دیروز وقتی وزیرخارجه آلمان داشت در جمع خبرنگاران در جده حرف می زد، جایی که گفت: حاکمیتِ ملی قطر نباید خدشه دار بشه، خانمی که حرفهاش رو "ترجمه همزمان" می کرد به مِن مِن افتاد و این قسمت از حرفش رو ترجمه نکرد. امروز هم که در ابوظبی نشست خبری داشت، شبکه العربیه بر خلاف همیشه فقط یکی دو جمله از حرفهاش رو پخش کرد و به جاش حرفهای وزیرخارجه امارات رو کاملاً فرستاد رو آنتن. همزمان هم العربیه و همه شبکه های سعودی و اماراتی گزارش دادند که وزیرخارجه آلمان گفته: قطر باید از حمایت از تروریسم دست برداره. الآن سه ساعته زیرنویس همه تلویزیونهاشون این جمله است و تمام شبکه های اجتماعی رو ازش پر کردن در حالی که وزیرخارجه آلمان اصلا چنین حرفی نزد. الان هم دفترش رسما تکذیب کرده.
*از صفحه مهرداد فرهمند
#صداقت
#صداقت_عربی
#رسانه #قطر #آلمان
@solseghalam
*از صفحه مهرداد فرهمند
#صداقت
#صداقت_عربی
#رسانه #قطر #آلمان
@solseghalam
✍️سؤال از دوست ژاپنى درباره آمريكا
محمدرضا اسلامى
🔴 تاناكا ، از بچه هاي دوره كارشناسي ارشد بود كه در آزمايشگاه سازه فولادى با هم آشنا (و همكار) شديم و بعد از فارغ التحصيلی از دانشگاه كوبه ، در دفتر توكيو شركت "اوباياشى" استخدام شد.
درباره شركت #اوباياشى و عُمر "صدوبيست سال" آن قبلا در كانال صحبت شده بود (لينك در پى نوشت🔻)
شركت آنها ، در آمريكا چهار دفتر نمايندگى دارد. تاناكا براى مأموريت كارى به آمريكا آمده بود و فرصتى براى (تجديد) ديدار فراهم شد.
هميشه نظر #ژاپنى ها در مورد #آمريكا برايم جالب توجه بوده.
از او پرسيدم: سه چيزى كه در بازديد از آمريكا بيش از همه جلب توجهت كرده را علاقمندم كه بدانم؟
سه مورد را بيان كرد، كه يكى از آنها "پرچم" (Flag) بود.
گفت: اينكه مى بينى مردم آمريكا اينقدر پرچمشان را دوست دارند و مقابل خانه هاى معمولى در محله هاى پرت و شهرهاي كوچك هم يك پرچم در ورودى منزل نصب شده، بسيار در چشم مى زند.
ما ژاپنى ها هم كشورمان را خيلى دوست داريم، ولى مشخصا همچين رفتارى با پرچم ژاپن نداريم و لذا تو نمى بينى كه پرچم ژاپن در هر گوشه و كنارى نصب شده باشد.
▪️▪️▪️
سوال بايد كرد از افرادى كه به اينگونه "واقعيت" ها بى توجه اند كه:
آن شهروند آمريكايى كه معلم بازنشسته است و در گوشه اى از شهر كوچكى مثل لنسينگ ميشيگان زندگى مى كند و با يك زندگى معمولى و خانه اى معمولى روزگار مى گذراند، وقتى كه شب در اخبار تلويزيون مى بيند در "پارلمان” كشورى ديگر، پرچم كشورش را "آتش" مى زنند ، چه حسى پيدا مى كند؟
خصوصا اگر آن معلم بازنشسته ، به ترامپ هم رأى نداده باشد و جزو مخالفين/منتقدين رفتارهاى ترامپ باشد؟ ما با اين كارمان، او را (و اَمثال او را) به كدامين سَمت هل مى دهيم ؟
▪️▪️▪️
ترامپ از پيمان محیط زیستی پاريس هم خارج شده ، «بيمه اوباما» را هم می خواهد لغو كند، از قراردادهاى تجارى هم خارج شده. مسئله بيشتر از اينكه #ايران باشد، #اوباما ست. هر كارى كه اوباما كرده ، بايد هوا شود. هر خانه اي كه او بنا كرده، بايد تخريب شود. حتى سفارت تازه گشوده شده در #كوبا را هم بست.
در چنين شرايطي كه رفتارهاى اين آقا اينهمه منتقد در دنيا دارد، چه نيازى هست كه "پرچم كشور" را آتش بزنيم؟
ما، به كدام بيننده، كدام پيام را مى فرستيم؟
#پرچم
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت:
يادداشت مرتبط
✍️عمر بيش از 120سال شركت اوباياشى
https://www.khabaronline.ir/detail/221877/weblog/eslami
✍️دو آمريكا، كدام آمريكا ؟
https://t.iss.one/solseghalam/1002
*درست در شرايطي كه عربستان بعد از اعدام شیخ نِمر در محل شدیدترین انتقادهای بین المللی بود، بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و حمله به سفارت (به عنوان رفتاری که هیچ کشوری آن را نمی پسندد) باعث شد که ذهن ها و #رسانه های دنیا، بجایِ پرداختن به زشتی کار عربستان، به موضوع حمله به سفارت بپردازند. ریشه ی این ماجراها در جهالت است؟
** در انتخابات آخر آمریکا، 65میلیون و 800هزار شهروند، به ترامپ رای «ندادند» ولی پرچم کشورشان را دوست دارند.
محمدرضا اسلامى
🔴 تاناكا ، از بچه هاي دوره كارشناسي ارشد بود كه در آزمايشگاه سازه فولادى با هم آشنا (و همكار) شديم و بعد از فارغ التحصيلی از دانشگاه كوبه ، در دفتر توكيو شركت "اوباياشى" استخدام شد.
درباره شركت #اوباياشى و عُمر "صدوبيست سال" آن قبلا در كانال صحبت شده بود (لينك در پى نوشت🔻)
شركت آنها ، در آمريكا چهار دفتر نمايندگى دارد. تاناكا براى مأموريت كارى به آمريكا آمده بود و فرصتى براى (تجديد) ديدار فراهم شد.
هميشه نظر #ژاپنى ها در مورد #آمريكا برايم جالب توجه بوده.
از او پرسيدم: سه چيزى كه در بازديد از آمريكا بيش از همه جلب توجهت كرده را علاقمندم كه بدانم؟
سه مورد را بيان كرد، كه يكى از آنها "پرچم" (Flag) بود.
گفت: اينكه مى بينى مردم آمريكا اينقدر پرچمشان را دوست دارند و مقابل خانه هاى معمولى در محله هاى پرت و شهرهاي كوچك هم يك پرچم در ورودى منزل نصب شده، بسيار در چشم مى زند.
ما ژاپنى ها هم كشورمان را خيلى دوست داريم، ولى مشخصا همچين رفتارى با پرچم ژاپن نداريم و لذا تو نمى بينى كه پرچم ژاپن در هر گوشه و كنارى نصب شده باشد.
▪️▪️▪️
سوال بايد كرد از افرادى كه به اينگونه "واقعيت" ها بى توجه اند كه:
آن شهروند آمريكايى كه معلم بازنشسته است و در گوشه اى از شهر كوچكى مثل لنسينگ ميشيگان زندگى مى كند و با يك زندگى معمولى و خانه اى معمولى روزگار مى گذراند، وقتى كه شب در اخبار تلويزيون مى بيند در "پارلمان” كشورى ديگر، پرچم كشورش را "آتش" مى زنند ، چه حسى پيدا مى كند؟
خصوصا اگر آن معلم بازنشسته ، به ترامپ هم رأى نداده باشد و جزو مخالفين/منتقدين رفتارهاى ترامپ باشد؟ ما با اين كارمان، او را (و اَمثال او را) به كدامين سَمت هل مى دهيم ؟
▪️▪️▪️
ترامپ از پيمان محیط زیستی پاريس هم خارج شده ، «بيمه اوباما» را هم می خواهد لغو كند، از قراردادهاى تجارى هم خارج شده. مسئله بيشتر از اينكه #ايران باشد، #اوباما ست. هر كارى كه اوباما كرده ، بايد هوا شود. هر خانه اي كه او بنا كرده، بايد تخريب شود. حتى سفارت تازه گشوده شده در #كوبا را هم بست.
در چنين شرايطي كه رفتارهاى اين آقا اينهمه منتقد در دنيا دارد، چه نيازى هست كه "پرچم كشور" را آتش بزنيم؟
ما، به كدام بيننده، كدام پيام را مى فرستيم؟
#پرچم
https://t.iss.one/solseghalam
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت:
يادداشت مرتبط
✍️عمر بيش از 120سال شركت اوباياشى
https://www.khabaronline.ir/detail/221877/weblog/eslami
✍️دو آمريكا، كدام آمريكا ؟
https://t.iss.one/solseghalam/1002
*درست در شرايطي كه عربستان بعد از اعدام شیخ نِمر در محل شدیدترین انتقادهای بین المللی بود، بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و حمله به سفارت (به عنوان رفتاری که هیچ کشوری آن را نمی پسندد) باعث شد که ذهن ها و #رسانه های دنیا، بجایِ پرداختن به زشتی کار عربستان، به موضوع حمله به سفارت بپردازند. ریشه ی این ماجراها در جهالت است؟
** در انتخابات آخر آمریکا، 65میلیون و 800هزار شهروند، به ترامپ رای «ندادند» ولی پرچم کشورشان را دوست دارند.
Telegram
ارزیابی شتابزده
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
✍️اربعين-رسانه
محمدرضا اسلامى
🔹 متنى در تلگرام دست به دست مي شود تحت عنوان:
"كتمان ننگين"
(حكايت بزرگترين سانسور خبرى رسانه هاي جهان).
در اين متن، گلايمندانه، پرسيده مى شود: چرا رسانه هاي غربى بزرگترين اجتماع بشرى در اربعين را سانسور كردند؟
اصل اين حرف صحيح است، اما:
✔️سؤالي كه بيش از سؤالِ متن مذكور مطرح است اينكه : چرا خودِ ما ، رسانه نداريم؟
🔹قبول! رسانه هاي بين المللي اربعين را سانسور كرده/مي كنند (صحيح تر بگوئيم: پوشش نميدهند)؛ ولي مگر ما عليل هستيم كه يك رسانه قوي و جامع بين المللي نداريم؟
🔹 چرا در تراز همين رسانه هايي كه اسم برده شد، (ولو در حد منطقه اي)، شبكه تلويزيوني يا حتي روزنامه در تهران شكل نگرفته؟
✔️سوال دوم؛ ما كه رسانه نداريم (عرضه/يا امكانِ درست كردن رسانه نداشته ايم)، چرا لابي هاى قوى در رسانه هاي مطرح دنيا نداريم ؟
🔹به دلايل مختلف روزنامه در تراز جهاني در تهران نداريم. ولي چند ايراني داريم كه در روزنامه هاي تراز جهاني مقاله مي نويسند؟ صد نفر؟ پنجاه نفر؟ ده نفر؟
نشانه هاي حريت و آزادگى را در برخي رسانه هاي امروز دنيا ميتوان يافت، (البته هيچ كدام فرشته نيستند) ولى ما چقدر با احرارِ رسانه ، ارتباط داشته/داريم؟
راديو #ان_پى_آر سه سال است بيشترين پوشش خبري را راجع به جنگ يمن داشته. گزارشهايي كه حيرت زده مي شوم مي شنوم. تندترين حرفها به حرفه اي ترين شكل عليه عربستان...
ما در ان.پى.آر به قدر يك خردل هم جايگاه/ارتباط داريم؟
در نيويورك تايمز چطور؟ دفترى/اتاقى در آتلانتا (مركز #سى_ان_ان) داريم؟
ما يك ملت متوسط الحال، كه دائم به صداوسيماي خود فحش مي دهيم (از خودمان نمي دانيمش) و همزمان به امپرياليسم رسانه هاى دنيا هم ناسزا مي گوئيم.
همزمان به مهاجرانى و بهنود و كرباسچى و ... (كساني كه الگوى فكري ايجاد رسانه تراز جهاني در ايران داشتند) فحش ميدهيم و به جريان رسانه اى بذرپاش و رسايى و... هم بدبين هستيم و از كيهان هم متنفريم و همزمان صداوسيماى فعلي را هم بچه ى زن صيغه اي مي انگاريم. خب چه كسي صداي ما/دغدغه هاى ما و مثلا رويدادي در ابعاد اربعين را به گوش جوان دانشجوى شهروند شهر گرين ويل كاروليناي جنوبي برساند؟
🔹واقعيت است كه مفاهيم پيچيده اي همچون #رسانه در دنياي امروز، ابلاغي و دستوري شكل نمي گيرد. بايد يك بلوغ و فهم رفتاري در جمعي/در جايى اتفاق افتاده باشد، تا ميوه ى آن بلوغ (و سازگارى) بشود چيزى همچون رسانه هايى كه در متن مذكور برشمرده شده.
ميوه آن بلوغ/سازگارى، بشود "حرف" ، بشود "كلمه".
حرف و كلمه اى كه به گوش ها «رسانده» شود.
« شنيده شود »
تا آن زمان غير از غر زدن كاري از ما ساخته نيست؟ چرا تيتر ياهو چنان است و چرا تيتر رسانه ملى چنين است؟...
@solseghalam
محمدرضا اسلامى
🔹 متنى در تلگرام دست به دست مي شود تحت عنوان:
"كتمان ننگين"
(حكايت بزرگترين سانسور خبرى رسانه هاي جهان).
در اين متن، گلايمندانه، پرسيده مى شود: چرا رسانه هاي غربى بزرگترين اجتماع بشرى در اربعين را سانسور كردند؟
اصل اين حرف صحيح است، اما:
✔️سؤالي كه بيش از سؤالِ متن مذكور مطرح است اينكه : چرا خودِ ما ، رسانه نداريم؟
🔹قبول! رسانه هاي بين المللي اربعين را سانسور كرده/مي كنند (صحيح تر بگوئيم: پوشش نميدهند)؛ ولي مگر ما عليل هستيم كه يك رسانه قوي و جامع بين المللي نداريم؟
🔹 چرا در تراز همين رسانه هايي كه اسم برده شد، (ولو در حد منطقه اي)، شبكه تلويزيوني يا حتي روزنامه در تهران شكل نگرفته؟
✔️سوال دوم؛ ما كه رسانه نداريم (عرضه/يا امكانِ درست كردن رسانه نداشته ايم)، چرا لابي هاى قوى در رسانه هاي مطرح دنيا نداريم ؟
🔹به دلايل مختلف روزنامه در تراز جهاني در تهران نداريم. ولي چند ايراني داريم كه در روزنامه هاي تراز جهاني مقاله مي نويسند؟ صد نفر؟ پنجاه نفر؟ ده نفر؟
نشانه هاي حريت و آزادگى را در برخي رسانه هاي امروز دنيا ميتوان يافت، (البته هيچ كدام فرشته نيستند) ولى ما چقدر با احرارِ رسانه ، ارتباط داشته/داريم؟
راديو #ان_پى_آر سه سال است بيشترين پوشش خبري را راجع به جنگ يمن داشته. گزارشهايي كه حيرت زده مي شوم مي شنوم. تندترين حرفها به حرفه اي ترين شكل عليه عربستان...
ما در ان.پى.آر به قدر يك خردل هم جايگاه/ارتباط داريم؟
در نيويورك تايمز چطور؟ دفترى/اتاقى در آتلانتا (مركز #سى_ان_ان) داريم؟
ما يك ملت متوسط الحال، كه دائم به صداوسيماي خود فحش مي دهيم (از خودمان نمي دانيمش) و همزمان به امپرياليسم رسانه هاى دنيا هم ناسزا مي گوئيم.
همزمان به مهاجرانى و بهنود و كرباسچى و ... (كساني كه الگوى فكري ايجاد رسانه تراز جهاني در ايران داشتند) فحش ميدهيم و به جريان رسانه اى بذرپاش و رسايى و... هم بدبين هستيم و از كيهان هم متنفريم و همزمان صداوسيماى فعلي را هم بچه ى زن صيغه اي مي انگاريم. خب چه كسي صداي ما/دغدغه هاى ما و مثلا رويدادي در ابعاد اربعين را به گوش جوان دانشجوى شهروند شهر گرين ويل كاروليناي جنوبي برساند؟
🔹واقعيت است كه مفاهيم پيچيده اي همچون #رسانه در دنياي امروز، ابلاغي و دستوري شكل نمي گيرد. بايد يك بلوغ و فهم رفتاري در جمعي/در جايى اتفاق افتاده باشد، تا ميوه ى آن بلوغ (و سازگارى) بشود چيزى همچون رسانه هايى كه در متن مذكور برشمرده شده.
ميوه آن بلوغ/سازگارى، بشود "حرف" ، بشود "كلمه".
حرف و كلمه اى كه به گوش ها «رسانده» شود.
« شنيده شود »
تا آن زمان غير از غر زدن كاري از ما ساخته نيست؟ چرا تيتر ياهو چنان است و چرا تيتر رسانه ملى چنين است؟...
@solseghalam
✍️ قبل از ماجراى محمدعلى نجفى در ژاپن چه گذشت؟
🖊محمدرضا اسلامى
🔷ساعاتی قبل از اينكه ايرانيان با شنيدن خبر مرتبط به دكتر نجفى شوكه شوند، مردم #ژاپن هم در شوك رويداد تلخ ديگرى فرو رفتند.
🔷صبح سهشنبه ۷ خردادماه، در شهر کاواساکی (در نزدیکی توکیو)، فرد مهاجمی (در یک رفتار جنون آمیز) با چاقو به تعدادی از بچههای مدرسه و مردم عادی حمله کرد. ساعاتی پس از این حمله، یک دختر بچه دبستانی و یک مرد ۳۹ ساله فوت کردند. در این حادثه شانزده شهروند از جمله چندین کودک نیز مجروح شدند. مرد مهاجم که با «دو چاقو» به سمت مردم حملهور شده بود نزدیک پنجاه سال سن داشت. وی سپس اقدام به خودکشی کرد.
ژاپن كه كشوري در نهايت استانداردهاي امنيت تلقي مى شود، از اين اتفاق به شوك فرو رفت؛ خصوصا اينكه از ميان كشته شدگان و زخمی ها، تعدادی هم دانش آموز دبستانی بودند و این باعث اندوه مضاعف مردم از این رویداد شگفت و تلخ بود.
✅اما وجه تشابه و تفاوت این رویداد با ماجرای دکتر نجفی (و مقتول میترا استاد) چیست؟
(به غیر از بروز یک جنون رفتاری/ناگهانی) در ظاهر شاید تناظری بین ماجرای ژاپن و ماجرای ایران نیست؛ اما یک وجه تفاوت جدی میان این دو ماجرا هست و آن «نحوه پوشش رسانه ای یک رویداد تلخ» است.
✔️🔷پوشش رسانه ای بحران در ژاپن با نهایت وسواس و دقت صورت می گیرد چنانچه اگر الان همین ماجرا را گوگل کنیم در تمام تصاویری که از ماجرا منعکس شده مشاهده می شود که صحنه قتل، زخمی ها، روند کار پلیس و نیروهای امداد، با پرده و پارچه آبی رنگ «پوشانده» شده است. و به هیچ عکاس و خبرنگاری اجازه حضور در صحنه جنایت و «روند کار پلیس»، داده نشد.🔻
✔️🔷حوادث تلخ، باعث آسیب به ذهن و روحیه جامعه می شود و نحوه خبررسانی نباید باعث جراحت روحی بیشتر در بدنه #جامعه شود. نحوه عملکرد صداوسیما از ماجرای آقای نجفی نه باعث تعجب، که باعث حیرت است. اینکه ورود متهم به اتاق پلیس، و گفتگوی متهم با بازجو، به طور هیجانی پخش شود و آلت قتل، تنها «دقایقی» بعد از اعتراف متهم «فشنگ شماری» شود و ... اینها نشان از وجود یک مدیریت شلخته و ناآشنا به موضوع پوشش رسانه ای اخبار بحران است.
- چه دلیلی دارد که رویدادی که تا این میزان به روح و عواطف ملی مرتبط است به این شکل بی مبالات، اطلاع رسانی شود؟
- چرا نباید حداقل به مقدار «چند دقیقه» در اتخاذ استراتژی پوشش بحران «فکر» شود؟
- چرا نحوۀ رفتار رسانه در چنین ماجرایی باید بدون توجه به ملاحظات مربوط به «عادی سازی» یک «رویداد نابهنجار اخلاقی» باشد؟
✔️🔷پخش زنده خبر، با پخش زنده بحران تفاوت دارد.
پوشش رویدادی که مرتبط با گوشه تاریک از احوال زندگی یک شخص است، نباید هیجان زده و بدون توجه به عرف وهنجار اجتماع باشد. خبرنگاری که این ماجرا را پوشش داد و مدیر پخش سیما در آن ساعات، چه فکر کردند؟ لقمه درشت خبری گیر آمده و باید از فرصت استفاده کرد؟
🔷پیشتر یک نوبت ذکر شد که در جریان #سونامی_توهوکو نزدیک به بیست هزار جسد روی دست کشور #ژاپن ماند اما اگر کسی امروز «تمام گوگل» را زیر و رو کند حتی یک عکس از یک جسد ژاپنی در آن بحران عظیم پیدا نمی کند از بس که روی این مباحث و روحیه ملی ، وسواس و توجه هست (البته وبلاگ های شخصی "خبرنگاران خارجی" با وب سایت های خبری متفاوت است).
این جنس وسواس، در رفتار #رسانه ای ما کجاست؟
🔷پنج گلوله آقای نجفی شلیک کرد (در یک حال روحی ناپایدار و نامتعادل) و صدها کلمه و تصویرِ بی ملاحظه را، مدیر پخش و خبرنگار هیجانی، به درون خانه های مردم "روانه" کردند، در دقایقی که باید بجای «پخش»، قدری «فکر» می کردند.
بدیهی است منظور از این نوشتار، سانسور نیست بلکه، توجه و وسواس به نحوه پوشش خبری بحران و انعکاس حوادث تیره و تلخ اجتماعی/اخلاقی مد نظر است.
تقلیل شئونات یک قتل خانوادگی به «خبر داغ/زنده» اوج کار نابلدیِ افرادی بود که با این ماجرا دست به گریبان شدند.
امید که عبرتی برای آینده شود.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
*تصویر: پرده و پوشش «محل کار پلیس و نیروهای امداد ژاپن» از مقابل چشم خبرنگاران در دقایق پس از سانحه 7 خرداد در کاواساکی.
حتی در تصاویری که هلی کوپتر شبکه آساهی مخابره کرد مشاهده می شود که «بالای سر» محل کار پلیس هم با پارچه پوشانده شده است. به نحوی که حتی فیلمبرداری از بالا هم نمی تواند جزئیات آن ساعات را به تصویر بکشد (نمونه تصویر هوایی در اینجا +). چه دلیلی دارد که لحظه ورود یک متهم به قتل به اداره پلیس، یا لحظات گفتگویش با بازجو را بی پرده به میان خانه های مردم بکشانیم؟
@solseghalam
🖊محمدرضا اسلامى
🔷ساعاتی قبل از اينكه ايرانيان با شنيدن خبر مرتبط به دكتر نجفى شوكه شوند، مردم #ژاپن هم در شوك رويداد تلخ ديگرى فرو رفتند.
🔷صبح سهشنبه ۷ خردادماه، در شهر کاواساکی (در نزدیکی توکیو)، فرد مهاجمی (در یک رفتار جنون آمیز) با چاقو به تعدادی از بچههای مدرسه و مردم عادی حمله کرد. ساعاتی پس از این حمله، یک دختر بچه دبستانی و یک مرد ۳۹ ساله فوت کردند. در این حادثه شانزده شهروند از جمله چندین کودک نیز مجروح شدند. مرد مهاجم که با «دو چاقو» به سمت مردم حملهور شده بود نزدیک پنجاه سال سن داشت. وی سپس اقدام به خودکشی کرد.
ژاپن كه كشوري در نهايت استانداردهاي امنيت تلقي مى شود، از اين اتفاق به شوك فرو رفت؛ خصوصا اينكه از ميان كشته شدگان و زخمی ها، تعدادی هم دانش آموز دبستانی بودند و این باعث اندوه مضاعف مردم از این رویداد شگفت و تلخ بود.
✅اما وجه تشابه و تفاوت این رویداد با ماجرای دکتر نجفی (و مقتول میترا استاد) چیست؟
(به غیر از بروز یک جنون رفتاری/ناگهانی) در ظاهر شاید تناظری بین ماجرای ژاپن و ماجرای ایران نیست؛ اما یک وجه تفاوت جدی میان این دو ماجرا هست و آن «نحوه پوشش رسانه ای یک رویداد تلخ» است.
✔️🔷پوشش رسانه ای بحران در ژاپن با نهایت وسواس و دقت صورت می گیرد چنانچه اگر الان همین ماجرا را گوگل کنیم در تمام تصاویری که از ماجرا منعکس شده مشاهده می شود که صحنه قتل، زخمی ها، روند کار پلیس و نیروهای امداد، با پرده و پارچه آبی رنگ «پوشانده» شده است. و به هیچ عکاس و خبرنگاری اجازه حضور در صحنه جنایت و «روند کار پلیس»، داده نشد.🔻
✔️🔷حوادث تلخ، باعث آسیب به ذهن و روحیه جامعه می شود و نحوه خبررسانی نباید باعث جراحت روحی بیشتر در بدنه #جامعه شود. نحوه عملکرد صداوسیما از ماجرای آقای نجفی نه باعث تعجب، که باعث حیرت است. اینکه ورود متهم به اتاق پلیس، و گفتگوی متهم با بازجو، به طور هیجانی پخش شود و آلت قتل، تنها «دقایقی» بعد از اعتراف متهم «فشنگ شماری» شود و ... اینها نشان از وجود یک مدیریت شلخته و ناآشنا به موضوع پوشش رسانه ای اخبار بحران است.
- چه دلیلی دارد که رویدادی که تا این میزان به روح و عواطف ملی مرتبط است به این شکل بی مبالات، اطلاع رسانی شود؟
- چرا نباید حداقل به مقدار «چند دقیقه» در اتخاذ استراتژی پوشش بحران «فکر» شود؟
- چرا نحوۀ رفتار رسانه در چنین ماجرایی باید بدون توجه به ملاحظات مربوط به «عادی سازی» یک «رویداد نابهنجار اخلاقی» باشد؟
✔️🔷پخش زنده خبر، با پخش زنده بحران تفاوت دارد.
پوشش رویدادی که مرتبط با گوشه تاریک از احوال زندگی یک شخص است، نباید هیجان زده و بدون توجه به عرف وهنجار اجتماع باشد. خبرنگاری که این ماجرا را پوشش داد و مدیر پخش سیما در آن ساعات، چه فکر کردند؟ لقمه درشت خبری گیر آمده و باید از فرصت استفاده کرد؟
🔷پیشتر یک نوبت ذکر شد که در جریان #سونامی_توهوکو نزدیک به بیست هزار جسد روی دست کشور #ژاپن ماند اما اگر کسی امروز «تمام گوگل» را زیر و رو کند حتی یک عکس از یک جسد ژاپنی در آن بحران عظیم پیدا نمی کند از بس که روی این مباحث و روحیه ملی ، وسواس و توجه هست (البته وبلاگ های شخصی "خبرنگاران خارجی" با وب سایت های خبری متفاوت است).
این جنس وسواس، در رفتار #رسانه ای ما کجاست؟
🔷پنج گلوله آقای نجفی شلیک کرد (در یک حال روحی ناپایدار و نامتعادل) و صدها کلمه و تصویرِ بی ملاحظه را، مدیر پخش و خبرنگار هیجانی، به درون خانه های مردم "روانه" کردند، در دقایقی که باید بجای «پخش»، قدری «فکر» می کردند.
بدیهی است منظور از این نوشتار، سانسور نیست بلکه، توجه و وسواس به نحوه پوشش خبری بحران و انعکاس حوادث تیره و تلخ اجتماعی/اخلاقی مد نظر است.
تقلیل شئونات یک قتل خانوادگی به «خبر داغ/زنده» اوج کار نابلدیِ افرادی بود که با این ماجرا دست به گریبان شدند.
امید که عبرتی برای آینده شود.
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
*تصویر: پرده و پوشش «محل کار پلیس و نیروهای امداد ژاپن» از مقابل چشم خبرنگاران در دقایق پس از سانحه 7 خرداد در کاواساکی.
حتی در تصاویری که هلی کوپتر شبکه آساهی مخابره کرد مشاهده می شود که «بالای سر» محل کار پلیس هم با پارچه پوشانده شده است. به نحوی که حتی فیلمبرداری از بالا هم نمی تواند جزئیات آن ساعات را به تصویر بکشد (نمونه تصویر هوایی در اینجا +). چه دلیلی دارد که لحظه ورود یک متهم به قتل به اداره پلیس، یا لحظات گفتگویش با بازجو را بی پرده به میان خانه های مردم بکشانیم؟
@solseghalam
برادران خیامی؛ و همچنان تعریف؟
(نقد یادداشت دکتر محمد فاضلی در دغدغه ایران)
🔹در هیاهوی اخبار ویروس #کرونا و التهاب ذهنی جامعه، یکی از ایرانیان ارزشمند (محمود خیامی)، روی در نقاب خاک کشید. خبرِ رفتن او، به رغم اخبار کرونا، در فضای شبکه های اجتماعی ایرانیان انعکاس یافت (انعکاسی شاید بیشتر از اخبار انتخابات مجلس، که به واسطه ماجراهای اخیر، بی سروصدا به حاشیه رفت).
🔹دکتر محمد فاضلی امروز در یادداشتی به معرفی کتاب «پیکان، سرنوشت ما» پرداخته و قسمت پایانیِ مقاله خود را به این جمله اختصاص داده است:
«همه ایرانیان کتابخوان، دانشجویان که دنبال امید و سخت کوشی و الگوی ایران دوستی می گردند، صنعتگران که می خواهند راه و رسم کسب و کار بیاموزند، و حتی "طالبان اخلاق" می توانند از این کتاب بسیار بیاموزند»
سوالی که اینجا مطرح است اینکه آیا واقعا باید برادران خیامی را (به شیوه های رایج این روزگار) ستود؟ یا اینکه در کنار این ستایش، از «نقطه ضعف کلیدی» آنها نباید غافل شد و باید علاوه بر «ذکر محاسن» آنها، به نقطه ضعف هم اشاره کرد؟
✔️🔷یک- برادران خیامی منشا آثار غیرقابل انکاری در ایران بوده اند. اما احمد و محمود در یک ویژگی، مشابهِ بسیاری دیگر از ایرانیان بوده اند و آن ویژگی تا پایان عمر با آنها همراه بود: «ناسازگاری ایرانی».
جدای از تحسین از برادران خیامی (که لازم و ضرور است) اما این دو برادر هم، همچون بسیاری دیگر از ایرانیان (و بر خلاف #ژاپنی ها) نتوانستند مسیر فعالیت اقتصادی/صنعتی را که «باهم شروع» کرده بودند، به پایان برسانند و این «جدایی» فراتر از مسایل دربار/انقلاب، آنچنان گریبان این دو را رها نکرد که حتی بعد از انقلاب و در روزگار غربت هم در «دو خاک جداگانه (در کانادا و فرانسه)» رحلِ اقامت افکندند و اجل، گریبان این دو صنعتگر را در حالی که گرفت که شرایطِ صعبِ بعد از انقلاب را هم نخواستند که با هم سپری کنند.
✔️🔷دو- بی گمان منظور از این نوشتار (صرفا) نقدِ این برادران ارجمند و گرانمایه نیست بلکه تاملی است در اظهار ستایشهای متداول پس از مرگ بزرگان.
ما امروز با نسل جوانی مواجه ایم که مسایل را قدری باهوشتر از نسل قبل درک و تحلیل می کند. این نسل، آموخته که به دنبال رشد از محل «شرکتهای دانش بنیان» و «استارت آپ» ها باشد و بیش از آنکه منتظر باشد «مسئولان» برایش کاری کنند، خودش آستین حرکت بالا بزند؛ اما فردا، سرنوشت چند فقره از استارت آپهای این روزها، همانندِ سرنوشت جدایی برادران خیامی خواهد شد؟
چند جوان ایرانی خواهند توانست بعد از ابداعِ یک ایده بکر و راه اندازی یک شرکت دانش بنیان و سوپر میلیاردر شدن، چهل سال با هم کار کنند؟ و بعد همچون سومی تومو یا پاناسونیک یا سونی یا تویوتا، نوادگانشان این شرکتها را بگردانند؟
نه برادران خیامی توانستند (چه در ایران و چه در غربت) و نه در چهل و یکسال گذشته ، کسی/کسانی این میزان از «همراهی» و «سازگاری» را از خود (در صنعت یا اقتصاد) نشان داده است.
پیشتر در شرح کتاب «محمد سرافراز» رئیس اسبق سازمان صداوسیما توضیح دادم که «کتاب سرافراز» را نباید فقط از منظر «جدال سیاسیون» با هم دید بلکه «پنج ایرانی» پشت میزِ هیات مدیره هیچ شرکتی، نمی توانند سی سال بدون «فروپاشی هیات مدیره» با هم کار کنند.
✔️🔷سه- آقای دکتر فاضلی و سایر عزیزانی که دغدغه ایران دارند و امکان تکلم با نسل جوان را دارا هستند باید توضیح دهند که ما ایرانیان از زمان #مشروطه همیشه به دنبال تغییرات از سَمت حاکمیت و تغییرات در کیفیت حکمرانیها بوده ایم حال آنکه ما برای فردای ایران، به برادران خیامی ای نیازمندیم که چه حسن روحانی سر کار باشد و چه محمود احمدی نژاد، بلوغی در خود یافته اند که «مسائلشان» را "چندین دهه" خودشان، «میان خودشان» حل و فصل کنند و نه در مقابل #رسانه ها و یا در صحن #دادگاه و یا در انتشار کتاب الکترونیکی خاطرات سرافراز ها.
چیزی که مشابه اش، وقتی در توشیبا هم رخ داد، (دعوای رییس هیات مدیره و مدیرعامل) کمر غول الکترونیک توشیبا را شکست.
✔️🔷چهار- اینها را از سلیکون ولی می نویسم. جایی که محل «استارت آپ» ها و «شرکتهایی که از صفر شروع می کنند» محسوب می شود. در مقطع زمانی که بیش از دوازده هزار دانشجوی دکترای ایرانی در آمریکا مشغول به تحصیلند و هنوز وقتی با آنها صحبت می کنم، استوانه ذهنها بر این #باور استوار است که موفقیت استارت آپ، بستگی به «ایده» و «حامیان مالی» دارد حال آنکه موفقیتِ یک حرکتِ بزرگ صنعتی/مالی (و دوامش/استمرارش) بستگی به «سازگاری» بنیانگذارانش باهم دارد.
خداوند رحمت کند برادران خیامی را. به زمان خود، فرزندان برومندی بوده اند و به قدر وُسع، کوشیده اند؛ اما امید که آب و گِل ایران ما اگر برادران مشابهی می پروراند، برادران/رفقایی با قدرتِ همراهی #مستدام بیافریند. چیزی مشابه سومی تومو.
#محمدرضا_اسلامی
@solseghalam
(نقد یادداشت دکتر محمد فاضلی در دغدغه ایران)
🔹در هیاهوی اخبار ویروس #کرونا و التهاب ذهنی جامعه، یکی از ایرانیان ارزشمند (محمود خیامی)، روی در نقاب خاک کشید. خبرِ رفتن او، به رغم اخبار کرونا، در فضای شبکه های اجتماعی ایرانیان انعکاس یافت (انعکاسی شاید بیشتر از اخبار انتخابات مجلس، که به واسطه ماجراهای اخیر، بی سروصدا به حاشیه رفت).
🔹دکتر محمد فاضلی امروز در یادداشتی به معرفی کتاب «پیکان، سرنوشت ما» پرداخته و قسمت پایانیِ مقاله خود را به این جمله اختصاص داده است:
«همه ایرانیان کتابخوان، دانشجویان که دنبال امید و سخت کوشی و الگوی ایران دوستی می گردند، صنعتگران که می خواهند راه و رسم کسب و کار بیاموزند، و حتی "طالبان اخلاق" می توانند از این کتاب بسیار بیاموزند»
سوالی که اینجا مطرح است اینکه آیا واقعا باید برادران خیامی را (به شیوه های رایج این روزگار) ستود؟ یا اینکه در کنار این ستایش، از «نقطه ضعف کلیدی» آنها نباید غافل شد و باید علاوه بر «ذکر محاسن» آنها، به نقطه ضعف هم اشاره کرد؟
✔️🔷یک- برادران خیامی منشا آثار غیرقابل انکاری در ایران بوده اند. اما احمد و محمود در یک ویژگی، مشابهِ بسیاری دیگر از ایرانیان بوده اند و آن ویژگی تا پایان عمر با آنها همراه بود: «ناسازگاری ایرانی».
جدای از تحسین از برادران خیامی (که لازم و ضرور است) اما این دو برادر هم، همچون بسیاری دیگر از ایرانیان (و بر خلاف #ژاپنی ها) نتوانستند مسیر فعالیت اقتصادی/صنعتی را که «باهم شروع» کرده بودند، به پایان برسانند و این «جدایی» فراتر از مسایل دربار/انقلاب، آنچنان گریبان این دو را رها نکرد که حتی بعد از انقلاب و در روزگار غربت هم در «دو خاک جداگانه (در کانادا و فرانسه)» رحلِ اقامت افکندند و اجل، گریبان این دو صنعتگر را در حالی که گرفت که شرایطِ صعبِ بعد از انقلاب را هم نخواستند که با هم سپری کنند.
✔️🔷دو- بی گمان منظور از این نوشتار (صرفا) نقدِ این برادران ارجمند و گرانمایه نیست بلکه تاملی است در اظهار ستایشهای متداول پس از مرگ بزرگان.
ما امروز با نسل جوانی مواجه ایم که مسایل را قدری باهوشتر از نسل قبل درک و تحلیل می کند. این نسل، آموخته که به دنبال رشد از محل «شرکتهای دانش بنیان» و «استارت آپ» ها باشد و بیش از آنکه منتظر باشد «مسئولان» برایش کاری کنند، خودش آستین حرکت بالا بزند؛ اما فردا، سرنوشت چند فقره از استارت آپهای این روزها، همانندِ سرنوشت جدایی برادران خیامی خواهد شد؟
چند جوان ایرانی خواهند توانست بعد از ابداعِ یک ایده بکر و راه اندازی یک شرکت دانش بنیان و سوپر میلیاردر شدن، چهل سال با هم کار کنند؟ و بعد همچون سومی تومو یا پاناسونیک یا سونی یا تویوتا، نوادگانشان این شرکتها را بگردانند؟
نه برادران خیامی توانستند (چه در ایران و چه در غربت) و نه در چهل و یکسال گذشته ، کسی/کسانی این میزان از «همراهی» و «سازگاری» را از خود (در صنعت یا اقتصاد) نشان داده است.
پیشتر در شرح کتاب «محمد سرافراز» رئیس اسبق سازمان صداوسیما توضیح دادم که «کتاب سرافراز» را نباید فقط از منظر «جدال سیاسیون» با هم دید بلکه «پنج ایرانی» پشت میزِ هیات مدیره هیچ شرکتی، نمی توانند سی سال بدون «فروپاشی هیات مدیره» با هم کار کنند.
✔️🔷سه- آقای دکتر فاضلی و سایر عزیزانی که دغدغه ایران دارند و امکان تکلم با نسل جوان را دارا هستند باید توضیح دهند که ما ایرانیان از زمان #مشروطه همیشه به دنبال تغییرات از سَمت حاکمیت و تغییرات در کیفیت حکمرانیها بوده ایم حال آنکه ما برای فردای ایران، به برادران خیامی ای نیازمندیم که چه حسن روحانی سر کار باشد و چه محمود احمدی نژاد، بلوغی در خود یافته اند که «مسائلشان» را "چندین دهه" خودشان، «میان خودشان» حل و فصل کنند و نه در مقابل #رسانه ها و یا در صحن #دادگاه و یا در انتشار کتاب الکترونیکی خاطرات سرافراز ها.
چیزی که مشابه اش، وقتی در توشیبا هم رخ داد، (دعوای رییس هیات مدیره و مدیرعامل) کمر غول الکترونیک توشیبا را شکست.
✔️🔷چهار- اینها را از سلیکون ولی می نویسم. جایی که محل «استارت آپ» ها و «شرکتهایی که از صفر شروع می کنند» محسوب می شود. در مقطع زمانی که بیش از دوازده هزار دانشجوی دکترای ایرانی در آمریکا مشغول به تحصیلند و هنوز وقتی با آنها صحبت می کنم، استوانه ذهنها بر این #باور استوار است که موفقیت استارت آپ، بستگی به «ایده» و «حامیان مالی» دارد حال آنکه موفقیتِ یک حرکتِ بزرگ صنعتی/مالی (و دوامش/استمرارش) بستگی به «سازگاری» بنیانگذارانش باهم دارد.
خداوند رحمت کند برادران خیامی را. به زمان خود، فرزندان برومندی بوده اند و به قدر وُسع، کوشیده اند؛ اما امید که آب و گِل ایران ما اگر برادران مشابهی می پروراند، برادران/رفقایی با قدرتِ همراهی #مستدام بیافریند. چیزی مشابه سومی تومو.
#محمدرضا_اسلامی
@solseghalam
Instagram
دغدغه ایران
. ⭕ احمد و محمود خیامی بنیانگذاران شرکت ایران ناسیونال، تولیدکننده پیکان در ایران بودند. . ⭕ احمد خیامی سال 1379 و محمود خیامی امروز ده اسفند 1398 دار فانی را وداع گفتند. . ⭕ قبلا معرفی کتاب پیکان سرنوشت ما را که مبتنی بر خاطرات احمد خیامی است نوشته بودم.…
✍️درباره شیر خر، سندروم ذهنِ ساده، مهدی نصیری و ابراهیم اصغرزاده
🔷ماجرای سیلی #عنابستانی به #سرباز وظیفه و فراگیرشدن آن در شبکه های اجتماعی، باعث شد تا جنجال هفتۀ قبل از آن، در خصوص "منقلی" خطاب کردنِ رئیس جمهور و بحثی که در رسانه ملی درباره "شیر خر خوردنِ مسئولین" بپا شده بود، قدری فراموش شود. البته این ویژگیِ فضایِ #رسانه ای کشور است که هر چند روز یکبار، اذهان عمومی بررویِ یک بحث (یا یک حرف/رفتار) متمرکز می شود و سپس جنجالی دیگر و ماجرایی جدید.
🔷 در آن گفتگوی تلویزیونی، میهمان برنامه زاویه (با چهره ای خسته و عصبانی) و با صدایی که هیجان در آن حس می شد، با تُندترین واژگان، رئیس دولتی را خطاب قرار داد که چند ماه بیشتر از عمرش باقی نمانده. سوالی که مطرح می شد اینکه:
✔️«آیا آن میزان از خشم در کلام» آن هم برای دولتی که در حال رفتن است ضروری است؟
✔️آیا "منقلی" خطاب کردنِ یک «فردِ غائب»، (ولو اینکه موردِ نقدِ ما باشد) امری اخلاقی است؟
✔️آیا واقعا «نیاز» به استفاده از تعبیری همچون «شیر خر خوردن» در چنین بحثی بود؟
🔷بخشی از فضای سیاسی در کشور ایران مبتنی بر یک اختلال ذهنی است که شاید بتوان آن را «سندروم ذهنِ ساده» خطاب کرد.
ویژگیِ ذهنهای ساده این است که در هر زمانی گمان می کنند که اکنون «مقطعِ حساس کنونی» است و ما در «نقطۀ عطف تاریخ» هستیم و آن کار که ما به آن مشغولیم (یا آن دغدغه که «ما» داریم)، مهمترین کارِ کارگاهِ آفرینش است. در این «مقطعِ حساس کنونی» اگر که کسی به گونه ای عمل کند که خلافِ درکِ ذهن ما از امور است، مجوز داریم که آن فرد را هرگونه که خواستیم خطاب کنیم. ولو به منقلی یا شیرخر خورده.
🔷 ذهنِ ساده، درکِ بسیطی از امور دنیا دارد. معمولا دنیایِ ذهنِ ساده به چند نفرِ محدود در پیرامونش مُنتهی می شود و شعاع جغرافیایش، چند کیلومتر بیشتر نیست.
🔷همه می دانند که «حسن روحانی» شخصیتی چندان #محبوب نیست که کسی/کسانی برای منقلی خطاب کردنش، گریبان چاک کنند ولی، این نحوۀ از بیان در مورد سایر انسانها/کشورها، سالهاست که در سپهر سیاسی ایران، برقرار و بردوام است.
#حسن_روحانی به هیچ یک از حرفها و وعده های زمان انتخاباتش نپرداخت، و چه موافقان و چه مخالفانش هیچ کس دل خوشی از او ندارد ولی سوال اینجاست که تا کی، و «تا چه زمانی» در فضایِ کشورِ ما، این ادبیاتِ مبتنی بر هیجان، ادامه خواهد داشت؟
🔷 خوشبختانه باید گفت که رویکردِ ذهنِ ساده به سیاست (و امور دنیا) در کشور ما رو به تعدیل بوده/هست، و به رغم انبوهِ رویدادهای ناامید کننده، اما در این بحث، بارقه هایی از امید هست. می توان در این بحث به دو پدیدۀ #مهدی_نصیری و #ابراهیم_اصغرزاده پرداخت.
این هر دو نام، کسانی بودند که در طول سالهای عمر سیاسی خود، در منتهی الیهِ جناح سیاسیِ خود ایستاده بودند. اقصَی المدینه!
✔️اولی، مهدی نصیری اصولگرا بود که زمانی چنان شمشیر عتاب را بر گردنِ مخالفان (مثلا کرباسچی) فرود می آورد که کسانی مانند #حسین_شریعتمداری (مدیرمسئولی فعلی روزنامه کیهان) به او می گفتند: آقاجان قدری یواش تر!
(و تو تصور کن که شتابِ انتقادت به دیگران چنان باشد که کسی مانند #شریعتمداری تو را توصیه به صبر و "خویشتنداری" کند!)
✔️دومی هم ابراهیم اصغرزاده بود که در طیف اطلاح طلبان، هنوز چند ماه از انتخاب سید محمد خاتمی نگذشته بود که می گفت «ما آماده عبور از خاتمی هستیم(!)».
یکی در منتهی الیهِ راست و دیگری در منتهی الیهِ چپ.
حاصل (میوه) آن رفتارهای مهدی نصیری «نشریه صبح» بود و حاصل (میوه) آن رفتارهای #هیجانی اصغرزاده «منحل شدنِ شورایِ شهر اول»بر سرِ (ماجرایِ ملک مدنی و) انتخابِ شهردار بود!
🔷«هیجان» در رفتارهای این دو، البته به این موارد محدود نبود. امثال اصغرزاده، قبلا کارهای هیجانی دیگری هم مرتکب شده بودند که نمونه اش بالارفتن از دیوار سفارت یک کشور دیگر بود. اما امروزِ ایران (اواخر 1399 شمسی) ما تصویر دیگری از مهدی نصیری و پرداختِ دیگری از ابراهیم اصغرزاده را شاهدیم:
✅- مهدی نصیری سالها «سکوت» پیشه کرد و در این سکوت تلاش کرد تا قدری «بخواند» و «دنیایِ ذهنش» را با «پیچیدگی» ها آشنا سازد. حال این روزها، بازگشته و نامِ روزگار را «عصرِ حیرت» نامیده و در وادیِ حیرت، می کوشد که «کمی» با احتیاط حرف بزند!
✅- ابراهیم اصغرزادۀ هیجانی هم سالهاست که توانسته کمی روزه سکوت تمرین کند و بفهمد که حاصل آن ذهنِ ساده اش در #اشغال_سفارت، فقط به «روزگار جوانی» محدود نماند و حاصل دوران میانسالی اش هم شد منحل شدنِ شورای اول و انتخاب #مهندس_چمران به شورایِ دوم و شهردار شدنِ احمدی نژاد!
آری، اصغرزاده هم آموخت که از ذهن ساده و هیجان «قدری»! فاصله بگیرد و «کمی سکوت» را تمرین کند.
🔷اما ظاهرا هنوز باید سالیانی دیگر بر کارگاه آب و گِل ایران بگذرد...
خبرآنلاین ۱۱بهمن۱۳۹۹
🖊محمدرضا سلامی
@solseghalam
▪️
🔷ماجرای سیلی #عنابستانی به #سرباز وظیفه و فراگیرشدن آن در شبکه های اجتماعی، باعث شد تا جنجال هفتۀ قبل از آن، در خصوص "منقلی" خطاب کردنِ رئیس جمهور و بحثی که در رسانه ملی درباره "شیر خر خوردنِ مسئولین" بپا شده بود، قدری فراموش شود. البته این ویژگیِ فضایِ #رسانه ای کشور است که هر چند روز یکبار، اذهان عمومی بررویِ یک بحث (یا یک حرف/رفتار) متمرکز می شود و سپس جنجالی دیگر و ماجرایی جدید.
🔷 در آن گفتگوی تلویزیونی، میهمان برنامه زاویه (با چهره ای خسته و عصبانی) و با صدایی که هیجان در آن حس می شد، با تُندترین واژگان، رئیس دولتی را خطاب قرار داد که چند ماه بیشتر از عمرش باقی نمانده. سوالی که مطرح می شد اینکه:
✔️«آیا آن میزان از خشم در کلام» آن هم برای دولتی که در حال رفتن است ضروری است؟
✔️آیا "منقلی" خطاب کردنِ یک «فردِ غائب»، (ولو اینکه موردِ نقدِ ما باشد) امری اخلاقی است؟
✔️آیا واقعا «نیاز» به استفاده از تعبیری همچون «شیر خر خوردن» در چنین بحثی بود؟
🔷بخشی از فضای سیاسی در کشور ایران مبتنی بر یک اختلال ذهنی است که شاید بتوان آن را «سندروم ذهنِ ساده» خطاب کرد.
ویژگیِ ذهنهای ساده این است که در هر زمانی گمان می کنند که اکنون «مقطعِ حساس کنونی» است و ما در «نقطۀ عطف تاریخ» هستیم و آن کار که ما به آن مشغولیم (یا آن دغدغه که «ما» داریم)، مهمترین کارِ کارگاهِ آفرینش است. در این «مقطعِ حساس کنونی» اگر که کسی به گونه ای عمل کند که خلافِ درکِ ذهن ما از امور است، مجوز داریم که آن فرد را هرگونه که خواستیم خطاب کنیم. ولو به منقلی یا شیرخر خورده.
🔷 ذهنِ ساده، درکِ بسیطی از امور دنیا دارد. معمولا دنیایِ ذهنِ ساده به چند نفرِ محدود در پیرامونش مُنتهی می شود و شعاع جغرافیایش، چند کیلومتر بیشتر نیست.
🔷همه می دانند که «حسن روحانی» شخصیتی چندان #محبوب نیست که کسی/کسانی برای منقلی خطاب کردنش، گریبان چاک کنند ولی، این نحوۀ از بیان در مورد سایر انسانها/کشورها، سالهاست که در سپهر سیاسی ایران، برقرار و بردوام است.
#حسن_روحانی به هیچ یک از حرفها و وعده های زمان انتخاباتش نپرداخت، و چه موافقان و چه مخالفانش هیچ کس دل خوشی از او ندارد ولی سوال اینجاست که تا کی، و «تا چه زمانی» در فضایِ کشورِ ما، این ادبیاتِ مبتنی بر هیجان، ادامه خواهد داشت؟
🔷 خوشبختانه باید گفت که رویکردِ ذهنِ ساده به سیاست (و امور دنیا) در کشور ما رو به تعدیل بوده/هست، و به رغم انبوهِ رویدادهای ناامید کننده، اما در این بحث، بارقه هایی از امید هست. می توان در این بحث به دو پدیدۀ #مهدی_نصیری و #ابراهیم_اصغرزاده پرداخت.
این هر دو نام، کسانی بودند که در طول سالهای عمر سیاسی خود، در منتهی الیهِ جناح سیاسیِ خود ایستاده بودند. اقصَی المدینه!
✔️اولی، مهدی نصیری اصولگرا بود که زمانی چنان شمشیر عتاب را بر گردنِ مخالفان (مثلا کرباسچی) فرود می آورد که کسانی مانند #حسین_شریعتمداری (مدیرمسئولی فعلی روزنامه کیهان) به او می گفتند: آقاجان قدری یواش تر!
(و تو تصور کن که شتابِ انتقادت به دیگران چنان باشد که کسی مانند #شریعتمداری تو را توصیه به صبر و "خویشتنداری" کند!)
✔️دومی هم ابراهیم اصغرزاده بود که در طیف اطلاح طلبان، هنوز چند ماه از انتخاب سید محمد خاتمی نگذشته بود که می گفت «ما آماده عبور از خاتمی هستیم(!)».
یکی در منتهی الیهِ راست و دیگری در منتهی الیهِ چپ.
حاصل (میوه) آن رفتارهای مهدی نصیری «نشریه صبح» بود و حاصل (میوه) آن رفتارهای #هیجانی اصغرزاده «منحل شدنِ شورایِ شهر اول»بر سرِ (ماجرایِ ملک مدنی و) انتخابِ شهردار بود!
🔷«هیجان» در رفتارهای این دو، البته به این موارد محدود نبود. امثال اصغرزاده، قبلا کارهای هیجانی دیگری هم مرتکب شده بودند که نمونه اش بالارفتن از دیوار سفارت یک کشور دیگر بود. اما امروزِ ایران (اواخر 1399 شمسی) ما تصویر دیگری از مهدی نصیری و پرداختِ دیگری از ابراهیم اصغرزاده را شاهدیم:
✅- مهدی نصیری سالها «سکوت» پیشه کرد و در این سکوت تلاش کرد تا قدری «بخواند» و «دنیایِ ذهنش» را با «پیچیدگی» ها آشنا سازد. حال این روزها، بازگشته و نامِ روزگار را «عصرِ حیرت» نامیده و در وادیِ حیرت، می کوشد که «کمی» با احتیاط حرف بزند!
✅- ابراهیم اصغرزادۀ هیجانی هم سالهاست که توانسته کمی روزه سکوت تمرین کند و بفهمد که حاصل آن ذهنِ ساده اش در #اشغال_سفارت، فقط به «روزگار جوانی» محدود نماند و حاصل دوران میانسالی اش هم شد منحل شدنِ شورای اول و انتخاب #مهندس_چمران به شورایِ دوم و شهردار شدنِ احمدی نژاد!
آری، اصغرزاده هم آموخت که از ذهن ساده و هیجان «قدری»! فاصله بگیرد و «کمی سکوت» را تمرین کند.
🔷اما ظاهرا هنوز باید سالیانی دیگر بر کارگاه آب و گِل ایران بگذرد...
خبرآنلاین ۱۱بهمن۱۳۹۹
🖊محمدرضا سلامی
@solseghalam
▪️
✍️مسئلۀ خیابان، از قاهره تا تهران
🖊محمدرضا اسلامی
با توجه به روند اتفاقات تلخ اخیر، پرداختن به «مسئله خیابان» ضرورت دارد. پیش از پرداختن به این موضوع، مروری بر اتفاقاتی که در مصر افتاد، حائز توجه است:
🔷 گاهشمار وقایع در مصر
۱- مجموعه ای از راهپیمائیها و اعتراضات از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹) در کشور #مصر آغاز شد.
۲- سه روز بعد #توئیتر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ توسط دولت حسنیمبارک فیلتر شد.
(دولت مصر معتقد بود که مخالفین از طریق #شبکه_اجتماعی توئیتر دست به هماهنگیهای بیشتر میزنند)
۳- یک روز از فیلتر شدن #توئیتر نگذشته بود که دولت مصر #اینترنت سراسری در مصر را قطع کرد.
۴- همان روز #جمال_مبارک، فرزند حسنی مبارک مصر را با ۱۰۰ چمدان به مقصد لندن ترک کرد.
۵- فردای آن روز در شهر دیگر مصر یعنی #اسکندریه معترضین توانستند شهر را در اختیار بگیرند.
۶- فردای آن روز سازمان بورس قاهره تعطیل شد.
۷- روز سه شنبه ۱۹ بهمن (۸ فوریه) مبارک از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد! (نوش دارو بعد از مرگ سهراب؟!)
۸- سرانجام هفده (17) روز بعد از شروع ناآرامیها و تظاهرات، روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ (مصادف با ۱۱ فوریه ۲۰۱۱) مبارک مصر را به محل نامعلومی ترک کرد.
۹- همان روز، شورایعالی نیروهای مسلح (به ریاست وزیر دفاع) اداره کشور را بر عهده گرفت.
۱۰- چهار ماه بعد، اولین انتخابات ریاست جمهوری (بعد از حکومت مبارک) در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ برگزار گردید، و #محمد_مرسی بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال #احمد_شفیق پیروز انتخابات شد.
۱۱- کمتر از یکسال پس از تحلیف #محمد_مرسی ، موج جدیدی از اعتراضات «در خیابان» و میدان التحریر، علیه رییس جمهورِ «جدید» آغاز شد.
۱۲- با ادامه درگیریهای خونین خیابانی علیه رییس جمهور جدید، در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ مارشال(!) عبدالفتاح سعید سیسی، که رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح بود، #مداخله کرد و #محمد_مرسی رئیسجمهور وقت را برکنار کرد.
طی #کودتای آن روز، دولت مُرسی سقوط کرد و ارتش عدلی منصور، (رئیس #دادگاه_قانون_اساسی مصر) را به عنوان رئیسجمهور #موقت (!) تعیین کرد.
*مرسی تنها به مدت یکسال و دو روز رییس جمهور بود.
۱۳- برای اعتراض به آن تصمیم ارتش، مجددا هواداران مرسی به #خیابان آمدند و علیه تصمیم ارتش اعتراضات گسترده ای را در خیابانها شکل دادند.
۱۴- پس از سلسله زد و خوردهای شدید و خونین خیابانی میان طرفداران و مخالفانِ مرسی، سیسی در ۷ فروردین ۱۳۹۳، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در یک انتخابات «بدون رقیب» با کسب ۹۶٪ آرا پیروز شد!
۱۵- دوره #افسردگی گسترده و عمومی در مصر آغاز شد.
و ژنرال سیسی هنوز رئیس جمهور است…
▪️▪️▪️
«خیابان» در مصر یک رئیس جمهور را از قدرت به پایین کشید و محمد مرسی را به صدر مصطبه نشاند. اما مجدداً همان «خیابان» (و زد و خوردهای خونین) «رئیس جمهورِ منتخب» را ظرف یکسال و 2روز، از بالا به پایین کشید.
پس از مرسی، مجددا خیابان، محلِ حل و فصلِ اختلافهایِ طرفداران مرسی با مخالفانش بود. در نهایت از دل خیابان و منازعه، یک دیکتاتور جدید جانشینِ دیکتاتور قبلی (مبارک) شد.
▪️▪️▪️
خیابان به عنوان «نهاد و ساختار» ، عملکردی ندارد. زمانی «حل و فصل امور» در کشوری به «خیابان» منتهی می شود که «قبل از خیابان»، «نهاد» ها و احزاب، نخبگان و تشکلهای مردمی، امکان گفتگو پیدا نکرده اند.
خیابان «رسانه» نیست (چون در دنیای مدرن، بشر رسانه های متعدّدی ابداع کرده)، ولی زمانی خیابان ابزارِ رساندنِ پیام (رسانه) می شود که مخالفین «رسانۀ دیگری» برای رساندن پیامِ مخالفتشان پیدا نکرده باشند.
