✍️خشونت آکادمیک
🔷در دانشگاههای آمریکا، دو دانشکده (یا دپارتمان) موضوعاتِ مربوط به حوزه آموزش را دنبال می کنند. دانشکده آموزش
Department of Education
و دانشکده آموزش مهندسی و علوم
Department of Engineering and Science Education
اولی حوزۀ گسترده ای از مباحثِ مرتبط به آموزش را دنبال می کند و دومی صرفا بر تکنیک ها و روشهایِ ارتقای یادگیری و آموزش به دانشجویانِ حوزه مهندسی و علوم پایه (در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد و بعضاً سال آخر دبیرستان) متمرکز است.
🔷 بنیاد علوم آمریکا (National Science Foundation) نیز بودجه های بسیار خوبی برای اساتیدی که در این حوزه ها فعالیت می کنند تخصیص می دهد. "بودجه خوب" به این مفهوم که مثلا اگر یک استاد در حوزۀ مهندسی زلزله بخواهد پروپوزال برای یک فاندِ یک میلیون دلاری برنده شود، باید انرژی و وقت بسیار زیادی مصروف کند ولی نهايتا در رقابت با پروپوزالهای متعدد، شانسِ بسیار کمی برای برنده شدن دارد. ولی استادی که روی بحثی مثل «زنان در مهندسی شیمی» ، «آموزش اقلیت های نژادی در فیزیک» (و از این دست مباحث ) پروپوزال می دهد، از شانسِ بسیار بالایی برایِ برنده شدن برخوردار است.
🔷 با شرکت در کارگاهها و کنفرانس های این حوزه، متوجه می شویم که چه کارهای ارزشمندی در بحث ارتقایِ تکنیک هایِ آموزشی دارد انجام می شود. ولی یک سوالِ پایه ای در این میانه وجود دارد: اساساً ورود به حوزه تحصیلات تکمیلی (خصوصا در رشته های با جذابیت شغلی بالا) نیازمند عقبه و پشتوانه خانوادگی در دوران دبیرستان و اوایل نوجوانی است. این موضوع در کجا دیده می شود؟
🔴 این سوال را به گونه دیگری بیان کنیم: همه این تکنیک ها و روشها، برایِ ارتقایِ راندمانِ یادگیری دانشجو است. ولی این دانشجو، تا به پشتِ این میز و صندلی رسیده، از مسیرهایی عبور کرده و این مسیرها ، بدون کمکهای خانوادگی میسّر نمی شود. این موضوع در کجا دیده می شود؟
البته مثالهایِ نقض بر این امر بسیار است. آنها که در یتیمی و بدونِ برخورداری از پدر یا مادر تحصیلکرده، بدون داشتنِ حامی جدی، به بلندای همتِ خود کتاب و دفتر را به همدمی برمیگزینند و به مراحل بلند تحصیلی می رسند. بله اینگونه افراد هستند ولی "کلّیتِ" سیستم آموزشی بر مبنای این واقعیت تنظیم شده که «دانشگاه خوب (رنکینگ بالا)» در یک پروسه رقابتی برای وارد شدن قرار دارد ، و این پروسه رقابتی ، نیازمندِ برخی «حداقل های خانوادگی» است. این آیا نمی شود یک لوپ ؟
🔵این لوپ (پدرِ تحصیل نکرده، فرزندِ با تحصیلاتِ ضعیف می پروراند) در کجا دیده شده است؟ مشخص است که بسیاری از فرزندانِ بی همّت (از خانواده هایِ تحصیلکرده)، از لوپ تحصیلاتِ برتر بیرون می افتند ، ولی "ورودِ" فرزندانِ علاقمند به سیستم آموزشیِ برتر ، چگونه است؟ خانوادۀ سیاه پوستی که درگیرِ پرداخت ِقبض برق و آب هرماه و هزینه های زندگی است و نمی تواند برای خانه، حتی اینترنت هفتاد دلار در ماه تامین کند، چطور بچه هایش را انتظارِ روزگاری روشن تر از روزگارِ خودش داشته باشد؟
🔷 این موضوع را با چند تن از اساتیدِ دانشکده هایِ مذکور در نشست های دوستانه و در فاصله تنفس کنفرانس یا کارگاه آموزشی و ... درمیان گذاشته و جوابِ مشخصی نگرفته ام.
به گمانم تنها یک نام به این بحث می توان داد و آن «خشونت آموزشی» است. خشونتی که در لایه پنهان (بدون تظاهرات بیرونی) در دنیایِ امروز وجود دارد.
#آموزش
#آموزش_مهندسی
https://t.iss.one/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️
یادداشت های مرتبط با بحث #آموزش در کانال:
✍️ آموزش مهندسی و علوم و لنگه کفش
https://t.iss.one/solseghalam/802
✍️درس خواندن طلبگی در ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/809
✍️شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟
https://t.iss.one/solseghalam/455
🔷در دانشگاههای آمریکا، دو دانشکده (یا دپارتمان) موضوعاتِ مربوط به حوزه آموزش را دنبال می کنند. دانشکده آموزش
Department of Education
و دانشکده آموزش مهندسی و علوم
Department of Engineering and Science Education
اولی حوزۀ گسترده ای از مباحثِ مرتبط به آموزش را دنبال می کند و دومی صرفا بر تکنیک ها و روشهایِ ارتقای یادگیری و آموزش به دانشجویانِ حوزه مهندسی و علوم پایه (در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد و بعضاً سال آخر دبیرستان) متمرکز است.
🔷 بنیاد علوم آمریکا (National Science Foundation) نیز بودجه های بسیار خوبی برای اساتیدی که در این حوزه ها فعالیت می کنند تخصیص می دهد. "بودجه خوب" به این مفهوم که مثلا اگر یک استاد در حوزۀ مهندسی زلزله بخواهد پروپوزال برای یک فاندِ یک میلیون دلاری برنده شود، باید انرژی و وقت بسیار زیادی مصروف کند ولی نهايتا در رقابت با پروپوزالهای متعدد، شانسِ بسیار کمی برای برنده شدن دارد. ولی استادی که روی بحثی مثل «زنان در مهندسی شیمی» ، «آموزش اقلیت های نژادی در فیزیک» (و از این دست مباحث ) پروپوزال می دهد، از شانسِ بسیار بالایی برایِ برنده شدن برخوردار است.
🔷 با شرکت در کارگاهها و کنفرانس های این حوزه، متوجه می شویم که چه کارهای ارزشمندی در بحث ارتقایِ تکنیک هایِ آموزشی دارد انجام می شود. ولی یک سوالِ پایه ای در این میانه وجود دارد: اساساً ورود به حوزه تحصیلات تکمیلی (خصوصا در رشته های با جذابیت شغلی بالا) نیازمند عقبه و پشتوانه خانوادگی در دوران دبیرستان و اوایل نوجوانی است. این موضوع در کجا دیده می شود؟
🔴 این سوال را به گونه دیگری بیان کنیم: همه این تکنیک ها و روشها، برایِ ارتقایِ راندمانِ یادگیری دانشجو است. ولی این دانشجو، تا به پشتِ این میز و صندلی رسیده، از مسیرهایی عبور کرده و این مسیرها ، بدون کمکهای خانوادگی میسّر نمی شود. این موضوع در کجا دیده می شود؟
البته مثالهایِ نقض بر این امر بسیار است. آنها که در یتیمی و بدونِ برخورداری از پدر یا مادر تحصیلکرده، بدون داشتنِ حامی جدی، به بلندای همتِ خود کتاب و دفتر را به همدمی برمیگزینند و به مراحل بلند تحصیلی می رسند. بله اینگونه افراد هستند ولی "کلّیتِ" سیستم آموزشی بر مبنای این واقعیت تنظیم شده که «دانشگاه خوب (رنکینگ بالا)» در یک پروسه رقابتی برای وارد شدن قرار دارد ، و این پروسه رقابتی ، نیازمندِ برخی «حداقل های خانوادگی» است. این آیا نمی شود یک لوپ ؟
🔵این لوپ (پدرِ تحصیل نکرده، فرزندِ با تحصیلاتِ ضعیف می پروراند) در کجا دیده شده است؟ مشخص است که بسیاری از فرزندانِ بی همّت (از خانواده هایِ تحصیلکرده)، از لوپ تحصیلاتِ برتر بیرون می افتند ، ولی "ورودِ" فرزندانِ علاقمند به سیستم آموزشیِ برتر ، چگونه است؟ خانوادۀ سیاه پوستی که درگیرِ پرداخت ِقبض برق و آب هرماه و هزینه های زندگی است و نمی تواند برای خانه، حتی اینترنت هفتاد دلار در ماه تامین کند، چطور بچه هایش را انتظارِ روزگاری روشن تر از روزگارِ خودش داشته باشد؟
🔷 این موضوع را با چند تن از اساتیدِ دانشکده هایِ مذکور در نشست های دوستانه و در فاصله تنفس کنفرانس یا کارگاه آموزشی و ... درمیان گذاشته و جوابِ مشخصی نگرفته ام.
به گمانم تنها یک نام به این بحث می توان داد و آن «خشونت آموزشی» است. خشونتی که در لایه پنهان (بدون تظاهرات بیرونی) در دنیایِ امروز وجود دارد.
#آموزش
#آموزش_مهندسی
https://t.iss.one/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️
یادداشت های مرتبط با بحث #آموزش در کانال:
✍️ آموزش مهندسی و علوم و لنگه کفش
https://t.iss.one/solseghalam/802
✍️درس خواندن طلبگی در ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/809
✍️شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟
https://t.iss.one/solseghalam/455
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
(ادامه گزارش «ترمی که گذشت (۲)»🔺)
✅ ایمیل ها و انتظار/توقع
ترم قبل در ارزیابی تعدادی از دانشجوها نوشته شده بود که «به ایمیلِ ما پاسخ داده نشده است!» این ترم تلاش شد که به ایمیلها به روز (یا حتی به ساعت) پاسخ بدهم. روز جمعه (13 مارچ) آخرین روزِ ترم بود. روز شنبه (14 مارچ) رئیس دانشگاه ایمیل زد که بخاطر #کرونا تمام امتحانات پایان ترم (این هفته) باید حذف شود و دانشجوها، سه گزینه خواهند داشت:
✔️یک- امتحان را آنلاین بدهند (تا وارد محوطه دانشگاه نشوند)؛
✔️دو- در کارنامه، درس "ناتمام" درج شود تا ترم بهار (بعد از کرونا) برگشته و امتحان بدهند؛
✔️سه- دانشجو می تواند از استاد بخواهد تا بر اساس نمره امتحان میان ترم و همچنین تکالیف طول ترم، نسبت به تعیین نمره فاینال تصمیم بگیرد؛
به محض اعلام این نظر رئیس دانشگاه، رگبار ایمیل دانشجویان سرازیر شد که (اگر بخواهیم گزینه سه باشیم) نمره ما چقدر است؟! تمام روز یکشنبه و دوشنبه این هفته را مشغول برگه صحیح کردن بودم در حالی که اخبار اعلام می کرد «سانفرانسیسکو قرار است #قرنطینه شود» و مواد غذایی تهیه کنید. روز سه شنبه ظهر نمره ها را به همه ایمیل کردم و بالاخره ساعت دو برای خرید مواد غذایی بیرون رفتم. ساعت پنج عصر رئیس گروه تلفن زد که: «یکی از بچه ها ایمیل زده که ما هرچه ایمیل می زنیم استاد جواب ایمیل ما را نمی دهد و ما کلاً بلاتکلیف رها شده ایم (!؟)» گفتم که نمره همه را بر اساس هفت کوئیز و هفت هوم ورک اعلام کرده ام. شاید در فاصله ای که درگیر تصحیح اینهمه برگه و نمره بوده ام ایمیل زده.
به خانه رفتم و دیدم بله! ظاهرا ساعت هشت دیشب ایمیل زده که در نمره یکی از کوئیزهایش اشتباه شده و از هشتِ شب دوشنبه تا ظهرِ سه شنبه، سه ایمیل زده و چون پاسخ نگرفته به رئیس گروه شکایت کرده! خلاصه داستانی است این ایمیل جواب دادنها و توقعِ پاسخ. واقعا وقت زیادی می گیرد (خصوصا وقتی تعداد کلاسها و دانشجو زیاد باشد).
✅ زبان کامپیوتر
در بحث انتقال تنش (stress transformation) پس از معرفی فرمولها و حل چند مساله، گفتم «نمره اضافه» (Extra credit) برای کسانی در نظر گرفته خواهد شد که یک کُد متلب یا برنامه ویژوال بیسیک بنویسند که کامپیوتر بتواند تنش جدید را بر اساس زاویه دوران محاسبه کند. جالب این بود که وقتی از دانشگاه به خانه رسیدم دیدم چهار نفر ایمیل زده اند و کُد را نوشته و ارسال کرده اند! یعنی فقط به فاصله حدودا بیست تا سی دقیقه بعد از اتمام کلاس.
این یکی از تفاوتهای نسل جدید مهندسین جوان امروز با نسل ماست که بچه ها عموما با کامپیوتر آشنا تر هستند و نیازهای برنامه نویسی خود را (حداقل با متلب) می توانند راه بیندازند. بلااستثنا همه ی پنجاه و هفت نفر یک کد فرستادند که خدای نکرده نمره اضافه حیف نشود!
✅ کرونا و کلاسهای آنلاین برای ترم بعد
همچنان که گفته شد تردد در محوطه دانشگاه فعلا (تا یک ماه آینده) ممنوع است و کلاسها باید آنلاین برگزار شود. برای ترم آینده قرار است که طراحی #سازه_فولادی و همچنین دو آزمایشگاه بتن تدریس کنم. هیچ دیدی ندارم که درسِ آزمایشگاهی (که باید در آن قطعه ساخت و شکست!) را چطور می شود آنلاین درس داد؟ مثلا تست کشش فولاد به شکل آنلاین چگونه است؟! ... روزگار کرونایی، ترم کرونایی.
تا چه بازی رخ نماید.
#آموزش_مهندسی
#آموزش
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
ویدئوهای آزمایشگاه مصالح که در طول این ترم در اینستاگرام قرار گرفته بود:
▪️لینک یک،
▪️لینک دو،
▪️لینک سه.
* توضیح اینکه تقویم آموزشی برخی دانشگاهها بر مبنای Semester است و برخی بر مبنای Quarter. در حالت نخست، دو ترم پائیز و بهار در تقویم آموزشی یکسال قرار دارد و در حالت دوم، سه کوارتر پائیز، زمستان، بهار.
یادداشت مرتبط: اقتصاد دانشگاه
✳️این یادداشت در خبرآنلاین امروز ۵ فروردین ۱۳۹۹
✅ ایمیل ها و انتظار/توقع
ترم قبل در ارزیابی تعدادی از دانشجوها نوشته شده بود که «به ایمیلِ ما پاسخ داده نشده است!» این ترم تلاش شد که به ایمیلها به روز (یا حتی به ساعت) پاسخ بدهم. روز جمعه (13 مارچ) آخرین روزِ ترم بود. روز شنبه (14 مارچ) رئیس دانشگاه ایمیل زد که بخاطر #کرونا تمام امتحانات پایان ترم (این هفته) باید حذف شود و دانشجوها، سه گزینه خواهند داشت:
✔️یک- امتحان را آنلاین بدهند (تا وارد محوطه دانشگاه نشوند)؛
✔️دو- در کارنامه، درس "ناتمام" درج شود تا ترم بهار (بعد از کرونا) برگشته و امتحان بدهند؛
✔️سه- دانشجو می تواند از استاد بخواهد تا بر اساس نمره امتحان میان ترم و همچنین تکالیف طول ترم، نسبت به تعیین نمره فاینال تصمیم بگیرد؛
به محض اعلام این نظر رئیس دانشگاه، رگبار ایمیل دانشجویان سرازیر شد که (اگر بخواهیم گزینه سه باشیم) نمره ما چقدر است؟! تمام روز یکشنبه و دوشنبه این هفته را مشغول برگه صحیح کردن بودم در حالی که اخبار اعلام می کرد «سانفرانسیسکو قرار است #قرنطینه شود» و مواد غذایی تهیه کنید. روز سه شنبه ظهر نمره ها را به همه ایمیل کردم و بالاخره ساعت دو برای خرید مواد غذایی بیرون رفتم. ساعت پنج عصر رئیس گروه تلفن زد که: «یکی از بچه ها ایمیل زده که ما هرچه ایمیل می زنیم استاد جواب ایمیل ما را نمی دهد و ما کلاً بلاتکلیف رها شده ایم (!؟)» گفتم که نمره همه را بر اساس هفت کوئیز و هفت هوم ورک اعلام کرده ام. شاید در فاصله ای که درگیر تصحیح اینهمه برگه و نمره بوده ام ایمیل زده.
به خانه رفتم و دیدم بله! ظاهرا ساعت هشت دیشب ایمیل زده که در نمره یکی از کوئیزهایش اشتباه شده و از هشتِ شب دوشنبه تا ظهرِ سه شنبه، سه ایمیل زده و چون پاسخ نگرفته به رئیس گروه شکایت کرده! خلاصه داستانی است این ایمیل جواب دادنها و توقعِ پاسخ. واقعا وقت زیادی می گیرد (خصوصا وقتی تعداد کلاسها و دانشجو زیاد باشد).
✅ زبان کامپیوتر
در بحث انتقال تنش (stress transformation) پس از معرفی فرمولها و حل چند مساله، گفتم «نمره اضافه» (Extra credit) برای کسانی در نظر گرفته خواهد شد که یک کُد متلب یا برنامه ویژوال بیسیک بنویسند که کامپیوتر بتواند تنش جدید را بر اساس زاویه دوران محاسبه کند. جالب این بود که وقتی از دانشگاه به خانه رسیدم دیدم چهار نفر ایمیل زده اند و کُد را نوشته و ارسال کرده اند! یعنی فقط به فاصله حدودا بیست تا سی دقیقه بعد از اتمام کلاس.
این یکی از تفاوتهای نسل جدید مهندسین جوان امروز با نسل ماست که بچه ها عموما با کامپیوتر آشنا تر هستند و نیازهای برنامه نویسی خود را (حداقل با متلب) می توانند راه بیندازند. بلااستثنا همه ی پنجاه و هفت نفر یک کد فرستادند که خدای نکرده نمره اضافه حیف نشود!
✅ کرونا و کلاسهای آنلاین برای ترم بعد
همچنان که گفته شد تردد در محوطه دانشگاه فعلا (تا یک ماه آینده) ممنوع است و کلاسها باید آنلاین برگزار شود. برای ترم آینده قرار است که طراحی #سازه_فولادی و همچنین دو آزمایشگاه بتن تدریس کنم. هیچ دیدی ندارم که درسِ آزمایشگاهی (که باید در آن قطعه ساخت و شکست!) را چطور می شود آنلاین درس داد؟ مثلا تست کشش فولاد به شکل آنلاین چگونه است؟! ... روزگار کرونایی، ترم کرونایی.
تا چه بازی رخ نماید.
#آموزش_مهندسی
#آموزش
t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
ویدئوهای آزمایشگاه مصالح که در طول این ترم در اینستاگرام قرار گرفته بود:
▪️لینک یک،
▪️لینک دو،
▪️لینک سه.
* توضیح اینکه تقویم آموزشی برخی دانشگاهها بر مبنای Semester است و برخی بر مبنای Quarter. در حالت نخست، دو ترم پائیز و بهار در تقویم آموزشی یکسال قرار دارد و در حالت دوم، سه کوارتر پائیز، زمستان، بهار.
یادداشت مرتبط: اقتصاد دانشگاه
✳️این یادداشت در خبرآنلاین امروز ۵ فروردین ۱۳۹۹
Instagram
Mohammadreza Eslami
Timber properties in the structure - Today's material lab works - 3 March 2020 انجام تست های ارزیابی رفتار اعضا چوبی در #سازه تحت نیروی #فشاری و #خمشی. (اعمال فشار به موازات خطوط رشد چوب) امروز سه شنبه سوم مارچ، موسوم به سوپر تیوزدی(سه شنبه بزرگ) روز انتخابات…
ارزیابی شتابزده
✍️ترمی که گذشت (گزارش شماره 3) سرانجام این ترم کرونایی به پایان رسید. برنامۀ این ترم بهار، یک درس طرح سازه فولادی، دو آزمایشگاه فولاد و دو آزمایشگاه طرح اختلاط بتن بود. سرجمع، در میان چهارده کلاسِ یکسال گذشته، حتی یک دانشجوی سیاه پوست هم نداشته ام. نمونه…
✍️ ترمیکه گذشت
حوادث و روزها به سرعت می گذرند و در هر مقطعی از عمر، احوال انسان مختلف است. لذا اگر در هر بازه از زمان، مسائل آن ثبت نشود از ذهن گم می شوند (یا با مسائل جدید جایگزین می شوند). به روال سالهای قبل، در چند کلامی به ترم گذشته و دغدغه هایش پرداخته می شود. این مشاهدات مربوط به یک درس طراحی سازه های چوبی (همراه با دو جلسه آزمایشگاه در هفته) و یک درس مقاومت مصالح (دو جلسه در هفته) است.
خلاصه ترم گذشته:
1️⃣- اعتماد به نفس، ساختن یا شکستن؟
مقاومت مصالح با بچه هایی که در اصطلاح ترنسفر هستند (Transfer Students) برگزار شد. این اصطلاح به دانشجویانی که از
Community College
به دانشگاه می آیند اطلاق می شود.
«کامیونیتی کالج» به مراکز آموزشی گفته می شود که دو ساله هستند و مدرک معادل «دوره کاردانی» می دهند.
امسال هم مشابه سال قبل در یک کلاس سی نفره حدود 4 یا 5 دانشجوی بسیار مستعد حضور داشتند که هم از توان محاسباتی بالا برخوردار بودند و هم در گفتگوهای کلاس مشارکت دایم می کردند. اما جدای از آن چند نفر، نحوۀ مشارکت سایرین در این درس (و حتی حالتِ نشستن) به شدت تحت تاثیر «اعتماد به نفس دانشجو» قرار دارد. دیگر کاملا برایم مشخص شده که این بچه ها چون که قبلا «برچسب کامیونیتی کالج» بر پیشانیشان خورده، احساس رضایت از خود و اعتماد به نفس کمتری دارند. پسر یا دختر دانشجو خودش را دست کم می گیرد، توان محاسباتی و ذهنی خودش را «معمولی/عادی» قلمداد می کند و این بسیار خطرناک است.
این متاسفانه یکی از واقعیات #آموزش_مهندسی در دنیای ماست که «حس فرد» نسبت به خودش به شدت به دانشگاهی که «محل تولدِ علمی» او بوده بستگی دارد. ای بسا دانشجوی متوسط/معمولی که به دلیل برخورداریِ خانوادگی و دسترسی به دبیرستان خوب، وارد دانشگاه ممتاز شده و حس رضایتمندی از خویش دارد، و ای بسا دانشجوی مستعد که به دلیل اینکه «زادگاه علمی» او در کامیونیتی کالج بوده، حس خوبی به خودش ندارد.
در این کلاس یکی از مهمترین مباحثی که کار می کنم تلاش برای ساختن اعتماد به نفس بچه ها و پرورش «انگیزه» در آنهاست.
اما در این بحث، یکی از بدترین مسایلی که این سالها دیده ام افرادی هستند که به دلیل عدم کارنامه موفق تحصیلی در مقطع دبیرستان و ورود به دانشگاه غیرممتاز، بخشی از سالهای جوانی را با حس مذکور می گذرانند «ولی» وقتی که در مسیر شغلی به موفقیتهای معمولی/متعارف دست پیدا می کنند دچار غرور و نخوت عجیبی می شوند. و این تناقض عجیبی است!
کسی که تا سالها خودش را معمولی می دانسته، یکباره خودش را «ویژه» می پندارد.
در مجموع ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در دانشجو باید همراه با این تبصره باشد که فرد در آینده از تواضع رفتاری دور نشده و دچار توهّم مدیریت جهان نشود.
2️⃣- نازپروردِ تنعم
دربارۀ درس سازه های چوبی (Design of Timber Structures) چند نوبت در طول ترم + صحبت شد. اما جدای از مباحث فنی، نکته ای که بسیار حائز اهمیت بود جدیت بچه ها و حضور در کلاس (صبح زود) بود. چون به این بحث قبلا در یادداشت نسل زد + اشاره شده نیازی به تکرار بحث نیست ولی ذکر یک خاطره جالب توجه است: هفته آخر به دلیل شرکت در کنفرانس موفق به تشکیل جلسه رفع اشکال (یا Office Hours) نشدم. لذا به همه ایمیل زده شد که اگر کسی اشکالی دارد در تعطیلی پایان هفته می توانیم گفتگو کنیم. روز شنبه چندین نفر ایمیل زدند که منتظریم! گفتم یکشنبه عصر در دفتر خواهم بود. یکشنبه عصر ساعت 5 (مشابه جمعه عصر ایران) وقتی که به دفتر رسیدم حدود ده نفر منتظر بودند! متعجب شدم. از ساعت 5 که شروع کردیم تا حدود 9:30 شب طول کشید که دربارۀ یک به یک سوالات گفتگو شود!
از گذشته این ذهنیت اشتباه با من بود که بچه های خانواده های ثروتمند اهل تلاش نیستند و خوب درس نمی خوانند و... ولی اینها فرزندان خانواده های ثروتمند منطقه اورنج کانتی و سلیکن ولی هستند و عموما از خانواده هایی برخوردار.
«نازپرورد تنعم» هایی (به تعبیر حافظ) که قدر و ارزش زندگی را می دانند.
این ذهنیت اشتباهی است که از طریق نوشته های دکتر شریعتی یا غزلیات حافظ به ما منتقل شده بود.
مسئله ای که باعث «عدم جدیت» می شود «رفاه» نیست بلکه عدم آگاهی در جوان است.
3️⃣-بدخوابی
بدترین چالش ترم قبل بدخوابی یا بیخوابی بود. حسب اتفاق در روز نخست ترم گذشته در یادداشتی + به مساله «زن در جامعه آمریکا» پرداختم. دو سه روز بعد، اتفاق مهسا امینی رخ داد و ماجراها…
روند به این شکل شد که روزها سرپا و مشغول به کار و دویدن و… و شب (مقارن با آغاز روز در ایران) رگبار خبرها... این سیکل کار روز و کابوس شب از یک جایی به بعد تو را مستهلک می کند. عملا چالش بیخوابی از جایی به بعد مثل یک شکنجه عمل می کند. بیماری مادر و دو عمل جراحی ایشان (و دستان بسته از این سر عالم) هم مزید بر همه چیز شد و... ای سال برنگردی.
t.iss.one/solseghalam
حوادث و روزها به سرعت می گذرند و در هر مقطعی از عمر، احوال انسان مختلف است. لذا اگر در هر بازه از زمان، مسائل آن ثبت نشود از ذهن گم می شوند (یا با مسائل جدید جایگزین می شوند). به روال سالهای قبل، در چند کلامی به ترم گذشته و دغدغه هایش پرداخته می شود. این مشاهدات مربوط به یک درس طراحی سازه های چوبی (همراه با دو جلسه آزمایشگاه در هفته) و یک درس مقاومت مصالح (دو جلسه در هفته) است.
خلاصه ترم گذشته:
1️⃣- اعتماد به نفس، ساختن یا شکستن؟
مقاومت مصالح با بچه هایی که در اصطلاح ترنسفر هستند (Transfer Students) برگزار شد. این اصطلاح به دانشجویانی که از
Community College
به دانشگاه می آیند اطلاق می شود.
«کامیونیتی کالج» به مراکز آموزشی گفته می شود که دو ساله هستند و مدرک معادل «دوره کاردانی» می دهند.
امسال هم مشابه سال قبل در یک کلاس سی نفره حدود 4 یا 5 دانشجوی بسیار مستعد حضور داشتند که هم از توان محاسباتی بالا برخوردار بودند و هم در گفتگوهای کلاس مشارکت دایم می کردند. اما جدای از آن چند نفر، نحوۀ مشارکت سایرین در این درس (و حتی حالتِ نشستن) به شدت تحت تاثیر «اعتماد به نفس دانشجو» قرار دارد. دیگر کاملا برایم مشخص شده که این بچه ها چون که قبلا «برچسب کامیونیتی کالج» بر پیشانیشان خورده، احساس رضایت از خود و اعتماد به نفس کمتری دارند. پسر یا دختر دانشجو خودش را دست کم می گیرد، توان محاسباتی و ذهنی خودش را «معمولی/عادی» قلمداد می کند و این بسیار خطرناک است.
این متاسفانه یکی از واقعیات #آموزش_مهندسی در دنیای ماست که «حس فرد» نسبت به خودش به شدت به دانشگاهی که «محل تولدِ علمی» او بوده بستگی دارد. ای بسا دانشجوی متوسط/معمولی که به دلیل برخورداریِ خانوادگی و دسترسی به دبیرستان خوب، وارد دانشگاه ممتاز شده و حس رضایتمندی از خویش دارد، و ای بسا دانشجوی مستعد که به دلیل اینکه «زادگاه علمی» او در کامیونیتی کالج بوده، حس خوبی به خودش ندارد.
در این کلاس یکی از مهمترین مباحثی که کار می کنم تلاش برای ساختن اعتماد به نفس بچه ها و پرورش «انگیزه» در آنهاست.
اما در این بحث، یکی از بدترین مسایلی که این سالها دیده ام افرادی هستند که به دلیل عدم کارنامه موفق تحصیلی در مقطع دبیرستان و ورود به دانشگاه غیرممتاز، بخشی از سالهای جوانی را با حس مذکور می گذرانند «ولی» وقتی که در مسیر شغلی به موفقیتهای معمولی/متعارف دست پیدا می کنند دچار غرور و نخوت عجیبی می شوند. و این تناقض عجیبی است!
کسی که تا سالها خودش را معمولی می دانسته، یکباره خودش را «ویژه» می پندارد.
در مجموع ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در دانشجو باید همراه با این تبصره باشد که فرد در آینده از تواضع رفتاری دور نشده و دچار توهّم مدیریت جهان نشود.
2️⃣- نازپروردِ تنعم
دربارۀ درس سازه های چوبی (Design of Timber Structures) چند نوبت در طول ترم + صحبت شد. اما جدای از مباحث فنی، نکته ای که بسیار حائز اهمیت بود جدیت بچه ها و حضور در کلاس (صبح زود) بود. چون به این بحث قبلا در یادداشت نسل زد + اشاره شده نیازی به تکرار بحث نیست ولی ذکر یک خاطره جالب توجه است: هفته آخر به دلیل شرکت در کنفرانس موفق به تشکیل جلسه رفع اشکال (یا Office Hours) نشدم. لذا به همه ایمیل زده شد که اگر کسی اشکالی دارد در تعطیلی پایان هفته می توانیم گفتگو کنیم. روز شنبه چندین نفر ایمیل زدند که منتظریم! گفتم یکشنبه عصر در دفتر خواهم بود. یکشنبه عصر ساعت 5 (مشابه جمعه عصر ایران) وقتی که به دفتر رسیدم حدود ده نفر منتظر بودند! متعجب شدم. از ساعت 5 که شروع کردیم تا حدود 9:30 شب طول کشید که دربارۀ یک به یک سوالات گفتگو شود!
از گذشته این ذهنیت اشتباه با من بود که بچه های خانواده های ثروتمند اهل تلاش نیستند و خوب درس نمی خوانند و... ولی اینها فرزندان خانواده های ثروتمند منطقه اورنج کانتی و سلیکن ولی هستند و عموما از خانواده هایی برخوردار.
«نازپرورد تنعم» هایی (به تعبیر حافظ) که قدر و ارزش زندگی را می دانند.
این ذهنیت اشتباهی است که از طریق نوشته های دکتر شریعتی یا غزلیات حافظ به ما منتقل شده بود.
مسئله ای که باعث «عدم جدیت» می شود «رفاه» نیست بلکه عدم آگاهی در جوان است.
3️⃣-بدخوابی
بدترین چالش ترم قبل بدخوابی یا بیخوابی بود. حسب اتفاق در روز نخست ترم گذشته در یادداشتی + به مساله «زن در جامعه آمریکا» پرداختم. دو سه روز بعد، اتفاق مهسا امینی رخ داد و ماجراها…
روند به این شکل شد که روزها سرپا و مشغول به کار و دویدن و… و شب (مقارن با آغاز روز در ایران) رگبار خبرها... این سیکل کار روز و کابوس شب از یک جایی به بعد تو را مستهلک می کند. عملا چالش بیخوابی از جایی به بعد مثل یک شکنجه عمل می کند. بیماری مادر و دو عمل جراحی ایشان (و دستان بسته از این سر عالم) هم مزید بر همه چیز شد و... ای سال برنگردی.
t.iss.one/solseghalam
👍54❤21👏7
✍️ ترمی که گذشت (گزارش شماره ۶)
این ترم پائیز هم به پایان رسید و این یکی دفتر هم به پایان آمد. طبق روال گذشته گزارش کوتاهی از هشتگ #آموزش_مهندسی و آنچه در چند ماه اخیر گذشت:
🔵۱- برنامه ترم گذشته شامل تدریس یک کلاس ۱۷۰ نفری مقاومت مصالح (۲) و یک کلاس ۴۰ نفری مقاومت مصالح (۱و۲) بود. همچنین یک پایان نامه کارشناسی ارشد که دفاع باید تا آذرماه انجام می شد (وگرنه دانشجوی ممتاز مشمول سنوات می شد). عملا پس از پنج سال این اولین باری بود که در طول یک ترم تحصیلی فقط درگیر یک مبحث (مکانیک جامدات) بوده و امکان تمرکز بر روی کارهای پژوهشی و مهندسی مشاور فراهم بود.
🔵۲- در کلاس ۴۰ نفره همه دانشجویان Transfer Students بودند. قبلا درباره دانشجویان ترنسفر در اینجا + توضیح داده شده بود.
اینها دانشجویانی هستند که قبلا در کامیونیتی کالج (Community College) ها بوده اند ولی خود را به دانشگاه (University) منتقل کرده اند.
یعنی نمره تحصیلی دوره دبیرستان اینها در حد پذیرش در دانشگاه نبوده ولی بعدا توانسته اند خود را در میانه مسیر تحصیل، منتقل کنند.
به همین دلیل تک تک دانشجویان این کلاس مهم هستند چون اینها کسانی هستند که ممکن است قدری از ضعف اعتماد به نفس برخوردار باشند. در انتهای این کلاس، نباید با یک نمره بد پاس شوند؛ بلکه باید با نمره خوب و با حس قوت به ترم بعدی بروند. از روزگار ۲۳ سالگی صدای مرحوم دکتر قالیبافیان در گوشم هست آن روزی که در سالن کنفرانس پژوهشگاه زلزله با آن صدای محکمش گفت: تو خوبی! تو خیلی هم خوبی (+). آن حسی که قالیبافیان دائما به جوانان منتقل می کرد باید با وسواس به دانشجوی ترنسفر منتقل شود. اینکه «تو خوبی»، هرچند که در دبیرستان خوب نبوده راندمانت.
✔️بحث بالا به مفهوم «آسان گرفتن» بر دانشجو نیست بلکه استراتژی آموزشی باید این باشد که بجای یک آزمون میان ترم و پایان ترم، آزمونها شکسته شود به تمامِ جلسات کلاس. هر جلسه یک Quiz.
مقاومت مصالح ۱ و ۲ باهم «در یک ترم» یعنی که مطابق سیلابس حدودا ۲۰ سرفصل آموزشی باید تدریس شود. اگر هر جلسه یک آزمون کوچک (Quiz) وجود داشته باشد، دانشجو حدودا 14 تا 15 آزمون می دهد و این کار «توان حل مساله» او را بالا می برد (مشروط به اینکه بلافاصله بعد از هر کوئیز، همان مساله در کلاس حل شود و تکنیک حل کاملا حلاجی شود).
این کار با اینکه حجم زیادی تصحیح برگه می تراشد، ولی بچه ها را در طول ترم کاملا درگیر (Involved) می کند.
قبلا درباره یکی از این دانشجویان کامیونیتی کالج که اکنون در آزمایشگاه لارنس دانشگاه برکلی مدیر پژوهشی است در اینجا+ صحبت شد.
🔵۳- در کلاس ۱۷۰ نفره چالش اصلی این است که همهمه در انتهای کلاس شروع نشود. اگر سر و صدا آغاز شد دیگر جمع کردنی نیست! متلک انداختن ها و شوخی کردن آغاز می شود. آن وقت با داد و فریاد هم کلاس بزرگ ساکت نمی شود. تنها یک راه دارد و آن «مسئله» است! به محض شروع همهمه در انتهای تالار کلاس، باید یک مسئله (از قبل) آماده داشت و گفت: سه دقیقه وقت دارید حل کنید.
دو اتفاق می افتد؛ اول اینکه ذهن دانشجو درگیر حل مساله می شود و ثانیا بخش زیادی از افراد متوجه می شوند که نمی توانند یک مسیله ساده را حل کنند. نمی توانند نیروهای داخلی یک تیر را یا تنش یک مخزن تحت فشار را محاسبه کنند. سکوت مجددا حکمفرما می شود و امکان ادامه بحث فراهم خواهد بود.
✔️قبلا گمان می کردم که این چالش فقط برای من مطرح است که کلاس شلوغ با همهمه از دست خارج نشود ولی بعد که با یکی از همکاران صحبت می کردم می گفت: در کلاسهای شلوغ (خصوصا دوره کارشناسی) اگر کلاس از دست در رفت
They will eat you!
یعنی می خورندت. می گفت من خیلی مراقبم که نخورند من را.
🔵۴- دانشجویان (در دروس پایه) ساعت «حل تمرین» (Office Hours) را جدی می گیرند. به گمانم این به دوره دبیرستان بچه ها برمی گردد. عملا می آیند و بست می نشینند و شروع می کنند مشق هفتگی را کنار دست مدرس آن درس انجام می دهند! به محض اینکه استاد در ساعت اعلام شده برای حل تمرین در دفترش حاضر نباشد به رئیس دپارتمان شکایت می کنند!
قبلا احساس کلافگی داشتم از این ساعت ولی الان این تبدیل شده به بخشی از طعم خوب تدریس! اینکه بیرون از فضای کلاس، فرصتی باشد که درباره روش حل مساله با بچه ها گپ بزنیم و گفتگو.
مشکلی که این ترم بود، مربوط به ساعت حل تمرین آن یکی کلاس شلوغ بود. عملا در ساعت حل تمرین بین بیست تا سی نفر دانشجو می آمدند و شلوغی و سروصدا مجاور دفتر کار همکاران ایجاد می شد.
🔵۵- آزمون پایانی در این ترم از همه ترم های گذشته آسان تر بود. عملا هر ترم که می گذرد بیشتر به این باور می رسم که باید فکری برای این خشونت آموزشی که در دنیا نهادینه شده کرد. واقعا طراحیِ سوال مشکل برای این درس کار بسیار آسانی است. چیزی که مشکل است طراحی آزمونِ آسان است.
t.iss.one/solseghalam
▪️
📌گزارش ۵
این ترم پائیز هم به پایان رسید و این یکی دفتر هم به پایان آمد. طبق روال گذشته گزارش کوتاهی از هشتگ #آموزش_مهندسی و آنچه در چند ماه اخیر گذشت:
🔵۱- برنامه ترم گذشته شامل تدریس یک کلاس ۱۷۰ نفری مقاومت مصالح (۲) و یک کلاس ۴۰ نفری مقاومت مصالح (۱و۲) بود. همچنین یک پایان نامه کارشناسی ارشد که دفاع باید تا آذرماه انجام می شد (وگرنه دانشجوی ممتاز مشمول سنوات می شد). عملا پس از پنج سال این اولین باری بود که در طول یک ترم تحصیلی فقط درگیر یک مبحث (مکانیک جامدات) بوده و امکان تمرکز بر روی کارهای پژوهشی و مهندسی مشاور فراهم بود.
🔵۲- در کلاس ۴۰ نفره همه دانشجویان Transfer Students بودند. قبلا درباره دانشجویان ترنسفر در اینجا + توضیح داده شده بود.
اینها دانشجویانی هستند که قبلا در کامیونیتی کالج (Community College) ها بوده اند ولی خود را به دانشگاه (University) منتقل کرده اند.
یعنی نمره تحصیلی دوره دبیرستان اینها در حد پذیرش در دانشگاه نبوده ولی بعدا توانسته اند خود را در میانه مسیر تحصیل، منتقل کنند.
به همین دلیل تک تک دانشجویان این کلاس مهم هستند چون اینها کسانی هستند که ممکن است قدری از ضعف اعتماد به نفس برخوردار باشند. در انتهای این کلاس، نباید با یک نمره بد پاس شوند؛ بلکه باید با نمره خوب و با حس قوت به ترم بعدی بروند. از روزگار ۲۳ سالگی صدای مرحوم دکتر قالیبافیان در گوشم هست آن روزی که در سالن کنفرانس پژوهشگاه زلزله با آن صدای محکمش گفت: تو خوبی! تو خیلی هم خوبی (+). آن حسی که قالیبافیان دائما به جوانان منتقل می کرد باید با وسواس به دانشجوی ترنسفر منتقل شود. اینکه «تو خوبی»، هرچند که در دبیرستان خوب نبوده راندمانت.
✔️بحث بالا به مفهوم «آسان گرفتن» بر دانشجو نیست بلکه استراتژی آموزشی باید این باشد که بجای یک آزمون میان ترم و پایان ترم، آزمونها شکسته شود به تمامِ جلسات کلاس. هر جلسه یک Quiz.
مقاومت مصالح ۱ و ۲ باهم «در یک ترم» یعنی که مطابق سیلابس حدودا ۲۰ سرفصل آموزشی باید تدریس شود. اگر هر جلسه یک آزمون کوچک (Quiz) وجود داشته باشد، دانشجو حدودا 14 تا 15 آزمون می دهد و این کار «توان حل مساله» او را بالا می برد (مشروط به اینکه بلافاصله بعد از هر کوئیز، همان مساله در کلاس حل شود و تکنیک حل کاملا حلاجی شود).
این کار با اینکه حجم زیادی تصحیح برگه می تراشد، ولی بچه ها را در طول ترم کاملا درگیر (Involved) می کند.
قبلا درباره یکی از این دانشجویان کامیونیتی کالج که اکنون در آزمایشگاه لارنس دانشگاه برکلی مدیر پژوهشی است در اینجا+ صحبت شد.
🔵۳- در کلاس ۱۷۰ نفره چالش اصلی این است که همهمه در انتهای کلاس شروع نشود. اگر سر و صدا آغاز شد دیگر جمع کردنی نیست! متلک انداختن ها و شوخی کردن آغاز می شود. آن وقت با داد و فریاد هم کلاس بزرگ ساکت نمی شود. تنها یک راه دارد و آن «مسئله» است! به محض شروع همهمه در انتهای تالار کلاس، باید یک مسئله (از قبل) آماده داشت و گفت: سه دقیقه وقت دارید حل کنید.
دو اتفاق می افتد؛ اول اینکه ذهن دانشجو درگیر حل مساله می شود و ثانیا بخش زیادی از افراد متوجه می شوند که نمی توانند یک مسیله ساده را حل کنند. نمی توانند نیروهای داخلی یک تیر را یا تنش یک مخزن تحت فشار را محاسبه کنند. سکوت مجددا حکمفرما می شود و امکان ادامه بحث فراهم خواهد بود.
✔️قبلا گمان می کردم که این چالش فقط برای من مطرح است که کلاس شلوغ با همهمه از دست خارج نشود ولی بعد که با یکی از همکاران صحبت می کردم می گفت: در کلاسهای شلوغ (خصوصا دوره کارشناسی) اگر کلاس از دست در رفت
They will eat you!
یعنی می خورندت. می گفت من خیلی مراقبم که نخورند من را.
🔵۴- دانشجویان (در دروس پایه) ساعت «حل تمرین» (Office Hours) را جدی می گیرند. به گمانم این به دوره دبیرستان بچه ها برمی گردد. عملا می آیند و بست می نشینند و شروع می کنند مشق هفتگی را کنار دست مدرس آن درس انجام می دهند! به محض اینکه استاد در ساعت اعلام شده برای حل تمرین در دفترش حاضر نباشد به رئیس دپارتمان شکایت می کنند!
قبلا احساس کلافگی داشتم از این ساعت ولی الان این تبدیل شده به بخشی از طعم خوب تدریس! اینکه بیرون از فضای کلاس، فرصتی باشد که درباره روش حل مساله با بچه ها گپ بزنیم و گفتگو.
مشکلی که این ترم بود، مربوط به ساعت حل تمرین آن یکی کلاس شلوغ بود. عملا در ساعت حل تمرین بین بیست تا سی نفر دانشجو می آمدند و شلوغی و سروصدا مجاور دفتر کار همکاران ایجاد می شد.
🔵۵- آزمون پایانی در این ترم از همه ترم های گذشته آسان تر بود. عملا هر ترم که می گذرد بیشتر به این باور می رسم که باید فکری برای این خشونت آموزشی که در دنیا نهادینه شده کرد. واقعا طراحیِ سوال مشکل برای این درس کار بسیار آسانی است. چیزی که مشکل است طراحی آزمونِ آسان است.
t.iss.one/solseghalam
▪️
📌گزارش ۵
👍86❤26👏4👌4🙏3