی ماه، منتشر خواهد شد.
-------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران
@iranianeconomy_outlook
◽برخی شواهد آماری و تحلیلی، نشان میدهد که اقتصاد ایران وارد دور جدیدی از رکود تورمی شده است. پیشبینی میشود این دوره دستکم سالهای 1397 و 1398 را در بر بگیرد.
◽ دور جدید رکود تورمی از آن جهت منحصر به فرد است که برخلاف انواع معمول آن، صرفاً ناشی از شوک معکوس عرضه یا شوک تقاضا نیست و چنین پدیدهای را در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت.
◽ برای تبیین این پدیده ابتدا به عوامل تضعیفکننده رشد اقتصادی اشارهای میشود. نرخ سرمایهگذاری در کشور طی یک دهه گذشته مستمراً روندی نزولی داشته است. این مسئله منجر به کاهش رشد موجودی سرمایه خالص و در نتیجه کاهش ظرفیت رشد اقتصادی شده است. برخی برآوردها نشان میدهد که حتی اگر تحریمهای خارجی در سال 1397 تشدید نمیشد، رشد اقتصادی کشور در سال جاری و سال آینده رقمی در حدود 2 درصد بود.
◽ همزمان با کاهش ظرفیت تولید اقتصاد، تشدید تحریمهای خارجی نیز بر شدت شوک معکوس عرضه افزوده است. تشدید تحریمها به واسطه ایجاد نااطمینانی و ریسک تولید و همچنین به واسطه ایجاد موانع بانکی و تجارت خارجی، تنگناهایی را برای تولیدکنندگان ایجاد کرده است. این مسئله منجر به افزایش هزینه تولید و در مواردی کاهش ظرفیتهای تولید شده است.
◽ در این بین، دخالتهای غیراصولی و گسترده دولت در قیمتگذاریها، تغییرات پیدرپی مقررات و بخشنامههای اداری، نوسانات نرخ ارز و محدودیتهای متعدد تجاری نیز بر مشکلات تولید افزوده است و منجر به اخلال در کسب و کار بنگاههای اقتصادی شده است.
◽ در مجموع میتوان گفت در اثر کاهش تدریجی توان تولید اقتصاد طی یک دهه گذشته و تضعیف زیرساختهای اقتصادی و همزمانی آن با تشدید تحریمهای خارجی و نیز در اثر دخالتهای غیراصولی دولت در قیمتگذاریها و اخلال در سازوکارهای بازار، اقتصاد دچار شوک معکوس عرضه و ورود به دوره رکود شده است.
◽ از طرف دیگر شکاف رشد بخش اسمی و واقعی اقتصاد مستمراً طی سالهای گذشته افزایش یافته است. آمارها نشان میدهد نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی طی ده سال، بیش از 2 برابر شده است. رشد شدید بخش اسمی اقتصاد در شرایطی که بخش واقعی در وضعیت رکود یا انقباض قرار داشته است، منجر به شکلگیری زمینه تورم بالا شده است. روند فزاینده نقدینگی متاثر از عوامل مختلفی است که بیشترین سهم، مربوط به مشکلات ساختاری نظام بانکی و کسری بودجه دولت است. علاوه برعامل نقدینگی، جهش نرخ ارز و انتظارات تورمی نیز بر شتاب فزاینده قیمتها افزوده است.
◽ مجموع عللی که گفته شد، اقتصاد کشور را دستکم به مدت دو سال در وضعیت رکود تورمی قرار داده است.
⬅️ متن کامل این یادداشت در نشریه تجارت فردا، یکم دی ماه، منتشر خواهد شد.
-------------------------
عضویت در کانال چشم انداز اقتصاد ایران
@iranianeconomy_outlook
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
چگونه ناامید میشویم؟
از دیروز که در نوشته -نفس بریده- از زمانه بد گفتم و کمی درد دل کردم ، دهها تماس رسمی و غیر رسمی داشتم. کلی پیام و کامنت هم برایم ارسال شد. خیلیها نگرانم شدند و احوالم را پرسیدند،بعضیها نوشته را سیاه نمایی خواندند و اعتراض کردند و خیلیها خواستند مثل گذشته امیدوارانه بنویسم. اکنون اجازه میخواهم در باره این دلنوشته کمی توضیح بدهم.
همه آنها که به نوعی با نظرات من آشنا هستند میدانند که آدمی مثبت اندیش و امیدوار هستم. در ماههای گذشته هم پا به پای موجهترین جریانهای اقتصادی و اجتماعی به عنوان یک «اکتیویست» سعی کردم دو نقش را ایفا کنم:
در کنار پرتلاشترین اقتصاددانان و جریانهای رسانهای عقلگرا به نظام حکمرانی درباره عواقب اشتباه در سیاستگذاری هشدار دادیم.
و دیگر اینکه دوشادوش کنشگران اجتماعی تلاش کردم به اندازه وسع و توانم،امید را در جامعه زنده نگه دارم.
امروز اعتراف میکنم همه ما در رسالتی که برای خود در نظر گرفته بودیم،چندان توفيقي به دست نیاوردهایم. چون متوجه شدیم دیالوگی که میان گروههای مرجع و متخصص بر سر ابرچالشهای امروز کشور آغاز شده از یک سو با بیتوجهی نظام حکمرانی و سیاستگذاری مواجه است و از سوی دیگر موجب نگرانی عمیق جامعه شده است.
همه ما امروز در حال مشاهده و رصد مداوم ابرچالشهای کشور هستیم اما واکنش نظام تصمیم گیری و احیانا راه حلهای سیاستگذار را برای گذار از این شرایط باور نداریم یا مطالعه شده و کارشناسانه نمیدانیم. این اولین گام برای ناامید شدن مثبت اندیش ترین افراد جامعه است.نگرانی من هم چنین جنسی دارد و همواره از خود میپرسم چرا نظام حکمرانی ما قادر به حل مشکلات و چالشهای کشور نیست؟
طبیعی است در چنین شرایطی افرادی که به عنوان مرجع در جامعه مطرح میشوند بیش از دیگران سختی میبینند. چون علاوه بر بحران، باید درد ناشی از آگاهی را هم تحمل کنند.مثلا اقتصاددانی که همه عمرش را وقف فهماندن«چرخه تضعیف و تخریب رشد اقتصادی» به سیاستمداران کرده،این روزها که در آستانه گرفتار شدن دوباره در تله رکود تورمی هستیم، بیشتر از همه ما غصه میخورد.چون او دقیقا چنین روزهایی را پیشبینی و به تصمیمگیر تفهیم کرده است.
به هرحال این روزها افراد زیادی به من هم به عنوان یک تاجر و فعال اقتصادی مراجعه میکنند و سوالشان این است که به کدام سو میرویم؟ آینده چه میشود؟ وضع چه خواهد شد؟ مشخص است که من هم از این نوسانها رنج میبینم و شخصاً از اینکه کسب و کارها گره خورده و چشماندازمثبتي پیش روی ما وجود ندارد، احساس یأس و ناامیدی میکنم، اما ناچارم به خاطر مردم خویشتنداری کنم و از گفتن عمق دیدگاهها و برداشتهایم خودداری کنم.
این وضعیت، آدمهایی مثل من را در شرایط متناقضی قرار داده است. اگر نسبت به آینده خوشبین باشم و این خوشبینی را به جامعه تزریق کنم، هر روز با طیف گستردهای از مردم مواجه میشوم که من را ملامت میکنند که چرا سیگنال غیرواقعی میدهم؟ اگر کمی از خوشبینی فاصله بگیرم و آینده را مبهم ببینم، حتی نزدیکان و مدیران خودم احساس یأس و ناامیدی میکنند و روی کار آنها نیز اثر منفی میگذارد.
اگر به مجموعه نظراتی که در ماههای گذشته مطرح شده نگاه کنید، متوجه میشوید کلیدواژه اصلی همه صحبتهای من امید بوده است. به نظر من هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازسازی امید و بازگرداندن اعتماد به جامعه اهمیت ندارد. رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عواقب زیانباری برای کشور دارد اما متاسفانه سیاستمداران ما از این مقوله غافلند. ناامیدی و بیاعتمادی میتواند آغاز فرآیندی باشد که به ونزوئلایی شدن ایران ختم خواهد شد. آنچه در حال حاضر اثر تعیین کننده در همه زمینهها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است. بیافق بودن و بیاعتمادی و یأس جامعه منجر به نااطمینانی میشود و نااطمینانی میتواند منجر به توقف سرمایهگذاری شود و این توقف نیز نتایج نگرانکنندهای مثل تشدید رکود، تشدید بیکاری و افزایش فقر را به دنبال خواهد داشت.
اگر نااطمینانی را جدی نگیریم ،از ناامیدی خنجری میسازیم بینهایت تیز و خطرناک.
یاد دو شخصیت «اندی» و «رد » در فیلم «رستگاری در شاوشنک» میافتم که در دیالوگی درخشان امید و ناامیدی را بهتر از همه ما تعریف میکنند:
➖اندی: یادت باشه امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمیمیرند.
➖رد: یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
از دیروز که در نوشته -نفس بریده- از زمانه بد گفتم و کمی درد دل کردم ، دهها تماس رسمی و غیر رسمی داشتم. کلی پیام و کامنت هم برایم ارسال شد. خیلیها نگرانم شدند و احوالم را پرسیدند،بعضیها نوشته را سیاه نمایی خواندند و اعتراض کردند و خیلیها خواستند مثل گذشته امیدوارانه بنویسم. اکنون اجازه میخواهم در باره این دلنوشته کمی توضیح بدهم.
همه آنها که به نوعی با نظرات من آشنا هستند میدانند که آدمی مثبت اندیش و امیدوار هستم. در ماههای گذشته هم پا به پای موجهترین جریانهای اقتصادی و اجتماعی به عنوان یک «اکتیویست» سعی کردم دو نقش را ایفا کنم:
در کنار پرتلاشترین اقتصاددانان و جریانهای رسانهای عقلگرا به نظام حکمرانی درباره عواقب اشتباه در سیاستگذاری هشدار دادیم.
و دیگر اینکه دوشادوش کنشگران اجتماعی تلاش کردم به اندازه وسع و توانم،امید را در جامعه زنده نگه دارم.
امروز اعتراف میکنم همه ما در رسالتی که برای خود در نظر گرفته بودیم،چندان توفيقي به دست نیاوردهایم. چون متوجه شدیم دیالوگی که میان گروههای مرجع و متخصص بر سر ابرچالشهای امروز کشور آغاز شده از یک سو با بیتوجهی نظام حکمرانی و سیاستگذاری مواجه است و از سوی دیگر موجب نگرانی عمیق جامعه شده است.
همه ما امروز در حال مشاهده و رصد مداوم ابرچالشهای کشور هستیم اما واکنش نظام تصمیم گیری و احیانا راه حلهای سیاستگذار را برای گذار از این شرایط باور نداریم یا مطالعه شده و کارشناسانه نمیدانیم. این اولین گام برای ناامید شدن مثبت اندیش ترین افراد جامعه است.نگرانی من هم چنین جنسی دارد و همواره از خود میپرسم چرا نظام حکمرانی ما قادر به حل مشکلات و چالشهای کشور نیست؟
طبیعی است در چنین شرایطی افرادی که به عنوان مرجع در جامعه مطرح میشوند بیش از دیگران سختی میبینند. چون علاوه بر بحران، باید درد ناشی از آگاهی را هم تحمل کنند.مثلا اقتصاددانی که همه عمرش را وقف فهماندن«چرخه تضعیف و تخریب رشد اقتصادی» به سیاستمداران کرده،این روزها که در آستانه گرفتار شدن دوباره در تله رکود تورمی هستیم، بیشتر از همه ما غصه میخورد.چون او دقیقا چنین روزهایی را پیشبینی و به تصمیمگیر تفهیم کرده است.
به هرحال این روزها افراد زیادی به من هم به عنوان یک تاجر و فعال اقتصادی مراجعه میکنند و سوالشان این است که به کدام سو میرویم؟ آینده چه میشود؟ وضع چه خواهد شد؟ مشخص است که من هم از این نوسانها رنج میبینم و شخصاً از اینکه کسب و کارها گره خورده و چشماندازمثبتي پیش روی ما وجود ندارد، احساس یأس و ناامیدی میکنم، اما ناچارم به خاطر مردم خویشتنداری کنم و از گفتن عمق دیدگاهها و برداشتهایم خودداری کنم.
این وضعیت، آدمهایی مثل من را در شرایط متناقضی قرار داده است. اگر نسبت به آینده خوشبین باشم و این خوشبینی را به جامعه تزریق کنم، هر روز با طیف گستردهای از مردم مواجه میشوم که من را ملامت میکنند که چرا سیگنال غیرواقعی میدهم؟ اگر کمی از خوشبینی فاصله بگیرم و آینده را مبهم ببینم، حتی نزدیکان و مدیران خودم احساس یأس و ناامیدی میکنند و روی کار آنها نیز اثر منفی میگذارد.
اگر به مجموعه نظراتی که در ماههای گذشته مطرح شده نگاه کنید، متوجه میشوید کلیدواژه اصلی همه صحبتهای من امید بوده است. به نظر من هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازسازی امید و بازگرداندن اعتماد به جامعه اهمیت ندارد. رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عواقب زیانباری برای کشور دارد اما متاسفانه سیاستمداران ما از این مقوله غافلند. ناامیدی و بیاعتمادی میتواند آغاز فرآیندی باشد که به ونزوئلایی شدن ایران ختم خواهد شد. آنچه در حال حاضر اثر تعیین کننده در همه زمینهها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است. بیافق بودن و بیاعتمادی و یأس جامعه منجر به نااطمینانی میشود و نااطمینانی میتواند منجر به توقف سرمایهگذاری شود و این توقف نیز نتایج نگرانکنندهای مثل تشدید رکود، تشدید بیکاری و افزایش فقر را به دنبال خواهد داشت.
اگر نااطمینانی را جدی نگیریم ،از ناامیدی خنجری میسازیم بینهایت تیز و خطرناک.
یاد دو شخصیت «اندی» و «رد » در فیلم «رستگاری در شاوشنک» میافتم که در دیالوگی درخشان امید و ناامیدی را بهتر از همه ما تعریف میکنند:
➖اندی: یادت باشه امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمیمیرند.
➖رد: یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
🔴چشماندازی وجود ندارد
هادی موسوینیک اقتصاددان در گفت و گو با تجارت فردا میگوید:
🔺 تقریباً همه شواهد موجود در اقتصاد ایران، قرار گرفتن در شرایط رکود تورمی را تایید میکند. موثرترین عامل در این زمینه، شوک طرف عرضه بوده که هزینههای تولید را افزایش داده است: از یکسو محدودیت تجارت (اعم از صادرات و واردات) و از سوی دیگر جهش قیمت ارز در اثر تحریمها -به عنوان عاملی که با توجه به وابستگی ما به واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای، معمولاً در هزینههای تولید نقش تعیینکنندهای دارد- باعث شوک طرف عرضه شده است.
🔺 چرخه رکودی به این صورت شکل میگیرد: ابتدا شوک طرف عرضه وارد میشود؛ این شوک به رکود تورمی میانجامد؛ و با پایان شوک عرضه، تازه شوک طرف تقاضا آغاز میشود. بنابراین از سال 98 به بعد، اقتصاد ایران از طرف تقاضا با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. طرف تقاضای اقتصاد یا دولت است، یا خانوارها، یا تقاضای سرمایهگذاری یا تقاضای خارجی. وقتی درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند، قدرت خرید و در نتیجه تقاضای دولت کاهش پیدا میکند. سرمایهگذاری هم که تابعی از تولید است و وقتی تولید راکد باشد، سرمایهگذاری کاهش پیدا میکند. علاوه بر این، تیره بودن چشمانداز و مساله نااطمینانی هم مطرح است که به نظر من نسبت به دوره قبلی تحریمها، تشدید شده است. بنابراین سرمایهگذاری که بخشی از تقاضای کل را شکل میدهد، کاهشی خواهد بود. از سوی دیگر صادرات (تقاضای خارجی) به دلیل محدودیتهای تحریمی با مشکلاتی روبهرو است. هر چند در سال جاری به دلیل جهش ارزی مزیتهایی هم برای ما ایجاد شده، اما در مجموع، وضعیت صادرات سربهسر خواهد شد و نمیتوان انتظار رشدی در این بخش از تقاضا را داشت. آخرین بخش تقاضا، مصرف خانوارها یا همان مصرف خصوصی است که به نظر من افت قابل توجهی خواهد داشت.
🔺 تردیدی نیست که بخش نفت بیشترین تاثیر را از تحریمها خواهد پذیرفت. با توجه به اینکه عوامل تعیینکننده رکود در این دوره مشابه دوره قبل است، فکر میکنم تجربه سال 91 قابل تعمیم به سال 97 خواهد بود. بنا بر آن تجربه، پس از بخش نفت، دو بخش صنعت و ساختمان بیشتر در معرض رکود هستند و بعد از آن دو، بخش خدمات. اما بخش کشاورزی احتمالاً چندان از شرایط تحریمی متاثر نمیشود.
🔺 در دورههایی که با بیثباتی اقتصاد کلان مواجه هستیم، همه بخشهای اقتصاد دچار مشکل میشوند، اما تاثیرپذیری بنگاههای کوچک و متوسط بسیار بیشتر است. بسیاری از کسبوکارهای خرد همین الان هم یا تعطیل شدهاند، یا در شرف تعطیلیاند، یا دستکم بیثباتی اقتصاد کلان آنها را آزار میدهد. واحدهای تولیدی کوچک، هزینه سرمایه ثابت پایینی دارند، بنابراین ترجیح میدهند در اوضاع بیثبات، کسبوکار خود را جمع کنند، نه اینکه مثل بنگاههای بزرگ با استقراض یا طرق دیگر -به امید جبران در آینده- خود را حفظ کنند. و میدانیم که عمده اشتغال اقتصاد ایران در کسبوکارهای خرد ایجاد شده است. به همین دلیل، در شرایط رکود تورمی باید منتظر تبعات از دست رفتن بخشی از شغلهای موجود باشیم. اینجاست که بیمه بیکاری-هم از جنبه حمایت اجتماعی از بیکارشدگان و هم از جنبه تحریک تقاضا- اهمیت بسیاری پیدا میکند.
🔺 باید برای عوامل اقتصادی-از خود دولت گرفته تا مصرفکننده خصوصی و سرمایهگذار- یک چشمانداز مشخص کرد. شاید خیلی فرقی نداشته باشد که جهت این چشمانداز چه باشد، اما دستکم باید معلوم شود که قرار است در مسیر تعامل بینالمللی قرار بگیریم، یا در مسیر تقابل؟ یا در داخل قرار است شرایط را بدون اصلاحات ساختاری ادامه دهیم، یا با اصلاحات؟ البته پاسخ این سوالات باید آنقدر شفاف و مشخص باشد که فعال اقتصادی بتواند به آن اعتماد کرده و بر اساس آن برنامهریزی کند، نه اینکه فقط در حد حرف باقی بماند.
👈 متن کامل این گفتوگو را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
هادی موسوینیک اقتصاددان در گفت و گو با تجارت فردا میگوید:
🔺 تقریباً همه شواهد موجود در اقتصاد ایران، قرار گرفتن در شرایط رکود تورمی را تایید میکند. موثرترین عامل در این زمینه، شوک طرف عرضه بوده که هزینههای تولید را افزایش داده است: از یکسو محدودیت تجارت (اعم از صادرات و واردات) و از سوی دیگر جهش قیمت ارز در اثر تحریمها -به عنوان عاملی که با توجه به وابستگی ما به واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای، معمولاً در هزینههای تولید نقش تعیینکنندهای دارد- باعث شوک طرف عرضه شده است.
🔺 چرخه رکودی به این صورت شکل میگیرد: ابتدا شوک طرف عرضه وارد میشود؛ این شوک به رکود تورمی میانجامد؛ و با پایان شوک عرضه، تازه شوک طرف تقاضا آغاز میشود. بنابراین از سال 98 به بعد، اقتصاد ایران از طرف تقاضا با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. طرف تقاضای اقتصاد یا دولت است، یا خانوارها، یا تقاضای سرمایهگذاری یا تقاضای خارجی. وقتی درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند، قدرت خرید و در نتیجه تقاضای دولت کاهش پیدا میکند. سرمایهگذاری هم که تابعی از تولید است و وقتی تولید راکد باشد، سرمایهگذاری کاهش پیدا میکند. علاوه بر این، تیره بودن چشمانداز و مساله نااطمینانی هم مطرح است که به نظر من نسبت به دوره قبلی تحریمها، تشدید شده است. بنابراین سرمایهگذاری که بخشی از تقاضای کل را شکل میدهد، کاهشی خواهد بود. از سوی دیگر صادرات (تقاضای خارجی) به دلیل محدودیتهای تحریمی با مشکلاتی روبهرو است. هر چند در سال جاری به دلیل جهش ارزی مزیتهایی هم برای ما ایجاد شده، اما در مجموع، وضعیت صادرات سربهسر خواهد شد و نمیتوان انتظار رشدی در این بخش از تقاضا را داشت. آخرین بخش تقاضا، مصرف خانوارها یا همان مصرف خصوصی است که به نظر من افت قابل توجهی خواهد داشت.
🔺 تردیدی نیست که بخش نفت بیشترین تاثیر را از تحریمها خواهد پذیرفت. با توجه به اینکه عوامل تعیینکننده رکود در این دوره مشابه دوره قبل است، فکر میکنم تجربه سال 91 قابل تعمیم به سال 97 خواهد بود. بنا بر آن تجربه، پس از بخش نفت، دو بخش صنعت و ساختمان بیشتر در معرض رکود هستند و بعد از آن دو، بخش خدمات. اما بخش کشاورزی احتمالاً چندان از شرایط تحریمی متاثر نمیشود.
🔺 در دورههایی که با بیثباتی اقتصاد کلان مواجه هستیم، همه بخشهای اقتصاد دچار مشکل میشوند، اما تاثیرپذیری بنگاههای کوچک و متوسط بسیار بیشتر است. بسیاری از کسبوکارهای خرد همین الان هم یا تعطیل شدهاند، یا در شرف تعطیلیاند، یا دستکم بیثباتی اقتصاد کلان آنها را آزار میدهد. واحدهای تولیدی کوچک، هزینه سرمایه ثابت پایینی دارند، بنابراین ترجیح میدهند در اوضاع بیثبات، کسبوکار خود را جمع کنند، نه اینکه مثل بنگاههای بزرگ با استقراض یا طرق دیگر -به امید جبران در آینده- خود را حفظ کنند. و میدانیم که عمده اشتغال اقتصاد ایران در کسبوکارهای خرد ایجاد شده است. به همین دلیل، در شرایط رکود تورمی باید منتظر تبعات از دست رفتن بخشی از شغلهای موجود باشیم. اینجاست که بیمه بیکاری-هم از جنبه حمایت اجتماعی از بیکارشدگان و هم از جنبه تحریک تقاضا- اهمیت بسیاری پیدا میکند.
🔺 باید برای عوامل اقتصادی-از خود دولت گرفته تا مصرفکننده خصوصی و سرمایهگذار- یک چشمانداز مشخص کرد. شاید خیلی فرقی نداشته باشد که جهت این چشمانداز چه باشد، اما دستکم باید معلوم شود که قرار است در مسیر تعامل بینالمللی قرار بگیریم، یا در مسیر تقابل؟ یا در داخل قرار است شرایط را بدون اصلاحات ساختاری ادامه دهیم، یا با اصلاحات؟ البته پاسخ این سوالات باید آنقدر شفاف و مشخص باشد که فعال اقتصادی بتواند به آن اعتماد کرده و بر اساس آن برنامهریزی کند، نه اینکه فقط در حد حرف باقی بماند.
👈 متن کامل این گفتوگو را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
⚫️ آیا دوره اصولگرایی و اصلاحطلبی به سر آمده است؟
✍️محمد مهاجری روزنامهنگار اصولگرا:
▪️«اصلاحطلب، اصولگرا - دیگه تمومه ماجرا» هر چند ممکن است شعاری براندازانه تلقی شود، اما با برداشتی مهربانانهتر! میتواند گویای این واقعیت باشد که دستکم بخشی از جامعه از هر دو جناح سیاسی کشور دست شستهاند و برای آنها هیچ اثری قائل نیستند.
▪️تحزب در کشور ما مفهومی است که درباره آن حتی تعریف واحد وجود ندارد و در برگردان این مفهوم به زبان فارسی، کژتابی وجود دارد. اینکه یک مفهوم غربی -که مدعی پذیرش رای اکثریت است - چگونه با مفاهیم دینی و مقدس قابل جوش خوردن است، از دیرباز محل مناقشه بوده است. بهعلاوه، این نکته که پذیرش رای اکثریت - به عنوان اصل مهم تحزب - خودش نوعی دیکتاتوری و تحمیل عقیده اکثریت بر اقلیت است همچنان از موضوعات لاینحل در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان است. هرگاه حزب ما موفق به کسب قدرت میشود، حاکمیت اکثریت بر اقلیت را مانند وحی آسمانی میدانیم و در صورتی که شکست بخوریم، جناح پیروز را دیکتاتور مینامیم و با خدشه وارد کردن بر اندیشه و سلیقه او، تمرد از رای اکثریت را مشروع میدانیم. دستکم شخصاً بارها در چنین شرایطی تشبث به این عبارت قرآنی «اکثرهم لایعقلون» را شنیدهام. حال و روز هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب همین است. یعنی هیچکدام، دیگری را قبول ندارد.
▪️بیآنکه نیازی به اطلاعات پشت پرده باشد، ظواهر نشان میدهد که حال جناح اصلاح طلب چندان خوب نیست. مثلاً درباره شورای عالی اصلاحطلبان و اهداف و عملکرد و حوزه اختیاراتش حرف و حدیثهای زیادی هست که غالباً از اختلاف نظرهای جدی گواهی میدهد. جنگی که مدتی پیش در حزب اعتماد ملی مغلوبه شد و دودستگی پیشآمده کار را به جایی رساند که اصطلاح کودتا در آن مطرح شود، از بحرانهای جدی اصلاحطلبان به شمار میآید. دعواهایی که گفته میشود بر سر جنگ قدرت بین اسحاق جهانگیری و حزب اعتدال و توسعه پیش آمده، نشانه دیگری از بدحال بودن اصلاحطلبان است. از سوی دیگر برخی اصلاحطلبان برای رهایی از پرداخت هزینههای بیشتر، دست از حمایت دولت روحانی که با بحرانهای جدی اقتصادی مواجه است کشیدهاند. در همین حال هنوز بخشی از این جناح، خود را موظف به پشتیبانی از دولت میداند. موضع هر کدام که درست باشد، نمیتواند اختلاف اصلاحطلبان بر سر این موضوع کلیدی را از نظر دور کند.
▪️در بازار اصولگرایان هم آشفتگی تا بخواهی دیده میشود. تقریباً مرکزیت هیچیک از احزاب اصولگرا حتی چند ماه یکبار دور هم جمع نمیشوند. اگر هم جمع شوند حرف تازهای برای گفتن ندارند. چهرههای اصولگرا این روزها حضور فعالی در رسانهها دارند اما تنها چیزی که درباره آن حرف نمیزنند، حزبشان است! بیشتر همتشان مصروف بدگویی به دولت و برجام و FATF و شکوه از اوضاع اقتصادی و نیز حرفهای خالهزنکی است. بدتر اینکه اصولگرایان مهار خود را به دست افراطیون دادهاند و آنها هستند که به نمایندگی از جناح اصولگرا و وکالت از همه آحاد جامعه سخن میگویند. به واقع چون بخش تندرو این جناح از امکانات رسانهای زیاد و نیز حضور در برخی تریبونهای رسمی استفاده میکند، صدایش بلندتر شنیده میشود. در فاصله باقیمانده تا انتخابات مجلس یازدهم، اصولگرایان برخلاف دورههای قبل هنوز کار انتخابات را استارت نزدهاند. این یعنی اینکه جناح یادشده بعد از دوشکست انتخاباتی قبلی هنوز خودش را پیدا نکرده و با وجود اینکه نردبان پای دیوار ضعفهای دولت کنونی گذاشته و از پلهها بالا میرود، اما آنسوی دیوار، چیزی که به درد بخور باشد نمییابد. و نهایتاً اینکه فقدان آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی، اصولگرایان را یتیم کرده و نتوانستهاند رهبری افراد دیگری را بپذیرند. برخی از باسابقههای این جناح، نهتنها وجاهت کافی در جامعه ندارند که حتی اصولگرایان نمیتوانند بر سر آنها به وحدت برسند.
▪️آیا بدنه سیاسی جامعه میتواند به این دو جناح تکیه کند و امیدوار باشد که انتظارات اقتصادی و اجتماعیاش را برآورده کند؟ پاسخ به این سوال با آنچه گفته آمد «نه» است. اما آیا این جواب منفی، ما را به راهبردی امیدوارانه میرساند؟ پس چه باید کرد؟ جواب من به این سوال شاید موافقان زیادی نداشته باشد. پاسخم این ضربالمثل خودمان است: «باید سوخت و ساخت!»
👈 متن کامل این یادداشت را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
✍️محمد مهاجری روزنامهنگار اصولگرا:
▪️«اصلاحطلب، اصولگرا - دیگه تمومه ماجرا» هر چند ممکن است شعاری براندازانه تلقی شود، اما با برداشتی مهربانانهتر! میتواند گویای این واقعیت باشد که دستکم بخشی از جامعه از هر دو جناح سیاسی کشور دست شستهاند و برای آنها هیچ اثری قائل نیستند.
▪️تحزب در کشور ما مفهومی است که درباره آن حتی تعریف واحد وجود ندارد و در برگردان این مفهوم به زبان فارسی، کژتابی وجود دارد. اینکه یک مفهوم غربی -که مدعی پذیرش رای اکثریت است - چگونه با مفاهیم دینی و مقدس قابل جوش خوردن است، از دیرباز محل مناقشه بوده است. بهعلاوه، این نکته که پذیرش رای اکثریت - به عنوان اصل مهم تحزب - خودش نوعی دیکتاتوری و تحمیل عقیده اکثریت بر اقلیت است همچنان از موضوعات لاینحل در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان است. هرگاه حزب ما موفق به کسب قدرت میشود، حاکمیت اکثریت بر اقلیت را مانند وحی آسمانی میدانیم و در صورتی که شکست بخوریم، جناح پیروز را دیکتاتور مینامیم و با خدشه وارد کردن بر اندیشه و سلیقه او، تمرد از رای اکثریت را مشروع میدانیم. دستکم شخصاً بارها در چنین شرایطی تشبث به این عبارت قرآنی «اکثرهم لایعقلون» را شنیدهام. حال و روز هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب همین است. یعنی هیچکدام، دیگری را قبول ندارد.
▪️بیآنکه نیازی به اطلاعات پشت پرده باشد، ظواهر نشان میدهد که حال جناح اصلاح طلب چندان خوب نیست. مثلاً درباره شورای عالی اصلاحطلبان و اهداف و عملکرد و حوزه اختیاراتش حرف و حدیثهای زیادی هست که غالباً از اختلاف نظرهای جدی گواهی میدهد. جنگی که مدتی پیش در حزب اعتماد ملی مغلوبه شد و دودستگی پیشآمده کار را به جایی رساند که اصطلاح کودتا در آن مطرح شود، از بحرانهای جدی اصلاحطلبان به شمار میآید. دعواهایی که گفته میشود بر سر جنگ قدرت بین اسحاق جهانگیری و حزب اعتدال و توسعه پیش آمده، نشانه دیگری از بدحال بودن اصلاحطلبان است. از سوی دیگر برخی اصلاحطلبان برای رهایی از پرداخت هزینههای بیشتر، دست از حمایت دولت روحانی که با بحرانهای جدی اقتصادی مواجه است کشیدهاند. در همین حال هنوز بخشی از این جناح، خود را موظف به پشتیبانی از دولت میداند. موضع هر کدام که درست باشد، نمیتواند اختلاف اصلاحطلبان بر سر این موضوع کلیدی را از نظر دور کند.
▪️در بازار اصولگرایان هم آشفتگی تا بخواهی دیده میشود. تقریباً مرکزیت هیچیک از احزاب اصولگرا حتی چند ماه یکبار دور هم جمع نمیشوند. اگر هم جمع شوند حرف تازهای برای گفتن ندارند. چهرههای اصولگرا این روزها حضور فعالی در رسانهها دارند اما تنها چیزی که درباره آن حرف نمیزنند، حزبشان است! بیشتر همتشان مصروف بدگویی به دولت و برجام و FATF و شکوه از اوضاع اقتصادی و نیز حرفهای خالهزنکی است. بدتر اینکه اصولگرایان مهار خود را به دست افراطیون دادهاند و آنها هستند که به نمایندگی از جناح اصولگرا و وکالت از همه آحاد جامعه سخن میگویند. به واقع چون بخش تندرو این جناح از امکانات رسانهای زیاد و نیز حضور در برخی تریبونهای رسمی استفاده میکند، صدایش بلندتر شنیده میشود. در فاصله باقیمانده تا انتخابات مجلس یازدهم، اصولگرایان برخلاف دورههای قبل هنوز کار انتخابات را استارت نزدهاند. این یعنی اینکه جناح یادشده بعد از دوشکست انتخاباتی قبلی هنوز خودش را پیدا نکرده و با وجود اینکه نردبان پای دیوار ضعفهای دولت کنونی گذاشته و از پلهها بالا میرود، اما آنسوی دیوار، چیزی که به درد بخور باشد نمییابد. و نهایتاً اینکه فقدان آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی، اصولگرایان را یتیم کرده و نتوانستهاند رهبری افراد دیگری را بپذیرند. برخی از باسابقههای این جناح، نهتنها وجاهت کافی در جامعه ندارند که حتی اصولگرایان نمیتوانند بر سر آنها به وحدت برسند.
▪️آیا بدنه سیاسی جامعه میتواند به این دو جناح تکیه کند و امیدوار باشد که انتظارات اقتصادی و اجتماعیاش را برآورده کند؟ پاسخ به این سوال با آنچه گفته آمد «نه» است. اما آیا این جواب منفی، ما را به راهبردی امیدوارانه میرساند؟ پس چه باید کرد؟ جواب من به این سوال شاید موافقان زیادی نداشته باشد. پاسخم این ضربالمثل خودمان است: «باید سوخت و ساخت!»
👈 متن کامل این یادداشت را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
تله مقایسه اجتماعی
«نردبان شکسته» عنوان کتابی است که یک محقق روانشناسی به نام« کیث پِین» آن را نوشته است.
او در کتابش یک نردبان 10 پلهای به دیوار ذهن ما تکیه داده و خواسته بسته به احساس و ادراکی که از وضعیت خود داریم، روی یکی از پلهها بایستیم. پلهای که خود را روی آن تصور کنیم،جایگاه ذهنی ما را مشخص میکند و نشان میدهد چقدر از جایگاهی که در جامعه داریم راضی هستیم.
تصور کنید کسانی که در بالاترین پله این نردبان قرار دارند، مرفهترین افراد هستند و افرادی که پایین این نردبان قرار دارند هم بدترین وضعیت رفاهی را دارند.
نردبانی که نویسنده در ذهن خواننده بر پا کرده اسمش نردبان وضعیت است و کمک میکند تا افراد موقعیت اجتماعی ذهنی خود را بسنجند. شما باید باید بتوانید با توجه به درآمد، سطح تحصیلات،شغل و جایگاهی که در جامعه دارید، موقعیت خود را در نردبان وضعیت پیشبینی کنید و از آن بالا بروید.
به اعتقاد نویسنده کتاب، درست است که به طور میانگین، افراد با درآمد بیشتر، تحصیلات بالاتر و شغل بهتر، خودشان را در پلههای بالای نردبان قرار میدهند، اما نتیجه لزوما به واقعیت نزدیک نیست.
ارتباط کم میان مولفههای سنتی وضعیت زندگی و درک ذهنی افراد از موقعیتشان، به این معناست که افراد زیادی وجود دارند که در دنیای واقعی به لحاظ استانداردهای عینی (درآمد، تحصیلات و شغل خوب) در وضعیت مناسبی قرار دارند، اما با این حال خودشان را روی پلههای پایینی نردبان وضعیت تصور میکنند. به همین شکل، افراد زیادی هستند که به لحاظ وضعیت عینی، ضعیف هستند، اما خودشان را در بالای نردبان قرار میدهند.
هرچند یکی از دلایلی که باعث میشود افراد احساس کنند فقیر هستند، این است که واقعاً فقیر باشند اما بر اساس یافته کیث پِین اگر فردی خود را روی پلههای پایینی نردبان تصور کند، در سالهای آتی از افسردگی، اضطراب و درد مزمن زجر خواهد کشید. معنی اش این است که اگر شما در ذهینت خود«احساس» کنید که فقیر هستید، قطعا بیشتر از سطح واقعی درآمدی که دارید احساس فقر خواهید داشت.به این ترتیب کیث پیین نتیجه میگیرد که احساس فقیر بودن به اندازه خود فقر درد آور است.
از اینجا به بعد بحث شکل تازهای پیدا میکند. چون همه افرادی که از نردبان ذهنی بالا رفته اند از درآمدی که دارند مطلع هستند، اما فقط تعداد کمی از آنها میدانند که به اندازه کافی درآمد دارند یا خیر. زیرا تنها راه ممکن برای تعیین اینکه بدانند درآمدشان چقدر کفایت دارد، مقایسه وضعیت خود با دیگران است ؛ کاری که در جامعه ایرانی همواره رایج بوده و این روزها شبکههای اجتماعی آن را تشدید کردهاند.
وقتی همکارمان خانه بزرگتری میخرد واکنش مان چیست؟ یا وقتی یکی از دوستانمان ماشین میخرد درباره او چه میگوییم؟
زمانی که همسایه ماشین جدیدی میخرد معمولاً به خودمان نمیگوییم او یک بنز دارد و من هم به یک ماشین مثل بنز نیاز دارم . ممکن است به خودمان بگوییم که درآمد خوب همسایهمان ربطی به ما ندارد. یا اینکه او به خاطر سختکوشیاش لایق داشتن چنین خانه و ماشینی است. اما با این حال، دفعه بعد که بخواهیم سوار ماشین خود شویم، بیشتر از گذشته متوجه قدیمی بودن ماشین خود میشویم.
این همان مقایسه اجتماعی است که جامعه ما به شدت گرفتارش شده است. مقایسه اجتماعی پدیدهای است که به عقیده کیث پین همواره رخ میدهد اما شیوع بسیار سریع شبکههای اجتماعی در ایران این مقایسه را تبدیل به یک معضل اجتماعی کرده است.
تله مقایسه اجتماعی فقط مسئلهای مختص كشور ما نیست و احتمالا بسیاری از كشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبانند. اما بالا بودن سهم جوانان در جمعیت، بالا بودن نرخ بیكاری جوانان، وجود ٤٠ میلیون حساب تلگرام فعال ، سیاست زدگی فضای اجتماعی و ضعف حکمرانی و فضای تصمیمگیری، عواملی هستند كه وضعیت ایران را در مورد این معضل بزرگ خاص می كنند.
