Forwarded from عکس نگار
ما را چه شده است که #سپاس نیز بر نمی تابیم!
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
عزیزی تعریف می کرد که:
"با همسرم مشکل داشتم و از این وضعیت خسته و دلزده شده بودم!
ناچار پیش مشاور رفتم و مشکل را در میان گذاشتم.
بعد از کلی گوش سپردن، بلاخره مشاور به حرف آمد و چند راهکار ارایه داد!
خواستم از اولی شروع کنم. شاخه گلی خریدم و آیفون منزل را به صدا درآوردم!
خدا روز بد نیاورد که آورد و خانم با دیدن شاخه گل تزئینی از طریق دوربین آیفون، زد زیر گریه و داد و فریاد راه انداخت!😭
سریع رفتم داخل و هاج و واج پرسیدم چی شده؟!
گفت: نامرد اینقدر پر رو شده اید که دسته گل نامزدی همسر دوم را هم به منزل من می آورید؟!"
بنده خدا ادامه داد:
"دیگر چیزی نمانده بود، دق کنم!
ناچار در اتاقم را محکم بستم و تا ساعاتی بیرون نیامدم.
پس از کلنجار رفتن بسیار با خود، بلاخره بیرون آمدم و سر صحبت باز کردم و گفتم خانم باور کنید این شاخه گل را برای شما گرفته ام و کس دیگری در بین نیست!
این بار که کمی سبک شده بود، چنین گفت:
حالا بگو چی شده که اینقدر لوس شده ای؟!
شما آنقدر پیر شده ای که این لوس بازی ها به شما نیامده است!
دیگر قوز بالاقوز شده بود و ناچار به ترک خانه شدم و شب را نزد دوستی خوابیدم!
فردا سراغ مشاورم رفتم و هرچه عقده داشتم، سر ایشان خالی کردم"😂
آن عزیز ادامه داد:
"الان که به رفتار خود با مشاور فکر می کنم چنان احساس خجالت می کنم که نمی دانم چه کار کنم!
آمده ام راهکاری پیش پایم نهید تا از این مصیبت ناخواسته خارج شوم"
هاج و واج مانده بودم چه راهکاری به آن عزیز پیشنهاد دهم که خیالم پر زد و به دنیای خود لینک خوردم!
...
زمانی که مسئولیت دانشگاه را داشتم، آن قدر از عدم انجام وظایف ذاتی برخی مسئولان ادارات شهرستان، رنجیده خاطر بودم که اگر عزیز مسئولی به وظایف ذاتی اداری اش عمل می کرد، با لوحی،هدیه ای یا ذکر خیری در لابه لای سخنانم در شورای اداری یا سخنرانی های موردی تمجیدش می کردم!
این وضعیت چنان بر بعضی ها عجیب آمده بود و شاید سنگین، که لقب " مامه تشکر"-عمو تشکر- را داده بودند!
علی رغم لطف آن عده، وقتی به دستاوردهای اجتماعی آن روحیه نظر می انداختم، برای درمان بسیاری از دردهای امروز جامعه به ویژه #درد_منیت، مفید یافتم.
به همین جهت در تداوم آن رویه، و در بحبوحه خبرپراکنی های ناخوشایند رسانه ها از رفتار داعش و داعش مسلکان تاریخ و نیز در برهه گشودگی سخاوتمندانه میلیون ها زبان نقد،گله و گاز در جهانشهر، چند سال قبل ایده #کمپین_مهربانی_های_کوچک به ذهنم خطور کرد وسال۹۳ اجرایی اش کردم.
امروزه به لطف حدود ۵۰۰ نفر #گزارشگر_مهربانی، و در جهت مخالف رسانه ها و حتی محافل خصوصی و عمومی شهروندان که همواره زبان گله شان و چشمان عیب جویی شان مترصد شکار لحظه هاست، هر گوشه این کشور #مهربانی درخور توجهی از #شهروندی مشاهده شود، گزارش می شود و سعی می کنم با پیام یا تماس یا لوحی سپاس گویم مهربانان را...
اما باز گاه به گاه، مستقیم و غیر مستقیم می شنوم که از سر لطف یا حسادت، برخی آشناها، خرده می گیرند که؛
" این لوس بازی ها چیست، فلانی در می آورد؟!
اصلا" خودش را کی فرض کرده، از دیگران تجلیل می کند؟!
همه اش برای پرکردن خلأ شخصیتی است!
می خواهد با تجلیل از شخصیت ها، بگوید من هم کسی هستم!
اصلا" دارد از کمپین و اعضای کمپین سوء استفاده می کند و..."
در این افکار غوطه ور بودم که صدای درب اتاق مشاوره محکم به صدا درآمد!
تازه فهمیدم که آن عزیز مراجع بوده که این بار راهکارنگرفته، ترک جلسه مشاوره کرده است!😂
و اینجا بود که خود ماندم و این رفتار #سپاس_ستیز برخی ها و #اصرار_موجه یا #ابرام_ناموجه من!!!!
دوست عزیز مهربان #فعال_مدنی، #کنشگر_زیست_محیطی، #فرهیخته_دانشگاهی و #شهروند_مسئولیت_پذیر و #مسئول_مسئولیت_شناس، نظر شما چیست؟!
لطفا" نظر و پیشنهاد خود را با
ID:
@Raoufazari
ارسال فرمایید.
---------
در ضمن در راستای باور به شفافیت و مهارت شهامت #خود_بودن در صحن علنی گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک، با آدرس ذیل، نظرات با مشخصات کامل(نام و نام خانوادگی،شهر و مسئولیت فعلی)، پذیرفته خواهد شد و صدالبته اهتمام به پاسخ موجب امتنان خواهد بود.
لینک گروه کمپین👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
امید به شکستن سکوت ملی!
رئوف آذری*
استاد همواره قابل احترامم، #دکتر_محسن_رنانی عزیز، در اخیر یادداشت شان، به دو محور #سکوت_ملی و #امید_ملی، طی مقدماتی طولانی و مثال های عینی پرداخته اند که مخلص یادداشت شان، "سکوت ملی" را در راستای حفظ یا دستیابی به "امید ملی" پیشنهاد داده اند و خود نیز در اقدامی عملی به توصیه شان، قلم در غلاف کشیدن و توقف کلیک بر صفحه مجازی در شبکه اجتماعی را طرح نموده اند!
هرچند با مقدمه و نتیجه فحوایی و محتوایی آن یادداشت، همدل و همرأی هستم اما آنچه ایشان از کنشگری شان در فضای مجازی به استناد نظرات بزرگان، زایل کردن #امید خوانده اند و من حداقل در مورد ایشان چنین نظر ندارم و از حضور در فضای مجازی به استناد شواهد مجازی و میدانی #جوانه_زنی امید را استنباط کرده ام. صدالبته چون ایشان نیز هم عقیده ام که اثرگذاری فضای مجازی چون چاقوی تیز می تواند دوکارکردی و دو وجهی و حتی چندوجهی باشد و شخصا" هم از کنشگری در این حوزه، #کارکرد_امیدزایی استنباط کرده ام و بر همین مبنا، باورم بر اینست که باید همگی همت کنیم #سکوت_ملی در قبال تلاش های #امیدزایی، شکسته شود و همه و همه چون ۴۰۰ #گزارشگر_مهربانی_های_کوچک، باید همت کنند آنچه در این جغرافیا و در این مرز پرگهر، از #مهربانی_های_کوچک و #بزرگ، اتفاق می افتد و از همه آنچه از کنشگری های حوزه کودک و نوجوان و تعلیم و تعلم آنان و نیز از سیاست دانی و سیاست بانی خوب جزیره ای و حداقلی و مدیریت کارآمد و بهره ور و دریک کلام #امید_بانی عُقلایی و مبتنی بر دانایی از وجب به وجب این جغرافیا، سراغ داریم در فضای متکی به شبکه های اجتماعی و رسانه های برخط و آنلاین دیجیتالی، مکتوب و مصور، فریاد برآوریم تا همه بدانند و فهم کنند که در این سرای هم، #سرسوزنی_احساس، هست و #توتم_خانواده، #یاران_عشق، #کمپین_مهربانی_های_کوچک، #چالش_گفت_و_گو، #چالش_بلوط، #درویش_نامه، #مدرسه_عاشقان، #موفقیت_های_کوچک، #جنگلانه، #زلزله_مهربانی کرمانشاه ، #حجم، #خانه_تکانی_فرهنگی، #سواد_رسانه_ای، #هشت_بهشت، #عقل_آبی، #پویش_سه_شنبه_های_بدون_خودرو و ان جی اوها و سلبریتی های متعهد بسیاری، خردل خردل بر #امید، #ایمان و #عشق، می افزایند که نباید از نظر دور پنداشت و یاد نکرد و فریاد نزد...
انجمن حامی،جمعیت امام علی،شبکه ملی محیط زیست و کنشگران آن حوزه، سرزمین ما،حامیان فردا، شبکه یاری،دهکده امید،کودکان دنیا و نیز کنشگران معنوی کردار، یک از هزار اینان اند که شایسته ذکر نام وفریاد سپاسند
🌷❤🌷
@sopskf
-------------
*کنشگر صلح و مهربانی، دبیر کارگروه "سوادرسانه ای و مسئولیت اجتماعی" انجمن سواد رسانه ای ایران
-----
https://www.instagram.com/p/Bq44P8OlQPQ/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1shjoyjvx6rnj
رئوف آذری*
استاد همواره قابل احترامم، #دکتر_محسن_رنانی عزیز، در اخیر یادداشت شان، به دو محور #سکوت_ملی و #امید_ملی، طی مقدماتی طولانی و مثال های عینی پرداخته اند که مخلص یادداشت شان، "سکوت ملی" را در راستای حفظ یا دستیابی به "امید ملی" پیشنهاد داده اند و خود نیز در اقدامی عملی به توصیه شان، قلم در غلاف کشیدن و توقف کلیک بر صفحه مجازی در شبکه اجتماعی را طرح نموده اند!
هرچند با مقدمه و نتیجه فحوایی و محتوایی آن یادداشت، همدل و همرأی هستم اما آنچه ایشان از کنشگری شان در فضای مجازی به استناد نظرات بزرگان، زایل کردن #امید خوانده اند و من حداقل در مورد ایشان چنین نظر ندارم و از حضور در فضای مجازی به استناد شواهد مجازی و میدانی #جوانه_زنی امید را استنباط کرده ام. صدالبته چون ایشان نیز هم عقیده ام که اثرگذاری فضای مجازی چون چاقوی تیز می تواند دوکارکردی و دو وجهی و حتی چندوجهی باشد و شخصا" هم از کنشگری در این حوزه، #کارکرد_امیدزایی استنباط کرده ام و بر همین مبنا، باورم بر اینست که باید همگی همت کنیم #سکوت_ملی در قبال تلاش های #امیدزایی، شکسته شود و همه و همه چون ۴۰۰ #گزارشگر_مهربانی_های_کوچک، باید همت کنند آنچه در این جغرافیا و در این مرز پرگهر، از #مهربانی_های_کوچک و #بزرگ، اتفاق می افتد و از همه آنچه از کنشگری های حوزه کودک و نوجوان و تعلیم و تعلم آنان و نیز از سیاست دانی و سیاست بانی خوب جزیره ای و حداقلی و مدیریت کارآمد و بهره ور و دریک کلام #امید_بانی عُقلایی و مبتنی بر دانایی از وجب به وجب این جغرافیا، سراغ داریم در فضای متکی به شبکه های اجتماعی و رسانه های برخط و آنلاین دیجیتالی، مکتوب و مصور، فریاد برآوریم تا همه بدانند و فهم کنند که در این سرای هم، #سرسوزنی_احساس، هست و #توتم_خانواده، #یاران_عشق، #کمپین_مهربانی_های_کوچک، #چالش_گفت_و_گو، #چالش_بلوط، #درویش_نامه، #مدرسه_عاشقان، #موفقیت_های_کوچک، #جنگلانه، #زلزله_مهربانی کرمانشاه ، #حجم، #خانه_تکانی_فرهنگی، #سواد_رسانه_ای، #هشت_بهشت، #عقل_آبی، #پویش_سه_شنبه_های_بدون_خودرو و ان جی اوها و سلبریتی های متعهد بسیاری، خردل خردل بر #امید، #ایمان و #عشق، می افزایند که نباید از نظر دور پنداشت و یاد نکرد و فریاد نزد...
انجمن حامی،جمعیت امام علی،شبکه ملی محیط زیست و کنشگران آن حوزه، سرزمین ما،حامیان فردا، شبکه یاری،دهکده امید،کودکان دنیا و نیز کنشگران معنوی کردار، یک از هزار اینان اند که شایسته ذکر نام وفریاد سپاسند
🌷❤🌷
@sopskf
-------------
*کنشگر صلح و مهربانی، دبیر کارگروه "سوادرسانه ای و مسئولیت اجتماعی" انجمن سواد رسانه ای ایران
-----
https://www.instagram.com/p/Bq44P8OlQPQ/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1shjoyjvx6rnj
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
امید به شکستن سکوت ملی! رئوف آذری* استاد همواره قابل احترامم، #دکتر_محسن_رنانی عزیز، در اخیر یادداشت شان، به دو محور #سکوت_ملی و #امید_ملی، طی مقدماتی طولانی و مثال های عینی پرداخته اند که مخلص یادداشت شان، "سکوت ملی" را در راستای حفظ یا دستیابی به "امید…
هنر شدن،
عبور از رنج ها و دستیابی به گنج ها
https://t.iss.one/Sopskf/7010
https://t.iss.one/Sopskf/7011
ابتدای دهه ۹۰ شمسی، وقتی ایده کمپین ملی مهربانی های کوچک را الهام گرفته، آستین بالازده و وارد فاز عملیاتی کمپین شدیم، باور پیدا کرده بودیم که مهربانی، معجونی شگرف و دارویی مؤثر برای درمان دردهای تاریخی وطن است.
اولین گام مان، کَند و کاو و جست و جوی مهربانان محیط پیرامونی و تجلیل و تکریم شان بود و بعد رفته رفته، مرزهای قراردادی را شکافتیم و در کمتر از دوسال، چهارصد #گزارشگر_مهربانی، از اقصی نقاط کشور، جذب کردیم که هریک متعهد بودند هفتگی، حداقل یک گزارش مهربانی های کوچک را در اتاق هموندی، همرسانی کنند.
بعدها، شهرهایی چون اصفهان، جوانرود و بعدها قائم شهر و..، تقاضای نمایندگی کردند و در این بین، عزم جزم جوانرودی ها به تبع غنای فرهنگ سخت کوشی #هەورامانی ها، جزم تر بود و گرچه اصفهان نیز با لطف خانم دکتر #مهرناز_آزاد و قائم شهر نیز با اراده #دکتر_حسنی، میدان داری داشتند و دیگرانی بسیار نیز اما حقیقت امر، انسجام و استمرار گروه جوانرودی ها به برکت وجود هموندی شایستگانی چون #دکتر_محمدخانی، #مهندس_قادری، جناب #بهرامی_نیا و سرجمع خوبانی که ذکر نام شان در این مقال نمی گنجد، بیش از بقیه بود!
شاید علی رغم نقدهایی که بر شیوه کار کاک #تیمور_مرادی، داشتیم و داریم اما نخ تسبیح او و همتش در تجمیع فرهیختگان دانشگاهی، فعالان اجتماعی و فرهنگی منطقه و نیز کَند و کاو مهربانی ها و هماهنگی دیدارها و ابرام بر تعاملات متعاقب، سبب شده که کمپین مهربانی های کوچک جوانرود از مرزهای شهرستان عبور کرده و به نوعی رسالت بزرگ مهرزایی در جغرافیای الهام بخش هه ورامانات را نیز برعهده بگیرد.
چه اینکه، همان بعدها، کمپین سپاس پاوه ای ها را نیز به حرکت ترغیب کرد و به قول دکتر محمدخانی عزیز، اینک کمپین جوانرود از خانواده اصلی خود نیز جلو زده، به نحوی که صفحه اینستاگرامی اش، ده ها گزارش نکوی مهربانی و اهدای تندیس سپاس و لوح یادبود را ثبت وضبط کرده است که آخرین دیدار و سفرتکریمی نمایندگی کمپین مهربانی های کوچک جوانرود، انگیزه بخش این یادداشت شد.
کاک #نعمت_مرادی و داده #فهمیه_فرخی، زوج روستایی از اهالی ترکەپان جوانرود هستند که ماحصل بیش از دو دهه هموندی عاشقانه شان زیر یک سقف، دو پسر بوده که یکی شان، #سیروان و دیگری #آراس نام دارد.
سیروان، نام رودخانه ای در هەورامانات است که اکنون سازه ی داریان، جریانش را سد کرده و جز جرعه ای در پایین دست، خروشی ندارد اما سیروان داستان ما در اوج اتفاقات جوانرود، کنکوری بود و هیچ از پا نیفتاد و اتفاقا" با رتبه خوب نیز، پزشکی قبول شد.
آراس هم در زبان کوردی، با معادل بکر، دست نخورده، فرمانروا، روشنایی و رام ناشدنی، آمده است که شاید آراس داستان ما، آن روشنایی رام ناشدنی ای باشد که از دل رنج های پدر و مادر و محرومیت های هر دوی شان از موهبت سواد آکادمیکی، سربرآورده تا ظلمت و دشواری را پس براند.
او نیز امسال، پای درجای پای برادر نهاده و البته امسال در آرامشی نسبی تر، فرمانروای کنکور در شاخه تجربی شده و در منطقه سه، #رتبه_پنجم را به خود اختصاص داده تا پزشکی اش را مسجل کرده باشد.
وقتی از مادر دلیل موفقیت بچه ها راسئوال می کنند:" به وقف زمان خود و نیز قانونمندی و نظم در خانه" اشاره می کند ولی جالب تر اینکه، وقتی از پدر، سئوال می شود، عامل #مهر_پایدار، رایادآور می شود. مهری که علی رغم حرفه و شغل سیار پدر-لوله کشی و سیم کشی-، با راهبری مادر و مهارت پدر، هر روز بر سفره زندگی، ساری و جاری بوده است.
گرچه در این محفل کریمانه به لطف مهربانو داودی و جمع فرهیختگان دانشگاهی و نیز مجموعه فابریکا، هدیه ای قابل تقدیم آراس شده بود ولی ادب واجب می کرد که نگارنده سطور نیز در مقام خدمتگزار کمپین ملی مهربانی های کوچک، این توفیق خانواده و نیز همت و نغزگویی پدر و مادر و ویژه تٲکید پدر روی کلیدواژه #مهربانی را تلفنی تبریک گوید و همراهی کمپین مهربانی را در مسیر موفقیت آن جمع نکوخصال، مورد تٲکید قرار دهد.
جالب وقتی از نیاز روز خانواده وبچه ها از کاک نعمت سئوال کردیم تا به قدر وسع، همتی معمول داریم، بسیار کریمانه فرمودند:
"تا قدرتی در بازوان و سفره ای از جانب صنعت ومهارت خواهان-اشاره به درآمد حاصل از حرفه شان-باشد، جز دعای خیر نیکوخصالان، نیازی متصور نیست"🙏
درود باید فرستاد بر این خانواده مهربان و موفق روستایی_شهری منطقه هه ورامانات و نیز مدیر اجرایی و جمع نکوخصالان کمپین مهربانی های کوچک جوانرود و نیز جمع هموندان و حامیان فرهیخته و بخشنده شان که همواره بیش از ظرفیت، در تکریم مهربانان و نشر مهربانی ها، پیشگام اند...
@sopskf
عبور از رنج ها و دستیابی به گنج ها
https://t.iss.one/Sopskf/7010
https://t.iss.one/Sopskf/7011
ابتدای دهه ۹۰ شمسی، وقتی ایده کمپین ملی مهربانی های کوچک را الهام گرفته، آستین بالازده و وارد فاز عملیاتی کمپین شدیم، باور پیدا کرده بودیم که مهربانی، معجونی شگرف و دارویی مؤثر برای درمان دردهای تاریخی وطن است.
اولین گام مان، کَند و کاو و جست و جوی مهربانان محیط پیرامونی و تجلیل و تکریم شان بود و بعد رفته رفته، مرزهای قراردادی را شکافتیم و در کمتر از دوسال، چهارصد #گزارشگر_مهربانی، از اقصی نقاط کشور، جذب کردیم که هریک متعهد بودند هفتگی، حداقل یک گزارش مهربانی های کوچک را در اتاق هموندی، همرسانی کنند.
بعدها، شهرهایی چون اصفهان، جوانرود و بعدها قائم شهر و..، تقاضای نمایندگی کردند و در این بین، عزم جزم جوانرودی ها به تبع غنای فرهنگ سخت کوشی #هەورامانی ها، جزم تر بود و گرچه اصفهان نیز با لطف خانم دکتر #مهرناز_آزاد و قائم شهر نیز با اراده #دکتر_حسنی، میدان داری داشتند و دیگرانی بسیار نیز اما حقیقت امر، انسجام و استمرار گروه جوانرودی ها به برکت وجود هموندی شایستگانی چون #دکتر_محمدخانی، #مهندس_قادری، جناب #بهرامی_نیا و سرجمع خوبانی که ذکر نام شان در این مقال نمی گنجد، بیش از بقیه بود!
شاید علی رغم نقدهایی که بر شیوه کار کاک #تیمور_مرادی، داشتیم و داریم اما نخ تسبیح او و همتش در تجمیع فرهیختگان دانشگاهی، فعالان اجتماعی و فرهنگی منطقه و نیز کَند و کاو مهربانی ها و هماهنگی دیدارها و ابرام بر تعاملات متعاقب، سبب شده که کمپین مهربانی های کوچک جوانرود از مرزهای شهرستان عبور کرده و به نوعی رسالت بزرگ مهرزایی در جغرافیای الهام بخش هه ورامانات را نیز برعهده بگیرد.
چه اینکه، همان بعدها، کمپین سپاس پاوه ای ها را نیز به حرکت ترغیب کرد و به قول دکتر محمدخانی عزیز، اینک کمپین جوانرود از خانواده اصلی خود نیز جلو زده، به نحوی که صفحه اینستاگرامی اش، ده ها گزارش نکوی مهربانی و اهدای تندیس سپاس و لوح یادبود را ثبت وضبط کرده است که آخرین دیدار و سفرتکریمی نمایندگی کمپین مهربانی های کوچک جوانرود، انگیزه بخش این یادداشت شد.
کاک #نعمت_مرادی و داده #فهمیه_فرخی، زوج روستایی از اهالی ترکەپان جوانرود هستند که ماحصل بیش از دو دهه هموندی عاشقانه شان زیر یک سقف، دو پسر بوده که یکی شان، #سیروان و دیگری #آراس نام دارد.
