🔴🔴🔴 #ویژه
مستند" #روایت_رهبری" را در سه قسمت از چهارشنبه تا جمعه از شبکه یک ساعت19/30 و شبکه مستند ساعت۲۲ببینید. روند مواجهه امام با #آیت_الله_منتظری و عزل وی و انتخاب #آیت_الله_خامنه_ای به رهبری انقلاب اسلامی
مستند" #روایت_رهبری" را در سه قسمت از چهارشنبه تا جمعه از شبکه یک ساعت19/30 و شبکه مستند ساعت۲۲ببینید. روند مواجهه امام با #آیت_الله_منتظری و عزل وی و انتخاب #آیت_الله_خامنه_ای به رهبری انقلاب اسلامی
✒یادداشت مهندس سید مرتضی نبوی درباره #روایت_رهبری
📃 «روایت رهبری»؛ اثری خواندنی و بدیع
کتاب «روایت رهبری» که با قلم دقیق و شیوای برادر عزیزم جناب آقای سید یاسر جبرائیلی و با پشتیبانی ارزندۀ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی) به زیور طبع آراسته شده، بیشک اثری خواندنی و بدیع به شمار میآید.
این کتاب که متکی به منابع دست اول و بیبدیل تألیف شده، خواننده را بازوایای پنهان انتخاب قائم مقام رهبری، مواضع امام راحل، فراز و فرودهای قائم مقام و عزل ایشان، نگرانیهای یاران نزدیک حضرت امام نسبت به جایگزین معظمله، شکلگیری توطئههای نفوذ و براندازی، هدایتهای حضرت امام در امر اصلاح قانون اساسی و انتخاب رهبری جایگزین، صبر، استقامت و مقاومت آقا در صراط مستقیم انقلاب و فراتر از همه هدایت های آشکار و پنهان الهی در امر استقرار جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی، آشنا میسازد.
بیشک وقتی این اثر برای این بنده که از ابتدا در مسایل مختلف انقلاب و نظام حضور داشتم جذاب، خواندنی و بدیع باشد، برای جوانان برومند و عزیزانی که از نزدیک شاهد حوادث واقعه نبودهاند، جذابتر و خواندنیتر خواهد بود. در خواست خیرخواهانه اینجانب این است که فرصت مطالعه دقیق این اثر را از دست ندهید.
باید برای مسئولان محترم دفتر نشر که از گردآوری و تألیف این اثر سخاوتمندانه حمایت کردند و نویسندۀ محترم که مدت قابل توجهی از عمر شریف خود را وقف تتبع و تألیف این کتاب کرده از صمیم قلب صمیمانه دعا کرد و از خداوند مزید توفیقات آنان را خواستار شد.
✍سید مرتضی نبوی
چهارم تیرماه نود و هشت
📃 «روایت رهبری»؛ اثری خواندنی و بدیع
کتاب «روایت رهبری» که با قلم دقیق و شیوای برادر عزیزم جناب آقای سید یاسر جبرائیلی و با پشتیبانی ارزندۀ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيد علی خامنه ای (مد ظله العالی) به زیور طبع آراسته شده، بیشک اثری خواندنی و بدیع به شمار میآید.
این کتاب که متکی به منابع دست اول و بیبدیل تألیف شده، خواننده را بازوایای پنهان انتخاب قائم مقام رهبری، مواضع امام راحل، فراز و فرودهای قائم مقام و عزل ایشان، نگرانیهای یاران نزدیک حضرت امام نسبت به جایگزین معظمله، شکلگیری توطئههای نفوذ و براندازی، هدایتهای حضرت امام در امر اصلاح قانون اساسی و انتخاب رهبری جایگزین، صبر، استقامت و مقاومت آقا در صراط مستقیم انقلاب و فراتر از همه هدایت های آشکار و پنهان الهی در امر استقرار جمهوری اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی، آشنا میسازد.
بیشک وقتی این اثر برای این بنده که از ابتدا در مسایل مختلف انقلاب و نظام حضور داشتم جذاب، خواندنی و بدیع باشد، برای جوانان برومند و عزیزانی که از نزدیک شاهد حوادث واقعه نبودهاند، جذابتر و خواندنیتر خواهد بود. در خواست خیرخواهانه اینجانب این است که فرصت مطالعه دقیق این اثر را از دست ندهید.
باید برای مسئولان محترم دفتر نشر که از گردآوری و تألیف این اثر سخاوتمندانه حمایت کردند و نویسندۀ محترم که مدت قابل توجهی از عمر شریف خود را وقف تتبع و تألیف این کتاب کرده از صمیم قلب صمیمانه دعا کرد و از خداوند مزید توفیقات آنان را خواستار شد.
✍سید مرتضی نبوی
چهارم تیرماه نود و هشت
✨هفت نکته درباره فصل دوم #روایت_رهبری
🖌عباس بیات- کارشناس تعلیم و تربیت
فصل دوم روایت رهبری، روایتِ تلاش خبرگانِ ملت برای اجرایی کردن انتخاب ولی فقیه از مسیر قانون اساسی است، روایت تلاشی است برای حفظ اصلی که اصل نظام جمهوری اسلامی است و تداوم آن موجب دوام و بقاء آن است.
چند نکته از مطالعه فصل دوم برداشت داشتهام:
۱- اولین نکته اینکه این اجماع نخبگان مذهبی با سلایق و سوابق گوناگون در آن زمان بر حفظ این اصل یقیناً نشاندهنده ریشه عمیق فقهی و تاریخی اصل «ولایت فقیه» در اسلام و بهخصوص در مذهب شیعه است.
۲- تلاشهای آیتالله خامنهای برای به تحقق رسیدن انتخاب ولی فقیه از مسیر مشخص شده در قانون اساسی از نکاتی است که شاید برای جوانان و نوجوانان کمتر بازگو شده است و خواندن این روایت برای اولین بار از زبان خودشان بسیار جذاب است. بی شک میتوان گفت ایشان مؤثرترین فرد در این انتخاب بودهاند و جالب است که استدلالهای ایشان نیز مربوط به حفظ نظام و پاسداری از انقلاب است.
۳- انتخاب «فقیه عالیقدر» مرحوم آقای منتظری برای جانشینی ولی فقیه بعد از امام در آن برهه درسهای فراوانی برای امروز و آینده کشور و بهخصوص جوانان دارد، برداشت این جانب در مورد شخصیت وی این است که ایشان علیرغم داشتن مراتب بالای علمی در ابعاد دیگر شخصیت دچار نقصان و ضعف بودهاند، ایشان یک نخبه فقهی بودند که شایستگیهای سیاسی و مدیریتی، بصیرت و دوراندیشی مورد نیاز این سطح از مسئولیت را نداشتند.
۴- یکی مهمترین اهداف تشکیل حکومت اسلامی تربیت انسانهاست و شأن تربیتی ولی فقیه از مهمترین شئون آن است. خط و مشی ولی در رأس حکومت تربیت کننده جامعه و مردم است و اگر ولی در بُعدی از ابعاد انسانی دچار نقص باشد آن جامعه دچار نقص و ضعف است و در نتیجه رو به اضمحلال.
همانگونه که لیبرال دموکراسی غربی امروز علیرغم پیشرفتهای فریبنده مادی و اقتصادی به علت دوری از اخلاق، معنویت و دین در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
۵- کارگزاران نظام اسلامی باید دارای شخصیتی متوازن و چند وجهی باشند.
نخبگی در یک جهت و غفلت از تربیت در دیگر ساحتهای وجودی انسان نهتنها مطلوب نیست که با توجه به تجارب تاریخی و همچنین شواهد متعدد چنین افرادی اتفاقاً خواسته و یا نخواسته بیشترین ضربه را به کشور و اسلام زدهاند و همواره مورد سوء استفاده دشمنان بودهاند.
نخبه علمی و یا هنری که در بُعد تربیت دینی، اخلاقی و اعتقادی دچار ضعف باشد و یا در ساحت سیاسی و اجتماعی فاقد شایستگی لازم باشد و یا عالم دینیای که فاقد تربیت سیاسی و بصیرت لازم باشد گزینههای مناسبی برای الگو شدن در جامعه و یا قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی نیستند.
۶- نکته مهم دیگر این است که عرصه بروز، نمایش و مشخص شدن شایستگیها مسئولیتهاست. فرد ممکن است در مقام یک سخنران و منتقد اجتماعی و یا معلم موجب هدایت جمعی باشد اما در مقام یک نماینده مجلس یا وزیر هم موجب انحراف خود و سایرین شود و هم موجب تضعیف نظام گردد.
ما و سایر جوانان که در گام دوم انقلاب برای پذیرش بار انقلاب مورد خطاب امام انقلاب قرار گرفتهایم در وهله اول باید بیش از هرچیز به تربیت همه جانبه خود همت بگماریم و سپس خود را در معرض مسئولیتها قرار دهیم.
۷- بی شک نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی مهمترین دستگاه است و همانگونه که امام خامنهای فرمودند تعلیم و تربیت مهمترین موضوع تمدنی ماست. تربیت عامه مردم و نخبگان سیاسی در این دستگاه صورت میگیرد اگر این نظام به تربیت شش ساحتی که در #سند_تحول_بنیادین و مبانی نظری آمده است توجه کند میتوان امید داشت که ظرفیتهای مختلف کشور شکوفا گردد و به تمدن اسلامی برسیم إن شاء الله.
#سید_یاسر_جبراییلی
🖌عباس بیات- کارشناس تعلیم و تربیت
فصل دوم روایت رهبری، روایتِ تلاش خبرگانِ ملت برای اجرایی کردن انتخاب ولی فقیه از مسیر قانون اساسی است، روایت تلاشی است برای حفظ اصلی که اصل نظام جمهوری اسلامی است و تداوم آن موجب دوام و بقاء آن است.
چند نکته از مطالعه فصل دوم برداشت داشتهام:
۱- اولین نکته اینکه این اجماع نخبگان مذهبی با سلایق و سوابق گوناگون در آن زمان بر حفظ این اصل یقیناً نشاندهنده ریشه عمیق فقهی و تاریخی اصل «ولایت فقیه» در اسلام و بهخصوص در مذهب شیعه است.
۲- تلاشهای آیتالله خامنهای برای به تحقق رسیدن انتخاب ولی فقیه از مسیر مشخص شده در قانون اساسی از نکاتی است که شاید برای جوانان و نوجوانان کمتر بازگو شده است و خواندن این روایت برای اولین بار از زبان خودشان بسیار جذاب است. بی شک میتوان گفت ایشان مؤثرترین فرد در این انتخاب بودهاند و جالب است که استدلالهای ایشان نیز مربوط به حفظ نظام و پاسداری از انقلاب است.
۳- انتخاب «فقیه عالیقدر» مرحوم آقای منتظری برای جانشینی ولی فقیه بعد از امام در آن برهه درسهای فراوانی برای امروز و آینده کشور و بهخصوص جوانان دارد، برداشت این جانب در مورد شخصیت وی این است که ایشان علیرغم داشتن مراتب بالای علمی در ابعاد دیگر شخصیت دچار نقصان و ضعف بودهاند، ایشان یک نخبه فقهی بودند که شایستگیهای سیاسی و مدیریتی، بصیرت و دوراندیشی مورد نیاز این سطح از مسئولیت را نداشتند.
۴- یکی مهمترین اهداف تشکیل حکومت اسلامی تربیت انسانهاست و شأن تربیتی ولی فقیه از مهمترین شئون آن است. خط و مشی ولی در رأس حکومت تربیت کننده جامعه و مردم است و اگر ولی در بُعدی از ابعاد انسانی دچار نقص باشد آن جامعه دچار نقص و ضعف است و در نتیجه رو به اضمحلال.
همانگونه که لیبرال دموکراسی غربی امروز علیرغم پیشرفتهای فریبنده مادی و اقتصادی به علت دوری از اخلاق، معنویت و دین در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
۵- کارگزاران نظام اسلامی باید دارای شخصیتی متوازن و چند وجهی باشند.
نخبگی در یک جهت و غفلت از تربیت در دیگر ساحتهای وجودی انسان نهتنها مطلوب نیست که با توجه به تجارب تاریخی و همچنین شواهد متعدد چنین افرادی اتفاقاً خواسته و یا نخواسته بیشترین ضربه را به کشور و اسلام زدهاند و همواره مورد سوء استفاده دشمنان بودهاند.
نخبه علمی و یا هنری که در بُعد تربیت دینی، اخلاقی و اعتقادی دچار ضعف باشد و یا در ساحت سیاسی و اجتماعی فاقد شایستگی لازم باشد و یا عالم دینیای که فاقد تربیت سیاسی و بصیرت لازم باشد گزینههای مناسبی برای الگو شدن در جامعه و یا قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی نیستند.
۶- نکته مهم دیگر این است که عرصه بروز، نمایش و مشخص شدن شایستگیها مسئولیتهاست. فرد ممکن است در مقام یک سخنران و منتقد اجتماعی و یا معلم موجب هدایت جمعی باشد اما در مقام یک نماینده مجلس یا وزیر هم موجب انحراف خود و سایرین شود و هم موجب تضعیف نظام گردد.
ما و سایر جوانان که در گام دوم انقلاب برای پذیرش بار انقلاب مورد خطاب امام انقلاب قرار گرفتهایم در وهله اول باید بیش از هرچیز به تربیت همه جانبه خود همت بگماریم و سپس خود را در معرض مسئولیتها قرار دهیم.
۷- بی شک نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی مهمترین دستگاه است و همانگونه که امام خامنهای فرمودند تعلیم و تربیت مهمترین موضوع تمدنی ماست. تربیت عامه مردم و نخبگان سیاسی در این دستگاه صورت میگیرد اگر این نظام به تربیت شش ساحتی که در #سند_تحول_بنیادین و مبانی نظری آمده است توجه کند میتوان امید داشت که ظرفیتهای مختلف کشور شکوفا گردد و به تمدن اسلامی برسیم إن شاء الله.
#سید_یاسر_جبراییلی
✨ نقش آیت الله خامنه ای در تعیین آیت الله منتظری به رهبری آینده چه بود؟
⚡ انتشار برای نخستین بار
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانهی دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئلهی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد اما دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه با] هیاهو و های و هوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعالیتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ــ البته اسم نمیآورم ــ با این که این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.»
بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسهی چهارم سوّمین اجلاسیّهی خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای دربارهی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد.
#روایت_رهبری، صص 96-95
#سید_یاسر_جبراییلی
⚡ انتشار برای نخستین بار
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانهی دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئلهی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد اما دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه با] هیاهو و های و هوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعالیتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ــ البته اسم نمیآورم ــ با این که این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.»
بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسهی چهارم سوّمین اجلاسیّهی خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای دربارهی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد.
#روایت_رهبری، صص 96-95
#سید_یاسر_جبراییلی
📖درسی سیاسی از حضرت آیتالله خامنهای
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
📖درسی سیاسی از حضرت آیتالله خامنهای
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
اگر در فضای سیاسی کشور دقیق شویم، بخش عمدهای از شخصیتهای سیاسی را ناظر به بزنگاههای تاریخی، می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروهی از شخصیتها جایگاه و شانی برای خود قائلند که اساسا درباره مسائل مهم کشور، هیچگونه موضعی نمیگیرند. ملاحظهشان هم این است که مثلا اگر درباره فلان کار غلط یک دستگاه دولتی موضعگیری نمایند، چون مسئول آن دستگاه تخریب میشود، وارد منازعات سیاسی شدهاند و این منازعه، دور از شان آنها و بلکه به ضرر وحدت و همدلی و آرامش کشور است. در مقابل این گروه، گروه دیگری نیز قرار دارد که اساسا مسئلهشان با دولت یا هر دستگاهی، عملکرد آن دستگاه نیست. بلکه مواضعشان، ناظر به شخصی است که در راس آن دستگاه قرار دارد.
نتیجه چنین فضایی این است که از یک جماعت قابل توجهی، در برابر اقدامات و مواضع غلط، هیچ صدایی بلند نمیشود. جماعت دیگری هم که موضع میگیرند، چون اشخاص را محور نقد قرار میدهند نه افعال را، موضعگیریشان بی اثر میشود. در نتیجه آن راه غلطی که باید جلویش گرفته میشد، طی میشود.
یکی از درسهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در دوره پیش از انتخابشان به رهبری آموختم این بود که اولا هرگز درباره مسائل مهم و اساسی کشور سکوت نمیکردند، ثانیا هنگام موضعگیری درباره رویدادها و مسائل، اشخاص را محور اظهار نظر خود قرار نمیدادند، بلکه فعل یا قول غلط را نقد کرده و عمل صحیح و سخن صحیح را بیان میکردند. یعنی به هیچ عنوان سکوت نمیکردند، اما بدون اسم بردن از فرد، حرف را، یا عمل را با منطق و استدلال قوی نقد میکردند.
اگر این روش اسلامی، برای شخصیتهای موثر کشور مبنا باشد، هم از سکوت در برابر انحرافات و اشتباهات رنج نخواهیم برد، هم شاهد منازعات سیاسی بیحاصل نخواهیم بود. نه سیاستورزی در پستوهای محفلی، و نه پنجهکشی در پستهای مجازی، نسبتی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ندارد.
#روایت_رهبری
#سید_ياسر_جبرائيلى
بسمه تعالی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام جمهوری اسلامی به عهده داشتهاند، محل رجوع پژوهشگران، تحلیلگران و صاحبنظران است.
خاطرات مرحوم هاشمی اما گاها شاید به سبب فاصله گرفتن ایشان از رویدادها یا هر دلیل دیگری، با اسناد متقن و غیرقابل تشکیک، در تضاد آشکار است و معالاسف، همین روایتهای مخدوش، دستخوش تحلیلهای ناصوابی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی شده است.
اینجانب در خلال پژوهش برای نگارش کتاب #روایت_رهبری به برخی از این خطاهای آن مرحوم در روایت تاریخ برخوردم و بر خود فرض دانستم از جنابعالی تقاضا کنم در چاپهای جدید خاطرات حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، موارد ذیل را به نحوی که صلاح میدانید، اصلاح فرمایید.
۱. ایشان در صفحه ۱۵۰ کتاب خاطرات سال ۶۸ (بازسازی و سازندگی) نوشتهاند که "ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند". اسناد مربوط به مذکرات ۱۴ خرداد ۶۸ نشان میدهد این ماجرا از اساس واقعیت ندارد و به هیچ وجه درباره حضرت آیتالله گلپایگانی، هیچگونه رای گیری انجام نشده است که تعداد آرای ایشان، ۱۴ باشد. آقای هاشمی در موقعیتهای دیگری نیز همین مسئله را با افزودن تحلیلهایی بیان فرمودهاند.
۲. آقای هاشمی در گفت گویی با روزنانه شرق، می گویند: "نظر آیتالله خامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است، اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد". در صفحه ۱۵۰ از کتاب بازسازی و سازندگی نیز در همین رابطه نقل قولی را به حضرت آیتالله خامنهای نسبت میدهند که ایشان گفتهاند: "من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد شوم؟". بر اساس اسناد موجود، ممکن است کسی تحلیلش این باشد که حضرت آیتالله خامنهای نظرشان بر شورایی بودن رهبری بوده-که دلایلش قابل بحث است- اما ایشان نه در حمایت از رهبری شورایی "سخنرانی" کردهاند و نه آن نقل قول آقای هاشمی معتبر است. اساسا آیت الله خامنهای برای رهبری نامزد یا کاندیدا نشده و چنان سخنی نگفتهاند.
لذا از جنابعالی تقاضا دارم در اولین فرصت، این روایتهای مخدوش را طی اطلاعیهای اعلام کرده و در تجدید چاپ کتب خاطرات آن مرحوم، موارد یاد شده به نحو صلاحدید اصلاح بفرمایید.
با تشکر
سید یاسر جبرائیلی
نویسنده کتاب روایت رهبری
https://yon.ir/YII6u
#سید_یاسر_جبراییلی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام جمهوری اسلامی به عهده داشتهاند، محل رجوع پژوهشگران، تحلیلگران و صاحبنظران است.
خاطرات مرحوم هاشمی اما گاها شاید به سبب فاصله گرفتن ایشان از رویدادها یا هر دلیل دیگری، با اسناد متقن و غیرقابل تشکیک، در تضاد آشکار است و معالاسف، همین روایتهای مخدوش، دستخوش تحلیلهای ناصوابی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی شده است.
اینجانب در خلال پژوهش برای نگارش کتاب #روایت_رهبری به برخی از این خطاهای آن مرحوم در روایت تاریخ برخوردم و بر خود فرض دانستم از جنابعالی تقاضا کنم در چاپهای جدید خاطرات حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، موارد ذیل را به نحوی که صلاح میدانید، اصلاح فرمایید.
۱. ایشان در صفحه ۱۵۰ کتاب خاطرات سال ۶۸ (بازسازی و سازندگی) نوشتهاند که "ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رای دادند". اسناد مربوط به مذکرات ۱۴ خرداد ۶۸ نشان میدهد این ماجرا از اساس واقعیت ندارد و به هیچ وجه درباره حضرت آیتالله گلپایگانی، هیچگونه رای گیری انجام نشده است که تعداد آرای ایشان، ۱۴ باشد. آقای هاشمی در موقعیتهای دیگری نیز همین مسئله را با افزودن تحلیلهایی بیان فرمودهاند.
۲. آقای هاشمی در گفت گویی با روزنانه شرق، می گویند: "نظر آیتالله خامنهای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است، اما وقتی که رای گرفتیم، اینگونه شد". در صفحه ۱۵۰ از کتاب بازسازی و سازندگی نیز در همین رابطه نقل قولی را به حضرت آیتالله خامنهای نسبت میدهند که ایشان گفتهاند: "من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد شوم؟". بر اساس اسناد موجود، ممکن است کسی تحلیلش این باشد که حضرت آیتالله خامنهای نظرشان بر شورایی بودن رهبری بوده-که دلایلش قابل بحث است- اما ایشان نه در حمایت از رهبری شورایی "سخنرانی" کردهاند و نه آن نقل قول آقای هاشمی معتبر است. اساسا آیت الله خامنهای برای رهبری نامزد یا کاندیدا نشده و چنان سخنی نگفتهاند.
لذا از جنابعالی تقاضا دارم در اولین فرصت، این روایتهای مخدوش را طی اطلاعیهای اعلام کرده و در تجدید چاپ کتب خاطرات آن مرحوم، موارد یاد شده به نحو صلاحدید اصلاح بفرمایید.
با تشکر
سید یاسر جبرائیلی
نویسنده کتاب روایت رهبری
https://yon.ir/YII6u
#سید_یاسر_جبراییلی
Instagram
سید یاسر جبرائیلی
. بسمه تعالی جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی سلام علیکم جنابعالی به اهمیت و جایگاه تاریخ انقلاب اسلامی در معادلات حال و آینده کشور واقفید و استحضار دارید که خاطرات مرحوم پدرتان، جناب حجتالاسلام و المسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی، به سبب نقشهای کلیدی که در نظام…
✍آزادی فعالیت اقتصادی در اسلام از منظر رهبر حکیم انقلاب اسلامی
🔸️از مسئله آزادی اقتصادی در اسلام سوء استفادههای زیادی شده است. از طرفی طرفداران مکاتب چپ سوء استفاده کرده و گفتند اسلام طرفدار اقتصاد آزاد و بنابراین طرفدار استثمار است، و اسلام را به این بهانه کوبیدند. عدهای از افرادی که مایل بودند از اسلام دفاع کنند اما تفکر عمیق اسلامی را هم درست نمیدانستند، آنها هم سوء استفاده یا اشتباه کردند و از ترس حمله گروه های چپ، بکلی آزادی فعالیت اقتصادی در اسلام را نفی کردند و منکر شدند. یک عده هم عملا سوء استفاده کردند، یعنی در سایه آزادی های اقتصادی در اسلام جیبهای خودشان را پر کردند و چه پیش از پیروزی انقلاب - که البته نظام آن روز این را بیشتر تشویق میکرد- و چه حتی بعد از پیروزی نظام اسلامی، از آزادی هایی که بود، سوء استفاده کردند و بر ثروتها و اندوختهها و سوء استفادههای خودشان هرچه خواستند افزودند.
🔸️ در اقتصاد جامعه اسلامی اگرچه مردم در فعالیتهای اقتصادی میدان باز و وسیعی دارند و آزادیهای زیادی دارند و هرکسی این حق را دارد که فعالیت و تلاش اقتصادی بکند، اما در کنار این حق و اختیار برای مردم، یک اختیار و حقی هم برای دولت اسلامی و قدرت حاکم بر جامعه اسلامی قرار داده شده است و آن حق کنترل و نظارت و مراقبت است؛ زیرا اگر این حق برای حاکم اسلامی نباشد و مردم بدون نظارت دولت و بدون رعایت سیاستهای دولت تلاش اقتصادی را شروع کنند و انجام بدهند این یقینا در جامعه به طغیان، به ظلم، به بغی، به فساد منتهی خواهد شد و همان وضعی پیش خواهد آمد که در دنیای سرمایه داری هست. اسلام فعالیت اقتصادی را آزاد میداند منتها برای دولت در اشراف و نظارت بر این حرکت آزاد، اختیارات بی حد و حصر قائل است.
✒منبع: #روایت_رهبری، صص ۳۹۱-۳۸۵
(بیانات نقل شده از حضرت آقا مربوط به سالهای ۶۴ و ۶۶ است)
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
🔸️از مسئله آزادی اقتصادی در اسلام سوء استفادههای زیادی شده است. از طرفی طرفداران مکاتب چپ سوء استفاده کرده و گفتند اسلام طرفدار اقتصاد آزاد و بنابراین طرفدار استثمار است، و اسلام را به این بهانه کوبیدند. عدهای از افرادی که مایل بودند از اسلام دفاع کنند اما تفکر عمیق اسلامی را هم درست نمیدانستند، آنها هم سوء استفاده یا اشتباه کردند و از ترس حمله گروه های چپ، بکلی آزادی فعالیت اقتصادی در اسلام را نفی کردند و منکر شدند. یک عده هم عملا سوء استفاده کردند، یعنی در سایه آزادی های اقتصادی در اسلام جیبهای خودشان را پر کردند و چه پیش از پیروزی انقلاب - که البته نظام آن روز این را بیشتر تشویق میکرد- و چه حتی بعد از پیروزی نظام اسلامی، از آزادی هایی که بود، سوء استفاده کردند و بر ثروتها و اندوختهها و سوء استفادههای خودشان هرچه خواستند افزودند.
🔸️ در اقتصاد جامعه اسلامی اگرچه مردم در فعالیتهای اقتصادی میدان باز و وسیعی دارند و آزادیهای زیادی دارند و هرکسی این حق را دارد که فعالیت و تلاش اقتصادی بکند، اما در کنار این حق و اختیار برای مردم، یک اختیار و حقی هم برای دولت اسلامی و قدرت حاکم بر جامعه اسلامی قرار داده شده است و آن حق کنترل و نظارت و مراقبت است؛ زیرا اگر این حق برای حاکم اسلامی نباشد و مردم بدون نظارت دولت و بدون رعایت سیاستهای دولت تلاش اقتصادی را شروع کنند و انجام بدهند این یقینا در جامعه به طغیان، به ظلم، به بغی، به فساد منتهی خواهد شد و همان وضعی پیش خواهد آمد که در دنیای سرمایه داری هست. اسلام فعالیت اقتصادی را آزاد میداند منتها برای دولت در اشراف و نظارت بر این حرکت آزاد، اختیارات بی حد و حصر قائل است.
✒منبع: #روایت_رهبری، صص ۳۹۱-۳۸۵
(بیانات نقل شده از حضرت آقا مربوط به سالهای ۶۴ و ۶۶ است)
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi