سلاح مخفی #توتالیتاریسم
«آنچه #نفرت میآفریند خشم است و ایذاء و تهمت. و امّا، خشم پاسخ به رفتارهایی است که ما را شخصاً متأثر میکند. نفرت ممکن است حتّی بدون این هم پدید آید. زیرا ما، اگر حتّی فقط ملاحظه کنیم که کسی چنین یا چنان رفتار میکند، ممکن است از او متنفّر شویم.
#خشم همواره متوجّه افراد جزئی، مانند کالّیاس یا سقراط است، ولی نفرت به کلّ تعمیم مییابد (هر انسانی از دزد و سخنچین متنفّر است). خشم با گذشتِ زمان درمان میپذیرد، ولی نفرت درمانناپذیر است. خشم خواهان چیز دردناکی برای دیگری است و نفرت خواهان چیز بدی برای دیگری. کسی که از دیگری در خشم است میخواهد که او این را بداند، ولی کسی که از دیگری متنفّر است برایش مهم نیست که او این را بداند یا نداند…
#خشم قرین رنج است، ولی نفرت نه، زیرا کسی که در خشم است، از خشم خود رنج میبرد، ولی کسی که #نفرت دارد از نفرت خود رنج نمیبرد. کسی که از دیگری نفرت دارد از بدبختی او به رقّت نمیآید. زیرا خواست اوّلی این است که دیگری هم به نوبهی خود رنج ببرد، ولی خواست دومی این است که او وجود نداشته باشد.»
تنفّر نوعی خود-ویرانگری است، خودکشی معنوی است
تعلیم و تربیت معطوف به تنفّر از ملازمات ناگزیر دستگاههای #توتالیتر به شمار میآید؛ از مهد کودک و کتابهای درسی گرفته تا #رسانه و فرهنگ عمومی.
از دیدِ انسانشناختی، تنفّر نفی مطلق است و بدینگونه رشتهی #ارتباطات_انسانی را میگسلد، وحدت درونی شخصیت را از میان میبرد، و روح و وجدان آدمی را میکشد. نفرت، انسان را از ارتباط با خود، و گفتوگو با خویشتن، نیز بازمیدارد.
آرمان تعلیم و تربیت تنفّر ایجاد همبستگی میان اشخاص متنفّر نیست بلکه هدف آن القای حسّ از #خود_راضی بودن به افراد است تا از نظر اخلاقی و معنوی به انسانهایی عاجز و عقیم بدل گردند. تنفّر سرچشمهی توهّم تمّلک حقیقت و فضیلت مطلق در شخص است و در او حس ازخودراضی بودن را راسخ میگرداند: «در نتیجه، تنفّر، گروتسک [مضحکهی] #خود_بتانگاری شخص را به اوج میرساند که ــ همانطور که در موردِ #فرشتهی_مطرود ــ روی دیگرِ سکّهی نومیدی است.»
#کولاکوفسکی میوهی تلخ دیگر شجرهی خبیثهی تنفّر را فلج کردن قوهی انتقاد میداند. #عشق و #نفرت، هر دو به یکسان، کر و کور میکنند. ما همانطور که معشوق را، چشمبسته، سراپا حُسن و جمال و به دور از هر خطایی در قلم صُنعِ او میبینیم، در کسی که از او بیزاریم نیز چیزی جز زشتی و پلشتی نمییابیم. یک طرف خود ما هستیم که دارای حق مطلق و دانای حقیقت مطلقایم و سوی دیگر شخصی که از او متنفّریم و او را جز شرّ مطلق و باطل کامل نمیپنداریم: «باری، این سلاح مخفی #توتالیتاریسم است: زهرآگین کردن سراسر بافت ذهنی انسانها با انتشار تنفّر، و از این راه، سلب کرامت انسانی شهروندان.
/////
«آنچه #نفرت میآفریند خشم است و ایذاء و تهمت. و امّا، خشم پاسخ به رفتارهایی است که ما را شخصاً متأثر میکند. نفرت ممکن است حتّی بدون این هم پدید آید. زیرا ما، اگر حتّی فقط ملاحظه کنیم که کسی چنین یا چنان رفتار میکند، ممکن است از او متنفّر شویم.
#خشم همواره متوجّه افراد جزئی، مانند کالّیاس یا سقراط است، ولی نفرت به کلّ تعمیم مییابد (هر انسانی از دزد و سخنچین متنفّر است). خشم با گذشتِ زمان درمان میپذیرد، ولی نفرت درمانناپذیر است. خشم خواهان چیز دردناکی برای دیگری است و نفرت خواهان چیز بدی برای دیگری. کسی که از دیگری در خشم است میخواهد که او این را بداند، ولی کسی که از دیگری متنفّر است برایش مهم نیست که او این را بداند یا نداند…
#خشم قرین رنج است، ولی نفرت نه، زیرا کسی که در خشم است، از خشم خود رنج میبرد، ولی کسی که #نفرت دارد از نفرت خود رنج نمیبرد. کسی که از دیگری نفرت دارد از بدبختی او به رقّت نمیآید. زیرا خواست اوّلی این است که دیگری هم به نوبهی خود رنج ببرد، ولی خواست دومی این است که او وجود نداشته باشد.»
تنفّر نوعی خود-ویرانگری است، خودکشی معنوی است
تعلیم و تربیت معطوف به تنفّر از ملازمات ناگزیر دستگاههای #توتالیتر به شمار میآید؛ از مهد کودک و کتابهای درسی گرفته تا #رسانه و فرهنگ عمومی.
از دیدِ انسانشناختی، تنفّر نفی مطلق است و بدینگونه رشتهی #ارتباطات_انسانی را میگسلد، وحدت درونی شخصیت را از میان میبرد، و روح و وجدان آدمی را میکشد. نفرت، انسان را از ارتباط با خود، و گفتوگو با خویشتن، نیز بازمیدارد.
آرمان تعلیم و تربیت تنفّر ایجاد همبستگی میان اشخاص متنفّر نیست بلکه هدف آن القای حسّ از #خود_راضی بودن به افراد است تا از نظر اخلاقی و معنوی به انسانهایی عاجز و عقیم بدل گردند. تنفّر سرچشمهی توهّم تمّلک حقیقت و فضیلت مطلق در شخص است و در او حس ازخودراضی بودن را راسخ میگرداند: «در نتیجه، تنفّر، گروتسک [مضحکهی] #خود_بتانگاری شخص را به اوج میرساند که ــ همانطور که در موردِ #فرشتهی_مطرود ــ روی دیگرِ سکّهی نومیدی است.»
#کولاکوفسکی میوهی تلخ دیگر شجرهی خبیثهی تنفّر را فلج کردن قوهی انتقاد میداند. #عشق و #نفرت، هر دو به یکسان، کر و کور میکنند. ما همانطور که معشوق را، چشمبسته، سراپا حُسن و جمال و به دور از هر خطایی در قلم صُنعِ او میبینیم، در کسی که از او بیزاریم نیز چیزی جز زشتی و پلشتی نمییابیم. یک طرف خود ما هستیم که دارای حق مطلق و دانای حقیقت مطلقایم و سوی دیگر شخصی که از او متنفّریم و او را جز شرّ مطلق و باطل کامل نمیپنداریم: «باری، این سلاح مخفی #توتالیتاریسم است: زهرآگین کردن سراسر بافت ذهنی انسانها با انتشار تنفّر، و از این راه، سلب کرامت انسانی شهروندان.
/////
#جهان_تبلیغات، آرزوهای انسان و #بدن او
#تبلیغات تمامیتخواه است. میکوشد #توتالیتاریسم بر انسان اعمال کند، انسانها را بیرنگ میکند تا خود بر آن رنگ تازهای بزند، اراده از آنان میگیرد تا ارادهی شرطی خویش جانشین آن کند. واکنش فردی و اعتراض را از انسان سلب میکند. ذهن را از واقعیت تهی میکند تا حقیقت خویش بر آن بنشاند. #تبلیغات اراده انسانها را به خدمت خویش درمیآورد، خصلت «اتوماتیک» به آن میبخشد، چیزی شرطی که همچون سگ پاولوف به سوی جنس تبلیغی گرایش پیدا میکند.
آرزو در ذات خویش امری فردیست. آن نیرویی که بتواند آرزوهای مردم را از ذاتِ خویش تهی کرده، تابع جمع و یا گروهی گرداند، میکوشد به نفع تودهها، ماشین تولید آرزو گردد. فانتزیهای خود را به فانتزیهای جمعی بدل کرده، هویت فردی را به هویت جمعی تبدیل گرداند. از این زاویه، مقاومت در برابر #تبلیغات، شورش علیه قدرت و دفاع از فردیت است.
#بدن در تبلیغات بازنشسته نمی شود، مرگ را حتی شامل میشود.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/47320/
#تبلیغات تمامیتخواه است. میکوشد #توتالیتاریسم بر انسان اعمال کند، انسانها را بیرنگ میکند تا خود بر آن رنگ تازهای بزند، اراده از آنان میگیرد تا ارادهی شرطی خویش جانشین آن کند. واکنش فردی و اعتراض را از انسان سلب میکند. ذهن را از واقعیت تهی میکند تا حقیقت خویش بر آن بنشاند. #تبلیغات اراده انسانها را به خدمت خویش درمیآورد، خصلت «اتوماتیک» به آن میبخشد، چیزی شرطی که همچون سگ پاولوف به سوی جنس تبلیغی گرایش پیدا میکند.
آرزو در ذات خویش امری فردیست. آن نیرویی که بتواند آرزوهای مردم را از ذاتِ خویش تهی کرده، تابع جمع و یا گروهی گرداند، میکوشد به نفع تودهها، ماشین تولید آرزو گردد. فانتزیهای خود را به فانتزیهای جمعی بدل کرده، هویت فردی را به هویت جمعی تبدیل گرداند. از این زاویه، مقاومت در برابر #تبلیغات، شورش علیه قدرت و دفاع از فردیت است.
#بدن در تبلیغات بازنشسته نمی شود، مرگ را حتی شامل میشود.
در ادامه با #شارا همراه باشید:
https://www.shara.ir/view/47320/