#تازه_های_نشر
مجموعه شعر #گشایش
#محمد_شکری_فرد
نشر #شهرستان_ادب
نمایشگاه کتاب تهران
بخش ناشران عمومی / سالن A3 / راهروی ۵ / غرفه ۱۹
@shahrestanAdabpub
مجموعه شعر #گشایش
#محمد_شکری_فرد
نشر #شهرستان_ادب
نمایشگاه کتاب تهران
بخش ناشران عمومی / سالن A3 / راهروی ۵ / غرفه ۱۹
@shahrestanAdabpub
#تازه_های_نشر
مرا چه کار به این زندگی؟! -به خوب و بدش-
که در کنار توام سال های بی عددش
سپندوار به پای زمانه می سوزم
که از تو دور بماند نگاه پر حسدش
من از تو هر چه که دیدم کمال زیبایی ست
بهار هیچ به جز گل نداشت در سبدش
گره گشایی زلفت، گشایش غم هاست
همان که بوده ام از دیرسال در صددش
تو آن زنی که در این چارفصل دلتنگی
شکوفه داده دلم در بهار چارقدش
#محمد_شکری_فرد
مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
غرفه شهرستان ادب در نمایشگاه کتاب تهران:
بخش ناشران عمومی / سالن A3 / راهروی ۵ / غرفه ۱۹
کانال تخصصی کتب شعر و داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
مرا چه کار به این زندگی؟! -به خوب و بدش-
که در کنار توام سال های بی عددش
سپندوار به پای زمانه می سوزم
که از تو دور بماند نگاه پر حسدش
من از تو هر چه که دیدم کمال زیبایی ست
بهار هیچ به جز گل نداشت در سبدش
گره گشایی زلفت، گشایش غم هاست
همان که بوده ام از دیرسال در صددش
تو آن زنی که در این چارفصل دلتنگی
شکوفه داده دلم در بهار چارقدش
#محمد_شکری_فرد
مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
غرفه شهرستان ادب در نمایشگاه کتاب تهران:
بخش ناشران عمومی / سالن A3 / راهروی ۵ / غرفه ۱۹
کانال تخصصی کتب شعر و داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
#تازه_های_نشر
#گشایش
مجموعه شعر #محمد_شکری_فرد
نشر #شهرستان_ادب
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
بخش ناشران عمومی
سالن A3 راهروی ۵ غرفه ۱۹
@shahrestanAdabPub
#گشایش
مجموعه شعر #محمد_شکری_فرد
نشر #شهرستان_ادب
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
بخش ناشران عمومی
سالن A3 راهروی ۵ غرفه ۱۹
@shahrestanAdabPub
زندگی خوب است، از بالا و پایینش چه باک؟!
مرگ اما خوب تر، از تلخ و شیرینش چه باک؟!
غیر شیدایی فلک خوابی برای من ندید
اینک از تعبیرهای ابن سیرینش چه باک؟!
از شغاد نابرادر زخم خوردن سخت نیست
هفتصد خوان رفته ام، از خوان خونینش چه باک؟!
صخره تنها سهمش از هر موج سیلی خوردن است
صخره ام، می ایستم، از دست سنگینش چه باک؟!
آسمان جایی برای مشق پرواز من است
از عقاب تیز بال و چشم شاهینش چه باک؟!
#محمد_شکری_فرد
از مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
مرگ اما خوب تر، از تلخ و شیرینش چه باک؟!
غیر شیدایی فلک خوابی برای من ندید
اینک از تعبیرهای ابن سیرینش چه باک؟!
از شغاد نابرادر زخم خوردن سخت نیست
هفتصد خوان رفته ام، از خوان خونینش چه باک؟!
صخره تنها سهمش از هر موج سیلی خوردن است
صخره ام، می ایستم، از دست سنگینش چه باک؟!
آسمان جایی برای مشق پرواز من است
از عقاب تیز بال و چشم شاهینش چه باک؟!
#محمد_شکری_فرد
از مجموعه شعر #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
یادداشتی از #سعید_تاج_محمدی بر مجموعه شعر #گشایش سروده #محمد_شکری_فرد منتشر شده از نشر #شهرستان_ادب
در دنیای شعر و فرهنگ امروز که هر روز و هر ساعت، شاعری و چهره ای جدید، سر بر می آورد و در اغلب موارد هم این چهره، یک جوان است و نیز در اغلب موارد این چهره ها، در بهترین حالت،کپی نصف و نیمه ای از چهره دیگر هستند، کم پیدا می شود جوانی که بشود پای اثرش نشست و تأمل کرد و احساساتی شد و به شور آمد و غمگین شد و به خالق اثر فکر کرد و برایش جایی در میان چهره های مورد اعتنا باز کرد.
محمد شکری فرد، شاعر جوان و خوش ذوق تبریزی، به عنوان هنرمندی جوان و خوش آتیه به این حد از پختگی در شعر رسیده است که بتوان برایش جایگاه مستقل و خاصی در بین چهره های قابل اعتنای شعر جوان باز کرد.
"گشایش" ویترین آثار شاعری است که در عین جوان بودن، دغدغه مند و متعهد است و از این دو موضع کوتاه هم نمی آید.
در گشایش با شاعری طرف هستیم که علیرغم پختگی قابل توجه و رقم خوردن اتفاقات و آنات برجسته در متن آثار، هنوز در راه رسیدن به قله های بلند تر شعر است و این تلاش صعودی را می توان از تجربه های مختلف و متفاوتی که در هر اثر نسبت به اثر بعدی دیده می شود، فهمید.
گشایش به دو بخش مشخص تقسیم می شود که در بخش اول، غزل های عاشقانه و عاطفی شکری فرد آمده و در بخش دیگر، اشعار انقلابی و آیینی در قالب های مطول و بلند که حاصل دغدغه های اجتماعی و انقلابی شاعر است و ارزشمند و قابل احترام. در هردو بخش با شاعری رو به رو می شویم که می داند چه می خواهد بگوید و حرف های مشخص و تجربه شده ای برای گفتن دارد. اساساً شعر خوب در نظر مخاطب خاص، شعری نیست که حرف بزند بلکه شعری است که حرفی برای زدن داشته باشد. گشایش مجموعه ای است که شاعر در آن حرف هایی برای زدن دارد و آن ها را با مخاطب خود در قالب شعر به اشتراک می گذارد نه در قالب حرف های منظوم!
از نظر زبان شعر، محمد شکری فرد را باید شاعری جسور و آگاه دانست. شاعری که در عین رسیدن به یک زبان نئوکلاسیک و یکدست در اغلب آثار، از سرک کشیدن به فضاهای زبانی متفاوت و بعضاً متناقض واهمه ای ندارد و به حدی از توانایی در پرداخت زبانی شعر رسیده است که بتواند واژه ها و تعبیرها و تجربه های مدرن و متفاوت را در دل یک غزل کلاسیک هندی یا عراقی بچیند و مخاطب را هم اذیت نکند. در واقع، در گشایش با شاعری طرفیم که بلد است برای زدن حرف های تازه و جوان و بروز خود، چگونه با ابزار کلاسیک زمینه سازی کند.
با خاطره ها گرم گرفتم تو که رفتی
چندی ست که از تو نه صدایی ست نه سیما!
یا:
تخصص دل من " تو شناسی" ِ محض است
دلم خوش است که در متن امتحان منی
از ویژگی های قابل توجه و نسبتاً خاص شکری فرد در گشایش، رندی خاصی است که در ارائه ی رگه های طنز در دل اشعار جدی و حتی محزون، خودنمایی می کند. طنزی که لزوماً هدفش خنداندن مخاطب نیست بلکه راوی تلخندهای عاشقانه و تطبیق های شاعرانه ی فضاهای عاطفی با غیرعاطفی است. می توان گفت عاشقی کردن شاعر در گشایش، واگویه ی عشق های کهن و تجربه شده در انبوه عاشقانه های کهن و حتی معاصر نیست بلکه عاشقانه هایی خاص و عینی است که امضای محمد شکری فرد را پای خود دارد و این نکته ی مثبتی در کتاب گشایش به شمار می رود.
تمثیل بدیعی است که در شعر بیاید
ویران شدن آنی من با "هیروشیما"
یا:
از جمله ی غم های پس از تو چه بگویم
آمار رسیده است به ارقام نجومی
ردپای زیست بوم و ویژگی های معطوف به زادگاه شاعر در چندین اثر از آثار گشایش دیده می شود. شاعری ترک زبان که از تبریز – خطه ی شهریار و شعر و طبیعت بی نظیر سبلان – در دنیای شعر قدم گذاشته است .
با من قدم قدم همه ی شهر را بگرد
تبریز در کنار تو تبریز عاشقی ست
یا:
"عاشیق اوخویار کن سارادان آغلاییرام من"
دنبال توام در دل هر " ماهنی" بومی
حماسه در دنیای شعری محمد شکری فرد جایگاه خاص خودش را دارد و علاوه بر اشعار آیینی و انقلابی، در عاشقانه های "گشایش" هم می توان شاهدش بود.
صخره تنها سهمش از هر موج، سیلی خوردن است
صخره ام، می ایستم؛از دست سنگینش چه باک!
یا:
کمی قبل از وقوع واقعه بردار ابرو را
کمان داران لشکر هر چقدر آماده تر بهتر
یا:
از لحظه ای که شور حسینی بلند شد
از هر مناره بانگ خمینی بلند شد
راه روشن شعری محمد شکری فرد در گشایش به خوبی باز و فراخ دیده می شود و امید است با تلاش های بیش از پیش خود شاعر و البته توکل و توسل مدام، و نیز حمایت های اساتید، به زودی شاهد شاعر کامل تری از خطه ی تبریز باشیم.
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
در دنیای شعر و فرهنگ امروز که هر روز و هر ساعت، شاعری و چهره ای جدید، سر بر می آورد و در اغلب موارد هم این چهره، یک جوان است و نیز در اغلب موارد این چهره ها، در بهترین حالت،کپی نصف و نیمه ای از چهره دیگر هستند، کم پیدا می شود جوانی که بشود پای اثرش نشست و تأمل کرد و احساساتی شد و به شور آمد و غمگین شد و به خالق اثر فکر کرد و برایش جایی در میان چهره های مورد اعتنا باز کرد.
محمد شکری فرد، شاعر جوان و خوش ذوق تبریزی، به عنوان هنرمندی جوان و خوش آتیه به این حد از پختگی در شعر رسیده است که بتوان برایش جایگاه مستقل و خاصی در بین چهره های قابل اعتنای شعر جوان باز کرد.
"گشایش" ویترین آثار شاعری است که در عین جوان بودن، دغدغه مند و متعهد است و از این دو موضع کوتاه هم نمی آید.
در گشایش با شاعری طرف هستیم که علیرغم پختگی قابل توجه و رقم خوردن اتفاقات و آنات برجسته در متن آثار، هنوز در راه رسیدن به قله های بلند تر شعر است و این تلاش صعودی را می توان از تجربه های مختلف و متفاوتی که در هر اثر نسبت به اثر بعدی دیده می شود، فهمید.
گشایش به دو بخش مشخص تقسیم می شود که در بخش اول، غزل های عاشقانه و عاطفی شکری فرد آمده و در بخش دیگر، اشعار انقلابی و آیینی در قالب های مطول و بلند که حاصل دغدغه های اجتماعی و انقلابی شاعر است و ارزشمند و قابل احترام. در هردو بخش با شاعری رو به رو می شویم که می داند چه می خواهد بگوید و حرف های مشخص و تجربه شده ای برای گفتن دارد. اساساً شعر خوب در نظر مخاطب خاص، شعری نیست که حرف بزند بلکه شعری است که حرفی برای زدن داشته باشد. گشایش مجموعه ای است که شاعر در آن حرف هایی برای زدن دارد و آن ها را با مخاطب خود در قالب شعر به اشتراک می گذارد نه در قالب حرف های منظوم!
از نظر زبان شعر، محمد شکری فرد را باید شاعری جسور و آگاه دانست. شاعری که در عین رسیدن به یک زبان نئوکلاسیک و یکدست در اغلب آثار، از سرک کشیدن به فضاهای زبانی متفاوت و بعضاً متناقض واهمه ای ندارد و به حدی از توانایی در پرداخت زبانی شعر رسیده است که بتواند واژه ها و تعبیرها و تجربه های مدرن و متفاوت را در دل یک غزل کلاسیک هندی یا عراقی بچیند و مخاطب را هم اذیت نکند. در واقع، در گشایش با شاعری طرفیم که بلد است برای زدن حرف های تازه و جوان و بروز خود، چگونه با ابزار کلاسیک زمینه سازی کند.
با خاطره ها گرم گرفتم تو که رفتی
چندی ست که از تو نه صدایی ست نه سیما!
یا:
تخصص دل من " تو شناسی" ِ محض است
دلم خوش است که در متن امتحان منی
از ویژگی های قابل توجه و نسبتاً خاص شکری فرد در گشایش، رندی خاصی است که در ارائه ی رگه های طنز در دل اشعار جدی و حتی محزون، خودنمایی می کند. طنزی که لزوماً هدفش خنداندن مخاطب نیست بلکه راوی تلخندهای عاشقانه و تطبیق های شاعرانه ی فضاهای عاطفی با غیرعاطفی است. می توان گفت عاشقی کردن شاعر در گشایش، واگویه ی عشق های کهن و تجربه شده در انبوه عاشقانه های کهن و حتی معاصر نیست بلکه عاشقانه هایی خاص و عینی است که امضای محمد شکری فرد را پای خود دارد و این نکته ی مثبتی در کتاب گشایش به شمار می رود.
تمثیل بدیعی است که در شعر بیاید
ویران شدن آنی من با "هیروشیما"
یا:
از جمله ی غم های پس از تو چه بگویم
آمار رسیده است به ارقام نجومی
ردپای زیست بوم و ویژگی های معطوف به زادگاه شاعر در چندین اثر از آثار گشایش دیده می شود. شاعری ترک زبان که از تبریز – خطه ی شهریار و شعر و طبیعت بی نظیر سبلان – در دنیای شعر قدم گذاشته است .
با من قدم قدم همه ی شهر را بگرد
تبریز در کنار تو تبریز عاشقی ست
یا:
"عاشیق اوخویار کن سارادان آغلاییرام من"
دنبال توام در دل هر " ماهنی" بومی
حماسه در دنیای شعری محمد شکری فرد جایگاه خاص خودش را دارد و علاوه بر اشعار آیینی و انقلابی، در عاشقانه های "گشایش" هم می توان شاهدش بود.
صخره تنها سهمش از هر موج، سیلی خوردن است
صخره ام، می ایستم؛از دست سنگینش چه باک!
یا:
کمی قبل از وقوع واقعه بردار ابرو را
کمان داران لشکر هر چقدر آماده تر بهتر
یا:
از لحظه ای که شور حسینی بلند شد
از هر مناره بانگ خمینی بلند شد
راه روشن شعری محمد شکری فرد در گشایش به خوبی باز و فراخ دیده می شود و امید است با تلاش های بیش از پیش خود شاعر و البته توکل و توسل مدام، و نیز حمایت های اساتید، به زودی شاهد شاعر کامل تری از خطه ی تبریز باشیم.
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
موج ها سر به سنگ می کوبند، خون به رقص آمده ست در دریا
بی هوا چشم ها پر از خون شد، بغض هامان شکست در دریا
آسمان را شکافت صاعقه ای، لرزه بر جان کهکشان افتاد
ناگهان پیکر کبوتر ما، غرق در خون نشست در دریا
شاخه گل های سرخ مریم را، آب ها با خروش خود بردند
باز سارای عاشقی دیگر، دل به امواج بست در دریا
خواستار شهادتی سرخ اند، در طلب کردن شهادت خود
همچنان لحظه لحظه می آمد، دست بالای دست در دریا
سالیانی ست از دل دریا، عطر تو در خلیج می پیچد
ماهیان یادبود می گیرند، پیکرت مانده است در دریا
#محمد_شکری_فرد
از کتاب #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
یاد و خاطرۀ 290 #شهید پرواز بی برگشت ایرباس 655 گرامی باد.
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A
بی هوا چشم ها پر از خون شد، بغض هامان شکست در دریا
آسمان را شکافت صاعقه ای، لرزه بر جان کهکشان افتاد
ناگهان پیکر کبوتر ما، غرق در خون نشست در دریا
شاخه گل های سرخ مریم را، آب ها با خروش خود بردند
باز سارای عاشقی دیگر، دل به امواج بست در دریا
خواستار شهادتی سرخ اند، در طلب کردن شهادت خود
همچنان لحظه لحظه می آمد، دست بالای دست در دریا
سالیانی ست از دل دریا، عطر تو در خلیج می پیچد
ماهیان یادبود می گیرند، پیکرت مانده است در دریا
#محمد_شکری_فرد
از کتاب #گشایش
نشر #شهرستان_ادب
یاد و خاطرۀ 290 #شهید پرواز بی برگشت ایرباس 655 گرامی باد.
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
https://telegram.me/joinchat/EdcRYkFeXyEXM8LbUypQ-A