شارنامه| صلاح الدین خدیو
12.9K subscribers
707 photos
193 videos
60 files
676 links
ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw
Download Telegram
🔺سوریه؛ ملتی یک پا در کشوری بدون پا!

این تصویر غم انگیز نماد سوریەای است که خاندان اسد پس از نیم قرن بر جای گذاشتند.
منذر النزل که یک پایش را در جنگ داخلی از دست داده تمثیلی از مردم سوریه است و مصطفی پسرش که بدون پا به دنیا آمد، نمادی از خود سوریه که ارتش و اقتصادش را توامان از کف داده است!

اکنون مردم سوریه ناچارند با یک پا کشور معلولشان را سر پا نگه دارند!
بشار اسد روزی که می بایست برود، نرفت و با کمک خارجی و به قیمت آتش زدن کشور، 13 سال دیگر در قدرت ماند.

اکنون چشم ها به یک جنگجوی سابق القاعده دوخته شده که ناجی کشور شود.
جولانی پروردەی یک خانوادەی سکولار و فرزند یک ناصریست معروف است.

دگردیسی نسلی خانوادەی شرع در گذار از ملی گرایی  به اسلام گرایی، داستان خاورمیانە و معرکەی ایدئولوژی های آن در نیمەی دوم قرن بیست است.

شرع جوان اما نیازمند پوست اندازی تازەای است.
آمدن از ساحت تکفیر به " میدان تحریر " بس نیست. سوریه برای اینکه روی پاهایش بایستد محتاج رجحان دولت مدنی  بر دولت دینی و " فن " بر فقه و توسعه بر ایدئولوژی است.
صدای فن سالاران باید از صلای فقیهان و خطیبان بلندتر باشد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردستان اسرائیل و فلسطین ترکیه!

با خروج ایران و روسیه از سوریه، این کشور عملا بدست اسرائیل و ترکیه افتاده است.
دو قدرت امپریالیستی جدید که از اعمال زور برای دست یافتن به اهدافشان دریغ نمی کنند.
نتانیاهو امروز در معیت فرماندهان ارتش به کوه اشغال شدەی حرمون سوریە رفت.
بی بی گفت که حرمون مرتفع ترین قلەی منطقه، چشم و چراغ شامات است و اسرائیل از آن دست نخواهد کشید.
و افزود، از حرمون می توان دمشق، جنوب لبنان و دشت های اسرائیل را دید.

از سوی دیگر، شملرش معکوس برای حملەی ترکیه به کوبانی شروع شده است. نامی سمبلیک در مبارزات کردها و نماد جهانی ایستادگی در برابر بربریت دولت اسلامی عراق و شام.

کوبانی ناموس ناسیونالیسم کرد و و کوه حرمون و بلندی های جولان زخم خون چکان ملی گرایی عرب و قلب تپندەی آن در سوریه و لبنان است.
در حالی که دولت های غربی از ژست های مدنی جولانی به وجد آمدەاند، سیادت و تمامیت ارضی سوریه دارد زیر پای اشغال گران جدید آن لگدمال می شود.

سوریە امروز مانند لهستان اشغال شدە طی جنگ دوم جهانی است. که ابتدا میان استالین و هیتلر تکه پاره شد. سپس آلمان تک خوری کرد و سهم روسیه را هم بالا کشید.
در واپسین ماه های جنگ ارتش سرخ، لهستان را از آدولف هیتلر پس گرفت و بدست عوامل مسکو سپرد.
اشغال جدید چهل سال طول کشید و تا نوامبر 1989 و برافتادن پردەی آهنین در اروپا به طول انجامید.

ظاهرا سوری های نگون بخت چند سال آزگار دیگر باید رنج و حرمان را تحمل کنند.
آنها در واقع باید جور تنفر و هراس اسرائیل از مسالەی فلسطین و ترکیه از مسالەی کرد را بکشند.

واقعا معلوم نیست بدون آزادی ملی، بدون استقلال واقعی و در سایەی اشغال خارجی، چگونه می توان از آزادی و دمکراسی دم زد؟
آن هم توسط جولانی با یک سابقەی پروپیمان جهادی و دست هایی که زیر سنگ اسرائیل و ترکیه گیر افتاده است.

ظاهرا یک راه برای آرامش سوریه و سازش استالین و هیتلر - اردوغان و نتانیاهو - وجود دارد:
کردهای ساکن در کوبانی، عفرین، سری کانی و گری سپی به شمول آوارگان جملگی به نوار غزه منتقل شوند و ساکنان غزەی جنگ زده و ویرانه هم به نوار مرزی ترکیه با سوریه.
اینگونه اسرائیل با کردستانی کوچک و خودمختار همسایه می شود و ترکیه هم با مینی فلسطینی آواره که سنگش را به سینه می زند!
لابد ترکیه و اسرائیل که در همین دو سه سال اخیر چندین جابجایی و اخراج بزرگ جمعیتی را در قرەباغ، عفرین، سری کانی و غزە و کرانەی باختری انجام داده اند، این را هم می توانند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کوبانی و اردوغان؛ داستان یک نفرت بی پایان!

رامی عبدالرحمن مدیر دیدەبان حقوق بشر سوریە، نامی آشنا و معتبر است؛
کوشندەی حقوق بشر و دمکراسی و باورمند به استقلال سوریه و مخالف هر نوع مداخلەی خارجی.
دیدەبان نە یک دستگاه عریض و طویل، بلکه سازمانی مردم نهاد است که از طریق شبکەای از شهروند - خبرنگاران در اسرع وقت جهانیان را در جریان آخرین پیشامدهای جنگ سوریه و موارد نقض حقوق بشر و تلفات غیرنظامیان و نظامیان قرار می دهد.
طراحی ساده و ابتدایی سایت دیدەبان که به دو زبان انگلیسی و عربی در دسترس است، بیانگر مشی حرفه ای و مستقل آن است.
به جرات می توان گفت معتبرترین خبرگزاری های جهان نظیر رویترز، CNN، AP و BBC در سال های اخیر  اغلب متکی به آقای عبدالرحمن بودەاند.

باری رامی که در انصاف و دادگریش شکی نیست، دیشب در یک گفتگوی تلویزیونی به داوری دربارەی سیاست جنگی ترکیه علیه کردها پرداخت.
به باور او مشکل ترکیه نه با نیروهای سوریەی دمکراتیک و نه حتی دشمن دیرینەاش پ.ک.ک بلکە با اصل وجود کردهاست.
به گفتەی او در میانەی این خصومت و سنگدلی بدسگال، کوبانی جایگاهی ویژە دارد؛
خاری در چشم دولتمردان آنکارا و عقدەای که همیشه آزاردهنده است.

مایەی تعجب نیست که یک فعال سیاسی عرب مسالەی کرد را بیشتر و بهتر از خیلی از سیاستمداران و درس خواندگان کرد بشناسد که ایدەها و فرضیات اصلی شان را از پروپاگاندای حزبی و نه از مطالعه و خرد راستین  می گیرند،
سوگمندانه نه ماهیت رژیم ترکیه را می شناسند و نه دولت های دیگر صاحب و وارت مسالەی کرد را.

مثلا تبلیغات حزبی می گوید که اگر در سال 2014 در جریان انتخابات پارلمان کردها دست دوستی به سوی اردوغان دراز و کسری کرسی هایش برای تشکیل دولت را جبران می نمودند، آتش جنگ در کوهستان قندیل زبانه نمی کشید و کردها در سوریه به خطر نمی افتادند.
کسی منکر اشتباهات کوچک و بزرگ و متعدد پ.ک.ک نیست. کسی هم نباید در دادن نمرەی دمکراسی به آنها گشاده دستی نماید.
اما واقعا می شود حزبی که ظاهرا در میانه ایستاده -  حزب اردوغان - پس از ناکامی در اتحاد با حزب چپ گرا و گلوبالیست کردی دمکراتیک خلق ها، به دامن حزب راست گرا و فاشیست حرکت ملی بخزد؟

من می گویم اولی از ابتدا ممتنع ولی دومی ممکن بود.
بلوک حاکم بر آنکارا یک سنتز ترک - اسلامی و نوعی رجعت به خاستگاه تاریخی خود است.
رژیم ترک های جوان به رهبری انور و طلعت و جمال؛ هر سه پاشا هم همین بود:
در خاورمیانە اسلام گرا و در قفقاز و آسیای میانه پان ترکیست!
تفاوت این جاست که آن زمان ارمنیان، دیگری و دشمن اصلی بودند. چه به لحاظ ژئوپولتیک اتصال سرزمینی امپراتوری در مرزهای غربی را ناقص و بنا به اقتضای زمانه در آن روزگاران از ترک های آناتولی درس خوانده و متجددتر و در مشاغل جدید مهارت بیشتری داشتند.

اکنون هم کردها مانع اصلی اشتیاق و آرزوهای توسعە طلبی و الحاق خواهی سلطان هستند.
زیرا برای رسیدن به ایران، سوریه، عراق و جنوب قفقاز ابتدا باید از سد کردها گذشت و با چالش های گوناگون مسالەی کرد دست و پنجه نرم کرد.

اما عقدەی سیاسی کنونی همانطور که رامی گفته، کوبانی است.
نقطەای کانونی در تاریخ مبارزات کردها و فرازی سرنوشت ساز در روندهایی که به تشکیل اقلیم روژاوا انجامید.
اغراق نیست که بگوییم کوبانی که اینک از چند سو در حصار ترکیه و متحدانش است، استالین گراد کردهاست.
نه صرفا به خاطر مقاومت جانانه در برابر داعش‌ که انعکاسی جهانی یافت، بلکه به علت مشروعیت سیاسی عظیمی که برای کردهای سوریە به ارمغان آورد.

نبرد استالین گراد هم فقط نخستین نقطەی توقف رایش نبود، بلکه آغاز انفتاح الگوی شوروی در جهان و مسحور کنندەی تخیل و حس تحسین روشنفکران نسبت به ارتش سرخ و رهبری آن بود.
البته بخش اعظم این رخداد توهم و برخاسته از حباب ایدئولوژی بود، اما دهه ها طول کشید تا کنار برود.
طی این مدت هم نه تنها هنجارهای سیاسی و شاخص های زیبایی شناختی، بلکه معادلات ژئوپولتیک و استراتژیک هم دگرگون و عملا جهان متحول شد.

داستان کوبانی هم از این قرار است؛ پیوند دهندەی یک گروه چریکی ساکن کوهستان به قدرت های بزرگ جهان و متروپل هایی مهم چون واشنگتن، بروکسل، لندن و پاریس.
مهم تر از آن نمایش کردها به عنوان تنها نیروی میانه رو و سکولار در آشفته بازار سوریه و کلیشەی پرکاربرد مدافعان جهان آزاد در برابر افراط‌ گرایی شیعه و سنی و استبداد خون ریز بعثی!
در حقیقت این راز تنفر بی پایان اردوغان از کوبانی و اسطورەی مبارزاتی آن است.

کردهای نزدیک به حزب دمکرات کردستان ساده اندیشانه خیال می کنند که با جایگزینی واحدهای مدافع خلق با انجمن ملی کردستان و لشکر روژ و پایین آوردن پوسترهای های اوجالان و برافراشتن پرچم اقلیم کردستان می توان مساله را حل نمود.
زهی خیال باطل! این یک مغلطەی حزبی آشکار و محصول پروپاگانداست. لطفا ببینید رامی چه می گوید!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کردستان در اعترافات پوتین گناهکار

ولادیمیر پوتین دیروز در جریان کنفرانس خبری اش، گریزی هم به مسالەی کردها زد. او با ابراز نگرانی از شعلەور شدن آتش جنگ میان کردهای سوریه و ترکیه گفت:
اخیرا دیپلمات های اروپایی به من گفتند طی جنگ جهانی اول به کردها وعدەی استقلال داده شد، اما فریبی بیش نبود...
مسالەی کردها می بایست در چارچوب رژیم اسد حل و فصل می شد، اما این اتفاق نیفتاد و امیدوارم اینک توسط دولت تازه چاره شود.

نمی دانم اظهار بی اطلاعی آقای جاسوس از سرگذشت پرادبار مسالەی کرد در صد سال قبل که منشا بحران های فعلی است، چقدر صحیح است.
کردهای سوریه همین پارسال در قامیشلو و در بغل گوش نیروهای روس، به خاطر صد سالگی پیمان لوزان و از بیم تکرار مصائب آن کنفرانسی برگزار کردند.
پیمانی که رویای کردهای آناتولی و ولایت موصل را برای استقلال به سراب تبدیل کرد. لوزان مهر بطلان بر پیمان سور بود که سه سال قبل قدرت های پیروز جنگ در آن به کردها وعدەی داشتن وطنی ملی و مستقل داده بود.

برای آنکه آقای پوتین ظاهرا بی خبر، بهتر متوجه شود، رخدادهای یک قرن پیش را با روندهای امروز مقایسه می کنم که خود ایشان معمار اصلی آن بوەاند.
پیمان سور تا حدی شبیه روند ژنو بود که با میانجیگری سازمان ملل و حضور قدرت های غربی برای حل و فصل بحران سوریه در جریان بود.
با مداخلەی روسیە در جنگ داخلی به نفع اسد، روند ژنو عملا کنار گذاشته شد. به جای آن پوتین روند آستانه را بنیان نهاد که شبیه تیله بازی میان خودش و اردوغان بود.
نقشی کم اهمیت هم گاه و بیگاه به ایران می رسید.
اما کردها مطلقا راهی به آستان آستانه نیافتند و از قضا همین امر به یکی از علل سقوط اسد و شکست نهایی ایران و روسیه بدل شد.
نیک می دانیم که یکی از عوامل اصلی سقوط دمشق، بحران ویرانگر اقتصادی و تورم و رکود لجام گسیختە بود که بدنەی اجتماعی هوادار نظام را از آن جدا کرد.
منابع نفتی سوریه که سهمی مهم در درآمدهای ارزی آن داشتند کلا در اختیار کردهاست که از حمایت آمریکا هم بهره مندند.
اگر رژیم در ازای اعطای یک خودمختاری محدود به کردها، مجددا کنترل نفت را بدست می گرفت و وضع اقتصادیش بهبود می یافت، به این سادگی مضمحل می شد؟
روشن است که نه! اما نه پوتین و نه ایران و نه به طریق اولی سوریه متوجه این مهم نبودند و قمار آستانه را به ترکیه باختند.
البته این سرانجام تمام روندهای پشت پرده، زد و بندهای غیررسمی و جاسوس بازی های سیاسی است که در لحظەای قربانی دسیسه و فرصت شناسی رقیب نامرد می شوند.

کشف گره کور مسالەی کرد از سوی آقای پوتین که گویا این یکی دو روز آن را از دهان دیپلمات های غربی شنیده، با وقایع تاریخی روسیه محور نیز  همخوان نیست.
چه رفقای کمونیست سابق وی نقشی مهم در افشای پیمان استعماری سایکس و پیکو داشتند که خاورمیانەی کنونی مولود آن است.
داستان این است که در سال 1916 انگلستان و فرانسه قبل از شکست نهایی عثمانی مخفیانه مرده ریگ آن را میان خود تقسیم و مراتب را به متحد خود، روسیەی تزاری اطلاع داده بودند.
پس از آن که کمونیست ها در مسکو به قدرت رسیدند، در نوامبر 1917 طی "اقدامی انقلابی" مفاد قرارداد "استعمارگرانەی مزبور را افشا و در روزنامەی پراودا منتشر کردند.
این اقدام زلزلەای میان نخبگان عرب، ترک، ارمنی و کرد ایجاد کرد.
عرب ها از تعارض قرارداد لو رفته با وعدەهای متفقین مبنی بر ایجاد یک میهن عربی واحد در  خاورمیانه سرخورده و عصبانی شدند.
ترک ها هراسان از مغبون شدن کامل و از دست رفتن  آناتولی خود را در تنگنایی بی سابقه یافتند.
لابی های ارمنی هم در سراسر جهان به کار افتاد و تلاشی وافر برای روی خط آوردن آمریکا آغاز شد و کردها هم هراسان دست به دامن این و آن شدند.

دور نیست که پوتین نیز که خود را وارث پطر کبیر و تزارهای روس می داند، در جریان تحولات اخیر مخفیانه با ترکیه و اسرائیل و تیم ترامپ نبسته  و سوریه را با اوکراین تاخت نزده باشد.
مغازلەی آشکار وی با حاکمان جدید دمشق اگر دال بر پذیرش باخت آشکار نباشد، قرینەی قسمی بده بستان مخفیانه است.
در این صورت باید منتظر رژیم پس از او و باز شدن آرشیوها و افشاگری های انقلابی جدید بود.
در هر حال وی یکی از مقصران اصلی وضع کنونی است و نمی تواند در جایگاه ناصح و ناجی قرار گیرد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺کراوات جولانی و خلافت اسلامی

کراوات جولانی پرسش های جدید دربارەی یگانگی صورت و سیرت وی آفریده است.
آیا جولانی واقعا از گذشتەی جهادی خود فاصله گرفته؟
تحول فرضی وی، به معنای تغییر سازمان متبوعش با هزاران رزمندەی خارجی هم است؟
آیا می توان به آسانی بخش سوریەی القاعده را به حزبی محافظه کار و لیبرال نظیر آکپارتی با خاستگاهی غیردینی تبدیل کرد.

برای خیل عطیم اسلام گرایانی که این روزها با ترکیبی از افسوس و افتخار به دیدن مسجد اموی دمشق می روند، جولانی یادآور نوستالژی معاویه بن ابی سفیان و امپراتوری شکوهمندش است.
شخصیتی متناقض و پیچیده در میان اهل سنت  که از سویی تدبیر و کیاستش را می ستایند و از سوی دیگر بخاطر تبدیل خلافت به ملوکیت سرزنش می شود،

جولانی تقریبا با همان دشوارەی معاویە در 1400 سال قبل روبروست؛ تاسیس سازمان حکومتی مدرن با داشتن مشروعیت اسلامی راستین.
گزینەهای اندکی فراروی معاویه بود، جولانی نیز چنین است.
آیا دمکراسی و انتخابات را می پذیرد یا هنوز در پی خلافت است؟
از روی کراوات سبزرنگش نمی توان پاسخ داد. شاید بخشی از پروتوکل توصیه شده توسط فیدان و مسئولان امنیتی قطری باشد!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺قهوه خوران در قاسیون و تحقیر ملی

ضیافت " قهوه خوران " فیدان در معیت جولانی، بر فراز کوه مقدس قاسیون در حالی که دمشق زیر پایش است، تنها به کار تشدید افسردگی جمعی سوری ها می آید.
شاید آخرین باری که یک دولتمرد ترک از آن بالا دمشق را به نظاره نشست، سال 1914 بود.
ترکیه آمده که رویای ناکام قرن 19 را در قرن 21  محقق کند؛ خام دستی و روان پریشی از این بیشتر!؟

رویاها تاریخ مصرف دارند و قرون ماضی را نمی توان به اکنون آورد.
سوریه قلب ناسیونالیسم عرب، خاطرەی عمدەی سال های قرن جاری را با ندامت و تحقیر به یاد می آورد. اربابان روس و ایرانی رفتند و ترک ها بازگشتەاند،
البته در معیت اسرائیلی ها در هیات دشمن و اشغالگر!
احساس عمیق این حقارت تلخ،  می تواند به یک ناسیونالیسم پرخاشگر تبدیل شود.

دومین سفر فیدان طی یک هفته حتی اگر به ظاهر به نیت خیر باشد، به خودی خود تحقیرآمیز است،
مانند رفتار با " خویشاوند فقیری " است که پیشتر توسط دیگران اذیت شده و اکنون قوم و خویش خیرخواه آمده تا او را از باقی مایملکش لخت کند.
پوشیده نیست که فیدان صرفا به خاطر کردها  هر روز می آید و نمی گذارد سوریه  روی آرامش ببیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺ایران در منطقه؛ کم ترین درآمد سرانه، بیش ترین فیلترینگ!

فیلترینگ مانند آن است که در عصر تاکسی های پرنده، ترن های سریع السیر و خودروهای برقی، سوار درشکه و شتر و ماشین دودی شد.
نیم قرن قبل که مسافربرهای کنکورد در تهران بر زمین می نشستند، پایتخت عمان هنوز دارای برج و بارو بود و شب ها دروازهای آن بسته می شد.
منظر اصلی دوبی و دوحه و شارجه نیز سرشار از  شن و شتر بود.

اما امروز گویی جهان ایران و اعراب وارونه شده است.
قاعدتا میان فقر و فیلترینگ ارتباطی مستقیم وجود ندارد. اما نمی توان ار پیامدهای ناگزیر کاهش ارتباطات و گسست با جهان روی رکود اقتصادی و کندی توسعه چشم پوشید.

ایران تنها کشور منطقه است که هر شش پیام رسان پرمخاطب امروز جهان در آن فیلتر هستند.
در عین حال  با داشتن درآمد سرانەای پایین که گاه به یک دهم برخی همسایگان هم نمی رسد، در جایگاه فقیرترین کشور منطقه ایستاده است.

آیا اگر اقتصاد ایران دارای نرخ رشدی معقول بود و در اقتصاد جهانی ادغام شده بود، امکان  فیلترینگ تمام شبکه های اجتماعی وجود داشت؟
یا اگر صرفا صنعت توریسم روی پا مانده بود، می شد اینترنت را به روی جهانگردان بست؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺سوری که زود تلخ شد!

امروز در حالیکه اردوغان در مجلس ملی ترکیه " فتح سوریه " را جشن گرفته بود، چندین شهر سوریه صحنەی درگیری های فرقەای گردید.
اقلیت علوی احتمالا با تحریک و سازمان دهی خارجی به خیابان ریختند و دولت جولانی را به چالش کشیدند.
همچنین در حالیکه اردوغان کردها را به دفن کردن تهدید کرد، آنها در غرب فرات به پیش روی علیه متحدان ترکیه ادامه داده و به چند کیلومتری منبج رسیدند.
این تحولات با درخواست جولانی برای خلع سلاح همگانی و تهدید ضمنی کردها مصادف شد.
به نظر می رسد ماه عسل سقوط دیکتاتور رو بە پایان  و چالش های تازه در حال ظهور است.
ایران و روسیه احتمالا در پی اجرای سیاست زمین سوختەاند، اسرائیل در مقام ابرقدرت منطقه به نقش اول ترکیه در شام رضایت نمی دهد.
سیاست کردی هم که به گرفتن ماهی از آب گل آلود عادت کرده، فرصتی جدید یافته؛
ایفای نقش مدافع اقلیت ها در برابر افراط گرایی مذهبی که علوی ها و مسیحیان و دروزی ها را به خطر می افکند!
تیم ترامپ هم به خاطر یکجانبه گرایی اردوغان به دردسر می افتد: تحمل فشار مضاعف برای مدیریت تعارض منافع شبکەی متحدان آمریکا:
کردها، ترک ها و اسرائیل!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺مزار ساعدی و مراق انقلاب زدگی!

جوانکی آواره در غربت پاریس بر مزار غلامحسین ساعدی نویسندەی خوش ‌قریحەی چپ گرا ادرار کرده است.
گویا جوان عاصی از اعضای جماعت سلطنت طلب است. به همین خاطر رفتار ناپسندش ولولەای در " میهن مجازی " به راه انداخته است،
منتقدان خشمگینانه می گویند صدای پای فاشیسم و استبدادی جدید را شنیدەاند!

اگر این ادعا مسموع باشد، ایرانیان دستکم سومین بار است که در یک قرن اخیر صدای پای این دو پدیدار پلید را از تاریک خانەهای اندیشەی سیاسی می شنوند.

نخستین بار سید حسن مدرس این صدا را از چکمەهای سردار سپە شنید و البته مسموع نگردید.
دومین بار سیدی قزوینی؛ علی اصغر حاج سید جوادی در خرداد 1359 گفت که آن را می شنود. اما با عتاب شمس آل احمد روبرو گردید که در حال داد و ستد نام و میراث جلال با دولت انقلابی بود و اظهار داشت:
صدای پای فاشیسم از جیرجیر کفش روشنفکران می آید نه نعلین پای آخوند!

ظاهرا ساعدی بخاطر نقش در انقلاب 1357 مورد غضب سلطنت طلبان قرار گرفته است.
آنان کیفرخواستی مشاع علیه انقلاب بهمن صادر و بی محابا همەی جریان های فکری و سیاسی ایران را از دم تیغ می گذرانند.

اگر شما می خواهید انفلاب ها را سرزنش کنید، باید نه تنها کل روشنفکران بلکه باید تمام تاریخ ایران را هم محکوم نمایید.
کلید تاریخ ایران قرن بیست در سه انقلاب است.
انقلاب مشروطه در 1906 که به شکست انجامید.
انقلاب اصلاحی ملی شدن صنعت نفت که در پی احیای آرمان های از دست رفتەی مشروطه بود و سوگمندانه ناکام ماند.
سرانجام انقلاب 1979 که پیروز شد و نیروهای رادیکال تر را به صحنه آورد و به انقطاع کامل از مرده ریگ انقلاب اول انجامید.

سرزنش انقلاب ها عملی بی فایده است. انقلاب پدیدەای اخلاقی و قانونی نیست که دربارەی آن به داوری نشست.
انقلاب ها خوب نیستند، خونبارند و در این باره کمتر استثنایی وجود دارد.
استفاده از قوەی قهریه برای دگرگونی سیاسی نمی تواند نرم و لطیف باشد.
بدتر از این لزوما نتیجەی مورد نظر و اهداف مصرح در دستور کار انقلابیون را به بار نمی آورد.

نه چپ گرایان و روشنفکرانی چون ساعدی نویسندەی نمایش انقلاب بودند و نه نیروهای اسلامی نام کارگردان و فیلمنامه نویس را به سرقت برده و متن آن را تغییر دادند.
در بهترین حالت کار هر دو کشف رویش و شکوفایی دگرگونی بود که به راه افتاده بود.
با این اوصاف پیدا کردن مقصر یا مقصران احتمالی ره به جایی نمی برد.
گمشدەی اصلی نه حل معمای انقلاب ها، بلکه ناکامی تاریخی ایرانیان در رسیدن به توسعه و دمکراسی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺چرا شوروی فروپاشید؟

امروز 33 سال تمام از فروپاشی یکی از بزرگ ترین و قدرتمندترین امپراتوری های تاریخ گذشت.
شوروی احتمالا تنها امپراتوری تاریخ 500 سال اخیر بود که جذبە و قدرت نرم آن در مواردی حتی بر توان نظامی و اقتصادی آن می چربید.

چه در تمام هفتاد سال حیات آن در نگاه کثیری از مردم گیتی به عنوان بدیل اخلاقی و جایگزین محتوم نظام های سیاسی موجود مطرح بود.
تجربەی شوروی و رتوریک شورانگیز آن استعدادی شگرف در تسخیر تخیل سیاسی و اندیشەی اجتماعی روشنفکران و کوشندگان سیاسی داشت.

دامنەی تحقیق و پژوهش دربارەی پیدایش و فرسایش این پدیدار سیاسی استثنایی به قدری گسترده است که چه بسا نمی توان از همەی آن نام برد،
چه برسد به بررسی و وارسی تمام عوامل موثر در فروپاشی آن در یک یادداشت تلگرامی کوتاه.

آنچه مطمح نظر این وجیزه است تنها اشارەای کوتاه به یکی از تضادهای عمدەای است که در نهایت انفجار درونی آن را ناگزیر نمود.
شوروی محصول یک رویای قرن نوزدهمی بود. قرن نوزدهم از این لحاظ بر قرن پس از خود فضل تقدم دارد که انبوهی از آزمایشگاه های فکری را در خود گرد آورده بود که فراورده هایشان بعدا در کارگاه های سیاسی سدەی بیست بە تولید انبوه رسید.

کارل اشمیت فیلسوف سیاسی دست راستی آلمانی با طعنه به شوروی می گفت؛ این برادر افراطی که قرن نوزدەی اروپا را تمام و کمال باور و تعبیر کرده است!
اشمیت نه تنها در این داوری درست تنها نبود، بلکه سالها قبل از او یک مهندس نابغەی روس به فراست آن را دریافته بود.
پبتر پالچسنکی در سال 1925 در نامەای بە نخست وزیر شوروی می نویسد:
این قرن، قرن کمونیسم بین المللی نیست، قرن فناوری بین المللی است. ما باید نه کمینترن، بلکه تکینترن را به رسمیت بشناسیم.
کمینترن یک اتحادیەی کمونیستی به رهبری مسکو بود که وظیفەی صدور انقلاب را بر دوش داشت.
تکینترن که پالچنسکی با هوشمندی آن را بکار می برد مخفف Technolgy International بود.
پالچنسکی که سرانجام شجاعانه جانش را بر سر عقیدەاش نهاد، فن سالاری توسعه خواه بود که باور داشت؛ روسیەی دهقانی و عقب افتاده محتاج انفلاب صنعتی است، نه انقلاب سیاسی و اشتراکی کردن اجباری صنعت و کشاورزی.

باری مهندس نترس روس سر به نیست شد و بروکراسی حزبی بر تکنوکراسی پیروز!
چند دهه بعد ساخاروف فیزیکدان پرآوازەی ناراضی دربارەی مخاطرات تبدیل شوروی به یک قدرت درجە دوم کوته نظر هشدار داد که باز هم ناشنیده ماند.
نظام که دهه ها فن سالاران، دانشمندان و منتقدان را از خود رانده بود، در پایان به مرضی غریب و علاج ناپذیر گرفتار آمد:
رویارویی عرصەی سیاسی و بروکراتیک در حال انجماد با ساحت اجتماعی شاداب و سرزندەی در حال انفجار!
در پایان در حالی که شوروی نیمی از آلمان را در اشغال خود داشت و شمشیر داموکلس هزاران موشک قارە پیمای اتمی را بر سر انگلیس و فرانسه گرفته بود، اقتصادش عملا به سختی به یک دهم آنها می رسید!

دهه ها پس از اشمیت یک آلمانی تاریخ اندیش به فراست دریافت که اسلام سیاسی معادل کمونیسم قرن بیستم است.
ارنست نولته مانند اشمیت بر این باور بود که کمونیسم آرمانی قرن نوزدهمی است واسلام سیاسی پدیدار سدەی بیستم آن.
صد البته دنیای قرن 21 که عرصەی جهانی شدن اقتصاد و ادغام مالی و پولی کشورهاست، برای برساختن یک امت گرایی مدرن و بین الملل اسلامی زیادی زمان پریشانه است.

زادگاه اسلام و قلب اسلام محافظه کار سنی و حاشیەهای ثروتمند آن در دوبی و دوحه و ابوظبی، شتابان در حال دور شدن از رویاهای امت گرایی و پیوستن به نوعی اکینترن* فرضی هستند.
انقلاب اسلامی، انقلاب صنعتی دهەهای چهل و پنجاه ایران را ناکام گذاشت. اصلاحات اقتصادی دهەی هفتاد به مقصود بازگشت به مسیر صنعتی شدن نیز مغلوب هلال شیعی و گسترش نفوذ منطقه ای گردید.
هنوز دیر نیست، کافیست اقتصاد بر سیاست و پیشرفت بر هویت ارج نهاده شود.
* اکینترن; بین الملل اقتصادی Economy International
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺مرگ کارتر و یادی از جیمی کراسی!

جیمی کارتر سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا در صد سالگی مرد. نام کارتر برای ایرانیان با انقلاب بهمن 1357 و رخدادهای بعدی آن نظیر بحران گروگان گیری سفارت آمریکا گره خورده است.

اما برای جریان پادشاهی خواه ایران کارتر فراتر از یک نام و یادآوری گذراست.
در نگاه آنان وی تجسم شر محض و عامل اصلی یر باد رفتن حکومت دودمان پهلوی است.
این دیدگاه از سیاست حقوق بشری کارتر نشات می گیرد که در مقطعی رژیم های دیکتاتوری متحد غرب را برای انجام پارەای اصلاحات سیاسی تحت فشار قرار داد.
کارتر در فضای پس از جنگ ویتنام و احتمالا تحت تاثیر سندرم شکست آن، دولت شاه را متقاعد کرد که فشار بر زندانیان سیاسی را کاهش دهد و پارەای گشایش های سیاسی را در دستور کار بگذارد.
شاه ناخواسته به آن تن داد و برنامەی خود را فضای باز سیاسی نام نهاد.
مخالفان اما اعم از مسلمان و چپ گرا به طعنه آن را جیمی کراسی می نامیدند.
موهبتی سیاسی که فاقد ریشه و انگیزەی راستین بود و ره آورد رئیس جمهور دمکرات آمریکا محسوب می شد.

صد البته نرمش شاه و کشیدن ترمز ساواک بند و چفت های دستگاه را شل کرد و به دگرگونی در مقیاسی انقلابی منجر شد.
فقط سلطنت طلبان ایرانی نیستند که کارتر را از باب جیمی کراسی  سرزنش می کنند.

سالها بعد برنارد لوئیس شرق شناس و مورخ پرآوازه که مانند کارتر یک قرن تمام زیست، دولت های غربی را از باب برخورد فرصت طلبانه با دولت های استبدادی خاورمیانه به باد انتقاد گرفت.
لوئیس در آخرین نوشته هایش می گوید:
دولت های غربی در مواجهه با دولت های استبدادی متحد غرب در منطقه اسیر دو وسوسه می شوند.
وسوسەی راست؛ به این معنا که بی خیال رژیم های دیکتاتور و توصیه ناپذیر و سخت گیر شده و به صرف تامین منافع خود، چشم بر جباریت و اقتدارگرایی و نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی در آنها می بندند.
به فرض مثال پادشاهی بستەی عربستان تا حد زیادی در برابر انتقادات حقوق بشری غربی ناشنوا و روئین تن است.
وسوسەی چپ؛ درست بر عکس آنها در مواجهه با رژیم های دیکتاتوری میانه روتر که ظرفیت هایی درونزا برای اصلاح و آسان گیری دارند و بیشتر ملاحظەی حرف متحدان غربی شان را می کنند، به اعمال فشار می پردازند.
به گفتەی لوئیس نفوذپذیری بیشتر این دسته دولت ها در قبال توصیه و فشار غرب باعث تزلزل آنها می شود.
نتیجەی نهایی اما اغلب به سود دمکراسی و حاکمیت مردم نیست. بلکه روی کار آمدن نظامی اقتدارگراتر و کم تر از سلف خود مداراگر است.
با این اوصاف جیمی کراسی چیزی جز وسوسەی چپ واشنگتن نبود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
ناسیۆنالیزمی کوردی کۆنەکتێبێکی کراوەیە کە ئێستا بەشەکۆتاییەکانی نەنووسراوە . لە سەدەی نۆزدە و سەرەتاکانی سەدەی بیستەم دا لە سەر دەستی شێخ و مەلا و ڕێبەرانی تەریقەت کەوتە دارەدارە و لە کۆتاییەکانی سەدە دا ڕووناکبیرانی چەپاژۆ بوونە پێشەنگ و جڵەوکێشی . ئێستاکەش خەریکی هەڵس و کەوتە دەگەڵ ئەو شەپۆلە جیهانییەی کە بە نەتەوەخوازیی پەڕگیری ڕاساژۆ دەناسرێ . با لەوەش گەڕێین کە هەمووی ئەوانه لە سەر داروپەردووی چەشنێک خۆناسینی کوردانەی لەمێژین داندراون . داستانی ئەم کتێبه خۆی نەداوە لە گێڕانەوەی ئەو سەربوردە فکرییە دوورودرێژه و خۆی له شەن‌وکەوی پاراستووە ، بەڵکوو سەرەنجی داوەتە سەر پەراوێزەکانی ڕەوتەکە ، واتە دەکرێ بلێین جۆرێک تێڕامانه لە هەندێک کەلێن و کەلەبەری بەڕواڵەت سادە بەڵام لە ڕاستی‌دا گرینگ ...
..

📚 | حەوتەوانه
( لێکدانەوەی حەوت دەستەواژەی بژاردەی سیاسی )

✍🏻 | سەلاحەددین خەدیو
🖨 |#باران
...
👈🏿 ناوەندی بڵاو کردنەوە :

مەهاباد - شەقامی سەلاحەددینی ئەییوبی - باڵەخانه‌ی قەندیل - کتێبی #گزینگ
٠٤٤٤٢٢٣٠٩٩٩
٠٩١٤٤٤٤٥٠٣٩
...
@gzingbook
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺پسرم عاقل باش! پدرت[ آتاترک] هم نتوانست!

خطبەی آتشین شیخ مرشد الخزنوی بالاترین مرجع دینی کردهای سوریه چالشی آشکار علیه پروپاگاندای دولت ترکیه است.
کارزار تبلیغاتی اردوغان علیه کردهای مخالف بر دو ستون استوار است؛
بی دین خواندن کردهای مخالف و متهم کردن آنان به داشتن عقاید کژروانه و عبور از راست اندیشی مذهبی.
دوم متهم کردن آنها به همراهی با نظام قبلی سوریه و هم سویی با جریانات شیعه.
برخی رسانه های اربیل هم بعضا به بازگویی خطوط تبلیغی پیشگفته می پردازند.

حضور تمام قد شیخ مرشد در صفوف نیروهای مدافع خلق و خواندن خطبه علیه نظامی گری اردوغان در کردستان، چالشی مهم و نادیده نگرفتنی در این زمینه است.
مرشد فرزند شیخ معشوق خزنوی بزرگ ترین عالم دینی کردستان سوریه و مرجع سیاسی پرنفوذ است که در سال 2005 توسط بشار اسد کشته شد.
قتل معشوق به بزرگ ترین تظاهرات اعتراضی در شهر قامیشلو انجامید.

بخشی از عصبانیت اردوغان ناشی از بی اثر شدن تبلیغات بالا است.
با سقوط اسد و خروج تمام متحدان ایرانی، عراقی، افغانی و لبنانی آن از سوریه، کردها همچنان در صحنه مانده و لقب تنها متحد آمریکا را هم یدک می کشند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺شام آمریکایی شام؛ دیدار جولانی و کوبانی

دیدار ژنرال مظلوم کوبانی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک و احمد شرع رهبر جدید سوریه، رویدادی کلیدی برای گمانه زنی دربارەی آیندەی اقلیم خودمختار کرد در این کشور است.
گفته می شود آقای کوبانی با یک بالگرد ارتش آمریکا و تحت حفاظت آنها به محل ملاقات در یک فرودگاه نظامی نزدیک دمشق رفته است.
امری که بیانگر اهتمام جدی آمریکا جهت ایجاد مصالحه میان کردها و قدرت تازەی دمشق است.

اساسا به لحاظ امنیتی ورود سرشناس ترین رهبر کردها که جزو اهداف ترور دولت ترکیه است، به شهری که جولانگاه جاسوسان میت و شبه نظامیان متحد آنکاراست، بدون همراهی آمریکایی ها ممکن نیست.
انتخاب مکان خاص - یک فرودگاه نظامی - به عنوان محل دیدار هم در این چارچوب قابل ارزیابی است.

اگر این رخدادها را در کنار پیشامدهای دیگر روزهای اخیر قرار دهیم، به نظر می رسد موج بلندپروازی اردوغان در روزهای اولیەی سقوط اسد برای پایان دادن به موجودیت کردی سوریه، زودتر از تصور به زمین نشسته است.
ارتش آمریکا در کوبانی که مواجه با لشکرکشی ترکیه بود یک پایگاه نظامی ایجاد کرده است.
نبرد بر سر کنترل سد تشرین که مرز میان شرق و غرب فرات است به سود کردها پیش می رود.
کاروان های حامل کمک های نظامی ائتلاف تحت رهبری کردها به مناطق کردنشین ادامه دارد و اوضاع در استان سوق الجیشی دیرالزور هم تحت کنترل در آمده است.

سرجمع این تحولات نشان دهندەی این است که کردها که از سقوط ناگهانی اسد غافلگیر شدند، در حال بازیابی خود و مهار پیامدهای استراتژیک و ژئوپولتیک آن و ترسیم خطوط راهبردی جدید هستند.

از سوی دیگر اسرائیل که از حاکمیت نیروهای نزدیک به ترکیه و به نوعی خویشاوندان ایدئولوژیک حماس بر دمشق نگران است، تمایل خود برای یاری به کردها را پنهان نمی کند.
دیدگاه اسرائیل در این زمینه می تواند تاثیر قابل توجهی بر شکل گیری سیاست های دولت ترامپ داشته باشد.

دستکم ده سال است که کاخ سفید با دشوارەی مدیریت تنش و مهار تعارض منافع در میان شبکەی خاورمیانەای متحدانش روبروست.
ترکیه و کردها، اسرائیل و ترکیه و تا اندازەای امارات و عربستان با قطر و ترکیه.
در شرایط کنونی همسویی اسرائیل و نیروهای سوریەی دمکراتیک به تقویت لابی کردها می انجامد و اردوغان برای تداوم سیاست ضد کردی خالی از مدارایش با چالش های بیشتر مواجه خواهد شد.
دولت جدید سوریه بدون شناسایی رسمی دیپلماتیک و رفع تحریم های اقتصادی که کلید آن عمدتا در دست واشنگتن است، سرنوشتی بهتر از اسد نخواهد داشت.

بر اساس الگوی تحلیلی فعلی این گشایش بدون مساهمت کردها در دولت جدید اتفاق نخواهد افتاد.
اگر روند سیاسی در سوریه بدون مزاحمت جدی پیش برود و مداخلات و دست اندازی های ترکیه و اسرائیل آن را منحرف نکند، کردها به موقعیتی قابل قیاس با اقلیم کردستان عراق دست خواهند یافت.
اگر وضعیت متفرق و از هم گسیخته ی فعلی نیز تداوم یابد، در وضع فعلی آنها تغییری بوجود نیامده و خودمختاری دوفاکتوی آنها برقرار می ماند، موقعیتی مشابه اقلیم کردستان در فاصلەی سال های 1991 تا 2003.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺تحریف زشت الجزیره

شبکەی الجزیره گویی بلندگوی دولت ترکیه است، امروز وزرای خارجەی فرانسه و آلمان به دمشق رفته اند.
هر دو وزیر با زبانی صریح و بی پرده از کردها حمایت کردند. اما الجزیره به شیوەی ذیل آن را تحریف کرد:
وزیر خارجه فرانسه: کردهای سوریه متحدان فرانسه در نبرد علیه تروریزمند، در سوریه تازه باید در فرایندی سیاسی مساله ی کردها حل شود.
زمان آنست که در شمال شرق سوریه صدای سلاح ها خاموش و مسائل از راه سیاسی حل شوند.

الجزیره این بیان سلیس و تعریض ضمنی به ترکیه را اینگونه تحریف کرد:
از کردها می خواهیم که سلاح هایشان را بر زمین نهاده و وارد فرایند سیاسی شوند. ما تروریزم را در سوریه تحمل نخواهیم کرد!

ظاهرا در جهان امروز سه نوع رسانه وجود دارد.
رسانه های غربی که گرچه بی طرف نیستند، اما هنوز "معتبرترین" محسوب می شوند.
رسانه های شرقی مانند صدا و سیمای ایران که گویی در یک غار دهەی 50 قرن بیست خفته و خواب بولتن های حزب کمونیست شوروی را می بینند!
و بالاخره کانال های پروپاگاندایی مانند الجزیره و روداو که فرمتشان مانند C.N.N است اما عملکرد و ماهیتشان شبیه تلویزیون ایران و چین!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺جمهوری خلق مداحان!

در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.

نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.

به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.

در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای  پروژەهای نخبە ستیزانه به شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم را بر عهده گرفتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.

همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.

گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در خلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
🔺از دکتر بشار اسد تا دکتر حسام ابوصفیه!

آخرین تصویر مواجهەی تانک و وجدان جلوەای دیگر از نبرد حافظه و فراموشی است;
تصویر دکتر حسام ابوصفیه که ارتش اسرائیل سرانجام امروز بازداشت او را پذیرفت.
صفیه رئیس بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه بود که تا آخرین لحظه بیمارستان ویران و بیماران و پزشکان و پرستارانش را رها نکرد.
در خاورمیانەای کە پزشکان قاتلی چون دکتر بشار اسد را پرورده، او فقط نماد شجاعت نیست. بلکه نشانەی تعهدی پولادین به انسانیت است.
از این رو برای اسرائیل اسد در قیاس با ابوصفیه دشمنی دلبر است!

تصاویر دیگر مربوط به سرکوب بهار پراگ توسط شوروی، سرکوب میدان تیاآنمن چین و تجاوز ترکیه به روژاواست.
در هر سه صحنه، دستکم برای لحطاتی نفس تاریخ ایستاد و تصور شد که تانک بر انسان پیروز شده است.
اما چنین نشد. بهار پراگ سرآغاز زوال جذابیت مدل شوروی و مشروعیت آن شد.
دولت چین به مدد جهش اقتصادی غول آسا توانست یاد کشتار هزاران نفر در سال 1989 را کمرنگ سازد. اما هنوز از سایەی تصویر مرد حاضر در تصویر می ترسد.
ترکیه هم با تجاوز به خاک کردها ابتدا رویای اسلام لیبرالی و گشادەروی آناتولی را سربرید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1