Forwarded from شهرستان ادب
https://t.iss.one/shahrestanadab/1285
📕مرتضی امیری اسفندقه: چیزی که من باید درباره شعر شما عرض کنم این است که باید در اینجا سر تا پا چشم شوم. در شعر پارسی بیشتر از زنان گفتند و زنان کمتر گفتند. همان کمی هم که گفتند خیلی عالی است. از مهستی گنجوی گرفته تا جاودانههای فروغ، شعر جاودانه و ازلی و ابدی است. ما در اینجا با یک شاعر مسلمان رو به رو هستیم و این شوق اخلاق مسلمانی در شعرش جریان دارد. یک هجومی از نپذیرفتن و نمیخواهم و (شبیه شعر دکتر شفیعی) دراین شعر ها وجود دارد ، اینکه میگویم شاعر مسلمان چون حقیقت مسلمانی در هستی بنبست نمیبیند. خانم احمدی در لحن و لهجه موفق است. اینکه شاعر اندیشه دارد یا ندارد در مورد این حرف ها بیشتر من ناقل هستم تا ناقد. انگار شاعر می گوید : من فی البداهه هستم و هر چه که بخواهد من را از بداهت دور کند نمیپذیرم.
📕فریبا یوسفی : از نمونه استفادههای خوب شاعر میتوان به: «به هنگام وداع تو حریر چادرم بر سر/دلم خوش بود من جزء سیاهی لشگرت بودم» اینجا یکی از قشنگترین استفادهها را برای چادر سر کردن استفاده کردند و این نشان دهنده توانایی ایشان است. در برخی جاها هم زبان شعرشان تکلف و ترغیب دارد.(شعر شماره 19) شعر «ماهی جان» شاعر شعری است که نگاه کاملا زنانه و دقیق یک خانم را در مواجهه با روزمرگی نشان داده است و این نگاه را خیلی دقیق بیان کردهاند. به نطر من کمتر شاعر خانمی در گذشته داشتیم که در سطح و سن و سال خانم احمدی به طور موشکافانه به مسائل روزمره زندگی این طور نگاه کند و خیلی راحت در غالب شعر غزل طرح کند و تقریبا هم موفق از آب در بیاید.
📕حمیدرضا شکارسری : وقتی مجموعه کتاب «شاید به جا آوردی» را میخواندم احساس هیجان کردم. بکر بودن محتوا میتواند تبعاتی داشته باشد. اینکه باعث بداعت و ملاحت میشود. این از نظر من یک نکته مثبت است. در شعرهای متعددی وقتی که با موضوعات روزمره از جمله روابط اجتماعی، روابط خانوادگی و فقر آنها روبه رو میشویم نقد از فرط صراحت کاملا به محتوا کاهش پیدا میکند و عملا شما با نثر موزون رو به رو میشوید. مخصوصا در اتفاقهای خانوادگی راوی اتفاق میافتد و دقیقا شما صنعت شاعر را میبینید. از غزل معاصر به این طرف عملا غزل خود را به کلیت نزدیک کرده است که نشود آن را قطعه قطعه کرد. این مدیون پرداختن به روزمرههاست که شعر تبدیل به روایت میکند. اگر چنین است این کتاب به سمتی میرود که روایات یک سمت و سوی واحد داشته باشد. یعنی بگوید این کتاب، کتابی است که کلیت آن نقد روابط اجتماعی است به خصوص روابط بین خانواده
📕افسانه غیاثوند : کتاب، کتاب اول است و یک امتیازی که بشود برای خانم احمدی در نظر گرفت این است که خود را ملزم به جذابیت ظاهری و سطحی شعر از جمله وزن و موسیقی میدانسته است. اگر هم ملزم بودند، دیده نشده است که بخواهد آگاهانه باشد. بیشتر به محتوا پرداخته است. در نظر ایشان نه خیلی برجستهسازی میبینید و نه کشف شتاب زده. دو، سه شعر اعتراضی داشتند که اعتراض زیر پوستی است (شعر شماره 5) همانطور که جناب شکارسری گفتند و من هم این شعر را خیلی پسندیدم؛ گفتوگویی روتین بین مادر و دختر است که بارها ما در روزمره شنیدهایم. درآن پندارهای اشتباه فرهنگی است که مثلا یک زن باید مصلح اجتماعی باشد و همچنین اعتراضی که در یک گفتوگوی صمیمی در نهایت ادب به مادر میشود.
📕 گفتنیست نشست صمیمانه و ادبی نقد و رونمایی کتاب #شاید_به_جا_آوردی سروده سرکار خانم #وحیده_احمدی با حضور شاعرانی چون #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #حمیدرضا_شکارسری ، #فریبا_یوسفی ، #افسانه_غیاثوند ، #علی_داودی ، #شمس_الدین_فلاح_هاشمی ، #سیدعلی_لواسانی ، #الهام_عظیمی ، #بشری_صاحبی ، #سیده_سارا_شفیعی ، #حسن_صنوبری و جمعی دیگر از شاعران و دوستداران ادبیات در محفل انس برگزار شد
مشروح جلسه:
https://goo.gl/E3M5t8
@ShahrestanAdab
📕مرتضی امیری اسفندقه: چیزی که من باید درباره شعر شما عرض کنم این است که باید در اینجا سر تا پا چشم شوم. در شعر پارسی بیشتر از زنان گفتند و زنان کمتر گفتند. همان کمی هم که گفتند خیلی عالی است. از مهستی گنجوی گرفته تا جاودانههای فروغ، شعر جاودانه و ازلی و ابدی است. ما در اینجا با یک شاعر مسلمان رو به رو هستیم و این شوق اخلاق مسلمانی در شعرش جریان دارد. یک هجومی از نپذیرفتن و نمیخواهم و (شبیه شعر دکتر شفیعی) دراین شعر ها وجود دارد ، اینکه میگویم شاعر مسلمان چون حقیقت مسلمانی در هستی بنبست نمیبیند. خانم احمدی در لحن و لهجه موفق است. اینکه شاعر اندیشه دارد یا ندارد در مورد این حرف ها بیشتر من ناقل هستم تا ناقد. انگار شاعر می گوید : من فی البداهه هستم و هر چه که بخواهد من را از بداهت دور کند نمیپذیرم.
📕فریبا یوسفی : از نمونه استفادههای خوب شاعر میتوان به: «به هنگام وداع تو حریر چادرم بر سر/دلم خوش بود من جزء سیاهی لشگرت بودم» اینجا یکی از قشنگترین استفادهها را برای چادر سر کردن استفاده کردند و این نشان دهنده توانایی ایشان است. در برخی جاها هم زبان شعرشان تکلف و ترغیب دارد.(شعر شماره 19) شعر «ماهی جان» شاعر شعری است که نگاه کاملا زنانه و دقیق یک خانم را در مواجهه با روزمرگی نشان داده است و این نگاه را خیلی دقیق بیان کردهاند. به نطر من کمتر شاعر خانمی در گذشته داشتیم که در سطح و سن و سال خانم احمدی به طور موشکافانه به مسائل روزمره زندگی این طور نگاه کند و خیلی راحت در غالب شعر غزل طرح کند و تقریبا هم موفق از آب در بیاید.
📕حمیدرضا شکارسری : وقتی مجموعه کتاب «شاید به جا آوردی» را میخواندم احساس هیجان کردم. بکر بودن محتوا میتواند تبعاتی داشته باشد. اینکه باعث بداعت و ملاحت میشود. این از نظر من یک نکته مثبت است. در شعرهای متعددی وقتی که با موضوعات روزمره از جمله روابط اجتماعی، روابط خانوادگی و فقر آنها روبه رو میشویم نقد از فرط صراحت کاملا به محتوا کاهش پیدا میکند و عملا شما با نثر موزون رو به رو میشوید. مخصوصا در اتفاقهای خانوادگی راوی اتفاق میافتد و دقیقا شما صنعت شاعر را میبینید. از غزل معاصر به این طرف عملا غزل خود را به کلیت نزدیک کرده است که نشود آن را قطعه قطعه کرد. این مدیون پرداختن به روزمرههاست که شعر تبدیل به روایت میکند. اگر چنین است این کتاب به سمتی میرود که روایات یک سمت و سوی واحد داشته باشد. یعنی بگوید این کتاب، کتابی است که کلیت آن نقد روابط اجتماعی است به خصوص روابط بین خانواده
📕افسانه غیاثوند : کتاب، کتاب اول است و یک امتیازی که بشود برای خانم احمدی در نظر گرفت این است که خود را ملزم به جذابیت ظاهری و سطحی شعر از جمله وزن و موسیقی میدانسته است. اگر هم ملزم بودند، دیده نشده است که بخواهد آگاهانه باشد. بیشتر به محتوا پرداخته است. در نظر ایشان نه خیلی برجستهسازی میبینید و نه کشف شتاب زده. دو، سه شعر اعتراضی داشتند که اعتراض زیر پوستی است (شعر شماره 5) همانطور که جناب شکارسری گفتند و من هم این شعر را خیلی پسندیدم؛ گفتوگویی روتین بین مادر و دختر است که بارها ما در روزمره شنیدهایم. درآن پندارهای اشتباه فرهنگی است که مثلا یک زن باید مصلح اجتماعی باشد و همچنین اعتراضی که در یک گفتوگوی صمیمی در نهایت ادب به مادر میشود.
📕 گفتنیست نشست صمیمانه و ادبی نقد و رونمایی کتاب #شاید_به_جا_آوردی سروده سرکار خانم #وحیده_احمدی با حضور شاعرانی چون #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #حمیدرضا_شکارسری ، #فریبا_یوسفی ، #افسانه_غیاثوند ، #علی_داودی ، #شمس_الدین_فلاح_هاشمی ، #سیدعلی_لواسانی ، #الهام_عظیمی ، #بشری_صاحبی ، #سیده_سارا_شفیعی ، #حسن_صنوبری و جمعی دیگر از شاعران و دوستداران ادبیات در محفل انس برگزار شد
مشروح جلسه:
https://goo.gl/E3M5t8
@ShahrestanAdab
Telegram
شهرستان ادب
مشروح نشست کتاب #شاید_به_جا_آوردی سروده سرکار خانم #وحیده_احمدی ، با حضور اساتیدی چون: #مرتضی_امیری_اسفندقه #حمیدرضا_شکارسری #فریبا_یوسفی و #افسانه_غیاثوند :
https://goo.gl/E3M5t8
@ShahrestanAdab
https://goo.gl/E3M5t8
@ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
«حامد محقق به طور جدی دارد به قالب «نیمایی» در شعر نوجوان میاندیشد. استفاده از قالب نیمایی در شعر نوجوان ابداع اصلی مرحوم قیصر امینپور در این حوزه بود. او بود که از همیشه خاص بودن مخاطب شعر نیمایی نترسید، حصار مخاطبانیاش را شکست و ظرفیتهای شعر نیمایی در حوزه شعر کودک و نوجوان را شناخت و شناسند. خیلیها پس از او در این حوزه سراغ نیمایی رفتند، اما دشواری شعر نیمایی کار آنها را به تجربههای سست و ناتمام تقلیل داد. حامد محقق را ستایش میکنم چون اهتمام دارد بیشتاب و با قاعده سراغ این قالب برود و شاید اولین نمونههای نیمایی کوتاه با مخاطب نوجوان را او سروده باشد. این اهمیت ساختاری سرایش حامد محقق، اهمیت محتوایی محقق نیز همان دوریاش از انگیزههای ترویجی و بازاری و نگاهی انسانی و صادقانه به مخاطب نوجوان است. او قصد ندارد مخاطب نوجوان را فریب بدهد –چه با نیت خوب چه با نیت بد- او حتی قصد ندارد برای او بزرگتری کند، او میخواهد با مخاطب خود گفتگو کند، و البته بهای این گفتگو –که رسیدن به صمیمیت در زبان و نگاه و اندیشه است- را هم به طور کامل میپردازد. «عاشقانۀ نوجوان» گونهای نو و البته دشوار است که در شعر حامد محقق تجربه شده است. گونهای که اگر به دست شاعری توانا و اخلاقی سروده نشود نابود میشود و مبتذل...»
https://t.iss.one/shahrestanadab/1375
متن کامل یادداشت #حسن_صنوبری درباره ماهیت شعر نوجوان امروز و شعرهای نوجوانانه #حامد_محقق را میتوانید در صفحات زیر بخوانید:
https://fna.ir/PRKG6
https://goo.gl/Y46Dzg
#مثل_یک_درخت #از_خودم_سوال_میکنم #شعر_نوجوان
@ShahrestanAdab
https://t.iss.one/shahrestanadab/1375
متن کامل یادداشت #حسن_صنوبری درباره ماهیت شعر نوجوان امروز و شعرهای نوجوانانه #حامد_محقق را میتوانید در صفحات زیر بخوانید:
https://fna.ir/PRKG6
https://goo.gl/Y46Dzg
#مثل_یک_درخت #از_خودم_سوال_میکنم #شعر_نوجوان
@ShahrestanAdab
Telegram
شهرستان ادب
«شعر نوجوان، حامد محقق و اتوبوس»
( یادداشت #حسن_صنوبری درباره ماهیت شعر نوجوان امروز
و شعرهای نوجوانانه #حامد_محقق )
https://fna.ir/PRKG6
https://goo.gl/Y46Dzg
@ShahrestanAdab
( یادداشت #حسن_صنوبری درباره ماهیت شعر نوجوان امروز
و شعرهای نوجوانانه #حامد_محقق )
https://fna.ir/PRKG6
https://goo.gl/Y46Dzg
@ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
«باز شدن در قفس»
یادداشت #حسن_صنوبری بر کتاب #باغ_وحش سروده خانم #افسانه_غیاثوند
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7045
@ShahrestanAdab
یادداشت #حسن_صنوبری بر کتاب #باغ_وحش سروده خانم #افسانه_غیاثوند
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7045
@ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
«نگاهداری حیوانات، نه برای اموری سواری و باری، که برای امور بزمی و رزمی مربوط به گذشتههای دور و تمدنهای کهنی چون مصر، یونان و روم است. اما افتخار تأسیس نخستین باغ وحش به معنای امروزیاش که مجموعهای از حیوانات را محض تفریح انسانها فراهم آورند، به بند کشند و به تماشا بگذارند از آن پادشاهی انگلستان است. «باغ وحش لندن» یا «باغ وحش نائب السلطنه» نخستینبار در ۱۸۲۸ به بهانه امور علمی برپاشد، اما نهایتا در سال ۱۸۴۷ به معرض عموم درآمد و تبدیل به یک مرکز تجاری و تفریحی پردرآمد برای بریتانیا شد.
مانند خیلی از امور دیگر آشنایی ایرانیان با این پدیده مرهون سفرهای درمانی و سیاحتی پادشاهان بیمار قاجار بود. ناصرالدین شاه قاجار به تبع دیگر علایقش به غرب، دستور تاسیس نخستین باغ وحش ایران را با عنوان «مجمع الوحوش ناصری» در تهران صادر کرد و از آن پس یکی دیگر از صنایع مترقی و دستاوردهای نوین انگلیسی به سرزمین ما صادر شد. چنانچه فوتبال هم در پایان دوره قاجار از انگلستان به کشور ما آمد. باغ وحش هم مانند خیلی چیزهای دیگر بیتحقیق و تامل و تفقه و صرفا به خاطر پیروی از غرب در سرزمین ما رونق گرفت. هرچند ما در پیروی از این پدیدهی مترقی تمام و کمال از الگوهای خود در غرب وحشی پیروی نکردیم. اروپاییها و آمریکاییها تقریبا همزمان با تاسیس باغ وحشهای حیوانی، اقدام به تاسیس «باغ وحش انسانی» کردند. جایی درست شبیه باغ وحش حیوانی، با این تفاوت که در آن به جای شیر و پلنگ و میمون و شامپانزه؛ انسان نمایش داده میشد. سیاهپوستها، سرخپوستها، زالها، قدکوتاهها، قدبلندها، گوژپشتها، بومیها، لک و پیسیها، مبتلایان به بیماریهای خاص و کلا چهرههای متفاوت، ساکنان این باغ وحشهای انسانی شدند تا برای ساعاتی انسان غربی را سرگرم کنند. «سارا بارتمن» در بریتانیا و «اوتا بنگا» در آمریکا، فقط دو مورد معروف از نابودی اخلاق انسانی در غرب است که به جز تضییع حقوق، به مرگ هر دو نفر در جوانی منجر میشود...»
ادامه یادداشت و متن کامل یادداشت #حسن_صنوبری بر کتاب #باغ_وحش را در سایت شهرستان ادب مطالعه کنید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7045
@ShahrestanAdab
مانند خیلی از امور دیگر آشنایی ایرانیان با این پدیده مرهون سفرهای درمانی و سیاحتی پادشاهان بیمار قاجار بود. ناصرالدین شاه قاجار به تبع دیگر علایقش به غرب، دستور تاسیس نخستین باغ وحش ایران را با عنوان «مجمع الوحوش ناصری» در تهران صادر کرد و از آن پس یکی دیگر از صنایع مترقی و دستاوردهای نوین انگلیسی به سرزمین ما صادر شد. چنانچه فوتبال هم در پایان دوره قاجار از انگلستان به کشور ما آمد. باغ وحش هم مانند خیلی چیزهای دیگر بیتحقیق و تامل و تفقه و صرفا به خاطر پیروی از غرب در سرزمین ما رونق گرفت. هرچند ما در پیروی از این پدیدهی مترقی تمام و کمال از الگوهای خود در غرب وحشی پیروی نکردیم. اروپاییها و آمریکاییها تقریبا همزمان با تاسیس باغ وحشهای حیوانی، اقدام به تاسیس «باغ وحش انسانی» کردند. جایی درست شبیه باغ وحش حیوانی، با این تفاوت که در آن به جای شیر و پلنگ و میمون و شامپانزه؛ انسان نمایش داده میشد. سیاهپوستها، سرخپوستها، زالها، قدکوتاهها، قدبلندها، گوژپشتها، بومیها، لک و پیسیها، مبتلایان به بیماریهای خاص و کلا چهرههای متفاوت، ساکنان این باغ وحشهای انسانی شدند تا برای ساعاتی انسان غربی را سرگرم کنند. «سارا بارتمن» در بریتانیا و «اوتا بنگا» در آمریکا، فقط دو مورد معروف از نابودی اخلاق انسانی در غرب است که به جز تضییع حقوق، به مرگ هر دو نفر در جوانی منجر میشود...»
ادامه یادداشت و متن کامل یادداشت #حسن_صنوبری بر کتاب #باغ_وحش را در سایت شهرستان ادب مطالعه کنید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7045
@ShahrestanAdab
Shahrestanadab
یادداشت حسن صنوبری بر کتاب «باغ وحش»
شهرستان ادب: یادداشت حسن صنوبری پیرامون کتاب باغ وحش، سرودهی خانم افسانه غیاثوند در روزنامه صبح نو منتشر شده است.متن کامل این یادداشت را بخوانید:
یک
نگاهداری حیوانات،...
یک
نگاهداری حیوانات،...
Forwarded from شهرستان ادب
🔻نقد و بررسی #آیینه_کاری_سکوت
سروده #نیلوفر_بختیاری در فرهنگسرای انقلاب اسلامی
▪️«...مجموعه شعر "آیینهکاری سکوت" سروده نیلوفر بختیاری با حضور منتقدان ادبی، شاعران و علاقمندان ادبیات بررسی شد. در این جلسه که اجرای آن بر عهده #میلاد_عرفان_پور بود، #رضا_اسماعیلی، #مرتضی_امیری_اسفندقه و #نعمتالله_سعیدی به جنبههای مختلف این کتاب پرداختند.
همچنین در این برنامه شاعران دیگری چون #علی_محمد_مودب، #مریم_جعفری_آذرمانی، #حسن_صنوبری، #منصوره_محبی، #المیرا_شاهان، #شیوا_فضل_علی، #زهرا_علیشاهی، #مهدیه_انتظاریان و... حضور داشتند.
حاصل جمع تعهد ادبی و دینی-انسانی
رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی، در ابتدای این نشست به تفاوتهای سرایش شعر در دوران گذشته و امروز اشاره کرد و اظهار داشت: "چهرههای بزرگی از میان شاعران کلاسیک ادبیات فارسی، فیلسوف یا اندیشمند یا دانشمند بودهاند اما شعر نیز میسرودهاند. دلیلش آن است که بسیاری از این بزرگان دغدغه این نداشتند که شاعر شناخته بشوند، بلکه آنها شعر را رسانهای قدرتمند میدانستهاند که از طریق آن میتوانستند با مردم ارتباط برقرار کنند و حکمت دینی یا اندیشههای خود را از این طریق ترویج کنند."
به گفته این شاعر "امروز اما چرخه برعکس شده است: شاعری که دارای طبع خدادادی است وقتی میبیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار فقر اندیشه است، یا در دامچاله صورتگرایی فرو میرود، شعر عاشقانه عریان اروتیک میسراید و اگر هم شعر آیینی میسراید اشعارش سرشار از کژتابی مضمونی و اعتقادی است و خلاصه آن که در صورت شعر میماند. شعر طنز او هم به لودگی میرسد و در نهایت اگر بخواهد فقط به شعر توجه کند، چون حرفی برای گفتن ندارد، به زبانآوری، صنعتگری، خیال پردازی و تصویربازی مشغول میشود. شاعری که دچار فقط اندیشه است این کاستی را با مرعوب کردن مخاطب جبران میکند، طوری که مخاطب تصور میکند او حرف زیادی برای گفتن دارد اما اینگونه نیست."
اسماعیلی سپس به «آیینهکاری سکوت» سکوت پرداخت و نیلوفر بختیاری را شاعری دانست که در این مجموعه "تعهد ادبی را با تعهد دینی و انسانی جمع کرده است" : وقتی مجموعه شعر خانم بختیاری را میخواندم دیدم او شاعری است که سرودههایش جمع بین تعهد ادبی و تعهد دینی و انسانی است. تعهد ادبی یعنی چگونه گفتن، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. تعهد دینی و انسانی یعنی در کنار چگونه گفتن، به چه گفتن نیز بها بدهیم، این دو را با هم تلفیق کنیم و حرفی برای گفتن داشته باشیم. این اتفاق در این مجموعه شعر افتاده است. بخصوص وقتی غزلها را میخوانیم متوجه می شویم که آمیزهای است از چگونه گفتن و چه گفتن. شاعر فقط زبانآوری نکرده است و نمیخواهد با کلمات بازی کند، بلکه دغدغهای و دردی و حرفی داشته است و آنها را با کلمات بیان کرده است. شعر برای شاعر فقط هدف نبوده است بلکه وسیلهای برای ابلاغ پیامهای انسانی بوده است...»
goo.gl/NBzDWQ
مشروح و تصاویر این مراسم را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/7869
☑️ @ShahrestanAdab
سروده #نیلوفر_بختیاری در فرهنگسرای انقلاب اسلامی
▪️«...مجموعه شعر "آیینهکاری سکوت" سروده نیلوفر بختیاری با حضور منتقدان ادبی، شاعران و علاقمندان ادبیات بررسی شد. در این جلسه که اجرای آن بر عهده #میلاد_عرفان_پور بود، #رضا_اسماعیلی، #مرتضی_امیری_اسفندقه و #نعمتالله_سعیدی به جنبههای مختلف این کتاب پرداختند.
همچنین در این برنامه شاعران دیگری چون #علی_محمد_مودب، #مریم_جعفری_آذرمانی، #حسن_صنوبری، #منصوره_محبی، #المیرا_شاهان، #شیوا_فضل_علی، #زهرا_علیشاهی، #مهدیه_انتظاریان و... حضور داشتند.
حاصل جمع تعهد ادبی و دینی-انسانی
رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی، در ابتدای این نشست به تفاوتهای سرایش شعر در دوران گذشته و امروز اشاره کرد و اظهار داشت: "چهرههای بزرگی از میان شاعران کلاسیک ادبیات فارسی، فیلسوف یا اندیشمند یا دانشمند بودهاند اما شعر نیز میسرودهاند. دلیلش آن است که بسیاری از این بزرگان دغدغه این نداشتند که شاعر شناخته بشوند، بلکه آنها شعر را رسانهای قدرتمند میدانستهاند که از طریق آن میتوانستند با مردم ارتباط برقرار کنند و حکمت دینی یا اندیشههای خود را از این طریق ترویج کنند."
به گفته این شاعر "امروز اما چرخه برعکس شده است: شاعری که دارای طبع خدادادی است وقتی میبیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار فقر اندیشه است، یا در دامچاله صورتگرایی فرو میرود، شعر عاشقانه عریان اروتیک میسراید و اگر هم شعر آیینی میسراید اشعارش سرشار از کژتابی مضمونی و اعتقادی است و خلاصه آن که در صورت شعر میماند. شعر طنز او هم به لودگی میرسد و در نهایت اگر بخواهد فقط به شعر توجه کند، چون حرفی برای گفتن ندارد، به زبانآوری، صنعتگری، خیال پردازی و تصویربازی مشغول میشود. شاعری که دچار فقط اندیشه است این کاستی را با مرعوب کردن مخاطب جبران میکند، طوری که مخاطب تصور میکند او حرف زیادی برای گفتن دارد اما اینگونه نیست."
اسماعیلی سپس به «آیینهکاری سکوت» سکوت پرداخت و نیلوفر بختیاری را شاعری دانست که در این مجموعه "تعهد ادبی را با تعهد دینی و انسانی جمع کرده است" : وقتی مجموعه شعر خانم بختیاری را میخواندم دیدم او شاعری است که سرودههایش جمع بین تعهد ادبی و تعهد دینی و انسانی است. تعهد ادبی یعنی چگونه گفتن، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. تعهد دینی و انسانی یعنی در کنار چگونه گفتن، به چه گفتن نیز بها بدهیم، این دو را با هم تلفیق کنیم و حرفی برای گفتن داشته باشیم. این اتفاق در این مجموعه شعر افتاده است. بخصوص وقتی غزلها را میخوانیم متوجه می شویم که آمیزهای است از چگونه گفتن و چه گفتن. شاعر فقط زبانآوری نکرده است و نمیخواهد با کلمات بازی کند، بلکه دغدغهای و دردی و حرفی داشته است و آنها را با کلمات بیان کرده است. شعر برای شاعر فقط هدف نبوده است بلکه وسیلهای برای ابلاغ پیامهای انسانی بوده است...»
goo.gl/NBzDWQ
مشروح و تصاویر این مراسم را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/7869
☑️ @ShahrestanAdab
ملاحظاتی جدی درباره امید مهدینژاد
یادداشتی از #حسن_صنوبری بر مجموعه شعر #ملاحظات جدیدترین مجموعه شعر #امید_مهدی_نژاد
یک
امید مهدینژاد جدیسرا و امید مهدینژاد طنزپرداز؛ دو چهرۀ متفاوتاند که هیچ دخلی به هم ندارند. هرکدام سبک کاری، مختصات هنری و هواخواهان خاص خود را دارند. ولو در یک نفر جمع. من خودم بیشتر طرفدار امید مهدینژاد اولی هستم: امید مهدینژاد سرایش جدی، شعر اعتراض و غزل اجتماعی.
امسال این شاعر همۀ جدیسرودههای پیشین خود یعنی: «رجزمویه»، « پیادهها» و «آتشگردان» را همراه با دفتری جدید «ملاحظات» از ناشران پیشین آثار خویش یعنی: «سوره مهر» و «سپیدهباوران» به انتشارات «شهرستان ادب» آورده است. با این اوصاف، بررسی کارنامهای و داوریِ جامعِ آثار او آسانتر شده است. احتمالا بررسی کارنامۀ طنزنویسیهای او نیز، با تمرکزش در نشر «کتاب قاف» به زودی میسر خواهد بود.
شاید مهدینژادِ طنزپرداز در بسیاری از آثارش فرانو و پستمدرن باشد، اما مهدینژاد جدیسرا در اکثر آثار خود نهایتاً نئوکلاسیک است و البته که وزنۀ کلاسیکش نسبت به دیگر شاعران نئوکلاسیک به سمت کلاسیسیم سنگینی میکند. این کهنگرایی و سنتخواهی را هم در ظاهر ماجرا میتوان دید و هم باطنش. از قالبهایی که شاعر برای سرایش آثار جدیاش بهره گرفته تا طرح جلد چاپهای اخیر شعرهایش، از جمله جلوات ظاهریِ این گذشتهپسندی و معاشقۀ شاعر با جهانِ کلاسیک هستند.
دو
جدینوشتههای مهدینژاد همه شعر هستند و قالب تمام شعرهای جدی او قصیده، غزل یا رباعی. فقط یک چارپاره در مجموعه آثار منتشرشدۀ او در پایان «رجزمویه» وجود دارد که تازه باید توجه کنیم چارپاره؛ سنتیترین نوع شعر نو است! از طرفی غزلها هم عموماً بیشتر از اینکه تغزلی باشند، قصیدهوار و اندیشهایاند؛ چنانچه خود شاعر نیز در دومین سطر از نخستین غزل از نخستین کتابِ شعر جدی خود، تکلیف را روشن کرده: «شعرهایم تغزل ندارند»[۱]. مخلص کلام: غزل به مثابه قصیده.
ادامه این یادداشت را در سایت #انتشارات_شهرستان_ادب بخوانید:
yon.ir/5c608
@ShahrestanAdabPub
یادداشتی از #حسن_صنوبری بر مجموعه شعر #ملاحظات جدیدترین مجموعه شعر #امید_مهدی_نژاد
یک
امید مهدینژاد جدیسرا و امید مهدینژاد طنزپرداز؛ دو چهرۀ متفاوتاند که هیچ دخلی به هم ندارند. هرکدام سبک کاری، مختصات هنری و هواخواهان خاص خود را دارند. ولو در یک نفر جمع. من خودم بیشتر طرفدار امید مهدینژاد اولی هستم: امید مهدینژاد سرایش جدی، شعر اعتراض و غزل اجتماعی.
امسال این شاعر همۀ جدیسرودههای پیشین خود یعنی: «رجزمویه»، « پیادهها» و «آتشگردان» را همراه با دفتری جدید «ملاحظات» از ناشران پیشین آثار خویش یعنی: «سوره مهر» و «سپیدهباوران» به انتشارات «شهرستان ادب» آورده است. با این اوصاف، بررسی کارنامهای و داوریِ جامعِ آثار او آسانتر شده است. احتمالا بررسی کارنامۀ طنزنویسیهای او نیز، با تمرکزش در نشر «کتاب قاف» به زودی میسر خواهد بود.
شاید مهدینژادِ طنزپرداز در بسیاری از آثارش فرانو و پستمدرن باشد، اما مهدینژاد جدیسرا در اکثر آثار خود نهایتاً نئوکلاسیک است و البته که وزنۀ کلاسیکش نسبت به دیگر شاعران نئوکلاسیک به سمت کلاسیسیم سنگینی میکند. این کهنگرایی و سنتخواهی را هم در ظاهر ماجرا میتوان دید و هم باطنش. از قالبهایی که شاعر برای سرایش آثار جدیاش بهره گرفته تا طرح جلد چاپهای اخیر شعرهایش، از جمله جلوات ظاهریِ این گذشتهپسندی و معاشقۀ شاعر با جهانِ کلاسیک هستند.
دو
جدینوشتههای مهدینژاد همه شعر هستند و قالب تمام شعرهای جدی او قصیده، غزل یا رباعی. فقط یک چارپاره در مجموعه آثار منتشرشدۀ او در پایان «رجزمویه» وجود دارد که تازه باید توجه کنیم چارپاره؛ سنتیترین نوع شعر نو است! از طرفی غزلها هم عموماً بیشتر از اینکه تغزلی باشند، قصیدهوار و اندیشهایاند؛ چنانچه خود شاعر نیز در دومین سطر از نخستین غزل از نخستین کتابِ شعر جدی خود، تکلیف را روشن کرده: «شعرهایم تغزل ندارند»[۱]. مخلص کلام: غزل به مثابه قصیده.
ادامه این یادداشت را در سایت #انتشارات_شهرستان_ادب بخوانید:
yon.ir/5c608
@ShahrestanAdabPub