ارزیابی شتابزده
13.8K subscribers
897 photos
302 videos
33 files
848 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
✍️درباره افتتاح پل جديد در چين
#خبرخوانى

محمدرضا اسلامى

🔹پل ها و كاركردشان، گاه بيش از اتصالِ دو نقطه براى عبور یک جاده، است. اين ماجرا، زمانى است كه #پل ها، سمبلِ قدرت نمايى مى شوند. وقت هايى كه پل ، نمادِ ثروت و مهندسى و اقتدارِ حاكميت مى شود.

براى عبور جاده (ها)، راههاى گوناگونى هست. ولى گاه، راه به عبور از سازه اى ختم مى شود كه آن سازه، نمادِ قدرت است و ثروت. خلاصه ى كلام: "نماد" است.

🔹 سابقه اين ماجرا (براى مثال) در زمان صفويه هم بوده. معمارى دلبرانه ى پلى به نام سى و سه پل. هندسه و عشوه هاى انحنا و خط و مهندسى. مى شُد يك پلِ صاف و ساده باشد؛ ولى شد سى و سه پل!

🔹سى و سه پل امّا، متعلق به روزگارانِ كهن بود. به روزگار جديد، (يعني آن زمان كه پدربزرگ هاى ما متولد مى شدند)، نسلِ آقاى مهندس پوپوف و همكارانش در دانشگاه بركلى، اجزاء خليج سانفرانسيسكو را با پل هاى گلدن گيْت و
Bay Bridge (پل خليج)
و پل ريچموند
بهم دوختند.

پيرايه بستند به گوشه گوشه هاى اين خليج زيبا. پل هايى ساختند كه هنوز عبور از آنها، هيجان انگيز است.
قطعاتِ زمينِ خليج سانفرانسيسكو، حوالى هشتاد-نود سال پيش با مهندسى پل هايى عظيم بهم دوخته شد.

🔹 سى چهل سالى روزگار گذشت و جريانِ گردشِ پول در دنيا قدرى فرق كرد. ژاپنى ها هم پولدار شدند و خواستند جزيره ى چهارم مملكتِ جزيره اىِ شان را به جزيره اصلى، وصل كنند. براى اتصال جزيره شيكوكو به سرزمين اصلىِ ژاپن (هُن شو) پول درشتى بر زمين بود و طراحان زبردست و پيمانكاران قدرقدرت.
بزرگترين پل معلق دنيا به نام "آكاشى" را ژاپنى ها طراحى كردند و بسم اله ساخت را گفتند.

فونداسيون ها وسط دريا ريخته بودند و ستونها را علم كرده بودند و درحال "كابل اندازى" بودند كه زلزله ى عظيم كوبه به تاريخ ١٧ ژانويه ١٩٩٥ سر و كله اش پيدا شد و از بدشانسى، كانون زلزله نزديك پايه هاى اين پل بود... اما به هر زحمتى كه بود ژاپني ها آكاشى را (در ده سال) تمام كردند.

🔹 روزگار و چرخش گشت و گشت و جريانِ پول و اقتصاد اين بار به چين افتاده.
پولهاي عظيم و پيمانكاران قدر.
مشابه خليج سانفرانسيسكو كه به واسطه ی آن پل ها شد
Bay Area
چيني ها هم در خليج هنگ كنگ دارند يك
Bay Area
ى ديگر بنا مى كنند.
مقاله زير در نيويورك تايمز درباره ى عظمتِ اين پل جديد ٥٥ كيلومترى نوشته شده است.🔻

🔹به نكات خوبی در این مقاله #نیویورک_تایمز اشاره شده. اما پرداختن به یک گزاره در این بحث می تواند جالب و گویا باشد:
«در احداث این پل ، 400هزار تُن فولاد مصرف شده است».
مرور این ارقام باعث می شود تا به احجامِ چنین پروژه عظیمی، واقع بینانه تر نگاه کنیم. اینکه علاوه بر داشتن توانِ مهندسی و طراحی، باید چنین عقبه ای در کارخانجات فولاد و سیمان برای تامین مصالح مورد نیاز چنین پروژه هايی در کشور وجود داشته باشد.

🔹روزگار، روزگار نقش اندازی چینی ها شده است، آنگونه که آمریکایی ها هم گاه به حیرت نظاره می کنند. روزگارِ چينى، روزگارِ ارتش و قدرت نظامى نيست (البته شايد زمانى مؤلفه نظامى موثر هم پيدا كنند) . حتى بر مبناى پيشرفت تكنولوژى هم بنا نشده (شايد زمانى در بحث تكنولوژى هم جلو بيفتند از آمريكا و ژاپن). اما روزگار چينى، امروز، بر مبناى حجم، و كارهاى حجيم ، بنا شده. توليد و توليد. توليد به بهاى دستمزد كم.

