شارنامه| صلاح الدین خدیو
13.5K subscribers
747 photos
215 videos
60 files
688 links
ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 بزرگترین گناه عرفات چه بود؟

1⃣ محسن رفیقدوست می گوید که در سال 58 به یاسر عرفات گفته که بزرگترین اشتباهش بدست گرفتن شاخەی زیتون صلح بجای سلاح است!
اشارەی رفیقدوست به اولین حضور عرفات در سازمان ملل در سال 1353 است. زمانی که با دستی جلد اسلحەی کمریش را گرفت و با دست دیگر شاخەی زیتون را به نشانه ی صلح بلند کرد و گفت: همراه سلاح یک مبارز راه آزادی، نماد صلح را هم با خود آوردەام!
2⃣ این رخداد که در زمان خود بازتابی بزرگ یافت، نشانەی درایت عرفات بود نه خطای او.
بزرگترین اشتباه این رهبر فلسطینی بیست سال بعد رقم خورد. زمانی که تشکیلات خودگردان فلسطین پا به عرصەی وجود نهاد و طولی نکشید که نام آن با فساد و ناکارامدی گره خورد.
خطای عرفات این بود که سازمان فتح را به کارتلی اقتصادی شبیه بنیاد مستضعفان و جانبازان تحت ریاست رفیقدوست تبدیل کرد.
فتح عرفات و بنیاد رفیقدوست در ابتدای دهەی هفتاد، نماد تسلط تدریجی الگوی " سرمایەداری رفاقتی " بر اقتصاد سیاسی خاورمیانه شدند:
نشستن انقلابیون دیروز بر سفرەی رانت و امتیاز امروز!
فساد فتح در کنار تداوم ستم و اشغال گری اسرائیل مقصر راستین فجایع امروزست.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍15216👎7
🔺دروغ های انقلابی!

جعل و فتوشاپ عکس ها با مقاصد سیاسی قدمتی به اندازەی خود دوربین عکاسی دارد.
نظام های سیاسی با ویرایش عکس ها دنبال جایگزین کردن روایت خود از تاریخ هستند، مانند روسیەی زمان استالین!
اما ظاهرا امروز روزنامەی " انقلابی" وطن امروز  در عصر " آنلاین " روی دست پراودا هم بلند شده است!
این روزنامه با کات کردن تصویر رئیسی در اجلاس دیروز ریاض، روی عکس بقیه عنوان خیانت را گذاشته است.
در این که دورهمی 57 کشور اسلامی و عرب " پوچ " بود و به اندازەی تظاهرات دیروز لندن اسرائیل را تحت فشار قرار نداد، شکی نیست!
اما پیشنهاد ایران هم که خوشبختانه وطن امروز آن را از اتهام خیانت مبرا کرده، فراتر از لفاظی های معمول این گونه اجلاس نبود.
واقعا چطور می توان به حماس کمک تسلیحاتی کرد، در حالی که عملا امکان ورود یک بطری آب معدنی به غزه نیست!
شاید تنها کار موثر از دست ترکیه و قطر بر می آمد. اولی با قطع چند روزەی واردات نفت اسرائیل از بندر جیحان و دومی هم با کاهش صادرات گاز، تا بلافاصله آمریکا و اسرائیل کوتاه بیایند!
اما آنها هم ترجیح دادند مثل تحریریەی انقلابی وطن امروز، فقط شعار دهند!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍11929🤔3👎1
🔺هیتلر در غزه: اسم یا رسم!

اسحاق هرتزوگ رئیس جمهور اسرائیل گفته در اطاق خواب یک کودک فلسطینی کتاب "نبرد من" آدولف  هیتلر پیدا شده است!
1⃣آنچه هرتزوگ نمی گوید تفاوت میان اسم هیتلر با رسم اوست.
9 نوامبر کودتای مونیخ که راه هیتلر را برای رسیدن به قدرت هموار کرد، صد ساله شد.
هیتلر در نخستین عرض اندام خود برای رسیدن به قدرت شکست خورد اما از درس های آن برای پیروزی در ده سال بعد استفاده کرد.
9 نوامبر همچنین سالگرد سقوط دیوار برلین و پایان جنگ سرد است. سرفصلی درست مخالف با نهم نوامبر 1923 که نویدبخش گسترش دمکراسی در جهان و افول اقتدارگرایی گردید.
2⃣9 نوامبر 2023 چگونه است؟
شبیه نوامبر 1923 است یا 1989؟
جهان امروز بیشتر شبیه صد سال قبل است و ماه عسل دمکراسی مدتهاست به سر آمده. ناسیونالیسم راست دوباره سر برآورده و تودەها را مسحور می کند.
" آقای امنیت" اسرائیل با دو دهه شخصی سازی حکومت بیشتر شبیه هیتلر است تا مرکل و شرودر.
هیتلر می گفت آلمان در جنگ شکست نخورد، چپ ها و یهودیان از پشت به آن خنجر زدند.
نتانیاهو هم دو دهه است مشغول تضعیف چپ ها و لیبرال ها و جایگزین کردن مفهوم امنیت با صلح است.

#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍112👎1512🤔9
🔺بیمارستان، گورستان و پادگان: نبردی بر سر تسخیر واژگان!

جنگ اسرائیل و حماس در حالی وارد چهلمین روز خود شد کە دامنەی آن تا عمیق ترین لایەهای معناشناختی واژگان هم کشیدە شدە است.
این مجادلەی زبان شناختی نمودی از واقعیت مغشوش و شکاف بزرگی است که میان دیدگاە های افکار عمومی پدید آمده است.
به عنوان مثال میان واژگان وقفەهای بشر دوستانە و آتش بس فوری، جهانی اختلاف است.
جهان غربی عمدتا هوادار وقفەهای بشردوستانە است.
اصطلاحی گنگ و نامفهوم که احتمالا در جریان جنگ اخیر به دنیا آمد!
در حالی که کشورهای عرب و مسلمان و دولت های منتقد آمریکا، نظیر چین و روسیه و آفریقای جنوبی و اسپانیا و ...خواهان آتش بس فوری هستند.
مخلص کلام این که هواداران دوآتشەی اسرائیل مخالف آتش بس و طرفداران فلسطین هم موافق آن هستند.
بیمارستان، گورستان، پادگان و تانک و انکوباتور و آرپی جی و بخش دیالیز هم واژگانی هستند که مدام با هم به گوش می رسند.
در روزهای اخیر جنگ غزه عملا به جنگ بیمارستان ها تبدیل شده و امروز در چهلمین روز آن با اشغال بیمارستان شفا این روند به اوج خود رسید.
اسرائیل می گوید در زیرزمین تمام بیمارستان های شمال غزه، پادگان ها و مراکز نظامی قرار دارند. ادعایی که در جنگی به شدت نامتقارن احتمالا کاملا بیراه نباشد.
در مقابل حماس و مقامات سازمان ملل می گویند، این مکان ها بر اثر نبود سوخت از حیز انتفاع خارج و عملا به گورستان صدها کشتەی درگیری های اخیر بدل شدەاند.
اینجا هم  مانند دو اصطلاح وقفەی بشردوستانە و آتش بس شکافی معنایی خودنمایی می کند.
بیمارستان و گورستان که در حالت عادی کارکردهایی متفاوت دارند، اکنون با هم تجانس یافتەاند.
یا در حالی که پزشکان می گویند به علت از کار افتادن تنها ژنراتور بیمارستان شفا نوزادان نارس و بیماران دیالیزی در معرض خطر قرار گرفتەاند، ارتش اسرائیل می گوید آمادەی ارسال انکوباتور برای نوزادان است.
پزشکان هم می گویند ما به سوخت نیاز داریم نه انکوباتور!
بالاترین میزان سوختی که سربازان اسرائیلی به بیمارستان شفا تعارف کردەاند، 300 لیتر است، یعنی به اندازەی مصرف سه ساعت یک تانک مرکاوا!
پیداست که سوخت در اینجا از کالایی اساسی برای تداوم زیست به مقولەای استراتژیک در راهبرد جنگی اسرائیل تبدیل شده است.
هر کس از انتقال سوخت به نوار غزه بگوید متهم به تامین ماشین جنگی حماس می شود، حتی سازمان ملل و آژانس پناهندگان وابسته به آن.
در مقابل هواداران اسرائیل عمدتا با انتقال سوخت به این منطقەی محصور مخالفند.
تخریب فیزیکی  نهادها و نمادهای ملی فلسطینی نیز نشانەی دیگری از تحول معناشناختی پیش گفته است.
اسرائیلی ها پس از آن که دیروز در مقر پارلمان فلسطین در غزه عکس یادگاری گرفتند، امروز با بولدوزر آن را با خاک یکسان نمودند.
نماد یاسر عرفات در طولکرم هم از این خشونت افسارگسیخته مصون نماند.
گرچه این اقدامات بازتابی از خشمی کور و انتقامی خشن است، اما خارج از راهبردی هدفمند نیست.
نقشەی اسرائیل این است که شمال غزه را به کلی خالی از سکنه کند. تخریب گستردەی بناها و تاسیسات کە در مواردی تا نابودی کامل یک محلەی مسکونی پیش می رود، بخشی از زمینەسازی فوق بە شمار می رود.
در این میان بیمارستان هایی که هنوز سر پا ماندەاند، مخل اصلی برنامەی غیرمسکونی کردن منطقه هستند.
هدف اصلی  محاصره و اعمال فشار بر بیمارستان ها، تخلیه و تعطیلی آنها به منظور کوچاندن بقیەی مردم بە سمت جنوب است.
اگر مصر همکاری می کرد و بالفرض پذیرای آوارگان در شبە جزیرەی سینا می شد، این برنامە می توانست تمام باریکەی غزە را در بر گیرد.
تخریب پارلمان و دانشگاه ها هم در همین راستا و به قصد غیرمسکون کردن شمال غزه و پایان حیات شهری در آنست.
کاستن از تراکم جمعیتی منطقه صرفا به منظور کاهش تلفات ارتش در جنگ زمینی انجام نمی شود، بلکه هدف سیاسی مهم تری ورای آن قرار دارد.
احیای توان بازدارندگی اسرائیل که بر اثر حملەی حماس آسیب جدی دید و پایان اثربخشی الگوی جنگ نامتقارن که راهکار اصلی حماس و حزب الله از جنگ 33 روزە سال 2006 به بعد بوده است.
پس از جنگ های کلاسیک ارتش های عرب با اسرائیل که خاتمەی هر یک با شکست قطعی کشورهای عرب همراه بود، حماس و حزب الله با ابتکار جنگ نامتقارن تا حدی داو بازی را تغییر دادند.
آنها هر بار با جنگی چند هفتەای و جان سالم بدر بردن در پایان آن می توانستند، اعلام پیروزی کنند. اکنون اسرائیل بر آن است هزینەی این تاکتیک را طاقت فرسا نماید.
ظاهرا اکنون چالش مهم فراروی اسرائیل نه اقدامات عملی کشورهای عرب و مسلمان و نه چالش آفرینی دولت هایی نظیر چین و روسیه، بلکه عصبانیت افکار عمومی در کشورهای غربی است.
رخدادی که می تواند منجر به پاسخگو کردن دولت های غربی شود و موضع شان را متزلزل گرداند.
مباحث زبانی و معناشناختی که به موازات جنگ راه افتاده، ناظر به این معناست.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍1377👎5🤔5
🔺میر محمد سوران در مناظرەی امرای بابان و مکریان

1⃣ میر محمد رواندز فرمانروای مقتدر امارت سوران یکی از امارت های نیمە مستقل کرد در دهەی سی قرن نوزدهم بود.
میر محمد حاکمی خونریز و سفاک بود که با دهشت افکنی توانست مرزهای امارتش را که تقریبا شامل استان اربیل کنونی می شد، تا نزدیکی های سلیمانیه و دهوک گسترش دهد و وارد سرزمین های کردستان ترکیه کنونی شود.
این تحولی نبود که از چشم سلطان عثمانی و شاه قاجار و تزار روس دور بماند.
ظهور یک میر توانمند کرد که " لویاتان وار " در پی قلع و قمع عشایر و امیرنشین های پراکندەی کرد بود، زنگ بیدارباش بزرگی را در باب عالی به صدا در آورد.
از دید آنان میر محمد می توانست داستان انفصال مصر بدست خاندان محمد علی را تکرار و کردستان را به یک " خدیویت " جدید تبدیل کند.
خاصه اینکه ابراهیم پاشای مصر پس از فتح سوریه در حال رسیدن به آناتولی بود و بیم آن می رفت نیروهای خدیو مصر و میر کرد پس از تلاقی به همیاری هم برخیزند.
میر محمد پس از فتوحات فراوان و تسخیر بخش اعظم امارت های بابان، بادینان و بوتان در نهایت قربانی برخی اشتباهات تاکتیکی و دسیسەهای منطقەای شد و جان و مالش را از دست داد.

2⃣ در اکتبر سال 1834 دیپلماتی اسکاتلندی بنام جیمز بیلی فریزر گذارش به ساوجبلاغ مکری - مهاباد کنونی -  می افتد و چند روزی در دیوان خانەی عبدالله خان مکری حاکم مکریان بیتوته می کند.
این درست مقارن با زمانی است که آوازەی میر در تمام کردستان پیچیدە و لشکر ظفرنمونش به هر سویی روان است.
اقامت دیپلمات انگلیسی با آمدن چند مهمان از سلیمانیه که از اقوام پاشای امارت بابان بودند، مصادف می شود.
روایت فریزر که در کتاب "ولایت مکری در سفرنامەها، تدوین کامران ثنایی" آمده، ارزشی منحصر بفرد دارد.
فریزر می گوید کردهای مهاباد و اشنویه به وضوح از " قدرت نمایی ملت خود در منطقەای کە  نقشی متعادل کننده با دولت آذربایجان را داشت، خشنود بودند."
مطابق روایت مهمان انگلیسی کردهای مکری نه تنها از قدرت نمایی میر سوران هیجان زده بودند، بلکه می پنداشتند اگر ارتش ایران برای سرکوب وی مداخله کند، باید از سرزمین مکریان بگذرد و این به چالشی چاره ناپذیر برایش مبدل می شود.
نجیب زادگان امارت بابان که در مجلس بودند نظری خلاف میزبانان مکری خود داشتند.
آنان با اشاره به تبار رعیتی میر سوران به خوارداشت وی پرداخته و موفقیت وی در برقراری صلح و امنیت در سرزمین پهناورش را مدیون قساوت بی حد و مرزش و وجود اختلاف در اردوگاه رقیبان بالقوه ضعیف النفس او می دانستند.
مخلص کلام این که کردهای مهاباد از میر ستایش و دربارەی توان و نفرات ارتش و منابعش مبالغه می کردند.
در حالی که اهالی سلیمانیه او را فردی ستمگر و خالی از درایت می خواندند که اگر سپاه آذربایجان - دولت ایالتی ایران در آذربایجان که از کردستان مکری باج و خراج می ستاند - اراده کند و قوایش را به سویش گسیل دارد، میر از‌ پا در خواهد آمد!
کوتاه زمانی پس از این گفتگو کار میر یکسره شد و سودای یکپارجه سازی سرزمین های متفرق کردستان موقتا به خاموشی گرایید.
خاطرنشان می شود که در آن برهه یعنی نیمەی قرن نوزدهم کردستان عثمانی مرکب از تعدادی امیرنشین نیمه مستقل بود و قسطنطنیه سودای ادغام و تضعیف آنها و بازسازی نظام اداری را در سر می پروراند.
در مقابل امارت های خودمختار کرد مکری و اردلان در مهاباد و سنندج تا حد زیادی به دستگاه سلطنت متکی بودند. اینان بر خلاف همتایانشان در عثمانی نظیر بوتان و بابان از پویایی های داخلی خالی و عملا به سازمان های شبه فئودالی فاقد تسلط بر عشایر و جمعیت اطراف مبدل شده بودد.

3⃣ پس از حدود دویست سال مناظرەی پیش‌ گفتە در جریان رخدادها و مباحث مربوط به رفراندوم سال 2017 اقلیم کردستان دوباره زنده شد.
در حالی که کردهای ایران با شوری ملی گرایانه به رفراندوم ناکام می نگریستند، جریانی صاحب نفوذ در سلیمانیه ساز مخالف می زد.
این مخالفت که از نظرگاه های گوناگون - سیاسی، حزبی و اقتصادی - بیان می شد، برای کردهای ایران که از موفقیت ظاهرا قریب الوقوع همزبانانشان در آن سوی مرز مسرور بودند قابل درک نبود.
شباهت میان دو داستان صرفا به مورد بالا ختم نمی شود. افتراق و شکاف دو حزب اصلی حاکم بر اقلیم کردستان یادآور رقابت های دو امارت سوران و بابان در زمان میران رواندز و پاشاهای بابان است.
در قرن نوزدهم لویاتان سیاست سراغ بسیاری از ملت های اروپایی رفت و دوک نشین ها و شاه نشین های بسیاری را بلعید و دولت های متمرکز و دارای حاکمیت یکپارچه را پدید آورد.
بختی که تاریخ از کردها دریغ داشت و ظاهرا در سدەی 21 هم هم چنان دریغ می دارد!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍11424🤔7👎3
🔺کیهان و لندن، شاه و شانزە لیزە!

کیهان: از بسیجی های لندن که تظاهرات چندصدهزارنفری برگزار کردند، تشکر کنید
این روزنامەی اصولگرا از سازمان بسیج خواسته در اولین فرصت از بسیج لندن بابت تظاهرات ضد جنگ چهارصد هزار نفر لندنی ها قدردانی نماید!

نقل است در بحبوحەی تظاهرات های انقلاب در پاییز 1357 شاە با ناراحتی به یکی از درباریان می گوید: پس طرفداران ما کجایند؟
چرا هنگام شورش های دانشجویی 68 فرانسه که بیم سقوط حکومت می رفت، با یک فراخوان شارل دوگل یک میلیون نفر از هوادارنش در شانزه لیزه به تظاهرات پرداختند!
گویا مخاطب در پاسخ می گوید: اعلیحضرت! گلایه نفرمایید! طرفداران شما هم همین الان در خیابان شانزه لیزه مشغول "راه " پیمایی هستند!
مقصود گوینده کوچ دستەجمعی هواداران سلطنت و طبقات بالای جامعه در ماه های پایانی رژیم بود.

ظاهرا امروز این مطایبه دربارەی روزنامەی انقلابی کیهان صادق است.
بر اثر "وارونگی افکار عمومی ایران دربارەی مسالەی فلسطین که یحتمل ناشی از نارضایتی از سیاست های جاری است، کیهان به فکر مصادرەی پویش های ضد اسرائیلی در جوامع غربی افتاده است.
در راەپیمایی شنبەی گذشتەی لندن صدها هزار نفر خواهان برقرلری فوری آتش بس در غزه شدند و موضع احزاب کارگر و محافظەکار در حمایت از حملات اسرائیل را محکوم نمودند.
رقمی درشت که کیهان را به صرافت ابتیاع یا مصادرەی آن انداخته است!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍15310👎3🤔2
🔺مجلس انقلابی و مادام العمر کردن سن بازنشستگی!

مجلس انقلابی در اقدامی غیر متعارف  سن بازنشستگی را افزایش داده است. این تصمیم از جهات بسیار محل نقد و مناقشه است و کارشناسان و اهل فن تبعات ناگوار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را مورد اشاره قرار دادەاند.
از این رو می خواهم از زاویەای متفاوت به آن بپردازم.
نمی دانم نمایندگان محترم مجلس چقدر با پیامدهای واقعا انقلابی این موضوع واقفند که در ماه های پایانی مسئولیت خوبش دست به این تصمیم خطیر زدەاند.
در تمام کشورهایی که انتخابات، دارای حداقلی از معناست، غالبا موضع کاندیداها دربارەی سە مسالە، تعیین کنندەی جهت گیری رای دهندگان است:
افزایش یا کاهش سن بازنشستگی، سقط جنین و میزان درآمدهای مالیاتی.
احزاب و نامزدهای انتخاباتی ضمن تبیین دقیق دیدگاه خود، باید قادر باشند به صورت نظام مند نحوەی تامین منابع مالی سیاست های خود را بیان و مسئولیت پیامدهای گوناگون آن را بپذیرند.

همین امروز خاویر میلی یک نامزد راست افراطی در آرژانتین با وعدەی مبارزه با سقط‌ جنین به پیروزی رسید. میلی معروف است که از ترامپ هم تندروتر است، اما در کوران یک مبارزەی انتخاباتی پرهیاهو باز ناچار است حرف هایی مشخص و از جنس واقعیت بزند.
در بریتانیا چهار سال پیش، وضعیت نامناسب توالت های عمومی به خط داغ مناظرە میان دو حزب کارگر و محافظه کار تبدیل شد.
چپ ها، دولت های متوالی دست راستی را متهم می کردند که با کاهش مستمر بودجەی شهرداری ها سرویس های بهداشتی همگانی را که زمانی مایەی غرور زندگی شهری بریتانیا بودند، عملا در عهد ویکتوریا رها کردەاند!
در سال 2012 نیز یکی از وعدەهای انتخاباتی حزب محافظه کار و ملی گرای بهاراتیاجاناتا، ساخت 700 میلیون سرویس بهداشتی بود.

در ایران اما وضعیتی کاملا برعکس حکم فرماست. در غیاب یک نظام حزبی حداقلی و با حضور حداکثری شورای نگهبان، ترجیح نامزدها و جریان های سیاسی، کلی گویی و بیان شعارهای غیر عملی است.
تبدیل کاخ سفید به حسینیه، رفع بیکاری و ایجاد اشتغال برای همه، ساخت چند میلیون واحد مسکن، تلاش برای فروپاشی آمریکا و ایجاد یک نظم عادلانه در جهان بین الملل، از شعارهای مرسوم انتخابات است.
تردیدی نیست که در دمکراسی های راستین، مواجهەی نامزدها و احزاب با مسائل جامعه متواضعانەتر و به تعبیری زمینی تر است.
این تواضع و واقع بینی از اعتماد به نفس آنها بر می خیزد. اعتماد به نفسی که محصول کارامدی نظام تصمیم گیری و مدیریت اجرایی آنانست.

وقتی کاندیداهای ما در مناظرات انتخاباتی اعلام می کنند ارتباطی میان مشکلات اقتصادی با سیاست خارجی و تحریم ها وجود ندارد، طبعا نباید از آنان انتظار داشت که درکی فراگیر از اهمیت مسالەای بنام سن بازنشستگی داشته باشند.
یا کسی که در اندیشەی فتح قلل پیشرفت یکی پس از دیگری است و مدعی است تمدن غرب به زودی در برابر آفتاب تمدن اسلامی - ایرانی مانند برف آب می شود، چرتکه انداختن و محاسبەی سود و زیان تصمیمات خردی مانند سن بازنشستگی و افزایش نرخ سقط جنین، کسر شان محسوب می شود.
از قضا در دمکراسی ها بجای شال و روسری زنان، سویەهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی سقط جنین در میدان منازعەی رهیافت های انتخاباتی رقیب قرار دارد.
در حالی که در ایران گویی بیرون آمدن چند تار موی زنان از جان انسان و هزاران جنینی که به شیوەهای غیر رسمی سقط می شوند، مهم تر است.
سخن را کوتاه کنم! مقصود این است که مسائلی چون سن بازنشستگی و درآمدهای مالیاتی و خدمات عمومی که از سوی دولت به فروش می رسند، آنقدر اهمیت دارند که می بایست دیدگاه جریانات سیاسی از قبل در مورد آنها روشن باشد.
نه این که مجلسی که با شعار عدالت آمده در ماه های آخر تیشه به ریشەی اقشار آسیب پذیر بزند.
مبادا خدای نکرده غبنی در معامله با مردم صورت گیرد و انقلابی های اصول گرا تحت ذمه قرار گیرند!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍17517🤔1
🔺غزه چگونه جهان را تغییر داد!

1⃣ آفریقای جنوبی روابط سیاسی اش را با اسرائیل قطع کرد. خاویر میلی رئیس جمهور منتخب آرژانتین که یک ترامپیست تمام عیار  است، قول داده که کشورش را به متحد اسراتژیک اسرائیل تبدیل کند!
گروه بریکس امروز با فلسطینی ها همدلی نشان داد و جنگ اسرائیل در  غزه را به باد انتقاد گرفت.
در حالی کە پیشتر گروه هفت کشور صنعتی به حمایت بی چون و چرا از اسرائیل پرداخته بود.
بی گمان حمابت پدرو سانچز نحست وزیر سوسیالیست اسپانیا از فلسطین و سوگیری محسوس ناندرا مودی رهبر راست گرای هند از اسرائیل مانع می شود که از شکافی قاطع میان جهان غربی و جهان شرقی سخن گفت.
اما یک تقسیم بندی هویتی میان شمال و جتوب جهان وجود دارد که در امتداد خطوط منافع سیاسی، ژئوپوبتیک و ملاحظات اقتصادی، کم رنگ و پررنگ می شود.

2⃣ عملیات طوفان الاقصی که به اخگر جنگ بزرگ مقیاس کنونی تبدیل شد، طوفانی هم در جهان بین الملل برانگیخت.
عملیات انتقام جویانەی اسرائیل که به علت حجم گستردەی کشتار و ویرانی بحث برانگیز شده، شکافی بزرگ میان دولت ها پدید آورده است.
کشورهای جنوب عمدتا با آرمان فلسطین هم دلی می کنند، در حالی که جهان ثروتمند غربی تمام قد پشت اسرائیل ایستاده است.
انزوای اسرائیل در جهان سوم‌ و اتکای آن به دولت های غربی مسبوق به سابقه است.
این شکاف هویتی پس از کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 به تدریج کم رنگ شد و می رفت تا اسرائیل به عضوی عادی در جهان تبدیل شود.

3⃣ در دهەهای 70 و 80 میلادی اسرائیل یکی از معدود کشورهایی بود که فعالانه از نظام آپارتاید و حکومت اقلیت سفیدپوست بر اکثریت سیاه پوست در آفریقای جنوبی و رودزیا حمایت می کرد.
در حالی که بلوک شرق سابق، و کشورهایی چون روسیه، چین، کوبا و ... قاطعانه از مبارزات ضد استعماری مردم آفریقا پشتیبانی می کردند.
آمریکا و متحدان غربی اش هم ضمن رعایت ملاحظات سیاسی و ژئوپولتیک خود در جنگ سرد ، با اعمال برخی تحریم ها فاصلەای معنادار از نظام آپارتاید و دیکتاتوری های راست گرا در آسیا و آمریکای لاتین داشتند.
اما پشتیبانی اسرائیل از دیکتاتوری هایی مانند سوهارتو، مارکوس و پینوشه در اندونزی، فیلیپین و شیلی و حکومت ژنرال ها در آرژانتین تابع هیچ قید و شرطی نبود.
در دهەی 90 هم با دستگیری عبدالله اوجالان در کنیا توسط موساد، به دولت ارتش مدار ترکیه کمک کرد تا جنبش کردها را تضعیف نماید.
تل آویو نه ملاحظات حقوق بشری و نه خط قرمزهای سیاسی داشت و صرفا در اندیشەی یارگیری و غلبە بر حس تنهایی و انزوا در محیط جهانی بود.

4⃣ اکنون هم کمک های تسلیحاتی و امنیتی اسرائیل به خونتاهای نظامی میانمار و دیکتاتوری خانوادگی علیف در آذربایجان برگ دیگری از کارنامەی پر از غلط تل آویو است.
اسرائیل بر خلاف دولت های غربی حتی پس از کودتای نظامی و تعلیق دمکراسی در میانمار و قتل عام اقلیت روهینگا نیز کمک هایش را به میانمار قطع نکرد.
در قفقاز هم با تسلیح و تجهیز آذربایجان، ارمنی ها را به صورت دستەجمعی از سرزمین مورد مناقشەی قرەباغ تاراند.
در دوران جنگ سرد اسرائیل با داشتن دولت هایی که عمدتا توسط حزب چپ میانەی کارگر تشکیل می شدند، با راست جهانی به مغازله می پرداخت.
در حالی که امروزه جناح چپ به کلی از سیاست اسرائیل ناپدید شده و راست افراطی سکاندار اصلی سیاست آن شده است،
از این رو هم ذات پنداری هویت طلبان راست افراطی در سطح جهان که پدیدەی سیاست امروز دنیا هستند با همتایان راست شان در تل آویو عجیب نیست.
ترامپ در آمریکا، میلی در آرژانتین، مودی در هند، بولسونارو در برزیل، جانسون در انگلیس و حتی به نوعی خانوادەی بن زاید در امارات، در مقام آنارکو کاپیتالیست های درجە اول عشقی فراتر از ستایش صرف، به دولت یهود دارند.
هر چند ممکن است از برخی دردسر آفرینی های آن نظیر افراط در خشونت علیه فلسطینی ها، ناراضی و سرخورده شوند.

5⃣ جان کلام این که یکی از پیامدهای مهم حملەی حماس و واکنش غیرمتعارف اسرائیل، احیای دوبارەی مسالەی فلسطین پس از سه دهه زندگی نباتی در فاصلەی سال های 1993 تا 2023 بود.
از زمانی که پیمان صلح اسلو منعقد شد و بر اثر تداوم اشغال گری اسرائیل و تحولات سیاسی در خاورمیانه به روندی عقیم بدل گردید.
اکنون در میان کشورهای جنوب انتقادات از آمریکا بخاطر عمل به استانداردهای دوگانه بالا گرفته است. سکوت در برابر جنایات جنگی اسرائیل، همزمان هیاهو برای جنایات روسیه در اوکراین.
حمایت آمریکا از عملیات نظامی خارج از چارچوب اسرائیل در غزه می تواند به تضعیف قدرت نرم آن و مدعای رهبری جهان آزاد در جنگ سرد فرضی علیه محور مسکو - پکن بینجامد.
این جنگ در صورتی که پایانی زودهنگام و فیصله بخش; از حیث نیل به صلحی فراگیر نداشته باشد، مستعد آنست که مانند گذشته، تخیل روشنفکران و سیاستمداران را در جهان، حول خطوط هویتی و پیش فرضهای ایدئولوژیک و سیاسی شکل دهد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍197👎2013🤔6
🔺از " امت حزب الله " به "گروه های مردمی"

1⃣حجاب بان های مترو  روی دست دولت ماندەاند وزیر کشور می گوید: گروەهای مردمی هستند، اصطلاحی غریب در ترمینولوژی رسمی حکومت کە گویا جای اصطلاح معروف "حزب الله" را گرفته است!
گروەهای مردمی مورد نظر وزیر کشور چندی پیش تمام نامزدهای ناهمسو با دولت را هم مستقل از دولت، رد صلاحیت کردند!
پیشینەی اصلی این چرخش اصطلاح شناختی به دوران  احمدی نژاد به عنوان یک تکاپوی سازمان یافتەی ضد اصلاحات بر می گردد. در حالی که نامبرده به عنوان نامزد راست کیشی سیاسی و محافظەکاری فرهنگی و نمایندگی مستقیم از سوی "حزب الله" به میدان آمده بود، "مردم " را به دال مرکزی گفتمان سیاسی خود تبدیل کرد.
احمدی نژاد تسهیل گر قسمی " پوپولیسم اسلامی راست " بود که به هدف دور زدن طبقەی متوسط هواخواه دمکراسی و مشارکت سیاسی، پایەگذار ادبیات سیاسی جدیدی در جمهوری اسلامی گردید. ناگفته نماند که اقتصاد سیاسی هم در این دوران به طور اساسی دگرگون شد.

2⃣حزب الله، بە مثابەی پرولتاریای نظام انقلابی نقشی هم ارز طبقەی کارگر در دولت های به اصطلاح " سوسیالیسم واقعا موجود " قرن بیست را داشت.
در آن برهه، به موازات تحولات تدریجی در عرصەهای سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع، به مرور از منزلت ایدئولوژیک اصطلاح طبقەی کارگر کاستە شد و واژەی عقیدتی " خلق " جای آن را گرفت.

3⃣شکاف فرهنگی حول محور پوشش زنان یکی از شکاف های اجتماعی ایران صد سال گذشته است.
در دهەهای گذشته گفتمان حکومتی هنگام تبیین آن از اکثریت حزب الله علیه اقلیتی از زنان مرفه وابستە بە طبقات بالا خبر می داد.
این تعریف، نوعی اذعان به پایگاه اجتماعی حکومت در میان ساکنان روستاها و شهرهای کوچک و طبقات سنتی و محافظەکار جامعە و دست شستن از طبقەی متوسط نوگرا به عنوان فراوردەی مدرنیزاسیون پهلوی و حاملان ارزش های آن بود.
با گذار از نظام اقتصادی شبە سوسیالیستی دهەی شصت و میدان داری نوعی سرمایەداری اسلامی در سی سال گذشته، این تقسیم بندی کارایی خود را از دست داد.
پویایی های محصول این دگرگونی به مرور، بنیادهای اجتماع، اقتصاد و فرهنگ را دگرگون کرد: قشرهای ممتاز عهد پهلوی - از حیث دارایی اقتصادی و منزلت اجتماعی - آب شدند و گروه های جدیدی در راس هرم جامعه قرار گرفتند.
این تحرک اجتماعی انقلابی، پدیدەهایی چون یقە سفیدهای مسلمان و سرمایەداران مکتبی را به میان آورد.
دیگر سوسیالیسم اسلامی شریعتی که الهام بخش انقلاب 1357 بود، ایدئولوژی رسمی نیست و اقشار سنتی و محافظەکار هم، الزاما جزو دهک های پایین اقتصادی محسوب نمی شوند.

4⃣اما محل نزاع همچنان در طبقەی متوسط باقی مانده است.
جایی که فرادستی فرهنگی دهەی اول انقلاب از کف رفته و ارزش های جهان شمول طبقات میانی  جای آن را گرفته است.
در واقع قسمی سبک زیست جهانی که  مختص اقشار میانی است در ایران هم تودەای شدە و از دست امر و نهی و داغ و درفش هم کاری بر نمی آید.
کانون این مناقشەی فرهنگی نیز نە صف آرایی عقیدتی حزب الله و طبقەی متوسط، بلکه مباحثی حول حاکمیت قانون، جامعەی مدنی، دمکراسی و حقوق سیاسی و شهروندی است.
از این رو عتاب و خطاب اخیر حداد عادل علیه علوم انسانی را نیز می توان قسمی مانیفست فکری برای رژەی حجاب بانان ایستگاەهای مترو قلمداد کرد.
خشم و غیظی که مانند لشکر حجاب بانان یحتمل بی صاحب و بدون مخاطب می ماند.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍11914👎3🤔3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺پایان رژیم چنج تا اطلاع ثانوی!

20 سال قبل در چنین روزی جلال طالبانی خبر دستگیری صدام را به خبرنگار ایرنا داد. این یک لحظەی تاریخی بود:
نقطەی اوج دوران قدرقدرتی آمریکا و ایفای نقش  پلیس جهان! ارتش آمریکا طی یک عملیات سریع " رژیم چنج " دولت عراق را ساقط و رهبر آن را با تحقیر دستگیر کرد.
اما همزمان آغاز افول نقش بین المللی واشنگتن هم به شمار می رفت. پیروزی نظامی آمریکا با شکستی  سیاسی و راهبردی همراه شد.
برنامەی واشنگتن برای دمکرتیک سازی عراق و افغانستان شکست خورد و عراق به حیاط خلوت ایران بدل شد.
اعلام خبر بازداشت صدام توسط یک رهبر فارسی گوی عراق جدید، نماد شکست آمریکا و پیروزی ایران در عراق بود.
" سندرم عراق " آمریکا را هراسان و فصل پایانی منجی گرایی جهانی آن را رقم زد. واشنگتن دوباره در لاک انزواگرایی فرو رفت و بشار اسد هم از خطر سقوط قطعی قسر در رفت!
در دهەی 70 سندرم ویتنام آمریکا را به مارگزیدەای ترسیدە تبدیل کرد. اگر شکست ویتنام نبود، شاه ایران آسان تاج و تختش را از دست نمی داد.
گرچه موهبت فروپاشی شوروی آمریکا را از شوک وارده رهاند، اما امروز تضمینی برای تکرار آن وجود ندارد!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍100👎225🤔3
🔺آتش بس و دادن فرصت به عقلانیت

1⃣ امروز آزادی بخشی از زندانیان فلسطینی و اسرائیلی به لحظەای دراماتیک در تاریخ خاورمیانه تبدیل شد.
پس از 47 روز جنگ ویرانگر که غزه را به تلی از آوار تبدیل کرد، آتش بس موقت چهار روزه در حکم روزنەی امیدی است که تمام جهان با نگرانی در جستجوی آنست.
توقف چهار روزەی جنگ و مبادلەی اسیران، حاصل قسمی واقع بینی سیاسی و نوعی توازن قدرت است که منطق خود را به دو دشمن سرسخت تحمیل کرده است.
پرسش اصلی این است که چرا تاریخ انقضای این عقلانیت فقط چهار روز است؟ چرا خاورمیانه محکوم است در چرخەی باطل خشونت و سازش دست و پا بزند و یک راه حل سیاسی پایدار جایگزین نمی شود!

2⃣ احتمالا بزرگترین آموزگار واقع گرایی سیاسی در روزگار ما نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان است.
کسی که شجاعت آن را داشت که در بحبوحەی یک شکست نظامی خرد کننده، جانب خرد و دوراندیشی را نگه دارد و بجای خطابەهای شورانگیز و حماسی از سازش های دردناک سخن بگوید!
به ظن قریب به یقین دانش تاریخی پاشینیان از میانگین مردم کشورش و به ویژه افراط گرایان ارمنی بیشتر است.
او می داند که امتداد جغرافیای تاریخی سکونت ارامنه حتی چند استان بزرگ شرق و جنوب شرق ترکیه را هم در بر می گیرد، اما می داند که داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است!
پاشینیان ضمن اذعان به این حقایق، دیواری ستبر میان عقلانیت نظری و عقل عملی کشید و گفت: دومی می گوید همین مساحت 30000  کیلومتری ارمنستان هم در خطر است و تاریخ تضمین نکرده است که کشور کوچک فعلی چون بر بنیاد حقانیت بنا شده، حتما می ماند!
امروز بر اثر فرسایش ساختارهای نظام جهانی  و زیرساخت های منطقەای آن، تا زمان گذار کامل به نظمی دیگر که دوام و ثبات کافی داشته باشد، سیاهچالەهایی بوجود می آید که ممکن است برخی کشورها را در خود فرو برد و واقعیت های جدیدی را خلق کند.
چه بسیار کشورهایی که بر اثر جذر و مدهای سیاست جهان از بین رفتند و واحدهای سیاسی جدیدی جای آنها را گرفتند.

3⃣ پیدایش اسرائیل در سال 1948 محصول توازن قدرت جدید پس از جنگ جهانی دوم بود.
اگر همان زمان عرب ها قطعنامەی تقسیم سرزمین تاریخی فلسطین را می پذیرفتند و دولت فلسطینی را در حدود نیمی از این جغرافیا بنا می کردند، تاریخ خاورمیانه مسیر دیگری می یافت.
احتمالا جمال عبدالناصر بیش از هر کسی مسالەی فلسطین را از مسیر واقع گرایی بیرون آورد.
پیروزی تصادفی مصر در جنگ 1956 که بیش تر ناشی از مخالفت توامان آمریکا و شوروی با تجاوز سە گانەی اسرائیل، فرانسه و انگلیس به مصر بود، دیدگاه های سیاسی و تخیل انقلابی وی را شکل داد.
او این پیروزی را نتیجەی عاملیت و شایستگی انقلابی خود می دانست و با دمیدن در تنور رادیکالیسم سر از فاجعەی جنگ شش روزەی 1967 درآورد. اسرائیل بقیەی سرزمین های فلسطینی را اشغال کرد و وضعیت به مراتب بغرنج تر گردید.
این شکست فاجعه بار ملی گرایان و چپ ها را تضعیف کرد و زمینەی میدان داری اسلام گرایان را فراهم آورد.
کسانی که معتقد بودند با شعار الله اکبر می توان فلسطین را آزاد کرد.

4⃣ به لحاظ نهادی میان دمکراسی و واقع گرایی  و اتخاذ تصمیمات سنجیده و توام با مسئولیت پذیری قسمی ارتباط‌ نهادی وجود دارد.
چیزی که خاورمیانه و دولت های حاکم بر آن از آن رنج می برند.
پاشینیان که در فرایندی دمکراتیک انتخاب شده و نگران بازتاب تصمیات خود است، انس بیشتری با این مفاهیم دارد.
با این اوصاف می توان پرسید، چرا اسرائیل که دارای نوعی دمکراسی لیبرال است، فاقد هر گونه واقع گرایی سیاسی و انگیزەهای خیرخواهانەی منتج از آن است؟
پاسخ این است: تداوم اشغال و ستم گری به مدت شش دهه و تثبیت نوعی نظام آپارتاید علیه فلسطینیان، وجدان دمکراسی آن را نابینا کرده است.
عجین شدن دمکراسی با اشغال گری نهایتا سر از کژراهەهایی چون دولت شخصی و فاسد نتانیاهو و تبدیل آن به رژیم های اقتدارگرای نوین در می آورد.
رژیمی که امنیت و تفاسیر نژادپرستانه از آن به ایدئولژی سیاسی تبدیل می شود. اما همین هدف به ضد خود تبدیل و شکست بزرگ هفت اکتبر را رقم می زند.

5⃣ واقع گرایی سیاسی یعنی عمل کردن بر اساس راهبردهایی پرفایده و کم هزینه. یعنی درست کردن پلی میان آنچه می خواهیم و آنچه می توانیم بدست بیاوریم.
جنگ اخیر بیش از هر تحولی در نیم قرن گذشته مسالەی فلسطین را زنده و جهان را دوباره از رنج و حرمان فلسطینی های آواره و تحت محاصره آگاه کرد.
همچنین بیش از هر زمانی راه حل دو دولت که تا دو ماه پیش مرده فرض می شد، به دستور کار دولت ها برگشت.
آنچه تاکنون اسرائیل در غزه انجام داده، برتری مطلق آتش بوده نه برتری منطق!
خاکستر کردن غزه و تنبیه جمعی مردم آن برای اسرائیل امنیت نمی آورد و هفت اکتبرهای دیگر در کمین خواهد بود.
اگر هفت اکتبر مساله مند شود، اسرائیلی ها می فهمند که صلح از اشغال گری و تبعیض نژادی، امتیت آورتر است.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍181👎1813🤔4
🔺آنچه بارزانی "بعدا" گفت!

چهار ماه قبل از رفراندوم اقلیم کردستان، مسعود بارزانی با نشریەی فارین پالیسی مصاحبه کرد. اندکی بعد در همین کانال با نوشتن یادداشتی بنام " آنچه بارزانی نگفت" به تحلیل آن نشستم و گفتم که فحوای کلام وی بیانگر آنست که آمریکا و دولت های بزرگ دیگر با برگزاری رفراندوم و استقلال کردستان موافق نیستند.
فضای عمومی در کردستان ایران هیجان زده بود و هیچ سخن متفاوتی را بر نمی تابید. یاداشت من مورد تخطئه و تخریب قرار گرفت و نگارندە هم از " سوء قضا"ی آن مصون نماند!

دست بر قضا خود بارزانی آنچه را که قبل از رفراندوم نگفته بود، در گفتگو با الجزیره بر زبان راند و گفت:
آمریکا قبل از رفراندوم نه کلمەای لە آن می گفت و نه علیه آن! هر چند تیلرسون تهدیدمان کرد که در صورت برگزاری آن، شما را به مرزهای قبل از 2003 بر می گردانیم!

وظیفەی تحلیل گر پیش بینی است و نه البته پیش گویی!
حرف من  این بود که این همه پرسی در درجەی اول به علت مخالفت آمریکا و اروپا و بعدا ترکیه و ایران بختی برای پیروزی نخواهد داشت.
این حقیقتی است که بارزانی هم یک سال بعد آن را تصدیق کرد.
در یادداشت پیش گفته به حمایت ضعیف و غیر موثر دو کشور امارات و عربستان از رفراندوم هم اشاره کردم، نکته ای که در مصاحبەی بارزانی با الجزیره هم مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین در چند یادداشت مقارن آن رخداد گفتم که موضع بی بی - نتانیاهو - در حمایت از رفراندوم قسمی شیادی است و فاقد وجوه اعمالی می باشد.
نتانیاهو در آن زمان با رئیس جمهور ترامپ روابطی تنگاتنگ داشت و اگر می خواست می توانست توان لابیگری اسرائیل و یهودیان را به کار گیرد.
اما در حالی که موضع اسرائیل برای برخی کردها فریبنده بود، در عمل به زیان آنان تمام شد و کردها را در میان جوامع مسلمان منطقه بی جهت در مظان اتهام همدستی با یهودیان قرار داد! مصداقی از آش نخورده و دهن سوخته!

همان زمان هم روشن بود که اسرائیل اولا بی اجازەی آمریکا قدمی بر نمی دارد و دوما منافع عالی ناشی از روابط با ترک ها را فدای کردها نمی کند.
به زبان آتشین اردوغان علیه اسرائیل ننگرید! این سخنان مصرف داخلی دارد. بر خلاف ایران که افکار عمومی علاقەای به فلسطین ندارد، در ترکیه حکومت و اپوزیسیون بر سر آرمان فلسطین به جان هم می افتند!
هم اکنون حدود 70 درصد سوخت وارداتی اسرائیل که صرف عملیات ماشین جنگی آن در غزه می شود، توسط آذربایجان و قزاقستان تامین، و از طریق بندر جیحان ترکیه به دست آن می رسد.
ترکیه نخستین کشور اسلامی و تا مدت ها تنها کشور اسلامی بود که در همان سال 1948 اسرائیل را به رسمیت شناخت و تل آویو بی محابا وارد حوزەهای امنیتی این شریک استراتژیک نمی شود.

در مورد آمریکا اما قضیه قدری متفاوت است و بدون شک داوری بارزانی دربارەی موضع آن دقیق نیست.
این رهبر کرد به الجزیره می گوید واشنگتن از سال 2003 همیشه بغداد را بر کردها ترجیح داده و در رفراندوم صادقانه رفتار نکرد!
لازم به یادآوری است که آمریکا همان زمان، همان موضعی را در برابر رفراندوم استقلال کاتالونیا از اسپانیا گرفت که بارزانی آن را سرزنش می کند.
واشنگتن در مقام پلیس فرضی جهان و نگهبان اصلی ساختارها و چارچوب های عمدتا غربی حاکم بر روابط بین دولت ها، اصولا با رفراندوم مخالف نیست!
اما رفراندومی که با هماهنگی و رضایت دولت مرکزی همراه باشد! از قضا ترس اصلی آمریکا از رویه شدن رفراندوم های یک جانبه و ترویج بی ثباتی است. مانند رفراندومی که روسیه به صورت یک جانبه برای الحاق شبه جزیرەی کریمە برگزار کرد و آمریکا و اروپا آن را نپذیرفتند و جنگ فعلی به نحوی محصول آنست.
قبل از سپتامبر 2017  که رفراندوم اقلیم برگزار شد، دستکم دو سالی بود که جسته و گریخته اخبار آن به گوش می رسید.
در این فاصلەی زمانی میان اربیل و بغداد مذاکرات مکرر و متناوب بر سر نفت و بودجه و جنگ علیه داعش و ...جریان داشت.
احتمالا آمریکایی ها فکر می کردند موضوع رفراندوم هم مورد گفتگو قرار گرفته و شاید دلیل سکوت آنها به گفتەی بارزانی این مساله بوده است.
دریافتی که سوگمندانه به سوء تفاهمی زیانبار منجر شد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1 
👍14816👎9🤔5
🔺مرگ کاپیتالیست مورد ستایش کمونیست ها

احتمالا کمونیست های چینی بیشتر از آمریکایی ها به سوگ هنری کیسینجر نشستەاند. واقع گرایی بدون شفقت که بیش از هر سیاستمداری روندهای جهانی را در دهەهای پایانی قرن گذشته تغییر داد.
در پیام های تسلیت رهبران پکن، او دوست قدیمی مردم چین و دیپلمات افسانەای نامیده شده است.
در ادبیات سیاسی کمونیستی عباراتی چون دوست خلق، شاعر و هنرمند خلق و ...حاوی عالی ترین مراتب پاسداشت است.
تکریم کیسینجر در میانەی بحران در روابط واشنگتن و پکن از سوی رهبران چین، خالی از معنا نیست.
اگر دنگ شیائوپینگ رهبر اصلاح طلب کمونیست را خالق چین مدرن امروز بدانیم، نباید از نقش تسهیل گر و مکمل کیسینجر غفلت کرد.
در واقع این کیسینجر بود که با دیپلماسی زیرکانەی  خود روابط چین و آمریکا را بهبود بخشید و درهای جهان را به روی " زردهای سرخ " باز کرد.
این استراتژیست قهار، در اوج جنگ سرد با شوروی به فکر استفاده از اختلافات مسکو و پکن جهت محاصرە و مهار مسکو افتاد.
چین و شوروی دو غول بزرگ دنیای کمونیست در اواخر دهەی 60 هر دو سیاستی خصمانه در برابر آمریکا و جهان غربی داشتند.
اما همزمان  با یکدیگر درگیر جنگ سردی عمیق و ایدئولوژیک با هم بودند که در سال 1969 به طرزی خطرناک به درگیری های خونین مرزی تبدیل شد.
تنش مرزی با شوروی که از قدرت آتش مطلق علیه همسایەی آسیایی کمونیست خود برخوردار بود، چینی ها را که در داخل سرگرم انقلاب ویرانگر فرهنگی بودند، بیش از پبش از دنیای خارج هراساند.
کبسینجر زمان را برای بهرەبرداری از شکاف دنیای کمونیست مناسب دید و روابط چین و آمریکا را پس از دهەها انفصال از نو برقرار کرد.
بدین سان دشمن ایدئولوژیک آمریکا به شریک ژئوپولتیک و متحد تاکتیکی آن علیه دشمن بزرگ تر یعنی شوروی تبدیل شد.

پاداش چین چه بود؟
پذیرش در اقتصاد جهانی و برخوردار شدن از همکاری نامحدود نهادهای مالی غربی بدون پیش شرط هایی چون ادغام سیاسی در هنجارهای غربی و کنار نهادن ایدەها و اصول حکمرانی غیردمکراتیک حزب کمونیست.
هرچند غربی ها امیدوار بودند این گشایش در نهایت به تغییرات سیاسی و گذار دمکراتیک در چین منتهی شود، اما آماده نبودند آن را با همین سخاوت در اختیار شوروی قرار دهند.
از رهگذر این سیاست که معمار آن کیسینجر بود، چین بزرگ ترین رشد اقتصادی تاریخ را تجربه کرد و به ظهور آن در مقام ابرقدرتی بالقوه انجامید. البته بدون آنکه تغییرات سیاسی مد نظر غربی ها محقق شود.
در این میان شوروی هم فروپاشید و روسیه در مقام قدرتی کوچک تر به تهدید کم اهمیت تری از چین تبدیل شد.
از این رو در سال های اخیر که روابط چین و آمریکا بیش از پیش رقابتی و تنش آلود شده، برای نخستین بار تردیدهایی دربارەی  نبوغ مورد تحسین کیسینجر در زمینەی بازسازی روابط با چین به میان آمده است.
چین و روسیه مانند دهەی پنجاە بهم نزدیک شدە و درصدد بازنوبسی ترتیبات سیاسی جهان بر مبنای جایگاه تقویت شدەی خود هستند.
با این تفاوت که این بار چین قطب صنعتی و فن آوری است و روسیه به توان نظامی متکی است.

از دیگر سو چین شی جین پینگ گویی دست غرب را خوانده است. شی از بیم افزایش سریع درآمد سرانه و فربه شدن بیشتر طبقەی متوسط که بالقوه خطر تغییرات دمکراتیک را در پی دارد، در صدد تجدید نظر در پلتفرم اصلاحات سال 1978 به منظور گذاشتن ترمز جلوی رشد اقتصادی و کنترل بیشتر جامعه است.
با این وجود کیسینجر تا آخرین روزها همواره مدافع ثابت قدم سیاست گشایش نسبت به چین باقی ماند، در عین حال نتوانست نگرانی خود را از اوضاع پیچیده و بغرنج فعلی کتمان کند و گفت:
برخورد نظامی میان چین و آمریکا محتمل است و ریل روابط کنونی باید عوض شود.
جنگ سرد فعلی البته بر خلاف جنگ سرد اول، ظرفیت کم تری برای تقسیم ساختاری جهان دارد و اهمیت عنصر ایدئولوژی هم در آن ناچیز است.
در واقع بیشتر رقابتی بر سر قدرت است. مفهومی که از دید کیسینجر پایەی اصلی سیاست می باشد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍1197👎4
🔺صهیونیسم و "فاشیسم اسلامی ترکیه" در یک قاب

1⃣ مقامات خودگردانی شمال و شرق سوریه از شهرک سازی ترکیه در عفرین و شهبا خبر می دهند.
عفرین یکی از کانتون های تشکیل دهندەی فدراسیون خودمختار کردها بود که در مارس 2018 توسط ترکیه اشغال شد.
از آن زمان نهادهای حقوق بشری از اقدام سازمان یافتەی دولت ترکیه برای تغییر بافت جمعیتی آن خبر می دهند. آنکارا با آواره کردن ساکنان اصلی این منطقەی غالبا کردنشین، خانوادەی نیروهای مزدور عرب وابستە بە خود را  جایگزین می کند.
علاوه بر این گزارشات معتبری از شهرک سازی برای فلسطینی ها با حمایت مالی قطر و تایید برخی سازمان های فلسطینی نزدیک به دوحه و آنکارا وجود دارد.
در این زمینه ذکر نکاتی خالی از فایده نخواهد بود.

2⃣ شهرک سازی/استیطان/Settlement در ادبیات سیاسی امروز مترادف اشغال گری تلقی می شوند. دلیل اصلی اشغال گر نامیدە شدن اسرائیل در حقوق بین الملل، شهرک سازی آن در سرزمین های فلسطینی کرانەی باختری و شرق بیت المقدس است.
می خواهم بگویم کراهت واژەی منحوس شهرک سازی برای اسرائیل دقیقا معادل بار منفی واژەی آپارتاید برای دولت نژادپرست سابق آفریقای جنوبی است.
با کمال تاسف امروز نام فلسطینی ها کنار واژەی شهرک سازی در سرزمین کردها می آید.
قربانیان اشغال پیش قراولان نوک سرنیزەی قدرتی امپریالیستی - جمهوری ترکیه - شده و در شهرک های اشغالی سکنی می گزینند!
این یک تکرار تلخ تاریخی و حکایت زیست در چرخەی باطل ستم و بی عدالتی است.
یهودیان پس از سدەها آزار و اذیت توسط غرب مسیحی که در دوران مدرن به نسل کشی و هولوکاست رسید، به سرزمین های فلسطینی آمدند.
گویی جهان غربی می خواست  دین تاریخی خود به آنان را از حساب دیگران تسویه کند.
اکنون همان مصیبت بر سر کردهای شمال غرب و شرق سوریه آمده است. یک قدرت امپریالیستی نوپا به مدد پرت شدن حواس دنیا به جهت فجایع جنگ غزه در حال تغییر دموگرافی وطن اشغال شدەی کردهاست.
"فاشیسم اسلامی" ترکیه همەی خصائص یک ایدئولوژی نژادپرست را دارد.
مطالعەی کارهای ارنست نولته که غالب آنها توسط مهدی تدینی به فارسی ترجمه شده، در این زمینه راه گشا و آموزنده است.
این فیلسوف تاریخ اندیش آلمانی بر خلاف هابرماس که این روزها اعتبار اخلاقی اش به خاطر حمایت از جنگ اسرائیل زیر سوال رفت، قائل به قسمی همذات پنداری میان بلشویسم روسی، فاشیسم آلمانی، صهیونیسم و اسلام سیاسی بود.
این چهار ایدئولوژی واکنش هایی رادیکال علیه جهانی سازی لیبرال و مدرنیتەی سرمایەداری هستند.
بە گفتەی نولتە تمایلات جنایتکارانە و وسواس یهودستیزانه، عناصر اصلی نازیسم نبودند، بلکه نفرت و وحشت از جهانی شدن بولشویسم  روسی فوبیای اصلی هیتلر بود.
هیتلر می گفت: برای مقابله با بلشویسم باید حزبی ضد بلشویکی با انسجام لنینی تشکیل داد و مونیخ را به مسکوی جنبش تبدیل نمود.
کولاک کشی استالین - به منزلەی امحای یک طبقەی اجتماعی - به مشوق هولوکاست و نژاد کشی بدل شد.
نولته رابطەی علی و جبری میان بلشویسم و نازیسم را به صهیونیسم و اسلام سیاسی - نه اسلام سنتی و اخلاقی - هم تسری می دهد.
در ظهور اسلام سیاسی فروپاشی امپراتوری عثمانی و وحشت بزرگ برآمده از آن، در جوامع مسلمان نقشی کانونی دارد.
به گفتەی نولتە بخشی از خصومت ترک های جوان با ارامنه نه به دلیل نقش ستون پنجم آنان در امپراتوری بلکه به علت برتری فکری و اقتصادی ارمنی ها بر ترک ها - به عنوان قومی جنگجو - بود.
درست مانند نفرت نازی ها از یهودی ها که به جایگاه شامخ آن ها در علم و هنر و فلسفه بر می گشت.

3⃣ ترکیب اسلام سیاسی با ترک گرایی معهود جمهوری ترکیە، به منزلەی تصدیق دیدگاهی است که در بررسی تطبیقی ایدئولوژی های سیاسی، ناسیونال سوسیالیسم را "اسلام شمال" و کمونیسم را هم "اسلام قرن بیستم" می داند!
جمهوری ترکیه در عهد آتاترک در دهەهای بیست و سی، نگاهی همدلانه به تجربەی توسعە و حکمرانی شوروی استالین و آلمان و ایتالیای پیشوا و دوچه داشت.
اما تنها در زمان اردوغان بود که با احضار آگاهی اسلام گرایانه، توانست به الگوی قرن بیست و یکمی یک رژیم اقتدارگرای کامیاب بدل شود.
در ایدئولوژی آن اکنون ارمنی ها نقشی فرعی تر بر عهده دارند و کردها "یهودای خائن" فاشیسم اسلامی هستند.

4⃣ ترکیه و قطر آخرین دولت های خاورمیانه هستند که از مسالەی فلسطین و " آرمان فلسطینی آواره " سوء استفاده می كنند.
پیش تر بعثی ها، ناصری ها و سوسیالیست های عرب که کم و بیش نسخەهای بومی بلشویسم و فاشیسم اروپایی محسوب می شدند، در این باره بخت خود را آزمودند.
صدام به تندروترین رهبران فلسطینی یعنی ابوعباس و ابونضال پناه داده بود.
قذافی فتح عرفات را سازشکار می دانست و با حبش مارکسیست نرد عشق می باخت.
اسد اصلا یک ساف قلابی ساخته بود و سایەی عرفات را با تیر می زد.
به یقین عشق ترکیه و قطر به حماس هم پایانی غم بار خواهد داشت!
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍221👎1728
🔴ارزیابی پدیده‌ی انتخابات در خاورمیانه و درس‌های آن

🔷پاسخ
صلاحالدین خدیو به سوالات ایران فردا
◾️نسبت میان انتخابات، دمکراسی و مشروعیت

@iranfardamag
@sharname1

1️⃣ در طی چندماه گذشته چند انتخابات در منطقه صورت گرفته : در عراق ،در پاکستان ،در ایران ،در روسیه  و درمورد آخری درترکیه. اساسا ارزیابی شما از پدیده انتخابات در خاورمیانه چگونه است ؟

🔸انتخابات به یک پدیده نه تنها در خاورمیانه که در تمام دنیا تبدیل شده است. برخلاف قرن ۲۰ که رژیم های غیر دموکراتیک عمدتا در قالب دولت های توتالیتر وجود داشتند اکنون شاهد دولت های اقتدارگرایی هستیم که بعضاً به ابزار انتخابات هم مجهزند. سنخ دولت های اقتداگرا و تمامیت خواه با هم متفاوت است که در ادامه به آن می پردازم. برخلاف دولت های غیر دموکراتیک قرن گذشته در زمان حال اکثر دولت ها به نوعی نمایش دموکراسی نیاز دارند و ویترین سیاسی خودشان را با انتخابات محدود شده و کنترل شده می آرایند. دموکراسی به شاخصی تبدیل شده که در جهان امروز نمی توان از آن گذشت و به صورت تحریف شده و محدود و کنترل شده کشورها ناچارند مناسک آن را انجام دهند. خاورمیانه هم از این پدیده مستثنی نیست هر چند جمع کردن تمام خاورمیانه و دولت های آن از حیث شاخص های دموکراسی، آزاد بودن یا نبودن انتخابات یا ماهیت دموکراتیک یا ترکیبی یا اقتدارگرای رژیم ها دشوار است و نمی توان آن را در یک کلیت جا داد. ما با رژیم های مختلفی طرف هستیم. اما می توان گفت متاسفانه در کل منطقه علی رغم گشایش ها و انفتاح هایی که در آغاز سده ۲۱ وجود داشت، اکنون شاهد پسرفت دموکراسی هستیم و زمان خیلی به نفع دموکراسی نیست. حتی در کشورهایی که ما خودمان را با آنها مقایسه می کنیم و به نوعی به عنوان کشورهای هدف نگریسته می شوند، یعنی لیبرال دمکراسی ها هم دچار نوعی فرسودگی سیاسی شده و فقر محتوای دموکراتیک وجود دارد. این روند در خاورمیانه شدت بیشتری دارد.

🔹یک دلیلش به این بر می گردد پس از ۱۹۸۹ که یک لحظه تاریخی در روند دموکراسی سازی محسوب می شود یعنی فروپاشی دیوار برلین، این تصور به وجود آمد که موج چهارم دموکراسی فراگیر است و به تدریج تمام دنیا را در بر می گیرد. در واقع پدیده شدن انتخابات هم به آن صورتی که شما گفتید، بیشتر به یک مد سیاسی و نمایش  در سایر کشورها تبدیل شد و تا مدت ها نیز این تصور درست بود. من فکر می کنم دو تحول این روند را دگرگون کرد.

🔸اول، ظهور و درخشش چین به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی با یک رشد اقتصادی خیره کننده در ۴۰ سال گذشته و تبدیل شدن این کشور به دومین اقتصاد بزرگ جهان و موفقیت آن در خارج کردن صدها میلیون نفر از فقر و فربه کردن طبقه متوسط که البته بدون دموکراسی و اصلاحات سیاسی صورت گرفت.  چین به یک الگوی متعارف از ترکیب دولت اقتدارگرا با بازار آزاد تبدیل شد. تصوری که بعد از فروپاشی شوروی وجود داشت این بود که با اصلاحات نئولیبرالی و رفرم سیاسی و اصلاحات اقتصادی رادیکال می شود توسعه سیاسی و اقتصادی را کسب و یک کشور دموکراتیک توسعه یافته ساخت. این فرمول در  روسیه  و برخی از کشورهای دیگر جواب نداد و به علت نبودن پیش نیازها و ضعف ساختارها شکست خورد. در حالی که چین با شرایطی مشابه به یک مدل اقتصادی جذاب تبدیل شد.این امر باعث شد که برای دولت های اقتدارگرا که تمایلی به اصلاحات سیاسی نداشتند دوباره یک مدل رشد جذاب مطرح شود. مشابه فضایی که پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمد و کشورها بر سر یک دو راهی قرار گرفتند که ایا مسیر غرب واقتصاد بازار را بروند یا مسیر شوروی و اقتصاد برنامه ریزی شده و دولتی را انتخاب کنند.. اینجا هم ما به نوعی با یک انتخاب و دو الگو رو به رو هستیم.   اجماع واشنگتن مبتنی بر تجمیع بازار و دموکراسی لیبرال و دیگری الگوی چین که ترکیب اقتدارگرایی و اقتصاد بازار آزاد است. دولت قوی و اقتدارگرا با اقتصاد بازار.

🔹من فکر می کنم عامل دوم، بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود که حباب نئولیبرالیسم را ترکاند و خیلی زودتر از موعدی که پیش بینی می شد بحران های اقتصادی بزرگی درست کرد و چین برخلاف انتظار و پیش بینی ها از این قضیه سالم بیرون آمد.  تبعات سیاسی این قضیه در کشورهای غربی و دموکراتیک خودش را نشان داد. یک سری اصلاحات مالی افراطی در کشورهای غربی از قبیل کنارگذاشتن دولت رفاه و برون سپاری تولید به کشورهای دارای مزیت های اقتصادی مانند نیروی کار ارزان در چین و کشورهای شرق آسیا باعث شد که بحران های مالی در این کشورها به تدریج شکل بگیرد و طبقه کارگر دوباره ناراضی شود. طبقه کارگری که به صورت سنتی به احزاب چپ و سوسیالیست رای می داد بر اثر سرخوردگی از این تحولات به سوی احزاب هویت طلب رفت......


متن کامل:

https://cutt.ly/aerOZTfP


#ایران_فردا
#صلاح‌الدین_خدیو
#انتخابات_در_خاورمیانه

https://t.iss.one/iranfardamag
👍655👎5
🔺 سوریه به کجا می رود؟

به نظر می رسد که الگوی شورشیان اسلام گرای سوری پس از فتح دمشق نه سیرەی پبامبر اسلام پس از فتح مکه، بلکه سنت برخی از انقلابیون مسلمان ایران در فردای 22 بهمن 57 است.
سه روز پس از سقوط اسد، بساط چوبه های دار و اعدام های خیابانی در شهرها برقرار شده، مقبرەی حافظ اسد، پدر بشار با خاک یکسان و وابستگان رژیم گذشته، از بیم جان آرام و قرار ندارند.

این رخدادها و نمایش های خیابانی شباهتی غریب با اعدام های شتاب زدەی ابتدای انقلاب ایران و تخریب قبر پهلوی اول و پاکسازی های گستردەی دستگاه دولتی دارد.
امری بغایت نگران کننده و نافی خوش بینی های اولیەای که گفتار و اطوار رهبر تحریر الشام آفرید.

