🔹️ خبر کوتاه است، پیدایش کردند!
✍ #فرزاد_کمانگر
📌 نامش #فرهاد_خسروی، کولبری ۱۴ ساله و اهلِ روستای نیِ مریوان است. جسدِ برادرِ کولبرش سه روز پیش پیدا شد و جنازه خودش همینامروز ؛ با مشتهایی گره کرده زیرِ خروارها دانه برف مدفونشده بود. با تلاش و همبستگی مردمِ منطقه بالاخره جسدش را از زیر خروارها برف بیرون کشیدند تا در میانِ اخبار و فجایع روزمره ی زندگی ما، تصویری وحشتاک و گمنامِ دیگر از مرگجوانان در جستجوی نانمان را به دنیا مخابره کنیم و چند روز بعد با غمنامه ی فرهاد وداع بگوییم و داستانِ کولبر، کوهستان، مرگ و گریه همچنان ادامه داشته باشد.
📌 ما چه عجولانه مرگ را فراموش میکنیم، انگار فراموشی دفاع طبیعی بدن و ذهن ما در برابر فجایع و رخدادهاست. اینچنین است که قرنهاست تاریخِ ما، تاریخِ طولانی سرکوبِ انساناست. ما از فاجعه که نه، از خیالِ فاجعه، جنازه و تاریخ خویش گریزانیم.
📌 بختیار علی معتقد است فراموش شدنِ جسدها به معنای فراموش کردنِ طولانی سرکوبِ انسانهاست. جنازه ها تنها مُردگان نیستند بل تاریخهایی هستند که نباید تراژدی جانکاهشان فراموش شوند و با روایت و به یادآوردن از یادبردن این رنجها جلوگیری کرد.
روایتِ ما از فرهادها، اعتراض علیه پلاتفرم #عادیشدن_اندوه و بی تفاوتی اجتماعی ما از مرگهای خاموش کولبرهاست. مرگهایی که بارها و بارها تکرار شده گویی بخشی از زندگی روزمره ی جامعه کوردستان قلمداد میشوند.
📌 جوامع امروزی با کمک رسانه ها و تکنولوژی روی جداسازی ترسناک و غیرانسانیِ فرزندانِ بشر از هم بسیار تلاش کرده اند تا ارزش زیستنتا مرگ را در زمین خاکی طبقه بندی کنند؛ جداسازی انسانهایی که شایسته سوگواریاند از آنها که شایسته سوگ و عزا نیستند. ما به سوگِ قربانیانِ پلاسکو، و یا جلوی سفارتِ کشورهای اروپایی برای قربانیان تروریسم در اروپا و آمریکا شمع روشن میکنیم اما کشته شدگانِ گمنامِ کوههای کوردستان در سکوت و خفا و بدونهیچ توجه همگانی به خاک و فراموشی سپرده میشوند.
📌 فرهاد کولبرِ ۱۴ ساله ی داستانِ ما که به سهمی از نان و نفس کشیدن قانع بود، در واپسین روزهای پاییزی برفی، رویاها، امیدها، خاطرات و زندگی اش را در زیر برفهای گردنه تته جاگذاشت اما با مشتهایی گره کرده و عاصی، مشتهایی که مرگهم نتوانست به تسلیمش وادارد. این مشتها طغیانِ فرهاد علیه ما مُردگانِ روی زمین است، علیه ما که بی تفاوت و سَرمست از کنار ذلت این زندگی عبور می کنیم!
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍ #فرزاد_کمانگر
📌 نامش #فرهاد_خسروی، کولبری ۱۴ ساله و اهلِ روستای نیِ مریوان است. جسدِ برادرِ کولبرش سه روز پیش پیدا شد و جنازه خودش همینامروز ؛ با مشتهایی گره کرده زیرِ خروارها دانه برف مدفونشده بود. با تلاش و همبستگی مردمِ منطقه بالاخره جسدش را از زیر خروارها برف بیرون کشیدند تا در میانِ اخبار و فجایع روزمره ی زندگی ما، تصویری وحشتاک و گمنامِ دیگر از مرگجوانان در جستجوی نانمان را به دنیا مخابره کنیم و چند روز بعد با غمنامه ی فرهاد وداع بگوییم و داستانِ کولبر، کوهستان، مرگ و گریه همچنان ادامه داشته باشد.
📌 ما چه عجولانه مرگ را فراموش میکنیم، انگار فراموشی دفاع طبیعی بدن و ذهن ما در برابر فجایع و رخدادهاست. اینچنین است که قرنهاست تاریخِ ما، تاریخِ طولانی سرکوبِ انساناست. ما از فاجعه که نه، از خیالِ فاجعه، جنازه و تاریخ خویش گریزانیم.
📌 بختیار علی معتقد است فراموش شدنِ جسدها به معنای فراموش کردنِ طولانی سرکوبِ انسانهاست. جنازه ها تنها مُردگان نیستند بل تاریخهایی هستند که نباید تراژدی جانکاهشان فراموش شوند و با روایت و به یادآوردن از یادبردن این رنجها جلوگیری کرد.
روایتِ ما از فرهادها، اعتراض علیه پلاتفرم #عادیشدن_اندوه و بی تفاوتی اجتماعی ما از مرگهای خاموش کولبرهاست. مرگهایی که بارها و بارها تکرار شده گویی بخشی از زندگی روزمره ی جامعه کوردستان قلمداد میشوند.
📌 جوامع امروزی با کمک رسانه ها و تکنولوژی روی جداسازی ترسناک و غیرانسانیِ فرزندانِ بشر از هم بسیار تلاش کرده اند تا ارزش زیستنتا مرگ را در زمین خاکی طبقه بندی کنند؛ جداسازی انسانهایی که شایسته سوگواریاند از آنها که شایسته سوگ و عزا نیستند. ما به سوگِ قربانیانِ پلاسکو، و یا جلوی سفارتِ کشورهای اروپایی برای قربانیان تروریسم در اروپا و آمریکا شمع روشن میکنیم اما کشته شدگانِ گمنامِ کوههای کوردستان در سکوت و خفا و بدونهیچ توجه همگانی به خاک و فراموشی سپرده میشوند.
📌 فرهاد کولبرِ ۱۴ ساله ی داستانِ ما که به سهمی از نان و نفس کشیدن قانع بود، در واپسین روزهای پاییزی برفی، رویاها، امیدها، خاطرات و زندگی اش را در زیر برفهای گردنه تته جاگذاشت اما با مشتهایی گره کرده و عاصی، مشتهایی که مرگهم نتوانست به تسلیمش وادارد. این مشتها طغیانِ فرهاد علیه ما مُردگانِ روی زمین است، علیه ما که بی تفاوت و سَرمست از کنار ذلت این زندگی عبور می کنیم!
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️طبیعت ما را سر جای خود مینشاند/ برای قامت همیشه افراشتهی زاگرس
✍ #فرزاد_کمانگر
📌کمتر آدمی در عصرِ مدرن به دستِ خود درختی مینشاند و دغدغهی خاموش کردنِ جویهای آتشی را دارد که بشر به دامنِ طبیعت کشانده است. #آدرنو به درستی عنوان میکرد که نوعِ بشر به عوضِ پانهادن به وضعیتی انسانی، بیشتر و بیشتر در نوعِ جدیدی از توحش غرق میشود. طبیعت دیگر آن ساحت الهیاتی نیست که بشر آنرا محترم بشمارد و حضورش را مقدسگونه به رسمیت بشناسد. طبیعت قرار است بخشی از ژوئیسانسِ آدمی شود، پدیدهای که با قربانیشدن و سوختن، لذتِ سلطه و مصرف را برای آدمیزاد عصرِ مدرن و مصرف گرایی تداعی کند. در عصرِ مدرن همه چیز قرار است با تفکری کالاگونه به چرخهی مبادله وارد شود. لذتِ مصرف تا نابودی سرآغاز و پایان این تفکر است که میکوشد همهی هستی و ارزشهای زیستن را به چرخهی سودآوری واردکند؛ حتی اگر در این چرخهی متعفن، قربانی نظامِ مصرف جهانی باشد که بشر در آن میزید.
📌زاگرس زیرِ جویِ آتشِ ما میسوزد و رسانه و دستگاه پروپاگاندایش در غیابِ #شریف_باجور ها در درونِ مکانیسمِ خویش، مرگِ حیوانات، درختها و طبیعت را تنها به یک سوژه خبری تقلیل داده تا بیننده در زیر هجمهی اخبار، عدمِ تفکر و بیتفاوتی را تمرین و رستگاریِ طبیعت را رسالتِ NGO، حکومتها و یک دیگری غیر از خویش بداند، غافل از اینکه طبیعت در این جدالِ بیرحم، همهی ما را بالاخره سرِ جای خود مینشاند.
📌در زمانهای گذشته، ما به واسطهی تهدیدِ الهی سرِجای خود نشانده میشدیم. خدایان، نخوتِ بشر را در هممیکوبیدند و با نیرویی فرازمینی به بشر گوشزد میکردند تا از حد و حدود خود خارج نشود. اما در عصرِ عموماً سکولارِ امروز، این وظیفهی متافیزیکی به عهدهی طبیعت و به ویژه رخدادهایی به مانندِ زلزله، سیل، رعدوبرق و گرمایش زمین است که این نقش را در تقابلِ با بشر بهعهده گرفته است. طبیعت به مانندِ ما معنایِ زندگی، تقابل و ضدیت با خویش را میفهمد. طبیعت همراه ما بخشی از یک هستیِ مشترک است که تسلیمِ هیچ قدرت، حکومت یا نهادی نخواهد شد. طبیعت ارادهی نابرابر را برنمی تابد و قامتی به بلندای تاریخ دارد.
📌بلوطهای زاگرس بخشی از این ضمیرِ مشترک و همیشه زندهاند که رسالتشان برافراشتنِ زندگی در بلندیهایی است که در هیچ جای تاریخ تسخیر نشدهاند. بلوطهای سوختهی زاگرس مظلومانه بارها سوخته و دوباره روئیدهاند، آنها از گرانیگاه آتش و بیعدالتی به کوهها پناه بردهاند؛ با خشمی نابخشودنی و قامتی بلند و همیشه سبز...
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
✍ #فرزاد_کمانگر
📌کمتر آدمی در عصرِ مدرن به دستِ خود درختی مینشاند و دغدغهی خاموش کردنِ جویهای آتشی را دارد که بشر به دامنِ طبیعت کشانده است. #آدرنو به درستی عنوان میکرد که نوعِ بشر به عوضِ پانهادن به وضعیتی انسانی، بیشتر و بیشتر در نوعِ جدیدی از توحش غرق میشود. طبیعت دیگر آن ساحت الهیاتی نیست که بشر آنرا محترم بشمارد و حضورش را مقدسگونه به رسمیت بشناسد. طبیعت قرار است بخشی از ژوئیسانسِ آدمی شود، پدیدهای که با قربانیشدن و سوختن، لذتِ سلطه و مصرف را برای آدمیزاد عصرِ مدرن و مصرف گرایی تداعی کند. در عصرِ مدرن همه چیز قرار است با تفکری کالاگونه به چرخهی مبادله وارد شود. لذتِ مصرف تا نابودی سرآغاز و پایان این تفکر است که میکوشد همهی هستی و ارزشهای زیستن را به چرخهی سودآوری واردکند؛ حتی اگر در این چرخهی متعفن، قربانی نظامِ مصرف جهانی باشد که بشر در آن میزید.
📌زاگرس زیرِ جویِ آتشِ ما میسوزد و رسانه و دستگاه پروپاگاندایش در غیابِ #شریف_باجور ها در درونِ مکانیسمِ خویش، مرگِ حیوانات، درختها و طبیعت را تنها به یک سوژه خبری تقلیل داده تا بیننده در زیر هجمهی اخبار، عدمِ تفکر و بیتفاوتی را تمرین و رستگاریِ طبیعت را رسالتِ NGO، حکومتها و یک دیگری غیر از خویش بداند، غافل از اینکه طبیعت در این جدالِ بیرحم، همهی ما را بالاخره سرِ جای خود مینشاند.
📌در زمانهای گذشته، ما به واسطهی تهدیدِ الهی سرِجای خود نشانده میشدیم. خدایان، نخوتِ بشر را در هممیکوبیدند و با نیرویی فرازمینی به بشر گوشزد میکردند تا از حد و حدود خود خارج نشود. اما در عصرِ عموماً سکولارِ امروز، این وظیفهی متافیزیکی به عهدهی طبیعت و به ویژه رخدادهایی به مانندِ زلزله، سیل، رعدوبرق و گرمایش زمین است که این نقش را در تقابلِ با بشر بهعهده گرفته است. طبیعت به مانندِ ما معنایِ زندگی، تقابل و ضدیت با خویش را میفهمد. طبیعت همراه ما بخشی از یک هستیِ مشترک است که تسلیمِ هیچ قدرت، حکومت یا نهادی نخواهد شد. طبیعت ارادهی نابرابر را برنمی تابد و قامتی به بلندای تاریخ دارد.
📌بلوطهای زاگرس بخشی از این ضمیرِ مشترک و همیشه زندهاند که رسالتشان برافراشتنِ زندگی در بلندیهایی است که در هیچ جای تاریخ تسخیر نشدهاند. بلوطهای سوختهی زاگرس مظلومانه بارها سوخته و دوباره روئیدهاند، آنها از گرانیگاه آتش و بیعدالتی به کوهها پناه بردهاند؛ با خشمی نابخشودنی و قامتی بلند و همیشه سبز...
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly