ارزیابی شتابزده
13.9K subscribers
929 photos
312 videos
34 files
881 links
یادداشتهای محمدرضا اسلامی
- - - -
در ادامۀ یادداشتهای ژاپن و وبلاگ ارزیابی شتابزده؛ اینجا تلاشی است برای دیدن آمریکا و ثبت مشاهدات. تحلیل و مقایسۀ الگوی توسعه هر دو کشور آمریکا و ژاپن و مستندنگاریها، در حد امکان.
ارتباط:
@Mohammadreza_Eslami2
Download Telegram
ارزیابی شتابزده
تصویری از فیلم "یوجینبو" اثر کارگردان صاحبنام ژاپن ، کوروسوا. *مربوط به یادداشت فوق: "سامورایی کیست؟" 👆👆 @solseghalam
✍️فیلمِ خوب دیدن

فیلم دیدن و البته #فیلم_خوب_دیدن از ضروریات است در احوال پریشانِ این دنیای انسان معاصر. مهلتی دور شدن از سیلابِ اخبارِ بیمارکننده برای روحِ انسانی که مشتاقِ "قصه شنیدن" بوده از ازل، که: نحنُ نقُصُّ علیک. "ما" برایت قصه می گوئیم.
چنانچه مجالی بشود در پیِ سلسله بحثهای جاری کانال مرتبط با #ژاپن و #آمریکا، زلزله و آتش و ... و در کنار شعرخوانی های هفتگی، [گاه به گاه و پراکنده] درباره فیلم های خوب گفتگوهایی خواهیم داشت.
برای شروع، یک نوبت درباره مفهومِ #سامورایی و ترجمه یِ سینمایی این مسلکِ زندگی، یادداشتی با توصیه ی دیدن سه فیلم به اشتراک گذاشته شد (بالا👆🔺).
اما برای شروعِ هشتگ #فیلم_خوب_دیدن از فیلم
The Score (امتیاز)
شروع کنیم. یکی از بهترین ساخته های فرانک اوز.

🔵چرا این فیلم زیباست؟
اینکه تمامِ اجزاءِ صحنه های فیلم به هنرمندانه ترین وجه، کنار هم چیده شده اند، و قصّه و فیلمنامه ای قوی هم برای روایتِ داستانِ یک #سرقت حرفه ای انتخاب شده، دلیل اصلیِ زیبایی این فیلم نیست.

این فیلم جایی است که تنها بازیِ مشترک و مقابلِ همِ رابرت دنیرو و مارلون براندو رقم خورده‌است. هرچند هر دوی آنها در سه گانه #پدر_خوانده بازی کرده اند ، اما این تنها بازی مقابلِ هم آنهاست.

اما این هم دلیلِ اصلی زیبایی فیلم نیست. شاید بتوان گفت که مثل برخی فیلم های #اکشن که در پشتِ داستانِ اکشن، مفهومی مهمتر [و غیر مستقیم] بیان می شود، در این فیلمِ خوش ساخت هم ، در کنار دو غول بازیگری [مارولون براندو & دنیرو] جوان مستعد و تازه به دوران رسیده ای [ادوارد نورتن] هم به بازی نشسته. یک بازی خیره کننده.

🔷در واقع داستانِ اکشن را باید یک سویِ ماجرا دید، و حضور سه نسلِ بازیگری در کنار هم (مارلون براندو ی سالمند و دونیرو ی میانسال، و نورتنِ جوان) اوج زیبایی این فیلم و روایت داستانش است.

🔴 جوانکِ این داستان، مستعدتر و باهوش تر از هر دو نسلِ قبل از خودش هست و در کار "#حرفه_ای" اش ، کاربلدتر، و هر دو را در جیب می گذارد . جلوه زیبایی از تفاوتِ نسل ها. و هبذا که تو چه کسی باشی که مارلون براندو و دنیرو را تشنه از لب چشمه برگرداندی!

باید نشست و دید که چطور فرانک اوز برایت قصه می گوید. که چطور دود از کنده بلند می شود. و نه از تازه به دوران رسیده هایِ مستعد که #بچه_پررو صفت برازنده ای است که این فیلم شرحش می کند.

- - - - - -
📌*خدایش رحمت کند؛ مارلون براندو مدتی بعد این فیلم مرد ، رابرت دنیرو هم دیگر پیرمردی شده و میانسال نیست. فحش هایش را به ترامپ داده و خانه نشسته. ادوارد نورتن هم دیگر جوان نیست. میانسال است. سالهاست که می گذرد به سرعت!

#روز_تعطیل #فیلم
#4of_July

https://t.iss.one/solseghalam
✍️شاهکار خانم آنجلینا جولی!

🔹 فیلم شکست ناپذیر ، یا
Unbroken
اثری است به کارگردانی خانم #آنجلینا_جولی که برای افراد علاقمند به بحث جنگ #ژاپن و #آمریکا و همچنین رابطه دوستانه این دو کشور (که به سختی با هم جنگیده اند)، باید دیدنی باشد.

🔹 فیلم، داستانِ واقعی یک قهرمان المپیک آمریکایی به اسم لوئی زامپرینی است که در دوران جنگ جهانی دوم به عضویت نیروی ارتش در می آید و پس از یک سلسله فراز و نشیب ، اسیر ژاپنی ها می شود.

🔹آنچه داستان فیلم پیرامون آن می گذرد (و چنان که از اسمش پیداست) داستان «مقاومت» یک سرباز آمریکایی در جنگ دوم است. ولی واقعیت امر این است که به تصویر کشیدن وحشی گری ژاپنی ها و قساوت قلب زندانبان های ژاپنی به نحوی پررنگ تر از این بحث، به تصویر کشیده شده است.

🔹به نظر می رسد که این یک شاهکار است که یک نفر همچون سرکار مخدره خانم جولی، بتواند اینچنین بر تنور یک کینه قدیمی بدمد و جنگی که هفتاد و چندسال از زمانش گذشته را ، چنین در چشمان بینندۀ آمریکایی به تصویر بکشد. این یک شاهکار است که «سفیر صلح سازمان ملل متحد»، اینگونه بر یک کینه قدیمی و روایت بدجنسی و بدذاتی جنگجویان ژاپنی، به کار تصویرگری بپردازد.

🔹برای من همچنان رابطه آمریکا و ژاپن در هاله ای از راز پیچیده شده و هنوز پس از سالها علاقمندم که این بحث را بهتر بفهمم. اینکه چطور رابطه ای تا آن حد مرگبار و خونبار، تا این حد عادی (حداقل در ظاهر) می شود؟ اینکه چطور استقامت ژاپنی تا آن حد، ادامه یافت، اما خِرد جمعی ژاپنی (و نه تصمیم امپراطور) بر تغییر رویه سوق پیدا کرد؟

و ده ها سوال دیگر.

🔹حمید دباشی استاد دانشگاه کلومبیا یک بار در صفحه شخصی اش نوشت: مسلما معتقدم جنگ دوم جهانی، چیز بسيار بدی بود اما خوب شد که تکلیف دو چیز خراب را یکسره کرد: تکلیف آلمان و ژاپن.

در اینکه چقدر این حرف درست یا غلط است بحثی نمی کنم. اما آنچه اسباب حیرت است در دیدن این فیلم اینکه ، چطور می شود یک روایت سینمایی از فردی که باید جامه ی #صلح پوشیده باشد ، ساخته شود و درش چنین #نفرت عمیقی به #ژاپن، تصویرگری شده باشد. این یک شاهکار است در به تصویر کشیدن کینه.
متاسفانه.

#آمريكا #ژاپن
#فیلم #سینما
#شکست_ناپذیر #Unbroken
#فیلم_دیدن

https://t.iss.one/solseghalam
▪️ ▪️ ▪️▪️ ▪️
📌پی نوشت: یادداشت های مرتبط با بحث رابطه آمریکا و ژاپن در این کانال:
✍️آیا بمب اتمی هیروشیما حقِ ژاپنی ها بود؟
https://t.iss.one/solseghalam/986
✍️دربارۀ بازدید ترامپ از ژاپن
https://t.iss.one/solseghalam/1143

📌پى نوشت٢: فيلمنامه اين اثر، توسط برادران كوئن(Coen brothers) نوشته شده است.

📌پی نوشت ٣: یادداشت مرتبط در کانال: برد پیت به دنبال طلاق از آنجلینا جولی (دو اکستریم)◀️ https://t.iss.one/solseghalam/821

📌سِمت دقیق خانم آنجلینا جولی در فعالیتهای مرتبط با سازمان ملل متحد:
a Special Envoy for the United Nations High Commissioner for Refugees (UNHCR)
✍️کرونا و فیلم بابِل

🖊محمدرضا اسلامی

🔹 در این روزها، دیدن فیلم بابِل (نامزد/برنده اسکار ۲۰۰۶، ساخته الخاندرو گونزالس با بازی #برد_پیت و سرکار خانم کیت بِلنشت) طعم و مفهوم تازه ای دارد.

⭕️ داستان فیلم (بدون اسپویل)

ریچارد و سوزان یک زوج توریست هستند که در غم از دست دادن فرزند سومشان به روستایی در حومهٔ مراکش سفر می‌کنند که بیشتر با یکدیگر باشند. اما در مراکش دو پسر با اسلحهٔ پدرشان اتوبوسی را که آن دو از مسافران آن هستند نشانه می‌روند و سوزان به‌شدت زخمی می‌شود...

یک حادثه، چهار گروه آدم را درگیر می کند: چوپان مراکشی، دو توریست آمریکایی، یک دختر کر ولال ژاپنی و پدرش، و یک مادر مکزیکی و فرزندش!

بابل در ۲۰۰۶ به بیان «اتصال» و «پیوستگیِ جامعه بشری» پرداخت.

این داستان ساده در سال ۲۰۰۶ قصد داشت تلنگری به جامعه انسان بزند که: ایهاالناس ما بهم پیوسته ایم! به هم متّصلیم! جدا نیستیم. #رنج یک ماهیت سیال است و میان آدمها متوقف نمی شود. رنج در‌گردش خواهد بود و گمان نکنید که به تعبیر حافظ "بهره" ای (یا به تعبیر میرشکاک "حوالتی" ) از رنجِ انسانِ دیگر، نصیب "تو" نخواهد شد!

⭕️ گردش رنج؟!

آری! این مفهوم که درد و رنج بشری «محدود به یک جغرافیا» نمی ماند و گلوله ای که در توکیو در تفنگی وارد می شود می تواند در مراکش جان توریستی از آمریکا را بستاند(!) در یک داستانِ ساده در یک فیلم گنجانده شده.

کارگردان و نویسنده فیلم بابل شاید گمان نمی کردند که روزی روزگاری نقشِ گلوله و فشنگ در آن فیلم را، ویروس چینی #کرونا بازی کند.

مفهومی به غایت عمیق، در "داستانی ساده" روایت شده است. مفهوم بهم پیوستگی ما آدمها به هم‌. در فیلم بابل بخشی از ماجرا در #توکیو می گذرد و در این ماجرای#کرونا هم دیدیم که یکی از چیزهایی که هوا شد، #المپیک_توکیو بود.

ویروس چینی به همه ما این مفهومِ بهم پیوستگی جامعه انسانی را چشاند. از فلان کشیش در واتیکان ایتالیا تا فلان شاهزاده در قصر باکینگهام لندن تا فلان پروفسورِ نشسته در پژوهشگاه زلزله توکیو، همه چشیدند آنچه که گمان می کردند قرار است فقط در "یک گوشه عالم" رخ دهد. خیر! دامان همه را در بر گرفت!

دخترِ لال ژاپنی، و رنجی که هر روز می کشد، به #توکیو محدود نخواهد ماند!

⭕️ ژاپن، جایی است که اساسا انسانها کمتر از متعارفِ مردمِ دیگر کشورها سخن می گویند. و دختر لال ژاپنی، یک نماد است. در کشوری که "انسان" کم حرف می زند، کارگردان یک نفر را مقابل چشمان دوربین می نشاند که همان چند کلمه حرف را هم نمی تواند بزند!
و یضیقُ صدری و لا یَنطلقُ لِسانی!

#ژاپن سرزمین رنج است. این را بارها نوشته ام. سرزمینی که انسان با کار زندگی می کند و با کار می خوابد و با کار بر می خیزد. ولی انسانِ ژاپنی اهل سخن گفتن از رنجهایش نیست. از همان کودکستان بچه را اینجور تربیت می کنند. دخترِ لال ژاپنی، یعنی رنج و سکوتِ مضاعف، در سرزمین رنج و سکوت!

⭕️ آل احمد تعبیری دارد که می گوید: شاخکهای هنرمندان حساستر از شاخکهای مردم عادی است و همین حساس بودن است که باعث می شود هنرمند بیش از دیگر مردم "حس" کند. بابِل هشدارِ هنرمند است (بود) به جامعه جهانی که ایهاالناس ما بهم وصلیم!

#کرونا، یک سیلی بود به صورت جامعه انسان مدرن که گمان می کرد اگر خود را در خانه های مستحکم و در شبکه های مالی زاینده قرار دهد (همان که پسر نوح می گوید: إِلىٰ جَبلٍ یَعصِمُنی؛ می روم برروی کوهی که مرا حفظ می کند!) از همه بلایا مصون خواهد بود. اما خیر! #کرونا نشان داد که هیچ حدّ و مرزی بر مصونیت نیست. ویروس، مرض و مریضی، وقتی در یک نقطه فراگیر شُد تا بلندایِ قلّه ی آن کوهِ رفیعی که "تو" هم بر فراز آن نشسته ای خواهد آمد و یقه ات را خواهد گرفت!

⭕️ کرونا، اولین باری است که انسان، هیچ قلعه ای برای مصونیت و محفوظ ماندن ندارد! آن جبل و کوه بلندی که پسر نوح می خواست بر آن بنشیند و مصون بماند، برای هیچ کسی موجود نیست. تو سناتور آمریکایی یا ژنرال روسی یا زلزله شناس ژاپنی حتی اگر در خانه هم #بست بنشینی، بحران اقتصادی کرونا از لای درب خانه ات رد خواهد شد، و تبِ بی دستمال کاغذی شدن یا بی بنزین ماندنِ باک ماشین را بر جانت خواهد کشاند.

کرونا، حرفی را زد که هنرمند با #فیلم_بابل نتوانست به صدای بلند در گوش بشر بخواند. بابل در اسکار و کَن دیده شد، ولی چه فایده! کسی باور نداشت که #ویروس_فقر یا #ویروس_تنهایی ... از توکیو تا صحرای مراکش راه می رود! ولی کرونا ثابت کرد که بله می رود! و رفت. کرونا و بحران اقتصادی اش، از لای دربهای قطور منازل ثروتمندان عالم هم عبور کرده، و یک لحظه، یک "آن" ، یک سیلی به صورت انسان نواخته که:

حِصن حصینی نیست. قلعه های ذهنی ات، همه کشک است. غرور همه تان را باهم خرد می کنم!

#فیلم_دیدن
#کرونا

@solseghalam
▪️▪️▪️

📌پی نوشت: فیلم برای در منزل دیدن همراه با کودکان، مناسب نیست.
✍️درباره سریال برکینگ بد
(و به بهانه دادگاه جدید محمدعلی نجفی)


✳️ ایام کرونا و خانه نشینی مجال #فیلم_دیدن در اوقات اضافه را برای بسیاری از افراد فراهم آورده است. #قصه_شنیدن از نیازهای ذهنِ انسان است و دنیای هنر هفتم، دنیایِ قصه شرح کردن. سریال «بِرکینگ بد» به عنوان یکی از قویترین سریالهای ساخته شده در سالهای اخیر ارزیابی شده و جوایز متعددی به دست آورده است. به عنوان یک علاقمند عامی عالم سینما، مشاهده این حجم از دقت و ظرافتهای روابط انسانی در یک سریال، فراتر از سطح انتظار بود.

برکینگ بد در لایه اول خود یک مفهوم ساده را به تصویر می کشد: «توجیه گری انسان» و عبور از مرزهای بدی (به شکل پلّه به پلّه) به دلیل توجیه.

والتر وایتِ شیمیدان «بد» شد و به شکل حیرت آوری از مرزهای «بدی» عبور کرد اما سه سوال دیگر هم مطرح هست:
«اطرافیانِ والتر چقدر مقصر بودند؟!» ، «آیا اشتباه اصلیِ والتر وایت فقط "توجیه" بود؟!» و «مستاصل شدن چقدر در "شروعِ بد شدن" موثر بود؟»

اگر که از لایه اول سریال (و بحث #توجیه) عبور کنیم، احتمالا لایه های بعدی این داستان جذّابتر و قابل تامّلِ بیشتر است. در پاسخ به سه سوال بالا، ذکر این نکات حایز اهمیت است:

✔️🔹یک- تقصیرهای اطرافیان:
ندیدنِ غرور و مناعت طبع! در ماجرای سرطانِ والتر وایت، دوستان قدیمیِ او حاضر شدند که هزینه های #شیمی_درمانی او را بپردازند. در آمریکا، اگر که بیمه درمانی قوی نداشته باشی، یک کارِ جزیی بیمارستانی/درمانی هزینه ای کمرشکن خواهد داشت. والتر وایت در برابر هزینه هایِ وحشتناک سرطان قرار گرفت. اما کمکِ مالی دوستان را نپذیرفت. اطرافیان/دوستان/حتی خانواده آقای وایت بلندایِ غرورِ یک فرد باهوش را نادیده گرفته بودند.

در فیلم سینمایی "حامی گرگ " سکانس درخشانی هست که در آن پیرمردِ قبیله خطاب به جوانکی که می خواهد گرگی خُرد را برای پرورش در چادرش نگهداری کند می گوید: «نکن! غذا نده به گرگ. گرگ ها دوست دارند خودشان شکار کنند. دوست ندارند تغذیه بشوند. به رفتارهای طبیعت و قوانینش احترام بگذار. غرور گرگ رو ازش بگیری، دیگه چیزی نداره». سگ را می توان اهلی کرد اما گُرگ را خیر. روح والتر وایت (و افراد باهوشی همچون او) همچون یک گرگِ وحشی و آزاد و رهاست. گرگ هرگز حیوان دست آموز نمی شود. نباید به او غذا تعارف کرد. گرگ، سرگردانی در میان کوه را به خانه نرم یا گوشه آغول گوسفندان صاحبش ترجیح می دهد. نبوغِ والتر وایت قبل از اینکه «بد» شود، «نادیده» گرفته شده بود.

«نبوغ» ، وحشی است. نبوغ برای همین "ویژه" است که از جنسِ امورِ متعارف نیست. فراتر از سطحِ متعارف است. مثل یک آبشار پرشکوه. مثل یک قلّه بلند. جنسِ نبوغ وقتی که با «نظم» توام می شود، منجر به «محصول» می شود. ولی، نبوغ وقتی که با «جنون» توام می شود، فاجعه می آفریند و آشفتگی. فاجعه از جنس خون.

و اطرافیان والتر وایت، نه نبوغِ او را درست دیده بودند و نه بلندای غرورِ او را.

یک نکته طنز البته در اینجا هست و آن اینکه ما در روزگاری زندگی می کنیم که بسیاری از افراد، خود را باهوش/نابغه می پندارند. صحبت از والتر وایت امّا صحبت از یک نابغۀِ واقعی است. نه نوابغِ «خود نخبه پندارِ» روزگار ما که با کلیک روی صفحه گوشی تلفن همراهشان «اطلاعات» کسب می کنند! و با کلاس کنکور، تست زدن می آموزند. والتر وایت، زبانِ ساینس را فهمیده بود. علمِ شیمی را آموخته بود. اثرِ حرارت در واکنش شیمیایی را بهتر از دیگران درک کرده بود. و فرمول واکنشِ شیمیایی را خود «ابداع» کرده بود.

یک ابداع واقعی! نه واحد پاس کردن.

والتر وایت ها «صدقه» قبول نمی کنند.
والتر وایت ها «نگاه مهربان» طلب نمی کنند.
بین روحِ اهلی با روح وحشی تفاوت هست. این را اطرافیان وایت نمی فهمیدند. دنبال «شفقت» بودند و دنبالِ «کمک» به سرطان. حتی همسر والتر وایت، در ناچیز دیدنِ میزانِ توانِ یک نابغه ، مثل دیگران بود!

جنسِ نبوغ اما، جنسِ صحراست و سرگردانی.
این، اشتباهِ کلیدیِ اطرافیان والتر وایت بود. پیش از آنکه والتر وایت «از مرزهایِ توجیه» و بدی و پلیدی عبور و کند، و پیش از آنکه دچار خطاهای مرگبار و خونبار شود، «اطرافیانِ وایت» خطا کرده بودند.

✔️🔹دو- اشتباه اصلیِ آقای وایت:
تقصیرهای والتر وایت انسان را به یاد تقصیر #محمدعلی_نجفی شهردار تهران می اندازد. این یک برداشت غلط است که گمان کنیم والتر وایت و محمدعلی نجفی در یک صفت با هم اشتراک دارند و آن «هوشِ فوق العاده» است. خیر!

همداستانیِ والتر وایتِ شیمیدان با آقای شهردارِ ریاضیدانِ ما در این است که هر دو با «اعتماد به نفسی حیرت آور» به هوشِ خود تکیه می کنند و هر دو گمان می کنند که همچون عالَم علمِ شیمی (یا مثل دنیایِ منظّم ریاضی) "اتفاقات" مطابقِ محاسباتِ آنها رخ می دهد ولی خیر!

ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:🔻👇
https://www.khabaronline.ir/news/1385051/درباره-سریال-برکینگ-بد