خشونت غیر قضایی ابتدای انقلاب ایران، خالق فضایی شد که از دل آن تندروی های ساختاری زاده و موجب انحراف از آرمان و روح راستین انقلاب ضد سلطنتی گردید.

در سوریەای که هم اینک دست دراز ترکیه و اسرائیل را بر سر خود دارد و جنگی داخلی با صدها هزار کشته را پشت سر گذاشته، راه دادن به خشونت از همان ابتدای کار، مانند گشودن درهای دوزخ است.
درست است که مردم شام از شر یکی از سرکوب گرترین حکومت های جهان معاصر رها شدەاند و خاطراتی مالامال از سرکوب و کشتار و تبعیض و فساد با خود دارند، اما بیش از هر زمان نیازمند صبوری و فکوریند.

از قضا درست به همین دلیل بابد از گذشته دور و به آینده مشغول شوند.
همین سوریەی ویران شده در دهەی اول سدەی تازە به لطف برخی اصلاحات بشار جوان، یک رشد اقتصادی شکوفا و بالنده را تجربه می کرد.
شاید شگفت انگیز باشد؛ در سال 2011 اندازەی اقتصاد سوریه که هم اکنون یک سوم لبنان مفلوک و کوچک است، بزرگ تر از اسرائیل بود که اکنون یکی از پیشروترین افتصادهای منطقه و جهان بە شمار می رود.

اگر بشار اسد هنگام شروع اعتراضات بهار عربی عقلانیت به خرج می داد و به حرف حلقەی امنیتی فاسد و بی رحم اطرافش عمل نمی کرد، امروز در دمشق نشسته و به احتمال،
میزبان یک رخداد اقتصادی جهانی بود.

آیندەی سوریەی ویران شدە بستگی تام بە ساختن رژیمی دمکراتیک دارد.
خیلی سخت است، اما تنها راه برخاستن از هاویەی کنونی دمکراسی است.
یک سوریەی دمکراتیک و دارای حاکمیت قانون به آسانی می تواند اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و با اشغال غیر قانونی بلندی های جولان مقابله کند.
دولت قبلی که بمب های بشکه ای بر سر مردم خود می ریخت و به نیروی هوایی بی رحم روسیه اجازه داده بود مردم غیر نظامی حلب را سلاخی کنند، چطور می توانست از پس تجاوزات هوایی همسایەی قدرتمندتر خود بر بیاید.

دمکراسی قطب نمای اخلاقی دولت هاست که اگر آن را از دست دهند، در هرج و مرج نظام جهانی و آشوب های داخلی به آسانی گرفتار می شوند.
از این رو باید به دیدەی ترس و تردید به انتقام جویی های این روزها نگریست.
این صحنه ها پیش درآمد تاسیس یک دولت متمرکز کثرت گرا نیست.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍271👎4214🤔7
🔺سریال معاویه و معمای هویت در خاورمیانه

همزمانی تصادفی پخش درام تاریخی معاویه از شبکەی mbc عربستان با شورش های علویان در ساحل شمال غربی سوریه، محملی خوب برای تامل در رابطەی دین و تاریخ با دولت های خاورمیانه است.
احتمالا تنها جایی در جهان که بازیگران دولتی در آن از طریق ساخت و پخش سریال های دارای مضامین تاریخی به هم آوردی یکدیگر بر می خیزند.

ایران در دهەی هفتاد با ساخت سریال پرهزینه و پرمخاطب امام علی در این زمینه پیشگام بود.
پس از این سریال که می کوشید روایت شیعیان را دربارەی رخدادهای صدر اسلام مسلط سازد، ساخت مجموعه های تلویزیونی دربارەی پیامبران بنی اسرائیل در دستور کار قرار گرفت.
اهداف سیاسی پشت ماجرا احتمالا تنش روزافزون میان ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت برتر خاورمیانه بود.

ترکیه بازیگر تازه نفس دیگر خاورمیانه در دو دهەی اخیر بیش از دیگران به صنعت فیلم سازی رو کرد. ساخت درام های تاریخی دربارەی دورەی عثمانی با مضامینی نوستالژیک و هم دلانه به بخشی از وجه نرم قدرت ترکیه بدل شد.
وجهی که مکمل سیاست های اقتصادی و اقدامات سیاسی آن برای نفوذ در آسیای مرکزی و خاور نزدیک به شمار می رود.

قطر و عربستان هم بیکار نماندند و با پرداختن به شخصیت های تاریخ اسلام نظیر عمر بن خطاب و صلاح الدین ایوبی کوشیدند از قافله عقب نمانند.
از این رو سریال معاویه را باید در این چارچوب دید.

همانگونه که اشاره شد، همزمان شدن پخش آن با سقوط خاندان اسد و روی کار آمدن حکومتی اسلام گرا که بخشی از مشروعیت خود را در گذشتەی طلایی شام در دوران امپراتوری اموی می جوید، به حساسیت آن افزوده است.
معاویه یک شخصیت کلیدی و مناقشه ساز در تاریخ اسلام است که شیعیان و سنیان داوری متناقض دربارەی او دارند.

هرچند چالشی که اکنون تمام دولت های اسلامی اعم از شیعه و سنی با آن روبرویند، به صورت کلی همان دشوارەی معاویە در 1400 سال قبل است؛
تاسیس سازمان حکومتی مدرن با داشتن مشروعیت راستین دینی.
معاویه می بایست در سرزمینی به مساحت تمام خاورمیانەی امروز سازوکاری کارآمد و در عین حال مشروع بنا نهد.

توفیق یا عدم توفیق وی بحثی مجزاست، اما به جرات می توان گفت فلسفەی سیاسی حکومت در دولت های کنونی که بازماندەی امپراتوری اسلامی اولیه هستند، همچنان با انسداد روبروست و از مشروعیت دمکراتیک خبری نیست.
صد البته این امر، عامل اصلی احضارهای مکرر تاریخ به امروز و تکاپوهای مصادره کننده علیه آنست.

احتمالا  هیچ جای جهان به اندازەی خاورمیانه در بند گذشته نیست، تاریخ در این وادی مفری برای رهایی از ناکامی های روزگار و مرهمی جهت التیام  زخم عقب ماندگی و درماندگی است.
ارجاع به صدر اسلام و شبیه سازی رخدادهای امروز با حوادث 1400 سال پیش که اغلب به نیت مشروعیت سازی انجام می شود، متدی آشنا و البته غیرروشمند و خالی از بصیرت و ریزبینی های تحلیلی است.

همانگونه که گفته شد، حضور مداوم و همیشگی تاریخ در خاورمیانه، پاسخی روان شناختی به حس تحقیر و اندوه حاشیه نشینی در برابر غرب پیشرفته و قرار گرفته در کانون جهان هست.
به قول امین معلوف از آخرین پیروزی های شرقیان مسلمان در نبردی بزرگ دستکم 500 سال گذشته و از خاموشی فروغ تمدن و دستاوردهای علمی و فرهنگی شایستە مان هم چیزی حدود هزار سال می گذرد.

در حالی که انسان غربی نشسته در اروپا و شمال آمریکا و قارەی اقیانوسیه ضرورتی نمی بیند که هر روز به واترلو و نرماندی افتخار کند.
یا مدام نام جیمز وات و گراهام بل و ادیسون را بر زبان بیاورد.
چه هر روز از طریق صفحەی تلفن همراه از آخرین نوآوری ها و دستاوردها مطلع و نام هایی تازه چون ایلان ماسک و زاکربرگ و جف بزوس جلو چشمش رژه می روند.
دوستی با تاریخ اگر به عشقی یک طرفه و مرگبار منتهی نشود، لزوما بد نیست. تاریخ علمی بی بدیل برای کشف منطق درونی تحولات گوناگون و افزودن به خرد و بصیرت است.
اما تلاش برای تکرار آن و رفتن در جلد گذشته می تواند به ناکامی های غمبار منتهی شود.
عصر آل عثمان و صفویان و بنی امیه سپری شده و خیال پردازی دربارەی آنها مانند راه رفتن در خواب است.

هویت های فرهنگی و سیاسی که سازندگان مجموعه های تلویزیونی در دولت های اقتدارگرا در صدد ساخت و بالادستی آنها هستند، از استعدادی شگرف برای تقابل های مرگبار برخوردارند.
هر انسان به مثابەی عنصری هویتی، عموما میراث بر و امانتدار دو مولفەی عمودی و افقی است.
هویت عمودی چیزی است که از نیاکان و اجتماع دینی اش بدو به ارث می رسد و افقی آنی است که از دوران خود و معاصرانش به او می رسد.
نیک می دانیم که در روزگار پرشتاب کنونی که زمان و مکان دچار بهم فشردگی های باورنکردنی است، اهمیت دومی از اولی بیشتر است.
مولفەی افڤی شامل حدی از عام گرایی برای همزیستی است.
اگر بجای تاریخ و سیاست به اقتصاد و پیشرفت توجه می شد، خاورمیانه هم می توانست مانند شرق آسیا شود.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍22822👎15
🔺نامەی ترامپ و نظریەی یکشنبە!

حسام الدین آشنا از مقامات امنیتی سابق در شبکەی ایکس نوشت: روز یکشنبه آینده می تواند در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی روزی مهم باشد.
آشنا ساعتی بعد این توئیت را پاک کرد. اما همزمانی آن با اظهارات ترامپ دربارەی ارسال نامه به رهبری در روز پنجشنبه موجب حدس و گمانه زنی های بسیار شد.

ترامپ دربارەی ایران افزود: به مراحل پایانی نزدیک شده ایم و رخدادهای جالبی در پیش است. امیدوارم به توافق برسیم و از گزینەی دیگر استفاده نکنیم.
رمزگشایی از توئیت آشنا می تواند به این معنا باشد که نامەی ارسال شدەی ‌ترامپ با احتساب تعطیل روز جمعه در ایران، احیانا یکشنبه وصول خواهد شد.

فرض دیگر این است که دیپلماسی پنهان با میانجی گری روسها فعال شده و لازم است ایران در این باره تصمیمات مقتضی بگیرد.
برخی هم بر این باورند که پیام ترامپ حاوی پیش شرط هایی جهت نیل به توافقی جدید است که پیشتر توسط تهران رد شده بود.
اشارەی امروز یک دیپلمات ارشد روس بە مسائل منطقه ای و توان موشکی ایران که از آمریکا خواست آنها را از دستور کار مذاکرات احتمالی خارج سازد، برخی موارد مبهم را مکشوف می سازد.
آنچه این فرض را تقویت می کند، اعلام آمادگی واشنگتن برای تحریم خطوط کشتیرانی ایران به هدف به صفر رساندن صادرات نفت آنست.
ترامپ در چند روز اخیر با مجموعه ای از فشارهای اقتصادی و روانی جدید در پی به پای میز مذاکره آوردن ایران به هدف کسب بیشترین امتیاز است.

نکتەی دیگری که نباید فراموش شود، ناپرهیزی ترامپ در حرف زدن است. امری که اگر مطابق یک استراتژی هدفمند رسانه ای باشد، به قصد مرعوب و سردرگم کردن رقبا و نگهداشتن آنها در فضای ابهام و عدم قطعیت است.
اما استفاده بیش از حد از این رویکرد می تواند در درازمدت آثار عملی آن را کاهش و به تدریج از حیز انتفاع خارجش سازد.
مانند تهدیدات غلیظ و شدیدی که علیه حماس انجام داد و در عمل اتفاق خاصی نیفتاد.
در حقیقت واداشتن مخاطبان به کشف و تاویل های هرمنوتیکی از سخنان خود، همیشه نتایج مطلوب به همراه نخواهد داشت.

*نظریەی یکشنبه: در سازمان امنیتی رژیم گذشته به نظر و تحلیل اولین مقام مسئول پس از گزارش منبع اول نظریەی یکشنبە گفتە می شد.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍16214👎8
🔺 برندگان و بازندگان کشتار علوی های سوریە

رخدادهای اخیر سوریه، از برخی جهات نقطە عطفی در روندهای جاری آن محسوب می شود.
بدنبال شورش برخی افسران وفادار به بشار اسد در مناطق علوی نشین ساحلی - احتمالا با تایید ایران - نبردهای گستردەای درگرفت.
پس از برخی موفقیت های ابتدایی، نیروهای دولتی شورش را در هم شکستند و در انتقام جویی های بعدی صدها نفر غیرنظامی علوی را کشتند.
ظاهرا کشته شدن دهها افسر و سرباز وابسته به حکومت احمد الشرع، به انگیزەی انتقام جویی جنگجویان سنی مذهب دامن زد و تر و خشک را با هم سوزاند.

اقلیت علوی در زمان رژیم گذشته از موقعیت ممتازی برخوردار و با قبضه کردن نهادهای نظامی و امنیتی و فرصت های اقتصادی، در چشم اکثریت سنی مذهب ناراضی از حکومت سرکوبگر اسدها، منفور و مورد بغض بودند.
کشتارهای اخیر که ثبات و یکپارچگی کشور را تکان داد، همزمان طرف های خارجی دخیل در مساله و در راس آنها آمریکا و اسرائیل  را هم به روی خط آورد.
یک پیامد فوری آن به چالش کشیده شدن مشروعیت احمد الشرع و تشکیلات اسلام گرای حاکم بر دمشق است.
دولت آمریکا با محکوم کردن کشتارها، تعهد خود مبنی بر حمایت از اقلیت های کرد، دروزی و علوی را تکرار کرد.

همزمان حوادث خونین این چند روز، قسمی چتر امنیت برای اقدامات توسعه طلبانەی اسرائیل در جنوب سوریه هم گشود.
دولت نتانیاهو اهداف ژئوپولتیک خود در این منطقه را در لفافەی حمایت از به اصطلاح اقلیت تحت ستم دروزی پنهان می کند.
با این وصف می توان گفت، نوعی همسویی ناحواسته میان ایران، اسرائیل و آمریکا در صحنەی سوریە به وجود آمده که یکجانبه گرایی ترکیه را تهدید می کند.
تهران اهداف و باقیماندەی نفوذش را در حمایت از اقلیت علوی غرب کشور می جوید، اسرائیل در جنوب و آمریکا هم که در شرق و شمال از کردها حمایت می کند.

از قضا تغییر در موضع آمریکا در پرتو تحولات اخیر مهم است. ایران و اسرائیل هر یک به دلیلی با استقرار حکومتی متمرکز و مقتدر در دمشق همراه نیستند.
اما دیدگاه آمریکا و اروپا که از درگیری های بی پایان و مسالەی مهاجران در خاورمیانه به ستوه آمدەاند، تا حد زیادی با نظرگاه فوق متفاوت است.

اکنون مساله این است؛ شرع چگونه با چالش فوق روبرو می شود؟
این بحران از سویی اقتدار شکنندەی دولت و حاکمیت آن را نشانه رفته و از سوی دیگر عملکرد دولت در بکارگیری خشونت و شایستگی آن جهت مدیریت مسالەی اقلیت ها را زیر ذره بین می گذارد.
برای دولت های غربی و افکار عمومی این آزمونی است که صداقت گروه تحریر الشام در فاصله گرفتن از دیدگاه های افراطی قبلی را به محک می گذارد.

غیر از دولت مستقر در دمشق که وجهەی عمومی آن خش برداشت، دولت ترکیه بازندەی اصلی شورش ناکام طرطوس و لاذقیه محسوب می شود.
ترکیه در مقام قیم غیررسمی سوریه، نقش مهمی در جلب حمایت بین المللی و تلاش برای لغو تحریم های سوریه برعهده دارد.
آنکارا مشوق اصلی ادغام گروه های شورشی سابق متحد خود با سوابق تروریستی متعدد در ادغام ارتش تازه است.
اکنون که این گروهها به انجام پاکسازی قومی متهم شدەاند، روند سیاسی مورد حمایت ترکیه با علامت سوال بزرگی مواجه شده است.

مهم تر از آن مشروعیت حفظ سلاح نزد کردها افزایش و دوباره توجه بین المللی به خطر اسلام گرایی افراطی جلب شده است.
همزمانی این تحولات با ابتکار صلح بلوک حاکم بر ترکیه که با لطایف الحیل درصدد خلع سلاح واحدهای مدافع خلق است، درجەی ناکامی و البته عصبانیت ترکیه را آشکار می سازد.
می توان گفت سوریه به نحوی شبیه عراق پس از سقوط صدام است.
آمریکا با سرنگونی صدام ندانسته و ناخواسته دودستی آن را در " سینی طلایی " تحویل ایران داد.
ترکیه هم برندەی اصلی ماجرا پس از سقوط غیرمستقیم اسد بدست اسرائیل شده است.
اما مانند عراق که پویایی های گوناگون روندهای تازەای را برانگیخت، سوریه هم شاهد اوضاعی مشابه خواهد شد.
از جمله تثبیت و گسترش دستاوردهای سیاسی بازیگران فروملی نظیر کردها که اجبارا محکوم به گرفتن ماهی از آب های گل آلود خاورمیانه هستند.
#صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1
👍235👎2725
🔴مصاحبه صلاحالدین خدیو با ایران فردا
🔷اردوغان در مسیر پوتین: بی اعتبار شدن نهاد قضایی و انتخابات در ترکیه

🔻به کوشش: روح‌الله سوری

@iranfardamag

1️⃣در اقدامی تاریخی ،اوجالان با خلع سلاح پ.ک.ک و واردشدن در یک فرآیند دموکراتیک مواففت کرده است. از نگاه شما چه انگیزه ها و دلایلی اوجالان را به این امر متمایل کرده است؟

🔸پیام اوجالان دو بخش بود. یک بخش دیدگاه جدیدی بود که درباره ی مسئله‌ی کرد و راهکارهای آن مطرح کرده بود. ایشان بوضوح ضمن نقد کمالیسم و ناسیونالیسم مبتنی بر خاک و خون ترکیه، از راهبرد جنگ رهایی بخش و دیدگاه سوسیالیستی پ.ک.ک هم انتقاد کرد.
حرف اصلی وی بازگویی دیدگاه های لیبرال در زمینه ی مهار و مدیریت تنش در جوامع چند قومی بود. امری که در میان رهبران کرد و ناسیونالیسم کلاسیک کرد تا حدی بی سابقه است.
در بخش دوم خواهان انحلال و خلع سلاح پ.ک.ک شد که به زعم وی یک سازمان کهنه و مخلوق شرایط جنگ سرد است.
این خواسته ها احتمالا محصول مذاکره با دولت ترکیه بر سر مواردی چون تعدیل قانون اساسی و اعطای حقوق بیشتر به کردها و انجام اصلاحات به قول خودش در جمهوری جدید ترکیه است.

2️⃣ دولت ترکیه دهه هاست که با پ.ک.ک درگیر جنگ و رقابت است، در مقطع کنونی اردوغان با خلع سلاح و انحلال این گروه دقیقا به دنبال چه اهدافی است؟ آیا می توان بین تحولات اخیر سوریه (سقوط بشار اسد) و توافق اردوغان با پ.ک.ک  ارتباطی برقرار کرد؟

🔹هم با تحولات سوریه در ارتباط است، هم با تحولات داخلی ترکیه.
از دومی آغاز می کنم. اردوغان بدنبال بر هم زدن اتحاد عملی است که میان حزب جمهوریخواه خلق و حزب کردی برابری و دمکراسی یا دم پارتی وجود دارد.
آکپارتی دنبال تصفیه و انهدام اصلی ترین رقیب خود یعنی حزب ج ه پ است. اردوغان برای کاندیداتوری مجدد نیاز به تغییر قانون و ۵۷ رای دم پارتی در پارلمان دارد.
در واقع از طریق دادن برخی امتیازات به کردها می خواهد حکومت خود را مادام العمر کند و نهادهای سیاسی را بی اثر سازد.
مسئله‌ی دیگر او موجودیت خودمختار کردها در سوریه است. اردوغان دنبال تک خور کردن سوریه و گرفتن جای ایران و روسیه در آن است.
حمله‌ی مستقیم به کردهای سوری، ریسک به خطر افتادن روابط به نسبت نزدیکش با ترامپ را در بر دارد.
از موضع نهایی ترامپ هم درباره‌ی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه مطمئن نیست. در ضمن با هراس حمایت اسرائیل از کردها روبروست.
صلح با پ.ک.ک می تواند به تلطیف رابطه‌ی تنش آمیز فعلی با کردهای سوریه بینجامد.
در یک چشم انداز بلندپروازانه تر بدنبال آن است مانند دوره ی عثمانی کردستانات ترکیه، عراق و سوریه را با خود همراه سازد.

3️⃣تحولات رخ داده در روابط کردهای ترکیه با دولت اردوغان چه تاثیری بر کردهای دیگر کشورهای خاورمیانه یعنی سوریه عراق و ایران خواهد گذاشت؟

🔸بستگی دارد روند آشتی به نتیجه برسد یا خیر. اگر ترکیه بتواند چالش پ.ک.ک را از سر راه بردارد، طبعا به معنی حذف یک مشکل مهم امنیتی در کشور خواهد بود. همانطور که گفته شد خود بخود گره کردستان سوریه هم باز خواهد شد.
در کردستان عراق هم ترکیه با جناح بارزانی ها روابطی نزدیک دارد. در صورت توفیق روند صلح، جناح طالبانی هم که به پ.ک.ک نزدیک هستند، در مدار آنکارا قرار می گیرند.
اما مسائل و روند حوادث همیشه مطابق امیال و آرزوها پیش نمی روند. باید منتظر تحولات و اتفاقات ریز و درشت در منطقه ماند و درصد توفیق روند آشتی را ارزیابی کرد.
به گمانم امور چندان هم وفق مراد نیست و جنگ چه در قندیل و چه سوریه علیرغم آتش بس یک طرفه ی پ.ک.ک متوقف نشده است.
قرار بود در نوروز پیامی ویدیوئی از طرف اوجالان پخش شود که انجام نشد....


🔹متن کامل:

https://cutt.ly/grpXs1vj

#ایران_فردا
#روح‌الله_سوری
#صلاح‌الدین_خدیو
#ترکیه #اردوغان #پوتین #اوجالان #پ_ک_ک


https://t.iss.one/iranfardamag

@sharname1
👍143👎1712🤔1