مشروح نشست نقد و بررسی #دست_خون منظومه ای از #علی_محمد_مودب در فرهنگسرای #انقلاب_اسلامی به نقل از روزنامه صبح نو:
#قسمت_اول
در ابتدای این نشست علیمحمد مؤدب شاعر و سراینده اثر درباره کتاب «دست خون» گفت: من اهل روستای تقیآباد در تربتجام هستم. سالها بود که بهدلیل مشغله به روستای خود سر نزده بودم. هویت ما آنجا شکل گرفته است ولی درحال حاضر شکل روستا تغییر کرده و مدرنیزه شده و قهر طبیعت مانند خشکسالی پیش آمده است. سبک زندگی قدیم تغییر کرده است. در گذشته بیشتر مردم روستانشین بودند و حالا بیشتر شهرنشین و هویتشان متفاوت شده است. مفهوم کار و کارگری و همیاری و کمک کردن تغییر کرده است. وقتی متوجه شدم که خودم هم رفته رفته گذشته را فراموش کردهام تصمیم گرفتم داستان گذشته را بهصورت شعر در بیاورم.
در ادامه نشست شاعر به خوانش بخشهایی از این کتاب پرداخت.
بازگشت به خودمان
آقای هادی خورشاهیان از نویسندگان و منتقدان ادبی در مورد اشعار مؤدب گفت: مؤدب عینیتهای ما را به خودمان نشان میدهد. ما نیاز داریم به گذشته خود برگردیم. حال اکنون ما حال قشنگی نیست. خیلیها افسرده و دلمردهاند. مؤدب در این منظومه چهارپاره به سبک خراسانی ما را به خودمان بر میگرداند. او در مورد روستای کودکی خود سروده که در دنیای امروز غنیمتی است کمنظیر.
خورشاهیان در ادامه افزود: ادبیات قرار است که آیینه تمامنمای دوران ما باشد. در این کتاب همه خاطرات مطرح شده، خاطرات مشترک ما و واقعی است. ما نیاز داریم به خودمان برگردیم. با مهربانی و برادری به جایی میرسیم و در کتاب به اصالت خود برمیگردیم.این نویسنده در بخش بعدی سخنان خود خاطرنشان کرد: کتاب «دست خون» در همان مسیر که نامه حضرت امیر (ع) به مالک میتواند تحولآفرین باشد امکان اثرگذاری بر مخاطب و جامعه را دارد و اقتدا به همان فرامین الهی و ولایی دارد.این رماننویس و شاعر گفت: دو گروه ناامیدی را در جامعه منتشر میکنند؛ یکی کسانی که کشور را در مقابل غرب میکوبند و تحقیر میکنند و دیگری، قدیمیهای ما که زمان طاغوت را همچنان تبلیغ میکنند درحالیکه بسیاری از روشنفکران زمان طاغوت حقایق و رنج انسانها را در آن دوران به وضوح بیان کردهاند. هادی خورشاهیان با ذکر خیری از رمان آقای علیرضا قزوه بهنام «برادر انگلستان» از قضاوتهای غیر منصفانه درباره نویسندگان و شاعران صرفاً به خاطر اینکه به جریان روشنفکری اقبال نکردهاند، انتقاد کرد.
@ShahrestanAdabPub
#قسمت_اول
در ابتدای این نشست علیمحمد مؤدب شاعر و سراینده اثر درباره کتاب «دست خون» گفت: من اهل روستای تقیآباد در تربتجام هستم. سالها بود که بهدلیل مشغله به روستای خود سر نزده بودم. هویت ما آنجا شکل گرفته است ولی درحال حاضر شکل روستا تغییر کرده و مدرنیزه شده و قهر طبیعت مانند خشکسالی پیش آمده است. سبک زندگی قدیم تغییر کرده است. در گذشته بیشتر مردم روستانشین بودند و حالا بیشتر شهرنشین و هویتشان متفاوت شده است. مفهوم کار و کارگری و همیاری و کمک کردن تغییر کرده است. وقتی متوجه شدم که خودم هم رفته رفته گذشته را فراموش کردهام تصمیم گرفتم داستان گذشته را بهصورت شعر در بیاورم.
در ادامه نشست شاعر به خوانش بخشهایی از این کتاب پرداخت.
بازگشت به خودمان
آقای هادی خورشاهیان از نویسندگان و منتقدان ادبی در مورد اشعار مؤدب گفت: مؤدب عینیتهای ما را به خودمان نشان میدهد. ما نیاز داریم به گذشته خود برگردیم. حال اکنون ما حال قشنگی نیست. خیلیها افسرده و دلمردهاند. مؤدب در این منظومه چهارپاره به سبک خراسانی ما را به خودمان بر میگرداند. او در مورد روستای کودکی خود سروده که در دنیای امروز غنیمتی است کمنظیر.
خورشاهیان در ادامه افزود: ادبیات قرار است که آیینه تمامنمای دوران ما باشد. در این کتاب همه خاطرات مطرح شده، خاطرات مشترک ما و واقعی است. ما نیاز داریم به خودمان برگردیم. با مهربانی و برادری به جایی میرسیم و در کتاب به اصالت خود برمیگردیم.این نویسنده در بخش بعدی سخنان خود خاطرنشان کرد: کتاب «دست خون» در همان مسیر که نامه حضرت امیر (ع) به مالک میتواند تحولآفرین باشد امکان اثرگذاری بر مخاطب و جامعه را دارد و اقتدا به همان فرامین الهی و ولایی دارد.این رماننویس و شاعر گفت: دو گروه ناامیدی را در جامعه منتشر میکنند؛ یکی کسانی که کشور را در مقابل غرب میکوبند و تحقیر میکنند و دیگری، قدیمیهای ما که زمان طاغوت را همچنان تبلیغ میکنند درحالیکه بسیاری از روشنفکران زمان طاغوت حقایق و رنج انسانها را در آن دوران به وضوح بیان کردهاند. هادی خورشاهیان با ذکر خیری از رمان آقای علیرضا قزوه بهنام «برادر انگلستان» از قضاوتهای غیر منصفانه درباره نویسندگان و شاعران صرفاً به خاطر اینکه به جریان روشنفکری اقبال نکردهاند، انتقاد کرد.
@ShahrestanAdabPub