🔴 #روایت_فتنه /هماهنگی فتنه گران و تحریم گران
🔺این روزها در فضای مجازی، کاربران با هشتگ #روایت_فتنه، آنچه را از فتنه ۸۸ دیده و شنیده اند، بیان می کنند. مناسب ترین چیزی که من برای روایت از فتنه مناسب حال دیدم، این بود؛
◀️به این چند خبر، خوب توجه کنید :
⛔️سالمون، خبرنگار امور ایران در روزنامه والاستریت ژورنال 20 نوامبر 2009 طی گزارشی مینویسد: «طی بازدید مخملباف از واشنگتن، آقای مخملباف که سخنگوی کاندیدای ریاست جمهوری ایران میرحسین موسوی است به اوباما پیام داده است پشتیبانی علنی خود را برای نیروهای دموکراتیک در ایران افزایش داده و به فشارهای مالی بیفزاید. آقای محسن مخملباف اعلام کرده است جنبش سبز ایران از تحریمهای اقتصادی هدفمند پشتیبانی میکند. ما به تحریمهای اقتصادی که فشار را بر ایران زیادتر میکند محتاجیم.»
⛔️«نیک آهنگ کوثر»، کاریکاتوریست نشریات زنجیرهای اصلاحات یک فایل ویدئویی از مکالمه خود با مهدی هاشمی رفسنجانی در سال 88 منتشر کرد و در این باره گفت: «من و مهدی هاشمی بارها با هم در تماس بودهایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم، از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران، کسانی را در امریکا ببینم. میخواست بداند در واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان، تحریمهای سنگینتری را علیه مردم ایران تحمیل کرد. این برای من مساله عجیبی بود که مهدی هاشمی، پدر و خانوادهاش در ایران باشد و بخواهد این بحث تحریم را از طریق امریکاییها پیگیری کند. البته با آدمهای مختلفی نیزدر این زمینه صحبت کرده بود.»
⛔️«مایکل لدین»، عضو ارشد نومحافظه کاران امریکایی و مسئول پرونده سیاست داخلی ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD) در واشینگتن، روز 20 مرداد 1388 در سایت «فوربس»، نامهای منتشر کرد که گفت نامه سران جریان معترض در ایران به هیلاری کلینتون است. لدین می گوید این نامه به واسطه یکی از دوستان «چاک شومر»، سناتور آمریکایی که در «وال استریت» کار می کرده و با طرفهای ایرانی مرتبط بوده، به واشنگتن فرستاده شده است که در آن، میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواستار اعمال تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران از سوی آمریکا شده بودند.
این نامه در پاسخ به دو سوال طرف امریکایی نوشته شده که از جریان فتنه خواسته بودند روشن کند دقیقا برای دفاع از فتنه 88 چه باید بکنند و چه نباید بکنند.
⛔️در آبان ماه ۸۸ میرحسین موسوی بیانیه شماره ۱۴ خود را منتشر کرد و مقاومت تیم هسته ای مقابل ایالات متحده را «عقب نشینی از حقوق ملت عنوان کرد»!
این بیانیه را باراک اوباما تکمیل کرد و گفت: «به نظر نمیرسد ایران از نظر سیاسی آنقدر وضع ثابتی داشته باشد که بتوانند درباره مساله هستهای تصمیمهای سریع اتخاذ کنند. از سوی دیگر، اوضاع داخلی ایران موجب پیچیدهتر شدن تلاشها برای رسیدن به توافق میان ایران و قدرتهای جهان سر مساله سوخت اتمی شده است»!
و سپس سنای آمریکا رسما از «اعمال تحریمهای جدید» برای حمایت از «آزادی شهروندان ایرانی» سخن گفت.
🔻و اینگونه بود که فتنه ۸۸،سرآغاز تحریم های بی سابقه و به زعم اوباما تحریم های فلج کننده علیه ملت ایران شد!
#رها_عبداللهی
🔺این روزها در فضای مجازی، کاربران با هشتگ #روایت_فتنه، آنچه را از فتنه ۸۸ دیده و شنیده اند، بیان می کنند. مناسب ترین چیزی که من برای روایت از فتنه مناسب حال دیدم، این بود؛
◀️به این چند خبر، خوب توجه کنید :
⛔️سالمون، خبرنگار امور ایران در روزنامه والاستریت ژورنال 20 نوامبر 2009 طی گزارشی مینویسد: «طی بازدید مخملباف از واشنگتن، آقای مخملباف که سخنگوی کاندیدای ریاست جمهوری ایران میرحسین موسوی است به اوباما پیام داده است پشتیبانی علنی خود را برای نیروهای دموکراتیک در ایران افزایش داده و به فشارهای مالی بیفزاید. آقای محسن مخملباف اعلام کرده است جنبش سبز ایران از تحریمهای اقتصادی هدفمند پشتیبانی میکند. ما به تحریمهای اقتصادی که فشار را بر ایران زیادتر میکند محتاجیم.»
⛔️«نیک آهنگ کوثر»، کاریکاتوریست نشریات زنجیرهای اصلاحات یک فایل ویدئویی از مکالمه خود با مهدی هاشمی رفسنجانی در سال 88 منتشر کرد و در این باره گفت: «من و مهدی هاشمی بارها با هم در تماس بودهایم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم، از من خواست تا راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران، کسانی را در امریکا ببینم. میخواست بداند در واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان، تحریمهای سنگینتری را علیه مردم ایران تحمیل کرد. این برای من مساله عجیبی بود که مهدی هاشمی، پدر و خانوادهاش در ایران باشد و بخواهد این بحث تحریم را از طریق امریکاییها پیگیری کند. البته با آدمهای مختلفی نیزدر این زمینه صحبت کرده بود.»
⛔️«مایکل لدین»، عضو ارشد نومحافظه کاران امریکایی و مسئول پرونده سیاست داخلی ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD) در واشینگتن، روز 20 مرداد 1388 در سایت «فوربس»، نامهای منتشر کرد که گفت نامه سران جریان معترض در ایران به هیلاری کلینتون است. لدین می گوید این نامه به واسطه یکی از دوستان «چاک شومر»، سناتور آمریکایی که در «وال استریت» کار می کرده و با طرفهای ایرانی مرتبط بوده، به واشنگتن فرستاده شده است که در آن، میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواستار اعمال تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران از سوی آمریکا شده بودند.
این نامه در پاسخ به دو سوال طرف امریکایی نوشته شده که از جریان فتنه خواسته بودند روشن کند دقیقا برای دفاع از فتنه 88 چه باید بکنند و چه نباید بکنند.
⛔️در آبان ماه ۸۸ میرحسین موسوی بیانیه شماره ۱۴ خود را منتشر کرد و مقاومت تیم هسته ای مقابل ایالات متحده را «عقب نشینی از حقوق ملت عنوان کرد»!
این بیانیه را باراک اوباما تکمیل کرد و گفت: «به نظر نمیرسد ایران از نظر سیاسی آنقدر وضع ثابتی داشته باشد که بتوانند درباره مساله هستهای تصمیمهای سریع اتخاذ کنند. از سوی دیگر، اوضاع داخلی ایران موجب پیچیدهتر شدن تلاشها برای رسیدن به توافق میان ایران و قدرتهای جهان سر مساله سوخت اتمی شده است»!
و سپس سنای آمریکا رسما از «اعمال تحریمهای جدید» برای حمایت از «آزادی شهروندان ایرانی» سخن گفت.
🔻و اینگونه بود که فتنه ۸۸،سرآغاز تحریم های بی سابقه و به زعم اوباما تحریم های فلج کننده علیه ملت ایران شد!
#رها_عبداللهی
✒یادداشت مهندس سید مرتضی نبوی درباره #روایت_رهبری
📃 «روایت رهبری»؛ اثری خواندنی و بدیع
کتاب «روایت رهبری» که با قلم دقیق و شیوای برادر عزیزم جناب آقای سید یاسر جبرائیلی و با پشتیبانی ارزندۀ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی) به زیور طبع آراسته شده، بیشک اثری خواندنی و بدیع به شمار میآید.
این کتاب که متکی به منابع دست اول و بیبدیل تألیف شده، خواننده را بازوایای پنهان انتخاب قائم مقام رهبری، مواضع امام راحل، فراز و فرودهای قائم مقام و عزل ایشان، نگرانیهای یاران نزدیک حضرت امام نسبت به جایگزین معظمله، شکلگیری توطئههای نفوذ و براندازی، هدایتهای حضرت امام در امر اصلاح قانون اساسی و انتخاب رهبری جایگزین، صبر، استقامت و مقاومت آقا در صراط مستقیم انقلاب و فراتر از همه هدایت های آشکار و پنهان الهی در امر استقرار جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی، آشنا میسازد.
بیشک وقتی این اثر برای این بنده که از ابتدا در مسایل مختلف انقلاب و نظام حضور داشتم جذاب، خواندنی و بدیع باشد، برای جوانان برومند و عزیزانی که از نزدیک شاهد حوادث واقعه نبودهاند، جذابتر و خواندنیتر خواهد بود. در خواست خیرخواهانه اینجانب این است که فرصت مطالعه دقیق این اثر را از دست ندهید.
باید برای مسئولان محترم دفتر نشر که از گردآوری و تألیف این اثر سخاوتمندانه حمایت کردند و نویسندۀ محترم که مدت قابل توجهی از عمر شریف خود را وقف تتبع و تألیف این کتاب کرده از صمیم قلب صمیمانه دعا کرد و از خداوند مزید توفیقات آنان را خواستار شد.
✍سید مرتضی نبوی
چهارم تیرماه نود و هشت
📃 «روایت رهبری»؛ اثری خواندنی و بدیع
کتاب «روایت رهبری» که با قلم دقیق و شیوای برادر عزیزم جناب آقای سید یاسر جبرائیلی و با پشتیبانی ارزندۀ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی) به زیور طبع آراسته شده، بیشک اثری خواندنی و بدیع به شمار میآید.
این کتاب که متکی به منابع دست اول و بیبدیل تألیف شده، خواننده را بازوایای پنهان انتخاب قائم مقام رهبری، مواضع امام راحل، فراز و فرودهای قائم مقام و عزل ایشان، نگرانیهای یاران نزدیک حضرت امام نسبت به جایگزین معظمله، شکلگیری توطئههای نفوذ و براندازی، هدایتهای حضرت امام در امر اصلاح قانون اساسی و انتخاب رهبری جایگزین، صبر، استقامت و مقاومت آقا در صراط مستقیم انقلاب و فراتر از همه هدایت های آشکار و پنهان الهی در امر استقرار جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی، آشنا میسازد.
بیشک وقتی این اثر برای این بنده که از ابتدا در مسایل مختلف انقلاب و نظام حضور داشتم جذاب، خواندنی و بدیع باشد، برای جوانان برومند و عزیزانی که از نزدیک شاهد حوادث واقعه نبودهاند، جذابتر و خواندنیتر خواهد بود. در خواست خیرخواهانه اینجانب این است که فرصت مطالعه دقیق این اثر را از دست ندهید.
باید برای مسئولان محترم دفتر نشر که از گردآوری و تألیف این اثر سخاوتمندانه حمایت کردند و نویسندۀ محترم که مدت قابل توجهی از عمر شریف خود را وقف تتبع و تألیف این کتاب کرده از صمیم قلب صمیمانه دعا کرد و از خداوند مزید توفیقات آنان را خواستار شد.
✍سید مرتضی نبوی
چهارم تیرماه نود و هشت
✨هفت نکته درباره فصل دوم #روایت_رهبری
🖌عباس بیات- کارشناس تعلیم و تربیت
فصل دوم روایت رهبری، روایتِ تلاش خبرگانِ ملت برای اجرایی کردن انتخاب ولی فقیه از مسیر قانون اساسی است، روایت تلاشی است برای حفظ اصلی که اصل نظام جمهوری اسلامی است و تداوم آن موجب دوام و بقاء آن است.
چند نکته از مطالعه فصل دوم برداشت داشتهام:
۱- اولین نکته اینکه این اجماع نخبگان مذهبی با سلایق و سوابق گوناگون در آن زمان بر حفظ این اصل یقیناً نشاندهنده ریشه عمیق فقهی و تاریخی اصل «ولایت فقیه» در اسلام و بهخصوص در مذهب شیعه است.
۲- تلاشهای آیتالله خامنهای برای به تحقق رسیدن انتخاب ولی فقیه از مسیر مشخص شده در قانون اساسی از نکاتی است که شاید برای جوانان و نوجوانان کمتر بازگو شده است و خواندن این روایت برای اولین بار از زبان خودشان بسیار جذاب است. بی شک میتوان گفت ایشان مؤثرترین فرد در این انتخاب بودهاند و جالب است که استدلالهای ایشان نیز مربوط به حفظ نظام و پاسداری از انقلاب است.
