سلام کردم و گفتی خدانگهدارت
زبانِ سادۀ هم را چرا نمیفهمیم؟

#سیدعلی_لواسانی
از کتاب #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabpub

به جز «جدایی»، از این ماجرا نمیفهمیم
هنوز دردِ دلِ عشق را نمیفهمیم

همیشه ماه چه روشن ز راه میگوید
که: "چاه! چاه! ببینید" و ما نمیفهمیم!

دروغ نیست که جز عشق هرچه هست خطاست
دریغِ عشق که ما جز خطا نمی‌فهمیم

اگر نگاهی الفبای آشنایی بود
چه شد که حرفی از این آشنا نمی‌فهمیم؟

سلام کردم و گفتی خدانگهدارت
زبانِ سادۀ هم را چرا نمیفهمیم؟

#سید_علی_لواسانی
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

کانال تخصصی کتب شعر و داستان:

https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A

تو اگر تشنه، من سراب توام
من دروغم، ولی جواب توام

گرچه غمگینم از چنین بودن
باز شادم که انتخاب توام

عین چشم توام، درست ببین
که خراب توام، خراب توام

تو چه خوابی برای من دیدی؟
من شبیه کدام خواب توام؟

کی به من می رسی؟ که منتظرم
من خط آخر کتاب توام

#سید_علی_لواسانی

از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:

https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A

شعری برای #قیصر_امین_پور

کاش دیده بودمت
کاش دیده بودمت
آری
ای عزیز
بارها و
بارها
دیده ام تو را
دیده ام تو را
ولی به خواب!
دیده ام تو را و
با تو
خواب‌هایِ من
_خواب هایِ بی خیال،
خواب هایِ نامنظمِ شلوغ _
شاعرانه می شدند!
کاش...
((ای دریغ و حسرت همیشگی))
تا هوایِ صبح
با تنفّسِ سلامِ تو
بهاری است،
تا زبانِ عشق
با سرودِ شاعرانه هایِ تو
مثلِ چشمه مثلِ رود
در زمانه
جاری است،
تا چراغِ کوچه،
چشمِ آینه
از نگاهِ آفتابِ ناگهانیِ تو
روشن است،

تا همیشۀ خدا
حسرتِ ندیدنِ تو
با من است


#سید_علی_لواسانی

از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub

هر امیدی که کاشتم گاهی
حسرتش را همیشه چیدم من...

#سید_علی_لواسانی
از کتاب #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

عکسنوشت از #فاطمه_آقاشاهی

@ShahrestanAdabpub

با تبریک میلاد امام رضا (ع) شعری از مجموعه شعر #صبح_زود سروده #سید_علی_لواسانی تقدیم حضورتان می گردد.

پابرهنه به احترام حرم
دم باب‌الجواد منتظرم

اشک، اذن دخول، عرض سلام
می‌گذارم قدم به صحن حرم

وقت، وقتِ طلوعِ خورشید است
پیک نقّاره می‌کند خبرم

خادمی مهربان، به لب لبخند
پر طاووس می‌کشد به سرم

آری آری همان که می‌گویند
جای جای حرم که می‌نگرم

لحظه لحظه تمام می‌گذرد
رافت این امام از نظرم

عرض حاجات و پنجره فولاد
باید آنجا عریضه را ببرم

تشنه‌ام تشنه‌ام امام رضا!
آتش، آتش گرفته بال و پرم

لطف کن، لطف کن، ببار، ببار
به خدا از همیشه تشنه‌ترم

*
سفر کربلای من با توست
ای سلامت اجازه‌ی سفرم ...


#انتشارت_شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub

شعری برای #قیصر_امین_پور

کاش دیده بودمت
کاش دیده بودمت
آری
ای عزیز
بارها و
بارها
دیده ام تو را
دیده ام تو را
ولی به خواب!
دیده ام تو را و
با تو
خواب‌هایِ من
_خواب هایِ بی خیال،
خواب هایِ نامنظمِ شلوغ _
شاعرانه می شدند!
کاش...
((ای دریغ و حسرت همیشگی))
تا هوایِ صبح
با تنفّسِ سلامِ تو
بهاری است،
تا زبانِ عشق
با سرودِ شاعرانه هایِ تو
مثلِ چشمه مثلِ رود
در زمانه
جاری است،
تا چراغِ کوچه،
چشمِ آینه
از نگاهِ آفتابِ ناگهانیِ تو
روشن است،

تا همیشۀ خدا
حسرتِ ندیدنِ تو
با من است


#سید_علی_لواسانی

از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

@ShahrestanAdabPub

#معرفی_کتاب_آفتابگردانها

مجموعه شعر
#صبح_زود
سروده #سید_علی_لواسانی
نشر #شهرستان_ادب

#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha

چشمه‌ای در حوالی دل ماست
گریه‌ی ما، زلالی دل ماست

می‌شناسیمش از قدیم و ندیم
غم یکی از اهالی دل ماست

اشک _ این نکته‌نکته طبعِ روان _
طرح نازک‌خیالی دل ماست

اشک گاهی غم است و گاهی شوق
شرحِ حالی‌به‌حالی دل ماست

می‌دود بی‌هوا و می‌افتد
شاهدِ خردسالی دل ماست

اشک تحفه‌ست، تحفه‌ی درویش
همّت دستِ خالی دل ماست

اشک _ این میهمان ناخوانده _
غزل ارتجالی دل ماست

#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha