🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒 🌷🖊 تصویری دِگر 🔏 🔓
#رئوف_آذری (۳۷۷)
@Raoufazari
(۲۷)-----نگارش #۲۳آبان ماه ۹۷
----------
🌷کوچ مهربانان❤
خبر، بسیارِ بسیار تلخ بود، تلفن زنگ خورد و آن سوی گوشی، عزیزی خبر از تصادف عزیزی دیگر داد و اینکه دیگر نیست و نیست و نخواهد بود😭
واقعیتش، کم تر چنین شوکی را تجربه کرده بودم چون همان دیشب چند دقیقه قبل از ساعت ۱۲ بود که یک تماس ناموفق با من برقرار کرده بود و بعد از دقایقی که متوجه شدم، چندین بار مکرر تماس گرفتم، پاسخی نیافتم که نیافتم!
شاید اگر بگویم فاصله بین دو تماس، همان فاصله بین زندگی و مرگ بوده، اغراق نباشد...
"زندگی" با "مرگ" را قرابتی بسیار است که متأسفانه #آلزایمر_دنیاتحمیل، و اشتغال فکری و دنیاداری مان،کم تر مجال فهم دقیق آن و تجهیز و آماده سازی برای رویارویی آن را می دهد!
این یک، اما از زاویه ای که من می شناختم چنین نبود و اگر هم بود کم بود و یا حداقل بر من ناپیدا بود...
حدود یک دهه بود که به عنوان متخصص سونوگرافی در شهرمان اقامت گزیده بود و دقیقا" آن زمان که نوبت های ویزیت، بیش از چندماه زمان می بُرد، حضورش "سد ویزیت" و نوبت گیری را شکست!
در همان سال های اول حضورش، مجال آشنایی، همسایگی و بعدها دوستی عمیق ایشان نصیبم گردید و بارها ها، بر سر یک سفره و ساعات ها در خلوت دونفره ، از #کمپین_مهربانی_های_کوچک و نقش ایجابی چنین تلاش هایی سخن راندیم و به شور و مشورت پرداختیم!
#دکتر_محمد_فرضی_زاده مرحوم از آن تیپ شخصیت هایی بود که #توشه_قیامتی اش را با #کادوهای_مهربانی اش، لبریز کرده بود و به زعم اینجانب، #توشه اش بی نقص یا حداقل کم نقص بود که در اولین دقایق رحلتش، ذکر چندی از آن را چون محملی برای ادای وفای به مهربانی اش، بی مناسبت نمی دانم:
۱• چندسال قبل برای برگزاری کارگاهی مدیریتی سفری به شرق کشور و استان سیستان و بلوچستان داشتم و همان روزها، به لطف استاد عزیز و بزرگ مهربان و به میمنت کمپین مهربانی مان، بر عمق محرومیت روستاییان منطقه فنوج و ایرانشهر وقوف یافتم. در بازگشت وقتی دستاوردهای سفر را با آن بزرگوار مرور می کردم نتیجه اش، با بزرگ مهربانی دکتر، #اشتغال_زایی پایدار برای چند خانواده محروم آن سامان شد🌷
۲• در جریان زلزله کرمانشاه، در همان روزهای اولیه، وقتی از حضور من خبردار شده بود، تماس گرفت و همان تماس، مقدمه ای شد تا #اولین_محموله_چادر_هلال احمر آزاد قبل از ارگان های خدمات رسان، به منطقه زلزله زده وارد شود که اولین #کمپ_مهربانی در یکی از روستاهای آن منطقه، با اسپانسری ایشان، متعاقب سماجت و حمایت مادی و معنوی وی بود🌷
۳• وقتی از شرایط بد مالی برخی دانشجویان شهرستانی در دانشگاه های شهرهای عمقی کشور برایش گفتم، #کلیدی نشانم داد و گفت:
"این کلید آپارتمان شخصی ام در تهران هست، جمعی مستعد و اهل درس را بیابید و ساختمان را به مدت تحصیل در اختیارشان قرار دهید"
مشغولیتم در کرمانشاه، معرفی را به تأخیر انداخت و چندی بعد، خود خبرم کرد و گفت:"امرتان اجابت شد و آپارتمان در اختیار چند دانشجو قرار گرفت که یکی دوتای شان همشهری تان هستند" و چنین نیز بود.
🌷
۴• در جریان توزیع سبدهای رمضانی کمپین با اسپانسری جمعیت امام علی، در روستایی از نقطه صفر مرزی، یک نوع بیماری لاعلاج و مرموز را در یک خانواده، متوجه شدیم و وقتی برایش توضیح دادم شخصا" برای ویزیت اعلام امادگی کرد و همان لحظه نیز با چندین متخصص تماس گرفت و اصلا" پی گیری اموراتی که تعهد می کرد، بی مثال و خارج از تصور بود🌷
۵• در طول سال های حضورش، هر بیمار مستحق و اضطراری که به ایشان معرفی کردم، بدون هزینه و در حداقل زمان ممکن، ویزیت و راهنمایی و مشاوره شده اند و در طول این سال ها، فقط یک نفر، از جانب منشی خوب پذیرش نشده بود که ضمن جبران فوری، بارها نیز معذرت خواهی کرد🌷
۶• چند بار راهنمایی و مشاوره دانش آموزی و دانشجویی و نیز ویزیت در منزل چند بیمار به ایشان سپرده شد وبا کمال میل و توجه، و تخصیص وقت و زمان بی بهانه،انجام داد🌷
۷• بارها شاهد بودم که برای کاریابی دوستانش و ویژه تر پزشکان و هم دوره ای های سابق از جان مایه می گذاشت و حتی در حمایت عاطفی و روانی کنکوری های تخصصی و فوق تخصصی، تمام عیار به میدان می آمد🌷
۸• با توجه به سوابق فعالیت مدنی اش در کانون های دانشجویی، اهل تعامل و فهم مسایل فرهنگی و مدنی بود و تمام قد، در هر نشستی دعوت کردیم، شرکت کرد و نظر داد و به جا و مؤثر، وارد شد🌷
۹. در انجام عبادات به ویژه روزه و رمضان و نیز مناسک مذهبی به ویژه محرم و اعیاد، اهتمام خاصی مبذول می داشت و سادگی و بی آلایشی اش، در ظاهر و باطن، و پرهیز از غیبت و حذر از بدگویی دیگرانش، ستودنی بود🌷
۱۰• در احترام و حمایت از خانواده...👇
https://www.instagram.com/p/BqJ_q9DlLfw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1jp6dz6qnezg2
#رئوف_آذری (۳۷۷)
@Raoufazari
(۲۷)-----نگارش #۲۳آبان ماه ۹۷
----------
🌷کوچ مهربانان❤
خبر، بسیارِ بسیار تلخ بود، تلفن زنگ خورد و آن سوی گوشی، عزیزی خبر از تصادف عزیزی دیگر داد و اینکه دیگر نیست و نیست و نخواهد بود😭
واقعیتش، کم تر چنین شوکی را تجربه کرده بودم چون همان دیشب چند دقیقه قبل از ساعت ۱۲ بود که یک تماس ناموفق با من برقرار کرده بود و بعد از دقایقی که متوجه شدم، چندین بار مکرر تماس گرفتم، پاسخی نیافتم که نیافتم!
شاید اگر بگویم فاصله بین دو تماس، همان فاصله بین زندگی و مرگ بوده، اغراق نباشد...
"زندگی" با "مرگ" را قرابتی بسیار است که متأسفانه #آلزایمر_دنیاتحمیل، و اشتغال فکری و دنیاداری مان،کم تر مجال فهم دقیق آن و تجهیز و آماده سازی برای رویارویی آن را می دهد!
این یک، اما از زاویه ای که من می شناختم چنین نبود و اگر هم بود کم بود و یا حداقل بر من ناپیدا بود...
حدود یک دهه بود که به عنوان متخصص سونوگرافی در شهرمان اقامت گزیده بود و دقیقا" آن زمان که نوبت های ویزیت، بیش از چندماه زمان می بُرد، حضورش "سد ویزیت" و نوبت گیری را شکست!
در همان سال های اول حضورش، مجال آشنایی، همسایگی و بعدها دوستی عمیق ایشان نصیبم گردید و بارها ها، بر سر یک سفره و ساعات ها در خلوت دونفره ، از #کمپین_مهربانی_های_کوچک و نقش ایجابی چنین تلاش هایی سخن راندیم و به شور و مشورت پرداختیم!
#دکتر_محمد_فرضی_زاده مرحوم از آن تیپ شخصیت هایی بود که #توشه_قیامتی اش را با #کادوهای_مهربانی اش، لبریز کرده بود و به زعم اینجانب، #توشه اش بی نقص یا حداقل کم نقص بود که در اولین دقایق رحلتش، ذکر چندی از آن را چون محملی برای ادای وفای به مهربانی اش، بی مناسبت نمی دانم:
۱• چندسال قبل برای برگزاری کارگاهی مدیریتی سفری به شرق کشور و استان سیستان و بلوچستان داشتم و همان روزها، به لطف استاد عزیز و بزرگ مهربان و به میمنت کمپین مهربانی مان، بر عمق محرومیت روستاییان منطقه فنوج و ایرانشهر وقوف یافتم. در بازگشت وقتی دستاوردهای سفر را با آن بزرگوار مرور می کردم نتیجه اش، با بزرگ مهربانی دکتر، #اشتغال_زایی پایدار برای چند خانواده محروم آن سامان شد🌷
۲• در جریان زلزله کرمانشاه، در همان روزهای اولیه، وقتی از حضور من خبردار شده بود، تماس گرفت و همان تماس، مقدمه ای شد تا #اولین_محموله_چادر_هلال احمر آزاد قبل از ارگان های خدمات رسان، به منطقه زلزله زده وارد شود که اولین #کمپ_مهربانی در یکی از روستاهای آن منطقه، با اسپانسری ایشان، متعاقب سماجت و حمایت مادی و معنوی وی بود🌷
۳• وقتی از شرایط بد مالی برخی دانشجویان شهرستانی در دانشگاه های شهرهای عمقی کشور برایش گفتم، #کلیدی نشانم داد و گفت:
"این کلید آپارتمان شخصی ام در تهران هست، جمعی مستعد و اهل درس را بیابید و ساختمان را به مدت تحصیل در اختیارشان قرار دهید"
مشغولیتم در کرمانشاه، معرفی را به تأخیر انداخت و چندی بعد، خود خبرم کرد و گفت:"امرتان اجابت شد و آپارتمان در اختیار چند دانشجو قرار گرفت که یکی دوتای شان همشهری تان هستند" و چنین نیز بود.
🌷
۴• در جریان توزیع سبدهای رمضانی کمپین با اسپانسری جمعیت امام علی، در روستایی از نقطه صفر مرزی، یک نوع بیماری لاعلاج و مرموز را در یک خانواده، متوجه شدیم و وقتی برایش توضیح دادم شخصا" برای ویزیت اعلام امادگی کرد و همان لحظه نیز با چندین متخصص تماس گرفت و اصلا" پی گیری اموراتی که تعهد می کرد، بی مثال و خارج از تصور بود🌷
۵• در طول سال های حضورش، هر بیمار مستحق و اضطراری که به ایشان معرفی کردم، بدون هزینه و در حداقل زمان ممکن، ویزیت و راهنمایی و مشاوره شده اند و در طول این سال ها، فقط یک نفر، از جانب منشی خوب پذیرش نشده بود که ضمن جبران فوری، بارها نیز معذرت خواهی کرد🌷
۶• چند بار راهنمایی و مشاوره دانش آموزی و دانشجویی و نیز ویزیت در منزل چند بیمار به ایشان سپرده شد وبا کمال میل و توجه، و تخصیص وقت و زمان بی بهانه،انجام داد🌷
۷• بارها شاهد بودم که برای کاریابی دوستانش و ویژه تر پزشکان و هم دوره ای های سابق از جان مایه می گذاشت و حتی در حمایت عاطفی و روانی کنکوری های تخصصی و فوق تخصصی، تمام عیار به میدان می آمد🌷
۸• با توجه به سوابق فعالیت مدنی اش در کانون های دانشجویی، اهل تعامل و فهم مسایل فرهنگی و مدنی بود و تمام قد، در هر نشستی دعوت کردیم، شرکت کرد و نظر داد و به جا و مؤثر، وارد شد🌷
۹. در انجام عبادات به ویژه روزه و رمضان و نیز مناسک مذهبی به ویژه محرم و اعیاد، اهتمام خاصی مبذول می داشت و سادگی و بی آلایشی اش، در ظاهر و باطن، و پرهیز از غیبت و حذر از بدگویی دیگرانش، ستودنی بود🌷
۱۰• در احترام و حمایت از خانواده...👇
https://www.instagram.com/p/BqJ_q9DlLfw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1jp6dz6qnezg2
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
...... 🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒 🌷🖊 تصویری دِگر 🔏 🔓 #رئوف_آذری (۳۷۷) @Raoufazari (۲۷)-----نگارش #۲۳آبان ماه ۹۷ ---------- 🌷کوچ مهربانان❤ خبر، بسیارِ بسیار تلخ بود، تلفن زنگ خورد و آن سوی گوشی، عزیزی خبر از تصادف عزیزی دیگر داد و اینکه دیگر نیست…