انتشارات شهرستان ادب
267 subscribers
1.05K photos
92 videos
1 file
426 links
انتشارات شهرستان ادب، ناشر تخصصی شعر و داستان

برای خرید کتاب‌ها، ادب بوک همیشه همراه شماست📚
آیدی ثبت سفارش
@adab_book
سایت خرید آنلاین
Adabbook.com
ارسال کتاب در کوتاهترین زمان
Download Telegram
مشروح نشست نقد و بررسی #دست_خون منظومه ای از #علی_محمد_مودب در فرهنگسرای #انقلاب_اسلامی به نقل از روزنامه صبح نو:

#قسمت_اول

در ابتدای این نشست علیمحمد مؤدب شاعر و سراینده اثر درباره کتاب «دست خون» گفت: من اهل روستای تقی‌آباد در تربت‌جام هستم. سال‌ها بود که به‌دلیل مشغله به روستای خود سر نزده بودم. هویت ما آنجا شکل گرفته است ولی درحال حاضر شکل روستا تغییر کرده و مدرنیزه شده و قهر طبیعت مانند خشکسالی پیش آمده است. سبک زندگی قدیم تغییر کرده است. در گذشته بیشتر مردم روستانشین بودند و حالا بیشتر شهرنشین و هویت‌شان متفاوت شده است. مفهوم کار و کارگری و همیاری و کمک کردن تغییر کرده است. وقتی متوجه شدم که خودم هم رفته رفته گذشته را فراموش کرده‌ام تصمیم گرفتم داستان گذشته را به‌صورت شعر در بیاورم.
در ادامه نشست شاعر به خوانش بخش‌هایی از این کتاب پرداخت.

بازگشت به خودمان
آقای هادی خورشاهیان از نویسندگان و منتقدان ادبی در مورد اشعار مؤدب گفت: مؤدب عینیت‌های ما را به خودمان نشان می‌دهد. ما نیاز داریم به گذشته خود برگردیم. حال اکنون ما حال قشنگی نیست. خیلی‌ها افسرده و دلمرده‌اند. مؤدب در این منظومه چهارپاره به سبک خراسانی ما را به خودمان بر می‌گرداند. او در مورد روستای کودکی خود سروده که در دنیای امروز غنیمتی است کم‌نظیر.
خورشاهیان در ادامه افزود: ادبیات قرار است که آیینه تمام‌نمای دوران ما باشد. در این کتاب همه خاطرات مطرح شده، خاطرات مشترک ما و واقعی است. ما نیاز داریم به خودمان برگردیم. با مهربانی و برادری به جایی می‌رسیم و در کتاب به اصالت خود برمی‌گردیم.این نویسنده در بخش بعدی سخنان خود خاطرنشان کرد: کتاب «دست خون» در همان مسیر که نامه حضرت امیر (ع) به مالک می‌تواند تحول‌آفرین باشد امکان اثرگذاری بر مخاطب و جامعه را دارد و اقتدا به همان فرامین الهی و ولایی دارد.این رمان‌نویس و شاعر گفت: دو گروه ناامیدی را در جامعه منتشر می‌کنند؛ یکی کسانی که کشور را در مقابل غرب می‌کوبند و تحقیر می‌کنند و دیگری، قدیمی‌های ما که زمان طاغوت را همچنان تبلیغ می‌کنند در‌حالی‌که بسیاری از روشنفکران زمان طاغوت حقایق و رنج انسان‌ها را در آن دوران به وضوح بیان کرده‌اند. هادی خورشاهیان با ذکر خیری از رمان آقای علیرضا قزوه به‌نام «برادر انگلستان» از قضاوت‌های غیر منصفانه درباره نویسندگان و شاعران صرفاً به خاطر اینکه به جریان روشنفکری اقبال نکرده‌اند، انتقاد کرد.

@ShahrestanAdabPub
مشروح نشست نقد و بررسی #دست_خون منظومه ای از #علی_محمد_مودب در فرهنگسرای #انقلاب_اسلامی به نقل از روزنامه صبح نو:

#قسمت_دوم


زیر سؤال بردن «فن سالاری»
در ادامه، آقای محمود اکرامی، شاعر، مردم‌شناس و منتقد ادبی گفت: در مورد این کتاب حرف زدن کاری سهل و ممتنع است. کتاب «دست خون» آدمی را در سه مرحله از زندگی نشان می‌دهد. مؤدب خودش را در گذشته در روستای خود به تصویر می‌کشد به شکل یک «روستاوند». راوی در این کتاب فاعل مشاهده‌گر است نه ناظر. خودش در تمام آن خاطرات حضور داشته و عمل‌کننده به کار است.
در مرحله بعدی از روستا به شهر رفته و شهروند می‌شود و دغدغه‌های او مشکلات شهر شده و در مرحله آخر «جهان‌وند» است و دغدغه‌هایش بزرگ‌تر از شهر و کشور خود می‌شود و به مسائلی چون افغانستان و جنگ جهانی و...
می‌پردازد و غصه دنیا را می‌خورد. دغدغه‌های روستا و شهر و دنیا را با هم دارد. مانند خانه‌های کوچک شهر مانند قوطی کبریت یا برج‌های بلند که به آسمان حمله می‌کنند.
این منتقد در ادامه از مشکلات شهر گفت و افزود: در روستاها همه کوچه‌ها کج بودند و قبله خانه‌ها راست ولی در شهر همه کوچه‌ها و خانه‌ها راست هستند، خیابان‌ها نیز ولی قبله کج می‌شود. این تفکر فن‌سالاری است که مؤدب در کتاب خود آن را زیر سؤال برده است.
اکرامی فرد در ادامه گفت: مؤدب در کتاب انسان تک‌ساحتی را نقد می‌کند. شاعر نباید ادا در بیاورد و باید خودش باشد.

شعر انقلاب، شعر زندگی است
در ادامه، آقای میلاد عرفان‌پور در مورد شعر انقلاب گفت: شعر انقلاب شعر زندگی است یعنی همه جهات زندگی را شامل می‌شود و اشعار مؤدب از جمله اشعار اصیل انقلاب اسلامی است به همین خاطر برآمده از زندگی طبیعی اوست. در شعر او هم عشق یافت می‌شود هم حماسه هم عاطفه. همه ساحت‌های موضوعی که در ادبیات گذشته ما وجود دارد در این کتاب جمع آمده است.

تبدیل شاعر به جامعه‌شناس
در پایان، آقای مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و کارشناس ادبی در مورد مؤدب گفت: بعضی روستا‌نشینان به شهر رفته تحصیل می‌کنند و دوباره به روستا برمی‌گردند و به مردم روستای خود کمک می‌کنند. شاعر می‌تواند این‌گونه به روستای خود کمک کند با یادآوری خاطرات گذشته و زندگی روستایی مردم.
شاعر باید تلاش کند که مشکلات جامعه را مطرح کرده و حل کند. شاعر وقتی به زادگاهش برگشته جامعه‌شناس برگشته است و می‌تواند لایه‌لایه مشکلات جامعه را حل کند. در این کتاب مؤدب از کسی جانبداری نکرده و فقط به ایرانی بودن پرداخته است.
اسفندقه ادامه داد: این آخرین کتاب علیمحمد مؤدب به راستی برگ برنده و اثر ارجمندی است.
اسفندقه با خواندن بخش‌هایی از شعر دستخون توجه مخاطبان را به زیبایی‌های ادبی و زیستی این کتاب جلب کرد و افزود: کاش قسمت‌هایی از این کتاب آموزنده در کتاب‌های درسی بیاید و معلمان آن را به نسل‌های بعدی بیاموزند.


@ShahrestanAdabPub
از خاطرِ عزیزان، گردون سترد ما را
هر کس به یادِ ما بود، ازیاد برد ما را

خوبان گنه ندارند گر یاد ما نکردند
چون شعرِ بد به خاطر نتوان‌سپرد ما را

با اصل کهنه خویش دلبستگی نداریم
آسان توان شکستن چون شاخِ تُرد ما را

ما برگهای زردیم، افتاده بر سر هم
در قتلگاهِ پاییز، نتوان شمرد ما را

باقی نماند از ما، جز مشتِ استخوانی
از بس که رنج پیری، در هم فشرد ما را

چون شاخه‌های سر سبز، از سرد مهری دهر
آبی که خورده‌بودیم در رگ فسرد ما را

چون سایه در سفرها پابند دیگرانیم
هر کس به راه افتاد، با خویش برد ما را

#محمد_قهرمان

📚 به خط روشن عشق
(گزیده #غزل)

به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب




آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب

@adab_book

📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
—-------------------------------------------

کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
یادداشت #علی_محمد_مودب برای کتاب #بی_کتابی را اینجا بخوانید:
👇👇👇👇

@ShahrestanAdabPub
یادداشت #علی_محمد_مودب برای کتاب #بی_کتابی نوشتۀ #محمدرضا_شرفی_خبوشان

«لاکتابی»

ما لابلای کتاب‌ها غوطه می‌خوریم، کتاب‌ها از طریق فضای دیجیتال و تلگرام بر ما می‌بارند اما ما لاکتاب هستیم، لا کتابی وضعیت شگفت ماست که با اطلاعات محاصره شده‌ایم اما تجربه و درک را از دست داده‌ایم، از این کتاب تا آن کتاب فرصت ماست که مشغول لاس‌زدن با اطلاعات و پز دادن با دانش‌ها هستیم. بی‌کتابی به احوالات انسانی می‌پردازد که عشق کتاب و کتابخانه است اما بی کتاب و لامذهب است. به نماها و نمایش‌ها عشق می‌ورزد و درونی ندارد. موجودی پوک اما مزخرف و زرنگار.

ما از مشروطه و قاجار به اندازه نقش روی قلیان و پک‌های تفننی یا حرفه‌ای در قهوه‌خانه می‌فهمیم، نمی‌دانیم بر انسان ایرانی چه گذشته است تا به مشروطه رسیده است. کلمات برای ما معنا ندارند. کلمات برای ما ابزار تفاخر و جلوه هستند و در این سیر است که جوان آزادی‌خواه می‌تواند آنقدر پوک شود که شبکه‌های تلویزیونی ملکه و کانال‌های بی‌هویت فضای مجازی بتوانند نام دیکتاتوری را به عنوان آرمان در دهان او بگذارند.

پهلوی‌ها را نمی‌شناسیم و چهل سال انقلاب هم برای ما غریبه است. بخشی از ما به نحو ترسناکی و به شدت کودک شده‌ایم و با خود میان‌بینی شدیدی هر کدام از ما یکی از خواسته‌هایمان را به جای همه چیز می‌گذاریم و البته که کودک حق دارد اگر تشنه است عالم را فدای یک جرعه آب کند. جامعه کودک‌وار حق دارد همه چیز را فدای سر یک مطالبه خاص و یک نیاز جواب نگرفته‌اش کند. جامعه ایران امروز مشکلات بسیاری دارد در اقتصاد و معیشت و در فرهنگ جنسی و رفتارهای اجتماعی و در محدوده سبک زندگی، اما مشکل این نیست که این مشکلات وجود دارند که آدم‌یزاد بی‌مشکلات بی‌معناست.

مشکل این رفتار نابالغ بخشی از اجتماع است که همه چیز را فدای یک چیز می‌کند و بی‌شک مسئولان و رهبران اجتماع در این امر مقصرند . این همه فقدان ادراک از تجربه تاریخی مسئولیتش با آموزش و پرورش و آموزش عالی و صداو سیما و ... است. اینهمه خودمحوری کودکانه مسئولیتش با روشنفکران ومعلمان اجتماع است. ما باید به این ادراک برسیم که هر دردی هست از ماست و هر درمانی هم ممکن باشد باز از ما خواهد بود. اما شناخت درست مفهوم من و ما در معبر تاریخ پیش شرط همه چیز است. محمدرضا شرفی خبوشان با رمان گرانسنگ بی‌کتابی پرده از کودک‌وارگی هولناک ما برداشته است. بی‌کتابی کتابی است که اگر درست دیده شود می‌تواند ما را از این بلاهت شگفتی که گرفتار آن هستیم نجات دهد. ذهنیت تفکیکی و تایید مداوم خویش و درگیری با دیگری راه به جایی نخواهد برد. باید با خود همانگونه که هست روبرو شویم و بی‌کتابی آینه‌ای است در برابر ما و کاوه‌ها و ضحاک‌های درونمان.

کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
از نخستین نگاه نخستین سحرگاه عالم
در نگاه هراسیده‌ هر چه حوا و آدم
از میان همه دیدنی‌ها و نادیدنی ها
آن‌چه گفتند و دیدند
 از شادی و غم
چشم تو
خوش‌ترین رویداد جهان است
لحظه چشم‌هم‌چشمی عاشقان است!

#علی_محمد_مودب

از کتاب #کهکشان_چهره_ها
نشر #شهرستان_ادب

📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚

@adab_book

📚 سایت خرید اینترنتی 📚

Adabbook.com

کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:

@ShahrestanAdabPub
نه مثل ساره ای و مریم ! نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی ! فقط شبیه خودت #زهرا!

اگر شبیه کسی باشی ، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری! شبیه سوره ی "اعطینا"

شناسنامه تو صبح است ، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران ، سلام ما به تو ای دریا!

کبود شعله ور آبی! سپیده طلعت مهتابی!
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا

مگر که آب وضوی تو ز چشمه سار فدک باشد
وگرنه راه نخواهی برد به کربلا و به عاشورا

#علیرضا_قزوه

از کتاب گزیده غزل #چمدانهای_قدیمی
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب


📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚

@adab_book

📚 سایت خرید اینترنتی 📚

Adabbook.com

@ShahrestanAdabPub
🔻نشست نقد و بررسی #در_کلماتم_باران_می_بارد
سروده #علیرضا_قزوه در #عصر_اثر برگزار می‌شود


▪️سلسله جلساتِ «عصر اثر» که از زمستان 93 در موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب شروع به کار کرده بود پس از چندین ماه توقف با رویکردی جدید فعالیت خود را آغاز کرد.

در دومین جلسه‌یِ دوره جدید «عصر اثر»، دکتر #سیدعلی_موسوی_گرمارودی ، #مصطفی_علیپور و #علی_محمد_مودب به نقد و بررسی کتاب «درکلماتم باران می‌بارد» علیرضا قزوه که دربردارنده تازه‌ترین شعرهای سپید این شاعر است می‌پردازند. مجری و کارشناس ثابت سلسله جلسات «عصر اثر» شعر #محمدرضا_وحیدزاده شاعر و منتقدِ جوان است.

گفتنی است که دوره‌یِ اول سلسله جلسات «عصر اثر» تنها به کتاب‌های شاخص منتشر شده در حوزه شعر اختصاص داشت و از این میان جلساتِ کتابهایِ: «گزیده اشعارِ #علی_معلم_دامغانی»، #نیست_انگاری_و_شعر_معاصر #یوسفعلی_میرشکاک ، #نماشم #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #لحظه_جهان #قربان_ولیئی ، #فیض_بوک #ناصر_فیض ، #آتش_گردان #امید_مهدی_نژاد و #مذاکرات #مریم_جعفری_آذرمانی برگزار و با استقبال مخاطبان حوزه شعر و ادبیات روبرو شد. حال برگزار کنندگان جلسات «عصر اثر» در نظر دارند که در دوره‌یِ جدید این برنامه علاوه بر کتابهای حوزه‌یِ شعر به نقد و بررسی آثار منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی نیز بپردازد. که در همین راستا در اولین برنامه «عصر اثر»، رمانِ #الفبای_مردگان از تازه‌ترین آثارِ #هادی_خورشاهیان توسط #مصطفی_جمشیدی و #رضا_جولایی از نویسندگان و منتقدان شناخته شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت و با استقبال مخاطبان ادبیات مواجه شد.

در آخر اینکه جلسه نقد و بررسی مجموعه شعر «در کلماتم باران می‌بارد» در روز سه شنبه 24 بهمن ماه سال جاری از ساعت 16 در موسسه فرهنگی شهرستان ادب به نشانیِ تهران، خیابان دکتر شریعتی بالاتر از خیابان آیت‌الله طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168 برگزار می‌گردد.


@ShahrestanAdabPub
Forwarded from شهرستان ادب
🔻گزارش مشروح جلسه نقد‌ #در_کلماتم_باران_می‌بارد
اثر علیرضا قزوه در #عصر_اثر
با حضور #مصطفی_علی_پور و #علی_محمد_مودب

▪️«...اثر عصر میزبان کتاب تازه #علیرضا_قزوه، شاعر نام‌آشنا بود. در این نشست ادبی، مصطفی علی‌پور و علیمحمد مودب، مجموعه شعر «در کلماتم باران می‌بارد» را نقد و بررسی کردند.

عصر اثر با قرائت متنی از علی موسوی گرمارودی، شاعر برجسته آغاز شد و سپس مصطفی علی‌پور، شاعر به سال‌های ابتدایی کار شاعری قزوه بازگشت و توضیح داد: «اگر بخواهم به سال‌های آغازین شعر علیرضا قزوه برگردم و بخواهم درباره اشعار بی وزن عروضی او صحبت کنم باید بگویم که برخی از اشعار قزوه نظیر آن‌چه در «از نخلستان تا خیابان» مثل شعر «مولا ویلا نداشت» دیدم به عنوان شعر سپید نمی‌پذیرم.»

این منتقد ادبی افزود: «چون من فکر می‌کنم شعر بدون وزن عروضی بر دو نوع است: شعر سپید و شعر منثور. به نظرم برخی از آثار بی وزن آقای قزوه شعر سپید نیستند. به ندرت شعر سپید می‌بینیم اما اغلب این شعرها را باید شعر منثور بدانیم. اعتقاد دارم که شعر سپید بر پایه زبان شعر تولید می‌شود، شاعر از آغاز به نوعی ریتم، حرکت و موسیقی ذاتی زبان متعهد است. نکته بعدی در شعر سپید، در حوزه فرم، تعهد شاعر به دست‌کاری و دخالت در هنجارهای زبان است، حال آن‌که شاعر در شعر منثور، متعهد به منطق و ساختار زبان معیار است. بنابراین تصور نمی‌کنم در اشعاری نظیر «مولا ویلا نداشت» یا «از نخلستان تا خیابان» چنین امکانی موجود باشد...»

goo.gl/6HF6L4

متن کامل این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7861

☑️ @ShahrestanAdab