🔹️ #محمدعلی_سلطانی تاریخ را خوب کاویده و تاریخ موضوعات متفاوتی را نوشته و از خود به یادگار گذاشته که از مهمترین آنها، تاریخ کرمانشاهان است. او نخستین نسخه اشعار #شامی_کرماشانی با عنوان #چنانی را منتشر کرد. سخنرانی او در اختتامیه #کنگره_مشاهیر_کرد یکی از مهمترین بخشهای این کنگره بود. او از دانشگاه کردستان خواست برای #سهروردی که از کردهاست، کنگره باشکوهی برگزار کند و گفت: فلسفە سهرەوردی فلسفە کردی است و کردها تنها مردمان ایران زمین اند که صاحب حکمت و فلسفه هستند، بزرگترین نویسندە شرح حکمت سهرەوردی مولانای شارەزوری است.
📌 سیروان به این تاریخنگار شایسته لقب #سلطان_التواریخ میدهد که در شمار ۳۰ برگزیده #کنگره_مشاهیر_کرد قرار گرفته است.
عکس: #لاوان_حسینی
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
📌 سیروان به این تاریخنگار شایسته لقب #سلطان_التواریخ میدهد که در شمار ۳۰ برگزیده #کنگره_مشاهیر_کرد قرار گرفته است.
عکس: #لاوان_حسینی
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️رازهای محبوبیت یک شاعر مردمی
✍ #بهزاد_خالوندی
📌 #پرتو_کرمانشاهی در زادگاهش از محبوبیتی فراگیر برخوردار است و در قفسهی کتابخانههای خانگی در کنار دیوان حافظ، مولانا یک جلد کتاب کوچهباغیهای پرتو نیز قرار دارد.
سالهاست برخی از اشعار پرتو وردزبان مردم کوچه و بازار است و سرودههایش گرمابخش محافل ادبی و دورهمیهای دوستانه.
البته دامنهی محبوبیت "پرتو" تنها محدود به گسترهی استان کرمانشاه نیست بلکه او یک شاعر شناخته شده و پرطرفدار در مناطق کوردنشین محسوب میشود.
📌 این محبوبیت فراگیرِ پرتو کرمانشاهی در نگاه اول بسیار عجیب به نظر میرسد زیرا طی سالیان دراز او وسیله و یا امکانات چندانی برای ارتباط مداوم با مخاطبان و دوستدارانش در اختیار نداشته است. او هیچگاه در رسانههای همگانی مانند تلویزیون ظاهر نشده و اهل گفتگو با رسانههای مکتوب و مجازی و یا خبرگزاریها هم نیست.
📌علاوه بر اینها، پرتو کرمانشاهی همیشه دعوت دولتیها برای حضور در همایشها، تجلیلها و ... را نپذیرفته و در برنامههای فرهنگی و هنری غیردولتی نیز به ندرت حضور پیدا است به گونهای که حتی در همایش اخیر کنگره مشاهیر کورد در سنندج نیز شرکت نکرد. ولی با وجود همهی این کناره گرفتنها و گوشهگیریها، پرتو کرمانشاهی طی این سالها محبوبیتی روزافزون داشته است.
📌در درجه اول راز این محبوبیت فراگیر را باید در محتوای اشعار "پرتو" و شخصیت، منش و رویکردهای اجتماعی این شاعر جستجو کرد. سرودههای پرتو روایتی از دردها، نامرادیها و رویاهای از دست رفتهی مردمان این سرزمین و گلایههایشان از ناسازگاری و جبر روزگار است. تصویرهایی از که از شدت واقعی بودن، گاه به مستند میماند و کهنهناشدنی و ابدی به نظر میرسند.
📌اشعار او در عین آمیختگی با زندگی مردم کوچه و بازار، نه تنها دچار سطحینگری و ابتذال نشده بلکه سرشار از تعبیرها و معانی عمیق هستند.
📌پرتو هرچند سالهاست از مجامع عمومی و حضور در همایشها کناره گرفته ولی در کوچه و خیابان، برخوردی گرم و صمیمی با دوستدارانش دارد و به کنجکاویهای آنها در مورد کارها و رویههایش با صبر و حوصله بسیار پاسخ میدهد. در واقع یکی از هیجانانگیزترین تجربیات مردم همین دیدارهای اتفاقی با پرتو کرمانشاهی است.