۳- انتخاب «فقیه عالیقدر» مرحوم آقای منتظری برای جانشینی ولی فقیه بعد از امام در آن برهه درسهای فراوانی برای امروز و آینده کشور و بهخصوص جوانان دارد، برداشت این جانب در مورد شخصیت وی این است که ایشان علیرغم داشتن مراتب بالای علمی در ابعاد دیگر شخصیت دچار نقصان و ضعف بودهاند، ایشان یک نخبه فقهی بودند که شایستگیهای سیاسی و مدیریتی، بصیرت و دوراندیشی مورد نیاز این سطح از مسئولیت را نداشتند.
۴- یکی مهمترین اهداف تشکیل حکومت اسلامی تربیت انسانهاست و شأن تربیتی ولی فقیه از مهمترین شئون آن است. خط و مشی ولی در رأس حکومت تربیت کننده جامعه و مردم است و اگر ولی در بُعدی از ابعاد انسانی دچار نقص باشد آن جامعه دچار نقص و ضعف است و در نتیجه رو به اضمحلال.
همانگونه که لیبرال دموکراسی غربی امروز علیرغم پیشرفتهای فریبنده مادی و اقتصادی به علت دوری از اخلاق، معنویت و دین در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
۵- کارگزاران نظام اسلامی باید دارای شخصیتی متوازن و چند وجهی باشند.
نخبگی در یک جهت و غفلت از تربیت در دیگر ساحتهای وجودی انسان نهتنها مطلوب نیست که با توجه به تجارب تاریخی و همچنین شواهد متعدد چنین افرادی اتفاقاً خواسته و یا نخواسته بیشترین ضربه را به کشور و اسلام زدهاند و همواره مورد سوء استفاده دشمنان بودهاند.
نخبه علمی و یا هنری که در بُعد تربیت دینی، اخلاقی و اعتقادی دچار ضعف باشد و یا در ساحت سیاسی و اجتماعی فاقد شایستگی لازم باشد و یا عالم دینیای که فاقد تربیت سیاسی و بصیرت لازم باشد گزینههای مناسبی برای الگو شدن در جامعه و یا قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی نیستند.
۶- نکته مهم دیگر این است که عرصه بروز، نمایش و مشخص شدن شایستگیها مسئولیتهاست. فرد ممکن است در مقام یک سخنران و منتقد اجتماعی و یا معلم موجب هدایت جمعی باشد اما در مقام یک نماینده مجلس یا وزیر هم موجب انحراف خود و سایرین شود و هم موجب تضعیف نظام گردد.
ما و سایر جوانان که در گام دوم انقلاب برای پذیرش بار انقلاب مورد خطاب امام انقلاب قرار گرفتهایم در وهله اول باید بیش از هرچیز به تربیت همه جانبه خود همت بگماریم و سپس خود را در معرض مسئولیتها قرار دهیم.
۷- بی شک نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی مهمترین دستگاه است و همانگونه که امام خامنهای فرمودند تعلیم و تربیت مهمترین موضوع تمدنی ماست. تربیت عامه مردم و نخبگان سیاسی در این دستگاه صورت میگیرد اگر این نظام به تربیت شش ساحتی که در #سند_تحول_بنیادین و مبانی نظری آمده است توجه کند میتوان امید داشت که ظرفیتهای مختلف کشور شکوفا گردد و به تمدن اسلامی برسیم إن شاء الله.
#سید_یاسر_جبراییلی
🖌عباس بیات- کارشناس تعلیم و تربیت
فصل دوم روایت رهبری، روایتِ تلاش خبرگانِ ملت برای اجرایی کردن انتخاب ولی فقیه از مسیر قانون اساسی است، روایت تلاشی است برای حفظ اصلی که اصل نظام جمهوری اسلامی است و تداوم آن موجب دوام و بقاء آن است.
چند نکته از مطالعه فصل دوم برداشت داشتهام:
۱- اولین نکته اینکه این اجماع نخبگان مذهبی با سلایق و سوابق گوناگون در آن زمان بر حفظ این اصل یقیناً نشاندهنده ریشه عمیق فقهی و تاریخی اصل «ولایت فقیه» در اسلام و بهخصوص در مذهب شیعه است.
۲- تلاشهای آیتالله خامنهای برای به تحقق رسیدن انتخاب ولی فقیه از مسیر مشخص شده در قانون اساسی از نکاتی است که شاید برای جوانان و نوجوانان کمتر بازگو شده است و خواندن این روایت برای اولین بار از زبان خودشان بسیار جذاب است. بی شک میتوان گفت ایشان مؤثرترین فرد در این انتخاب بودهاند و جالب است که استدلالهای ایشان نیز مربوط به حفظ نظام و پاسداری از انقلاب است.
۳- انتخاب «فقیه عالیقدر» مرحوم آقای منتظری برای جانشینی ولی فقیه بعد از امام در آن برهه درسهای فراوانی برای امروز و آینده کشور و بهخصوص جوانان دارد، برداشت این جانب در مورد شخصیت وی این است که ایشان علیرغم داشتن مراتب بالای علمی در ابعاد دیگر شخصیت دچار نقصان و ضعف بودهاند، ایشان یک نخبه فقهی بودند که شایستگیهای سیاسی و مدیریتی، بصیرت و دوراندیشی مورد نیاز این سطح از مسئولیت را نداشتند.
۴- یکی مهمترین اهداف تشکیل حکومت اسلامی تربیت انسانهاست و شأن تربیتی ولی فقیه از مهمترین شئون آن است. خط و مشی ولی در رأس حکومت تربیت کننده جامعه و مردم است و اگر ولی در بُعدی از ابعاد انسانی دچار نقص باشد آن جامعه دچار نقص و ضعف است و در نتیجه رو به اضمحلال.
همانگونه که لیبرال دموکراسی غربی امروز علیرغم پیشرفتهای فریبنده مادی و اقتصادی به علت دوری از اخلاق، معنویت و دین در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
۵- کارگزاران نظام اسلامی باید دارای شخصیتی متوازن و چند وجهی باشند.
نخبگی در یک جهت و غفلت از تربیت در دیگر ساحتهای وجودی انسان نهتنها مطلوب نیست که با توجه به تجارب تاریخی و همچنین شواهد متعدد چنین افرادی اتفاقاً خواسته و یا نخواسته بیشترین ضربه را به کشور و اسلام زدهاند و همواره مورد سوء استفاده دشمنان بودهاند.
نخبه علمی و یا هنری که در بُعد تربیت دینی، اخلاقی و اعتقادی دچار ضعف باشد و یا در ساحت سیاسی و اجتماعی فاقد شایستگی لازم باشد و یا عالم دینیای که فاقد تربیت سیاسی و بصیرت لازم باشد گزینههای مناسبی برای الگو شدن در جامعه و یا قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی نیستند.
۶- نکته مهم دیگر این است که عرصه بروز، نمایش و مشخص شدن شایستگیها مسئولیتهاست. فرد ممکن است در مقام یک سخنران و منتقد اجتماعی و یا معلم موجب هدایت جمعی باشد اما در مقام یک نماینده مجلس یا وزیر هم موجب انحراف خود و سایرین شود و هم موجب تضعیف نظام گردد.
ما و سایر جوانان که در گام دوم انقلاب برای پذیرش بار انقلاب مورد خطاب امام انقلاب قرار گرفتهایم در وهله اول باید بیش از هرچیز به تربیت همه جانبه خود همت بگماریم و سپس خود را در معرض مسئولیتها قرار دهیم.
۷- بی شک نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی مهمترین دستگاه است و همانگونه که امام خامنهای فرمودند تعلیم و تربیت مهمترین موضوع تمدنی ماست. تربیت عامه مردم و نخبگان سیاسی در این دستگاه صورت میگیرد اگر این نظام به تربیت شش ساحتی که در #سند_تحول_بنیادین و مبانی نظری آمده است توجه کند میتوان امید داشت که ظرفیتهای مختلف کشور شکوفا گردد و به تمدن اسلامی برسیم إن شاء الله.
#سید_یاسر_جبراییلی
✨ نقش آیت الله خامنه ای در تعیین آیت الله منتظری به رهبری آینده چه بود؟
⚡ انتشار برای نخستین بار
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانهی دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئلهی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد اما دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه با] هیاهو و های و هوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعالیتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ــ البته اسم نمیآورم ــ با این که این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.»
بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسهی چهارم سوّمین اجلاسیّهی خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای دربارهی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد.
#روایت_رهبری، صص 96-95
#سید_یاسر_جبراییلی
⚡ انتشار برای نخستین بار
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانهی دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئلهی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد اما دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه با] هیاهو و های و هوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعالیتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ــ البته اسم نمیآورم ــ با این که این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.»
بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسهی چهارم سوّمین اجلاسیّهی خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای دربارهی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد.
#روایت_رهبری، صص 96-95
#سید_یاسر_جبراییلی
📖درسی سیاسی از حضرت آیتالله خامنهای
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
📖درسی سیاسی از حضرت آیتالله خامنهای
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
🔰 #بی_بی_سی و نوچه هایش چگونه روایت می سازند؟
برخلاف تصور برخی، هیچ #خبر یا #تصویر و فریمی را بی هدف تولید نمی کنند. آنها ابتدا یک #روایت را می سازند. که شاید اصلا در هیچ خبر و تحلیلی، مستقیما آن روایت را به شما نگویند. مثلا اتاق فکر #بی_بی_سی تصمیم می گیرد یکی از مهمترین پاشنه های راهبردی ایران را هدف بگیرد: #مقاومت:
👈روایت می سازد: «مقاومت بی فایده است، همه باید در نظام جهانی مدنظر امریکا هضم شوید.» و بعد بر اساس این روایت هزاران خبر و تحلیل می سازد یا میگوید، #مستند_تاریخی میسازد، #کمپین های اجتماعی و رسانه ای به راه می اندازد، حتی در سطوح خرد در فلان کانال پرطرفدار #طنز شعر و انیمیشن منتشر میشود. مرتبا در بخشهای مختلف خبری، عقب نشینی #کره شمالی و مذاکرات کیم با ترامپ با آب و تاب بیان میشود، امارات 9 میلیون نفری به عنوان نماد #پیشرفت در اثر #سازش با غرب برجسته سازی میشود، حتی مستند تاریخی ساخته میشود.
در ایام سالگرد ارتحال #امام_خمینی، به ناگاه با سندسازی و جعل و دروغ، #بی_بی_سی با تبلیغات عجیب غریب مدعی میشود اسناد محرمانه و مریخی کشف کرده که نشان میدهد آیت الله خمینی تماسهای سری با دولتهای کندی و کارتر داشته! همزمان یک خاطره سازی از #هاشمی رو میشود که مدعی است امام آن امام که #آمریکا را #شیطان_بزرگ میخواند، خواهان دوستی با امریکا و نگفتن مرگ بر آمریکا بود! پس از آن، دیوید پترائوس فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی در عراق به میدان می آید و مدعی میشود #سردار_سلیمانی برای مذاکره با امریکا پیام میداد. جنگ روایتی که تلاش میکند هم اسطوره سازش ناپذیری امام و سردار قهرمان و محبوب ایران را بشکند و هم روایت اصلی دیگر با عادی سازی و نرمالیزاسیون القا شود. و مخاطب چنان در بمباران اخبار و شایعات و دروغ بزرگ درگیر میشود که دیگر حتی صدای #ابراهیم_یزدی نهضت آزادی را نمیشنود که کدام تماس سری امام؟! #کارتر نامه نوشت و امام علنی جواب داد که «ما با #مردم آمریکا مشکلی نداریم»، نه «دولت آمریکا!». و حتی صدای کارنلوس سفیر ایتالیا در عراق را نمی شنود که کدام پیام سردار؟! بی بی سی #دروغ و برعکس می گوید، ما به نیروهای شیعه عراق التماس می کردیم که مستقیما با سلیمانی ارتباط بگیریم و او رد می کرد!
و اینچنین #برجام بر ملت ما قالب می شود. و برجام های بعدی و بعدی زمینه چینی می شوند.
#جنگ_روایتها #رسانه #منوتو #صدای_آمریکا #رادیوفردا #ماهواره
#محمد_عبدالهی
#سواد_رسانه
برخلاف تصور برخی، هیچ #خبر یا #تصویر و فریمی را بی هدف تولید نمی کنند. آنها ابتدا یک #روایت را می سازند. که شاید اصلا در هیچ خبر و تحلیلی، مستقیما آن روایت را به شما نگویند. مثلا اتاق فکر #بی_بی_سی تصمیم می گیرد یکی از مهمترین پاشنه های راهبردی ایران را هدف بگیرد: #مقاومت:
👈روایت می سازد: «مقاومت بی فایده است، همه باید در نظام جهانی مدنظر امریکا هضم شوید.» و بعد بر اساس این روایت هزاران خبر و تحلیل می سازد یا میگوید، #مستند_تاریخی میسازد، #کمپین های اجتماعی و رسانه ای به راه می اندازد، حتی در سطوح خرد در فلان کانال پرطرفدار #طنز شعر و انیمیشن منتشر میشود. مرتبا در بخشهای مختلف خبری، عقب نشینی #کره شمالی و مذاکرات کیم با ترامپ با آب و تاب بیان میشود، امارات 9 میلیون نفری به عنوان نماد #پیشرفت در اثر #سازش با غرب برجسته سازی میشود، حتی مستند تاریخی ساخته میشود.
