🔹️ شماره ۱۰۵۸ #سیروان ۱۱ آبان۹۸
در این شماره سه مصاحبه و سه گزارش اختصاصی میخوانید.
📌 مصاحبه #اختصاصی_سیروان با رئیس سازمان کشاورزی کردستان #تیتر_اول است که بازگشت جمعیت از شهر به روستا به عنوان پدیدهای جدید در کردستان ، داستان آبی شدن یکصد هکتار از اراضی کشاورزی دیم و بررسی کشاورزیبرای توسعه کردستان در آن مطرح است.
📌 سنندج_شهر_خلاق_موسیقی و گزارش تلاشهای هلال احمر در #سنندج و #مهاباد برای کمک به مردم کردستان سوریه با عنوان "چرا کرماشان کاری نمی کند" ؟ به عنوان دو عکس اصلی به صفحه اول آمده اند.
#سرمقاله را #جمال_مرادی با عنوان #تبعات_ترکتازی نوشته و #اختصاصی_سیروان گزارش جامعی داریم با عنوان " آتش در بلوطستان" با موضوع آتش سوزی در مراتع #دلاهو.
📌 در بخش ورزشی #عادل_خلیلیان با دبیر هیئت کشتی کردستان و ستون #توپچیهای_کرد به قلم #محمد_مجیدی خواندنی است.
در بخش کردی هم مصاحبه #کاوان_محمدپور با #شیروان_فاروق_علی با موضوع داستان نشر کتاب در کردستان عراق را از دست ندهید.
📌 اگر سیروان را #رسانه_امید_آفرین میدانید، این امید را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
در این شماره سه مصاحبه و سه گزارش اختصاصی میخوانید.
📌 مصاحبه #اختصاصی_سیروان با رئیس سازمان کشاورزی کردستان #تیتر_اول است که بازگشت جمعیت از شهر به روستا به عنوان پدیدهای جدید در کردستان ، داستان آبی شدن یکصد هکتار از اراضی کشاورزی دیم و بررسی کشاورزیبرای توسعه کردستان در آن مطرح است.
📌 سنندج_شهر_خلاق_موسیقی و گزارش تلاشهای هلال احمر در #سنندج و #مهاباد برای کمک به مردم کردستان سوریه با عنوان "چرا کرماشان کاری نمی کند" ؟ به عنوان دو عکس اصلی به صفحه اول آمده اند.
#سرمقاله را #جمال_مرادی با عنوان #تبعات_ترکتازی نوشته و #اختصاصی_سیروان گزارش جامعی داریم با عنوان " آتش در بلوطستان" با موضوع آتش سوزی در مراتع #دلاهو.
📌 در بخش ورزشی #عادل_خلیلیان با دبیر هیئت کشتی کردستان و ستون #توپچیهای_کرد به قلم #محمد_مجیدی خواندنی است.
در بخش کردی هم مصاحبه #کاوان_محمدپور با #شیروان_فاروق_علی با موضوع داستان نشر کتاب در کردستان عراق را از دست ندهید.
📌 اگر سیروان را #رسانه_امید_آفرین میدانید، این امید را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
Forwarded from اتچ بات
🔹️شماره ۱۰۵۹ #سیروان ۱۸ آبان ۹۸
📌در این شماره داستان سفر یک هفتهای مدیران صندوق اعتباری هنر به کردستان و اثرات آن را روایت کردهایم که #تیتر_اول است.
📌ماجرای عرضه گوشتهای غیربهداشتی در روستای #نی مریوان را با عنوان #بشنو_از_نی گزارش کردهایم که به عنوان یکی از عکسهای اصلی به صفحه اول آمده است.
📌در همین صفحه و در قالب عکس دیگردر آستانه دومین سالگرد #زلزله غرب استان کرمانشاه، گزاشی تحلیلی داریم به قلم #فرشته_چراغی با عنوان "حال ما خوب است اما تو باور مکن"! و باز نشر نیم صفحه اول #سیروان بعد از زلزله ۲۱ آبان ۹۶
📌 #سرمقاله شماره ۱۰۵۹ را #سیدغریب_سجادی عضو شورای شهر سنندج با عنوان "شهرخلاق موسیقی به مثابه سرمایهای نمادین" نوشته است ، #عبدالعزیز_مولودی پی نوشتی بر پاسخ #عبدلله_رمضانزاده دارد و در صفحه سیاسی چند یادداشت و رویداد را گزارش کردهایم.
