سید‌یاسر جبرائیلی
13.2K subscribers
1.78K photos
633 videos
99 files
643 links
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ارتباط با ما:
@jebraily_admin

🌐 www.jebraily.ir
Download Telegram
⚡️پیامدهای نگاه غلط به مسئله اشتغال/ #بیماری_قطری و اشتغال به مثابه سرگرمی

🔹ریشه دیدگاه آقای جهانگیری درباره #دهه_شصتی‌ها در یک نگاه غلط به اقتصاد است که باید نام آن را #بیماری_قطری گذاشت. در شرایط بیماری قطری، دولت نسبت خود به ملت را همچون نسبت یک پدر تولیدکننده به یک خانواده صرفا مصرف کننده می‌بیند که باید درآمدهای خود را در مقاطع گوناگون عمر فرزندان، صرف خوراک و پوشاک و رفاه و تحصیلشان کند و چون به مرحله جوانی رسیدند، برای اینکه دست به بزهکاری نزنند و گرفتار اعتیاد نشوند، بخشی از درآمد خود را صرف ایجاد شغل برای این فرزندان کند تا «سرگرم» باشند. در مراحل بعدی نیز بخشی از درآمد پدر باید صرف ازدواج و مسکن و... این فرزندان شود. روشن است که در چنین نگاهی، هرچه تعداد فرزندان کمتر باشد، بهتر است و اساسا اگر خانواده بدون فرزند باشد، تمام درآمد خانواده صرف بیشینه سازی رفاه زن و شوهر خواهد شد.
🔹وقتی دولتی برای اداره کشور، به نسبت درآمدهای نفتی و تعداد جمعیت بیندیشد، قهرا به ملت به چشم سر بار نگاه خواهد کرد و به این نتیجه خواهد رسید که هر چه جمعیت کمتر باشد، بیشینه سازی رفاه ملت از محل منابع محدود نفتی سهل تر خواهد شد.
🔹نگاهی به نقشه جمعیتی جهان به ما می‌گوید تراکم جمعیتی نه تنها به هیچ وجه عامل عقب ماندگی نبوده، بلکه نسبت جمعیت به وسعت جغرافیایی در اکثر کشورهای پیشرفته، بسیار بیشتر از این نسبت در اکثر کشورهای در حال پیشرفت یا عقب مانده است. کشورهای اروپایی در زمره پرجمعیت ترین کشورها نسبت به وسعت سرزمینی هستند. برای مثال، نسبت جمعیت به وسعت(Population Density) آلمان و انگلیس 5 برابر ایران، 2.5 برابر ترکیه، 5.5 برابر آفریقای جنوبی، 2 برابر غنا، 5 برابر تانزانیا، 3 برابر اتیوپی، 63 برابر لیبی، 26 برابر چاد، 19 برابر کنگو و 13 برابر سودان است. نسبت جمعیت به وسعت در کره جنوبی 10 برابر ایران و در ژاپن، 7.5 برابر ایران است.
🔹لیبرال های ایرانی چون مدیریت اقتصاد را مساوی فروش نفت و مصرف آن می دانند، تصورشان این است که هرچه جمعیت کمتر باشد، درآمد سرانه بیشتر شده و سرانه رفاه نیز افزایش خواهد یافت، چنانکه قطر رتبه نخست دنیا را در سرانه تولید ناخالص داخلی(GDP per Capita) دارد.
🔹به تبع همین نگاه است که هرگاه سخن از ایجاد شغل به میان می آید، مدیران دولت آقای روحانی و استراتژیست های اقتصادی آن، درباره منابع مالی اشتغال سوال می‌کنند و می گویند ایجاد هر شغل فی المثل 100 میلیون تومان هزینه دارد و با توجه به میزان درآمد دولت، صرفا می‌توان n تعداد شغل در سال ایجاد کرد. این سخن، ناشی از همان نگاه «ایجاد سرگرمی» به «ایجاد شغل» است.
🔹 اساسا سیاست «اشتغال به مثابه هدف» یک سیاست کاملا غلط و ناشی از همان نگاه «سرگرمی» به اشتغال است. هدفگذاری مسئولان کشور، باید تامین نیازها و پیشرفت کشور باشد. اگر هدفگذاری به این شکل انجام شد، مدیریت کشور سعی خواهد کرد منابع انسانی موجود در کشور را در جهت رفع نیازها و رسیدن به اهداف پیشرفت هدایت کند. اینگونه است که اشتغال نیروی انسانی، نقش یک ابزار را ایفا خواهد کرد نه یک هدف.
🔹وقتی دولتی دروازه‌های خود را به روی کالاها و خدمات خارجی باز کرده باشد و از محل منابع نفتی، هم نیازش به مصرف و هم نیازش به پیشرفت را با تولیدات خارجی ارضا کرده باشد، روشن است که به جای درک ارزش سرمایه های انسانی، جمعیت را سربار خود بداند. وقتی همه نیازها از محل واردات تامین شد، اشتغال نیز در قامت یک نیاز دیگر ظاهر خواهد شد که باید از محل درآمدهای نفتی رفع شود. این است که اگر جلوی واردات قابل تولید در داخل(چه رسمی و چه قاچاق) گرفته شود و برای تامین نیازها، متوجه داخل شویم، اشتغال برای ما نه تنها هزینه بر نخواهد بود، بلکه ثروت آفرین خواهد بود.

🔻با لمس INSTANT VIEW (نمایش سریع) در انتهای پست، می‌توانید متن کامل سرمقاله امروز وطن امروز را مطالعه بفرمایید.
@jebraily

https://goo.gl/pQMhCE