هفته نامه سیروان

🔹️ "زاگرۆس چەوەڕێمانە"
در زاگرس کسی نمی‌پرسد اهل کجایی؟!

✍ آکو جلیلیان _ اختصاصی #سیروان

📌 پس از ملاقات با دوستان کمپین #زاگرۆس_چەوەڕێمانە در #کرماشان کە از #بۆکان و #شنۆ آمدە بودند راهی سفر بە بام زاگرۆس یعنی #لرستان همیشه سربلند شدیم دوستان همشری خودم همان شاباد [اسلام‌آباد]ی‌های پرشور و سرزنده(علی‌‌رغم اینکە اجازە دایرکردن ستاد امدادرسانی مردمی را بە آنها ندادە بودند) مقدار متنابهی مواد خوراکی و کفش و لباس و حتی اسباب بازی برای کودکان لرستانی تهیه کردە بودند و با همان شوخ طبعی و اقتدار همیشگی ما را همراهی کردند. بذلەگویی‌های کاک مجتبی و کاک میثم کمی از تشویش و دلهرەام را می‌کاست تا اینکە پس از طی مسافتی چند ساعتە و گذر از هرسین و نورآباد به خرماوا رسیدیم.
📌 مامۆستا #حسن‌لوڕ و همراهانش بە استقبال آمدە بودند و پس از لختی گپ و گفت و نوشیدن چایی و سخن از همبستگی و عزم و ارادە برای بازسازی مناطق سیل‌زده از طرف دکتر ریاحی و دوستانش مطرح شد کە جای بسی امیدواری داشت.
📌 ۴۰ کیلومتر از #خرماوا بە سمت آزاد راه پس از تونل سوم؛ بنری زرد رنگ توجە همه را بخود جلب می‌کند، بسیار ساده و صمیمی و با فلشی رو به شمال زاگرۆس نوشتە شده: #ئەفرینە. بی‌شک هر زاگرۆس‌نشینی این واژه را می‌شناسد و به شخصه ئەفرینه را ستایش می‌کنم. جالب است: ئەفرینە... ئەفرین.... باکوور...
لرستان سرزمین ناشناختەهاست.
📌 در نگاه اول، هر بینندەای نیک درمی‌یابد کە طبیعت هم از بی‌مسئولیتی بە خشم آمده و درصدد انتقام است، چرا بایستی بخاطر بی‌کفایتی برخی ، دیگران دچار عذاب شوند؟
📌 جادەای باریک و پیچ در پیچ در کنار رودخانەای خروشان و شانە بە شانەی کوههای زاگرۆس ترس را بر مسافران و امدادگران القا می‌کند.‌تو گویی در این منطقه کارفرما یا مسئولی کە با اصول راه سازی و پل سازی آشنایی داشتە باشد وجود نداشتە، یا اینکە با مدیریتی ... بجای صرف هزینە و بررسی اصولی منطقه و حفر تونل، فقط حاشیه رودخانە را تنگ‌تر کردەاند و مصالحی بسیار ابتدایی و صرف کمترین هزینە مثلا جادە آسفالتە ساختەاند. پلهای مستقر بر رودخانە توگویی چیزی بنام فوندانسیون نداشتەاند، شاید هم کارفرمای راه سازی بە صرف اینکە فوندانسیون یک واژه بیگانە است و ما هم الی‌ماشالله بیگانە‌پرست نیستیم!! با سلام و صلوات پل را افتتاح و به بهرەبرداری رساندەاند.
📌 پس از هشتاد کیلومتر طی طریق از چنین جادەای باریک و ترسناک به "ئەفرینە" رسیدیم، جالب است پلی قدیمی شاید مربوط بە دوران صفویه درست در ده متری آبشاری عظیم ساختە شده کە در مسیر سیلاب بوده و سیلاب کاملا آن را پوشانده بود و بگونەای کە حاشیەی این پل کە گویا پارکی نوساز بوده کاملا ویران شدە و سنگفرشها و جادهای آسفالتە داخل پارک تنها رگە‌های حاشیەای از آن باقی مانده اما پل چهار دهنەای قدیمی محکم‌تر از پیش پابرجا مانده. احتمالا آسفالت هم واژەای بیگانە است و ما بیگانە پرست نیستیم!
📌 درست پانزدە کیلومتر پس از ئەفرینەی خاطرەانگیز به شهر معمولان یعنی محل استقرار "زاگرۆس چەوەڕێمانه" رسیدیم.
📌 دوستان انجمن‌های مدنی مریوان و بۆکان و شنۆ و سنە با شور و حالی کوردانە و مردانە و با همان پوشش زیبا و تاریخی کوردی، توجە هر کسی را بخود جلب می‌کنند. من و کاک خلیل و هشت نفری هم کە از شاباد آمدە بودیم در بین هیاهو و شور زندگی و امیدواری دوستان هضم می‌شویم، اینجا کسی نمی‌پرسد اهل کجایی؟ همە یکی هستند، یک‌دل و هم پیمان، اینجا همه "هم‌زاگرۆسی"‌اند نە هم‌زبان و همشهری.

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly

719 viewsedited 05:29