📌در بخش ورزشی می توانید گفتوگوی #اختصاصی_سیروان با #سمیه_مصطفیپور مربی سنندجی تیم فوتبال بانوان سپاهان اصفهان بخوانید و ستون خواندنی #توپچیهای_کورد هم به قلم #محمد_مجیدی ، به معرفی و شرایط فوتبالی #محمد_سهرابی فوتبالیست #کرمانشاهی تیم ماشینسازی و #پدرام_قاضیپور توپچی #سرپلزهابی تیم ملی امید و تیم لیگ برتری گلگهر سیرجان میپردازد.
📌 در بخش کوردی هم مصاحبه #اختصاصی_سیروان با #لاولاو_صالحی با موضوع ادبیات کودکان و شرح #کاوان_محمدپور بر تئاتر "گورگهکان" اثر #تابان_جلالی را از دست ندهید.
📌 اگر #سیروان را مفید می دانید ، اینمطلب را برای دوستان و نزدیکان خود بفرستید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
📌در این شماره داستان سفر یک هفتهای مدیران صندوق اعتباری هنر به کردستان و اثرات آن را روایت کردهایم که #تیتر_اول است.
📌ماجرای عرضه گوشتهای غیربهداشتی در روستای #نی مریوان را با عنوان #بشنو_از_نی گزارش کردهایم که به عنوان یکی از عکسهای اصلی به صفحه اول آمده است.
📌در همین صفحه و در قالب عکس دیگردر آستانه دومین سالگرد #زلزله غرب استان کرمانشاه، گزاشی تحلیلی داریم به قلم #فرشته_چراغی با عنوان "حال ما خوب است اما تو باور مکن"! و باز نشر نیم صفحه اول #سیروان بعد از زلزله ۲۱ آبان ۹۶
📌 #سرمقاله شماره ۱۰۵۹ را #سیدغریب_سجادی عضو شورای شهر سنندج با عنوان "شهرخلاق موسیقی به مثابه سرمایهای نمادین" نوشته است ، #عبدالعزیز_مولودی پی نوشتی بر پاسخ #عبدلله_رمضانزاده دارد و در صفحه سیاسی چند یادداشت و رویداد را گزارش کردهایم.
📌در بخش ورزشی می توانید گفتوگوی #اختصاصی_سیروان با #سمیه_مصطفیپور مربی سنندجی تیم فوتبال بانوان سپاهان اصفهان بخوانید و ستون خواندنی #توپچیهای_کورد هم به قلم #محمد_مجیدی ، به معرفی و شرایط فوتبالی #محمد_سهرابی فوتبالیست #کرمانشاهی تیم ماشینسازی و #پدرام_قاضیپور توپچی #سرپلزهابی تیم ملی امید و تیم لیگ برتری گلگهر سیرجان میپردازد.
📌 در بخش کوردی هم مصاحبه #اختصاصی_سیروان با #لاولاو_صالحی با موضوع ادبیات کودکان و شرح #کاوان_محمدپور بر تئاتر "گورگهکان" اثر #تابان_جلالی را از دست ندهید.
📌 اگر #سیروان را مفید می دانید ، اینمطلب را برای دوستان و نزدیکان خود بفرستید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
Telegram
attach 📎
🔹️ تلاش برای سرهم بندی تکهها
📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بیحالی" نوشتهی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد
✍ #کاوان_محمدپور
📌استیو تولتز در شروع رمان "جز از کل" ،از زبان راوی داستان میگوید: «هیچ وقت نمیشنوید ورزشکاری در حادثهای فجیع حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟، من آزادیم را از دست دادم».
📌 آزادی مفهومیست که فراغ از نقش اجتماعی، تمامی نوع انسان با آن درگیرند، پس وضعیتی که تولتز در رمانش بحث میکند، به نسبت تمامی آدمیان معنا دارد، نه صرفا نقش اجتماعیاشان. همین مورد را نیز میتوان برای نمایش "بیحالی" از بنیامین احمدی تصورکرد. (لازم است اشاره کنم نمایشنامهی بیحالی گوشه چشمی به رمان تولتز دارد).
📌 کاراکترهای نمایش بیحالی با قرار گرفتن در موقعیتهای معمولی ، همیشگی ، دم دستی و گاها پیش پا افتاده، سعی در به روایت بخشیدنِ سلبِ آزادی دارند. اینکه چگونه ساختارهای اجتماعی و قدرتهای پنهان در آن، موجب عجیب غریب شدن زندگی انسان میشوند و چگونه میتوانند - تا حد چشمگیری- عاملیت انسانی را کم رنگ کنند.
📌 نمایش #بیحالی با در هم شکستن خط معمولی روایت و نیز قرار دادن کاراکترها در انبوهی از موقعیتهای اپیزودیک، سعی دارد روایت شکسته و چند بعدی را در کلیتی به نام «حفظ آزادی » نشان دهد. یعنی تلاش برای سرهم بندی تکههای پازل واری از زندگی که تا حد زیادی هم بی نتیجه است.
📌 در متن نمایش ، مخاطب تماما با مورادی روبروست که به احتمال قوی در طول زندگی حداقل یک بار به آنها فکر کرده باشد. عشق، فرار، مبارزه، ترس، رقابت، سیاست و ... مفاهیمی هستند که اولا خود در ساختار اجتماعی خاصی بوجود آمدهاند و دوما به میزانی بسیاری میتوانند حد و حدود آزادیهای فردی بشر را تعین بخشند. بنابراین هر برساختی که از جانب انسان ارائه شود، خود به نوعی زایدهی همان ساختارهاست.
📌 از آن رو که آزادی ، مفهومی تو خالی نیست و همیشه باید آن را به نسبت «چیز دیگر» فهمید، پس لازم است برای توصیف، تبین و ارائهی شکلهای سلبی و ایجابی آن، به موقعیتهای متعددی در زندگی اشاره کرد. این «چیز دیگر» همان اپیزودهای از زندگی ماست که سعی میکنیم آنها را در قاب یک دست روایی ارائه دهم، تلاشی که عموما به شکست منجر میشود. در واقع شکست در برابر به روایت کشیدن امرِ روایت ناپذیر.
📌 در نمایش بی حالی، عروسی "کاوه" و "زری" همان نقطه تلاقی ست که «رویدادهای گذشته» و «تصورات آینده» را به هم گره میزند و سعی دارد- در متن نمایش- اپیزودهای پراکندهی "رویداد" و "تصور" را از آن نقطه و زوایه دید روایت کند. از این رو ریتم معمولی روایت درهم میشکند و مخاطب با انبوهی از موقعیت (و گاه و گدار جملات فلسفی) از زندگی دو کاراکتر روبرو میشود. از سوی دیگر مفهوم «قدرت»، که از فرط عیان، پوشیده است! مستقیما توجه کاوه و زری را به خود جلب نمیکند. (در بخشهای ابتدایی تنها سایه و صدای شهردار-نمایندهی قدرت- را میبینیم، یا ارجاعی کوتاه به مبارزان سوری را در نمایش شاهدیم که خود تلمیحی به سیاست و قدرت است). قدرت، که ساختارهای اجتماعی را برساخت میکند، معمولا از دید عموم پوشیده است، چهرهی نامشخص و بیشکل، اما با صدای رسا، بخش بخش اپیزود زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
📌 بدون شناخت چهرهی قدرت، نمیتوان تکههای تلمبار شده از موقعیتهای گوناگون زندگی را به روایت کشید. از این رو روایت زندگی کاوه و زری- که بخشی از آن با استفاده از دفتر خاطرات بازگو میشود - در قالبی یک دست نمیماند و همچون چهرهی خود «قدرت» بیشکل و چند پاره است.
📌 روایت تکه تکه و چند بعدی از زندگی که میتوان آن را در رابطهی مسقیمِ سلبِ آزادی معنا کرد. قدرت با صدای رسا اما چهرهای پوشیده، شکل «آزادی» را متعین و مرزهای آن را مشخص میکند. ارجاعی که در متن نمایش به پستچی و امضاهای پشت سرهم کاوه به برگهای تحویل پستی و در نهایت ترسیم خطی بر کف زمین و لی لی بازی کردن زری بر روی آن، ارجاعی سمبلیک به ترسیم حد و حدودهای آزادی توسط قدرت دارد. حتا پوتین پوشیدن زری در لباس عروسی، و شلوار سوارکاری و پوتین کاوه به عنوان لباس دامادی، سعی در دفورم نشان دادن زندگی و درگیری آن با سیاستِ قدرت و آزادی ست.
🔹️پایان بخش اول. ادامه در بخش دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بیحالی" نوشتهی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد
✍ #کاوان_محمدپور
📌استیو تولتز در شروع رمان "جز از کل" ،از زبان راوی داستان میگوید: «هیچ وقت نمیشنوید ورزشکاری در حادثهای فجیع حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟، من آزادیم را از دست دادم».
📌 آزادی مفهومیست که فراغ از نقش اجتماعی، تمامی نوع انسان با آن درگیرند، پس وضعیتی که تولتز در رمانش بحث میکند، به نسبت تمامی آدمیان معنا دارد، نه صرفا نقش اجتماعیاشان. همین مورد را نیز میتوان برای نمایش "بیحالی" از بنیامین احمدی تصورکرد. (لازم است اشاره کنم نمایشنامهی بیحالی گوشه چشمی به رمان تولتز دارد).
📌 کاراکترهای نمایش بیحالی با قرار گرفتن در موقعیتهای معمولی ، همیشگی ، دم دستی و گاها پیش پا افتاده، سعی در به روایت بخشیدنِ سلبِ آزادی دارند. اینکه چگونه ساختارهای اجتماعی و قدرتهای پنهان در آن، موجب عجیب غریب شدن زندگی انسان میشوند و چگونه میتوانند - تا حد چشمگیری- عاملیت انسانی را کم رنگ کنند.
📌 نمایش #بیحالی با در هم شکستن خط معمولی روایت و نیز قرار دادن کاراکترها در انبوهی از موقعیتهای اپیزودیک، سعی دارد روایت شکسته و چند بعدی را در کلیتی به نام «حفظ آزادی » نشان دهد. یعنی تلاش برای سرهم بندی تکههای پازل واری از زندگی که تا حد زیادی هم بی نتیجه است.
📌 در متن نمایش ، مخاطب تماما با مورادی روبروست که به احتمال قوی در طول زندگی حداقل یک بار به آنها فکر کرده باشد. عشق، فرار، مبارزه، ترس، رقابت، سیاست و ... مفاهیمی هستند که اولا خود در ساختار اجتماعی خاصی بوجود آمدهاند و دوما به میزانی بسیاری میتوانند حد و حدود آزادیهای فردی بشر را تعین بخشند. بنابراین هر برساختی که از جانب انسان ارائه شود، خود به نوعی زایدهی همان ساختارهاست.
📌 از آن رو که آزادی ، مفهومی تو خالی نیست و همیشه باید آن را به نسبت «چیز دیگر» فهمید، پس لازم است برای توصیف، تبین و ارائهی شکلهای سلبی و ایجابی آن، به موقعیتهای متعددی در زندگی اشاره کرد. این «چیز دیگر» همان اپیزودهای از زندگی ماست که سعی میکنیم آنها را در قاب یک دست روایی ارائه دهم، تلاشی که عموما به شکست منجر میشود. در واقع شکست در برابر به روایت کشیدن امرِ روایت ناپذیر.