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
«نردبان شکسته» عنوان کتابی است که یک محقق روانشناسی به نام« کیث پِین» آن را نوشته است.
او در کتابش یک نردبان 10 پلهای به دیوار ذهن ما تکیه داده و خواسته بسته به احساس و ادراکی که از وضعیت خود داریم، روی یکی از پلهها بایستیم. پلهای که خود را روی آن تصور کنیم،جایگاه ذهنی ما را مشخص میکند و نشان میدهد چقدر از جایگاهی که در جامعه داریم راضی هستیم.
تصور کنید کسانی که در بالاترین پله این نردبان قرار دارند، مرفهترین افراد هستند و افرادی که پایین این نردبان قرار دارند هم بدترین وضعیت رفاهی را دارند.
نردبانی که نویسنده در ذهن خواننده بر پا کرده اسمش نردبان وضعیت است و کمک میکند تا افراد موقعیت اجتماعی ذهنی خود را بسنجند. شما باید باید بتوانید با توجه به درآمد، سطح تحصیلات،شغل و جایگاهی که در جامعه دارید، موقعیت خود را در نردبان وضعیت پیشبینی کنید و از آن بالا بروید.
به اعتقاد نویسنده کتاب، درست است که به طور میانگین، افراد با درآمد بیشتر، تحصیلات بالاتر و شغل بهتر، خودشان را در پلههای بالای نردبان قرار میدهند، اما نتیجه لزوما به واقعیت نزدیک نیست.
ارتباط کم میان مولفههای سنتی وضعیت زندگی و درک ذهنی افراد از موقعیتشان، به این معناست که افراد زیادی وجود دارند که در دنیای واقعی به لحاظ استانداردهای عینی (درآمد، تحصیلات و شغل خوب) در وضعیت مناسبی قرار دارند، اما با این حال خودشان را روی پلههای پایینی نردبان وضعیت تصور میکنند. به همین شکل، افراد زیادی هستند که به لحاظ وضعیت عینی، ضعیف هستند، اما خودشان را در بالای نردبان قرار میدهند.
هرچند یکی از دلایلی که باعث میشود افراد احساس کنند فقیر هستند، این است که واقعاً فقیر باشند اما بر اساس یافته کیث پِین اگر فردی خود را روی پلههای پایینی نردبان تصور کند، در سالهای آتی از افسردگی، اضطراب و درد مزمن زجر خواهد کشید. معنی اش این است که اگر شما در ذهینت خود«احساس» کنید که فقیر هستید، قطعا بیشتر از سطح واقعی درآمدی که دارید احساس فقر خواهید داشت.به این ترتیب کیث پیین نتیجه میگیرد که احساس فقیر بودن به اندازه خود فقر درد آور است.
از اینجا به بعد بحث شکل تازهای پیدا میکند. چون همه افرادی که از نردبان ذهنی بالا رفته اند از درآمدی که دارند مطلع هستند، اما فقط تعداد کمی از آنها میدانند که به اندازه کافی درآمد دارند یا خیر. زیرا تنها راه ممکن برای تعیین اینکه بدانند درآمدشان چقدر کفایت دارد، مقایسه وضعیت خود با دیگران است ؛ کاری که در جامعه ایرانی همواره رایج بوده و این روزها شبکههای اجتماعی آن را تشدید کردهاند.
وقتی همکارمان خانه بزرگتری میخرد واکنش مان چیست؟ یا وقتی یکی از دوستانمان ماشین میخرد درباره او چه میگوییم؟
زمانی که همسایه ماشین جدیدی میخرد معمولاً به خودمان نمیگوییم او یک بنز دارد و من هم به یک ماشین مثل بنز نیاز دارم . ممکن است به خودمان بگوییم که درآمد خوب همسایهمان ربطی به ما ندارد. یا اینکه او به خاطر سختکوشیاش لایق داشتن چنین خانه و ماشینی است. اما با این حال، دفعه بعد که بخواهیم سوار ماشین خود شویم، بیشتر از گذشته متوجه قدیمی بودن ماشین خود میشویم.
این همان مقایسه اجتماعی است که جامعه ما به شدت گرفتارش شده است. مقایسه اجتماعی پدیدهای است که به عقیده کیث پین همواره رخ میدهد اما شیوع بسیار سریع شبکههای اجتماعی در ایران این مقایسه را تبدیل به یک معضل اجتماعی کرده است.
تله مقایسه اجتماعی فقط مسئلهای مختص كشور ما نیست و احتمالا بسیاری از كشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبانند. اما بالا بودن سهم جوانان در جمعیت، بالا بودن نرخ بیكاری جوانان، وجود ٤٠ میلیون حساب تلگرام فعال ، سیاست زدگی فضای اجتماعی و ضعف حکمرانی و فضای تصمیمگیری، عواملی هستند كه وضعیت ایران را در مورد این معضل بزرگ خاص می كنند.
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Forwarded from ✍️ محسن جلالپور
the broken ladder.pdf
13.4 MB
کتاب «نردبان شکسته» با ارائه یک بحث جدید در حوزه روانشناسی اقتصادی پیامدهای روانی و اجتماعی نابرابری را مطرح کرده است.
نابرابری وقتی ظاهر میشود که افراد جامعه میل به رفاه و پیشرفت دارند و حاضرند راههای مختلفی را برای رسیدن به آن طی کنند اما همه از یک نردبان استفاده نمیکنند.
برای بسیاری از گروههای اجتماعی نردبان شکسته است؛ برای برخی نردبان پلههای کوتاهتری دارد، و هر کسی حق ندارد از پلههای آن بالا رود و تنها گروه خاصی حق استفاده از آن را دارند؛ برخی نردبانها هم پلههای بلندتری دارند. به عبارت دیگر، فرصتها برای جامعه برابر نیست، از اینرو عدهای با استفاده از سیاستهای رانتپرورانه از نردبان اجتماعی سریع بالا میروند.
تحقیقی که در کتاب نردبان شکسته منعکس شده است بحث مهم دیگری را هم پیش میکشد. پدیده «طرد اجتماعی» نیز با توجه به جمعیت رو به فزونی حاشیهنشینان در ایران قابل رویت است.
بخشهایی از کتاب را در فایل ضمیمه مطالعه کنید.
منبع: هفته نامه تجارت فردا- شماره 232
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
نابرابری وقتی ظاهر میشود که افراد جامعه میل به رفاه و پیشرفت دارند و حاضرند راههای مختلفی را برای رسیدن به آن طی کنند اما همه از یک نردبان استفاده نمیکنند.
برای بسیاری از گروههای اجتماعی نردبان شکسته است؛ برای برخی نردبان پلههای کوتاهتری دارد، و هر کسی حق ندارد از پلههای آن بالا رود و تنها گروه خاصی حق استفاده از آن را دارند؛ برخی نردبانها هم پلههای بلندتری دارند. به عبارت دیگر، فرصتها برای جامعه برابر نیست، از اینرو عدهای با استفاده از سیاستهای رانتپرورانه از نردبان اجتماعی سریع بالا میروند.
تحقیقی که در کتاب نردبان شکسته منعکس شده است بحث مهم دیگری را هم پیش میکشد. پدیده «طرد اجتماعی» نیز با توجه به جمعیت رو به فزونی حاشیهنشینان در ایران قابل رویت است.
بخشهایی از کتاب را در فایل ضمیمه مطالعه کنید.
منبع: هفته نامه تجارت فردا- شماره 232
☑️ محسن جلالپور
@mohsenjalalpour
Forwarded from روزنامه دنیای اقتصاد
🔴 تغییرات نرخ ارز و تورم؛
سرمقاله ای از دکتر موسی غنینژاد
✍️ برای کسانی که افزایش نرخ ارز را علت تورم میدانند طبیعتا این پرسش مطرح میشود که چرا بهرغم کاهش نرخ ارز سطح عمومی قیمتها همچنان روند افزایشی دارد و پایین نمیآید.
✍️ این افراد دچار اشتباه مهلکی هستند که در گذشته و حال منشأ بسیاری از سیاستگذاریهای نادرست و زیانبار بوده است.
✍️ علت تورم، سیاستگذاریهای انبساطی پولی و مالی نادرست و نامتناسب با توان واقعی اقتصادی است. افزایش سطح عمومی قیمتها یا تورم پدیدهای پولی است و هیچ ربطی به گرانفروشی تجار، کاسبان و فروشندگان ندارد.
✍️ علت اینکه در ایران برای بخش مهمی از افکار عمومی و دولتمردان این شبهه پیش آمده که افزایش سطح عمومی قیمتها ریشه در تغییرات نرخ ارز دارد این است که دولت در ایران، دارنده و فروشنده بیشترین منابع ارزی در اقتصاد ملی است.
✍️ آنچه دولت کنونی در فروردین ماه سال جاری انجام داد موجب شد نرخ بازار غیررسمی یا آزاد دچار تلاطم ناموجه و بسیار بیشتری شود. همین امر باعث شد بازار کالاهای وارداتی و به تبع آن سایر کالاها نیز دچار تلاطم و آشوب شود.
✍️ میتوان انتظار داشت که قیمت برخی کالاهای وارداتی یا وابسته به واردات که جهش نامتناسبی به دلیل شرایط متلاطم و آشوبزده پیدا کرده بود بهتدریج کاهش یابد؛ اما انتظار کاهش سطح عمومی قیمتها به صرف کاهش نسبی نرخ ارز، در وضعیت کنونی که هنوز پتانسیل تورمی ناشی از افزایش نقدینگی وجود دارد، انتظار معقولی نیست.
✍️ مسوولان دولتی و حکومتی به جای دادن آدرس غلط در خصوص تورم بهتر است تلاش کنند ریشههای واقعی آن یعنی افزایش بیرویه نقدینگی را بخشکانند.
✍️ افزایش نرخ ارز خود یکی از نتایج فرآیند تورمی بود نه علت آن؛ و عقبنشینی کنونی آن نسبت به نقطه اوج خود نتیجه اصلاح رویکرد دولت به مساله و باز کردن مسیر برای عملکرد ساز و کار بازار است.
✍️ بالا رفتن نرخ ارز علت افزایش تورم نبود، از این رو با پایین آمدن آن هم نباید انتظار داشت مشکل تورم حل شود.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3479074
سرمقاله ای از دکتر موسی غنینژاد
✍️ برای کسانی که افزایش نرخ ارز را علت تورم میدانند طبیعتا این پرسش مطرح میشود که چرا بهرغم کاهش نرخ ارز سطح عمومی قیمتها همچنان روند افزایشی دارد و پایین نمیآید.
✍️ این افراد دچار اشتباه مهلکی هستند که در گذشته و حال منشأ بسیاری از سیاستگذاریهای نادرست و زیانبار بوده است.
✍️ علت تورم، سیاستگذاریهای انبساطی پولی و مالی نادرست و نامتناسب با توان واقعی اقتصادی است. افزایش سطح عمومی قیمتها یا تورم پدیدهای پولی است و هیچ ربطی به گرانفروشی تجار، کاسبان و فروشندگان ندارد.
✍️ علت اینکه در ایران برای بخش مهمی از افکار عمومی و دولتمردان این شبهه پیش آمده که افزایش سطح عمومی قیمتها ریشه در تغییرات نرخ ارز دارد این است که دولت در ایران، دارنده و فروشنده بیشترین منابع ارزی در اقتصاد ملی است.
✍️ آنچه دولت کنونی در فروردین ماه سال جاری انجام داد موجب شد نرخ بازار غیررسمی یا آزاد دچار تلاطم ناموجه و بسیار بیشتری شود. همین امر باعث شد بازار کالاهای وارداتی و به تبع آن سایر کالاها نیز دچار تلاطم و آشوب شود.
✍️ میتوان انتظار داشت که قیمت برخی کالاهای وارداتی یا وابسته به واردات که جهش نامتناسبی به دلیل شرایط متلاطم و آشوبزده پیدا کرده بود بهتدریج کاهش یابد؛ اما انتظار کاهش سطح عمومی قیمتها به صرف کاهش نسبی نرخ ارز، در وضعیت کنونی که هنوز پتانسیل تورمی ناشی از افزایش نقدینگی وجود دارد، انتظار معقولی نیست.
✍️ مسوولان دولتی و حکومتی به جای دادن آدرس غلط در خصوص تورم بهتر است تلاش کنند ریشههای واقعی آن یعنی افزایش بیرویه نقدینگی را بخشکانند.
✍️ افزایش نرخ ارز خود یکی از نتایج فرآیند تورمی بود نه علت آن؛ و عقبنشینی کنونی آن نسبت به نقطه اوج خود نتیجه اصلاح رویکرد دولت به مساله و باز کردن مسیر برای عملکرد ساز و کار بازار است.
✍️ بالا رفتن نرخ ارز علت افزایش تورم نبود، از این رو با پایین آمدن آن هم نباید انتظار داشت مشکل تورم حل شود.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3479074
🔴غلبه مستند بر هژمونی ضدسرمایهدار
علیاصغر سعیدی جامعهشناس در گفت و گو با تجارت فردا پیرامون سینمای مستند و اقتصاد میگوید:
🔺25 سال پیش که دانشجوی دکترا بودم وقتی میخواستم در مورد کارآفرینان اطلاعاتی به دست بیاورم، با کمال تعجب متوجه شدم که در مورد شرح حال افراد کارآفرین و صاحبان صنایع و تجار هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. من تولید این محتوا را بیشتر در خدمت بخش مدیریت میدیدم. چون این نوع خاطرات به مدیران جوان در این حوزه کمک میکرد. بعدها این خلأ را با نوشتن کتابهایی از شرح حال اهالی کسبوکار پر کردم. چیزی که در حین این تحقیقات توجه من را جلب کرد مستندهای اقتصادی از شرکتهای مختلف بود. این مستندها در برنامههای تلویزیون و سینما جایگاه خاصی دارند اما در کشور ما متاسفانه حتی خاطرات و شرح حال فعالان اقتصادی جایگاهی نداشته اگرچه شرح حال فعالان سیاسی و فرهنگی عمدتاً مورد توجه بوده است.
🔺 فیلم «پیکان» ساخته کامران شیردل را که سال 1349 تولید شده است، نگاه کنید. فیلم مستند پیکان درباره خط تولید اتومبیل پیکان در کارخانه ایران ناسیونال سابق است. این فیلم نمونه خوبی از مستندهای صنعتی است. در این فیلم شیردل، بدون استفاده از نریشن و تنها با ترکیب تصویر و موسیقی (سمفونی «دنیای نو» اثر دور ژاک)، خط تولید اتومبیل پیکان را به تصویر کشیده است. داستان تولید این فیلم خیلی جالب است. کامران شیردل وقتی قرار است فیلمی بسازد، آقایان خیامی اصرار میکنند آن چیزی را که ما میگوییم شما بسازید ولی شیردل قبول نمیکند. چون ایشان کارگردان مطرحی بوده است آقایان خیامی حاضر میشوند هرچه خود کارگردان میخواهد بسازد و در نهایت سفارشدهندهها اگر دوست داشتند کار را انتخاب کنند که نمایش داده شود یا نمایش داده نشود و هزینههای کارگردان را هم پرداخت کنند. فیلم ساخته شد. اگر کسی میخواهد جواب کسی را بدهد که کارخانه ایران ناسیونال مونتاژ نبود و آنطور که جعفر اخوان کارخانه جیپ را ساخت، باید این فیلم را ببینید که در هر مرحله از تولید چه اتفاقاتی میافتد. فیلم بسیار موفقی بود و سفارشدهندهها در نهایت راضی بودند. این فیلم تصویر واقعی از تولید کارخانه ایرانناسیونال (خودرو) آن زمان بود.
