🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۶۶
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
----- ۲۴ دی ماه ۹۵ #کردستان_۲
🌹تجلیل مهربانان🌹
فامیلی داشتیم که بی نشانه، از درد به خود می پیچید و هر ازچندگاهی ناچار می شدیم در محضرش کیلومترها ره پیماییم تا لختی در مطبی توسط متخصصی یا فوق تخصصی معاینه شود، شاید رهی برای شناسایی دردش و روشی برای درمانش یابیم!
بعد از ایامی، موفق شدیم نوبتی نزد متخصص مرتبط با ناحیه دردش رزرو کنیم!
پس از طی کیلومترها مسافت، محضرش رسیدیم و چندساعت مطبش صف انتظار تحمل کردیم و لختی موفق به زیارتش شدیم و معاینه ای دو تا سه دقیقه ای صورت گرفت!
عزیز بیمار فامیل، چون با پوشش و شال کوردی در اتاق معاینه حضور داشت، بعد از معاینه قاعدتا" یکی دو دقیقه ای نیاز داشت تا خود را برای خروج آماده کرده و شالش را ببندد!
یک دفعه آن متخصص پزشک غلیان کرد و غرید و خطاب به عزیز فامیل مان گفت:
" مرد حسابی، نوبرش رو آوردید!
تا شما شال تان را می بندید، من چندتا بیمار دیگر را معاینه خواهم کرد"!
دیگر مگر حرفی برای گفتن داشتیم؟!
علی رغم هزاران جمله مضمر در دل، حرفی نگفته، خارج شدیم اما هر بار صحبت پزشک و متخصص و فوق تخصص می شد، آن عزیز فامیل ما می گفت:
" این غلامان مادیات، قتل شان واجب است"😃🌹
امروز بعد از سال ها، وقتی رفتار آن پزشک و نگرش متعاقب آن رفتارِ فامیل مان را به پزشکان واکاوی می کنم، بر برخی فاکتورها و دلایل شکل گیری رفتار داعش مسلک پی می برم!
اما گاه باید آن سوی رودخانه هم رفت تا تک بعدی و تک عاملی، دیگران را قضاوت نکنیم!
در آن سوی عروس رودخانه ها-سیروان- و حدفاصل سیمینه رود و زاب رود، بزرگ متخصصی می زید که شعارش شاید این نقل قوق از بزرگان باشد👇
"مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، بدان که زندگی می کنی"🌹
هم اوست که استراتژی خوداختیار کاری اش، نگاهی متفاوت به دنیای مادی است و همین سبب شده، باور داشته باشد به:👇
🌹"حق ویزیت داری، بگذار!
نداری، پای ما بگذار..."🌹
و باز در مطب او بود که هرگاه مستمندی، تهیدستی، بی بضاعتی و نیازمندبیماری، درب مطبش می گشود، بی دغدغه ی مبلغ توجیبی، ویزیت می گرفت و معاینه می شد و با خنده ای سراسر مهر، بدرقه می شد🌹
و باز او بود که ضمن پاسداشت زبان محلی و فرهنگ بومی، مراجعان را چون انسان می دید و انسانیت شان و فرهنگ و رسوم و عادت و لباس شان را پاس می داشت...
و هم او بود که با قفسه کتاب،نمایش مناظر طبیعی و صنایع بومی، تندیس شخصیت های ملی و... مطبش را بیشتر به موزه تاریخی و کاشانه بوم گردی برای آرامش بیماران و ارزش نهادن وقت مراجعان بدل کرده بود!
و باز او بود که هر که نشانی از #کمپین_مهربانی_های_کوچک با خود داشت، مهربانی های بزرگش را خرواری، تقدیمش می داشت🌹👏🌹
مدت ها بود محضر مهربان میهن دوست و بزرگمهربان دکتر ستوده، #سفیران_کمپین در سقز هماهنگ شده بودم تا یادی کنیم از آن مهربان پزشک بزرگوار که تخصص را نه بهر مادیات بلکه در مسیر انسانیت و معنویت، به خدمت گرفته بود!
اما مجالش نرسید تا اینکه جمعه روز مورخ ۲۴ دی ماه در مسیر بازگشت از سفر #کرمانشاه_کردستان، مجالی یافتیم و قرار ملاقاتی نه در #سقز و محل مطب، بلکه در #بانه و محل تولدش گذاشتیم تا عرض ادبی داشته باشیم و سپاسگزار مهربانی اش باشیم.
جالب است بدانید از زمان هماهنگی تا موعد دیدار و بعد از آن نیز تا رسیدن مان به منزل و مأوای مان، چندین و چندها تماس ایشان داشتیم که جویای موقعیت و حال مان می شدند و این خود نشان بارز مهربانی شان بود.
جالب تر اینکه #والده_ی_مکرم و برادرزاده عزیزشان را نیز به استقبال آورده بودند که آنان نیز تا آخرین لحظات بدرقه، تنهای مان نگذاشتند!
بعد از زیارت و گفت و گویی کوتاه اما صمیمی و همدلانه، و نیز تقدیم لوح کمپین، تمهید وسیله نقلیه برگشت و تأمین هزینه از بانه تا سردشت نیز اضافه بار مهربانی شان شد که علی رغم اصرار و اکراه ما کمپینی ها، افاقه ای نداشت و کار خود کرد🌹
و تنها کاری که از دست مان ساخته بود، زمرمه کردن این بیت بود👇
🌹تا همتت ای پزشک باقیست
دستان تو نعمتی الهیست🌹
طبق اظهار و نکته نگاری های مهربان دکتر، این اولین دیدارمان چنان مؤثر افتاده بود که همه روحی جدید در کالبدجسمی مان دمیده شده بود!
شاید به همین مناسبت بوده که؛
"طبیب را مظهر اسم محیی و احیاء گری نامیده و عیسوی مسلک می دانستند که با دم مسیحیائی خویش درد و رنج را از جسم و روان دردمندان می زدایند...
درود بر مهربان #دکتر_کاوه_کریمی، متخصص بیماری های عفونی در سقز که مهربانی شان را بسیار نثارمان کردند.
🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تجلیل_مهربانان
#مهربانی_پزشکان
#دکتر_کاوه_کریمی
#بانه_سقز
---------------------------
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
#نمونه_۱۶۶
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
----- ۲۴ دی ماه ۹۵ #کردستان_۲
🌹تجلیل مهربانان🌹
فامیلی داشتیم که بی نشانه، از درد به خود می پیچید و هر ازچندگاهی ناچار می شدیم در محضرش کیلومترها ره پیماییم تا لختی در مطبی توسط متخصصی یا فوق تخصصی معاینه شود، شاید رهی برای شناسایی دردش و روشی برای درمانش یابیم!
بعد از ایامی، موفق شدیم نوبتی نزد متخصص مرتبط با ناحیه دردش رزرو کنیم!
پس از طی کیلومترها مسافت، محضرش رسیدیم و چندساعت مطبش صف انتظار تحمل کردیم و لختی موفق به زیارتش شدیم و معاینه ای دو تا سه دقیقه ای صورت گرفت!
عزیز بیمار فامیل، چون با پوشش و شال کوردی در اتاق معاینه حضور داشت، بعد از معاینه قاعدتا" یکی دو دقیقه ای نیاز داشت تا خود را برای خروج آماده کرده و شالش را ببندد!
یک دفعه آن متخصص پزشک غلیان کرد و غرید و خطاب به عزیز فامیل مان گفت:
" مرد حسابی، نوبرش رو آوردید!
تا شما شال تان را می بندید، من چندتا بیمار دیگر را معاینه خواهم کرد"!
دیگر مگر حرفی برای گفتن داشتیم؟!
علی رغم هزاران جمله مضمر در دل، حرفی نگفته، خارج شدیم اما هر بار صحبت پزشک و متخصص و فوق تخصص می شد، آن عزیز فامیل ما می گفت:
" این غلامان مادیات، قتل شان واجب است"😃🌹
امروز بعد از سال ها، وقتی رفتار آن پزشک و نگرش متعاقب آن رفتارِ فامیل مان را به پزشکان واکاوی می کنم، بر برخی فاکتورها و دلایل شکل گیری رفتار داعش مسلک پی می برم!
اما گاه باید آن سوی رودخانه هم رفت تا تک بعدی و تک عاملی، دیگران را قضاوت نکنیم!
در آن سوی عروس رودخانه ها-سیروان- و حدفاصل سیمینه رود و زاب رود، بزرگ متخصصی می زید که شعارش شاید این نقل قوق از بزرگان باشد👇
"مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، بدان که زندگی می کنی"🌹
هم اوست که استراتژی خوداختیار کاری اش، نگاهی متفاوت به دنیای مادی است و همین سبب شده، باور داشته باشد به:👇
🌹"حق ویزیت داری، بگذار!
نداری، پای ما بگذار..."🌹
و باز در مطب او بود که هرگاه مستمندی، تهیدستی، بی بضاعتی و نیازمندبیماری، درب مطبش می گشود، بی دغدغه ی مبلغ توجیبی، ویزیت می گرفت و معاینه می شد و با خنده ای سراسر مهر، بدرقه می شد🌹
و باز او بود که ضمن پاسداشت زبان محلی و فرهنگ بومی، مراجعان را چون انسان می دید و انسانیت شان و فرهنگ و رسوم و عادت و لباس شان را پاس می داشت...
و هم او بود که با قفسه کتاب،نمایش مناظر طبیعی و صنایع بومی، تندیس شخصیت های ملی و... مطبش را بیشتر به موزه تاریخی و کاشانه بوم گردی برای آرامش بیماران و ارزش نهادن وقت مراجعان بدل کرده بود!
و باز او بود که هر که نشانی از #کمپین_مهربانی_های_کوچک با خود داشت، مهربانی های بزرگش را خرواری، تقدیمش می داشت🌹👏🌹
مدت ها بود محضر مهربان میهن دوست و بزرگمهربان دکتر ستوده، #سفیران_کمپین در سقز هماهنگ شده بودم تا یادی کنیم از آن مهربان پزشک بزرگوار که تخصص را نه بهر مادیات بلکه در مسیر انسانیت و معنویت، به خدمت گرفته بود!
اما مجالش نرسید تا اینکه جمعه روز مورخ ۲۴ دی ماه در مسیر بازگشت از سفر #کرمانشاه_کردستان، مجالی یافتیم و قرار ملاقاتی نه در #سقز و محل مطب، بلکه در #بانه و محل تولدش گذاشتیم تا عرض ادبی داشته باشیم و سپاسگزار مهربانی اش باشیم.
جالب است بدانید از زمان هماهنگی تا موعد دیدار و بعد از آن نیز تا رسیدن مان به منزل و مأوای مان، چندین و چندها تماس ایشان داشتیم که جویای موقعیت و حال مان می شدند و این خود نشان بارز مهربانی شان بود.
جالب تر اینکه #والده_ی_مکرم و برادرزاده عزیزشان را نیز به استقبال آورده بودند که آنان نیز تا آخرین لحظات بدرقه، تنهای مان نگذاشتند!
بعد از زیارت و گفت و گویی کوتاه اما صمیمی و همدلانه، و نیز تقدیم لوح کمپین، تمهید وسیله نقلیه برگشت و تأمین هزینه از بانه تا سردشت نیز اضافه بار مهربانی شان شد که علی رغم اصرار و اکراه ما کمپینی ها، افاقه ای نداشت و کار خود کرد🌹
و تنها کاری که از دست مان ساخته بود، زمرمه کردن این بیت بود👇
🌹تا همتت ای پزشک باقیست
دستان تو نعمتی الهیست🌹
طبق اظهار و نکته نگاری های مهربان دکتر، این اولین دیدارمان چنان مؤثر افتاده بود که همه روحی جدید در کالبدجسمی مان دمیده شده بود!
شاید به همین مناسبت بوده که؛
"طبیب را مظهر اسم محیی و احیاء گری نامیده و عیسوی مسلک می دانستند که با دم مسیحیائی خویش درد و رنج را از جسم و روان دردمندان می زدایند...
درود بر مهربان #دکتر_کاوه_کریمی، متخصص بیماری های عفونی در سقز که مهربانی شان را بسیار نثارمان کردند.
🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تجلیل_مهربانان
#مهربانی_پزشکان
#دکتر_کاوه_کریمی
#بانه_سقز
---------------------------
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