📌 در نمایش بی حالی، عروسی "کاوه" و "زری" همان نقطه تلاقی ست که «رویدادهای گذشته» و «تصورات آینده» را به هم گره میزند و سعی دارد- در متن نمایش- اپیزودهای پراکندهی "رویداد" و "تصور" را از آن نقطه و زوایه دید روایت کند. از این رو ریتم معمولی روایت درهم میشکند و مخاطب با انبوهی از موقعیت (و گاه و گدار جملات فلسفی) از زندگی دو کاراکتر روبرو میشود. از سوی دیگر مفهوم «قدرت»، که از فرط عیان، پوشیده است! مستقیما توجه کاوه و زری را به خود جلب نمیکند. (در بخشهای ابتدایی تنها سایه و صدای شهردار-نمایندهی قدرت- را میبینیم، یا ارجاعی کوتاه به مبارزان سوری را در نمایش شاهدیم که خود تلمیحی به سیاست و قدرت است). قدرت، که ساختارهای اجتماعی را برساخت میکند، معمولا از دید عموم پوشیده است، چهرهی نامشخص و بیشکل، اما با صدای رسا، بخش بخش اپیزود زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
📌 بدون شناخت چهرهی قدرت، نمیتوان تکههای تلمبار شده از موقعیتهای گوناگون زندگی را به روایت کشید. از این رو روایت زندگی کاوه و زری- که بخشی از آن با استفاده از دفتر خاطرات بازگو میشود - در قالبی یک دست نمیماند و همچون چهرهی خود «قدرت» بیشکل و چند پاره است.
📌 روایت تکه تکه و چند بعدی از زندگی که میتوان آن را در رابطهی مسقیمِ سلبِ آزادی معنا کرد. قدرت با صدای رسا اما چهرهای پوشیده، شکل «آزادی» را متعین و مرزهای آن را مشخص میکند. ارجاعی که در متن نمایش به پستچی و امضاهای پشت سرهم کاوه به برگهای تحویل پستی و در نهایت ترسیم خطی بر کف زمین و لی لی بازی کردن زری بر روی آن، ارجاعی سمبلیک به ترسیم حد و حدودهای آزادی توسط قدرت دارد. حتا پوتین پوشیدن زری در لباس عروسی، و شلوار سوارکاری و پوتین کاوه به عنوان لباس دامادی، سعی در دفورم نشان دادن زندگی و درگیری آن با سیاستِ قدرت و آزادی ست.
🔹️پایان بخش اول. ادامه در بخش دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️بخش دوم و پایانی
🔹️ تلاش برای سرهم بندی تکهها
📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بیحالی" نوشتهی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد
✍ #کاوان_محمدپور
📌 تئاتر بی حالی، نمایشی ابزورد از موقعیتهای گوناگونِ برساختِ قدرت است که حتا شیوههای عشق ورزیدن را تعین میکند ، خود مرزی نمیشناسد و در هر لحظه میتواند قانونِ نوشتهی خود را تعلیق کند. در اینجا تنها راه مبارزه، به نمایش در آوردن همان چیزی ست که خودِ قدرت، سعی در پوشیده ماندن آن دارد. یعنی به تصویر کشیدن اپیزودهای پاره پاره در کلیتی به اسم روایت و در نهایت برساخت کردنِ شکلی دیگر از روایت و ساخت داستانی دیگر، که دقیقا بعد از اتمام نمایش بوجود میآید. در واقع بیرون از درهای سالن نمایش «باید» بوجود آید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️ تلاش برای سرهم بندی تکهها
📌 نگاهی کوتاه به نمایش "بیحالی" نوشتهی #بنیامین_احمدی که در سنندج اجرای عمومی شد
✍ #کاوان_محمدپور
📌 تئاتر بی حالی، نمایشی ابزورد از موقعیتهای گوناگونِ برساختِ قدرت است که حتا شیوههای عشق ورزیدن را تعین میکند ، خود مرزی نمیشناسد و در هر لحظه میتواند قانونِ نوشتهی خود را تعلیق کند. در اینجا تنها راه مبارزه، به نمایش در آوردن همان چیزی ست که خودِ قدرت، سعی در پوشیده ماندن آن دارد. یعنی به تصویر کشیدن اپیزودهای پاره پاره در کلیتی به اسم روایت و در نهایت برساخت کردنِ شکلی دیگر از روایت و ساخت داستانی دیگر، که دقیقا بعد از اتمام نمایش بوجود میآید. در واقع بیرون از درهای سالن نمایش «باید» بوجود آید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly