بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
✋ لطفاً این ویدئو را منتشر نکنید، فایده زیادی ندارد و حکومتکنندگان خیلی ککشان نمیگزد. اما شما میتوانید این روزها کار مهمتری انجام بدهید. ◀️ من مهندسی راه و آسمان نخواندهام اما احتمالاً شکستن غرور یک نانآور پیش زن و بچهاش، عرش خداوندی را میلرزاند.…
شرع،قانون،عرف و حجب وحیا و ترس تان را کجای دل بگذاریم؟!
#رئوف_آذری*
سالهاست می گوییم ومی نویسیم از #مهربانی_های_کوچک و بزرگ خود و دیگران بنویسید و بنگارید ومنتشر کنید تا همه گیر شود، کسی گوشش بدهکار نبود که نبود و هنوز هم که هنوز است گروه #گزارشگران_مهربانی ما در #کمپین_مهربانی_های_کوچک، از دویست نفر تجاوز نمی کند وجالب اینست که در طی فعالیت چند ساله، معادل این رقم نیز، قربانی داشتیم که آمدند و به بهانه های گونه گون، «کار خیر باید در خفا صورت گیرد»،« علنی کردن، صدقات وخیرات، مخالف شرع است»،« دوربین گوشی ام، میگاپیکسلش پایین است»،« قلمم به قوت قلم مدیرنگار نیست»،«شرم دارم از خود بنویسم»،«مدیر روابط عمومی شورای اداری نیستم که همیشه دوربین همراه داشته باشم»،«از مهربانی همه نوشتیم وکسی از ایثار ما ننگاشت!»و... ده ها وصدها بهانه دیگر، عذر خواسته و نخواسته، تنهای مان گذاشتند و رفتند!
از آن سوی اما، «معتادان و پخش کنندگان مواد»،«مشروب خواران و مشروب فروشان»،«گرانفروشان واحتکارگران»،«قلیان نوشان وقلیان کوشان»،«دزدان واختلاس گران»،«شیادان و شایعه سازان»،«زردنگاران و بدنگاران»،«مسئولیت نشناسان صندلی دوست»،«حق فروشان وردست»،«وردستان اصحاب قدرت»،«فاسدان بالادست»،«تریبون داران شب پرست»،«خفاشان ویروس پخش» و ده ها و ده ها فرد و گروه پست، بلندگوهارا چاق کردند، شبکه ها را حصر، دلارها را تلنبار، جاده ها را پیست عشوه گری و زمین وآسمان را فنس کشی وملک شخصی کردند و #کروناهای_زیست_جمعی را فراغ بال، جسور و جمعی، دست به دست کردند ونهراسیدند،شرم نکردند،شرع،عرف،قانون و مال و جان، بهانه نکردند؟!!!
در این بین شرع، قانون و عرف، مسئول و مدیر ومجری نیز، یا رمقی نداشتند یا اگر داشتند،همدست شدند، سکوت پیشه کرده و نان در روغن شان گرم یا محجوب، گوشه ای کز کردند!
این لینک دسترسی به مطلب اخیرنوشت #احسان_محمدی عزیز ( #سلطان_به_نوشت) را کلیک کنید تا بفهمید که در این وانفسای دوران کرونایی، کجای کاریم تا بلکه بیشتر وجسورتر از قبل در جغرافیای مهربانی، قدم گذاشتید و گذاشتیم و کم نگذاریم که کم امروز ما، بیش نسل فرداست....
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8607
با مهر، عزت زياد و مهرتان بسیار پایدار
____
*ایده پرداز ومدیرکمپین مهربانی های
کوچک
••لینک دسترسی به گروه کمپین
@SmallKindnessCampaing
-----
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#کرونا
#تلنگر
@sopskf
#رئوف_آذری*
سالهاست می گوییم ومی نویسیم از #مهربانی_های_کوچک و بزرگ خود و دیگران بنویسید و بنگارید ومنتشر کنید تا همه گیر شود، کسی گوشش بدهکار نبود که نبود و هنوز هم که هنوز است گروه #گزارشگران_مهربانی ما در #کمپین_مهربانی_های_کوچک، از دویست نفر تجاوز نمی کند وجالب اینست که در طی فعالیت چند ساله، معادل این رقم نیز، قربانی داشتیم که آمدند و به بهانه های گونه گون، «کار خیر باید در خفا صورت گیرد»،« علنی کردن، صدقات وخیرات، مخالف شرع است»،« دوربین گوشی ام، میگاپیکسلش پایین است»،« قلمم به قوت قلم مدیرنگار نیست»،«شرم دارم از خود بنویسم»،«مدیر روابط عمومی شورای اداری نیستم که همیشه دوربین همراه داشته باشم»،«از مهربانی همه نوشتیم وکسی از ایثار ما ننگاشت!»و... ده ها وصدها بهانه دیگر، عذر خواسته و نخواسته، تنهای مان گذاشتند و رفتند!
از آن سوی اما، «معتادان و پخش کنندگان مواد»،«مشروب خواران و مشروب فروشان»،«گرانفروشان واحتکارگران»،«قلیان نوشان وقلیان کوشان»،«دزدان واختلاس گران»،«شیادان و شایعه سازان»،«زردنگاران و بدنگاران»،«مسئولیت نشناسان صندلی دوست»،«حق فروشان وردست»،«وردستان اصحاب قدرت»،«فاسدان بالادست»،«تریبون داران شب پرست»،«خفاشان ویروس پخش» و ده ها و ده ها فرد و گروه پست، بلندگوهارا چاق کردند، شبکه ها را حصر، دلارها را تلنبار، جاده ها را پیست عشوه گری و زمین وآسمان را فنس کشی وملک شخصی کردند و #کروناهای_زیست_جمعی را فراغ بال، جسور و جمعی، دست به دست کردند ونهراسیدند،شرم نکردند،شرع،عرف،قانون و مال و جان، بهانه نکردند؟!!!
در این بین شرع، قانون و عرف، مسئول و مدیر ومجری نیز، یا رمقی نداشتند یا اگر داشتند،همدست شدند، سکوت پیشه کرده و نان در روغن شان گرم یا محجوب، گوشه ای کز کردند!
این لینک دسترسی به مطلب اخیرنوشت #احسان_محمدی عزیز ( #سلطان_به_نوشت) را کلیک کنید تا بفهمید که در این وانفسای دوران کرونایی، کجای کاریم تا بلکه بیشتر وجسورتر از قبل در جغرافیای مهربانی، قدم گذاشتید و گذاشتیم و کم نگذاریم که کم امروز ما، بیش نسل فرداست....
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8607
با مهر، عزت زياد و مهرتان بسیار پایدار
____
*ایده پرداز ومدیرکمپین مهربانی های
کوچک
••لینک دسترسی به گروه کمپین
@SmallKindnessCampaing
-----
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#کرونا
#تلنگر
@sopskf
Telegram
روزنوشتهای احسان محمدی
✋ لطفاً این ویدئو را منتشر نکنید، فایده زیادی ندارد و حکومتکنندگان خیلی ککشان نمیگزد. اما شما میتوانید این روزها کار مهمتری انجام بدهید.
◀️ من مهندسی راه و آسمان نخواندهام اما احتمالاً شکستن غرور یک نانآور پیش زن و بچهاش، عرش خداوندی را میلرزاند.…
◀️ من مهندسی راه و آسمان نخواندهام اما احتمالاً شکستن غرور یک نانآور پیش زن و بچهاش، عرش خداوندی را میلرزاند.…
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Photo
دیروز مطمئن شدم که ماسک زدن خیلی ام ربطی به شعور نداره...
✍️الهام عشقي
سر ظهر بود و ظل گرما، تو تاکسی که سه نفر رو بیشتر سوار نمی کنه، نشسته بودم، آقایی هم بیرون تاکسی ایستاده بود، دیرم شده بود، به راننده گفتم بگو سوار بشه تا بریم دیگه...گفت ماسک نزده، سوارش نمی کنم، بعد اضافه کرد: خیلی وقته وایستاده، بدون ماسک کسی سوارش نمی کنه، اتوبوس هم نیست!
تو کیفم ماسک اضافه داشتم، بهش دادم و سوار شد.
کلی تشکر کرد و همش خودشو گوشه ی تاکسی جمع می کرد تا فاصله رو بیشتر رعایت کرده باشه، سر صحبت رو باز کردم و گفتم: اگه ماسک بزنین خودتون سلامت می مونین...
گفت: کارگرم، هزینه ی زندگی نمی رسه که بخوام ماسک و اسپری ضد عفونی هم بخرم، بعد به یه روسری که دور گردنش بود اشاره کرد و گفت، همینو می زنم، هر شب هم می شورمش.
گفتم: خوب به خانمت بگو از همین روسری برات ماسک درست کنه!
با تعجب گفت: مگه می شه؟ چجوری؟
تو دلم گفتم اینهمه کلیپ تو فضای مجازی که طرز تهیه ی ماسک رو آموزش داده، یعنی به اینها هم دسترسی نداره، بعد من براش نسخه ی بی فرهنگی و بی شعوری می پیچم!
با دستمال و نایلونی که همراهم بود، طرز درست کردن ماسک رو بهش یاد دادم، خیلی دقت کرد و خودش هم امتحان کرد تا مطمئن بشه یاد گرفته.
نزدیکای میدون، پولشو در اورد و به راننده گفت: کرایه ی این آبجی رو من حساب می کنم.
شوکه شدم، گفتم دلیلی نداره که شما کرایه ی منو حساب کنین...
گفت: درسته انسانیت شما رو نمی شه با کرایه ماشین جبران کرد، ولی من بیشتر از نیم ساعت زیر آفتاب وایستاده بودم، خیلی ها فهمیدن که به خاطر ماسک کسی سوارم نمی کنه، شایدم ماسک اضافی داشتن، اما به خاطر قیافه و ظاهرم بهم ندادن، تنها کاری که می تونم براتون بکنم، دعا کردن و حساب کردن کرایتونه.
خلاصه از او اصرار و از من انکار که تیر خلاص رو راننده زد که کرایه ی هر کسی رو از خودش می گیرم.
وقتی پیاده شدم دلم سوخت، شاید پول ماسک برای من پول خرد بود، اما برای خیلی ها بار اضافه است، شرمنده بودم از قضاوت زود هنگامم و خوشحال از این که ماسک اضافی داشتم.
پ.ن: شاید صدقه ی این روزهامون، دادن ماسک به افراد بدون ماسک و دو تا پیس کوچک، اسپری ضد عفونی کف دستاشون باشه...
---
لينك👇
https://t.iss.one/Sopskf/4832
#فرهنگ_سازى
#تلنگر
#همرساني_مهرباني
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
🙏با سپاس از استاد ايزدپناه، "بياييم سفير مهربانىِ او باشيم"💞💞💞
@sopskf
✍️الهام عشقي
سر ظهر بود و ظل گرما، تو تاکسی که سه نفر رو بیشتر سوار نمی کنه، نشسته بودم، آقایی هم بیرون تاکسی ایستاده بود، دیرم شده بود، به راننده گفتم بگو سوار بشه تا بریم دیگه...گفت ماسک نزده، سوارش نمی کنم، بعد اضافه کرد: خیلی وقته وایستاده، بدون ماسک کسی سوارش نمی کنه، اتوبوس هم نیست!
تو کیفم ماسک اضافه داشتم، بهش دادم و سوار شد.
کلی تشکر کرد و همش خودشو گوشه ی تاکسی جمع می کرد تا فاصله رو بیشتر رعایت کرده باشه، سر صحبت رو باز کردم و گفتم: اگه ماسک بزنین خودتون سلامت می مونین...
گفت: کارگرم، هزینه ی زندگی نمی رسه که بخوام ماسک و اسپری ضد عفونی هم بخرم، بعد به یه روسری که دور گردنش بود اشاره کرد و گفت، همینو می زنم، هر شب هم می شورمش.
گفتم: خوب به خانمت بگو از همین روسری برات ماسک درست کنه!
با تعجب گفت: مگه می شه؟ چجوری؟
تو دلم گفتم اینهمه کلیپ تو فضای مجازی که طرز تهیه ی ماسک رو آموزش داده، یعنی به اینها هم دسترسی نداره، بعد من براش نسخه ی بی فرهنگی و بی شعوری می پیچم!
با دستمال و نایلونی که همراهم بود، طرز درست کردن ماسک رو بهش یاد دادم، خیلی دقت کرد و خودش هم امتحان کرد تا مطمئن بشه یاد گرفته.
نزدیکای میدون، پولشو در اورد و به راننده گفت: کرایه ی این آبجی رو من حساب می کنم.
شوکه شدم، گفتم دلیلی نداره که شما کرایه ی منو حساب کنین...
گفت: درسته انسانیت شما رو نمی شه با کرایه ماشین جبران کرد، ولی من بیشتر از نیم ساعت زیر آفتاب وایستاده بودم، خیلی ها فهمیدن که به خاطر ماسک کسی سوارم نمی کنه، شایدم ماسک اضافی داشتن، اما به خاطر قیافه و ظاهرم بهم ندادن، تنها کاری که می تونم براتون بکنم، دعا کردن و حساب کردن کرایتونه.
خلاصه از او اصرار و از من انکار که تیر خلاص رو راننده زد که کرایه ی هر کسی رو از خودش می گیرم.
وقتی پیاده شدم دلم سوخت، شاید پول ماسک برای من پول خرد بود، اما برای خیلی ها بار اضافه است، شرمنده بودم از قضاوت زود هنگامم و خوشحال از این که ماسک اضافی داشتم.
پ.ن: شاید صدقه ی این روزهامون، دادن ماسک به افراد بدون ماسک و دو تا پیس کوچک، اسپری ضد عفونی کف دستاشون باشه...
---
لينك👇
https://t.iss.one/Sopskf/4832
#فرهنگ_سازى
#تلنگر
#همرساني_مهرباني
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
🙏با سپاس از استاد ايزدپناه، "بياييم سفير مهربانىِ او باشيم"💞💞💞
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
نامه ای از انسان به جهان
این نامه من به جهانیست
که هیچگاه برای من نامه ای ننوشت
اما با پیامی ساده یادم داد
به این دنیای باشکوه نگاه کنم
و پیامش
با دستهایی نامرئی
امضا شد،
برای عشق به او و به همه
بادا که
مردم سرزمینم
مرا قضاوت نکنند.
امیلی دیکینسون، شاعر جاودانگی ها
آمریکا، ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰
نقل از👇
@koodakandonya
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#تلنگر
#قضاوت_نکنیم
#مهر_بورزیم
#صلح_ترویج_دهیم
@sopskf
این نامه من به جهانیست
که هیچگاه برای من نامه ای ننوشت
اما با پیامی ساده یادم داد
به این دنیای باشکوه نگاه کنم
و پیامش
با دستهایی نامرئی
امضا شد،
برای عشق به او و به همه
بادا که
مردم سرزمینم
مرا قضاوت نکنند.
امیلی دیکینسون، شاعر جاودانگی ها
آمریکا، ۱۸۸۶ - ۱۸۳۰
نقل از👇
@koodakandonya
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#تلنگر
#قضاوت_نکنیم
#مهر_بورزیم
#صلح_ترویج_دهیم
@sopskf
نرخ ارزش سلامت
و
قَدرِ قدرتِ کرامت
https://t.iss.one/Sopskf/5915
فیروز نادری[دانشمند ایرانی مدیر پروژه مریخ ناسا] را اول بار با بُرشی ویدیویی شناختم که از تجربه گرانسنگش در همکاری با یک بانوی سرطانی در پروژه حمایت از تحصیل کودکان محروم تهرانی و نقش الگوییش برای "محمد"نامی، سخن می گفت.
به جهت کنشگری ام دراین حوزه، بارها در سخنرانی ها و کارگاه هایم از نقل قول ایشان در باب ارزش آن تجربه، یاد کردم و به خود و دیگران، معنای زندگی را از فحوای آن کلیپ ویدیویی، یادآور شدم!
همین آشنایی و بعد حضور ایشان و انوشه انصاری در جشنواره کن و اخذ جایزه اسکار اصغر فرهادی ، دریچه ای گشود تا ایشان را در شبکه های اجتماعی و ویژه صفحه اینستاگرامش دنبال کنم.
گرچه گاه نکته های نغزش درس آموز بود اما آنچه در این همراهی چندساله دریافتم سیرحرکت ایشان از یک چهره شاخص علمی به سمت یک کنشگر سیاسی بود که به زعم اینجانب، محتمل همان روند هم سبب شد تا به قصد برائت از ساختار قدرت دینی در ایران، آن اقرار معروف"من دینی و مذهبی نیستم" را در مصاحبه اخیرش، بیان کند و در آخرین یادداشت اینستاگرامی اش نیز جهت اقناع منتقدان [بخوانیم ترغیب کنندگانش در مسیر پیش رو]، "به همت مردم"را جایگزین عبارت "ان شاءالله" کند و البته فعالیت تک ساحتی[علمی] اش را نیز به چند ساحتی[مندرج در پروفایل-تصویر پیوست]، ارتقاء دهد!
اما آنچه انگیزه تحریر این یادداشت شد، اتفاق ناخوشایندی است که برای آن بزرگوار نادره ی ایام رخ داده و متٲسفانه، فعلن بستر نشین شان کرده است که امیدوارم هرچه سریع تر، سلامت شان را باز یابند.
ارزش سلامت در ابعاد جسمی، روانی، روحی، معنوی، اخلاقی و ... موهبتی است که تا از کف ندهیم قیمتش را نمی دانیم که پُشت بند آن نیز وجاهت و کرامتی است که خالق مان نیز در بدو خلقت برای مان تعریف کرده است.
جایگاه والایی که آفریدگار عنایت مان داشته، اگر به وقت و به اندازه، فهم کرده و قدردانش باشیم ماورای سطح علمی و طبقه اجتماعی یا برخورداری از مقام وموقعیت زمینی و دنیایی با توزینگرهای معمولی ارزش دارد و چنانچه به این کرامت ذاتی، موهبت سلامت در ابعاد گونه گون نیز اضافه کنیم، هر لحظه و هر ثانیه مان، باید مزین به آهنگ سپاس یزدان باشد و در هر حرکتی نیز اراده ی آن ذات را مقدم بر وجاهت علمی و قدرت قانونی یا سرمایه مالی و...قرار دهیم.
بی شک امثال نادری ها، میرزا خانی ها، سمیعی ها و..در پیوند با معنا و معنویت و نیز حال خوب مردم، ترویج صلح و مهربانی
[همان نکته نغز که دکتر فیروز در بازگویی تجربه اش از مهربانی با محمد نقل کرد]، توسعه می یابند،
معنا می آفرینند
و در چرخه معمای زندگی، ماندگار می شوند.
جفاست اگر که چنین شایستگانی در مسیر تخصصی خود،
نقش الگویی خود را وانهاده و در مسیری که کمترین تناسبی با آن دارند، ره بپویند،
چرا که،
آن اُسوه و الگوی محمدهای زمانه، نه در میدان فعلی، بلکه در ساحت قبلی، معنای توسعه را در هیٲت راهبر نشانه گرفته بود و چون این نقش، کمرنگ شود، این محمدهایند که بی کلاه می مانند!
یزدان را می طلبیم که نوادر روزگار سرزمین مان را سلامت در جسم، ذهن، روح و روان،
تٲمل و درنگ در مسیر،
تواضع در منش،
توازن در کُنش،
و همت در تعمیق و ترویج فرهنگ یاری، صلح و مهربانی، عنایت فرماید که وطن، این روزها به بازآفرینی نقش مادرانگی، بیشتر از هرزمان دگری نیاز دارد...
❤️🌹❤️
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#فیروز_نادری
#دانشمند_ناسا
#اسپانسری_دانش_آموزی
#حادثه
#تلنگُر
#ترویج_صلح
#معنا_و_معمای_زندگی
@sopskf
و
قَدرِ قدرتِ کرامت
https://t.iss.one/Sopskf/5915
فیروز نادری[دانشمند ایرانی مدیر پروژه مریخ ناسا] را اول بار با بُرشی ویدیویی شناختم که از تجربه گرانسنگش در همکاری با یک بانوی سرطانی در پروژه حمایت از تحصیل کودکان محروم تهرانی و نقش الگوییش برای "محمد"نامی، سخن می گفت.
به جهت کنشگری ام دراین حوزه، بارها در سخنرانی ها و کارگاه هایم از نقل قول ایشان در باب ارزش آن تجربه، یاد کردم و به خود و دیگران، معنای زندگی را از فحوای آن کلیپ ویدیویی، یادآور شدم!
همین آشنایی و بعد حضور ایشان و انوشه انصاری در جشنواره کن و اخذ جایزه اسکار اصغر فرهادی ، دریچه ای گشود تا ایشان را در شبکه های اجتماعی و ویژه صفحه اینستاگرامش دنبال کنم.
گرچه گاه نکته های نغزش درس آموز بود اما آنچه در این همراهی چندساله دریافتم سیرحرکت ایشان از یک چهره شاخص علمی به سمت یک کنشگر سیاسی بود که به زعم اینجانب، محتمل همان روند هم سبب شد تا به قصد برائت از ساختار قدرت دینی در ایران، آن اقرار معروف"من دینی و مذهبی نیستم" را در مصاحبه اخیرش، بیان کند و در آخرین یادداشت اینستاگرامی اش نیز جهت اقناع منتقدان [بخوانیم ترغیب کنندگانش در مسیر پیش رو]، "به همت مردم"را جایگزین عبارت "ان شاءالله" کند و البته فعالیت تک ساحتی[علمی] اش را نیز به چند ساحتی[مندرج در پروفایل-تصویر پیوست]، ارتقاء دهد!
اما آنچه انگیزه تحریر این یادداشت شد، اتفاق ناخوشایندی است که برای آن بزرگوار نادره ی ایام رخ داده و متٲسفانه، فعلن بستر نشین شان کرده است که امیدوارم هرچه سریع تر، سلامت شان را باز یابند.
ارزش سلامت در ابعاد جسمی، روانی، روحی، معنوی، اخلاقی و ... موهبتی است که تا از کف ندهیم قیمتش را نمی دانیم که پُشت بند آن نیز وجاهت و کرامتی است که خالق مان نیز در بدو خلقت برای مان تعریف کرده است.
جایگاه والایی که آفریدگار عنایت مان داشته، اگر به وقت و به اندازه، فهم کرده و قدردانش باشیم ماورای سطح علمی و طبقه اجتماعی یا برخورداری از مقام وموقعیت زمینی و دنیایی با توزینگرهای معمولی ارزش دارد و چنانچه به این کرامت ذاتی، موهبت سلامت در ابعاد گونه گون نیز اضافه کنیم، هر لحظه و هر ثانیه مان، باید مزین به آهنگ سپاس یزدان باشد و در هر حرکتی نیز اراده ی آن ذات را مقدم بر وجاهت علمی و قدرت قانونی یا سرمایه مالی و...قرار دهیم.
بی شک امثال نادری ها، میرزا خانی ها، سمیعی ها و..در پیوند با معنا و معنویت و نیز حال خوب مردم، ترویج صلح و مهربانی
[همان نکته نغز که دکتر فیروز در بازگویی تجربه اش از مهربانی با محمد نقل کرد]، توسعه می یابند،
معنا می آفرینند
و در چرخه معمای زندگی، ماندگار می شوند.
جفاست اگر که چنین شایستگانی در مسیر تخصصی خود،
نقش الگویی خود را وانهاده و در مسیری که کمترین تناسبی با آن دارند، ره بپویند،
چرا که،
آن اُسوه و الگوی محمدهای زمانه، نه در میدان فعلی، بلکه در ساحت قبلی، معنای توسعه را در هیٲت راهبر نشانه گرفته بود و چون این نقش، کمرنگ شود، این محمدهایند که بی کلاه می مانند!
یزدان را می طلبیم که نوادر روزگار سرزمین مان را سلامت در جسم، ذهن، روح و روان،
تٲمل و درنگ در مسیر،
تواضع در منش،
توازن در کُنش،
و همت در تعمیق و ترویج فرهنگ یاری، صلح و مهربانی، عنایت فرماید که وطن، این روزها به بازآفرینی نقش مادرانگی، بیشتر از هرزمان دگری نیاز دارد...
❤️🌹❤️
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#فیروز_نادری
#دانشمند_ناسا
#اسپانسری_دانش_آموزی
#حادثه
#تلنگُر
#ترویج_صلح
#معنا_و_معمای_زندگی
@sopskf
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
زمین لرزه مغرب
و
ضرورت مغزلرزه مخلوق
✍️رئوف آذری
https://t.iss.one/Sopskf/6118
از آغاز خلقت جهان و استقرار بشر بر روی این کُره خاکی، ده ها نظام آسمانی و منظومه فکری زمینی، به مدد این موجود دوپا آمده اند تا کمی و حداقل کمی، خود را از جذبه این گوی محقر تاریک در منظومه کیهانی بالاکشد و جهان را از دریچه ای منطقی تر و به حقیقت نزدیک تر مشاهده و درک کند.
اما افسوس و هزاران افسوس که حتی تصاویر همرسانی شده جیمزوب ها نیز تلنگری بر این اذهان زنگ زده، نمی آفرینند و به نظر می رسد درب برهمان پاشنه آشیل گذشته، می چرخد و می چرخدو چنین نیز می چربد!
داد و فغان و واویلا که هنوز عقلیت ما اندرخم کوچه اول است و در جای جای این کره خاکی همچنان خِرَد گِرد تعصب می چرخد و همچنان جنگ ما بر سر آب و خاک و مرز و دین و مذهب و حدودو صغوری است که ظاهر امر، جغرافیای وجودمان بدان وابسته است..
بگذریم که مثال ها بسیار و اگر فقط و فقط در صفحات و پیج های مجازی صلح منظران کند و کاو کنیم بر حجم تفاوت معنادار فالوشده ها با فالورهای آن پیج ها، بر مصادیق وقوف بیشتری خواهیم یافت که یک از بسیارش، همین صفحه بنیاد توسعه صلح و مهربانی است که الحق، مصداقی ارزنده برای داوری در باب تمایل نسل بشر به صلح ورزی، پیش پای محققان اجتماعی می نهد، نمی نهد؟!
باز از این چالش دامنه دار، عبور می کنیم و به اصل موضوع بر می گردیم:
دیروز در کشور مغرب، زلزله ای به وقوع پیوست و بسیاری از شهرها و روستاها را بر سر مردمان آوار ساخت و از جمله، بیت البیضاء را جلوی چشم همه، با خاک یکسان کرد اما آن سوتر، نوزادی بندناف نبریده، از ذیل تلی از خاکستر زنده بیرون کشیده شد که محتمل، معجزه مغرب نام گیرد!
معجزات مگر چه اند؟
همینی که ما به مدد رسانه می بینیم، معجزاتی اند برای اهل عبرت، اگر پند گیرند.
به زعم این قلم، بحران ها و ویژه زلرله ها، فرصتی کم بدیل اند برای درنگ در رهنمودهای آسمانی و رهیافت های بشری تا مغزمان بیشتر بلرزد، تلنگر خورد و سر عقل آید و در نهایت کاربست خِرد، آنی دستور دهد که خالق می طلبد و آنی محصول دهد که جهان فرصت مجال می دهد.
زندگی کوتاه است و طبق رهنمودجان ایزو در کتاب به پاخاستن برای مسئولیت اجتماعی یا برای انسانیت، ما هریک درجای خود، راهبری هستیم که اگر اراده کنیم جهانی از صلح، خلق خواهیم کرد، پس چرا چنین نکنیم اگر هر روز و ساعت ولحظه اش در معرض یک ابتلا، آزمایش و بحرانیم؟!
درنگی بباید و کاربست خِرَدی و اصلاح پندار، گفتار و کرداری تا جهان مان، سراسر مهر و صلح شود..
---
*کنشگر صلح و محیط زیست، نایب رییس انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#انجمن_ترویج_فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#زلزله_مهربانی
#تلنگر_ذهنی
#درس_آموزی
@sopskf
@....
و
ضرورت مغزلرزه مخلوق
✍️رئوف آذری
https://t.iss.one/Sopskf/6118
از آغاز خلقت جهان و استقرار بشر بر روی این کُره خاکی، ده ها نظام آسمانی و منظومه فکری زمینی، به مدد این موجود دوپا آمده اند تا کمی و حداقل کمی، خود را از جذبه این گوی محقر تاریک در منظومه کیهانی بالاکشد و جهان را از دریچه ای منطقی تر و به حقیقت نزدیک تر مشاهده و درک کند.
اما افسوس و هزاران افسوس که حتی تصاویر همرسانی شده جیمزوب ها نیز تلنگری بر این اذهان زنگ زده، نمی آفرینند و به نظر می رسد درب برهمان پاشنه آشیل گذشته، می چرخد و می چرخدو چنین نیز می چربد!
داد و فغان و واویلا که هنوز عقلیت ما اندرخم کوچه اول است و در جای جای این کره خاکی همچنان خِرَد گِرد تعصب می چرخد و همچنان جنگ ما بر سر آب و خاک و مرز و دین و مذهب و حدودو صغوری است که ظاهر امر، جغرافیای وجودمان بدان وابسته است..
بگذریم که مثال ها بسیار و اگر فقط و فقط در صفحات و پیج های مجازی صلح منظران کند و کاو کنیم بر حجم تفاوت معنادار فالوشده ها با فالورهای آن پیج ها، بر مصادیق وقوف بیشتری خواهیم یافت که یک از بسیارش، همین صفحه بنیاد توسعه صلح و مهربانی است که الحق، مصداقی ارزنده برای داوری در باب تمایل نسل بشر به صلح ورزی، پیش پای محققان اجتماعی می نهد، نمی نهد؟!
باز از این چالش دامنه دار، عبور می کنیم و به اصل موضوع بر می گردیم:
دیروز در کشور مغرب، زلزله ای به وقوع پیوست و بسیاری از شهرها و روستاها را بر سر مردمان آوار ساخت و از جمله، بیت البیضاء را جلوی چشم همه، با خاک یکسان کرد اما آن سوتر، نوزادی بندناف نبریده، از ذیل تلی از خاکستر زنده بیرون کشیده شد که محتمل، معجزه مغرب نام گیرد!
معجزات مگر چه اند؟
همینی که ما به مدد رسانه می بینیم، معجزاتی اند برای اهل عبرت، اگر پند گیرند.
به زعم این قلم، بحران ها و ویژه زلرله ها، فرصتی کم بدیل اند برای درنگ در رهنمودهای آسمانی و رهیافت های بشری تا مغزمان بیشتر بلرزد، تلنگر خورد و سر عقل آید و در نهایت کاربست خِرد، آنی دستور دهد که خالق می طلبد و آنی محصول دهد که جهان فرصت مجال می دهد.
زندگی کوتاه است و طبق رهنمودجان ایزو در کتاب به پاخاستن برای مسئولیت اجتماعی یا برای انسانیت، ما هریک درجای خود، راهبری هستیم که اگر اراده کنیم جهانی از صلح، خلق خواهیم کرد، پس چرا چنین نکنیم اگر هر روز و ساعت ولحظه اش در معرض یک ابتلا، آزمایش و بحرانیم؟!
درنگی بباید و کاربست خِرَدی و اصلاح پندار، گفتار و کرداری تا جهان مان، سراسر مهر و صلح شود..
---
*کنشگر صلح و محیط زیست، نایب رییس انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#انجمن_ترویج_فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#زلزله_مهربانی
#تلنگر_ذهنی
#درس_آموزی
@sopskf
@....
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
زمین لرزه مغرب و ضرورت مغزلرزه ی مخلوق...
@sopskf
@sopskf