▪️▪️▪️
قبل از رسیدن امور به کف خیابان، باید امکان گفتگو در یک کشور فراهم باشد. این روزها که صدا و سیما در برنامه «شیوه» شبکه چهار به بحث و گفتگو درباره حجاب و شیوۀ شهرآشوبی پرداخته، باید پرسید: آیا واقعا قبل از رسیدنِ این مساله به کفِ خیابان و شروعِ منازعه های خونین، فقط «امکان گفتگو» با محمدصالح هاشمی گلپایگانی بود؟
آیا اگر در گفتگوهایی یک طرفه، هاشمی گلپایگانی بنزین برروی امور نریخته بود، امروز شاهد اتفاقات تلخ گسترده در کف خیابان بودیم؟
▪️▪️▪️
آنها که گمان می کنند در «کف خیابان» میتوانند تکلیف حجاب (یا حتی بی حجابی) را مشخص کنند، احتمالا گمان نمی کنند که از دل زد و خوردهای خیابانی هیچ روندِ مدنی شکل نمی گیرد.
از خیابان تنها دیکتاتوری بر می خیزد. خیابان نهاد نیست. و نهادساز هم نیست.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا ماجراها به خیابان رسید؟
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: در فایل ذیل دکتر محمد فاضلی به بحث غیبتِ نهادهای مدنی پرداخته است. سوال اینجاست که آیا پیش از این اتفاقات تلخ، کادر دوربین فقط باید به هاشمی گلپایگانی تعلق می داشت؟
https://www.youtube.com/watch?v=mNUN7W5Wzz0
#خیابان
#حجاب
#رسانه
#مهسا_امینی
t.iss.one/solseghalam
🖊محمدرضا اسلامی
با توجه به روند اتفاقات تلخ اخیر، پرداختن به «مسئله خیابان» ضرورت دارد. پیش از پرداختن به این موضوع، مروری بر اتفاقاتی که در مصر افتاد، حائز توجه است:
🔷 گاهشمار وقایع در مصر
۱- مجموعه ای از راهپیمائیها و اعتراضات از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹) در کشور #مصر آغاز شد.
۲- سه روز بعد #توئیتر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ توسط دولت حسنیمبارک فیلتر شد.
(دولت مصر معتقد بود که مخالفین از طریق #شبکه_اجتماعی توئیتر دست به هماهنگیهای بیشتر میزنند)
۳- یک روز از فیلتر شدن #توئیتر نگذشته بود که دولت مصر #اینترنت سراسری در مصر را قطع کرد.
۴- همان روز #جمال_مبارک، فرزند حسنی مبارک مصر را با ۱۰۰ چمدان به مقصد لندن ترک کرد.
۵- فردای آن روز در شهر دیگر مصر یعنی #اسکندریه معترضین توانستند شهر را در اختیار بگیرند.
۶- فردای آن روز سازمان بورس قاهره تعطیل شد.
۷- روز سه شنبه ۱۹ بهمن (۸ فوریه) مبارک از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد! (نوش دارو بعد از مرگ سهراب؟!)
۸- سرانجام هفده (17) روز بعد از شروع ناآرامیها و تظاهرات، روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ (مصادف با ۱۱ فوریه ۲۰۱۱) مبارک مصر را به محل نامعلومی ترک کرد.
۹- همان روز، شورایعالی نیروهای مسلح (به ریاست وزیر دفاع) اداره کشور را بر عهده گرفت.
۱۰- چهار ماه بعد، اولین انتخابات ریاست جمهوری (بعد از حکومت مبارک) در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ برگزار گردید، و #محمد_مرسی بر اساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال #احمد_شفیق پیروز انتخابات شد.
۱۱- کمتر از یکسال پس از تحلیف #محمد_مرسی ، موج جدیدی از اعتراضات «در خیابان» و میدان التحریر، علیه رییس جمهورِ «جدید» آغاز شد.
۱۲- با ادامه درگیریهای خونین خیابانی علیه رییس جمهور جدید، در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ مارشال(!) عبدالفتاح سعید سیسی، که رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح بود، #مداخله کرد و #محمد_مرسی رئیسجمهور وقت را برکنار کرد.
طی #کودتای آن روز، دولت مُرسی سقوط کرد و ارتش عدلی منصور، (رئیس #دادگاه_قانون_اساسی مصر) را به عنوان رئیسجمهور #موقت (!) تعیین کرد.
*مرسی تنها به مدت یکسال و دو روز رییس جمهور بود.
۱۳- برای اعتراض به آن تصمیم ارتش، مجددا هواداران مرسی به #خیابان آمدند و علیه تصمیم ارتش اعتراضات گسترده ای را در خیابانها شکل دادند.
۱۴- پس از سلسله زد و خوردهای شدید و خونین خیابانی میان طرفداران و مخالفانِ مرسی، سیسی در ۷ فروردین ۱۳۹۳، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در یک انتخابات «بدون رقیب» با کسب ۹۶٪ آرا پیروز شد!
۱۵- دوره #افسردگی گسترده و عمومی در مصر آغاز شد.
و ژنرال سیسی هنوز رئیس جمهور است…
▪️▪️▪️
«خیابان» در مصر یک رئیس جمهور را از قدرت به پایین کشید و محمد مرسی را به صدر مصطبه نشاند. اما مجدداً همان «خیابان» (و زد و خوردهای خونین) «رئیس جمهورِ منتخب» را ظرف یکسال و 2روز، از بالا به پایین کشید.
پس از مرسی، مجددا خیابان، محلِ حل و فصلِ اختلافهایِ طرفداران مرسی با مخالفانش بود. در نهایت از دل خیابان و منازعه، یک دیکتاتور جدید جانشینِ دیکتاتور قبلی (مبارک) شد.
▪️▪️▪️
خیابان به عنوان «نهاد و ساختار» ، عملکردی ندارد. زمانی «حل و فصل امور» در کشوری به «خیابان» منتهی می شود که «قبل از خیابان»، «نهاد» ها و احزاب، نخبگان و تشکلهای مردمی، امکان گفتگو پیدا نکرده اند.
خیابان «رسانه» نیست (چون در دنیای مدرن، بشر رسانه های متعدّدی ابداع کرده)، ولی زمانی خیابان ابزارِ رساندنِ پیام (رسانه) می شود که مخالفین «رسانۀ دیگری» برای رساندن پیامِ مخالفتشان پیدا نکرده باشند.
▪️▪️▪️
قبل از رسیدن امور به کف خیابان، باید امکان گفتگو در یک کشور فراهم باشد. این روزها که صدا و سیما در برنامه «شیوه» شبکه چهار به بحث و گفتگو درباره حجاب و شیوۀ شهرآشوبی پرداخته، باید پرسید: آیا واقعا قبل از رسیدنِ این مساله به کفِ خیابان و شروعِ منازعه های خونین، فقط «امکان گفتگو» با محمدصالح هاشمی گلپایگانی بود؟
آیا اگر در گفتگوهایی یک طرفه، هاشمی گلپایگانی بنزین برروی امور نریخته بود، امروز شاهد اتفاقات تلخ گسترده در کف خیابان بودیم؟
▪️▪️▪️
آنها که گمان می کنند در «کف خیابان» میتوانند تکلیف حجاب (یا حتی بی حجابی) را مشخص کنند، احتمالا گمان نمی کنند که از دل زد و خوردهای خیابانی هیچ روندِ مدنی شکل نمی گیرد.
از خیابان تنها دیکتاتوری بر می خیزد. خیابان نهاد نیست. و نهادساز هم نیست.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا ماجراها به خیابان رسید؟
▪️▪️▪️
📌پی نوشت: در فایل ذیل دکتر محمد فاضلی به بحث غیبتِ نهادهای مدنی پرداخته است. سوال اینجاست که آیا پیش از این اتفاقات تلخ، کادر دوربین فقط باید به هاشمی گلپایگانی تعلق می داشت؟
https://www.youtube.com/watch?v=mNUN7W5Wzz0
#خیابان
#حجاب
#رسانه
#مهسا_امینی
t.iss.one/solseghalam
✍️ مروری بر مناظره دونالد ترامپ و جو بایدن
(شادترین انسانهای روی زمین امروز: ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ!)
محمدرضا اسلامی
مناظره امروز صبح (جمعه ۸ تیرماه) میان دونالد ترامپ و جو بایدن، رگبار بدترین حرفهایی بود که میان این دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا رد و بدل شد. در رشته توئیت زیر به مرور این مناظره پرداخته شده است. اسباب تاسف است که تمدن آمریکایی، تمدنی که از دل آن دانشگاه ام.آی. تی، هاروارد و استنفورد برآمده، تمدنی که در دل آن اپل، مایکروسافت و گوگل شکل گرفته، امروز شاهد چنین وضعی است. شهروندان کشور در برابر این ۲ گزینه قرار گرفته اند.
بدون شک خوشحال ترین افراد امروز عالیجنابان ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ هستند که شاهد چنین شرایط برای تمدن آمریکایی هستند.
و این دریغ است.
1️⃣- قبل از پرداختن به محتوای این مناظره، آنچه که بایستی بیان شود این بهت و حیرت است که «چرا و چطور» بزرگان دموکرات به هیچ گزینه دیگری به غیر از جو بایدن نرسیدند؟
مکانیزم داخلی مابین بزرگان دموکرات چگونه بود که در رینگ بوکس مقابل ترامپ، این پیرمرد را قرار دادند؟
پیرمردی که قوای جسمی اش بارها زیر سوال رفته است، در مقابل ترامپ سرحال و قبراق. چرا؟!
واقعا چگونه؟
2️⃣- سوال را به گونه دیگری بخوانیم:
چه فرآیندی طی شد که مکانیزمِ سنتیِ داخلیِ بزرگان دموکرات، حتی نتوانست بپذیرد که #کامالا_هریس را نامزد این انتخابات کند؟
زنی که توان بالایی در مناظره های انتخابات قبلی از خود نشان داد؟ سخنور و هشیار.
یا حتی گوین نیوسام (فرماندار کالیفرنیا)؟
بخشی از پاسخ سوال احتمالا اینجاست:
بزرگان #دموکرات به نتیجه دادگاه ترامپ دل بسته بودند. احتمالا گمان می کردند این فرآیند دادگاه، ترامپ را زمین گیر خواهد کرد. ولی نکرد!
3️⃣- سوال دیگری که درباره این مناظره مطرح است:
جایگاهِ قدرتمند سی.ان.ان به عنوان برگزار کننده چنین مناظره مهمی از کجا نشأت گرفته است؟
عامل قدرت سی ان ان در آتلانتا (جورجیا) در مقابل سایر رسانه های داخل آمریکا از کجا نشأت میگیرد؟
4️⃣- سی ان ان از ابتدا دشمن ترامپ بوده است. از همان سال ۲۰۱۵ که کسی ترامپ را جدی نگرفته بود، سی ان ان به شکل جدی خطر ترامپ را گوشزد می کرد.
ترامپ هم دائما با خصمانه ترین کلمات و جملات سی ان ان را خطاب کرده است. بارها خبرنگاران سی ان ان را “دروغگو” خوانده است.
ولی ترامپ در جریان این مناظره به شکلی بسیار هوشمندانه، وارد تقابل با مجری های سی ان ان نشده است!
بجای جنگ قدیمی با سی ان ان، از فرصتِ حضور در رسانه، به بهترین شکل ممکن استفاده کرد.
ترامپ تمرکز حملاتش را فقط بر روی پیرمرد گذاشت، و به گونه ای رفتار کرد که گویی هیچ سابقه دشمنی با این رسانه نداشته است!
بله! ترامپ، رسانه را خوب می فهمد.
5️⃣- «درز در مرز»
ترامپ، فقط #رسانه را خوب نمیفهمد بلکه زبان مردم عادی آمریکایی را هم خوب بلد است.
در این رینگ بوکس، حملات ترامپ کاملا حساب شده بود. روی «پیر» و «فرتوت» بودنِ جو بایدن مانُور داد ولی نه زیاده از حد!
بیش از آنکه مشکلاتِ پیری جو بایدن را به رخش بکشد، مشکلات مهاجرین غیرقانونی و «درز در مرز» های آمریکا را به رخ می کشد.
6️⃣- «سقط جنین»
شگفت آور است! حتی در بحثی مثل سقط جنین و قرصهای ضد بارداری نیز ترامپ موضوع را به «مهاجران غیرقانونی» ربط می دهد.
جو بایدن در قالب یک بحث منطقی می پرسد: آن دختر و زنی که به او (از طرف اطرافیانش) تجاوز شده و باردار شده است، چرا نباید حق سقط جنین داشته باشد؟
ترامپ پاسخ می دهد: تجاوز به دختران و زنان از ناحیه مهاجران غیرقانونی است. اگر تو (بایدن) عرضه اداره مرزها را داشتی چنین نمی شد.
ترامپ کاملا طبق برنامه به حملاتش ادامه می دهد.
7️⃣- تهاجمی یا تدافعی؟!
این مرد انگار نه انگار که این ماهها به شدت درگیر دادگاه و مسائل حقوقی پرونده هایش بوده است.
گمان دموکراتها این بود که روندِ رسیدگی حقوقی به پرونده های ترامپ، او را به شدت درگیر خواهد کرد. ولی الان امروز ترامپ از موضع تهاجمی این مناظره را اداره کرد و جو بایدن در موضع تدافعی قرار گرفت!
چرا؟ واقعا چرا دموکراتها رئیس دولت جاری را مقابل ترامپ قرار دادند؟
چرا به گزینه دیگری نرسیدند که چنین نشود؟ واقعا در بایدن چه دیدند؟!
8️⃣- تورم
دولت بایدن در «مهار تورم» موفق بوده است. این نکته ای است که عموم رسانه ها و تحلیلگران به آن اذعان دارند. ولی حتی در بحث #تورم هم ترامپ کاملا از موضع تهاجمی با جوبایدن رفتار می کند.
9️⃣- به اذعان خود سی ان ان (لینک)، حتی برخی از هواداران جو بایدن هم الان از Performance (عملکرد) او در این مناظره راضی نیستند در حالی که کمپین ترامپ اعلام پیروزی کرده است!
🔵 آیا هنوز امیدی به موفقیت جو بایدن هست؟ قطعا خیر.
https://t.iss.one/solseghalam/2347
(شادترین انسانهای روی زمین امروز: ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ!)
محمدرضا اسلامی
مناظره امروز صبح (جمعه ۸ تیرماه) میان دونالد ترامپ و جو بایدن، رگبار بدترین حرفهایی بود که میان این دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا رد و بدل شد. در رشته توئیت زیر به مرور این مناظره پرداخته شده است. اسباب تاسف است که تمدن آمریکایی، تمدنی که از دل آن دانشگاه ام.آی. تی، هاروارد و استنفورد برآمده، تمدنی که در دل آن اپل، مایکروسافت و گوگل شکل گرفته، امروز شاهد چنین وضعی است. شهروندان کشور در برابر این ۲ گزینه قرار گرفته اند.
بدون شک خوشحال ترین افراد امروز عالیجنابان ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ هستند که شاهد چنین شرایط برای تمدن آمریکایی هستند.
و این دریغ است.
1️⃣- قبل از پرداختن به محتوای این مناظره، آنچه که بایستی بیان شود این بهت و حیرت است که «چرا و چطور» بزرگان دموکرات به هیچ گزینه دیگری به غیر از جو بایدن نرسیدند؟
مکانیزم داخلی مابین بزرگان دموکرات چگونه بود که در رینگ بوکس مقابل ترامپ، این پیرمرد را قرار دادند؟
پیرمردی که قوای جسمی اش بارها زیر سوال رفته است، در مقابل ترامپ سرحال و قبراق. چرا؟!
واقعا چگونه؟
2️⃣- سوال را به گونه دیگری بخوانیم:
چه فرآیندی طی شد که مکانیزمِ سنتیِ داخلیِ بزرگان دموکرات، حتی نتوانست بپذیرد که #کامالا_هریس را نامزد این انتخابات کند؟
زنی که توان بالایی در مناظره های انتخابات قبلی از خود نشان داد؟ سخنور و هشیار.
یا حتی گوین نیوسام (فرماندار کالیفرنیا)؟
بخشی از پاسخ سوال احتمالا اینجاست:
بزرگان #دموکرات به نتیجه دادگاه ترامپ دل بسته بودند. احتمالا گمان می کردند این فرآیند دادگاه، ترامپ را زمین گیر خواهد کرد. ولی نکرد!
3️⃣- سوال دیگری که درباره این مناظره مطرح است:
جایگاهِ قدرتمند سی.ان.ان به عنوان برگزار کننده چنین مناظره مهمی از کجا نشأت گرفته است؟
عامل قدرت سی ان ان در آتلانتا (جورجیا) در مقابل سایر رسانه های داخل آمریکا از کجا نشأت میگیرد؟
4️⃣- سی ان ان از ابتدا دشمن ترامپ بوده است. از همان سال ۲۰۱۵ که کسی ترامپ را جدی نگرفته بود، سی ان ان به شکل جدی خطر ترامپ را گوشزد می کرد.
ترامپ هم دائما با خصمانه ترین کلمات و جملات سی ان ان را خطاب کرده است. بارها خبرنگاران سی ان ان را “دروغگو” خوانده است.
ولی ترامپ در جریان این مناظره به شکلی بسیار هوشمندانه، وارد تقابل با مجری های سی ان ان نشده است!
بجای جنگ قدیمی با سی ان ان، از فرصتِ حضور در رسانه، به بهترین شکل ممکن استفاده کرد.
ترامپ تمرکز حملاتش را فقط بر روی پیرمرد گذاشت، و به گونه ای رفتار کرد که گویی هیچ سابقه دشمنی با این رسانه نداشته است!
بله! ترامپ، رسانه را خوب می فهمد.
5️⃣- «درز در مرز»
ترامپ، فقط #رسانه را خوب نمیفهمد بلکه زبان مردم عادی آمریکایی را هم خوب بلد است.
در این رینگ بوکس، حملات ترامپ کاملا حساب شده بود. روی «پیر» و «فرتوت» بودنِ جو بایدن مانُور داد ولی نه زیاده از حد!
بیش از آنکه مشکلاتِ پیری جو بایدن را به رخش بکشد، مشکلات مهاجرین غیرقانونی و «درز در مرز» های آمریکا را به رخ می کشد.
6️⃣- «سقط جنین»
شگفت آور است! حتی در بحثی مثل سقط جنین و قرصهای ضد بارداری نیز ترامپ موضوع را به «مهاجران غیرقانونی» ربط می دهد.
جو بایدن در قالب یک بحث منطقی می پرسد: آن دختر و زنی که به او (از طرف اطرافیانش) تجاوز شده و باردار شده است، چرا نباید حق سقط جنین داشته باشد؟
ترامپ پاسخ می دهد: تجاوز به دختران و زنان از ناحیه مهاجران غیرقانونی است. اگر تو (بایدن) عرضه اداره مرزها را داشتی چنین نمی شد.
ترامپ کاملا طبق برنامه به حملاتش ادامه می دهد.
7️⃣- تهاجمی یا تدافعی؟!
این مرد انگار نه انگار که این ماهها به شدت درگیر دادگاه و مسائل حقوقی پرونده هایش بوده است.
گمان دموکراتها این بود که روندِ رسیدگی حقوقی به پرونده های ترامپ، او را به شدت درگیر خواهد کرد. ولی الان امروز ترامپ از موضع تهاجمی این مناظره را اداره کرد و جو بایدن در موضع تدافعی قرار گرفت!
چرا؟ واقعا چرا دموکراتها رئیس دولت جاری را مقابل ترامپ قرار دادند؟
چرا به گزینه دیگری نرسیدند که چنین نشود؟ واقعا در بایدن چه دیدند؟!
8️⃣- تورم
دولت بایدن در «مهار تورم» موفق بوده است. این نکته ای است که عموم رسانه ها و تحلیلگران به آن اذعان دارند. ولی حتی در بحث #تورم هم ترامپ کاملا از موضع تهاجمی با جوبایدن رفتار می کند.
9️⃣- به اذعان خود سی ان ان (لینک)، حتی برخی از هواداران جو بایدن هم الان از Performance (عملکرد) او در این مناظره راضی نیستند در حالی که کمپین ترامپ اعلام پیروزی کرده است!
🔵 آیا هنوز امیدی به موفقیت جو بایدن هست؟ قطعا خیر.
https://t.iss.one/solseghalam/2347
Telegram
ارزیابی شتابزده