اینکه چین تا کجا در توسعه چنین پیش خواهد رفت را، نمی دانیم. بايد منتظر آينده بود.
فعلا پل ها و برج هايش را تماشا مى كنيم.
@solseghalam

https://www.nytimes.com/2018/10/23/world/asia/china-bridge-hong-kong-macau-zhuhai.html?smid=fb-nytimes&smtyp=cur

#پل #چين #فولاد #ژاپن #آمريكا

▪️▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
یادداشت مرتبط
✍️ مقایسه تولید فولاد در چین، ژاپن و آمریکا
https://t.iss.one/solseghalam/1024
✍️يادداشتی درباره پل آکاشی ژاپن
https://www.solsnevis.blogfa.com/post/2
✍️آرزوى سال نو ميلادى: اميدواريم شهرتان نيويورك، سانفرانسيسكو و سياتل نشود

🖊محمدرضا اسلامى

🔷روزنامه #نیویورک_تایمز مقاله ای منتشر کرده و در اين آخرين روزهاى ٢٠١٨ تیتر تأمل برانگیزِ بالا را برگزيده (لينك🔻)؛ و برای خوانندگان این مقاله آرزو کرده که شهرِ محلِ زندگیشان، روزی روزگاری مشابه شهرهای صاحبنام و دلربای نیویورک و سانفرانسیسکو و سیاتل نشود!

این شهرها در این روزگار، محل «سکون» و «زیست» چند میلیون نفر انسان آمریکایی هستند، پس چرا #نیویورک_تایمز آرزو می کند شهرِ خوانندۀ این مقاله، مشابه این شهرها نشود؟

🔷خلاصۀ پاسخ چنین است: «این شهرها، دوطبقه اند!»

✔️اما شهرِ دوطبقه یعنی چه؟

🔷شهر دوطبقه یعنی شهری که روز به روز و سال به سال که می گذرد، فضایش، حال و هوایش و سازوکارش به نحوی می شود که برای زندگیِ دو طبقه مناسب است، یک طبقۀ بسیار ثروتمند و پولدار وشاد با رخسار ارغوانی و سرحال، و یک طبقه بسیار بی پول و کم درآمد و «گیر کرده» در هزینه های جاری زندگی.
در میانِ این دو طبقه، دیگر طبقه متوسطی وجود ندارد! قشر معمولی در این شهرها به سختی می توان یافت!

✔️اما چرا چنین است؟

🔷تحلیلهای مختلفی در مقالات مشابه این مقاله وجود دارد ولی، خلاصۀ پاسخ چنین است: تو وقتی شهری را مدیریت می کنی که در آن شهر «متوسط اجارۀ خانه» ماهی 5000دلار است، این یعنی که این شهر، سکونتگاه افراد خاصی می تواند باشد.

✔️اساسا شهر یعنی چه؟

🔷سازمان ملل متحد، شهر را چنین تعریف می‌کند:
شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و از طریق دولتی محلی، اداره می‌شود.

✔️روزى روزگارى:

🔷روزی روزگاری بود که هوش از سرها می رفت در دیدن نیویورک و انفجار حیرت آور برجهای بلندبالایش. در دیدن خلیج زیبای سانفرانسیسکو و نحوۀ اُنسِ انسان به طبیعت پرشکوهِ پیرامونِ خلیج. زمانی که پدربزرگهای ما در رحم مادران خود بودند مهندسین آمریکایی همچون مهندس بالكوم در دفاتر مهندسی خود با دانش مکانیک و ریاضیات، دست در کار طراحی سازه های عظیم و برجهای صد وچند طبقه (همچون #ایمپایر_استیت) داشتند. آن روز و آن روزگار، نگاه غالب نسبت به این «زایش» و «جوشش» شهرهای مغرب زمین، عمدتا تحسین بود. تحسينِ مديريت سكونتگاه هايي همچون #شيكاگو و #سياتل. اما آن روز و آن روزگار گذشته و روزگار جدیدی آمده. امروز، یعنی واپسین روزهاى 2018، چند روز مانده به شروع 19 اُمین سال قرن 21 اُم، بیشترین نقد نسبت به غرب و مبانی توسعه اش را در خودِ غرب می توان یافت. امروز برخی معتقدند که «پدرانشان» شهرهایی زیبا و پرشکوه بنا نهادند اما آن شهرها امروز، "دو طبقه" شده است.
شهرهايي كه ديگر "مهربان" نيستند.

ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت/
به خنده گفت که حافظ برو، که پای تو بست؟!

🔷اگر غایتِ آمال ما شکلگیری استارت آپها و شرکتهای تِك/فن آوری، همچون اوبر و گوگل و لیفت و فیس بوک و...است، امروز در شهری که بانكهايش گاوصندوق پول این شرکتهاست (سانفرانسیسکو)، هزاران کارتن خواب در خیابانها زندگی می کنند. مشکلی که موضوع گزارشهای سازمان ملل متحد هم شده است.

✔️ماجرا را از منظری دیگر ببینیم:

🔷این مشکل و این بحث را می شود با یک پاسخِ سرسری و ساده حل کرد و گفت این، میراث کاپیتالیسم است و این میراث حاکمیتِ سرمایه.

اما قدری این ماجرا را از دورتر ببینیم. «بشر»/انسان/انسانِ مدرن، در تعریفِ سازوکار سکونتگاه های جدید، «تجاربی» اندوخته، و مدلِ شهر غربی، یکی از این «تجربه» هاست. مسلما آن آقای مدیرعاملی که با ماشین پورشه از پارکینگ ساختمان شماره 75 خیابان هووارد خارج می شود و به سمت دفتر کارش درخیابان شماره2 منطقه مالی سانفرانسیسکو رانندگی می کند در دل دوست ندارد در پیاده روهای مسیر رانندگیش افراد بی خانمان کف زمین رها شده باشند. اما آن آقای مدیرعامل و آن مهندس برنامه نویس کامپیوتر (که در یادداشت قبل با او صحبت شد) هر دو در یک زنجیره گرفتارند. زنجیره ای که اینگونه تعریف شده که یا تو را به بالا بر می کشد یا بر زمینت می کوبد. «تعریف» و «طراحی» این زنجیره/روند/مسیر، کارِ یک نفر نبوده! لذا «باز تعریف» اش هم، کارِ یک نفر نیست.

✔️چه باید کرد؟

🔷پاسخِ نویسندگان مقاله مذکور (و مقالات مشابه) این است که: نمی دانیم. نویسنده/نویسندگان اینقدر می دانند که «دلواپسند» اما اینکه راهکار چه هست را آن «بشر» هنوز نمی داند. نمی داند که کدام حلقۀ این زنجیر را باید دست بزند که «این رشته» اصلاح شود اما، از هم نگسلد. نمی داند!

@solseghalam

https://goo.gl/jdHfCD
▪️▪️▪️
📌پى نوشت: تصویر ابتداى مقاله، تصوير مهتاب و برج Sales Force Tower که تابستان امسال در مرکز شهر افتتاح شد.

لينك ١: مقاله نيويورك تايمز
https://goo.gl/b6VWnz
لينك ٢: يادداشت مرتبط در كانال:
"شيكاگو"
https://t.iss.one/solseghalam/140
✍️نیمی از ساختمانهای سانفرانسیسکو ویران خواهد شد

#خبرخوانى

🖊محمدرضا اسلامی

🔹هفته گذشته مقاله ای در #نیویورک_تایمز منتشر شد که به موضوع زلزله در #آمریکا می پردازد. مقایسه های بسیار خوبی بین #ژاپن و آمریکا در این مقاله انجام شده است. مسئله #تفاوت ژاپن با آمریکا (در این بحث) موضوعی است که پیشتر هم بارها به آن پرداخته شده بود(لینک در پی نوشت🔻).
این مقاله نیویورک تایمز را می توان نمونه ای عالی از یک روزنامه نگاری علمی محسوب کرد.

🔹بیان مطالب فنی برای مخاطب غیرمتخصص، یک هنر و یک مهارت محسوب می شود. اينكه مثلا مقاله ای در خصوص آخرین یافته های مهندسی زلزله را چطور بنویسیم كه یک پزشک یا یک معلم هم وقتی می خواند، «جزئیات» موضوع را درک کند و مطلب به بیان «کلیات» بسنده نکرده باشد. حجم مطالب «کمک آموزشی» که در این مقاله نیویورک تایمز بکار گرفته شده را ملاحظه کنید و میزان وقت (و وسواس)ی که نویسندگان برای تنظیم مطلب صرف کرده اند، قابل تصوّر خواهد بود.

مقاله چه می گوید؟

✔️🔹یک- مروری کرده بر تجربه های #ژاپن در جریان زلزله های اخیر كوبه و #توهوکو.
و اینکه ساختمانهای ژاپنی، دیگر فرو نمی ریزند.

#ويديويی که از داخل بيمارستان ايشي نوماكي در متن قرار دارد، جايي را نشان مى دهد كه دوبار بعد از سونامي به آنجا رفته و درباره اش در وبلاگ قدیمی به تفصیل نوشته بودم. این ويديو (به بهترین شکل)، طولاني بودن #طول_موج زلزله توهوکو را نشان ميدهد. نکته قابل توجه (و تلخ) آرامش پرستاران و پزشکان ژاپنى داخل آن اتاق بیمارستان است که واقعا دردآور است. این کادر پزشکی با اعتماد به مقاوم بودن سازه، با آرامش منتظر تمام شدن تکان های زلزله اند ولی شاید هرگز تصور نمی کردند که بعد از چنين تكانهاي شديدي، قرار است امواج سونامی آب به شهر برسد و تعداد زیادی را به کام مرگ بکشاند.
مدرسه ابتدایی مجاور این بیمارستان، جایی بود که بخاطر اشتباه (تاخیر) چند معلم، تعداد زیادی از اطفال جان خود را در اثر امواج سونامی از دست دادند.

✔️🔹دو- بعد از مرور تجارب ژاپن در بحث سازه و زلزله، به تکنولوژی (فن آوری) ای که ژاپنی ها استفاده می کنند تحت عنوان «جداساز لرزه ای» پرداخته و با بهترین مطالب «آموزشی» مفهوم جداساز لرزه ای را تشریح کرده است.

✔️🔹سه – بعد از این مرور، نقل قولی دارد از یکی از برترین مهندسان طراح آمریکایی به نام آقای مهندس هامبرگر.
ایشان در این مصاحبه توضیحاتی داده و بعد می گوید:«در صورت بروز زلزله (مورد انتظار) در #سانفرانسیسکو، نیمی از ساختمانهای ما بلااستفاده خواهد شد».

چنین بیان صریحی از سوی فردی که یکی از مقبولترین چهره های جامعه فنی مهندسی آمريكا محسوب می شود، عمق فاجعه را نشان می دهد. اینکه چقدر شهری مثل سانفرانسیسکو و منطقه بِی اریا (که محل دفاتر مرکزی شرکتهایی مثل فیس بوک، اوبر، گوگل، ایربی&بی و... است) آسیب پذیر است.

✔️🔹چهار- مقاله مصاحبه جالبی دارد با آقای میاموتو که یک مهندس زلزله آمریکایی-ژاپنی است. درباره ایشان و شخصیت جالبش هم قبلا چند نوبت (در وبلاگ) صحبت شده بود. "جالب" به این لحاظ که ژاپنی ها کمتر اهل مهاجرت به آمریکا هستند (به دلایل مختلف) ولی این مهندس آمریکایی-ژاپنی در هر دو کشور فعالیت (خدمات مهندسی) دارد. جمله ای که ایشان بکار برده، از جمله آقای هامبرگر هم تکان دهنده تر است. می گوید:
«این روشهای طراحی که ما در #آمریکا استفاده می کنیم (و ما را در برابر زلزله آسیب پذیر کرده است)، در #ژاپن، از این روشِ کار کردن ما در آمریکا، "مبهوت" هستند».

✔️🔹پنج (آخر)- آنچه که قبولش تلخ و سخت است اینکه «چرا»؟

چرا وقتی که «پاسخ» ها موجود است و بشر «راه حل» ها را در دست دارد، بعضی کشورها، آن «راه حل»ها را بکار می بندند و بعضی دیگر، با اهمال و کاهلی، روشهای صحیح مدیریت شهرها را بکار نمی بندند؟...
شهردار سانفرانسیسکو بعد از خواندن این مقاله، چكار باید كند؟

🔹موضوعِ تفاوت رویکرد ژاپن با آمریکا به مقوله زلزله (و اساسا تاب آوری شهری) ناشی از تفاوتشان در «جدی گرفتن» موضوع است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است.

🔹خواندن این مقاله برای شهرداران شیراز و تبریز و مشهد و تهران هم نیکوست.

گفت حافظ، «آشنایان» در مقامِ حیرتند /
دور نبْوَد گر نشیند خسته و مسکین، غریب

@solseghalam
▪️▪️▪️
📌پی نوشت:
شاید بتوان گفت همین نوع تفاوت در مقوله جذب «نیروی انسانی» هم دیده می شود. ژاپن و آمریکا هر دو علاقمند به برخورداری از نیروی انسانی «کیفی» هستند. ولی در این بحث (برخلاف بحث رويكرد به زلزله) سازوکار ژاپنی، نیروی انسانی «خارجی» را فراری می دهد و سازوکار آمریکایی جذب کننده نیروی انسانی متخصص است. یکی این ماجرا را «واقعا» جدی گرفته و دیگری «تا حدودی» جدی انگاشته است!

*لینک یادداشت «تفاوت ژاپن و آمریکا در سیستم هشدار زلزله با موبایل»
کمبود جوجه در آمریکا!

✳️ چند هفته پیش و در روزهای اولِ جدی شدنِ بحث #کرونا در آمریکا، یکی از دوستان پیغام داد که:
برای این مدتِ (نامعلوم) خانه نشینی بچه ها فکرهایی کرده، و یکی از فکرها هم اینکه #جوجه بخریم تا در طول روز بچه ها در منزل‌ با جوجه ها مشغول باشند.

گفت: تو هم سریعا برو و دوتا جوجه بخر! گفتم تصدقت در‌ این همه وانفسا و گرفتاری، فقط همین هم کم مانده که دو عدد (فروند؟/بهله؟) جوجه به خانه اضافه شود و جیرجیر این اعصابِ چکشکاری شده را، کلا متلاشی نماید. بیت شاعر شیرازی (سمندر) را هم نقل‌کردم که:

دلِ ما که خودِش کبابه، کِنجَش نکنی/
با پِنجیرِ هجر، مَخجه مَخچه اش نکنی

✳️ چند روزی گذشت و دوستمان تماس گرفت که عملکرد و پرفورمنس جوجه ها بسیار فراتر از انتظار بوده و در طول روز با بچه ها خوب معاشرت می کنند و بچه ها سرگرم شده اند. خصوصا که یکی از جوجه ها سوشال (اجتماعی) تر است. زودتر دوتا جوجه بخر!
(که الیوم یکی از راههای رهایی از چنگال آی-پد همین است)

✳️ جستجویی در اینترنت کردم که در منطقه ما کجا می شود جوجه خرید؟ شگفت زده متوجه شدم مردم ریخته اند و هرچه جوجه بوده خریده اند و اساسا دیگر دیر شده و کلا جوجه ای موجود نیست که نیست.
بیت از حافظ شیرازی:
غیرِ این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است/
در سراپای وجودت، هنری نیست که نیست

✳️ امروز دیدم #نیویورک_تایمز مقاله ای منتشر کرده درباره اینکه جوجه در آمریکا نایاب شده و هشدار داده: ای ملتی که ریخته اید و جوجه می خرید، آیا فکرِ چند هفته دیگر که جوجه ها مرغ می شوند هم هستید؟!

اصلا هم شوخی نیست و خیلی جدی این مقاله به مسائل مرتبط با #کرونا و بحران #کمبود_جوجه پرداخته است.😉 توضیح داده که در ایالت آیووا بحران جوجه شانه به شانه بحران کمبود دستمال کاغذی دارد حرکت می کند و تا چهار هفته آینده همه جوجه های ایالت #پیش_فروش شده اند. ترکیبی از وقتِ اضافی مردم بعلاوه "نگرانی" از کمبود مواد غذایی (و حساب باز کردن روی تخم مرغ در ایام بی غذایی) باعث افزایش تقاضا و کمبود عرضه! گردیده است. چنانچه مایل به کسب اطلاعات تکمیلی در خصوص این #بحران هستید می توانید لینک زیر را از نیویورک تایمز ملاحظه نمائید. باشد تا عبرتی شود برای دیگر کشورهایی که آمارشان در حال تغییر است و مدیریتِ بحران را مهیا گردند.
محمدرضا اسلامی

@solseghalam

“People are panic-buying chickens like they did toilet paper,” said Tom Watkins, the vice president of the company.

https://www.google.com/amp/s/www.nytimes.com/2020/03/28/style/chicken-eggs-coronavirus.amp.html

#کودک #قرنطینه
#کرونا #جوجه

📎پی نوشت: اینستاگرامِ نیویورک تایمز هشتگ "مرغ در حیاط" را هم معرفی نموده (Backyardchickens#) که در حال حاضر یک میلیون و دویست هزار پُست (فرسته)😳 در خصوص این مبحث مهم در اینستاگرام موجود است! در این چهار روز عمر چه چیزها که ندیدیم.