هفته نامه سیروان
🔹️ ستاد مستقل كردستان يا تشكيلات فراگير كردی؟ 📌 مواجه مدرن كردها با انتخابات زمستانی/ آيا شوراي هماهنگی اصلاح طلبان كرد احيا میشود؟ #سيروان: تا اسفند ماه و فرا رسيدن فصل گرم سياست هنوز چندماهي باقی است و فضای سياست در چله تابستانی، سرد و بي روح مينمايد.…
🔹️ستاد مستقل کردستان یا تشکیلات فراگیر
#بخش_دوم
📌 نشست ايلام اما در تهران، با انتقاد مرحوم #بهاءالدين_ادب مواجه شد. او سرآغاز از سخن گفتن پرهيز کرد. اما سپس با گلايه گفت که ما که اهلسنت هستيم و نميتوانيم کانديدا شويم، اما گلهمندم که يکي از شما - #رمضانزاده و آقاي #حيدری نماينده ايلام در مجلس ششم - کانديداي رياست جمهوری نشديد تا ما کردها هم کانديدای مستقل کردی در انتخابات رياست جمهوري داشته باشيم. 📌 کردها در شوراي هماهنگی اصلاح طلبان کرد که نمايندگانی حتي از استان #همدان و بعضا #خراسان هم داشت، چنان اثر گذار بود که رمضانزاده بخاطر برتري دادن فعاليت در اين شورا، از سخنگويی دولت استعفا داد. بيانيههای اين تشکل بويژه در اعتراضات سال ۱۳۸۸ نشانی از زنده بودن اين تشکل بود. اما بعد از آن عملا رو به انزوا نهاد و فعاليت آن تاکنون مسکوت مانده است و سرنوشت هر يک از اعضای شورای اصلی آن متفاوت شد؛ چنانکه بعضي از آنان از سياست کناره گيری کردند.
📌 در زمان برگزاري نشست ايلام در تهران، #جبهه_متحد_کرد هم تولد اوليه يافته [و یا در آستانه تولد] بود و بدين ترتيب اين جبهه تلاش کرد به سان شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ، تشکلی فراگير باشد. نمايندگانی متفاوت از کردهای چارسوی ايران و بويژه کرمانشاهيیها در اين تشکل حضور داشتند. اين تشکل به لحاظ هويتی تلاش کرد که فارغ از جناحهای ايران باشد. بعد از مرگ مرحوم مهندس بهاءالدين ادب ، رو به زوال نهاد و به علت اختلافات داخلی ، عملا از هم پاشيد.
📌 کردها برغم اينکه توانستند برخی مطالبات خود را در سالهاي گذشته با حمايت از جريانهاي اصلاح طلبی[ مانند اجرای اصل ۳۶ و تدریس رشته زبان و ادبیات کردی بعد از ۳۶ سال در دانشگاه کردستان و یا راهیابی برخی چهرههای کرد و اهلسنت به ردههای عالی دولت در سطح سفیر و معاون وزیر و...] به پيش ببرند، اما به علت تحقق نيافتن عمده خواسته هايشان عملا به هر دو جناح سياسي اعتراض دارند، به يکي کمتر و به يکي بيشتر.
📌 همين شرايط است که ديگر با حضور مستقل کردها در انتخابات را پيش کشيده است؛ در قالب #ستاد_مستقل، #تشکيلات_فراگير، احيای #شورای_هماهنگ_اصلاح طلبان_کرد يا هر عنوان با نام جناحها رايج سياسی يا غير آن؟
پایان بخش دوم
#ادامه_دارد
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
📌 نشست ايلام اما در تهران، با انتقاد مرحوم #بهاءالدين_ادب مواجه شد. او سرآغاز از سخن گفتن پرهيز کرد. اما سپس با گلايه گفت که ما که اهلسنت هستيم و نميتوانيم کانديدا شويم، اما گلهمندم که يکي از شما - #رمضانزاده و آقاي #حيدری نماينده ايلام در مجلس ششم - کانديداي رياست جمهوری نشديد تا ما کردها هم کانديدای مستقل کردی در انتخابات رياست جمهوري داشته باشيم. 📌 کردها در شوراي هماهنگی اصلاح طلبان کرد که نمايندگانی حتي از استان #همدان و بعضا #خراسان هم داشت، چنان اثر گذار بود که رمضانزاده بخاطر برتري دادن فعاليت در اين شورا، از سخنگويی دولت استعفا داد. بيانيههای اين تشکل بويژه در اعتراضات سال ۱۳۸۸ نشانی از زنده بودن اين تشکل بود. اما بعد از آن عملا رو به انزوا نهاد و فعاليت آن تاکنون مسکوت مانده است و سرنوشت هر يک از اعضای شورای اصلی آن متفاوت شد؛ چنانکه بعضي از آنان از سياست کناره گيری کردند.
📌 در زمان برگزاري نشست ايلام در تهران، #جبهه_متحد_کرد هم تولد اوليه يافته [و یا در آستانه تولد] بود و بدين ترتيب اين جبهه تلاش کرد به سان شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ، تشکلی فراگير باشد. نمايندگانی متفاوت از کردهای چارسوی ايران و بويژه کرمانشاهيیها در اين تشکل حضور داشتند. اين تشکل به لحاظ هويتی تلاش کرد که فارغ از جناحهای ايران باشد. بعد از مرگ مرحوم مهندس بهاءالدين ادب ، رو به زوال نهاد و به علت اختلافات داخلی ، عملا از هم پاشيد.
📌 کردها برغم اينکه توانستند برخی مطالبات خود را در سالهاي گذشته با حمايت از جريانهاي اصلاح طلبی[ مانند اجرای اصل ۳۶ و تدریس رشته زبان و ادبیات کردی بعد از ۳۶ سال در دانشگاه کردستان و یا راهیابی برخی چهرههای کرد و اهلسنت به ردههای عالی دولت در سطح سفیر و معاون وزیر و...] به پيش ببرند، اما به علت تحقق نيافتن عمده خواسته هايشان عملا به هر دو جناح سياسي اعتراض دارند، به يکي کمتر و به يکي بيشتر.
📌 همين شرايط است که ديگر با حضور مستقل کردها در انتخابات را پيش کشيده است؛ در قالب #ستاد_مستقل، #تشکيلات_فراگير، احيای #شورای_هماهنگ_اصلاح طلبان_کرد يا هر عنوان با نام جناحها رايج سياسی يا غير آن؟
پایان بخش دوم
#ادامه_دارد
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️ قدرت و قانون شماره ۱۵
#بخش_دوم
📌شما نگرش دولت را مطرح کرديد. البته بعضا ايراد گرفته ميیشود که اجرای اصل۱۵ قانون اساسی آزاد است و الزام آور نيست؛ اما هنگامی که بر آزاد بودن تاکيد ميشود، طبيعتا مردم مطالبه ميکنند و اين حقی است که دولت موظف به اجرای آن_همان طور که در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان مشخص_ است.
📍 چنانکه عرض کردم، من در جريان فعتاليتهاي آموزش و پرورش نيستم. اگر مدعی باشم که سخنگوی دولت و آموزش و پرورش هستم، ادعاي گزافی کرده ام؛ اما تصور ميکنم در مجموع گرايش دولت به رفع محدوديت و تقويت زبانهاي بومی و محلی است.قطعا دولت نيز اصالت را به اصالت زبان ملی و فارسي ميداند و جرياناتي که بنا دارند رقيبي براي زبان ملي بتراشند و از اين طريق وحدت ملي ايران را نشانه بروند، هرگز دولت چنين جرياني را تقويت نخواهد کرد. اعلام ميدارم پيش از آنکه طرفدار اقليتها باشم، طرفدار دموکراسی و ايران هستم و اول وحدت ملي ايران براي من معنا میيابد؛ ايرانی که همه اقوام و زبان در آن حضور داشته باشند و حضورشان مبتنی بر مشارکت باشد. البته بگويم که کردستان پاره تن ايران است و اين نظر به نظر من با برخی نگاهها متمايز است.
📌 برقراری عدالت و بهره گيري عموم ايرانيان از مواهب آزادی و توسعه در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته. اما ميدانيد بدون داشتن نيروی شاخص در ساختار کلان قدرت، نمي توان محروميتهای گذشته را جبران کرد. رئيس جمهور در جريان تبليغات انتخاباتي و در بيانيه شماره سه، در خصوص اقوام وعدههايي دادند که بعضا در مواردي اجرایی نشده است. چرا؟ چرا نيروهاي کرد اهل سنت طبق همين بيانيه به ساختار مديريتی کلان کشور راه نيافتند؟ آيا اين خلف وعده نيست؟
📍معتقدم وعدهها نه تا حد قابل قبول، اما طبق آمار و اسناد درحوزه اقوام و بومي گزيني و انتصاب مديران محلی نيز شاخصها در دولت دکتر روحانی ارتقا يافته است.
📌 ابتدایی ترين حقی که در بيانيه شماره سه اقوام آقای روحانی آمده، مشارکت کردها در ساختار مديريت عالي کشور است. در حال حاضر شما میتوانيد مصداقي بفرماييد که اهلسنت چه نمايندگانی در سطح وزرا و استاندار در بدنه اجرايي دولت حضور دارند؟! شما مثلا تصور کنيد در مقابل اينکه يک لرستاني طبق استاندار کردستان ميشود، يک اهل سنت استاندار قم اصفهان يا قم بشود؟! چه اتفاقی ميافتد؟
📍در اين بخش با شما همدلم و معقتدم گام اول همان گامی است که در دولت آقاي روحاني مسيرش مشخص و طراحي شده و به صورت جدي در دولت اين اعتقاد وجود دارد که بايد از مديران بومي اهل سنت استفاده شود. در اين زمينه به هر حال شاخصها کم و بيش رشد داشته، اما در سطح ملي حق با شماست. متاسفانه هنوز اقدامهاي قابل توجهي در اين زمينه رخ نداده و من اميدوارم اين اتفاق روي بدهد. اينکه چرا اين اتفاق نميافتد، ممکن است مسئولين دليلهای مختلفي داشته باشند؛ اما اعتقاد شخصی من بر اين است که نقد شما وارد است و بايد از عزيزان اهلسنت و زنان در مديريتهاي ملي بهره بيشتري داشته باشيم. در حال حاضر نيز بايد بگويم رضايتی در چينش وزرا، مقامات عالي از لحاظ جنسيتی و توجه به اقليتها ندارم. البته شما میتوانيد همين مطالبه را از شورای نگهبان داشته باشيد. چرا در شوراي نگهبان يک عضو اهل سنت يا يک زن به عنوان فقيه و حقوقدان حضور ندارد؟ منعي در قانون اساسي وجود ندارد منتها اينکه در سطح نيز تعيين تکليف کنم از حدود اختيارات من خارج است.
📌 به عنوان کسی که متولی پيگيری اجراي قانون در دولت هستيد، آيا اين مسئله مطرح شده که عدم اجراي قانون اساسي در مناطق قومي منجر به ريزش سرمايههاي اجتماعي ميشود؟ به هر حال در استاني مانند کردستان مردم با آراي۷۳ درصدي از دولت حمايت کرده اند. شما اگر به ياد داشته باشيد، بعد از ديدار رئيس جمهور در دولت اول با هنرمندان و نويسندگان، محمود دولتآبادي، يادداشتی منتشر کرد مبني بر اينکه اگر اگر اين دوره با اعتماد مردم بازي شود، ديگر اعتمادي باقی نمیماند. میخواستم بپرسم با اين مطالباتی که مردم دارند، دولت از ريزش سرمايههایاجتماعی ناشی از عدم اجرای قانون اساسی نگران نيست؟ آيا دولت اين دغدغهها را دنبال ميکند؟
📍 به باورم دولت نگران است و حضور ما در کردستان به اين معناست که ما دغدغه اجرای قانون اساسی در اين استان و ديگر استانها داريم. ما به عنوان بخشی از پيکره بزرگ و خدوم دولت، به اينجا آمده ايم که ضمن ادب و احترام به شهروندان کُرد، بگوييم اگر در مسير اجراي قانون اساسی نقض و نقص و اعتراضي دارند، ما با گوش شنوا آماه دريافت شکايات و بررسی و پيگيری خواسته آنها هستيم. اما اينکه بخواهيم ادعا کنيم که دراين استان نقض قانون اساسی گسترده تر از استانهاي ديگر بوده است، بايد بگويم در حال حاضر چنين چيزی را من نمیتوانم تصديق بکنم.
منبع: شماره ۱۰۵۰ #سیروان ۱۶ شهریور۹۸
#سیروان_رسانه_امید
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
📌شما نگرش دولت را مطرح کرديد. البته بعضا ايراد گرفته ميیشود که اجرای اصل۱۵ قانون اساسی آزاد است و الزام آور نيست؛ اما هنگامی که بر آزاد بودن تاکيد ميشود، طبيعتا مردم مطالبه ميکنند و اين حقی است که دولت موظف به اجرای آن_همان طور که در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان مشخص_ است.
📍 چنانکه عرض کردم، من در جريان فعتاليتهاي آموزش و پرورش نيستم. اگر مدعی باشم که سخنگوی دولت و آموزش و پرورش هستم، ادعاي گزافی کرده ام؛ اما تصور ميکنم در مجموع گرايش دولت به رفع محدوديت و تقويت زبانهاي بومی و محلی است.قطعا دولت نيز اصالت را به اصالت زبان ملی و فارسي ميداند و جرياناتي که بنا دارند رقيبي براي زبان ملي بتراشند و از اين طريق وحدت ملي ايران را نشانه بروند، هرگز دولت چنين جرياني را تقويت نخواهد کرد. اعلام ميدارم پيش از آنکه طرفدار اقليتها باشم، طرفدار دموکراسی و ايران هستم و اول وحدت ملي ايران براي من معنا میيابد؛ ايرانی که همه اقوام و زبان در آن حضور داشته باشند و حضورشان مبتنی بر مشارکت باشد. البته بگويم که کردستان پاره تن ايران است و اين نظر به نظر من با برخی نگاهها متمايز است.
📌 برقراری عدالت و بهره گيري عموم ايرانيان از مواهب آزادی و توسعه در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته. اما ميدانيد بدون داشتن نيروی شاخص در ساختار کلان قدرت، نمي توان محروميتهای گذشته را جبران کرد. رئيس جمهور در جريان تبليغات انتخاباتي و در بيانيه شماره سه، در خصوص اقوام وعدههايي دادند که بعضا در مواردي اجرایی نشده است. چرا؟ چرا نيروهاي کرد اهل سنت طبق همين بيانيه به ساختار مديريتی کلان کشور راه نيافتند؟ آيا اين خلف وعده نيست؟
📍معتقدم وعدهها نه تا حد قابل قبول، اما طبق آمار و اسناد درحوزه اقوام و بومي گزيني و انتصاب مديران محلی نيز شاخصها در دولت دکتر روحانی ارتقا يافته است.
📌 ابتدایی ترين حقی که در بيانيه شماره سه اقوام آقای روحانی آمده، مشارکت کردها در ساختار مديريت عالي کشور است. در حال حاضر شما میتوانيد مصداقي بفرماييد که اهلسنت چه نمايندگانی در سطح وزرا و استاندار در بدنه اجرايي دولت حضور دارند؟! شما مثلا تصور کنيد در مقابل اينکه يک لرستاني طبق استاندار کردستان ميشود، يک اهل سنت استاندار قم اصفهان يا قم بشود؟! چه اتفاقی ميافتد؟
📍در اين بخش با شما همدلم و معقتدم گام اول همان گامی است که در دولت آقاي روحاني مسيرش مشخص و طراحي شده و به صورت جدي در دولت اين اعتقاد وجود دارد که بايد از مديران بومي اهل سنت استفاده شود. در اين زمينه به هر حال شاخصها کم و بيش رشد داشته، اما در سطح ملي حق با شماست. متاسفانه هنوز اقدامهاي قابل توجهي در اين زمينه رخ نداده و من اميدوارم اين اتفاق روي بدهد. اينکه چرا اين اتفاق نميافتد، ممکن است مسئولين دليلهای مختلفي داشته باشند؛ اما اعتقاد شخصی من بر اين است که نقد شما وارد است و بايد از عزيزان اهلسنت و زنان در مديريتهاي ملي بهره بيشتري داشته باشيم. در حال حاضر نيز بايد بگويم رضايتی در چينش وزرا، مقامات عالي از لحاظ جنسيتی و توجه به اقليتها ندارم. البته شما میتوانيد همين مطالبه را از شورای نگهبان داشته باشيد. چرا در شوراي نگهبان يک عضو اهل سنت يا يک زن به عنوان فقيه و حقوقدان حضور ندارد؟ منعي در قانون اساسي وجود ندارد منتها اينکه در سطح نيز تعيين تکليف کنم از حدود اختيارات من خارج است.
📌 به عنوان کسی که متولی پيگيری اجراي قانون در دولت هستيد، آيا اين مسئله مطرح شده که عدم اجراي قانون اساسي در مناطق قومي منجر به ريزش سرمايههاي اجتماعي ميشود؟ به هر حال در استاني مانند کردستان مردم با آراي۷۳ درصدي از دولت حمايت کرده اند. شما اگر به ياد داشته باشيد، بعد از ديدار رئيس جمهور در دولت اول با هنرمندان و نويسندگان، محمود دولتآبادي، يادداشتی منتشر کرد مبني بر اينکه اگر اگر اين دوره با اعتماد مردم بازي شود، ديگر اعتمادي باقی نمیماند. میخواستم بپرسم با اين مطالباتی که مردم دارند، دولت از ريزش سرمايههایاجتماعی ناشی از عدم اجرای قانون اساسی نگران نيست؟ آيا دولت اين دغدغهها را دنبال ميکند؟
📍 به باورم دولت نگران است و حضور ما در کردستان به اين معناست که ما دغدغه اجرای قانون اساسی در اين استان و ديگر استانها داريم. ما به عنوان بخشی از پيکره بزرگ و خدوم دولت، به اينجا آمده ايم که ضمن ادب و احترام به شهروندان کُرد، بگوييم اگر در مسير اجراي قانون اساسی نقض و نقص و اعتراضي دارند، ما با گوش شنوا آماه دريافت شکايات و بررسی و پيگيری خواسته آنها هستيم. اما اينکه بخواهيم ادعا کنيم که دراين استان نقض قانون اساسی گسترده تر از استانهاي ديگر بوده است، بايد بگويم در حال حاضر چنين چيزی را من نمیتوانم تصديق بکنم.
منبع: شماره ۱۰۵۰ #سیروان ۱۶ شهریور۹۸
#سیروان_رسانه_امید
@sirwan_weekly
#اختصاصی_سیروان
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#بخش_اول
📌 فكر میكنم اعلام موضع راجع به اين سه موضوع (دموكراسی اجماعی و فدراليسم و خودمختاری فرهنگی) بيشتر يك بحث عينی و غيرانضمامی است. البته دكتر رمضانزاده باتوجه به اينكه خودش در اين زمينه كار علمی انجام داده و مدتی كه در زندان بود، كتاب خوبي با عنوان "منازعات قومی" منتشر كرد و تحصيلاتشان هم در همين زمينه است، اشرافيت خيلی خوبی به موضوع دارند. بنابراين بحثی كه ارائه كردهاند، در چارچوب همان نگاه است. اما مشخصا بحث را روي ايران متمركز نكرده است. تصور ميکنم اگر به شيوهای انضمامی روي ايران تمركز كنيم، حتما تفاوتهای زيادی دارد. در حقيقت وقتی امروز در ايران، هركدام از بحثهاي سه گانه مطرح شده که ممكن است اساسا قابل طرح هم نباشد، بايد بگويم كه گام اول که اعطای حقوق شهروندی برابر است، برداشته نشده است.
📌 شعار دموكراسی براي ايران و خودمختاری براي كردستان را _ اگر ريشه يابی كنيم _ که كردهای عراق البته ابتدا آن را مطرح كردند. اگر هم بيشتر به عمق اين شعار بنگريم، واقعا طنینی ماركسيستي دارد. اين شعار كه در دهههاي ۵۰_۶۰ ميلادی به ويژه بر بخشی از جهان سوم خیلی سايه انداخته بود، در آغاز در احزاب كمونيستی فورموله شد. آنها نگاهشان بيشتر به الگوی تجربه اتحاد جماهير شوروی بود. آنجا در غياب دموكراسی، ۱۵ جمهوری كه به ظاهر مستقل بودند، اتحادیهای علی الظاهر داوطلبانه، به نام اتحاد جماهير شوروی را تشکل میدادند. چند منطقه خودمختار هم در اين اتحاديه بود. در واقع اين الگو نيم نگاهی به نظريه لنينی #حق_تعيين_سرنوشت را داشت. من وارد عمق این موضوع نمیشوم، اما فرم شعار، هنوز هم شیوهای امروزی و به گونه ای روزامد شده به كار ما میآيد، نه به آن تعبيری كه آنها میگفتند؛ منظور آنها از دمکراسی، دموكراسی سوسیالیستی یا همان دیکتاتوری پرولتاریا بود که فرم سیاسی نظام تک حزبی از آن درآمده بود. دموکراسی به مفهوم امروز که گونههای دموکراسی انتخاباتی، لیبرال، نمايندگی و ... مطرح است؛ به ويژه در بحثهای چند فرهنگ گرایی شرط لازمه است.
📌 هدف من [از اینمقدمه] اين بود كه بگویم در جامعهای كه حقوق شهروندی هنوز به صورت كامل تثبيت نشده و نهادهای جاگیر سیاسی وجود ندارند، چگونه ميتوان از فدراليسم اقتصادی سخن گفت؟! همين مثالی كه آقای رمضانزاده در در خصوص۸ استان محروم و برنامه ریزی خاتمی برای جهش توسعه ای آنها مطرح كردهاند. اين حتما ایده خوبی است اما همان گونه كه ايشان گفتهاند، وقتی رييسجمهور تغيير ميكند، همه چيز به حالت اول بازميگردد.
📌 يا بحث خودمختاری فرهنگی ممكن است در استانی مانند آذربايجان غربی با چالشهای اساسی مواجه شود. چرا که قبل از آن لازم است هر یک از کردها، ترکها، آشوریها و ارمنیها در ساخت قدرت در جایگاهی برابر قرار گیرند. تا فرادستان و فرودستان در استان به صورت برابر كنار هم نشینند و مسئله حل نشده باقی بماند، طرح و اجرای مسئله، اثر عكس دارد. ممكن است در جنوب استان خیلی اين گونه نباشد، اما در مركز و شمال استان مشكلات زيادی به وجود میآيد و کسی هم پاسخگو نباشد.
📌 آنچه امروز در موضوع مطالعات چند فرهنگ گرایی در غرب، مطرح است و دكتر رمضانزاده چندان به آن نپرداختهاند، اين است كه در غرب در پروسهای ۲۰۰ ساله كه معادل بلوغ و تكامل دموكراسی است، در آغاز يك سياست شهروندی ريشهدار را تثبيت كردند. سپس سراغ مسئله هویت های متفاوت جمعی رفتند و اینكه شهروندان ممكن است هويت جداگاه با هویت رسمی مانند شاخصه های قومی و مذهبی و زبانی هم داشته باشند و تشخيص اين مسئله را بايد از خودشان پرسيد. سپس تحقيق كردند كه فرهنگهای جمعی را كه در فرهنگ رسمی جامعه جايگاهی ندارند، به رسميت بشناسند. بحث چند فرهنگ گرايی امروز در غرب و کشوری مثل كانادا ، اين گونه به متن جامعه آمد.
📌 اما ما در اين داستان خيلی [از موضوع] دور هستيم و در حالیکه گام اول را برنداشته ایم نمیتوانیم گام دوم را برداریم. هر چند فکر می کنم عطف به پیشینه تاریخی مان و سنت سهله و سمحه ای که از دیرباز در این سرزمین بوده، گام دوم را آسانتر از خیلی کشورها می توانیم بر داریم. منتها مشروط به آنکه قدم اول که شرط لازمه است، طی شود. چرا که در مطالعات چند فرهنگ گرايي در همین كشورهاي غربی، در حوزه نظری خيلي به تجربه امپراطوریهای اتريش ـ مجار و عثمانی ارجاع داده میشود كه جوامعی به لحاظ مذهبی و قومی متنوع بودند.
#بخش_دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#بخش_اول
📌 فكر میكنم اعلام موضع راجع به اين سه موضوع (دموكراسی اجماعی و فدراليسم و خودمختاری فرهنگی) بيشتر يك بحث عينی و غيرانضمامی است. البته دكتر رمضانزاده باتوجه به اينكه خودش در اين زمينه كار علمی انجام داده و مدتی كه در زندان بود، كتاب خوبي با عنوان "منازعات قومی" منتشر كرد و تحصيلاتشان هم در همين زمينه است، اشرافيت خيلی خوبی به موضوع دارند. بنابراين بحثی كه ارائه كردهاند، در چارچوب همان نگاه است. اما مشخصا بحث را روي ايران متمركز نكرده است. تصور ميکنم اگر به شيوهای انضمامی روي ايران تمركز كنيم، حتما تفاوتهای زيادی دارد. در حقيقت وقتی امروز در ايران، هركدام از بحثهاي سه گانه مطرح شده که ممكن است اساسا قابل طرح هم نباشد، بايد بگويم كه گام اول که اعطای حقوق شهروندی برابر است، برداشته نشده است.
📌 شعار دموكراسی براي ايران و خودمختاری براي كردستان را _ اگر ريشه يابی كنيم _ که كردهای عراق البته ابتدا آن را مطرح كردند. اگر هم بيشتر به عمق اين شعار بنگريم، واقعا طنینی ماركسيستي دارد. اين شعار كه در دهههاي ۵۰_۶۰ ميلادی به ويژه بر بخشی از جهان سوم خیلی سايه انداخته بود، در آغاز در احزاب كمونيستی فورموله شد. آنها نگاهشان بيشتر به الگوی تجربه اتحاد جماهير شوروی بود. آنجا در غياب دموكراسی، ۱۵ جمهوری كه به ظاهر مستقل بودند، اتحادیهای علی الظاهر داوطلبانه، به نام اتحاد جماهير شوروی را تشکل میدادند. چند منطقه خودمختار هم در اين اتحاديه بود. در واقع اين الگو نيم نگاهی به نظريه لنينی #حق_تعيين_سرنوشت را داشت. من وارد عمق این موضوع نمیشوم، اما فرم شعار، هنوز هم شیوهای امروزی و به گونه ای روزامد شده به كار ما میآيد، نه به آن تعبيری كه آنها میگفتند؛ منظور آنها از دمکراسی، دموكراسی سوسیالیستی یا همان دیکتاتوری پرولتاریا بود که فرم سیاسی نظام تک حزبی از آن درآمده بود. دموکراسی به مفهوم امروز که گونههای دموکراسی انتخاباتی، لیبرال، نمايندگی و ... مطرح است؛ به ويژه در بحثهای چند فرهنگ گرایی شرط لازمه است.
📌 هدف من [از اینمقدمه] اين بود كه بگویم در جامعهای كه حقوق شهروندی هنوز به صورت كامل تثبيت نشده و نهادهای جاگیر سیاسی وجود ندارند، چگونه ميتوان از فدراليسم اقتصادی سخن گفت؟! همين مثالی كه آقای رمضانزاده در در خصوص۸ استان محروم و برنامه ریزی خاتمی برای جهش توسعه ای آنها مطرح كردهاند. اين حتما ایده خوبی است اما همان گونه كه ايشان گفتهاند، وقتی رييسجمهور تغيير ميكند، همه چيز به حالت اول بازميگردد.
📌 يا بحث خودمختاری فرهنگی ممكن است در استانی مانند آذربايجان غربی با چالشهای اساسی مواجه شود. چرا که قبل از آن لازم است هر یک از کردها، ترکها، آشوریها و ارمنیها در ساخت قدرت در جایگاهی برابر قرار گیرند. تا فرادستان و فرودستان در استان به صورت برابر كنار هم نشینند و مسئله حل نشده باقی بماند، طرح و اجرای مسئله، اثر عكس دارد. ممكن است در جنوب استان خیلی اين گونه نباشد، اما در مركز و شمال استان مشكلات زيادی به وجود میآيد و کسی هم پاسخگو نباشد.
📌 آنچه امروز در موضوع مطالعات چند فرهنگ گرایی در غرب، مطرح است و دكتر رمضانزاده چندان به آن نپرداختهاند، اين است كه در غرب در پروسهای ۲۰۰ ساله كه معادل بلوغ و تكامل دموكراسی است، در آغاز يك سياست شهروندی ريشهدار را تثبيت كردند. سپس سراغ مسئله هویت های متفاوت جمعی رفتند و اینكه شهروندان ممكن است هويت جداگاه با هویت رسمی مانند شاخصه های قومی و مذهبی و زبانی هم داشته باشند و تشخيص اين مسئله را بايد از خودشان پرسيد. سپس تحقيق كردند كه فرهنگهای جمعی را كه در فرهنگ رسمی جامعه جايگاهی ندارند، به رسميت بشناسند. بحث چند فرهنگ گرايی امروز در غرب و کشوری مثل كانادا ، اين گونه به متن جامعه آمد.
📌 اما ما در اين داستان خيلی [از موضوع] دور هستيم و در حالیکه گام اول را برنداشته ایم نمیتوانیم گام دوم را برداریم. هر چند فکر می کنم عطف به پیشینه تاریخی مان و سنت سهله و سمحه ای که از دیرباز در این سرزمین بوده، گام دوم را آسانتر از خیلی کشورها می توانیم بر داریم. منتها مشروط به آنکه قدم اول که شرط لازمه است، طی شود. چرا که در مطالعات چند فرهنگ گرايي در همین كشورهاي غربی، در حوزه نظری خيلي به تجربه امپراطوریهای اتريش ـ مجار و عثمانی ارجاع داده میشود كه جوامعی به لحاظ مذهبی و قومی متنوع بودند.
#بخش_دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم (پایانی)
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#اختصاصی_سیروان
📌 امپراطوری عثمانی به ويژه در اواخر سده۱۹ كه نوعي سياست #عثمانلی (شهروند عثمانی) فارغ از مذهب بعنوان ممیزه اصلی هویتی را در پیش گرفت. بر اين اساس كه در حقوق شهروندی، مذهب را مورد توجه قرار ندهند. به عبارتی، مسلمان، ارمنی، چرکس یا یونانی، شهروند عثمانی است. به اين نمونهها، غالبا ارجاع داده مشود كه جالب است.
📌ایران پیشامدرن هم به لحاظ ساخت قدرت یک رژیم استبدادی نامتمرکز و به لحاظ سیاسی تا حد زیادی میان تنوعات طبیعی جامعه بی طرف و فاقد سوگیری بوده است. اگر می گویم برداشتن گام دوم برای ما آسانتر است، عمدتا از این زاویه است. ساخت دولت ملی در ترکیه پیوندی عمیق با سیاست یک ملت یک زبان و تاریخی به شدت رتوش شده و ایدئولوژیک دارد. این کشور علیرغم اینکه به لحاظ توسعه سیاسی و حقوق شهروندی نیم قرن از ایران جلوتر است، بدلیل خشت کجی که در ملت سازی گذاشته و فقر فرهنگی " دولت " عملا از برداشتن گام دوم ناتوان و از مواجهه با تنوعات زبانی هراسان است. در حالیکه ما در وضعیت معکوسی به سر می بریم. استحاله دولت در دین، عملا سیاست کرامت را که میرفت پس از مشروطه بتدریج جای سیاست شرافت را بگیرد، تضعیف کرد، اما بدلیل تاریخی بودن دولت و طبیعی بودن آن از آمادگی بیشتری برای مواجهه با تنوعات زبانی و فرهنگی برخورداریم. اما بدون زمینه های شهروندی مناسب، پیگیری این سیاست اگر به فرض محال انجام هم بشود، جدی تر از تجربه شوروی نخواهد بود.
📌 بر اساس سیاست "شرافت" در اروپا حقوق شهروندی به افرادی اعطا میشد که صاحب زمین باشند، مرد باشند، سفيدپوست باشند. خیلی طول کشید تا سياست "شرافت" به سیاست كرامت انسانی و تحقق حقوق شهروندی برای همه و به صورت برابر تغییر پیدا کند.
📌 در ايران متاسفانه اين گونه نيست. درست است كه در ساختار حقوقی اين مسايل را داريم، اما در ساختار حقيقی، برابر نيستيم. البته دكتر رمضانزاده اشارهای خوب داشته است. وقتی شما دولت مذهبی ناشكيبا داريد که به غير مؤمنين به خود، ناشكيبايي دارد، بحث قومی را تحت الشعاع خود قرار میدهد و اجازه نمیدهد كه سياست كرامت يا سياست شهروند دموكراتيك، تثبيت شود.
📌 تصورم اين است كه ابتدا باید #دموكراسی در ايران مورد توجه قرار گيرد. سپس به بحث خودمختاری فرهنگی، يا دموكراسی اجماعی و فدرالی برسید. اگر سياست شهروندی و كرامت نباشد، بحث دوم بيیفايده است. نمیتوانيد در جامعهای كه حقوق فردی تثبیت نشده، دنبال حقوق جمع رفت گاهی ممکن است نتیجه ای هم حاصل شود اما ممكن است در دراز مدت به تثبیت تبعيض تبديل شود و نقض غرض به حساب بيايد.
📌 در مجموع اگر به نظرم رمضانزاده در طرح موضوع روی كارنامه اصلاحطلبان هم بحث میكرد و عملکرد دولت را هم در این زمینه نقد می كرد، بد نبود. هرچند ایشان منتقد وضع موجود هستند و تاجایی که اطلاع دارم با جدیت و آزادگی هم نقدهایشان را مطرح می کنند. اما متاسفانه شش سال اين فرصت هم سپری شد و اگر ادامه هم به همين گونه طی، مردم نااميد میشوند. در این مدت از جانب اصلاح طلبان راجع به همه بحثهایی كه گفتم، میشد كارهای زیادی انجام داد. اما دریغا كار مشهودی را نديديم. به گمان من ممکن است در دوره آينده، دوباره همین بحثهای اجتماعی و عینی و مسايل را مطرح كنيم و به نظرم ، این سير قهقهرايی برای ماست.
📌 باز متاسفانه _ نه تنها بحث فدراليسم و..._ بايد اين بحث را مطرح كنيم كه چگونه اصلاح طلبان را از فساد جدا كنيم؟! چگونه میتوان دولتی را از هيولای فساد و بيماریای كه دچار آن شده را نجات داد؟ چرا عمدا به اين مسئله اشاره ميكنم؟ چون مصادیق زیادی وجود دارد. به ياد دارم كه وقتی برجام را امضا كرده بود، آقای روحاني ميگفت "نظام تحریم فرو ريخت". متاسفانه میان نظام تبعيض در ايران پيوندی جدی و سیستماتیک با فساد وجود دارد كه كمتر به آن توجه میشود. يعنی اگر جريان شناسی شود، اقتصاد سياسی را بررسي كنيد، هسته اصلی درون آن، فساد است. يعنی فساد گردش مالی بزرگي دارد. مديران زيادی از اين فساد بهره می گیرند. برای تحكيم جايگاه خودشان و به آسانی آن را رها نميكنند. به نظرم براي مبارزه با #فساد و لاغر کردن اقتصاد آن، #تبعيض را باید از میان برد و شایستهسالاری را جایگزین کرد. يكی از راههای رفع تبعيض، برقراری عدالت و دادپروری براي تمام گروهها و اقوام است. #رفع_فساد، نيازمند #دموكراسی و #شفافيت است. براي اين موضوع اقدام اول تحقق دموكراسی در ايران است كه بدون آن نمیتوان گامهای بعدی را برداشت.
📌 منبع: هفتهنامه #سیروان ، چهارم آبان ۹۸ ، شماره ۱۰۵۷/ توضیح: متن در نسخه تلگرامی ویرایش مجدد شدهاست
📌نسخه pdf 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#اختصاصی_سیروان
📌 امپراطوری عثمانی به ويژه در اواخر سده۱۹ كه نوعي سياست #عثمانلی (شهروند عثمانی) فارغ از مذهب بعنوان ممیزه اصلی هویتی را در پیش گرفت. بر اين اساس كه در حقوق شهروندی، مذهب را مورد توجه قرار ندهند. به عبارتی، مسلمان، ارمنی، چرکس یا یونانی، شهروند عثمانی است. به اين نمونهها، غالبا ارجاع داده مشود كه جالب است.
📌ایران پیشامدرن هم به لحاظ ساخت قدرت یک رژیم استبدادی نامتمرکز و به لحاظ سیاسی تا حد زیادی میان تنوعات طبیعی جامعه بی طرف و فاقد سوگیری بوده است. اگر می گویم برداشتن گام دوم برای ما آسانتر است، عمدتا از این زاویه است. ساخت دولت ملی در ترکیه پیوندی عمیق با سیاست یک ملت یک زبان و تاریخی به شدت رتوش شده و ایدئولوژیک دارد. این کشور علیرغم اینکه به لحاظ توسعه سیاسی و حقوق شهروندی نیم قرن از ایران جلوتر است، بدلیل خشت کجی که در ملت سازی گذاشته و فقر فرهنگی " دولت " عملا از برداشتن گام دوم ناتوان و از مواجهه با تنوعات زبانی هراسان است. در حالیکه ما در وضعیت معکوسی به سر می بریم. استحاله دولت در دین، عملا سیاست کرامت را که میرفت پس از مشروطه بتدریج جای سیاست شرافت را بگیرد، تضعیف کرد، اما بدلیل تاریخی بودن دولت و طبیعی بودن آن از آمادگی بیشتری برای مواجهه با تنوعات زبانی و فرهنگی برخورداریم. اما بدون زمینه های شهروندی مناسب، پیگیری این سیاست اگر به فرض محال انجام هم بشود، جدی تر از تجربه شوروی نخواهد بود.
📌 بر اساس سیاست "شرافت" در اروپا حقوق شهروندی به افرادی اعطا میشد که صاحب زمین باشند، مرد باشند، سفيدپوست باشند. خیلی طول کشید تا سياست "شرافت" به سیاست كرامت انسانی و تحقق حقوق شهروندی برای همه و به صورت برابر تغییر پیدا کند.
📌 در ايران متاسفانه اين گونه نيست. درست است كه در ساختار حقوقی اين مسايل را داريم، اما در ساختار حقيقی، برابر نيستيم. البته دكتر رمضانزاده اشارهای خوب داشته است. وقتی شما دولت مذهبی ناشكيبا داريد که به غير مؤمنين به خود، ناشكيبايي دارد، بحث قومی را تحت الشعاع خود قرار میدهد و اجازه نمیدهد كه سياست كرامت يا سياست شهروند دموكراتيك، تثبيت شود.
📌 تصورم اين است كه ابتدا باید #دموكراسی در ايران مورد توجه قرار گيرد. سپس به بحث خودمختاری فرهنگی، يا دموكراسی اجماعی و فدرالی برسید. اگر سياست شهروندی و كرامت نباشد، بحث دوم بيیفايده است. نمیتوانيد در جامعهای كه حقوق فردی تثبیت نشده، دنبال حقوق جمع رفت گاهی ممکن است نتیجه ای هم حاصل شود اما ممكن است در دراز مدت به تثبیت تبعيض تبديل شود و نقض غرض به حساب بيايد.
📌 در مجموع اگر به نظرم رمضانزاده در طرح موضوع روی كارنامه اصلاحطلبان هم بحث میكرد و عملکرد دولت را هم در این زمینه نقد می كرد، بد نبود. هرچند ایشان منتقد وضع موجود هستند و تاجایی که اطلاع دارم با جدیت و آزادگی هم نقدهایشان را مطرح می کنند. اما متاسفانه شش سال اين فرصت هم سپری شد و اگر ادامه هم به همين گونه طی، مردم نااميد میشوند. در این مدت از جانب اصلاح طلبان راجع به همه بحثهایی كه گفتم، میشد كارهای زیادی انجام داد. اما دریغا كار مشهودی را نديديم. به گمان من ممکن است در دوره آينده، دوباره همین بحثهای اجتماعی و عینی و مسايل را مطرح كنيم و به نظرم ، این سير قهقهرايی برای ماست.
📌 باز متاسفانه _ نه تنها بحث فدراليسم و..._ بايد اين بحث را مطرح كنيم كه چگونه اصلاح طلبان را از فساد جدا كنيم؟! چگونه میتوان دولتی را از هيولای فساد و بيماریای كه دچار آن شده را نجات داد؟ چرا عمدا به اين مسئله اشاره ميكنم؟ چون مصادیق زیادی وجود دارد. به ياد دارم كه وقتی برجام را امضا كرده بود، آقای روحاني ميگفت "نظام تحریم فرو ريخت". متاسفانه میان نظام تبعيض در ايران پيوندی جدی و سیستماتیک با فساد وجود دارد كه كمتر به آن توجه میشود. يعنی اگر جريان شناسی شود، اقتصاد سياسی را بررسي كنيد، هسته اصلی درون آن، فساد است. يعنی فساد گردش مالی بزرگي دارد. مديران زيادی از اين فساد بهره می گیرند. برای تحكيم جايگاه خودشان و به آسانی آن را رها نميكنند. به نظرم براي مبارزه با #فساد و لاغر کردن اقتصاد آن، #تبعيض را باید از میان برد و شایستهسالاری را جایگزین کرد. يكی از راههای رفع تبعيض، برقراری عدالت و دادپروری براي تمام گروهها و اقوام است. #رفع_فساد، نيازمند #دموكراسی و #شفافيت است. براي اين موضوع اقدام اول تحقق دموكراسی در ايران است كه بدون آن نمیتوان گامهای بعدی را برداشت.
📌 منبع: هفتهنامه #سیروان ، چهارم آبان ۹۸ ، شماره ۱۰۵۷/ توضیح: متن در نسخه تلگرامی ویرایش مجدد شدهاست
📌نسخه pdf 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
🔹️آسوده بخوابید تبعیض مثبت در راه است
✍ #فرهاد_امینپور
📌 تلاش این یادداشت کوتاه این است تا از این مغالطه جلوگیری نماید که گویا در حال حاضر، امکانِ اعمالِ تبعیض مثبت برای اقلیتهایی چون کُردها وجود دارد اما حکومت سهلانگاری یا کوتاهی میکند و یا وظیفهی خود را بهموقع و با دقت انجام نمیدهد! اشتباه دیگری که در اظهارنظر آقایان رمضانزاده و حسینزاده دیده میشود
، تقلیلِ مقولهی پیچیده و چندبُعدیِ تبعیض به مشکلات اقتصادی است. بر این اساس چنین وانمود میشود که در وضعیت فعلی با تزریق مقداری بودجهی اضافی به منطقه که البته دولت از تأمین بودجههای ناچیزِ اختصاص یافته به آن نیز عاجز است، مشکلات مردم حل خواهد شد. این در حالی است که به باور اکثر صاحبنظران و اندیشمندان دنیا و بر اساس ابتداییترین تعریفها از توسعه، فقر و مشکلات اقتصادی، دارای ریشههای سیاسی و اجتماعی هستند که متأسفانه مصادیق فراوانِ آنرا در ایران امروز میتوان بهوضوح دید. به این اعتبار اگرچه در حال حاضر کشور ایران بر اساس شاخصهای توسعهیافتگی و رونق اقتصادی در وضعیت سخت و دردناکی بهسر میبرد اما نمیتوان انکار کرد که توسعهنیافتگیِ مضاعفِ مناطق کُردنشین در مقایسه با توسعهی ناقص و حداقلیِ بسیاری از نقاط کشور، قبل از هر چیز دلایل سیاسی و فرهنگی و ریشههای عمیق تاریخی دارد که فروکاستنِ آن به مسایل بودجهای یا سهلانگاریهای مدیریتی، تنها باعث انحراف و پیچیدهتر شدن موضوع خواهد شد.
#یادداشت_اول شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️آسوده بخوابید تبعیض مثبت در راه است
✍ #فرهاد_امینپور
📌 تلاش این یادداشت کوتاه این است تا از این مغالطه جلوگیری نماید که گویا در حال حاضر، امکانِ اعمالِ تبعیض مثبت برای اقلیتهایی چون کُردها وجود دارد اما حکومت سهلانگاری یا کوتاهی میکند و یا وظیفهی خود را بهموقع و با دقت انجام نمیدهد! اشتباه دیگری که در اظهارنظر آقایان رمضانزاده و حسینزاده دیده میشود
، تقلیلِ مقولهی پیچیده و چندبُعدیِ تبعیض به مشکلات اقتصادی است. بر این اساس چنین وانمود میشود که در وضعیت فعلی با تزریق مقداری بودجهی اضافی به منطقه که البته دولت از تأمین بودجههای ناچیزِ اختصاص یافته به آن نیز عاجز است، مشکلات مردم حل خواهد شد. این در حالی است که به باور اکثر صاحبنظران و اندیشمندان دنیا و بر اساس ابتداییترین تعریفها از توسعه، فقر و مشکلات اقتصادی، دارای ریشههای سیاسی و اجتماعی هستند که متأسفانه مصادیق فراوانِ آنرا در ایران امروز میتوان بهوضوح دید. به این اعتبار اگرچه در حال حاضر کشور ایران بر اساس شاخصهای توسعهیافتگی و رونق اقتصادی در وضعیت سخت و دردناکی بهسر میبرد اما نمیتوان انکار کرد که توسعهنیافتگیِ مضاعفِ مناطق کُردنشین در مقایسه با توسعهی ناقص و حداقلیِ بسیاری از نقاط کشور، قبل از هر چیز دلایل سیاسی و فرهنگی و ریشههای عمیق تاریخی دارد که فروکاستنِ آن به مسایل بودجهای یا سهلانگاریهای مدیریتی، تنها باعث انحراف و پیچیدهتر شدن موضوع خواهد شد.
#یادداشت_اول شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
#سرمقاله شماره ۱۰۶۷ #سیروان ۱۴ دی ۹۸
🔹️وداع با آخرین شیخ الاسلام کوردستان
✍ #جلال_جلالیزاده
📌 در تهران و کردستان چندین همایش برای تجلیل و قدرشناسی از ایشان برگزار شد که آخرین آ نها کنگره مشاهیرکورد بود. کوردستان با آخرین شیخ الاسلام خود وداع می کند. اما آیا زمانی خواهد آمد که بازار این القاب در کوردستان گرم شود واین خطه شاهد مفتی ها، صدرالاسلام ها و شیخ الاسلام ها باشد ویا جامعه ی کوردستان به سوی اسلام منهای روحانیت و یا اسلام سنتی تنها با لقب ملا عادت خواهد کرد.
📌مرحوم شیخ الاسلام به نسبت وسع وتوان خود بدون هیچگونه شعار وادعایی وظیفه ومسئولیت خود را نجام داد ودر تحلیل های سیاسی و پیش بینی ها و قضاوت در باره ی گروه ها وشخصیت ها، صائب بود؛ انسانی منصف وحق پذیر بود و اگر در مسأله ای احساس می کرد که رأی و برداشت او درست نیست، قطعا از نظر خود بر می گشت. روانت شاد وبهشت برین جایگاهت باد.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#سرمقاله شماره ۱۰۶۷ #سیروان ۱۴ دی ۹۸
🔹️وداع با آخرین شیخ الاسلام کوردستان
✍ #جلال_جلالیزاده
📌 در تهران و کردستان چندین همایش برای تجلیل و قدرشناسی از ایشان برگزار شد که آخرین آ نها کنگره مشاهیرکورد بود. کوردستان با آخرین شیخ الاسلام خود وداع می کند. اما آیا زمانی خواهد آمد که بازار این القاب در کوردستان گرم شود واین خطه شاهد مفتی ها، صدرالاسلام ها و شیخ الاسلام ها باشد ویا جامعه ی کوردستان به سوی اسلام منهای روحانیت و یا اسلام سنتی تنها با لقب ملا عادت خواهد کرد.
📌مرحوم شیخ الاسلام به نسبت وسع وتوان خود بدون هیچگونه شعار وادعایی وظیفه ومسئولیت خود را نجام داد ودر تحلیل های سیاسی و پیش بینی ها و قضاوت در باره ی گروه ها وشخصیت ها، صائب بود؛ انسانی منصف وحق پذیر بود و اگر در مسأله ای احساس می کرد که رأی و برداشت او درست نیست، قطعا از نظر خود بر می گشت. روانت شاد وبهشت برین جایگاهت باد.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی و مسئولیت بین المللی دولت ایران #بخش_دوم و پایانی
✍ دکتر #ستار_عزیزی ( دانشیار حقوق بین الملل دانشگاه بوعلی سینا )
📌 در خصوص انهدام هواپیما و خلبان و خدمه آن، دولت ایران متعهد است که به هواپیمایی بین المللی اوکراین خسارت بپردازد. همچنین این مساله در ارتباط با مسافران خارجی که تبعه دیگر دولتها ( شامل اتباع کانادا، اوکراین، سوئد ، افغانستان، آلمان و بریتانیا ) بودهاند، صادق است. همچنین میبایست به نحو مقتضی مثلا عذرخواهی رسمی، جنبه معنوی خسارت وارد شده را جبران نماید.
📌 برخی از مسافران هواپیما دارای تابعیت مضاعف ( ایرانی- کانادایی و یا ایرانی- سوئدی ) بودند. در این خصوص، توجه به این مطلب ضروری است که دولت ایران در رابطه با مسائل حقوقی در ارتباط با اشخاص مربوطه، تنها به مثابه اتباع ایران رفتار میکند و تابعیت خارجی آنها را در نظر نمیگیرد. لذا خسارات وارده بر این اشخاص تابع قوانین داخلی ایران خواهد بود. البته با توجه به اینکه این پرواز بین المللی بوده است، قواعد خاصی در ارتباط با میزان پرداخت خسارات مطرح است که طبق قواعد بین المللی هواپیمایی کشوری، بر همان اساس عمل می شود.
📌 همچنین دولت ایران موظف است فرد یا افراد خاطی را به محاکم صالحه قضایی خود معرفی کرده و ترتیبی اتخاذ کند تا در آینده امکان چنین رویدادی نباشد. البته در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح و بیانیه رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز بر امور مذکور تاکید شده است.
📌 امیدوارم که خداوند بزرگ، ارواح این اشخاص بیگناه را در پرتو الطاف خود قرار دهد و به قلوب داغدار خانواده های آنان آرامش بخشد.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍ دکتر #ستار_عزیزی ( دانشیار حقوق بین الملل دانشگاه بوعلی سینا )
📌 در خصوص انهدام هواپیما و خلبان و خدمه آن، دولت ایران متعهد است که به هواپیمایی بین المللی اوکراین خسارت بپردازد. همچنین این مساله در ارتباط با مسافران خارجی که تبعه دیگر دولتها ( شامل اتباع کانادا، اوکراین، سوئد ، افغانستان، آلمان و بریتانیا ) بودهاند، صادق است. همچنین میبایست به نحو مقتضی مثلا عذرخواهی رسمی، جنبه معنوی خسارت وارد شده را جبران نماید.
📌 برخی از مسافران هواپیما دارای تابعیت مضاعف ( ایرانی- کانادایی و یا ایرانی- سوئدی ) بودند. در این خصوص، توجه به این مطلب ضروری است که دولت ایران در رابطه با مسائل حقوقی در ارتباط با اشخاص مربوطه، تنها به مثابه اتباع ایران رفتار میکند و تابعیت خارجی آنها را در نظر نمیگیرد. لذا خسارات وارده بر این اشخاص تابع قوانین داخلی ایران خواهد بود. البته با توجه به اینکه این پرواز بین المللی بوده است، قواعد خاصی در ارتباط با میزان پرداخت خسارات مطرح است که طبق قواعد بین المللی هواپیمایی کشوری، بر همان اساس عمل می شود.
📌 همچنین دولت ایران موظف است فرد یا افراد خاطی را به محاکم صالحه قضایی خود معرفی کرده و ترتیبی اتخاذ کند تا در آینده امکان چنین رویدادی نباشد. البته در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح و بیانیه رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز بر امور مذکور تاکید شده است.
📌 امیدوارم که خداوند بزرگ، ارواح این اشخاص بیگناه را در پرتو الطاف خود قرار دهد و به قلوب داغدار خانواده های آنان آرامش بخشد.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بازنشر #بخش_دوم و پایانی
🔹️رزهایی برای رزا
✍ #فیضالله_پیری
📌 در سالهاي اخير هرگاه افتخار ديدار با يونسي را پيدا ميكردم، دلدادگي و فداكاريهاي اين بانوي صبور را از نزديك ميديدم كه چگونه عاشقانه يونسي را تنها نميگذاشت و چون پرستاري دلسوز از او مراقبت ميكرد، تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد!
📌فراهم كردن خلوت و امنيت براي قلم يونسي نشان ميداد كه رزابانو هم همسرش را از جان و دل دوست دارد و هم جايگاه والاي او را در جامعه درك كرده است. به ويژه در آخرين ديداري كه با قلم به دست پير داشتم، اين فداكاري و اين سوختن را در اوج ديدم، چنانكه در مسير بازگشت، يكي از همراهان گفت: اين زن نه تنها به پاي يونسي، بلكه به پاي كرد و ايراني سوخته است و دستكم كردها بايد همواره به او اداي احترام كنند.
منبع: روزنامه #شرق ۱۵ اسفند ۹۰
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️رزهایی برای رزا
✍ #فیضالله_پیری
📌 در سالهاي اخير هرگاه افتخار ديدار با يونسي را پيدا ميكردم، دلدادگي و فداكاريهاي اين بانوي صبور را از نزديك ميديدم كه چگونه عاشقانه يونسي را تنها نميگذاشت و چون پرستاري دلسوز از او مراقبت ميكرد، تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد!
📌فراهم كردن خلوت و امنيت براي قلم يونسي نشان ميداد كه رزابانو هم همسرش را از جان و دل دوست دارد و هم جايگاه والاي او را در جامعه درك كرده است. به ويژه در آخرين ديداري كه با قلم به دست پير داشتم، اين فداكاري و اين سوختن را در اوج ديدم، چنانكه در مسير بازگشت، يكي از همراهان گفت: اين زن نه تنها به پاي يونسي، بلكه به پاي كرد و ايراني سوخته است و دستكم كردها بايد همواره به او اداي احترام كنند.
منبع: روزنامه #شرق ۱۵ اسفند ۹۰
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹سال خبيثه ! #بخش_اول
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌چه فکر ميکرديم، چه شد! از زمين و آسمان مرگ ميبارد! عفريت مرگ آمده است؛ نامش کروناست. به شکل شگفت انگيز و غير منتظره هم آمده است؛ نديده و نشناخته و دعوت نشده! عالمان ابدان مي گويند ويروس است. ويروس ديده بوديم - يعني نديده بوديم ولی شناخته بوديم- اما نه اين گونه! چنانکه نميبينيم ، سرعت سرايتش از نور انگار بيشتر است. جهان را در نورديده بدون آنکه گذرنامهای داشته باشد و کسي يا گروهي بتواند آن را کنترل کند. کارش مرگ آفرينی است و جهان و قدرت و مافيهايش را به چالش کشيده و تمام مناسبات زندگي را بهم ريخته است. نه شوخي دارد و نه تعارف! اگر عشق آدمی را به هرچه مجبور مي کرد، اينک اما عشق را هم تعطيل کرده است. کودکي را مقابل مادرش در فاصله مي نشاند، بدون آنکه اجازه بدهد همديگر را به آغوش بکشند! [ یا پدری را در ورودی درب حیاط مقابل دو فرزندش می نشاند و بدون بوسه و هماغوشی، قبل از رفتن به قبرستان ،جگرگوشه هایش را بدرود میگوید. این است #فرا_فاجعه! ]
📌کرونا فرهنگ و هنر و اجتماع و سياست و ورزش و...را به اغما برده و خانه خدا هم را خلوت مطلق کرده است! خدايا چه میبينيم؟! کسي حق ندارد نماز جماعت بخواند. آيينی براي مردگانش برگزار کند. براي آخرين وداع، مرده خود راببيند. مرده شور را ببرد كرونا که مرده شور هم نميتواند او را بشورد، نه مرده و نه ويروس را !
📌اين چيست اين کيست اين..؟! جهان را چه شده که حيرت فقط درصدی از کوچک از ابراز شگفتي است! شايد آيندگان را روزي باور نباشد که روزگاری ما همه چيز را به عنوان عفريت مرگ و کابوس فنا مي ديديم! شايد باور نکنند که دستگيره دربها و ميزكار و رايانه و روزنامه و كليد برق و درب يخچال و هرآنچه كه تصور كنی، پتانسيل مرگ داشت! قلم را با دستمال کاغذی میگرفتيم که بنويسيم و بعد دستمال را بايد دفن عفونی مي کرديم! چه کسي باور مي کند که الکل و ماسک قيمت طلا گرفتند و بخشی از جامعه پزشکی که زير فشار انواع فشارها و بعضا تهمتها بود، ناگهان به ايثارگرانی تبديل شدند که مردگانشان در سنگر ایثار و مبارزه با کرونا به صورت رسمی شهيد قلمداد شدند و رقص پرستاران برای تقويت روحيه ملی، جرم تلقی نشد!
شايد نسل ديگر باور نکند که دست دادن و حتي معانقه و عشق و ... ممنوع شد چون قحط سالي اندر دمشق!
📌آنچه را که در داستانها هم نمي خوانديم و شايد شماری اجنبی نوشته و خوانده باشند که ويروسی از شهر ووهان چين به شهر سوهان (قم) رسيد و ايران و جهان را در نورديد و سازمان بهداشت جهانی اعلام فراگيری جهاني کرد. شماری از رسانهها و ما مرتبا و مرددا هم از حمله بيوتروريسم مي گفتيم ولی نه چندان آشکار، بلکه به وقت چنين ناميدنش چون بيد بر سر ايمان خويش مي لرزيديم و به راستی هنوز مبهم است.
📌بهشت ويروس #کرونا در کولونیهای جمعيتي بود و جنتش در جاودانگی جمع ها! [فراوان جنگها را تعطیل کرد] و از انواع سلاح سبک و سنگين نمیترسيد و دشمنش آب گرم و شستشوي منظم دستها و صورت؛ به قول طبيب بايد ايمنی بدن را بالا مي بردی و گرم نگه میداشتی. چنين بود که ملت باور نمیکردند و براي درآوردن دمار از روزگار ويروس ، راهی خيابان میشدند و سوداي نوروز و شادي [و سیزده نحس و مبارک] به دل و ديده داشتند و طمع گردش و سفر!
📌ايرانی خلاق ميزبان خوبی بود برای کرونا ؛ به واسطه جلوگيری از قرنطينه شدن شهرها و خريد عيدی و گردش و انگيزه ديد و بازديد! خلاقيت و بي باوری تا جايی پيش رفت که برای آن بذله گویی و لطيفه سازی ميکردند؛ از آزادي مشروبات تا ممنوعيت نماز جمعه!
📌نسل آينده شايد باور نکند که راه مبارزه با ويروس کرونا ، تجمع و تظاهرات نبود، بلکه اتحاد و متفرق شدن و #ماندن_در_خانه و خود قرنطينگي بود!
هرکس اين روش را رعايت مي کرد، خاري بود در چشم کرونا و همدستی و همدلی بود با ديگر شهروندان بود! هيچ کس نمي توانست بگويد به خودم مربوط است! همه براي هم بايد مي بودند و عده اي اين را نمي خواستند درک کنند!
📌جامعه در اندوه زندگي عادی و دولت هم خيلی پوست کلفت مي نمود يا دست کم به روی خود نمي آورد! تحريم و گرفتاري براي ابتدايیترين معامله بين المللي ناشی از فروش نفت کم نبود، چند بار سيل و زلزله و سقوط هواپيما و...روان دولت و ملت را خراشيده و بعضا روبروی هم قرار داده بود. زندگي مي رفت- يعني رفته بود- تعطيل شود، فقط در نام تعطيل نشده بود.
📌#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی همین کانال
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌چه فکر ميکرديم، چه شد! از زمين و آسمان مرگ ميبارد! عفريت مرگ آمده است؛ نامش کروناست. به شکل شگفت انگيز و غير منتظره هم آمده است؛ نديده و نشناخته و دعوت نشده! عالمان ابدان مي گويند ويروس است. ويروس ديده بوديم - يعني نديده بوديم ولی شناخته بوديم- اما نه اين گونه! چنانکه نميبينيم ، سرعت سرايتش از نور انگار بيشتر است. جهان را در نورديده بدون آنکه گذرنامهای داشته باشد و کسي يا گروهي بتواند آن را کنترل کند. کارش مرگ آفرينی است و جهان و قدرت و مافيهايش را به چالش کشيده و تمام مناسبات زندگي را بهم ريخته است. نه شوخي دارد و نه تعارف! اگر عشق آدمی را به هرچه مجبور مي کرد، اينک اما عشق را هم تعطيل کرده است. کودکي را مقابل مادرش در فاصله مي نشاند، بدون آنکه اجازه بدهد همديگر را به آغوش بکشند! [ یا پدری را در ورودی درب حیاط مقابل دو فرزندش می نشاند و بدون بوسه و هماغوشی، قبل از رفتن به قبرستان ،جگرگوشه هایش را بدرود میگوید. این است #فرا_فاجعه! ]
📌کرونا فرهنگ و هنر و اجتماع و سياست و ورزش و...را به اغما برده و خانه خدا هم را خلوت مطلق کرده است! خدايا چه میبينيم؟! کسي حق ندارد نماز جماعت بخواند. آيينی براي مردگانش برگزار کند. براي آخرين وداع، مرده خود راببيند. مرده شور را ببرد كرونا که مرده شور هم نميتواند او را بشورد، نه مرده و نه ويروس را !
📌اين چيست اين کيست اين..؟! جهان را چه شده که حيرت فقط درصدی از کوچک از ابراز شگفتي است! شايد آيندگان را روزي باور نباشد که روزگاری ما همه چيز را به عنوان عفريت مرگ و کابوس فنا مي ديديم! شايد باور نکنند که دستگيره دربها و ميزكار و رايانه و روزنامه و كليد برق و درب يخچال و هرآنچه كه تصور كنی، پتانسيل مرگ داشت! قلم را با دستمال کاغذی میگرفتيم که بنويسيم و بعد دستمال را بايد دفن عفونی مي کرديم! چه کسي باور مي کند که الکل و ماسک قيمت طلا گرفتند و بخشی از جامعه پزشکی که زير فشار انواع فشارها و بعضا تهمتها بود، ناگهان به ايثارگرانی تبديل شدند که مردگانشان در سنگر ایثار و مبارزه با کرونا به صورت رسمی شهيد قلمداد شدند و رقص پرستاران برای تقويت روحيه ملی، جرم تلقی نشد!
شايد نسل ديگر باور نکند که دست دادن و حتي معانقه و عشق و ... ممنوع شد چون قحط سالي اندر دمشق!
📌آنچه را که در داستانها هم نمي خوانديم و شايد شماری اجنبی نوشته و خوانده باشند که ويروسی از شهر ووهان چين به شهر سوهان (قم) رسيد و ايران و جهان را در نورديد و سازمان بهداشت جهانی اعلام فراگيری جهاني کرد. شماری از رسانهها و ما مرتبا و مرددا هم از حمله بيوتروريسم مي گفتيم ولی نه چندان آشکار، بلکه به وقت چنين ناميدنش چون بيد بر سر ايمان خويش مي لرزيديم و به راستی هنوز مبهم است.
📌بهشت ويروس #کرونا در کولونیهای جمعيتي بود و جنتش در جاودانگی جمع ها! [فراوان جنگها را تعطیل کرد] و از انواع سلاح سبک و سنگين نمیترسيد و دشمنش آب گرم و شستشوي منظم دستها و صورت؛ به قول طبيب بايد ايمنی بدن را بالا مي بردی و گرم نگه میداشتی. چنين بود که ملت باور نمیکردند و براي درآوردن دمار از روزگار ويروس ، راهی خيابان میشدند و سوداي نوروز و شادي [و سیزده نحس و مبارک] به دل و ديده داشتند و طمع گردش و سفر!
📌ايرانی خلاق ميزبان خوبی بود برای کرونا ؛ به واسطه جلوگيری از قرنطينه شدن شهرها و خريد عيدی و گردش و انگيزه ديد و بازديد! خلاقيت و بي باوری تا جايی پيش رفت که برای آن بذله گویی و لطيفه سازی ميکردند؛ از آزادي مشروبات تا ممنوعيت نماز جمعه!
📌نسل آينده شايد باور نکند که راه مبارزه با ويروس کرونا ، تجمع و تظاهرات نبود، بلکه اتحاد و متفرق شدن و #ماندن_در_خانه و خود قرنطينگي بود!
هرکس اين روش را رعايت مي کرد، خاري بود در چشم کرونا و همدستی و همدلی بود با ديگر شهروندان بود! هيچ کس نمي توانست بگويد به خودم مربوط است! همه براي هم بايد مي بودند و عده اي اين را نمي خواستند درک کنند!
📌جامعه در اندوه زندگي عادی و دولت هم خيلی پوست کلفت مي نمود يا دست کم به روی خود نمي آورد! تحريم و گرفتاري براي ابتدايیترين معامله بين المللي ناشی از فروش نفت کم نبود، چند بار سيل و زلزله و سقوط هواپيما و...روان دولت و ملت را خراشيده و بعضا روبروی هم قرار داده بود. زندگي مي رفت- يعني رفته بود- تعطيل شود، فقط در نام تعطيل نشده بود.
📌#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی همین کانال
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
🔹سال خبيثه ! #بخش_دوم و پایانی
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌سال ۱۳۹۸ بود و مردم بعد از انتخاباتی دلگير کننده با مشارکت اعتراضی براي نوروز آماده مي شدند، که ناگهان مهمان ناخوانده آمده و همه را در خانه زمينگير و قرنطينه کرد! شوخی هم ندارد. پشت در ايستاده است و از تاکسی و فروشگاه و بازی و ورزش و بوستان و نانوايي و... عفريت مرگ و پتانسيل نابودی ساخته است، در روزگاری که اگر آلوده شوی، نه تو را میشويند، نه بر جنازهات نماز ميت میخوانند، بلکه طبق #پروتکل با همان پوشش و زير دو طناب چون قمپوز از منجنيق به سوی چاله مرگ پرتاب میشويد! اگر شانس داشته باشيد - چون مصداق منتشر شده در فضاي مجازی- سرو ته نشوی و سر در چاله و پا در هوا نمانی! نزديكان هم نمیتوانند بر مزارت فاتحه بخوانند و يا آئينی به نامت برگزار كنند. اين است کرونا و آنچه بر ما در آن روزگار گذشت!
📌گويند سالی که نکوست، از بهارش پيداست. فروردين امسال را سيلی ويرانگر سرزمين کردان پهله و لرستان و چند استان ديگر را در نورديد. سپس حادثه از پس حادثه و درد از پس درد، رهايمان نکرد. دست كم آخرش به کرونا ختم شد. يارب مباد که رهايمان نکند. به خود رهايمان مکن که هرچه هست از ارادت توست. در سال نو، دلمان- زندگی نو...، نه - زندگي عادی مي خواهد. به همان عمر کم و زندگیعادی قانعيم در سال کبيسه، نه زندگی در سال پر حادثه خبيثه!
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌سال ۱۳۹۸ بود و مردم بعد از انتخاباتی دلگير کننده با مشارکت اعتراضی براي نوروز آماده مي شدند، که ناگهان مهمان ناخوانده آمده و همه را در خانه زمينگير و قرنطينه کرد! شوخی هم ندارد. پشت در ايستاده است و از تاکسی و فروشگاه و بازی و ورزش و بوستان و نانوايي و... عفريت مرگ و پتانسيل نابودی ساخته است، در روزگاری که اگر آلوده شوی، نه تو را میشويند، نه بر جنازهات نماز ميت میخوانند، بلکه طبق #پروتکل با همان پوشش و زير دو طناب چون قمپوز از منجنيق به سوی چاله مرگ پرتاب میشويد! اگر شانس داشته باشيد - چون مصداق منتشر شده در فضاي مجازی- سرو ته نشوی و سر در چاله و پا در هوا نمانی! نزديكان هم نمیتوانند بر مزارت فاتحه بخوانند و يا آئينی به نامت برگزار كنند. اين است کرونا و آنچه بر ما در آن روزگار گذشت!
📌گويند سالی که نکوست، از بهارش پيداست. فروردين امسال را سيلی ويرانگر سرزمين کردان پهله و لرستان و چند استان ديگر را در نورديد. سپس حادثه از پس حادثه و درد از پس درد، رهايمان نکرد. دست كم آخرش به کرونا ختم شد. يارب مباد که رهايمان نکند. به خود رهايمان مکن که هرچه هست از ارادت توست. در سال نو، دلمان- زندگی نو...، نه - زندگي عادی مي خواهد. به همان عمر کم و زندگیعادی قانعيم در سال کبيسه، نه زندگی در سال پر حادثه خبيثه!
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
🔹عاشقانه و غریبانه!
اضطراب نویسی و آشفتهنگاری روز خبرنگار: اگر دلال بودمی، مصداق شعر جلال نمی بودمی!
✍️ #فیضالله_پیری
📰سرمقاله سیروان،۲۱ مرداد ۹۹ شماره ۱۰۹۵
📌تحریم مشکلات را فزونی بخشیده و کرونا مردم را به مرز ویرانی برده است. کردستان و بلاد بلادیده و محروم این دردها را بیشتر حس می کنند. رسانه ها هم به مثابه مرغ عزا و عروسی، ویرانتر از هرجا و البته ما از ویرانترینهاییم. از مخاطبان چه پنهان که هفت من مثنوی است...!
📌این جایی هم که ما تاکنون برای شما از گُل و گِل گفته ایم، ( #سیروان ) درواقع نشستهایم بر یکی، و نگاه می کنیم بر دیگری! نشسته بر کشتی به گل نشته و نگاهمان افتاده به گل روی مخاطبان که عاشقانه به شوقشان آمدهایم و غریبانه مانده ایم! اما دیوانه وار و مست، هر دم بعد از افتادن ، خیز دیگر داریم و حیاتمان همین افتان و خیزان هاست در خزانی که زمستان نزدیکش را باور داریم و ایمان داریم به در پیش بودن فصل سرد.
📌هر از گاهی با خود عهد میبندم که در سلسله یادداشتهایی از رسانه و حیات و ممات آن و البته هم و اهم آن بنویسم و نقش این ابزار اجنبی غریب و گنج ناشناخته را برای توسعه کردستان و منطقه کردی تبیین کنم و اینکه ما در کجای بازی قرار گرفته ایم، اما روزمرگیهای طاقت فرسا و ملال آور و ملامت زا، این سعادت را از ما گرفته و اگر در روز خبرنگار هم قصد طرح مسئله ای را دارم، دردها و مصائب چنان روی هم تلنبار شده اند که نمی دانیم چه بگویم و از چه بگویم. دقیقا مثل دایره آغازین این سطور به ناکجای آن بر می گردم و نمی دانم دقیقا کجای راه هستم و به کجا می روم! نمی دانم یادداشت از کجا آغاز شد و قرار بود چه دردی را تبیین کند، یا اساسا مرادم چه بود که چه بنویسم و چه بگویم و چه نوشتم و در ادامه چه بنویسم؟! آیا همین نشانی برای سرگشتگی این روزهای ما نیست؟!
📌مبادا تاریخ، ناجوانمردانه ملالتمان کند که کم فروشی و کم نوشتی و میرزا بنویسی کرده ایم.آه! ای تاریخ مغرور و سرزنشگر! بدان که برای سخن از نان و آزادی، از حیات و سلامت خود گذشتیم- که رنگ رو دارد نشان از درون- عاشقانه آمدیم وغریبانه مانده ایم و نزدیک است که آه بگو برویم!
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
🔹عاشقانه و غریبانه!
اضطراب نویسی و آشفتهنگاری روز خبرنگار: اگر دلال بودمی، مصداق شعر جلال نمی بودمی!
✍️ #فیضالله_پیری
📰سرمقاله سیروان،۲۱ مرداد ۹۹ شماره ۱۰۹۵
📌تحریم مشکلات را فزونی بخشیده و کرونا مردم را به مرز ویرانی برده است. کردستان و بلاد بلادیده و محروم این دردها را بیشتر حس می کنند. رسانه ها هم به مثابه مرغ عزا و عروسی، ویرانتر از هرجا و البته ما از ویرانترینهاییم. از مخاطبان چه پنهان که هفت من مثنوی است...!
📌این جایی هم که ما تاکنون برای شما از گُل و گِل گفته ایم، ( #سیروان ) درواقع نشستهایم بر یکی، و نگاه می کنیم بر دیگری! نشسته بر کشتی به گل نشته و نگاهمان افتاده به گل روی مخاطبان که عاشقانه به شوقشان آمدهایم و غریبانه مانده ایم! اما دیوانه وار و مست، هر دم بعد از افتادن ، خیز دیگر داریم و حیاتمان همین افتان و خیزان هاست در خزانی که زمستان نزدیکش را باور داریم و ایمان داریم به در پیش بودن فصل سرد.
📌هر از گاهی با خود عهد میبندم که در سلسله یادداشتهایی از رسانه و حیات و ممات آن و البته هم و اهم آن بنویسم و نقش این ابزار اجنبی غریب و گنج ناشناخته را برای توسعه کردستان و منطقه کردی تبیین کنم و اینکه ما در کجای بازی قرار گرفته ایم، اما روزمرگیهای طاقت فرسا و ملال آور و ملامت زا، این سعادت را از ما گرفته و اگر در روز خبرنگار هم قصد طرح مسئله ای را دارم، دردها و مصائب چنان روی هم تلنبار شده اند که نمی دانیم چه بگویم و از چه بگویم. دقیقا مثل دایره آغازین این سطور به ناکجای آن بر می گردم و نمی دانم دقیقا کجای راه هستم و به کجا می روم! نمی دانم یادداشت از کجا آغاز شد و قرار بود چه دردی را تبیین کند، یا اساسا مرادم چه بود که چه بنویسم و چه بگویم و چه نوشتم و در ادامه چه بنویسم؟! آیا همین نشانی برای سرگشتگی این روزهای ما نیست؟!
📌مبادا تاریخ، ناجوانمردانه ملالتمان کند که کم فروشی و کم نوشتی و میرزا بنویسی کرده ایم.آه! ای تاریخ مغرور و سرزنشگر! بدان که برای سخن از نان و آزادی، از حیات و سلامت خود گذشتیم- که رنگ رو دارد نشان از درون- عاشقانه آمدیم وغریبانه مانده ایم و نزدیک است که آه بگو برویم!
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
◇ مطالبات کردستان، دستاویز پوپولیستها
¤ درحاشیه سفر تبلیغاتی رئیس مجلس به کردستان
#بخش_دوم_و_پایانی
✍ #ابراهیم_شریفپور
این آمارها را اینجانب که مدتی است افتخار خدمتگزاری در عرصه روستایی را دارم، شهادت و گواهی می دهم اما این مدعیان بی بضاعت که در رکاب مافوقان خود در دولت معجزه هزاره سوم بر سر خوان نعمت حاصل از فروش نفت با آنان انیس و همدم بودند و اکنون نیز در مجلس حداقلی دوباره یکدیگر را پیدا نموده اند، بفرمایند با ثروت افسانه ای آن دوران چه گلی بر سر مردم کردستان زده شد؟ کریدور شمال به جنوب که ایده و طرح آن دستاورد دوران طلایی دولت اصلاحات بود و در آن دولت شروع شد، چرا در دولت نهم و دهم به رغم وفور منابع مالی به اتمام نرسید؟
این موضوع که محافلی که آبخشور فکری این آقایان هستند و به ادا کردن حق استان فرهنگی کردستان روی خوش نشان نمی دهند، جای تردید نیست اما بالندگی فرهنگ کردستان و افتخارات بدست آمده در این زمینه به گواه فعالان عرصه فرهنگ و هنر جای هیچ گونه شک و شبهه ای نبوده و بر همه عیان است، استاندار کردستان به صراحت و مستند از تخصیص های بالای صد در صد برای پروژه هایی که پیشران توسعه در استان هستند سخن می گوید و کد و آدرس آنان را تماماً بیان و سفرهای مدیران ارشد دولت به استان را واجد آثار مفید و برکات زیاد می داند، لطفاً آقایان طرحهای منتفع از این هزار میلیاردی را که بقول خودشان حاصل نگاه ویژه اقای قالیباف بوده است را برای مردم توضیح دهند و ارائه نمایند. آیا این ارقام بودجه مصوب مجلس که اخیراً با ایرادات بی سابقه شورای نگهبان در ۴۰ سال گذشته روبرو و علاوه بر اینکه در موارد متعدد بر خلاف اصول قانون اساسی تشخیص داده شده است در دهها مورد نیز دارای ابهام است، از چنان اعتبار و پشتوانه ای برخوردار بوده که با افتخار از آن یاد و بعنوان نگاه ویژه رئیس مجلس به استان قلمداد شود؟!
آقایان! کسی منکر وجود مشکلات در استانی که به درازای تاریخ و به انحاء مختلف مورد تبعیض بوده است، نیست و با وجود تمام خدماتی هم که انجام شده است، توسعه پایدار و رفع محرومیت ها از چهره این استان پروسه ای زمانبر و طولانی است اما یک نگاه منصفانه به وضعیت استان، حاکی از ترسیم چهره ای بالنده و اجرای طرحها و برنامه هایی است که رسیدن استان به توسعه را از این مسیر تسریع می نماید لذا اخلاق حکم می کند که بر این چهره بالنده و توانمند چنگ اندازی نکنید.امروزه دیواری کوتاهتر از دیوار دولت برای بالا رفتن و آسیب رساندن به آن وجود نداشته و هیچ نقدی هم بی آسیب تر و بدون ضررتر از نقد دولت نیست که گاهاً دشنام و ناسزا به رئیس آن مستحق دریافت پاداش هم می گردد اما "اندره تارکوفسکی" در یکی از دیالوگ های فیلم سولاریس می گوید: "شرم، احساسی است که انسانیت را نجات خواهد داد." این جمله ساده اما پر معنی را در آن تامل نماییم، آیا به فراموشی سپردن "شرم" و اجتناب از رویارویی با آن همان حلقه گمشده در میان ما نیست که بنیان های اخلاقی را سست و جامعه را با تهدید فنا و نابودی مواجه می کند؟!
@sirwan_weekly
¤ درحاشیه سفر تبلیغاتی رئیس مجلس به کردستان
#بخش_دوم_و_پایانی
✍ #ابراهیم_شریفپور
این آمارها را اینجانب که مدتی است افتخار خدمتگزاری در عرصه روستایی را دارم، شهادت و گواهی می دهم اما این مدعیان بی بضاعت که در رکاب مافوقان خود در دولت معجزه هزاره سوم بر سر خوان نعمت حاصل از فروش نفت با آنان انیس و همدم بودند و اکنون نیز در مجلس حداقلی دوباره یکدیگر را پیدا نموده اند، بفرمایند با ثروت افسانه ای آن دوران چه گلی بر سر مردم کردستان زده شد؟ کریدور شمال به جنوب که ایده و طرح آن دستاورد دوران طلایی دولت اصلاحات بود و در آن دولت شروع شد، چرا در دولت نهم و دهم به رغم وفور منابع مالی به اتمام نرسید؟
این موضوع که محافلی که آبخشور فکری این آقایان هستند و به ادا کردن حق استان فرهنگی کردستان روی خوش نشان نمی دهند، جای تردید نیست اما بالندگی فرهنگ کردستان و افتخارات بدست آمده در این زمینه به گواه فعالان عرصه فرهنگ و هنر جای هیچ گونه شک و شبهه ای نبوده و بر همه عیان است، استاندار کردستان به صراحت و مستند از تخصیص های بالای صد در صد برای پروژه هایی که پیشران توسعه در استان هستند سخن می گوید و کد و آدرس آنان را تماماً بیان و سفرهای مدیران ارشد دولت به استان را واجد آثار مفید و برکات زیاد می داند، لطفاً آقایان طرحهای منتفع از این هزار میلیاردی را که بقول خودشان حاصل نگاه ویژه اقای قالیباف بوده است را برای مردم توضیح دهند و ارائه نمایند. آیا این ارقام بودجه مصوب مجلس که اخیراً با ایرادات بی سابقه شورای نگهبان در ۴۰ سال گذشته روبرو و علاوه بر اینکه در موارد متعدد بر خلاف اصول قانون اساسی تشخیص داده شده است در دهها مورد نیز دارای ابهام است، از چنان اعتبار و پشتوانه ای برخوردار بوده که با افتخار از آن یاد و بعنوان نگاه ویژه رئیس مجلس به استان قلمداد شود؟!
آقایان! کسی منکر وجود مشکلات در استانی که به درازای تاریخ و به انحاء مختلف مورد تبعیض بوده است، نیست و با وجود تمام خدماتی هم که انجام شده است، توسعه پایدار و رفع محرومیت ها از چهره این استان پروسه ای زمانبر و طولانی است اما یک نگاه منصفانه به وضعیت استان، حاکی از ترسیم چهره ای بالنده و اجرای طرحها و برنامه هایی است که رسیدن استان به توسعه را از این مسیر تسریع می نماید لذا اخلاق حکم می کند که بر این چهره بالنده و توانمند چنگ اندازی نکنید.امروزه دیواری کوتاهتر از دیوار دولت برای بالا رفتن و آسیب رساندن به آن وجود نداشته و هیچ نقدی هم بی آسیب تر و بدون ضررتر از نقد دولت نیست که گاهاً دشنام و ناسزا به رئیس آن مستحق دریافت پاداش هم می گردد اما "اندره تارکوفسکی" در یکی از دیالوگ های فیلم سولاریس می گوید: "شرم، احساسی است که انسانیت را نجات خواهد داد." این جمله ساده اما پر معنی را در آن تامل نماییم، آیا به فراموشی سپردن "شرم" و اجتناب از رویارویی با آن همان حلقه گمشده در میان ما نیست که بنیان های اخلاقی را سست و جامعه را با تهدید فنا و نابودی مواجه می کند؟!
@sirwan_weekly
🌑 کشتارِ کولبران؛ اینبار توسطِ مرزبانی ترکیه
#بخش_دوم_و_پایانی
✍ #عثمان_مزین / وکیل دادگستری
۱) نیروهای نظامی هر کشور باید همواره در صدد حفظِ جان و مال انسانها بوده و حق ندارند بدون محاکمه و قبل از اثبات جرمی، خودسرانه مبادرت به اعمال کیفر نموده و جان یا جسم انسانها را تهدید کنند؛ زیرا در هر جامعهای اعمال مجازات انحصاراً از طریق دستگاه قضایی مستقل و عادل صورت میگیرد و اقدام نیروهای مرزبانی خلاف قانون است که در صورت تعقیب موجب مجازات آنان خواهد شد.
۲) مامورین هر کشور باید اصول حُسنِ همجواری را نسبت به اتباعِ کشورهایِ مجاور رعایت کنندکه برخوردهای شنیع و خلاف موازین بشری در تعارض با الزام دولت مزبور به ضرورتِ رعایت حسن همجواریست.
۳) ارتکابِ این گونه اقدامات متوجه شخصیّت دولت است و صرف بازخواست یا مجازات مامورین عامل، موجبِ سلب مسئولیّت از دولتِ متبوعِ مامور نخواهد بود.
۴) وزارت خارجه کشور ایران که از ارتکاب جنایت علیه دو نفر از اتباعش در کشور همسایه مطلّع شده، باید پیگیریهای لازم را تا تعقیب و مجازاتِ بانیان و بارکردنِ مسئولیّت بر ذمّه آن دولت ادامه دهد؛ چون تنها متولّی دفاع از حقوق اتباعِ کشور که در کشوری دیگر بزهدیده هستند وزارت خارجه و سفارت ایران در آن کشور است. به درستی میدانیم که فرد بزهدیده یا خانواده وی امکان و دانش لازم برای پیگیری قضایی این امر را ندارند و شهروندان این وظیفه را بر دوش دولت گذاشتهاند.
۵) ارتکاب جرم علیه تمامیّت جسمی یک شهروند به معنای وقوع بزه علیه انسانیّت و کلّ جامعه انسانی ست و جامعه باید به طور عام نسبت به آن واکنش نشان داده و نباید این تصوّر در ذهنیّت بانیان این اعمال ایجاد گردد که از سرزنش اجتماعی مصوّن ماندهاند. تقبیحِ آن از سوی هر انسانی ضامن جلوگیری از تکرار اعمال مشابه خواهد بود که ماحصلِ آن تامین جامعهای امن برای همگان است.
در خاتمه: همه این نکات و شاید نکاتِ دیگر نباید موجبِ غفلتِ ما از وظیفه اصلی که تکلیف دولت به تامین شغل استاندارد برای همگان است، گردد. زیرا تا کولبری در جامعه رواج داشته باشد شاهد این رویدادهای تلخ بوده و پاسخی جز شرمساری برای جسم مجروح و کالبد بیجان آنان و چشمان اشکبار فرزندانشان نخواهیم داشت.
@sirwan_weekly
#بخش_دوم_و_پایانی
✍ #عثمان_مزین / وکیل دادگستری
۱) نیروهای نظامی هر کشور باید همواره در صدد حفظِ جان و مال انسانها بوده و حق ندارند بدون محاکمه و قبل از اثبات جرمی، خودسرانه مبادرت به اعمال کیفر نموده و جان یا جسم انسانها را تهدید کنند؛ زیرا در هر جامعهای اعمال مجازات انحصاراً از طریق دستگاه قضایی مستقل و عادل صورت میگیرد و اقدام نیروهای مرزبانی خلاف قانون است که در صورت تعقیب موجب مجازات آنان خواهد شد.
۲) مامورین هر کشور باید اصول حُسنِ همجواری را نسبت به اتباعِ کشورهایِ مجاور رعایت کنندکه برخوردهای شنیع و خلاف موازین بشری در تعارض با الزام دولت مزبور به ضرورتِ رعایت حسن همجواریست.
۳) ارتکابِ این گونه اقدامات متوجه شخصیّت دولت است و صرف بازخواست یا مجازات مامورین عامل، موجبِ سلب مسئولیّت از دولتِ متبوعِ مامور نخواهد بود.
۴) وزارت خارجه کشور ایران که از ارتکاب جنایت علیه دو نفر از اتباعش در کشور همسایه مطلّع شده، باید پیگیریهای لازم را تا تعقیب و مجازاتِ بانیان و بارکردنِ مسئولیّت بر ذمّه آن دولت ادامه دهد؛ چون تنها متولّی دفاع از حقوق اتباعِ کشور که در کشوری دیگر بزهدیده هستند وزارت خارجه و سفارت ایران در آن کشور است. به درستی میدانیم که فرد بزهدیده یا خانواده وی امکان و دانش لازم برای پیگیری قضایی این امر را ندارند و شهروندان این وظیفه را بر دوش دولت گذاشتهاند.
۵) ارتکاب جرم علیه تمامیّت جسمی یک شهروند به معنای وقوع بزه علیه انسانیّت و کلّ جامعه انسانی ست و جامعه باید به طور عام نسبت به آن واکنش نشان داده و نباید این تصوّر در ذهنیّت بانیان این اعمال ایجاد گردد که از سرزنش اجتماعی مصوّن ماندهاند. تقبیحِ آن از سوی هر انسانی ضامن جلوگیری از تکرار اعمال مشابه خواهد بود که ماحصلِ آن تامین جامعهای امن برای همگان است.
در خاتمه: همه این نکات و شاید نکاتِ دیگر نباید موجبِ غفلتِ ما از وظیفه اصلی که تکلیف دولت به تامین شغل استاندارد برای همگان است، گردد. زیرا تا کولبری در جامعه رواج داشته باشد شاهد این رویدادهای تلخ بوده و پاسخی جز شرمساری برای جسم مجروح و کالبد بیجان آنان و چشمان اشکبار فرزندانشان نخواهیم داشت.
@sirwan_weekly
#حافظه #تاریخ
منبع: شماره ١١٥٩ #سیروان ٢٠ آذر ١٤٠٠
🔹دشمن شماره یک اصل ١٥
#بخش_دوم
وی در پاسخ به این سوال که تصویب چنین طرحی چگونه نظم طبیعی زبانی در کشور را مختل میکند؟ گفت: اصل ۱۵ قانون اساسی به صراحت اجازه آموزش ادبیات زبانهای محلی و قومی را داده است و به اندازه کافی روشن است بگونه¬ای که دیگر نیاز به قانونگذاری و ورود مجلس ندارد. این وظیفه فرهنگستان زبان و نهادهای تخصصی مثل وزارت میراث فرهنگی است که این موضوع را به انجام برساند. بدیهی است که تکرار صرف اصل قانون اساسی در قانون عادی بر خلاف حکمت قانون گذاری است . بنده بعنوان یک مردمشناس که رشته تحصیلی و آکادمیک خودم در این حوزه است، از چند مرکز و کارشناس زبانشناسی ایرانی پرسیدهام که در حال حاضر در ایران چند زبان محلی داریم؟ هیچ یک از آنها تعداد دقیق آنها را نمیدانند، چون ما در این زمینه کار خاصی انجام ندادهایم و احساس نیاز هم نداشتهایم. برخی معتقدند در ایران بیش از 500 زبان و گویش محلی وجود دارد. با این وصف آموزش و پرورش چگونه و با چه سازوکار و امکاناتی میخواهد همه آنها را آموزش دهد؟ مثلا در حوزه ادبیات محلی آذربایجان دهها نوع ادبیات و گویش محلی وجود دارد، در حوزه کردی به میزان بیشتری تنوع وجود دارد، در حوزه زبانهای گیلکی، مازنی و بلوچی این تنوع بمراتب بیشتر است و شناسایی تک تک آنها نیازمند صرف وقت و شناسایی تخصصی است که تاکنون انجام نگرفته است. تصویب چنین طرحی در مرحله اول موجب منازعه گویشوران زبانهای محلی با هم می شود گاه در یک شهرستان یا شهر وحتی در یک بخش چندین زبان و گویش محلی با ادبیات محلی خاص وجود دارد، چطور میتوان یکی را آموزش داد و بقیه را مجبور به یادگیری ادبیات دیگری کرد ؟ بیتردید زمینه منازعات محلی زیادی فراهم میگردد و این یکی از مجراهایی است که امنیت ملی و سلامت نظام آموزش عمومی کشور را مختل میکند. جالب است بدانید که انگلیسیها با دامن زدن به تنوعات و تکثرهای زبانی در هند زمینه را برای منازعات محلی و در نهایت قبولاندن زبان انگلیسی به همه گروه های زبانی فراهم کردند. به علاوه اینکه حتی اگر به شیوههای مختلف مثل اختصاص نمره یا تشویق و اجبار آموزشی صرفاً یکی از زبانهای محلی را آموزش دهیم در این صورت یکی از زبان های محلی را ارتقا خواهیم داد و با استانداردسازی ناعادلانه باقی زبانهای هم ارز از بین خواهند رفت و این بر خلاف عدالت و حقوق زبانی گروههای زبانی مختلف و تخریب آشکار میراث فرهنگی کشور است.
وی در ادامه گفته است: یکی از آسیبهای نظامهای پارلمانی این است که ممکن است نمایندگان برخی حوزه های محلی برای اینکه اقلیتی از حامیان خود را راضی کنند قولهایی میدهند یا کارهایی را انجام میدهند که حتی به آن باوری هم ندارند و صرفا درصدد استفاده ابزاری از آن موضوع هستند. با اطمینان میگویم که در مجالس قبل نمایندگانی پیگیر زبانهای محلی و قطبی سازی زبانی در کشور بودند که خود و خانواده شان هیچ علاقه ای به آن زبانها نداشتند و حتی فرزندانشان هم زبان پدری و مادریشان را هم بلد نبودند، البته خوشبختانه در مجلس انقلابی کنونی تمامی نمایندگان با حسن ظن و علاقه به کشور موضوعات را پیگیری میکنند. به صورت کلی من نگرانم که تصمیم گیری پیرامون کیفیت آموزش زبانهای محلی در چنین فضای سیاسی و شتابناکی انجام گیرد و برخی برای کسب آرا طیفی خاص در انتخاباتهای آینده طرحی را به تصویب برساند که زمینه منازعات ملی را فراهم کند و این فرایند اصلا به نفع کشور نیست و برخلاف روح قانون اساسی و اصل ۱۵ است.
نادری گفت: امیدوارم دوستان ما در کمیسیون آموزش و سایر سیاست گذاران کشور این اجازه را بدهند که ابتدا نهادهای تخصصی اطلس زبانهای قومی- محلی ایران را تدوین کنند تا بتوانیم شناخت درستی از تعداد، عرصه و زمینه زبانی کشور داشته باشیم و سپس پیرامون نحوه آموزش آنها تصمیم بگیریم. این موضوع آنقدر تخصصی است که حوزه وظایف فرهنگستان زبان است و ما نباید باری را به وزارت آموزش و پرورش تحمیل کنیم که حقیقتا توان تحمل و انجام آن را ندارد بعلاوه این وزارت خانه را هم به عرصه منازعات محلی تبدیل کنیم به گونه ای که بستری برای تسویه حساب های محلی تبدیل شود به ویژه آنکه دشمنان در شرایط حاضر به دنبال فرصتهایی برای ضربه زدن به امنیت و تمامیت ارضی ایران هستند. این موضوع آنقدر پیچیدگی و اهمیت اجرایی دارد که بهترین موضع برای مجلس حمایت و نظارت بر اجرای آن است.
دستپاچگی نادری که اینک نزد گویشوران زبانهای ایرانی به عنوان دشمن اصل 15شناخته می شود، جالب است که گفت: انتظار میرود که جناب آقای قالیباف و سایر نهادهای بالادستی به این موضوع ورود کرده و اجازه بازی با امنیت ملی را ندهند و این طرح بحث برانگیز و ضد امنیت ملی به بایگانی سپرده شود.
آموزش زبان های محلی باید شامل همه زبانها و گویشها شود
@sirwan_weekly
منبع: شماره ١١٥٩ #سیروان ٢٠ آذر ١٤٠٠
🔹دشمن شماره یک اصل ١٥
#بخش_دوم
وی در پاسخ به این سوال که تصویب چنین طرحی چگونه نظم طبیعی زبانی در کشور را مختل میکند؟ گفت: اصل ۱۵ قانون اساسی به صراحت اجازه آموزش ادبیات زبانهای محلی و قومی را داده است و به اندازه کافی روشن است بگونه¬ای که دیگر نیاز به قانونگذاری و ورود مجلس ندارد. این وظیفه فرهنگستان زبان و نهادهای تخصصی مثل وزارت میراث فرهنگی است که این موضوع را به انجام برساند. بدیهی است که تکرار صرف اصل قانون اساسی در قانون عادی بر خلاف حکمت قانون گذاری است . بنده بعنوان یک مردمشناس که رشته تحصیلی و آکادمیک خودم در این حوزه است، از چند مرکز و کارشناس زبانشناسی ایرانی پرسیدهام که در حال حاضر در ایران چند زبان محلی داریم؟ هیچ یک از آنها تعداد دقیق آنها را نمیدانند، چون ما در این زمینه کار خاصی انجام ندادهایم و احساس نیاز هم نداشتهایم. برخی معتقدند در ایران بیش از 500 زبان و گویش محلی وجود دارد. با این وصف آموزش و پرورش چگونه و با چه سازوکار و امکاناتی میخواهد همه آنها را آموزش دهد؟ مثلا در حوزه ادبیات محلی آذربایجان دهها نوع ادبیات و گویش محلی وجود دارد، در حوزه کردی به میزان بیشتری تنوع وجود دارد، در حوزه زبانهای گیلکی، مازنی و بلوچی این تنوع بمراتب بیشتر است و شناسایی تک تک آنها نیازمند صرف وقت و شناسایی تخصصی است که تاکنون انجام نگرفته است. تصویب چنین طرحی در مرحله اول موجب منازعه گویشوران زبانهای محلی با هم می شود گاه در یک شهرستان یا شهر وحتی در یک بخش چندین زبان و گویش محلی با ادبیات محلی خاص وجود دارد، چطور میتوان یکی را آموزش داد و بقیه را مجبور به یادگیری ادبیات دیگری کرد ؟ بیتردید زمینه منازعات محلی زیادی فراهم میگردد و این یکی از مجراهایی است که امنیت ملی و سلامت نظام آموزش عمومی کشور را مختل میکند. جالب است بدانید که انگلیسیها با دامن زدن به تنوعات و تکثرهای زبانی در هند زمینه را برای منازعات محلی و در نهایت قبولاندن زبان انگلیسی به همه گروه های زبانی فراهم کردند. به علاوه اینکه حتی اگر به شیوههای مختلف مثل اختصاص نمره یا تشویق و اجبار آموزشی صرفاً یکی از زبانهای محلی را آموزش دهیم در این صورت یکی از زبان های محلی را ارتقا خواهیم داد و با استانداردسازی ناعادلانه باقی زبانهای هم ارز از بین خواهند رفت و این بر خلاف عدالت و حقوق زبانی گروههای زبانی مختلف و تخریب آشکار میراث فرهنگی کشور است.
وی در ادامه گفته است: یکی از آسیبهای نظامهای پارلمانی این است که ممکن است نمایندگان برخی حوزه های محلی برای اینکه اقلیتی از حامیان خود را راضی کنند قولهایی میدهند یا کارهایی را انجام میدهند که حتی به آن باوری هم ندارند و صرفا درصدد استفاده ابزاری از آن موضوع هستند. با اطمینان میگویم که در مجالس قبل نمایندگانی پیگیر زبانهای محلی و قطبی سازی زبانی در کشور بودند که خود و خانواده شان هیچ علاقه ای به آن زبانها نداشتند و حتی فرزندانشان هم زبان پدری و مادریشان را هم بلد نبودند، البته خوشبختانه در مجلس انقلابی کنونی تمامی نمایندگان با حسن ظن و علاقه به کشور موضوعات را پیگیری میکنند. به صورت کلی من نگرانم که تصمیم گیری پیرامون کیفیت آموزش زبانهای محلی در چنین فضای سیاسی و شتابناکی انجام گیرد و برخی برای کسب آرا طیفی خاص در انتخاباتهای آینده طرحی را به تصویب برساند که زمینه منازعات ملی را فراهم کند و این فرایند اصلا به نفع کشور نیست و برخلاف روح قانون اساسی و اصل ۱۵ است.
نادری گفت: امیدوارم دوستان ما در کمیسیون آموزش و سایر سیاست گذاران کشور این اجازه را بدهند که ابتدا نهادهای تخصصی اطلس زبانهای قومی- محلی ایران را تدوین کنند تا بتوانیم شناخت درستی از تعداد، عرصه و زمینه زبانی کشور داشته باشیم و سپس پیرامون نحوه آموزش آنها تصمیم بگیریم. این موضوع آنقدر تخصصی است که حوزه وظایف فرهنگستان زبان است و ما نباید باری را به وزارت آموزش و پرورش تحمیل کنیم که حقیقتا توان تحمل و انجام آن را ندارد بعلاوه این وزارت خانه را هم به عرصه منازعات محلی تبدیل کنیم به گونه ای که بستری برای تسویه حساب های محلی تبدیل شود به ویژه آنکه دشمنان در شرایط حاضر به دنبال فرصتهایی برای ضربه زدن به امنیت و تمامیت ارضی ایران هستند. این موضوع آنقدر پیچیدگی و اهمیت اجرایی دارد که بهترین موضع برای مجلس حمایت و نظارت بر اجرای آن است.
دستپاچگی نادری که اینک نزد گویشوران زبانهای ایرانی به عنوان دشمن اصل 15شناخته می شود، جالب است که گفت: انتظار میرود که جناب آقای قالیباف و سایر نهادهای بالادستی به این موضوع ورود کرده و اجازه بازی با امنیت ملی را ندهند و این طرح بحث برانگیز و ضد امنیت ملی به بایگانی سپرده شود.
آموزش زبان های محلی باید شامل همه زبانها و گویشها شود
@sirwan_weekly
#بخش_دوم_و_پایانی
🔹قصه حضرت موسی (ع) و آهوی خبرنگار در کوه طور و نسبت تاریخی آن با کریدور شمال- جنوب
بریدهای از گزارش و تیتر یک #کریدور_در_کما در شماره 1317 #سیروان 20 بهمن 1403
اما تقریبا شش سال بعد از دهه فجری که نجار وعدهاش داده بود، جاده 70-80 کیلومتری به صورت کامل زیر بار ترافیک رفت. پروژه زیر بار ترافیک رفت و ما در این شش سال تاخیر، برای سوال مردم پاسخی نداشتیم، زیرا دروغ نوشته بودیم که چند ماه دیگر افتتاح میشود! تکمیل پروژه بزرگراه میاندوآب-کرمانشاه در کردستان نمایی بزرگتر از وعده موسی و آهوی پیامبر در جریان پروژه سروآباد_کامیارن است. از بس مسئولان وعده دادند و اجرا نکردند ، آهوان خبررسان هم، هرچه به مردم مژده می برند که بر سر کریدور نیز باران خواهد بارید، باور نمیکنند. از بس دروغ گفتهایم که مردم می گویند: "هر وعده که دادند به ما باد هوا بود " !
#سیروان
@sirwan_weekly
🔹قصه حضرت موسی (ع) و آهوی خبرنگار در کوه طور و نسبت تاریخی آن با کریدور شمال- جنوب
بریدهای از گزارش و تیتر یک #کریدور_در_کما در شماره 1317 #سیروان 20 بهمن 1403
اما تقریبا شش سال بعد از دهه فجری که نجار وعدهاش داده بود، جاده 70-80 کیلومتری به صورت کامل زیر بار ترافیک رفت. پروژه زیر بار ترافیک رفت و ما در این شش سال تاخیر، برای سوال مردم پاسخی نداشتیم، زیرا دروغ نوشته بودیم که چند ماه دیگر افتتاح میشود! تکمیل پروژه بزرگراه میاندوآب-کرمانشاه در کردستان نمایی بزرگتر از وعده موسی و آهوی پیامبر در جریان پروژه سروآباد_کامیارن است. از بس مسئولان وعده دادند و اجرا نکردند ، آهوان خبررسان هم، هرچه به مردم مژده می برند که بر سر کریدور نیز باران خواهد بارید، باور نمیکنند. از بس دروغ گفتهایم که مردم می گویند: "هر وعده که دادند به ما باد هوا بود " !
#سیروان
@sirwan_weekly
🔹غریب آشنا / درباره دکتر غریب سجادی پدیده سیاسی سالهای اخیر کردستان که فرماندار سنندج شد
#بخش_اول
در حافظه تاریخی سیروان در سالهای 1383 و 1384 ثبت است که جوانی پرسشگر در دانشگاه آرام و قرار نداشت و هر چند وقت یک بار ، حیات دانشجوییاش به ملاحظات قضایی و پرونده انضطباتی آمیخته میشد. اینخبرها در آن سالها در سیروان بازتاب مییافت. اینها آغاز سیاست برای جوانی جستجوگر چون سیدغریب سجادی نبود. سجادیها ریشه در کلجی اورامان و نسبت تاریخی با تفکر و اندیشه دارند. شاخصترین آنها علاءالدین سجادی متفکر و ادیب کردستانی است. عبدالحمید حیرت سجادی مورخ و نویسنده کردستانی نیز از همین دیار برخاست و جوانان متاخری چون بختیار سجادی چهره آشنای ادبیات و زبان کردی نیز، خاستگاه مشابه دارد.
دکتر غریب سجادی که نسبت سببی و قومی با جلالی زاده ها دارد، خیلی زود حس دانش طلبی و اندیشهورزیاش شکفت. دانشگاه برای او، نه یک آغاز، بلکه آغازی رسمی بود. او در سطح دانشگاه اثر گذار بود و از اندیشه تغییر و اصلاح دفاع میکرد، نکته مهمی که هنوز به آن وفادار و آن را استمرار بخشیده است. تحصیلاتش که تکمیل شد به زادگاهش سنندج بازگشت و بواسطه پایگاه اجتماعیاش مخصوصا در میان روشنفکران و جامعه درون شهری اورامیهای سنندج (بومی و مهاجر) ، توانست به شورای شهر راه یابد. تجربه دوم را نیز در شورای شهر تکرار کرد و با همکاری شماری از همکارانش در شورای شهر چون ارسطو گویلی ، جلالی شریعی و مهندس شاهویسی( اشتراک فکری کمتر) و همچنین حشمت صیدی به عنوان شهردار توانست کارهای بزرگی به انجام برساند. از جمله آنها می توان به سازماندهی بلوار ساحلی، پیاده راه سازی خیابان فردوسی، به انجام رساندن پل کوسه حجیج در کمربندی آبیدر، احداث خیابانهای جدید و نامگذاری آنها به نام بزرگان شهر مانند خیابان کامکارها ، توجه به حاشیه شهر و احداث میدان امام رضا، احداث بوستان بزرگ کوچکهرش ، انتخاب سنندج به عنوان شهر خلاق موسیقی و البته پایتخت سالانه کتاب ، راه اندازی سنت سالانه روز سنندج و.. بخشی از اثرگذاری همان دانشجوی بی قرار سالهای دور بود که در شورای شهر پیگرفت. او و همکارانش توانستند کارهای بزرگی انجام دهند و به همین دلیل توانستند در حافظه تاریخی مردم ماندگار شوند. سیروان نیز پای ثابت توسعه شهری و همکار رسانهای این گفتمان بود. از جمله در یک مورد به بهانه اعتراض به ردصلاحیت خود در تاریخ 29 خرداد 1400 تصاویر آنان همراه با بیانیه مشترکشان را با تیتر " نامهایی که تاریخی میشوند" در صفحه اول منتشر کرد و به همین دلیل هم توبیغ شد و تذکر قضایی گرفت.
در ایام عضویت در شورای شهر ، توافق تشکیلاتی میان مثلث همفکر و البته با همکاری مهندس شاهویسی، در انتخابات داخلی ، نایب رئیسی شورا به ارسطو گویلی میرسید و جلال شریعی و سیدغریب سجادی به نوبت ریاست شورای شهر را بر عهده میگرفتند. رفتار آنان در سطح محلی به پیروی از الگوی"پوتیتن_مدودف" شباها داشت.
این چهار عضو شورای شهر سنندج که با حمایت از شهردار توسعه نگر، در آبادانی و پیشرفت پروژه های شهری سنندج تاثیر بسزایی داشتند، با انتشار بیانیه ای ضمن خداحافظی از مردم و ارائه گزارشی مختصر، خواستار انتشار اسناد چرایی رد صلاحیت خود شده بودند. سید غریب سجادی رئیس شورای شهر، جلال شریعتی رئیس سابق و عضو فعلی، ارسطو گویلی نایب رئیس شورا و مجید شاه اویسی عضو تاثیرگذار شورا در شکست استیضاح شهردار، امضا کنندگان این بیانیه بودند که نوشتند: "بزرگترین جرم خود را تلاش برای در مسیر توسعه قرار دادن شهر سنندج در طول چهار سال گذشته می دانیم ضمن اعتراض به روند ناصوابی که در پیش گرفته اند آمادگی خود را نسبت به انتشار و شفاف سازی مستندات و مدارک مربوط به این جفای آشکار، برای شهروندان اعلام می داریم".
رد صلاحیت این چهار نفر طبیعی بود. پذیرش مردمی موفقیتهای ژنرالهای شورای شهر، برای جناح رقیب قابل پذیرش نبود. آنان با همکاری مهدی فرشادان نمایندهی مجلس و ناظر انتخابات شورای شهر، مثلث متحد را شکستند و سجادی ، گویلی و شریعتی و نیز شاه ویسی را در انتخابات آتی شورای شهر یعنی دوره فعلی رد صلاحیت کردند؛ اعضایی که از پشتیبانی مردمی و مدیریت اجرایی ارشد استان (بهمن مرادنیا) برخوردار بودند و خدمات ماندگاری از خود برجای گذاشتند. در دورهی بعد (فعلی) ، اصولگرایان حامی رئیسی با محوریت انور رشیدی و فرزاد زارعی در شورای شهر اکثریت یافتند و رشیدی برغم برخی تردیدها در خصوص نداشتن مدرک دانشگاهی عمرانی، بر صدر مدیریت بلدیه نشست و به باور منتقدان،، کشتی شهر به گل نشست.
#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی
@sirwan_weekly
#بخش_اول
در حافظه تاریخی سیروان در سالهای 1383 و 1384 ثبت است که جوانی پرسشگر در دانشگاه آرام و قرار نداشت و هر چند وقت یک بار ، حیات دانشجوییاش به ملاحظات قضایی و پرونده انضطباتی آمیخته میشد. اینخبرها در آن سالها در سیروان بازتاب مییافت. اینها آغاز سیاست برای جوانی جستجوگر چون سیدغریب سجادی نبود. سجادیها ریشه در کلجی اورامان و نسبت تاریخی با تفکر و اندیشه دارند. شاخصترین آنها علاءالدین سجادی متفکر و ادیب کردستانی است. عبدالحمید حیرت سجادی مورخ و نویسنده کردستانی نیز از همین دیار برخاست و جوانان متاخری چون بختیار سجادی چهره آشنای ادبیات و زبان کردی نیز، خاستگاه مشابه دارد.
دکتر غریب سجادی که نسبت سببی و قومی با جلالی زاده ها دارد، خیلی زود حس دانش طلبی و اندیشهورزیاش شکفت. دانشگاه برای او، نه یک آغاز، بلکه آغازی رسمی بود. او در سطح دانشگاه اثر گذار بود و از اندیشه تغییر و اصلاح دفاع میکرد، نکته مهمی که هنوز به آن وفادار و آن را استمرار بخشیده است. تحصیلاتش که تکمیل شد به زادگاهش سنندج بازگشت و بواسطه پایگاه اجتماعیاش مخصوصا در میان روشنفکران و جامعه درون شهری اورامیهای سنندج (بومی و مهاجر) ، توانست به شورای شهر راه یابد. تجربه دوم را نیز در شورای شهر تکرار کرد و با همکاری شماری از همکارانش در شورای شهر چون ارسطو گویلی ، جلالی شریعی و مهندس شاهویسی( اشتراک فکری کمتر) و همچنین حشمت صیدی به عنوان شهردار توانست کارهای بزرگی به انجام برساند. از جمله آنها می توان به سازماندهی بلوار ساحلی، پیاده راه سازی خیابان فردوسی، به انجام رساندن پل کوسه حجیج در کمربندی آبیدر، احداث خیابانهای جدید و نامگذاری آنها به نام بزرگان شهر مانند خیابان کامکارها ، توجه به حاشیه شهر و احداث میدان امام رضا، احداث بوستان بزرگ کوچکهرش ، انتخاب سنندج به عنوان شهر خلاق موسیقی و البته پایتخت سالانه کتاب ، راه اندازی سنت سالانه روز سنندج و.. بخشی از اثرگذاری همان دانشجوی بی قرار سالهای دور بود که در شورای شهر پیگرفت. او و همکارانش توانستند کارهای بزرگی انجام دهند و به همین دلیل توانستند در حافظه تاریخی مردم ماندگار شوند. سیروان نیز پای ثابت توسعه شهری و همکار رسانهای این گفتمان بود. از جمله در یک مورد به بهانه اعتراض به ردصلاحیت خود در تاریخ 29 خرداد 1400 تصاویر آنان همراه با بیانیه مشترکشان را با تیتر " نامهایی که تاریخی میشوند" در صفحه اول منتشر کرد و به همین دلیل هم توبیغ شد و تذکر قضایی گرفت.
در ایام عضویت در شورای شهر ، توافق تشکیلاتی میان مثلث همفکر و البته با همکاری مهندس شاهویسی، در انتخابات داخلی ، نایب رئیسی شورا به ارسطو گویلی میرسید و جلال شریعی و سیدغریب سجادی به نوبت ریاست شورای شهر را بر عهده میگرفتند. رفتار آنان در سطح محلی به پیروی از الگوی"پوتیتن_مدودف" شباها داشت.
این چهار عضو شورای شهر سنندج که با حمایت از شهردار توسعه نگر، در آبادانی و پیشرفت پروژه های شهری سنندج تاثیر بسزایی داشتند، با انتشار بیانیه ای ضمن خداحافظی از مردم و ارائه گزارشی مختصر، خواستار انتشار اسناد چرایی رد صلاحیت خود شده بودند. سید غریب سجادی رئیس شورای شهر، جلال شریعتی رئیس سابق و عضو فعلی، ارسطو گویلی نایب رئیس شورا و مجید شاه اویسی عضو تاثیرگذار شورا در شکست استیضاح شهردار، امضا کنندگان این بیانیه بودند که نوشتند: "بزرگترین جرم خود را تلاش برای در مسیر توسعه قرار دادن شهر سنندج در طول چهار سال گذشته می دانیم ضمن اعتراض به روند ناصوابی که در پیش گرفته اند آمادگی خود را نسبت به انتشار و شفاف سازی مستندات و مدارک مربوط به این جفای آشکار، برای شهروندان اعلام می داریم".
رد صلاحیت این چهار نفر طبیعی بود. پذیرش مردمی موفقیتهای ژنرالهای شورای شهر، برای جناح رقیب قابل پذیرش نبود. آنان با همکاری مهدی فرشادان نمایندهی مجلس و ناظر انتخابات شورای شهر، مثلث متحد را شکستند و سجادی ، گویلی و شریعتی و نیز شاه ویسی را در انتخابات آتی شورای شهر یعنی دوره فعلی رد صلاحیت کردند؛ اعضایی که از پشتیبانی مردمی و مدیریت اجرایی ارشد استان (بهمن مرادنیا) برخوردار بودند و خدمات ماندگاری از خود برجای گذاشتند. در دورهی بعد (فعلی) ، اصولگرایان حامی رئیسی با محوریت انور رشیدی و فرزاد زارعی در شورای شهر اکثریت یافتند و رشیدی برغم برخی تردیدها در خصوص نداشتن مدرک دانشگاهی عمرانی، بر صدر مدیریت بلدیه نشست و به باور منتقدان،، کشتی شهر به گل نشست.
#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی
@sirwan_weekly
🔹غریب آشنا / درباره دکتر غریب سجادی پدیده سیاسی سالهای اخیر کردستان که فرماندار سنندج شد
#بخش_دوم_و_پایانی
این دستاورد قدرت به یمن همسویی با موج اداری ایجاد شده برای کاندیدای خاص در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت داوطلبان مردمی بود. بدین ترتیب تیمی در شورای شهر شکل گرفت که تنها یک تغییر طلب جوان به نام سالار مرادی دارد و به گفتهی فرماندار وقت سنندج، رئیس فعلی شورا 9 صدم درصد آرای ماخوذه را کسب کرد!
سجادی اما سیاست را رها نکرد. او با همفکرانش ستاد پزشکیان را یاری دادند. جلال شریعتی رئیس شورای سیاستگذاری پزشکیان شد و سجادی به عنوان جوانی محبوب و مورد اجماع تغییر طلبان، ریاست این ستاد را برعهده گرفت. او به عنوان سیاستمداری جوان و پدیدهای نوظهور در عرصه سیاسی و اجتماعی، توانست علاوه بر اصلاح طلبان ، شماری از معترضین به وضع موجود و هواخواهان تغییر اعم از روشنفکران ملی و دینی و حتی بخشی از اصولگرایان را با پزشکیان همراه کند. قدرت سازماندهی او چنان بود که حتی اکثریت ستاد جوانان پزشکیان، از یاران پزشیکان بودند که او را برای شورای شهر سنندج قیچی کردند. او سختترین ریسم سیاسی خود را تجربه کرد و سرمایهی اجتماعی و سیاسیاش برای پیروزی پزشکیان به میدان آورد؛ انتخاباتی که گرچه بواسطه حوادث ناشی از مرگ ژینا (مهسا) امینی ، حدود 70 درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند ، اما ستاد پزشکیان پیروز شد و در کردستان حدود 80 درصد آرای ماخوذه به نام پزشکیان به صندوقها ریخته شد.
امید به تغییر اما در سطح ملی تقویت شد و با انتخاب گزینهای خارج از 7 نفر پیشنهادی ستاد کردستان ( که سجادی نیز یکی از انان بود)، می رفت که نا امیدی و سرخوردگی بر جامعه تغییر طلب مستولی شود، اما سجادی و همفکرانش، راه تعامل را در پیش گرفتند .او که به عنوان جوانی جویای نام ، فشار اجتماعی و البته خستگی جسمی و روانی را زیادی تحمل میکرد، به جایگاه فرمانداری سنندج رسید. انتصاب سجادی برای دوستانش حیثیتی شده بود و اینک با انتصاب او صرفا بخشی از مطالبه تغییر عینیت یافته است.
با این حال حضور سجادی به عنوان جوانی تغییر طلب و نخستین فرماندار بومی (و البته هورامی) در نیم سده گذشته ، امیدها را در شهر سنندج و جامعه تغییر طلب احیا کرده است. همو که در عهده شباب و شادابی دانشجویی گذرش به سیروان افتاده بود، سیروان بخاطر او و دوستانش در دوران شورای شهر تذکر قضایی گرفته بود ، اینک در قامت فرماندار سنندج باز آمده است و سیروان با این خوانش تاریخی، خود را همراه و همکار او برای توسعه سنندج میداند؛ باشد که امیدها در مردم به نام سجادی زنده شود؛ جوان جوینده و پدیده نوظهور سیاست و مدیریت سالهای اخیر در کردستان و سنندج!
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم_و_پایانی
این دستاورد قدرت به یمن همسویی با موج اداری ایجاد شده برای کاندیدای خاص در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت داوطلبان مردمی بود. بدین ترتیب تیمی در شورای شهر شکل گرفت که تنها یک تغییر طلب جوان به نام سالار مرادی دارد و به گفتهی فرماندار وقت سنندج، رئیس فعلی شورا 9 صدم درصد آرای ماخوذه را کسب کرد!
سجادی اما سیاست را رها نکرد. او با همفکرانش ستاد پزشکیان را یاری دادند. جلال شریعتی رئیس شورای سیاستگذاری پزشکیان شد و سجادی به عنوان جوانی محبوب و مورد اجماع تغییر طلبان، ریاست این ستاد را برعهده گرفت. او به عنوان سیاستمداری جوان و پدیدهای نوظهور در عرصه سیاسی و اجتماعی، توانست علاوه بر اصلاح طلبان ، شماری از معترضین به وضع موجود و هواخواهان تغییر اعم از روشنفکران ملی و دینی و حتی بخشی از اصولگرایان را با پزشکیان همراه کند. قدرت سازماندهی او چنان بود که حتی اکثریت ستاد جوانان پزشکیان، از یاران پزشیکان بودند که او را برای شورای شهر سنندج قیچی کردند. او سختترین ریسم سیاسی خود را تجربه کرد و سرمایهی اجتماعی و سیاسیاش برای پیروزی پزشکیان به میدان آورد؛ انتخاباتی که گرچه بواسطه حوادث ناشی از مرگ ژینا (مهسا) امینی ، حدود 70 درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند ، اما ستاد پزشکیان پیروز شد و در کردستان حدود 80 درصد آرای ماخوذه به نام پزشکیان به صندوقها ریخته شد.
امید به تغییر اما در سطح ملی تقویت شد و با انتخاب گزینهای خارج از 7 نفر پیشنهادی ستاد کردستان ( که سجادی نیز یکی از انان بود)، می رفت که نا امیدی و سرخوردگی بر جامعه تغییر طلب مستولی شود، اما سجادی و همفکرانش، راه تعامل را در پیش گرفتند .او که به عنوان جوانی جویای نام ، فشار اجتماعی و البته خستگی جسمی و روانی را زیادی تحمل میکرد، به جایگاه فرمانداری سنندج رسید. انتصاب سجادی برای دوستانش حیثیتی شده بود و اینک با انتصاب او صرفا بخشی از مطالبه تغییر عینیت یافته است.
با این حال حضور سجادی به عنوان جوانی تغییر طلب و نخستین فرماندار بومی (و البته هورامی) در نیم سده گذشته ، امیدها را در شهر سنندج و جامعه تغییر طلب احیا کرده است. همو که در عهده شباب و شادابی دانشجویی گذرش به سیروان افتاده بود، سیروان بخاطر او و دوستانش در دوران شورای شهر تذکر قضایی گرفته بود ، اینک در قامت فرماندار سنندج باز آمده است و سیروان با این خوانش تاریخی، خود را همراه و همکار او برای توسعه سنندج میداند؛ باشد که امیدها در مردم به نام سجادی زنده شود؛ جوان جوینده و پدیده نوظهور سیاست و مدیریت سالهای اخیر در کردستان و سنندج!
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹سیروان ، شاید تولدی دیگر! / درود و بدرود!
✍🏼 #فیضالله_پیری سردبیر و جانشین مدیرمسئول
سنت سالانه نویسی یادداشت و سخن پایانی با مخاطبان، حکم به تحریر یادداشت میکند. سیروان هم بخشی از تاریخ است و هم تاریخ سازی موثر کرده است ؛ به گواه آرشیو و به شهادت شمار افرادی که روزگاری ، بخشی از زندگی و زمانه خویش را با این نشریه گذراندهاند. فراوان چهرهها به سیروان آمدند و رفتند. شماری چون ما ماندهاند به جسم و نام. شماری نیز به نام ، ماندگار تاریخ شدهاند. تاریخ با کسی تعاف ندارد و هرکس ، هر آن گونه که هست به تاریخ و دست کم به وجدان خود معرفی میشود. ما نیز از همین تباریم و پنهان نیست که زیست مطبوعاتی ما چگونه بود. هرچند خود را اتو کشیده به مردم و تاریخ معرفی کنیم، دست کم گذر زمانه و عتاب و خطاب تایخ و البته لهیب نهیب وجدان مشحض خواهد کرد که "بودن" را چگونه معنا کردیم.
عرب به درستی گفته است " التکرار قبیح ، ولو کان ملیح" (تکرار قبیح است ولو ملیح باشد). کردها نیز گفتهاند: "کرده پشیمان باشیم، بهتر است از ناکرده پشیمان". ما نیز در سیروان بدین فلسفه تکرار کردیم و پشیمانیم. برای تجربه ، تن به تکرار دادیم که شاید متفاوت باشد ، اما نبود به شرحی که اندوه دل میگویم، یک از هزاران.
اول مهرماه خارج از اراده خویش و برخلاف میل باطنی دیگر بار سردبیر سیروان شدم و اینک پایان اسفند است. اول مهر با یک سوال آمدیم و آن اینکه آیا تولد دوباره سیروان است ؟ شش ماه ماندیم و پرواز شش کوهنورد را غریبانه به تاریخ گزارش کردیم. این اول و آخرین خبر شش ماهی بود که باز آمدیم و به نیاز متفاوت آمدیم. کسی ندانست بر ما چه گذشت و چگونه گذشت؟ اینکه کی بودیم و چه هستیم و نغمهای در تاریخ سردادیم ، ورق زدن آرشیو سیروان، بهترین گواه است. ما در هر ورق زدن آرشیو، صدای خورد شدن استخوانها، فریادهای رنج آلود، دردهای تسکین نیافته و انبوه اندوه و آرزوهای بر باد رفته را میبینیم.
اگر سیروان تاکنون برای مخاطبان، قابلیت پذیرش و مطالعه داشته و اگر برای متولیانش ، نماد آبادانی و افتخار بوده( که درکش البته سخت است) برای همکاران سیروان که بیش از دو دهه انواع زخمها و درها را با هم تجربه کردهایم، نماد حسرت و ویرانی است. سیروان نماد رنجهای تاریخی ماست که بسی رنج بردیم و کسی متوجه نشد که چگونه در سکوت و تدریجی چگونه پژمرده و افسرده میشویم و تحلیل میرویم. یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت!
سیروان اگر چه دستی در دولت و نسبتی با بروکراسی اداری دارد و پایی در میان مردم ، اما من و همکارانم تا حد ممکن و به نسبت زیستبوم اداری- مدنی این لوگوی آشنای کردستانی و کردها، نخواستیم و اجازه ندادیم در این شش ماه – که احتمال تولد دوباره آن را دادهایم- هویت مردمی خود را از دست بدهد ، در عین حال که بشود اقدامات امیدبخش دولت را برای مردم گزارش کنیم.
در جغرافیای پر رمز و راز کردستانات بی گمان اگر روزنامهنگاری سخت ترین کار نباشد، یکی از سخت ترینهاست. ما ماندیم و میدانیم چرا ماندیم، اما در واقع خود نیز نمیدانیم که چگونه ماندیم و این همه درد را چگونه در مدت زمان شش ماه تجربه کردیم؟!
برای کسی که به روزنامهنگاری مشتاق باشد، بزرگترین درد این است که درک نشود که چه درد میکشد، که چگونه غصه میخورد و چگونه پیر میشود. گاهی تکرار بی شمار یک اضطراب ، بارها آدمی را میکشد و زنده میکند. اما دردناک تر از همه این ابر دردها، این است که روزنامهنگار را مانند دیگر شغلها میبینند و هیچ کس درک نکرد که ما روزنامهنگاریم و روزنامهنگاری در این جغرافیا به چه کار آید؟ ما با این نگرش مشکل داریم و درکش نمیکنیم که چرا هنوز روزنامهنگار را صرفا در همان قالب قانون "کار" میبینند؟! این سوال را توسعه اندیشان اهل درد و دغدغه درک میکنند.
باری، ما ماندیم، اما به قیمت سختی ماندیم. ادامهاش آسان نیست و البته افقی روشن وجود ندارد که ادامه دهیم. صادقانه بگویم: بریدیم! گرچه البته نبریدهایم دل از عشق را!
#پایان_بخش_اول
ادامه در #بخش_دوم 👇👇👇
#سیروان_نشریه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍🏼 #فیضالله_پیری سردبیر و جانشین مدیرمسئول
سنت سالانه نویسی یادداشت و سخن پایانی با مخاطبان، حکم به تحریر یادداشت میکند. سیروان هم بخشی از تاریخ است و هم تاریخ سازی موثر کرده است ؛ به گواه آرشیو و به شهادت شمار افرادی که روزگاری ، بخشی از زندگی و زمانه خویش را با این نشریه گذراندهاند. فراوان چهرهها به سیروان آمدند و رفتند. شماری چون ما ماندهاند به جسم و نام. شماری نیز به نام ، ماندگار تاریخ شدهاند. تاریخ با کسی تعاف ندارد و هرکس ، هر آن گونه که هست به تاریخ و دست کم به وجدان خود معرفی میشود. ما نیز از همین تباریم و پنهان نیست که زیست مطبوعاتی ما چگونه بود. هرچند خود را اتو کشیده به مردم و تاریخ معرفی کنیم، دست کم گذر زمانه و عتاب و خطاب تایخ و البته لهیب نهیب وجدان مشحض خواهد کرد که "بودن" را چگونه معنا کردیم.
عرب به درستی گفته است " التکرار قبیح ، ولو کان ملیح" (تکرار قبیح است ولو ملیح باشد). کردها نیز گفتهاند: "کرده پشیمان باشیم، بهتر است از ناکرده پشیمان". ما نیز در سیروان بدین فلسفه تکرار کردیم و پشیمانیم. برای تجربه ، تن به تکرار دادیم که شاید متفاوت باشد ، اما نبود به شرحی که اندوه دل میگویم، یک از هزاران.
اول مهرماه خارج از اراده خویش و برخلاف میل باطنی دیگر بار سردبیر سیروان شدم و اینک پایان اسفند است. اول مهر با یک سوال آمدیم و آن اینکه آیا تولد دوباره سیروان است ؟ شش ماه ماندیم و پرواز شش کوهنورد را غریبانه به تاریخ گزارش کردیم. این اول و آخرین خبر شش ماهی بود که باز آمدیم و به نیاز متفاوت آمدیم. کسی ندانست بر ما چه گذشت و چگونه گذشت؟ اینکه کی بودیم و چه هستیم و نغمهای در تاریخ سردادیم ، ورق زدن آرشیو سیروان، بهترین گواه است. ما در هر ورق زدن آرشیو، صدای خورد شدن استخوانها، فریادهای رنج آلود، دردهای تسکین نیافته و انبوه اندوه و آرزوهای بر باد رفته را میبینیم.
اگر سیروان تاکنون برای مخاطبان، قابلیت پذیرش و مطالعه داشته و اگر برای متولیانش ، نماد آبادانی و افتخار بوده( که درکش البته سخت است) برای همکاران سیروان که بیش از دو دهه انواع زخمها و درها را با هم تجربه کردهایم، نماد حسرت و ویرانی است. سیروان نماد رنجهای تاریخی ماست که بسی رنج بردیم و کسی متوجه نشد که چگونه در سکوت و تدریجی چگونه پژمرده و افسرده میشویم و تحلیل میرویم. یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت!
سیروان اگر چه دستی در دولت و نسبتی با بروکراسی اداری دارد و پایی در میان مردم ، اما من و همکارانم تا حد ممکن و به نسبت زیستبوم اداری- مدنی این لوگوی آشنای کردستانی و کردها، نخواستیم و اجازه ندادیم در این شش ماه – که احتمال تولد دوباره آن را دادهایم- هویت مردمی خود را از دست بدهد ، در عین حال که بشود اقدامات امیدبخش دولت را برای مردم گزارش کنیم.
در جغرافیای پر رمز و راز کردستانات بی گمان اگر روزنامهنگاری سخت ترین کار نباشد، یکی از سخت ترینهاست. ما ماندیم و میدانیم چرا ماندیم، اما در واقع خود نیز نمیدانیم که چگونه ماندیم و این همه درد را چگونه در مدت زمان شش ماه تجربه کردیم؟!
برای کسی که به روزنامهنگاری مشتاق باشد، بزرگترین درد این است که درک نشود که چه درد میکشد، که چگونه غصه میخورد و چگونه پیر میشود. گاهی تکرار بی شمار یک اضطراب ، بارها آدمی را میکشد و زنده میکند. اما دردناک تر از همه این ابر دردها، این است که روزنامهنگار را مانند دیگر شغلها میبینند و هیچ کس درک نکرد که ما روزنامهنگاریم و روزنامهنگاری در این جغرافیا به چه کار آید؟ ما با این نگرش مشکل داریم و درکش نمیکنیم که چرا هنوز روزنامهنگار را صرفا در همان قالب قانون "کار" میبینند؟! این سوال را توسعه اندیشان اهل درد و دغدغه درک میکنند.
باری، ما ماندیم، اما به قیمت سختی ماندیم. ادامهاش آسان نیست و البته افقی روشن وجود ندارد که ادامه دهیم. صادقانه بگویم: بریدیم! گرچه البته نبریدهایم دل از عشق را!
#پایان_بخش_اول
ادامه در #بخش_دوم 👇👇👇
#سیروان_نشریه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹سیروان ، شاید تولدی دیگر! / درود و بدرود!
✍🏼 #فیضالله_پیری سردبیر و جانشین مدیرمسئول
#بخش_دوم_و_پایانی
شاید این یادداشت، آخرین کلمات من به عنوان سردبیر سیروان باشد و شاید، باید همچنان منتظر تولدی دیگر باشیم. درک نمیشویم. درک روزنامهنگار آسان نیست. مسائل و مشکلات ، راهحلها و الزامات حیات سیروان، بارها به صورت شفاهی و کتبی به مراجع مرتبط از جمله مدیر ارشد استان و معاونین وی منتقل شده است. به قول مولانا: صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم/ یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی!
نتیجهی فاجعهبار و خطرناک برای اهل درد اما، در مصرع اول بیت بعدی نهفته است که میگوید:" گر نامه نمیخوانی، خود نامه تو را خواند". اگر نامههای پاسخی درخور پیدا نکنند، همین نامهها مخاطبانش را به تاریخ گزارش خواهد کرد که چه کسانی بودند و چه چقدر محتوای آن نامهها و دردهای روزنامهنگاری را درک و چگونه با آن تعامل کردند. راعیان میتوانند توان دینامیک سیروان را به خدمت توسعه استان و مناطق کردنشین در بیاورند و یا علیه آن!
ما نیز منتظر آن پاسخها خواهیم بود. پیشتر نوشتهایم که اگر مسائل حل نشوند، ادامه نخواهیم داد. ممکن نیست. واقعا تحمل این همه درد و تبعیض و ادامهی ظلم دولت گذشته در شان و شخصیت همکاران پخته و باتجربه سیروان و تحملش برای همکاران ممکن نیست. با این شرایط ما همان آدم "معمولی" در گوشهای از این دفتر خواهیم ماند. این اما پایان راه نیست. ایدهای دیگر برای انتشار نشریهای متفاوت داریم که نیاز به شرح نیست. اما قطعا آن تریبون ثانی، متفاوت تر، مستقل تر و متفاوت تر از سیروان خواهد بود.
بر این گمان بودم که مبادا دیگر فرصتی نباشد که چنین "احساسی" و "درد دلکنان" با مخاطبان در جایگاه سردبیر و جانشین مدیرمسئول با شما سخنی بگویم. چنین شد که چنین نوشتم که در تاریخ بماند که چرا ماندیم و یا نماندیم. اطلاع از آینده ، واقعا تا این اندازه است که نمیدانم سرنوشت من و همکارانم - دست کم خودم - بعد از نوروز با سیروان چگونه رقم خواهد خورد. همین اندازه بیاطلاع و با ابهام سرنوشت روبرو هستیم.
اگر عمری باقی بود و ابر و مه و خورشید فلک و البته تدبیر راعیان دست به دست هم داد که دیگر بار سیروان را به سمت تولد حقیقی یاری خواهیم داد، اگر نه از همینجا هم به عنوان نوشتار و سنت پایانی سال و هم احتمال نبودنمان در این جایگاه ، از عزیزان مخاطب سیروان خداحافظی و طلب حلالیت میکنم و سال نو را به همه سروران شادباش و تهینت عرض میکنم. امیدوارم اگر آن گونه خواستیم و نتوانستیم و یا ندانستیم در شان و شخصیت مخاطب فرهیخته کرد و کردستانی نشریهای منتشر کنیم، کم کاری و کمبودهای نشریه را به منش بزرگواری خود بر ما ببخشایند و آن را غفلت و سهو تلقی کنند. درود و بدرود ، شاید تا تولدی دیگر!
#سیروان_نشریه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍🏼 #فیضالله_پیری سردبیر و جانشین مدیرمسئول
#بخش_دوم_و_پایانی
شاید این یادداشت، آخرین کلمات من به عنوان سردبیر سیروان باشد و شاید، باید همچنان منتظر تولدی دیگر باشیم. درک نمیشویم. درک روزنامهنگار آسان نیست. مسائل و مشکلات ، راهحلها و الزامات حیات سیروان، بارها به صورت شفاهی و کتبی به مراجع مرتبط از جمله مدیر ارشد استان و معاونین وی منتقل شده است. به قول مولانا: صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم/ یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی!
نتیجهی فاجعهبار و خطرناک برای اهل درد اما، در مصرع اول بیت بعدی نهفته است که میگوید:" گر نامه نمیخوانی، خود نامه تو را خواند". اگر نامههای پاسخی درخور پیدا نکنند، همین نامهها مخاطبانش را به تاریخ گزارش خواهد کرد که چه کسانی بودند و چه چقدر محتوای آن نامهها و دردهای روزنامهنگاری را درک و چگونه با آن تعامل کردند. راعیان میتوانند توان دینامیک سیروان را به خدمت توسعه استان و مناطق کردنشین در بیاورند و یا علیه آن!
ما نیز منتظر آن پاسخها خواهیم بود. پیشتر نوشتهایم که اگر مسائل حل نشوند، ادامه نخواهیم داد. ممکن نیست. واقعا تحمل این همه درد و تبعیض و ادامهی ظلم دولت گذشته در شان و شخصیت همکاران پخته و باتجربه سیروان و تحملش برای همکاران ممکن نیست. با این شرایط ما همان آدم "معمولی" در گوشهای از این دفتر خواهیم ماند. این اما پایان راه نیست. ایدهای دیگر برای انتشار نشریهای متفاوت داریم که نیاز به شرح نیست. اما قطعا آن تریبون ثانی، متفاوت تر، مستقل تر و متفاوت تر از سیروان خواهد بود.
بر این گمان بودم که مبادا دیگر فرصتی نباشد که چنین "احساسی" و "درد دلکنان" با مخاطبان در جایگاه سردبیر و جانشین مدیرمسئول با شما سخنی بگویم. چنین شد که چنین نوشتم که در تاریخ بماند که چرا ماندیم و یا نماندیم. اطلاع از آینده ، واقعا تا این اندازه است که نمیدانم سرنوشت من و همکارانم - دست کم خودم - بعد از نوروز با سیروان چگونه رقم خواهد خورد. همین اندازه بیاطلاع و با ابهام سرنوشت روبرو هستیم.
اگر عمری باقی بود و ابر و مه و خورشید فلک و البته تدبیر راعیان دست به دست هم داد که دیگر بار سیروان را به سمت تولد حقیقی یاری خواهیم داد، اگر نه از همینجا هم به عنوان نوشتار و سنت پایانی سال و هم احتمال نبودنمان در این جایگاه ، از عزیزان مخاطب سیروان خداحافظی و طلب حلالیت میکنم و سال نو را به همه سروران شادباش و تهینت عرض میکنم. امیدوارم اگر آن گونه خواستیم و نتوانستیم و یا ندانستیم در شان و شخصیت مخاطب فرهیخته کرد و کردستانی نشریهای منتشر کنیم، کم کاری و کمبودهای نشریه را به منش بزرگواری خود بر ما ببخشایند و آن را غفلت و سهو تلقی کنند. درود و بدرود ، شاید تا تولدی دیگر!
#سیروان_نشریه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly