سیروان
1.94K subscribers
2.85K photos
527 videos
306 files
669 links
صفحه اطلاع رسانی هفته نامه سیروان
نشریه#فارسی و #کوردی مناطق‌ کردنشین ایران
Download Telegram
🔹️ تلاش برای سرهم بندی تکه‌ها

📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بی‌حالی" نوشته‌ی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد

#کاوان_محمد‌پور

📌استیو تولتز در شروع رمان "جز از کل" ،از زبان راوی داستان می‌گوید: «هیچ ‌وقت نمی‌شنوید ورزشکاری در حادثه‌ای فجیع حس بویایی‌اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان‌ها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده‌مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟، من آزادیم را از دست دادم».
📌 آزادی مفهومی‌ست که فراغ از نقش اجتماعی، تمامی نوع انسان‌ با آن درگیرند، پس وضعیتی که تولتز در رمانش بحث می‌کند، به نسبت تمامی آدمیان معنا دارد، نه صرفا نقش‌ اجتماعی‌اشان. همین مورد را نیز می‌توان برای نمایش "بی‌حالی" از بنیامین احمدی تصورکرد. (لازم است اشاره کنم نمایشنامه‌ی بی‌حالی گوشه چشمی به رمان تولتز دارد).
📌 کاراکتر‌های نمایش بی‌حالی با قرار گرفتن در موقعیت‌های معمولی ، همیشگی ، دم دستی و گاها پیش پا افتاده، سعی در به روایت بخشیدنِ سلبِ آزادی دارند. اینکه چگونه ساختارهای اجتماعی و قدرت‌های پنهان در آن، موجب عجیب غریب شدن زندگی انسان می‌شوند و چگونه می‌توانند - تا حد چشمگیری- عاملیت انسانی را کم رنگ کنند. ‌
📌 نمایش #بی‌حالی با در هم شکستن خط معمولی روایت و نیز قرار دادن کاراکترها در انبوهی از موقعیت‌های اپیزودیک، سعی دارد روایت شکسته و چند بعدی را در کلیتی به نام «حفظ آزادی‌ » نشان دهد. یعنی تلاش برای سرهم بندی تکه‌های پازل واری از زندگی که تا حد زیادی هم بی نتیجه است.

📌 در متن نمایش ، مخاطب تماما با مورادی روبروست که به احتمال قوی در طول زندگی حداقل یک بار به آنها فکر کرده باشد. عشق، فرار، مبارزه، ترس، رقابت، سیاست و ... مفاهیمی هستند که اولا خود در ساختار اجتماعی خاصی بوجود آمده‌اند و دوما به میزانی بسیاری می‌توانند حد و حدود آزادی‌های فردی بشر را تعین بخشند. بنابراین هر برساختی که از جانب انسان ارائه ‌شود، خود به نوعی زایده‌ی همان ساختارهاست.
📌 از آن رو که آزادی ، مفهومی تو خالی نیست و همیشه باید آن را به نسبت «چیز دیگر» فهمید، پس لازم است برای توصیف، تبین و ارائه‌ی شکل‌های سلبی و ایجابی آن، به موقعیت‌های متعددی در زندگی اشاره کرد. این «چیز دیگر» همان اپیزودهای از زندگی ماست که سعی می‌کنیم آنها را در قاب یک دست روایی ارائه دهم، تلاشی که عموما به شکست منجر می‌شود. در واقع شکست در برابر به روایت کشیدن امرِ روایت ناپذیر.
📌 در نمایش بی حالی، عروسی "کاوه" و "زری" همان نقطه تلاقی ست که «رویدادهای گذشته» و «تصورات آینده‌» را به هم گره می‌زند و سعی دارد- در متن نمایش- اپیزودهای پراکنده‌ی "رویداد" و "تصور" را از آن نقطه و زوایه دید روایت کند. از این رو ریتم معمولی روایت درهم می‌شکند و مخاطب با انبوهی از موقعیت (و گاه و گدار جملات فلسفی) از زندگی دو کاراکتر روبرو می‌شود. از سوی دیگر مفهوم «قدرت»، که از فرط عیان، پوشیده‌ است! مستقیما توجه کاوه و زری را به خود جلب نمی‌کند. (در بخش‌های ابتدایی تنها سایه‌ و صدای شهردار-نماینده‌ی قدرت- را می‌بینیم، یا ارجاعی کوتاه به مبارزان سوری را در نمایش شاهدیم که خود تلمیحی به سیاست و قدرت است). قدرت، که ساختارهای اجتماعی را برساخت می‌کند، معمولا از دید عموم پوشیده است، چهره‌ی نامشخص و بی‌شکل، اما با صدای رسا، بخش بخش اپیزود زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
📌 بدون شناخت چهره‌ی قدرت، نمی‌توان تکه‌های تلمبار شده از موقعیت‌های گوناگون زندگی را به روایت کشید. از این رو روایت زندگی کاوه و زری- که بخشی از آن با استفاده از دفتر خاطرات بازگو می‌شود - در قالبی یک دست نمی‌ماند و همچون چهره‌ی خود «قدرت» بی‌شکل و چند پاره است.
📌 روایت تکه تکه و چند بعدی از زندگی که می‌توان آن را در رابطه‌ی مسقیمِ سلبِ آزادی معنا کرد. قدرت با صدای رسا اما چهره‌ای پوشیده، شکل «آزادی» را متعین و مرزها‌ی آن را مشخص می‌‌کند. ارجاعی که در متن نمایش به پستچی و امضاهای پشت سرهم کاوه به برگ‌های تحویل پستی و در نهایت ترسیم خطی بر کف زمین و لی لی بازی کردن زری بر روی آن، ارجاعی سمبلیک به ترسیم حد و حدودهای آزادی توسط قدرت دارد. حتا پوتین‌ پوشیدن زری در لباس عروسی، و شلوار سوارکاری و پوتین کاوه به عنوان لباس دامادی، سعی در دفورم نشان دادن زندگی و درگیری آن با سیاستِ قدرت و آزادی ست.

🔹️پایان بخش اول. ادامه در بخش دوم 👇

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین

@sirwan_weekly
🔹️بخش دوم و پایانی

🔹️ تلاش برای سرهم بندی تکه‌ها

📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بی‌حالی" نوشته‌ی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد

#کاوان_محمد‌پور

📌 تئاتر بی حالی، نمایشی ابزورد از موقعیت‌های گوناگونِ برساختِ قدرت است که حتا شیوه‌های عشق ورزیدن را تعین می‌کند ، خود مرزی نمی‌شناسد و در هر لحظه می‌تواند قانونِ نوشته‌ی خود را تعلیق کند. در اینجا تنها راه مبارزه، به نمایش در آوردن همان چیزی ست که خودِ قدرت، سعی در پوشیده ماندن آن دارد. یعنی به تصویر کشیدن اپیزودهای پاره پاره در کلیتی به اسم روایت و در نهایت برساخت کردنِ شکلی دیگر از روایت و ساخت داستانی دیگر، که دقیقا بعد از اتمام نمایش بوجود می‌آید. در واقع بیرون از درهای سالن نمایش «باید» بوجود آید.

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین

@sirwan_weekly