🔹️ ما چه کاری نکردهایم؟!
تاملی در جامعه شناسی بیتفاوتی
✍ #اصغر_عظیمی_مهر _کرمانشاه
📌 همیشه باور داشته ام که شعر باید جهان را به سمت آرامش و صلح سوق دهد، اما نباید خود شاعر را بیش از اندازه آرام کند. چرا که این آرامش ممکن است در نهایت به سکون و سپس بیتفاوتی شاعر و در نتیجه جامعه و جهان منجر شود. شاعری که به راستی زیست شاعرانه دارد باید از بیرون جهان را آرام کند و از درون خود متلاطم باقی بماند، چرا که بی تفاوتی شاعر، جامعه را به نحوی به سمت سست عنصری و بزدلی پیش میبرد. بیتفاوتی باعث مرگ پوستهی جامعه میشود. افراد بیتفاوت، در واقع «نیستند» اما «هستاند»! و این «بودن» شبیه به «نبودن» روند تاریخی جوامع را با اختلال مواجه میكند ، هوشمندانه ترین طرحهای تحول اجتماعی را با فقدان خرد مخدوش می كند. بلایی زمینیست كه دامنگير همگان می شود. تودهای که با بیتفاوتی ، تفويض اختيار میكند، در واقع این مجوز را صادر میکند که افرادی به قدرت برسند كه در نهایت تنها با شورش و انقلاب می توان آنان را به زیر کشید. بدینترتیب وزن مرده و بیتفاوت جامعه با بی مسئوليتی، شکل زندگی جمعی را بدون هيچ کنترل و نظارتی به گونهای رقم میزنند که گويی كه تاريخ یک رویداد طبيعی شبیه «زلزله» ست كه همه را قربانی می كند!
📌 در چنین شرایطی هر از گاهی دیکتاتوری خودکامه بر موجهای بیتفاوتی سوار میشود و بخشی از جهان را به آشوب میکشد. این بار نوبت موجسواری اردوغان است. به کردهای شمال سوریه حمله کرده. زنان و کودکان بیگناه را به خاک و خون میکشد. دقیقا هرکاری که دلش بخواهد میکند و شگفتا که نام این جنایتها را «جهاد» میگذارد! و جهان فقط دارد از پشت پنجره نگاه میکند!
📌در واکنشبه این جنایت بیشرمانه برخی صرفا نالههای رقت بار سر می دهند، و بعضی دیگر نیز فقط ناسزا میگويند، اما کمتر كسی از خودش سوال میکند: من چه کاری نکردهام؟!
📌 من يك شاعر هستم، آدم آرامی به نظر میرسم اما در زیست درونی خود جنب و جوشی وصفناپذیر احساس میکنم برای نقشآفرینی در ساخت و ساز جهانی که در آن روند پدیدههای اجتماعی و تاریخی نه از روی تصادف و تقدیر، بلکه ناشی از کنش گری خردورزانه و هوشمندانه اعضای جامعه است و وزن تعهدات اجتماعی بین شانههای همه شهروندان تقسیم شده است. در جهان من هيچکس امپراطور روم نیست که از فراز سکوها تماشاگر مرگ گلادیاتورهایی باشد که برای زنده ماندن خود را قربانی میکنند. در جهان من پنجره ها فقط برای روشنایی خانه هاست، نه برای نگاه کردن به خیابانهایی که در آن جوی خون راه افتاده است.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
تاملی در جامعه شناسی بیتفاوتی
✍ #اصغر_عظیمی_مهر _کرمانشاه
📌 همیشه باور داشته ام که شعر باید جهان را به سمت آرامش و صلح سوق دهد، اما نباید خود شاعر را بیش از اندازه آرام کند. چرا که این آرامش ممکن است در نهایت به سکون و سپس بیتفاوتی شاعر و در نتیجه جامعه و جهان منجر شود. شاعری که به راستی زیست شاعرانه دارد باید از بیرون جهان را آرام کند و از درون خود متلاطم باقی بماند، چرا که بی تفاوتی شاعر، جامعه را به نحوی به سمت سست عنصری و بزدلی پیش میبرد. بیتفاوتی باعث مرگ پوستهی جامعه میشود. افراد بیتفاوت، در واقع «نیستند» اما «هستاند»! و این «بودن» شبیه به «نبودن» روند تاریخی جوامع را با اختلال مواجه میكند ، هوشمندانه ترین طرحهای تحول اجتماعی را با فقدان خرد مخدوش می كند. بلایی زمینیست كه دامنگير همگان می شود. تودهای که با بیتفاوتی ، تفويض اختيار میكند، در واقع این مجوز را صادر میکند که افرادی به قدرت برسند كه در نهایت تنها با شورش و انقلاب می توان آنان را به زیر کشید. بدینترتیب وزن مرده و بیتفاوت جامعه با بی مسئوليتی، شکل زندگی جمعی را بدون هيچ کنترل و نظارتی به گونهای رقم میزنند که گويی كه تاريخ یک رویداد طبيعی شبیه «زلزله» ست كه همه را قربانی می كند!
📌 در چنین شرایطی هر از گاهی دیکتاتوری خودکامه بر موجهای بیتفاوتی سوار میشود و بخشی از جهان را به آشوب میکشد. این بار نوبت موجسواری اردوغان است. به کردهای شمال سوریه حمله کرده. زنان و کودکان بیگناه را به خاک و خون میکشد. دقیقا هرکاری که دلش بخواهد میکند و شگفتا که نام این جنایتها را «جهاد» میگذارد! و جهان فقط دارد از پشت پنجره نگاه میکند!
📌در واکنشبه این جنایت بیشرمانه برخی صرفا نالههای رقت بار سر می دهند، و بعضی دیگر نیز فقط ناسزا میگويند، اما کمتر كسی از خودش سوال میکند: من چه کاری نکردهام؟!
📌 من يك شاعر هستم، آدم آرامی به نظر میرسم اما در زیست درونی خود جنب و جوشی وصفناپذیر احساس میکنم برای نقشآفرینی در ساخت و ساز جهانی که در آن روند پدیدههای اجتماعی و تاریخی نه از روی تصادف و تقدیر، بلکه ناشی از کنش گری خردورزانه و هوشمندانه اعضای جامعه است و وزن تعهدات اجتماعی بین شانههای همه شهروندان تقسیم شده است. در جهان من هيچکس امپراطور روم نیست که از فراز سکوها تماشاگر مرگ گلادیاتورهایی باشد که برای زنده ماندن خود را قربانی میکنند. در جهان من پنجره ها فقط برای روشنایی خانه هاست، نه برای نگاه کردن به خیابانهایی که در آن جوی خون راه افتاده است.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly