حس میکنم این روزها شادم
چندیست غم رفتهست از یادم
از هفت دولت، قدر یک رشته
بندی به پایم نیست، آزادم
از سالهای کودکی بودهست
این سرنوشت شاد، همزادم
این بوق و این سرنا و این تنبک
سهم من است از ارث اجدادم
شادم، ولی نه، کار من شادیست
کز بوقیان شادیآبادم*
* شادیآباد ظاهراً محلّهای بوده است به غزنین. گویا طربآباد دهلی به تقلید از آن، به این نام خوانده شده است؛ «و همۀ فقها و اعیان و عامّه آنجا رفتند به تهنیت و فوجفوج مطربان شهر و بوقیان شادیآباد به جمله، با سازها به خدمت آنجا آمدند.» (تاریخ بیهقی)
غزلی از کتاب #بهار_خواب
سرودۀ دکتر #محمدحسین_نجفی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
@ShahrestanAdabPub
چندیست غم رفتهست از یادم
از هفت دولت، قدر یک رشته
بندی به پایم نیست، آزادم
از سالهای کودکی بودهست
این سرنوشت شاد، همزادم
این بوق و این سرنا و این تنبک
سهم من است از ارث اجدادم
شادم، ولی نه، کار من شادیست
کز بوقیان شادیآبادم*
* شادیآباد ظاهراً محلّهای بوده است به غزنین. گویا طربآباد دهلی به تقلید از آن، به این نام خوانده شده است؛ «و همۀ فقها و اعیان و عامّه آنجا رفتند به تهنیت و فوجفوج مطربان شهر و بوقیان شادیآباد به جمله، با سازها به خدمت آنجا آمدند.» (تاریخ بیهقی)
غزلی از کتاب #بهار_خواب
سرودۀ دکتر #محمدحسین_نجفی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
@ShahrestanAdabPub
#محمد_حسین_نجفی
مجموعه شعر #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
خرید اینترنتی:
@adab_book
(09037233888)
@ShahrestanAdabPub
مجموعه شعر #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
خرید اینترنتی:
@adab_book
(09037233888)
@ShahrestanAdabPub
کوه بودم، کودکم را رود رود از دست دادم
گریه کردم چشم هایم را چه زود از دست دادم
کوه سرتاسر شکوه، اما شکوهی را که دیدی
تا بهار از شانه هایم پر گشود از دست دادم
گرچه خالی، سبزه زارانی که دیری بافتم را
-قالی ام را- تار تار و پود پود از دست دادم
آن بهارانی که روزی وسعتش را بسط دادم
باری از گفتن چه سود، آری چه سود!از دست دادم
بر مدار نامرادی ها بگردد کاشکی ، چون
عشق را در زیر این چرخ کبود از دست دادم
عشق آن چیزی که بیش از پیش در من بود را هم
آخر از دست شمایان حسود از دست دادم
آری از دست شما نامرد مردم! آه او را
-گر چه هم از ابتدا با من نبود - از دست دادم
#محمد_حسین_نجفی
از مجموعه شعر #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
گریه کردم چشم هایم را چه زود از دست دادم
کوه سرتاسر شکوه، اما شکوهی را که دیدی
تا بهار از شانه هایم پر گشود از دست دادم
گرچه خالی، سبزه زارانی که دیری بافتم را
-قالی ام را- تار تار و پود پود از دست دادم
آن بهارانی که روزی وسعتش را بسط دادم
باری از گفتن چه سود، آری چه سود!از دست دادم
بر مدار نامرادی ها بگردد کاشکی ، چون
عشق را در زیر این چرخ کبود از دست دادم
عشق آن چیزی که بیش از پیش در من بود را هم
آخر از دست شمایان حسود از دست دادم
آری از دست شما نامرد مردم! آه او را
-گر چه هم از ابتدا با من نبود - از دست دادم
#محمد_حسین_نجفی
از مجموعه شعر #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
📚 آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب:
@ShahrestanAdabPub
این یاس، این شکفتۀ پرپر از آنِ کیست؟
این باغِ در زمین و زمان بیکرانه کیست؟
این باغِ بیکرانه که از چارسوی آن
دیوانهوار میکشد آتش زبانه کیست؟
□
آه این شکستهبال که دیگر نمیزند
بر گیسوانِ دخترکِ خویش شانه کیست؟
□
اویی که میبَرند به خاکش نهان کنند
آهسته و شکسته از این خانه، جانِ کیست؟
اویی که میبَرند هم از ترسِ دشمنان
اینسان غریب، پیکرِ او را شبانه کیست؟
این داغ را نگفتن سخت است و سختتر
گفتن، نمیتوانم، این در توانِ کیست؟
این در توانِ کیست بگوید که این کبود
خورشیدِ کیست؟ در دلِ خاک، آسمان کیست؟
