ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️کرونا و فیلم بابِل

🖊محمدرضا اسلامی

🔹 در این روزها، دیدن فیلم بابِل (نامزد/برنده اسکار ۲۰۰۶، ساخته الخاندرو گونزالس با بازی #برد_پیت و سرکار خانم کیت بِلنشت) طعم و مفهوم تازه ای دارد.

⭕️ داستان فیلم (بدون اسپویل)

ریچارد و سوزان یک زوج توریست هستند که در غم از دست دادن فرزند سومشان به روستایی در حومهٔ مراکش سفر می‌کنند که بیشتر با یکدیگر باشند. اما در مراکش دو پسر با اسلحهٔ پدرشان اتوبوسی را که آن دو از مسافران آن هستند نشانه می‌روند و سوزان به‌شدت زخمی می‌شود...

یک حادثه، چهار گروه آدم را درگیر می کند: چوپان مراکشی، دو توریست آمریکایی، یک دختر کر ولال ژاپنی و پدرش، و یک مادر مکزیکی و فرزندش!

بابل در ۲۰۰۶ به بیان «اتصال» و «پیوستگیِ جامعه بشری» پرداخت.

این داستان ساده در سال ۲۰۰۶ قصد داشت تلنگری به جامعه انسان بزند که: ایهاالناس ما بهم پیوسته ایم! به هم متّصلیم! جدا نیستیم. #رنج یک ماهیت سیال است و میان آدمها متوقف نمی شود. رنج در‌گردش خواهد بود و گمان نکنید که به تعبیر حافظ "بهره" ای (یا به تعبیر میرشکاک "حوالتی" ) از رنجِ انسانِ دیگر، نصیب "تو" نخواهد شد!

⭕️ گردش رنج؟!

آری! این مفهوم که درد و رنج بشری «محدود به یک جغرافیا» نمی ماند و گلوله ای که در توکیو در تفنگی وارد می شود می تواند در مراکش جان توریستی از آمریکا را بستاند(!) در یک داستانِ ساده در یک فیلم گنجانده شده.

کارگردان و نویسنده فیلم بابل شاید گمان نمی کردند که روزی روزگاری نقشِ گلوله و فشنگ در آن فیلم را، ویروس چینی #کرونا بازی کند.

مفهومی به غایت عمیق، در "داستانی ساده" روایت شده است. مفهوم بهم پیوستگی ما آدمها به هم‌. در فیلم بابل بخشی از ماجرا در #توکیو می گذرد و در این ماجرای#کرونا هم دیدیم که یکی از چیزهایی که هوا شد، #المپیک_توکیو بود.

ویروس چینی به همه ما این مفهومِ بهم پیوستگی جامعه انسانی را چشاند. از فلان کشیش در واتیکان ایتالیا تا فلان شاهزاده در قصر باکینگهام لندن تا فلان پروفسورِ نشسته در پژوهشگاه زلزله توکیو، همه چشیدند آنچه که گمان می کردند قرار است فقط در "یک گوشه عالم" رخ دهد. خیر! دامان همه را در بر گرفت!

دخترِ لال ژاپنی، و رنجی که هر روز می کشد، به #توکیو محدود نخواهد ماند!

⭕️ ژاپن، جایی است که اساسا انسانها کمتر از متعارفِ مردمِ دیگر کشورها سخن می گویند. و دختر لال ژاپنی، یک نماد است. در کشوری که "انسان" کم حرف می زند، کارگردان یک نفر را مقابل چشمان دوربین می نشاند که همان چند کلمه حرف را هم نمی تواند بزند!
و یضیقُ صدری و لا یَنطلقُ لِسانی!

#ژاپن سرزمین رنج است. این را بارها نوشته ام. سرزمینی که انسان با کار زندگی می کند و با کار می خوابد و با کار بر می خیزد. ولی انسانِ ژاپنی اهل سخن گفتن از رنجهایش نیست. از همان کودکستان بچه را اینجور تربیت می کنند. دخترِ لال ژاپنی، یعنی رنج و سکوتِ مضاعف، در سرزمین رنج و سکوت!

⭕️ آل احمد تعبیری دارد که می گوید: شاخکهای هنرمندان حساستر از شاخکهای مردم عادی است و همین حساس بودن است که باعث می شود هنرمند بیش از دیگر مردم "حس" کند. بابِل هشدارِ هنرمند است (بود) به جامعه جهانی که ایهاالناس ما بهم وصلیم!

#کرونا، یک سیلی بود به صورت جامعه انسان مدرن که گمان می کرد اگر خود را در خانه های مستحکم و در شبکه های مالی زاینده قرار دهد (همان که پسر نوح می گوید: إِلىٰ جَبلٍ یَعصِمُنی؛ می روم برروی کوهی که مرا حفظ می کند!) از همه بلایا مصون خواهد بود. اما خیر! #کرونا نشان داد که هیچ حدّ و مرزی بر مصونیت نیست. ویروس، مرض و مریضی، وقتی در یک نقطه فراگیر شُد تا بلندایِ قلّه ی آن کوهِ رفیعی که "تو" هم بر فراز آن نشسته ای خواهد آمد و یقه ات را خواهد گرفت!

⭕️ کرونا، اولین باری است که انسان، هیچ قلعه ای برای مصونیت و محفوظ ماندن ندارد! آن جبل و کوه بلندی که پسر نوح می خواست بر آن بنشیند و مصون بماند، برای هیچ کسی موجود نیست. تو سناتور آمریکایی یا ژنرال روسی یا زلزله شناس ژاپنی حتی اگر در خانه هم #بست بنشینی، بحران اقتصادی کرونا از لای درب خانه ات رد خواهد شد، و تبِ بی دستمال کاغذی شدن یا بی بنزین ماندنِ باک ماشین را بر جانت خواهد کشاند.

کرونا، حرفی را زد که هنرمند با #فیلم_بابل نتوانست به صدای بلند در گوش بشر بخواند. بابل در اسکار و کَن دیده شد، ولی چه فایده! کسی باور نداشت که #ویروس_فقر یا #ویروس_تنهایی ... از توکیو تا صحرای مراکش راه می رود! ولی کرونا ثابت کرد که بله می رود! و رفت. کرونا و بحران اقتصادی اش، از لای دربهای قطور منازل ثروتمندان عالم هم عبور کرده، و یک لحظه، یک "آن" ، یک سیلی به صورت انسان نواخته که:

حِصن حصینی نیست. قلعه های ذهنی ات، همه کشک است. غرور همه تان را باهم خرد می کنم!

#فیلم_دیدن
#کرونا

@solseghalam
▪️▪️▪️

📌پی نوشت: فیلم برای در منزل دیدن همراه با کودکان، مناسب نیست.
✍️پدیدۀ وحید یامین پور و مشت آخر

مشکلِ وحید یامین پور این نیست که گمان می کند اروپا «در معرض فروپاشی» است؛ مشکل او حتی این نیست که درکی بسیار خطی و ساده از رینگ بوکس‌ دارد و در تصوّری خطی، ایران ‌و آمریکا (یازده میلیون کیلومتر مربع از وسعت دنیا!) را در داخل یک رینگ بوکس‌ جا داده؛ اینها مشکل وحید یامین پور نیست، بلکه مشکل اساسی او درک ناصحیح از مفهوم «انسان» است. یامین پور یک فرد نیست بلکه یک تیپولوژی است و از این لحاظ پرداختن به مختصات او ضرورت دارد:

1️⃣ یامین پور و استرس
یک نکته اساسی در قوام شخصیت انسانها مساله رنج است. همان که #حافظ می گوید: «نازپرود تنعّم». امثال یامین پورها با یک ماجرا بیگانه اند و آن مساله استرس است. یک جوان در دنیای امروز برای «اشتغال»، «مسکن»، «تحصیلات» و حتی «بیمه» و... متحمل استرس و مرارتهایی می شود که افرادِ نشسته در حاشیه امن، با آن بیگانه اند.
فقدان رنج/استرس باعث شکلگیری آرمانگراییِ غیرواقعی در اشخاص می شود.

2️⃣ یامین پور و پکیچ
زیست گلخانه ای ‌‌و حرکت در فضاهای پکیجی مضررات کلیدی دارد. حضور در محیط دانشگاه امام صادق باعث شده که در عنفوان جوانی، رشد در قالب یک پکیج صورت گرفته و شخص در معرض استخوانبندیِ واقعی جامعه نباشد. گام بعدی (و بلافاصله بعد از تحصیل)، به شغل منتهی شده و بلافاصله پس از شروع اشتغال، ماجرا به شهرت و به قدرت ختم شده.
این مسیر را می توان فضای تحصیل/اشتغال پکیجی نام نهاد.

3️⃣ یامین پور و رقابت
رقابت قوام دهندۀ ظرفیتهای درونی انسانهاست و اساسا مساله «رقابت» بخشی از ساختار دنیای امروز است. کسی که برای بدست آوردن #شغل از مسیرهای رقابتی عبور نکرده، کجا می تواند تجسم کند تلاش و کوششی را که یک جوان ژاپنی فارغ التحصیل دانشگاه توکیو تِک باید مصروف کند تا در گوشه ای از ساختار #پاناسونیک به جایگاه مدیر میانی برسد. کجا می تواند تجسم کند مرارت و زحمتی که یک جوان فارغ التحصیل برق استنفورد باید تحمل کند تا در گوشه ای از ساختار شرکت بوئینگ به جایگاه مدیریتی برسد.

4️⃣ یامین پور و مطالعه
حتی در مساله مطالعه هم شما صحبت جدی و عمیقی از اینگونه لسان نمی شنوید. چرا که اساسا عمق و آموختن، مستلزم رنج است. یامین پور بر صندلی ای نشسته که پیش از او فردی در جایگاه محمود گلزاری آنجا کار می کرده است. مایه های شخصیتی گلزاری مبتنی بر رنج بود و همچنین جهد در امر پژوهش.

شگفت اینجاست که امروز در همین تراز، (در وادی دیگر) شاهد آنیم که فردی با مختصات ذهنی عبدالملکی بر صندلی ای نشسته که اکبر ترکان آنجا کار می کرد. عصاره شخصیت امثال ترکان و گلزاری مبتنی بر «صبوری در مطالعه و آموختن» بوده و عصاره شخصیت عبدالملکی و یامین پور مبتنی بر جهش و عجله.

5️⃣ یامین پور و حاشیه امن
سخنرانی اخیر یامین پور در خصوص مشت آخر و وارثان دنیا، اسباب تعجب بسیاری از افراد شد. اما این سخنان عجیب نیست وقتی که به این واقعیت نظر کنیم که گوینده آن کلمات کسی است که در یک فضای پکیجی (و غیر رقابتی)، به جایگاهی رسیده که در یک حاشیه امن قرار گرفته است. هر کس دیگری که در آن جایگاه قرار گیرد نیز ممکن است خود را نشسته بر لبۀ دنیا (و در آستانه فتح عالم) تصور کند.

⭕️آخر- یامین پور و جغرافیا
زمانی بود که آلفرد هیچکاک فیلم سینمایی «شمال از شمالغربی» را ساخت. برخی معتقدند که ساخت آن فیلم روایت «ذهن هیچکاک» بوده در «شرح وسعت جغرافیا». او مسحورِ وسعت و پهناوریِ یک جغرافیا بوده و در قالب یک قصه/روایت سعی کرده گستردگیِ جغرافیا را به تصویر بکشد. عملا در یک ذهن پیچیده، گستردگیِ امور، گسترده تر و در یک ذهن ساده، سادگیِ امور ساده تر می نماید. ساختار ذهنی یامین پورها چنان است که در این ارض واسع خدا فقط شاهد دو مشت زن هستند که در اقلیمی به کوچکیِ رینگ بوکس، بهم گلاویزند.

در یک درک خطی و یک ذهن ساده، گمان می کند «اروپا» در حال فروپاشی است. یک وسعت 10میلیون کیلومتر مربعی از دنیا با جمعیتی بالغ بر 745میلیون نفر، در ذهن خطی و ساده یامین پور «درحال فروپاشی» است ولی اگر کسی از او بپرسد: زمان دقیق (یا حتی حدودی) فروپاشی چه وقت است؟ نمی داند. اگر کسی از او بپرسد: فروپاشی چه فرآیندی است؟ ‌‌و مشخصا «چه چیزی از هم می پاشد»؟ نمی داند.

مشکل یامین پور این نیست که درس جغرافی را نمی داند. مشکل او این است که مفهوم روشنی از «انسان» در ذهن ندارد. نمی فهمد که «ساختارهایی» که انسان به #رنج بنا می نهد به آسانی دچار فروپاشی نمی شود. نمی داند که فراتر از بحث اروپا/آسیا، مفهوم تلاش، مفهومی ارجمند است. «بشر» در حال سعی و خطاست و دارد می آموزد. ساختارهایی که بشر در اروپا،آمریکا یا حتی در ژاپن/چین بنا نهاده یک ساختار کامل نیست. این ساختارها در قالب سعی و خطا رو به سمت بهبود است. اما این جهد و تلاش انسان، در یک ساده سازیِ خطی اصلا و ابدا قابل درک نیست.

t.iss.one/solseghalam