در ایام سالگرد ارتحال #امام_خمینی، به ناگاه با سندسازی و جعل و دروغ، #بی_بی_سی با تبلیغات عجیب غریب مدعی میشود اسناد محرمانه و مریخی کشف کرده که نشان میدهد آیت الله خمینی تماسهای سری با دولتهای کندی و کارتر داشته! همزمان یک خاطره سازی از #هاشمی رو میشود که مدعی است امام آن امام که #آمریکا را #شیطان_بزرگ میخواند، خواهان دوستی با امریکا و نگفتن مرگ بر آمریکا بود! پس از آن، دیوید پترائوس فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی در عراق به میدان می آید و مدعی میشود #سردار_سلیمانی برای مذاکره با امریکا پیام میداد. جنگ روایتی که تلاش میکند هم اسطوره سازش ناپذیری امام و سردار قهرمان و محبوب ایران را بشکند و هم روایت اصلی دیگر با عادی سازی و نرمالیزاسیون القا شود. و مخاطب چنان در بمباران اخبار و شایعات و دروغ بزرگ درگیر میشود که دیگر حتی صدای #ابراهیم_یزدی نهضت آزادی را نمیشنود که کدام تماس سری امام؟! #کارتر نامه نوشت و امام علنی جواب داد که «ما با #مردم آمریکا مشکلی نداریم»، نه «دولت آمریکا!». و حتی صدای کارنلوس سفیر ایتالیا در عراق را نمی شنود که کدام پیام سردار؟! بی بی سی #دروغ و برعکس می گوید، ما به نیروهای شیعه عراق التماس می کردیم که مستقیما با سلیمانی ارتباط بگیریم و او رد می کرد!
و اینچنین #برجام بر ملت ما قالب می شود. و برجام های بعدی و بعدی زمینه چینی می شوند.
#جنگ_روایتها #رسانه #منوتو #صدای_آمریکا #رادیوفردا #ماهواره
#محمد_عبدالهی
#سواد_رسانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎦 این تصاویر رو پیشنهاد میکنیم حدالامکان نگاه نکنید و فقط بدونید #منافقین جنایتکار در عملیات ظالمانه ی خود در حمله به اسلام آباد به یک بیمارستان حمله ور شدند، زن و مرد و نوزاد و بیمار و مجروح را به آتش کشیدند.
هرگز کشف این جنایات با #روایت_مرصاد نمیزاره جای جلاد و شهید عوض شه.
هرگز کشف این جنایات با #روایت_مرصاد نمیزاره جای جلاد و شهید عوض شه.
بسمه تعالی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام جمهوری اسلامی به عهده داشتهاند، محل رجوع پژوهشگران، تحلیلگران و صاحبنظران است.
خاطرات مرحوم هاشمی اما گاها شاید به سبب فاصله گرفتن ایشان از رویدادها یا هر دلیل دیگری، با اسناد متقن و غیرقابل تشکیک، در تضاد آشکار است و معالاسف، همین روایتهای مخدوش، دستخوش تحلیلهای ناصوابی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی شده است.
اینجانب در خلال پژوهش برای نگارش کتاب #روایت_رهبری به برخی از این خطاهای آن مرحوم در روایت تاریخ برخوردم و بر خود فرض دانستم از جنابعالی تقاضا کنم در چاپهای جدید خاطرات حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، موارد ذیل را به نحوی که صلاح میدانید، اصلاح فرمایید.
۱. ایشان در صفحه ۱۵۰ کتاب خاطرات سال ۶۸ (بازسازی و سازندگی) نوشتهاند که "ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند". اسناد مربوط به مذکرات ۱۴ خرداد ۶۸ نشان میدهد این ماجرا از اساس واقعیت ندارد و به هیچ وجه درباره حضرت آیتالله گلپایگانی، هیچگونه رای گیری انجام نشده است که تعداد آرای ایشان، ۱۴ باشد. آقای هاشمی در موقعیتهای دیگری نیز همین مسئله را با افزودن تحلیلهایی بیان فرمودهاند.
۲. آقای هاشمی در گفت گویی با روزنانه شرق، می گویند: "نظر آیتالله خامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است، اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد". در صفحه ۱۵۰ از کتاب بازسازی و سازندگی نیز در همین رابطه نقل قولی را به حضرت آیتالله خامنهای نسبت میدهند که ایشان گفتهاند: "من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد شوم؟". بر اساس اسناد موجود، ممکن است کسی تحلیلش این باشد که حضرت آیتالله خامنهای نظرشان بر شورایی بودن رهبری بوده-که دلایلش قابل بحث است- اما ایشان نه در حمایت از رهبری شورایی "سخنرانی" کردهاند و نه آن نقل قول آقای هاشمی معتبر است. اساسا آیت الله خامنهای برای رهبری نامزد یا کاندیدا نشده و چنان سخنی نگفتهاند.
لذا از جنابعالی تقاضا دارم در اولین فرصت، این روایتهای مخدوش را طی اطلاعیهای اعلام کرده و در تجدید چاپ کتب خاطرات آن مرحوم، موارد یاد شده به نحو صلاحدید اصلاح بفرمایید.
با تشکر
سید یاسر جبرائیلی
نویسنده کتاب روایت رهبری
https://yon.ir/YII6u
#سید_یاسر_جبراییلی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام جمهوری اسلامی به عهده داشتهاند، محل رجوع پژوهشگران، تحلیلگران و صاحبنظران است.
خاطرات مرحوم هاشمی اما گاها شاید به سبب فاصله گرفتن ایشان از رویدادها یا هر دلیل دیگری، با اسناد متقن و غیرقابل تشکیک، در تضاد آشکار است و معالاسف، همین روایتهای مخدوش، دستخوش تحلیلهای ناصوابی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی شده است.
اینجانب در خلال پژوهش برای نگارش کتاب #روایت_رهبری به برخی از این خطاهای آن مرحوم در روایت تاریخ برخوردم و بر خود فرض دانستم از جنابعالی تقاضا کنم در چاپهای جدید خاطرات حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، موارد ذیل را به نحوی که صلاح میدانید، اصلاح فرمایید.
۱. ایشان در صفحه ۱۵۰ کتاب خاطرات سال ۶۸ (بازسازی و سازندگی) نوشتهاند که "ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند". اسناد مربوط به مذکرات ۱۴ خرداد ۶۸ نشان میدهد این ماجرا از اساس واقعیت ندارد و به هیچ وجه درباره حضرت آیتالله گلپایگانی، هیچگونه رای گیری انجام نشده است که تعداد آرای ایشان، ۱۴ باشد. آقای هاشمی در موقعیتهای دیگری نیز همین مسئله را با افزودن تحلیلهایی بیان فرمودهاند.
۲. آقای هاشمی در گفت گویی با روزنانه شرق، می گویند: "نظر آیتالله خامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است، اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد". در صفحه ۱۵۰ از کتاب بازسازی و سازندگی نیز در همین رابطه نقل قولی را به حضرت آیتالله خامنهای نسبت میدهند که ایشان گفتهاند: "من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد شوم؟". بر اساس اسناد موجود، ممکن است کسی تحلیلش این باشد که حضرت آیتالله خامنهای نظرشان بر شورایی بودن رهبری بوده-که دلایلش قابل بحث است- اما ایشان نه در حمایت از رهبری شورایی "سخنرانی" کردهاند و نه آن نقل قول آقای هاشمی معتبر است. اساسا آیت الله خامنهای برای رهبری نامزد یا کاندیدا نشده و چنان سخنی نگفتهاند.
لذا از جنابعالی تقاضا دارم در اولین فرصت، این روایتهای مخدوش را طی اطلاعیهای اعلام کرده و در تجدید چاپ کتب خاطرات آن مرحوم، موارد یاد شده به نحو صلاحدید اصلاح بفرمایید.
با تشکر
سید یاسر جبرائیلی
نویسنده کتاب روایت رهبری
https://yon.ir/YII6u
#سید_یاسر_جبراییلی
Instagram
سید یاسر جبرائیلی
. بسمه تعالی جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی سلام علیکم جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام…
🌟 لوح| روز جشن مسلمین
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای: #عید_غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است. ۱۳۸۸/۰۹/۱۵
🌷 #روایت_غدیر
💻 @Khamenei_ir
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای: #عید_غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است. ۱۳۸۸/۰۹/۱۵
🌷 #روایت_غدیر
💻 @Khamenei_ir