سیروان، نام رودخانه ای در هەورامانات است که اکنون سازه ی داریان، جریانش را سد کرده و جز جرعه ای در پایین دست، خروشی ندارد اما سیروان داستان ما در اوج اتفاقات جوانرود، کنکوری بود و هیچ از پا نیفتاد و اتفاقا" با رتبه خوب نیز، پزشکی قبول شد.
آراس هم در زبان کوردی، با معادل بکر، دست نخورده، فرمانروا، روشنایی و رام ناشدنی، آمده است که شاید آراس داستان ما، آن روشنایی رام ناشدنی ای باشد که از دل رنج های پدر و مادر و محرومیت های هر دوی شان از موهبت سواد آکادمیکی، سربرآورده تا ظلمت و دشواری را پس براند.
او نیز امسال، پای درجای پای برادر نهاده و البته امسال در آرامشی نسبی تر، فرمانروای کنکور در شاخه تجربی شده و در منطقه سه، #رتبه_پنجم را به خود اختصاص داده تا پزشکی اش را مسجل کرده باشد.
وقتی از مادر دلیل موفقیت بچه ها راسئوال می کنند:" به وقف زمان خود و نیز قانونمندی و نظم در خانه" اشاره می کند ولی جالب تر اینکه، وقتی از پدر، سئوال می شود، عامل #مهر_پایدار، رایادآور می شود. مهری که علی رغم حرفه و شغل سیار پدر-لوله کشی و سیم کشی-، با راهبری مادر و مهارت پدر، هر روز بر سفره زندگی، ساری و جاری بوده است.
گرچه در این محفل کریمانه به لطف مهربانو داودی و جمع فرهیختگان دانشگاهی و نیز مجموعه فابریکا، هدیه ای قابل تقدیم آراس شده بود ولی ادب واجب می کرد که نگارنده سطور نیز در مقام خدمتگزار کمپین ملی مهربانی های کوچک، این توفیق خانواده و نیز همت و نغزگویی پدر و مادر و ویژه تٲکید پدر روی کلیدواژه #مهربانی را تلفنی تبریک گوید و همراهی کمپین مهربانی را در مسیر موفقیت آن جمع نکوخصال، مورد تٲکید قرار دهد.
جالب وقتی از نیاز روز خانواده وبچه ها از کاک نعمت سئوال کردیم تا به قدر وسع، همتی معمول داریم، بسیار کریمانه فرمودند:
"تا قدرتی در بازوان و سفره ای از جانب صنعت ومهارت خواهان-اشاره به درآمد حاصل از حرفه شان-باشد، جز دعای خیر نیکوخصالان، نیازی متصور نیست"🙏
درود باید فرستاد بر این خانواده مهربان و موفق روستایی_شهری منطقه هه ورامانات و نیز مدیر اجرایی و جمع نکوخصالان کمپین مهربانی های کوچک جوانرود و نیز جمع هموندان و حامیان فرهیخته و بخشنده شان که همواره بیش از ظرفیت، در تکریم مهربانان و نشر مهربانی ها، پیشگام اند...
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
هنر شدن،
عبور از رنج ها به مقصد گنج ها
لینک اینستاگرامی ذیل را باز کنید و ادامه کپشن را در پست بعد با آدرس( )بخوانید👇
----
https://www.instagram.com/p/C_sEZ7uuu6A/?igsh=MWRtdHdhN3BlbWVocA==
@sopskf
عبور از رنج ها به مقصد گنج ها
لینک اینستاگرامی ذیل را باز کنید و ادامه کپشن را در پست بعد با آدرس( )بخوانید👇
----
https://www.instagram.com/p/C_sEZ7uuu6A/?igsh=MWRtdHdhN3BlbWVocA==
@sopskf