📌 پرتو یک شاعر رسانهای نیست ولی با اهل رسانه رابطهای احترام آمیز و دوستانه دارد به گونهای که تا به حال روزنامهنگاری از وی رنجیده خاطر نگشته است.
📌هنگامی که در سالهای دهه ۷۰ مجموعه اشعار او با عنوان "کوچهباغیها" به همت #محمدعلی_سلطانی منتشر شد، خیلی سریع نایاب گشت و به چاپهای بعدی رسید.
📌 اجرای شعر معروف ارمنی توسط زندهیاد #حمید_حمیدی_ که به شکل غیررسمی منتشر شد_ بازتاب بسیار گستردهای داشت و یک حس نوستالژی ازیادرفته از سالهای نهچندان دور را در دلهایِ انسانهای اهل دل زنده کرد.
📌طی سالهای اخیر نیز گروه کامکارها، گروه شمس و قادر الیاسی قطعات زیبایی را بر اساس سرودههای پرتو اجرا کردهاند. همچنین #وحید_کرمانشاهی چندین قطعه بر اساس اشعار پرتو با صدای خوانندگانی مانند کورش تیمورزاد منتشر کرده است که همگی با اقبال عمومی روبرو شدهاند. این چند ساله نیز به همت آقای وحید کرمانشاهی، ۲۷ اردیبهشتماه به نام "روز پرتو" نامگذاری شده و هر ساله بسیاری از چهرههای نامدار و پرآوازهی فرهنگی و هنری از ایران و اقلیم کردستان در قالب پیامهای نوشتاری و تصویری، فرارسیدن این روز را شادباش میگویند.
📌 پرتو در آستانهی نود سالگی هنوز از یک محبوبیت اسطورهای و رشک برانگیز برخوردار است و به مدد شبکههای اجتماعی، هر روز طیفهای تازهتر و متنوعتری دلبستهی آثار و سرودههای زیبای وی آشنا میشنوند و به نظر میرسد به تدریج این محبوبیت افسانهای، ابعاد گستردهتری به خود بگیرد.
عمرشان دراز باد.
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
✍ #بهزاد_خالوندی
📌 #پرتو_کرمانشاهی در زادگاهش از محبوبیتی فراگیر برخوردار است و در قفسهی کتابخانههای خانگی در کنار دیوان حافظ، مولانا یک جلد کتاب کوچهباغیهای پرتو نیز قرار دارد.
سالهاست برخی از اشعار پرتو وردزبان مردم کوچه و بازار است و سرودههایش گرمابخش محافل ادبی و دورهمیهای دوستانه.
البته دامنهی محبوبیت "پرتو" تنها محدود به گسترهی استان کرمانشاه نیست بلکه او یک شاعر شناخته شده و پرطرفدار در مناطق کوردنشین محسوب میشود.
📌 این محبوبیت فراگیرِ پرتو کرمانشاهی در نگاه اول بسیار عجیب به نظر میرسد زیرا طی سالیان دراز او وسیله و یا امکانات چندانی برای ارتباط مداوم با مخاطبان و دوستدارانش در اختیار نداشته است. او هیچگاه در رسانههای همگانی مانند تلویزیون ظاهر نشده و اهل گفتگو با رسانههای مکتوب و مجازی و یا خبرگزاریها هم نیست.
📌علاوه بر اینها، پرتو کرمانشاهی همیشه دعوت دولتیها برای حضور در همایشها، تجلیلها و ... را نپذیرفته و در برنامههای فرهنگی و هنری غیردولتی نیز به ندرت حضور پیدا است به گونهای که حتی در همایش اخیر کنگره مشاهیر کورد در سنندج نیز شرکت نکرد. ولی با وجود همهی این کناره گرفتنها و گوشهگیریها، پرتو کرمانشاهی طی این سالها محبوبیتی روزافزون داشته است.
📌در درجه اول راز این محبوبیت فراگیر را باید در محتوای اشعار "پرتو" و شخصیت، منش و رویکردهای اجتماعی این شاعر جستجو کرد. سرودههای پرتو روایتی از دردها، نامرادیها و رویاهای از دست رفتهی مردمان این سرزمین و گلایههایشان از ناسازگاری و جبر روزگار است. تصویرهایی از که از شدت واقعی بودن، گاه به مستند میماند و کهنهناشدنی و ابدی به نظر میرسند.
📌اشعار او در عین آمیختگی با زندگی مردم کوچه و بازار، نه تنها دچار سطحینگری و ابتذال نشده بلکه سرشار از تعبیرها و معانی عمیق هستند.
📌پرتو هرچند سالهاست از مجامع عمومی و حضور در همایشها کناره گرفته ولی در کوچه و خیابان، برخوردی گرم و صمیمی با دوستدارانش دارد و به کنجکاویهای آنها در مورد کارها و رویههایش با صبر و حوصله بسیار پاسخ میدهد. در واقع یکی از هیجانانگیزترین تجربیات مردم همین دیدارهای اتفاقی با پرتو کرمانشاهی است.
📌 پرتو یک شاعر رسانهای نیست ولی با اهل رسانه رابطهای احترام آمیز و دوستانه دارد به گونهای که تا به حال روزنامهنگاری از وی رنجیده خاطر نگشته است.
📌هنگامی که در سالهای دهه ۷۰ مجموعه اشعار او با عنوان "کوچهباغیها" به همت #محمدعلی_سلطانی منتشر شد، خیلی سریع نایاب گشت و به چاپهای بعدی رسید.
📌 اجرای شعر معروف ارمنی توسط زندهیاد #حمید_حمیدی_ که به شکل غیررسمی منتشر شد_ بازتاب بسیار گستردهای داشت و یک حس نوستالژی ازیادرفته از سالهای نهچندان دور را در دلهایِ انسانهای اهل دل زنده کرد.
📌طی سالهای اخیر نیز گروه کامکارها، گروه شمس و قادر الیاسی قطعات زیبایی را بر اساس سرودههای پرتو اجرا کردهاند. همچنین #وحید_کرمانشاهی چندین قطعه بر اساس اشعار پرتو با صدای خوانندگانی مانند کورش تیمورزاد منتشر کرده است که همگی با اقبال عمومی روبرو شدهاند. این چند ساله نیز به همت آقای وحید کرمانشاهی، ۲۷ اردیبهشتماه به نام "روز پرتو" نامگذاری شده و هر ساله بسیاری از چهرههای نامدار و پرآوازهی فرهنگی و هنری از ایران و اقلیم کردستان در قالب پیامهای نوشتاری و تصویری، فرارسیدن این روز را شادباش میگویند.
📌 پرتو در آستانهی نود سالگی هنوز از یک محبوبیت اسطورهای و رشک برانگیز برخوردار است و به مدد شبکههای اجتماعی، هر روز طیفهای تازهتر و متنوعتری دلبستهی آثار و سرودههای زیبای وی آشنا میشنوند و به نظر میرسد به تدریج این محبوبیت افسانهای، ابعاد گستردهتری به خود بگیرد.
عمرشان دراز باد.
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
شماره1122 سیروان 25 بهمن 99
بزرگداشت و صفحات ویژه نهمین سالگرد درگذشت #ابراهیم_یونسی نویسنده و مترجم نامی کردستان در بخش #کوردی با آثاری از#عادل_قادری ، #محمدعلی_سلطانی ، #پژمان_موسوی ، #فیضالله_پیری و ...
گزارش پرواز سیمرغ سینمایی در کردستان و موفقیت سینماگران و اهالی تئاتر در معتبرترین جشنواره های ایرانی وخارجی
سرمقالهای از #احمد_شبانی با موضوع ماجرای مسئله برانگیز حضور #ناصر_فکوهی در کردستان و ترک ناگهانی جلسه، یادداشتی از #محمدامین_واژی با موضوع #حاجیباباشیخ_تورجان ویادداشتی از #چیاکو_نظری با موضوع شوراهای شهر و روستا
..و در بخش ورزشی مصاحبه #عادل_خلیلیان با #بابک_نقابتی مدافع سالهای نه چندان دور فوتبال کردستان و
@sirwan_weekly
بزرگداشت و صفحات ویژه نهمین سالگرد درگذشت #ابراهیم_یونسی نویسنده و مترجم نامی کردستان در بخش #کوردی با آثاری از#عادل_قادری ، #محمدعلی_سلطانی ، #پژمان_موسوی ، #فیضالله_پیری و ...
