ارزیابی شتابزده
13.8K subscribers
902 photos
302 videos
33 files
849 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️یک دلار در آمریکا چند است؟!

🔹بحث اقتصاد و حساب و کتاب، حوزه بخشنامه و دستور نیست. «اعداد و ارقام» ، و محاسبات باید بهم بخورد.

در سلسله بحث های #به_زمین_خوردن_غولها و تحلیل شرایط اَبَر شرکتهای ژاپنی با عمرهای بیش از یکصد سال، به این واقعیت تلخ پرداختیم که شرکتهایی مثل #توشیبا ، #سونی و حتی #پاناسونیک ، چطور به راحتی در دنیای امروز در معرض ورشکستگی قرار می گیرند و شرکتهایی مثل #هوندا و #تویوتا چقدر می کوشند که با رصد کردن صحیح اوضاع بین المللی، همچنان قله نشینِ عرصه صنعت باقی بمانند.

هیچ یک از این شرکتها با بخشنامه ایجاد نشدند و هیچ از این شرکت ها هم با بخشنامه «دوام» نیافته اند. احوالِ زارِ امروزِ برخی از این امپراطوریهای صنعت هم، با بخشنامه نبوده.

🔹رمز کامیابی و رمز شکست این شرکت ها را نه معاون اول ابلاغ کرده و نه خود رئیس جمهور*.
پاناسونیک را مردی رنجور به نام ماتسوشیتا با یک کارگاه سه نفره در خانه اش بنیان نهاد (خودش، همسرش و برادر همسرش) و به اوج رساند، و اشتباهات مدیران امروز، پاناسونیک را به مرز ضرر دهی کشاند.
این ماجراها ، «ابلاغی» نیست؛ «پیچیده» است.

🔹اما بازگردیم به عنوان این یادداشت. این روزها که بحث «دلار» و #قیمت_دلار نقل محافل است خوب است از منظری دیگر به قیمت دلار نگاه کنیم: یک دلار در خود آمریکا چند است؟

به عبارت دیگر، با یک دلار در آمریکا، چه خدماتی دریافت می کنید؟
طی چند یادداشت به این موضوع پرداخته خواهد شد؛ اما در این اولین نوبت، به سراغ مک دونالد برویم. تصویر زیر🔻، فاکتور خرید امروز یک همبرگر (چیزبرگر) است. به قیمت یک دلار (و نُه سنت هم مالیات) .

وقتی که با ماشین (در ایالتهای نه چندان گران) وارد قسمت خرید مک دونالد می شوید، (بدون پیاده شدن از خودرو) از لحظه ای که از پنجره ماشین، سفارش غذا را می دهید تا زمانی که پول را در پنجرۀ اول پرداخت می کنید و سپس همبرگر را از پنجرۀ دوم دریافت می کنید، چیزی کمتر از "دو دقیقه" زمان صرف می شود.

یعنی این یک دلار «علاوه بر» قیمت دوعدد نان + یک همبرگر + یک برگ پنیر+ یک قطعه خیارشور+ کاغذ دورش+ پاکت + سه عدد دستمال کاغذی ، قیمتِ «سرعت» در خدماتی هم که دریافت می کنید هست. مجموعه ای چالاک که کارکنانش با نهایت سرعت و شتاب در حالِ کار هستند.

البته از تصویر مشاهده می شود که ابعادِ خود این ساندویچ همبرگر بزرگ نیست اما یک دلارِ مذکور، در مک دونالد، این میزان خدمات را شامل می شود.

🔹بحث اینجاست که قیمتِ این «یک دلار» را (بخوانیم این خدمات را) بخشنامه تعیین نکرده. آنچه که این قیمت را تعیین کرده عرصه اقتصاد و «رقابتِ تنگاتنگ» آن است.

این بحث #یک_دلار را با مرور خدمات تاکسی اوبر، قیمت تخم مرغ و مقایسه با صد ین ژاپن، ادامه خواهیم داد.

https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
لینک قسمت آخر بحث به زمین خوردن غول ها◀️
https://t.iss.one/solseghalam/1312
لینک داستان شکل گیری پاناسونیک◀️ https://t.iss.one/solseghalam/466

* ژاپن رئیس جمهور ندارد و دارای نخست وزیر و پارلمان است. طی چند سال اخیر نخست وزیر (شینزو آبه) تصمیم گرفت که ارزش ین در برابر دلار حدود سی درصد افت پیدا کند (تا صادرات ژاپن تقویت شود). این کاهش ارزش ین در برابر دلار (نه به صورت ناگهانى، بلكه) طی سه مرحله انجام شد که در یک یادداشت مجزا به این بحث پرداخته خواهد شد. اصلاحات اقتصادی آبه در ژاپن تحت عنوان «آبه نومیکس» شناخته می شود.
✍️مسئولان لطفا به بحث بنزين رسيدگى نكنند!

امروز به دلیل یک کار شخصی، ناچار شدم که با ماشین به مرکز شهر بروم. تصویر بالا، تصویر قبض #پارکینگ است. برای سه ساعت(و یک دقیقه)، ناچار به پرداخت ٣٣ دلار شدم. این جدای از ٥ دلار ورودی عوارضی شهر سانفرانسیسکو است. یعنی روزی که بجای قطار (بارت) از خودروی شخصی استفاده کردم ٣٨ دلار هزینه شد (این محاسبه بدون لحاظ کردن هزینه بنزینی است که برای ٤٥ کیلومتر رفت و برگشت مصرف شد). فرض کنیم یک نفر بخواهد «همه بیست روز کاری(در یک ماه)» با ماشین شخصی به محل کار برود. یعنی باید ماهیانه ٧٦٠ دلار از جیبش/درآمدش کنار بگذارد. یعنی یکسال ٩١٢٠ دلار. این پولی است که می تواند با آن با بهترین پرواز به بهترین هتلها رفته و تعطیلات و استراحت داشته باشد. یا این پول را به زندگی شخصی اش اضافه کند. اما حال به تصویر زیر نگاه کنیم. تصویر خیابان فرونت (Front St) درساعت 1 ظهر در مرکز مالی همین شهر است. مسلما این محاسبه ای که من در بالا در ذهن خود کرده ام (برای عدم استفاده ماشین) دیگر شهروندان هم کرده اند و حاصلش شده این خیابان خلوت در میان اینهمه برج سر به فلک کشیده در یک منطقه با تراکم بالا. (اثر قيمت پاركينگ روى ترافيك، از اثر قيمت بنزين بيشتر است)
یک سوال در اینجا مطرح است: #قیمت پارکینگ قبض بالا را چه کسی تعیین کرده؟ دولت؟ مسلما خیر. کارِ دولت تعیین کردنِ نرخ پارکینگ ساعتی نیست! قیمتِ یک ساعت پارکینگ در اینجا یا نیویورک يا توكيو را خودِ بازار تعیین می کند. بدین مفهوم که صاحبان پارکینگ در چنین مناطق شلوغی، در یک پروسه رقابتی، به عددی برای یک ساعت پارک می رسند. مهران مديري در برنامه هاى طنزش جمله اي را بكار مي بُرد مبنى بر اينكه : "مسئولان لطفا رسيدگى كنند". كنايه از اينكه در پسِ ذهنها چنين است كه به هر امر خرد وكلانى، "مسئولان" بايد رسيدگى كنند.

🔷اما برگرديم به بحث بنزين.

عمدۀ يادداشتهايي كه در كشور در زمينه #بنزين منتشر مي شود، مبتنى بر اين تذكر است كه :«قيمت بنزين بسيار پايين است» و اين يارانه انرژى، هدر دادن ثروت كشور به نفع طبقه متوسط به بالاست. ولى در عموم اين يادداشتها، انتظار اين است كه «مسئولان رسيدگى كنند».

🔷در زبان فارسى كلمه اى داريم به اسم "شاهكار". يعنى كه فلان كارِ فوق العاده، كارِ شاه است. اين نگاه كه مسائلِ كلان و كارهاى بزرگ را به "حاكميت" متصل مى كند ريشه تاريخى/فرهنگى در ميان ما دارد (كه قصد/دانش ورود به آن را ندارم). اما آنچه كه واضح است ما از بعد از مشروطه تا امروز، "ماتسوشيتا كار" (بنيانگذار پاناسونيك) يا "هوندا كار" ( بنيانگذار هوندا) نداريم. يا مثلا در اين تحولات سالهاى جديد "ايلان ماسك كار" (رشددهنده تسلا) يا "گوگل كار"... يا كارهايى كه اساسا كارِ شاه (و حاكميت نبوده) نداريم؛ كارهايي كه به همت «اشخاص» و رقابت بخش خصوصی (و البته در يك بستر حاكميت پايدار) شكل گرفته اند.

در اين بحث #بنزين، ما همچنان انتظار داريم كه دولت/حاكميت قيمت بنزين را اصلاح كند. اما قيمتِ فعلىِ بنزين به دليل همان نگاهى است كه شرح شد: «مسئولان رسيدگى كنند»

حال آنكه مسئولان "نبايد" رسيدگى كنند. رسيدگى به اين مفهوم كه با "ابلاغ" و "بخشنامه" بخواهيم براى بنزين (يا هركالاى ديگر) قيمت تعيين كنيم. قيمت را توليدكننده/بازار در يك مكانيسم رقابتى، تعيين مى كند.

🔷تازمانى كه ما نقشِ دولت را در حد نقشِ «سامان دهندۀ همه امور» مى بينيم، در بر همين پاشنه
خواهد چرخيد. دنياى جديد، دنياى "شاهكار" ها نيست. دنياى استارت آپ ها هست و "افراد".
دنيايى كه در آن درآمدِ یک استارت آپ مثل اوبر، می تواند از درآمد برخی کشورها بيشتر شود.

بحث را پراكنده نكنيم. قيمتِ فعلىِ بنزين را ممكن است امروز در لایحه بودجه، یا با يك بخشنامه و ابلاغيه، اصلاح كنيم ولى فردا چه؟

🔷در نگاهِ دولتى شده اى كه مى خواهيم دولت "مسكن" بسازد و دولت "ورزشگاه" بسازد و دولت قيمت بنزين تعيين كند، دولت ناچار می شود به قیمت پارکینگ هم ورود کند! و این زنجیره تا به کجا؟ مسئولان ممكن است امروز قيمت را ابلاغ/اصلاح كنند، ولى اين مسير بايد از اساس اصلاح شود.
@solseghalam
https://goo.gl/gFqr97
▪️▪️▪️
📌پى نوشت: ممكن است گفته شود گاه يك "كالا" نقش اساسى در زندگى شهروندان داراست و حاكميت بايد به آن ورود كند. اين صحيح است ولي در يك «مقطع زمانى محدود». اما نه چند دهه .
ممکن است گفته شود که بحثِ بالا، زمانی مصداق دارد که دولت #مترو و قطار عمومى احداث کرده باشد(مانند قطار بارت در منطقه خلیج سانفرانسیسکو) و بعد از شهروند انتظار داشته باشیم که ماشین شخصی استفاده نکند. این هم صحیح است ولی به ذکر یک نکته باید اشاره شود: شلوغی و ازدحام قطارهای بارت در مسیرهای پیرامون این شهر وحشتناک است. یعنی دولت توانسته «بخشی» از نیاز زیربنایی حمل ونقل راتامین کند. ولی این نیاز به شکل کامل مرتفع نشده است.