🔺 من فکر میکنم در جامعه ما بازنمایی یا اعتراف یا نقل روایت بسیار گسترده شده است و البته به شکلهای مختلف استفاده میشود. امروزه سلفی گرفتن مد شده است. باید گفت این «خود» است که اهمیت پیدا کرده است. توجه به «من فاعلی» دارد برجسته میشود. مثلاً آن چیزی که «من» لذت میبرم و دوست دارم اهمیت دارد. روایت و شرح حال یکی از زمینههای رشد این نوع فیلمها بوده است. البته در نظر بگیریم که اقتصاد نقش مهمی در زندگی ما و جامعه داشته و بیشتر از جهت تاثیر اقتصاد در رشد نابرابری اجتماعی، باید مورد توجه قرار بگیرد. بخشهای مختلفی در جامعه متاثر از فضای اقتصاد هستند. هنرمندان و سینماگران به مثابه افرادی هستند که سرمایه فرهنگی بالایی دارند. ما با گروههای مختلف نخبه و علاقهمندان مختلفی در حوزه هنر روبهرو هستیم که جوانان تحصیلکرده و متخصصی هستند و نسبت به گذشته آگاهی بیشتر و سطح تحصیلی بالاتری دارند و این سرمایه فرهنگی هنوز تبدیل به سرمایه اقتصادی نشده است و این افراد از منظر اقتصاد حتی نوعی کمبود را احساس میکنند.
🔺 بخشی از هنرمندان و روشنفکران دچار نوعی تغییر علاقه شدهاند. ضمن اینکه آن گفتمان مسلط علیه اقتصاد و فعالان تجار و صنایع، به شدت گذشته نیست. در نظر بگیرید فیلمسازی مثل ابراهیم گلستان حتماً در مورد یک فیلم برای اینکه توجیهاتی داشته باشد انتقاداتی هم درون آن فیلم انجام میدادند. فیلمی که درباره تاریخ مس سرچشمه ساختند فیلم بسیار خوبی است و نقل هم شده که آقای گلستان استودیویی داشته که افراد مختلف در میان مقامات به او سفارش تولید فیلم میدادند. در میان روشنفکران منتقد این وضعیت وجود داشته است و البته نوعی هژمونی علیه سرمایهداران وجود داشته که بسیاری از فیلمسازان سراغ تجار و صنعتپیشهها نمیرفتهاند. ولی مساله دیگری که میتوان از آن نام برد این است که اطلاعاتی در این زمینه هم وجود نداشت.
👈 متن کامل این گفتوگو را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda
علیاصغر سعیدی جامعهشناس در گفت و گو با تجارت فردا پیرامون سینمای مستند و اقتصاد میگوید:
🔺25 سال پیش که دانشجوی دکترا بودم وقتی میخواستم در مورد کارآفرینان اطلاعاتی به دست بیاورم، با کمال تعجب متوجه شدم که در مورد شرح حال افراد کارآفرین و صاحبان صنایع و تجار هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. من تولید این محتوا را بیشتر در خدمت بخش مدیریت میدیدم. چون این نوع خاطرات به مدیران جوان در این حوزه کمک میکرد. بعدها این خلأ را با نوشتن کتابهایی از شرح حال اهالی کسبوکار پر کردم. چیزی که در حین این تحقیقات توجه من را جلب کرد مستندهای اقتصادی از شرکتهای مختلف بود. این مستندها در برنامههای تلویزیون و سینما جایگاه خاصی دارند اما در کشور ما متاسفانه حتی خاطرات و شرح حال فعالان اقتصادی جایگاهی نداشته اگرچه شرح حال فعالان سیاسی و فرهنگی عمدتاً مورد توجه بوده است.
🔺 فیلم «پیکان» ساخته کامران شیردل را که سال 1349 تولید شده است، نگاه کنید. فیلم مستند پیکان درباره خط تولید اتومبیل پیکان در کارخانه ایران ناسیونال سابق است. این فیلم نمونه خوبی از مستندهای صنعتی است. در این فیلم شیردل، بدون استفاده از نریشن و تنها با ترکیب تصویر و موسیقی (سمفونی «دنیای نو» اثر دور ژاک)، خط تولید اتومبیل پیکان را به تصویر کشیده است. داستان تولید این فیلم خیلی جالب است. کامران شیردل وقتی قرار است فیلمی بسازد، آقایان خیامی اصرار میکنند آن چیزی را که ما میگوییم شما بسازید ولی شیردل قبول نمیکند. چون ایشان کارگردان مطرحی بوده است آقایان خیامی حاضر میشوند هرچه خود کارگردان میخواهد بسازد و در نهایت سفارشدهندهها اگر دوست داشتند کار را انتخاب کنند که نمایش داده شود یا نمایش داده نشود و هزینههای کارگردان را هم پرداخت کنند. فیلم ساخته شد. اگر کسی میخواهد جواب کسی را بدهد که کارخانه ایران ناسیونال مونتاژ نبود و آنطور که جعفر اخوان کارخانه جیپ را ساخت، باید این فیلم را ببینید که در هر مرحله از تولید چه اتفاقاتی میافتد. فیلم بسیار موفقی بود و سفارشدهندهها در نهایت راضی بودند. این فیلم تصویر واقعی از تولید کارخانه ایرانناسیونال (خودرو) آن زمان بود.
🔺 من فکر میکنم در جامعه ما بازنمایی یا اعتراف یا نقل روایت بسیار گسترده شده است و البته به شکلهای مختلف استفاده میشود. امروزه سلفی گرفتن مد شده است. باید گفت این «خود» است که اهمیت پیدا کرده است. توجه به «من فاعلی» دارد برجسته میشود. مثلاً آن چیزی که «من» لذت میبرم و دوست دارم اهمیت دارد. روایت و شرح حال یکی از زمینههای رشد این نوع فیلمها بوده است. البته در نظر بگیریم که اقتصاد نقش مهمی در زندگی ما و جامعه داشته و بیشتر از جهت تاثیر اقتصاد در رشد نابرابری اجتماعی، باید مورد توجه قرار بگیرد. بخشهای مختلفی در جامعه متاثر از فضای اقتصاد هستند. هنرمندان و سینماگران به مثابه افرادی هستند که سرمایه فرهنگی بالایی دارند. ما با گروههای مختلف نخبه و علاقهمندان مختلفی در حوزه هنر روبهرو هستیم که جوانان تحصیلکرده و متخصصی هستند و نسبت به گذشته آگاهی بیشتر و سطح تحصیلی بالاتری دارند و این سرمایه فرهنگی هنوز تبدیل به سرمایه اقتصادی نشده است و این افراد از منظر اقتصاد حتی نوعی کمبود را احساس میکنند.
🔺 بخشی از هنرمندان و روشنفکران دچار نوعی تغییر علاقه شدهاند. ضمن اینکه آن گفتمان مسلط علیه اقتصاد و فعالان تجار و صنایع، به شدت گذشته نیست. در نظر بگیرید فیلمسازی مثل ابراهیم گلستان حتماً در مورد یک فیلم برای اینکه توجیهاتی داشته باشد انتقاداتی هم درون آن فیلم انجام میدادند. فیلمی که درباره تاریخ مس سرچشمه ساختند فیلم بسیار خوبی است و نقل هم شده که آقای گلستان استودیویی داشته که افراد مختلف در میان مقامات به او سفارش تولید فیلم میدادند. در میان روشنفکران منتقد این وضعیت وجود داشته است و البته نوعی هژمونی علیه سرمایهداران وجود داشته که بسیاری از فیلمسازان سراغ تجار و صنعتپیشهها نمیرفتهاند. ولی مساله دیگری که میتوان از آن نام برد این است که اطلاعاتی در این زمینه هم وجود نداشت.
👈 متن کامل این گفتوگو را در شماره 299 هفتهنامه تجارتفردا مطالعه کنید.
@tejaratefarda