🔹️شماره ۱۰۵۳ #سیروان ۶ مهر ۹۸
📌تازهترین شماره سیروان با #تیتر_اول "سلام دوباره یارمهربان به کردستان" و با #سرمقالهای مرتبط ، نمایشگاه بینالمللی #کتاب کردستان را برجسته کرده است که روز #چهارشنبه همین هفته ۱۵ مهر در #سنندج برگزار میشود. همچنین در صفحه دوم و نیز یک صفحه اختصاصی در بخش کردی، موضوع #کتاب را باز کردهایم.
📌 در این شماره پرونده ویژهای با عنوان صلح و تغییرات اقلیمی داریم که به صفحه اول آمده است.
📌عکس دیگر صفحه اول سیروان در شماره ۱۰۵۳به گفتوگوی #اختصاصی_سیروان (به زبان کوردی) با #فرهاد_امینپور با عنوان " لە گێژەنی ئایدیۆلۆژی و گوتار دا" تعلق دارد که به وضعیت امروز #روزنامهنگاری در کردستان ایران میپردازد.
📌علاوه بر یادداشت و گزارش چند رویداد در صفحه دوم، گفتوگوی #اختصاصی_سیروان با #دیلان_حیدری بسکتبالیست کردستانی را میتوانید در صفحه ورزشی بخوانید.
📌 #سیروان را به دوستان خود هدیه کنید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
📌تازهترین شماره سیروان با #تیتر_اول "سلام دوباره یارمهربان به کردستان" و با #سرمقالهای مرتبط ، نمایشگاه بینالمللی #کتاب کردستان را برجسته کرده است که روز #چهارشنبه همین هفته ۱۵ مهر در #سنندج برگزار میشود. همچنین در صفحه دوم و نیز یک صفحه اختصاصی در بخش کردی، موضوع #کتاب را باز کردهایم.
📌 در این شماره پرونده ویژهای با عنوان صلح و تغییرات اقلیمی داریم که به صفحه اول آمده است.
📌عکس دیگر صفحه اول سیروان در شماره ۱۰۵۳به گفتوگوی #اختصاصی_سیروان (به زبان کوردی) با #فرهاد_امینپور با عنوان " لە گێژەنی ئایدیۆلۆژی و گوتار دا" تعلق دارد که به وضعیت امروز #روزنامهنگاری در کردستان ایران میپردازد.
📌علاوه بر یادداشت و گزارش چند رویداد در صفحه دوم، گفتوگوی #اختصاصی_سیروان با #دیلان_حیدری بسکتبالیست کردستانی را میتوانید در صفحه ورزشی بخوانید.
📌 #سیروان را به دوستان خود هدیه کنید.
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
هفته نامه سیروان
🌑 فرهنگ نگار کورد کلهر آسمانی شد روح بلند استاد #کریم_کریمپور، پژوهشگر عاشق و فرهنگ نگار کوردی کلهری، پر گرفت و آسمانی شد. صدای آزادی نوشته: این معلم پاکزاده امروز پنجشنبه در سن شصت سالگی در کرماشان به دیار باقی شتافت. زنده یاد کریمپور که اهل نفتشهر قصرشیرین…
✔ ما سالهاست مردهایم
دل نوشته #علی_الفتی برای #کریم_کریمپور
کریم عزیز! در این شب تاریک که مردم خوابیده اند و من در اندوه مرگ تو بی خوابی به سرم زده است و قرص های آلپرازولام هم کارگر نیست شب ام را به تو اختصاص داده ام به تو که حجره کوچکات پاتوق دلتنگی هایم بود .
دیدار سال جدید را انجام نداده ایم هنوز رفیق! یک بار دیگر روایت خانزایه خانم را برایم تعریف کن! از آن تقویم ایلیاتی از آن واژها که وجودت را گرفته بودند.
کلمه کم آورده ام برای شعر و مهره ای برای دست بند بهاری #دیلان. چه بنویسم ؟ چه ارزشی داشت آن همه نوشتن در روزگاری که [...]ها را رها کرده اند تا در خود شکسته شویم، تا چوب حراج بر همه چیز بزنیم .
کریم! ماسالهاست مردهایم اما خبرش را به نوبت خواهند شنید زیرا هرچه باشد بزرگی گفته اند و کوچکی . رفیق صاف و ساده ی ما عینکت را بردار تا چشمهایت را واضح ببینم . از پله های تاریکه بازار به شوق دیدار تو پایین می آمدم و آن زمستانهای سرد را شوق دیدار تو گرم می کرد و کمی گریه در پستوی سکه های قدیمی .
در این روزگار تلخ چه غمگین است کوچ تو رفیق! نسل ما برشانه های شکسته ی امثال تو ایستاد و روشنی را نظاره می کرد . می گویی کدام روشنی؟ این سرزمین ویران میدان فرومایه گان و بیماران شهرت است و میل به دیده شدن و دریغ از عمق دانش دانندگان . . .
اما نه کریم عزیز ! شاید روزگاری بیاید و شهری ساخته شود و نام مارا بروی کوچه ای بن بست بگذارند و شاید در میان آیندگان شجاعانی پیدا شوند و بلند نامت را زمزمه کنند که پاک زیستی و موظف به آن چه باید باشد . بدرود رفیق دانا و بی ادعای من . بدرود استاد نسل ما کریم کریم پور.
@sirwan_weekly
دل نوشته #علی_الفتی برای #کریم_کریمپور
کریم عزیز! در این شب تاریک که مردم خوابیده اند و من در اندوه مرگ تو بی خوابی به سرم زده است و قرص های آلپرازولام هم کارگر نیست شب ام را به تو اختصاص داده ام به تو که حجره کوچکات پاتوق دلتنگی هایم بود .
دیدار سال جدید را انجام نداده ایم هنوز رفیق! یک بار دیگر روایت خانزایه خانم را برایم تعریف کن! از آن تقویم ایلیاتی از آن واژها که وجودت را گرفته بودند.
کلمه کم آورده ام برای شعر و مهره ای برای دست بند بهاری #دیلان. چه بنویسم ؟ چه ارزشی داشت آن همه نوشتن در روزگاری که [...]ها را رها کرده اند تا در خود شکسته شویم، تا چوب حراج بر همه چیز بزنیم .
کریم! ماسالهاست مردهایم اما خبرش را به نوبت خواهند شنید زیرا هرچه باشد بزرگی گفته اند و کوچکی . رفیق صاف و ساده ی ما عینکت را بردار تا چشمهایت را واضح ببینم . از پله های تاریکه بازار به شوق دیدار تو پایین می آمدم و آن زمستانهای سرد را شوق دیدار تو گرم می کرد و کمی گریه در پستوی سکه های قدیمی .
در این روزگار تلخ چه غمگین است کوچ تو رفیق! نسل ما برشانه های شکسته ی امثال تو ایستاد و روشنی را نظاره می کرد . می گویی کدام روشنی؟ این سرزمین ویران میدان فرومایه گان و بیماران شهرت است و میل به دیده شدن و دریغ از عمق دانش دانندگان . . .
اما نه کریم عزیز ! شاید روزگاری بیاید و شهری ساخته شود و نام مارا بروی کوچه ای بن بست بگذارند و شاید در میان آیندگان شجاعانی پیدا شوند و بلند نامت را زمزمه کنند که پاک زیستی و موظف به آن چه باید باشد . بدرود رفیق دانا و بی ادعای من . بدرود استاد نسل ما کریم کریم پور.
@sirwan_weekly