□
در شهرِ بیاذانِ پس از رفتنِ رسول
این حقحقِ همارۀ هقهق از آنِ کیست؟
#محمد_حسین_نجفی
از کتاب
#بهار_خواب
نشر
#شهرستان_ادب
#ایام_فاطمیه_است
#تسلیت
@ShahrestanAdabPub
این باغِ در زمین و زمان بیکرانه کیست؟
این باغِ بیکرانه که از چارسوی آن
دیوانهوار میکشد آتش زبانه کیست؟
□
آه این شکستهبال که دیگر نمیزند
بر گیسوانِ دخترکِ خویش شانه کیست؟
□
اویی که میبَرند به خاکش نهان کنند
آهسته و شکسته از این خانه، جانِ کیست؟
اویی که میبَرند هم از ترسِ دشمنان
اینسان غریب، پیکرِ او را شبانه کیست؟
این داغ را نگفتن سخت است و سختتر
گفتن، نمیتوانم، این در توانِ کیست؟
این در توانِ کیست بگوید که این کبود
خورشیدِ کیست؟ در دلِ خاک، آسمان کیست؟
□
در شهرِ بیاذانِ پس از رفتنِ رسول
این حقحقِ همارۀ هقهق از آنِ کیست؟
#محمد_حسین_نجفی
از کتاب
#بهار_خواب
نشر
#شهرستان_ادب
#ایام_فاطمیه_است
#تسلیت
@ShahrestanAdabPub
جلسه نقد مجموعه غزل #بهار_خواب سرودهٔ دکتر #محمدحسین_نجفی
دوشنبه 14 اسفند از ساعت 16
تهران بلوار کشاورز، جمالزاده شمالی، کوچه شیرزاد پلاک 12 خبرگزاری تسنیم
@ShahrestanAdabPub
دوشنبه 14 اسفند از ساعت 16
تهران بلوار کشاورز، جمالزاده شمالی، کوچه شیرزاد پلاک 12 خبرگزاری تسنیم
@ShahrestanAdabPub
دلپریشانم شبیه ابر، باران میبرم
پشت پلک خسته باران فراوان میبرم
جان و دل را در کنارش جا نهادم؛ با خودم
پیکرم را بی که با دل، بی که با جان میبرم
آمدم شاید سر و سامان بگیرم پس چرا
پس چرا اینگونه حالی نابسامان میبرم؟
با خودم انبوه اندوهی که در من مانده را
دارم آری خسته از ساری به تهران میبرم
ناخوش احوالم که بی او هستم اما سرخوشم
داستان خویش را با او به پایان میبرم
آتشی در سینه هم دارم که دارم با خودم
هرم گرما را به ناورد زمستان میبرم
#محمد_حسین_نجفی
شعری از مجموعه غزل #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
کانال شاعر:
@mhn_najafi
کانال رسمی #انتشارات_شهرستان_ادب :
@ShahrestanAdabPub
پشت پلک خسته باران فراوان میبرم
جان و دل را در کنارش جا نهادم؛ با خودم
پیکرم را بی که با دل، بی که با جان میبرم
آمدم شاید سر و سامان بگیرم پس چرا
پس چرا اینگونه حالی نابسامان میبرم؟
با خودم انبوه اندوهی که در من مانده را
دارم آری خسته از ساری به تهران میبرم
ناخوش احوالم که بی او هستم اما سرخوشم
داستان خویش را با او به پایان میبرم
آتشی در سینه هم دارم که دارم با خودم
هرم گرما را به ناورد زمستان میبرم
#محمد_حسین_نجفی
شعری از مجموعه غزل #بهار_خواب
نشر #شهرستان_ادب
کانال شاعر:
@mhn_najafi
کانال رسمی #انتشارات_شهرستان_ادب :
@ShahrestanAdabPub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بهار آمده...
شعرخوانی خانم #مژگان_عباسلو
غزلی از کتاب #هم_قفسان
نشر #شهرستان_ادب
کانال شاعر:
@mabbaslou
@ShahrestanAdabPub
شعرخوانی خانم #مژگان_عباسلو
غزلی از کتاب #هم_قفسان
نشر #شهرستان_ادب
کانال شاعر:
@mabbaslou
@ShahrestanAdabPub
یادداشت #المیرا_شاهان بر مجموعه شعر #بهار_خواب
هرچند میشود چشمها را بست و دیگرگونه دید و خود را در گوشهای از طبیعتِ سرشار خداوند متصور شد و به خیالهای بیشمار پرداخت و رؤیا بافت، اما بایستی بهتمامی، رود و بهار و کوه و مرتع و روستا را زیسته باشی تا بتوانی روحت را به زلال آبها و سبزی سبزهزارها و حیات ایلیاتی پیوند بزنی و از طبیعت بگویی و بنویسی. باید دلتنگی سفرهای راه دور و جداییهای دلآزار و بعضاً به اجبارِ سالهای تا امروز را چشیده باشی تا بتوانی تلخی آن را بیتبیت اشک بریزی و شعر کنی. بایستی سردسیرِ خانۀ بیعزیز، تمام تو را بلرزاند تا بدانی حتی واژگان جانسوز هم جوابِ زمهریرِ «تا همیشه نداشتن» را نخواهند داد. این نوع زیستن است که میتواند غزلهای راستین و صادق بیافریند و «بهار خواب»ِ #محمدحسین_نجفی را، بهعنوان نخستین مجموعۀ سرودههای او، شکوهمندانه، به غزل امروز معرفی کند.
«نجفی» اهل آباده است؛ بهتر است بنویسم اهل یکی از دو آبادۀ استان فارس؛ آن آبادۀ ییلاقی. (چنانکه خود شاعر تفاوت این دو روستا را برای خواننده روشن میکند.) لابد برای همین هم هست که روح طبیعتخویاش تابِ بیرحمی تهران را ندارد و بارها و بارها از کوچ هرازگاهش از روستا و دلتنگیهای ناتمام گلایه میکند... و در غزلهایی با عناوین «جاده» و «بی سرپناهی» مینویسد:
ای که مانند پرستوها عشایرزادهای
با تو هستم، بی خیال ماندن! آیا سادهای؟
مرتع و کوه و چرا دارد صدایت میزند
کفشهای خویش را پوشیدهای؟ آمادهای؟
هر طرف رو میکنی، دلبستگی داری به دشت... (ص 35)
نشر #شهرستان_ادب
ادامه این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/8984
@ShahrestanAdabpub
هرچند میشود چشمها را بست و دیگرگونه دید و خود را در گوشهای از طبیعتِ سرشار خداوند متصور شد و به خیالهای بیشمار پرداخت و رؤیا بافت، اما بایستی بهتمامی، رود و بهار و کوه و مرتع و روستا را زیسته باشی تا بتوانی روحت را به زلال آبها و سبزی سبزهزارها و حیات ایلیاتی پیوند بزنی و از طبیعت بگویی و بنویسی. باید دلتنگی سفرهای راه دور و جداییهای دلآزار و بعضاً به اجبارِ سالهای تا امروز را چشیده باشی تا بتوانی تلخی آن را بیتبیت اشک بریزی و شعر کنی. بایستی سردسیرِ خانۀ بیعزیز، تمام تو را بلرزاند تا بدانی حتی واژگان جانسوز هم جوابِ زمهریرِ «تا همیشه نداشتن» را نخواهند داد. این نوع زیستن است که میتواند غزلهای راستین و صادق بیافریند و «بهار خواب»ِ #محمدحسین_نجفی را، بهعنوان نخستین مجموعۀ سرودههای او، شکوهمندانه، به غزل امروز معرفی کند.
«نجفی» اهل آباده است؛ بهتر است بنویسم اهل یکی از دو آبادۀ استان فارس؛ آن آبادۀ ییلاقی. (چنانکه خود شاعر تفاوت این دو روستا را برای خواننده روشن میکند.) لابد برای همین هم هست که روح طبیعتخویاش تابِ بیرحمی تهران را ندارد و بارها و بارها از کوچ هرازگاهش از روستا و دلتنگیهای ناتمام گلایه میکند... و در غزلهایی با عناوین «جاده» و «بی سرپناهی» مینویسد:
ای که مانند پرستوها عشایرزادهای
با تو هستم، بی خیال ماندن! آیا سادهای؟
مرتع و کوه و چرا دارد صدایت میزند
کفشهای خویش را پوشیدهای؟ آمادهای؟
هر طرف رو میکنی، دلبستگی داری به دشت... (ص 35)
نشر #شهرستان_ادب
ادامه این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/8984
@ShahrestanAdabpub
#ساعت_دیدار
#شنبه 15 اردیبشهت
ساعت 11 :
- #محمدحسین_نجفی
با مجموعه شعر #بهار_خواب
ساعت 17 :
- #رضا_یزدانی با مجموعه شعر #حاشا
- #مهدی_صفری با رمان های #ابدی و #پرتاب
منتظر حضور شما هستیم.
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
#شنبه 15 اردیبشهت
ساعت 11 :
- #محمدحسین_نجفی
با مجموعه شعر #بهار_خواب
ساعت 17 :
- #رضا_یزدانی با مجموعه شعر #حاشا
- #مهدی_صفری با رمان های #ابدی و #پرتاب
منتظر حضور شما هستیم.
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
#انتشارات_شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
#محمدحسین_نجفی با مجموعه شعر #بهار_خواب در غرفه #انتشارات_شهرستان_ادب
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
شبستان
سالن ناشران عمومی
راهروی 19
غرفه 25
@ShahrestanAdabPub