گزارش پرواز سیمرغ سینمایی در کردستان و موفقیت سینماگران و اهالی تئاتر در معتبرترین جشنواره های ایرانی وخارجی
سرمقالهای از #احمد_شبانی با موضوع ماجرای مسئله برانگیز حضور #ناصر_فکوهی در کردستان و ترک ناگهانی جلسه، یادداشتی از #محمدامین_واژی با موضوع #حاجیباباشیخ_تورجان ویادداشتی از #چیاکو_نظری با موضوع شوراهای شهر و روستا
..و در بخش ورزشی مصاحبه #عادل_خلیلیان با #بابک_نقابتی مدافع سالهای نه چندان دور فوتبال کردستان و
@sirwan_weekly
✔ کریمپور پرواز کرد
✍ #محمدعلی_سلطانی
📝نمیدانم چرا وقتی این خبر را شنیدم به یاد کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش افتادم که او را در سلول انفرادی زندانش آتش زدند و سوخته جسدش را بخاک سپردند. کریمپور شیرازی از بازماندگان کریم خان زند بود که شمشیر را به قلم تبدیل کرد و در سرلوحه روزنامه اش این سخن مولا حسین (ع) را می نوشت که؛ ( مبارزه کن تا گوشه کفن تو بجای لکه ننگ به خونت آغشته شود، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است) البته نقل به مضمون می کنم.
روانشاد کریمپور را فقط یکبار در یک سفر فرهنگی دیدم، کتاب فرهنگ واژگان کلهری را که رنج تدوین و تالیف آنرا کشیده بود، چند دوره ای برای معرفی کتاب به میهمانان، همراه آورده بود، در کمال مناعت ظهرنویسی کرده، در پاویون هتل به کتابخانه ام هدیه کرد، و هریک از گوشه ای فرا رفتند. بعد خبر تقویم محلی و پژوهش های مردم شناسی او را می شنیدم، تا اینکه امروز نوزدهم فروردین ۱۴۰۰ خبر پرواز او را شنیدم. پیش از این واقعه کوچ شادروان ولی فتاحی شاعر و نویسنده در نوسود را شنیدم، افتخار آشنایی یا دیدار با تازه گذشته اخیر را نداشتم یا بیاد نمی آورم، آثارشان را هم ندیده بودم، اما کثرت تعزیت و تاسف در فقدان ایشان از جایگاه ارجمند وی در فرهنگ شمال غرب استان نشان داشت. خدایشان رحمت کناد و با نیکان محشور گرداناد. این قافله در حال گذر است و همگان از این مسیر عبور خواهیم کرد.
جایی که شیخ اجل فرمود:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه در یابی
تا کی این باد کبر و آتش خشم
شرم بادت که قطرەای آبی ...
ایهام سعدی بزرگ در اشاره (پنج روزه) به پنجه دزدیده یا مسترقه است، پایان سال که کار تمام است و بقول میر چا الیاده: ایام آخر سال را می توان با دوران آشوب پیش از خلقت یکسان شمرد و ... زیرا بازگشت روان مردگان جز در دوران آشوب و ایام هرج و مرج که همه نظام ها و قیودات حاکم بر جامعه از هم میگسلند، در هیچ زمان دیگر به حد اعلی نمی رسد و ... سعدی تمام جزئیات این موارد را می دانسته است.
بهر حال در پنج روزه بعد از پنجاه سال هیچ کار و برنامه و برتری میسر نیست همانند پنج روزه پایان سال و بدرستی زندگی بعد از پنجاه شبیه زندگیست یعنی حیات مثبت در پنجاه سالگی پایان می پذیرد و اینکه عزیزی از این خبر نوشته بود؛ ( ما سالهاست مرده ایم)! یک واقعیت تاریخی، فرهنگی و فلسفی است. ما از همان زمانی فاتحه فرهنگ را بر گزار کردیم، که سالهاست یک اتفاق فرهنگی قابل بحث با میلیاردها بودجه صرف شده در آن شهر نیفتاده است، و یک گزارش فرهنگی شفاف و روشن از تحولات همه جانبه این زادبوم ندیدیم و نخواندیم، از اقتصاد، اجتماع، اطلاع، انتخاب، اعتقاد، و ... همه در پشت صحنه های تاریک انجام گرفت و نقش آفرینان فرهنگی و هنری با تعارفات مناسبتی در حاشیه منتخبین پیوسته به پشت صحنه، یکی پس از دیگری به خط پایان رسیدند.
اگر پژوهشکده کرمانشاه شناسی واقعیت داشت، چرا کریم کریمپور پس از سی سال تدریس و تحقیق به مغازه داری روی می آورد، مدعیان کرسی نشین در رشته ای که کریمپور عمر خود را به پایان رساند، چه کرده اند؟ که امثال او نکرده اند.
فرصت و زمان و جای ورود به تولیدات اخیر دانشگاهی در این حوزه نیست که حتی یک چشمه آنرا بگشایم، تا بدانیم در کجا زندگی می کنیم، با عنوان دهان پرکن بدون وجاهت همه جانبه بر سر تاریخ و ادبیات و فرهنگ کرمانشاه نکوبید و ... با تعارف این آب، آشنا نگیرید، آب این حمام را صرف غسل اموات فرهنگی بر تخته مانده کنید، کرمانشاه به اندازه کافی مرده فرهنگی بی غسل و کفن دارد.
کدام یک از صدا، سیما و رسانههای مکتوب، گفتگویی، نشستی، ویژه نامه ای به معرفی کریمپور و آثار وی اختصاص دادند و مردم ندیدند، نخواندند، و نخریدند و نشناختند؟ ما از زمانی فاتحه خود را خواندیم که با پراکندگی موجبات تفرقه فرهنگی این استان را فراهم آوردند و جامعه را به تجزیه فرهنگی کشیدند، با تجربه سالها خدمات فرهنگی، ضرس قاطع دارم که هیچیک از این خطوط موازی متفرق بجایی نخواهد رسد و جز پشیمانی نتیجه ای نخواهد داشت.
کسی قلم برای نوشتن فرهنگ واژگان و گمشدههای مردم شناسی بر می دارد، دلی به گستردگی فرهنگ و اندیشه ای به ژرفای دانش مردم و فولکلور دارد. این حوزه استنساخ و کپی و برداشت حاصل عمر دیگران نیست، برای هر واژه و موردی باید صد بار مرد و زنده شد و کریمپور که به این دو حوزه پرداخته بود و در حد خود سخنی برای گفتن داشت، آنچه را به جای گذاشت، از آن خودش بود.
آینده راستی ادعای ما را در ترویج و توزیع و تکمیل گامهایی که این بزرگواران برداشته اند، بیشتر آشکار خواهد کرد. _ برایش علو روح از خداوند بزرگ خواستارم، فرهنگ یادگارش را قدردان خواهم بود و به بازماندگان سربلند و سرفرازش تسلیت می گویم و شریک اندوهشان هستم.
@sirwan_weekly
✍ #محمدعلی_سلطانی
📝نمیدانم چرا وقتی این خبر را شنیدم به یاد کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش افتادم که او را در سلول انفرادی زندانش آتش زدند و سوخته جسدش را بخاک سپردند. کریمپور شیرازی از بازماندگان کریم خان زند بود که شمشیر را به قلم تبدیل کرد و در سرلوحه روزنامه اش این سخن مولا حسین (ع) را می نوشت که؛ ( مبارزه کن تا گوشه کفن تو بجای لکه ننگ به خونت آغشته شود، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است) البته نقل به مضمون می کنم.
روانشاد کریمپور را فقط یکبار در یک سفر فرهنگی دیدم، کتاب فرهنگ واژگان کلهری را که رنج تدوین و تالیف آنرا کشیده بود، چند دوره ای برای معرفی کتاب به میهمانان، همراه آورده بود، در کمال مناعت ظهرنویسی کرده، در پاویون هتل به کتابخانه ام هدیه کرد، و هریک از گوشه ای فرا رفتند. بعد خبر تقویم محلی و پژوهش های مردم شناسی او را می شنیدم، تا اینکه امروز نوزدهم فروردین ۱۴۰۰ خبر پرواز او را شنیدم. پیش از این واقعه کوچ شادروان ولی فتاحی شاعر و نویسنده در نوسود را شنیدم، افتخار آشنایی یا دیدار با تازه گذشته اخیر را نداشتم یا بیاد نمی آورم، آثارشان را هم ندیده بودم، اما کثرت تعزیت و تاسف در فقدان ایشان از جایگاه ارجمند وی در فرهنگ شمال غرب استان نشان داشت. خدایشان رحمت کناد و با نیکان محشور گرداناد. این قافله در حال گذر است و همگان از این مسیر عبور خواهیم کرد.
جایی که شیخ اجل فرمود:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه در یابی
تا کی این باد کبر و آتش خشم
شرم بادت که قطرەای آبی ...
ایهام سعدی بزرگ در اشاره (پنج روزه) به پنجه دزدیده یا مسترقه است، پایان سال که کار تمام است و بقول میر چا الیاده: ایام آخر سال را می توان با دوران آشوب پیش از خلقت یکسان شمرد و ... زیرا بازگشت روان مردگان جز در دوران آشوب و ایام هرج و مرج که همه نظام ها و قیودات حاکم بر جامعه از هم میگسلند، در هیچ زمان دیگر به حد اعلی نمی رسد و ... سعدی تمام جزئیات این موارد را می دانسته است.
بهر حال در پنج روزه بعد از پنجاه سال هیچ کار و برنامه و برتری میسر نیست همانند پنج روزه پایان سال و بدرستی زندگی بعد از پنجاه شبیه زندگیست یعنی حیات مثبت در پنجاه سالگی پایان می پذیرد و اینکه عزیزی از این خبر نوشته بود؛ ( ما سالهاست مرده ایم)! یک واقعیت تاریخی، فرهنگی و فلسفی است. ما از همان زمانی فاتحه فرهنگ را بر گزار کردیم، که سالهاست یک اتفاق فرهنگی قابل بحث با میلیاردها بودجه صرف شده در آن شهر نیفتاده است، و یک گزارش فرهنگی شفاف و روشن از تحولات همه جانبه این زادبوم ندیدیم و نخواندیم، از اقتصاد، اجتماع، اطلاع، انتخاب، اعتقاد، و ... همه در پشت صحنه های تاریک انجام گرفت و نقش آفرینان فرهنگی و هنری با تعارفات مناسبتی در حاشیه منتخبین پیوسته به پشت صحنه، یکی پس از دیگری به خط پایان رسیدند.
اگر پژوهشکده کرمانشاه شناسی واقعیت داشت، چرا کریم کریمپور پس از سی سال تدریس و تحقیق به مغازه داری روی می آورد، مدعیان کرسی نشین در رشته ای که کریمپور عمر خود را به پایان رساند، چه کرده اند؟ که امثال او نکرده اند.
فرصت و زمان و جای ورود به تولیدات اخیر دانشگاهی در این حوزه نیست که حتی یک چشمه آنرا بگشایم، تا بدانیم در کجا زندگی می کنیم، با عنوان دهان پرکن بدون وجاهت همه جانبه بر سر تاریخ و ادبیات و فرهنگ کرمانشاه نکوبید و ... با تعارف این آب، آشنا نگیرید، آب این حمام را صرف غسل اموات فرهنگی بر تخته مانده کنید، کرمانشاه به اندازه کافی مرده فرهنگی بی غسل و کفن دارد.
کدام یک از صدا، سیما و رسانههای مکتوب، گفتگویی، نشستی، ویژه نامه ای به معرفی کریمپور و آثار وی اختصاص دادند و مردم ندیدند، نخواندند، و نخریدند و نشناختند؟ ما از زمانی فاتحه خود را خواندیم که با پراکندگی موجبات تفرقه فرهنگی این استان را فراهم آوردند و جامعه را به تجزیه فرهنگی کشیدند، با تجربه سالها خدمات فرهنگی، ضرس قاطع دارم که هیچیک از این خطوط موازی متفرق بجایی نخواهد رسد و جز پشیمانی نتیجه ای نخواهد داشت.
کسی قلم برای نوشتن فرهنگ واژگان و گمشدههای مردم شناسی بر می دارد، دلی به گستردگی فرهنگ و اندیشه ای به ژرفای دانش مردم و فولکلور دارد. این حوزه استنساخ و کپی و برداشت حاصل عمر دیگران نیست، برای هر واژه و موردی باید صد بار مرد و زنده شد و کریمپور که به این دو حوزه پرداخته بود و در حد خود سخنی برای گفتن داشت، آنچه را به جای گذاشت، از آن خودش بود.
آینده راستی ادعای ما را در ترویج و توزیع و تکمیل گامهایی که این بزرگواران برداشته اند، بیشتر آشکار خواهد کرد. _ برایش علو روح از خداوند بزرگ خواستارم، فرهنگ یادگارش را قدردان خواهم بود و به بازماندگان سربلند و سرفرازش تسلیت می گویم و شریک اندوهشان هستم.
@sirwan_weekly