تو از اول سلامت پاسخ بدرود با خود داشت
اگر چه سحر صوتت جذبه داوود با خود داشت
بهشتت سبز تر از وعده شداد بود اما
برای برگ برگش دوزخ نمرود با خود داشت
ببخشایم، اگر بستم دگر پلک تماشا را
که رقص شعله ات در پیچ و تابش دود با خود داشت
سیاوش وار بیرون آمدم از امتحان گرچه
دل «سودابه» سان ات هر چه آتش بود با خود داشت
مرا با برکه ام بگذار ، دریا ارمغان تو
بگو: جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم ( گزیده غزلِ محمدعلی بهمنی )
به انتخابِ:
#محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
@ShahrestanAdabPub
اگر چه سحر صوتت جذبه داوود با خود داشت
بهشتت سبز تر از وعده شداد بود اما
برای برگ برگش دوزخ نمرود با خود داشت
ببخشایم، اگر بستم دگر پلک تماشا را
که رقص شعله ات در پیچ و تابش دود با خود داشت
سیاوش وار بیرون آمدم از امتحان گرچه
دل «سودابه» سان ات هر چه آتش بود با خود داشت
مرا با برکه ام بگذار ، دریا ارمغان تو
بگو: جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم ( گزیده غزلِ محمدعلی بهمنی )
به انتخابِ:
#محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان:
@ShahrestanAdabPub
دسته گلها دستهدسته میروند از یادها
گریه كن، ای آسمان! در مرگ توفانزادها
سخت گمنامید، اما، ای شقایقسیرتان!
كیسه میدوزند با نام شما شیادها
با شما هستم كه فردا كاسة سرهایتان
خشت میگردد برای عافیتآبادها
غیر تكرار غریبی، هان، چه معنا میكنید
غربت خورشید را در آخرین خردادها؟
با تمام خویش نالیدم چو ابری بیقرار
گفتم: ای باران كه میكوبی به طبل بادها!
هان، بكوب، اما به آن عاشقترین عاشق بگو:
زندهای، ای زندهتر از زندگی! در یادها
مثل دریا ناله سر كن در شب توفان و موج
هیچ چیز از ما نمیماند مگر فریادها
#علیرضا_قزوه
از کتاب ِ #چمدانهای_قدیمی
گزیده ی #غزل
به انتخابِ:
#علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر:
#شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
@ShahrestanAdabPub
گریه كن، ای آسمان! در مرگ توفانزادها
سخت گمنامید، اما، ای شقایقسیرتان!
كیسه میدوزند با نام شما شیادها
با شما هستم كه فردا كاسة سرهایتان
خشت میگردد برای عافیتآبادها
غیر تكرار غریبی، هان، چه معنا میكنید
غربت خورشید را در آخرین خردادها؟
با تمام خویش نالیدم چو ابری بیقرار
گفتم: ای باران كه میكوبی به طبل بادها!
هان، بكوب، اما به آن عاشقترین عاشق بگو:
زندهای، ای زندهتر از زندگی! در یادها
مثل دریا ناله سر كن در شب توفان و موج
هیچ چیز از ما نمیماند مگر فریادها
#علیرضا_قزوه
از کتاب ِ #چمدانهای_قدیمی
گزیده ی #غزل
به انتخابِ:
#علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر:
#شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
@ShahrestanAdabPub
عشق سوزان است بسم الله رحمان الرّحیم
هر که خواهان است بسم الله رحمان الرّحیم
#مهدی_جهاندار
#غزل #مخمس #نیمایی
#عشق_سوزان_است
نمایشگاه کتاب #تبریز
سالن پروین
غرفه #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
هر که خواهان است بسم الله رحمان الرّحیم
#مهدی_جهاندار
#غزل #مخمس #نیمایی
#عشق_سوزان_است
نمایشگاه کتاب #تبریز
سالن پروین
غرفه #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
#غزل_زندگی_کنیم
گزیده غزل #محمد_علی_بهمنی
به انتخاب #محمدحسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
@ShahrestanAdabPub
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
#غزل_زندگی_کنیم
گزیده غزل #محمد_علی_بهمنی
به انتخاب #محمدحسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
کانال تخصصی کتب #شعر و #داستان :
@ShahrestanAdabPub
زمين را می کشند از زير پامان مثل بم يک روز
نمی بينيم در آيينه خود را صبحدم يک روز
قيامت می شود صد بار از بم بيشتر، يک صبح
بساط هفت گردون باز می ريزد به هم يک روز
حدوثی ناگهان خواب جهان را برمی آشوبد
حياتی تازه خواهد يافت آدم از عدم ، يک روز
دوباره ساعت صبح قيامت زنگ خواهد زد
سواری می رسد ناگاه از سمت حرم يک روز
به قدر پلک بر هم خوردنی آخر به خود آييد
به فکر مرگ باشيد آی مردم دست کم يک روز
#علیرضا_قزوه
از کتاب #چمدان_های_قدیمی
(گزیده #غزل قزوه)
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
#تسلیت_ایران #تسلیت_کرمانشاه
@ShahrestanAdabPub
نمی بينيم در آيينه خود را صبحدم يک روز
قيامت می شود صد بار از بم بيشتر، يک صبح
بساط هفت گردون باز می ريزد به هم يک روز
حدوثی ناگهان خواب جهان را برمی آشوبد
حياتی تازه خواهد يافت آدم از عدم ، يک روز
دوباره ساعت صبح قيامت زنگ خواهد زد
سواری می رسد ناگاه از سمت حرم يک روز
به قدر پلک بر هم خوردنی آخر به خود آييد
به فکر مرگ باشيد آی مردم دست کم يک روز
#علیرضا_قزوه
از کتاب #چمدان_های_قدیمی
(گزیده #غزل قزوه)
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
#تسلیت_ایران #تسلیت_کرمانشاه
@ShahrestanAdabPub
✂ #برشی_از_یک_کتاب
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتّی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی است ولی میل ، میل توست
آماده ای که بشنوی ام ، یا ببینیم
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با اینهمه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات ، شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود ، که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
#غزل_زندگی_کنیم
گزیدهغزل #محمدعلی_بهمنی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتاب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
---------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتّی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی است ولی میل ، میل توست
آماده ای که بشنوی ام ، یا ببینیم
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با اینهمه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات ، شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود ، که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
#غزل_زندگی_کنیم
گزیدهغزل #محمدعلی_بهمنی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتاب #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
---------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
از خاطرِ عزیزان، گردون سترد ما را
هر کس به یادِ ما بود، ازیاد برد ما را
خوبان گنه ندارند گر یاد ما نکردند
چون شعرِ بد به خاطر نتوانسپرد ما را
با اصل کهنه خویش دلبستگی نداریم
آسان توان شکستن چون شاخِ تُرد ما را
ما برگهای زردیم، افتاده بر سر هم
در قتلگاهِ پاییز، نتوان شمرد ما را
باقی نماند از ما، جز مشتِ استخوانی
از بس که رنج پیری، در هم فشرد ما را
چون شاخههای سر سبز، از سرد مهری دهر
آبی که خوردهبودیم در رگ فسرد ما را
چون سایه در سفرها پابند دیگرانیم
هر کس به راه افتاد، با خویش برد ما را
#محمد_قهرمان
📚 به خط روشن عشق
(گزیده #غزل)
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
—-------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
هر کس به یادِ ما بود، ازیاد برد ما را
خوبان گنه ندارند گر یاد ما نکردند
چون شعرِ بد به خاطر نتوانسپرد ما را
با اصل کهنه خویش دلبستگی نداریم
آسان توان شکستن چون شاخِ تُرد ما را
ما برگهای زردیم، افتاده بر سر هم
در قتلگاهِ پاییز، نتوان شمرد ما را
باقی نماند از ما، جز مشتِ استخوانی
از بس که رنج پیری، در هم فشرد ما را
چون شاخههای سر سبز، از سرد مهری دهر
آبی که خوردهبودیم در رگ فسرد ما را
چون سایه در سفرها پابند دیگرانیم
هر کس به راه افتاد، با خویش برد ما را
#محمد_قهرمان
📚 به خط روشن عشق
(گزیده #غزل)
به انتخاب #علی_محمد_مودب و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتب #انتشارات_شهرستان_ادب
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
—-------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
آفرید از گل و آیینه و لبخند تو را
سپس از عطرِ نفسهای خود آکند تو را
مصحفِ رازی و در صبحِ نخستینِ جهان
بر افق با قلمِ نور نوشتند تو را
بشر و اینهمه آیینگی و شفّافی؟
از چه خاکی مگر ای پاک، سرشتند تو را؟
گسترش یافت، افق تا افق، آن زیبایی
وقتی ای آینهی حُسن! شکستند تو را
آسمان هرچه بلا بود نثارِ تو نمود
دید با این همه، دریادل و خرسند تو را
یازده سرخگل و سبزیِ هستی از توست
گر فدک نیست، درختان همه هستند تو را
همه او هستی و لال است زبانم، لال است
میستاید به زبانِ تو خداوند تو را
#قربان_ولیئی
از کتاب #موسیقی_نواحی_جان
گزیده #غزل
به انتخاب #مبین_اردستانی و #زهیر_توکلی
نشر #شهرستان_ادب
کانال رسمی #انتشارات_شهرستان_ادب :
@ShahrestanAdabPub
سپس از عطرِ نفسهای خود آکند تو را
مصحفِ رازی و در صبحِ نخستینِ جهان
بر افق با قلمِ نور نوشتند تو را
بشر و اینهمه آیینگی و شفّافی؟
از چه خاکی مگر ای پاک، سرشتند تو را؟
گسترش یافت، افق تا افق، آن زیبایی
وقتی ای آینهی حُسن! شکستند تو را
آسمان هرچه بلا بود نثارِ تو نمود
دید با این همه، دریادل و خرسند تو را
یازده سرخگل و سبزیِ هستی از توست
گر فدک نیست، درختان همه هستند تو را
همه او هستی و لال است زبانم، لال است
میستاید به زبانِ تو خداوند تو را
#قربان_ولیئی
از کتاب #موسیقی_نواحی_جان
گزیده #غزل
به انتخاب #مبین_اردستانی و #زهیر_توکلی
نشر #شهرستان_ادب
کانال رسمی #انتشارات_شهرستان_ادب :
@ShahrestanAdabPub
#غزل_زندگی_کنیم
گزیده غزلِ استاد #محمد_علی_بهمنی
از نشر #شهرستان_ادب
۲۷ فروردین زادروز این شاعر بزرگوار است. خدایش به سلامت دارد.
عکس: #سارا_اکبری
@ShahrestanAdabPub
گزیده غزلِ استاد #محمد_علی_بهمنی
از نشر #شهرستان_ادب
۲۷ فروردین زادروز این شاعر بزرگوار است. خدایش به سلامت دارد.
عکس: #سارا_اکبری
@ShahrestanAdabPub
✂ #برشی_از_یک_کتاب
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتّی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی است ولی میل ، میل توست
آماده ای که بشنوی ام ، یا ببینیم
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با اینهمه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات ، شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود ، که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
#غزل_زندگی_کنیم
گزیدهغزل #محمد_علی_بهمنی
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتابهای #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
---------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
حتّی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
شاعر شنیدنی است ولی میل ، میل توست
آماده ای که بشنوی ام ، یا ببینیم
این واژه ها صراحت تنهایی من اند
با اینهمه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات ، شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود ، که ناگزیری دریا ببینیم
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
#غزل_زندگی_کنیم
گزیدهغزل #محمد_علی_بهمنی
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
آیدی خرید تلگرامی کتابهای #انتشارات_شهرستان_ادب 📚
@adab_book
📚 سایت خرید اینترنتی 📚
Adabbook.com
---------------------------------------------
کانال رسمی انتشارات شهرستان ادب
@ShahrestanAdabPub
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
#محمدعلی_بهمنی
#غزل_زندگی_کنیم
نشر #شهرستان_ادب
#شعروگرافی : #فاطمه_آقاشاهی
@ShahrestanAdabPub
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
#محمدعلی_بهمنی
#غزل_زندگی_کنیم
نشر #شهرستان_ادب
#شعروگرافی : #فاطمه_آقاشاهی
@ShahrestanAdabPub
زندهتر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؛
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؛
رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؛
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؛
ای تو با لهجه خورشید سراینده ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؛
آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم
سر به دامان کدام عقدهگشا گریه کنیم؛
باغبانا ! ز تو و چشم تو آموختهایم
که به جان تشنگی باغچهها گریه کنیم
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم (گزیده غزل محمدعلی بهمنی)
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؛
رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؛
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؛
ای تو با لهجه خورشید سراینده ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؛
آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم
سر به دامان کدام عقدهگشا گریه کنیم؛
باغبانا ! ز تو و چشم تو آموختهایم
که به جان تشنگی باغچهها گریه کنیم
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم (گزیده غزل محمدعلی بهمنی)
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
@ShahrestanAdabPub
زندهتر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؛
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؛
رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؛
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؛
ای تو با لهجه خورشید سراینده ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؛
آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم
سر به دامان کدام عقدهگشا گریه کنیم؛
باغبانا ! ز تو و چشم تو آموختهایم
که به جان تشنگی باغچهها گریه کنیم
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم (گزیده غزل محمدعلی بهمنی)
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
سالروز ارتحال حضرت #امام_خمینی (ره) تسلیت باد.
@ShahrestanAdabPub
مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم
هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؛
رفتنت آینه آمدنت بود، ببخش
شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم
ما به جسم شهدا گریه نکردیم، مگر
میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؛
گوش جان باز به فتوای تو داریم، بگو
با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؛
ای تو با لهجه خورشید سراینده ما
ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؛
آسمانا! همه ابریم گره خورده به هم
سر به دامان کدام عقدهگشا گریه کنیم؛
باغبانا ! ز تو و چشم تو آموختهایم
که به جان تشنگی باغچهها گریه کنیم
#محمد_علی_بهمنی
از کتاب #غزل_زندگی_کنیم (گزیده غزل محمدعلی بهمنی)
به انتخاب #محمد_حسین_نعمتی و #مبین_اردستانی
نشر #شهرستان_ادب
سالروز ارتحال حضرت #امام_خمینی (ره) تسلیت باد.
@ShahrestanAdabPub
🔸معرفی کتاب:
«صبح تازهدم» نام اولین اثر عاطفه جوشقانیان، شاعر غزلسرای اهل قم است که 45 غزل با مضمون عاشقانه و آیینی را شامل میشود. او دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد نهجالبلاغه است.
شاعر با زبان و ذوق سرشار خود توانسته غزلهایی با حال و هوایی لطیف بسراید:
«ای آفتاب ردشده از شیشۀ باغها!
بر تاروپود سبز چمن پا گذاشتی
گلهای فرش، گرم پذیراییات شدند
ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی»
اما آنچه در این کتاب درخور توجه است، زنانگی و مادرانگی این شاعر متولد 1371 است که از شخصیت او سرچشمه میگیرد و به شعرهای او نیز سرایت کرده است.
در نقش همسر:
«در دهان فنچمان تا میگذارم دانه را
لذتی پر میکشد، پر میکند کاشانه را
میتکانم گرد و خاک خستگی را باز هم
تا بیایی آبوجارو میکنم این لانه را
سیبی از روی درخت افتاد و انجیری رسید
باد با شوقت فراهم میکند عصرانه را
باز هم گفتی کنارم باش، چشم، اما بدان
مینشانی در کنارت دختری دیوانه را»
در نقش دختر برای مادرش:
«و من از مهربانیهای بسیار تو فهمیدم
خدا باید چه اندازه صبور و مهربان باشد
بیا و شام را پیشم بمان، بد بگذران یک شب
که دریا میتواند پیش رودی میهمان باشد»
در نقش دختر برای پدرش:
«همیشه فکر پسانداز خندههای منی
لبالب از تو شده خاطرات قلکیام
تمام کوچه پدر! دست من به دست تو بود
اگر که گرم شد آن دستهای یخمکیام»
در نقش مادر برای فرزندش:
«از گرمی این خانه میگوید برایم
هرگاه گرم صحبتم با شمعدانم
حتی خدا لبخند دارد بر لبانش
وقتی که بازی میکنم با کودکانم»
مجموعه غزل صبح تازهدم در ۱۰۰ صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔸علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #صبح_تازه_دم #عاطفه_جوشقانیان #شعر
«صبح تازهدم» نام اولین اثر عاطفه جوشقانیان، شاعر غزلسرای اهل قم است که 45 غزل با مضمون عاشقانه و آیینی را شامل میشود. او دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد نهجالبلاغه است.
شاعر با زبان و ذوق سرشار خود توانسته غزلهایی با حال و هوایی لطیف بسراید:
«ای آفتاب ردشده از شیشۀ باغها!
بر تاروپود سبز چمن پا گذاشتی
گلهای فرش، گرم پذیراییات شدند
ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی»
اما آنچه در این کتاب درخور توجه است، زنانگی و مادرانگی این شاعر متولد 1371 است که از شخصیت او سرچشمه میگیرد و به شعرهای او نیز سرایت کرده است.
در نقش همسر:
«در دهان فنچمان تا میگذارم دانه را
لذتی پر میکشد، پر میکند کاشانه را
میتکانم گرد و خاک خستگی را باز هم
تا بیایی آبوجارو میکنم این لانه را
سیبی از روی درخت افتاد و انجیری رسید
باد با شوقت فراهم میکند عصرانه را
باز هم گفتی کنارم باش، چشم، اما بدان
مینشانی در کنارت دختری دیوانه را»
در نقش دختر برای مادرش:
«و من از مهربانیهای بسیار تو فهمیدم
خدا باید چه اندازه صبور و مهربان باشد
بیا و شام را پیشم بمان، بد بگذران یک شب
که دریا میتواند پیش رودی میهمان باشد»
در نقش دختر برای پدرش:
«همیشه فکر پسانداز خندههای منی
لبالب از تو شده خاطرات قلکیام
تمام کوچه پدر! دست من به دست تو بود
اگر که گرم شد آن دستهای یخمکیام»
در نقش مادر برای فرزندش:
«از گرمی این خانه میگوید برایم
هرگاه گرم صحبتم با شمعدانم
حتی خدا لبخند دارد بر لبانش
وقتی که بازی میکنم با کودکانم»
مجموعه غزل صبح تازهدم در ۱۰۰ صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔸علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #صبح_تازه_دم #عاطفه_جوشقانیان #شعر
🔺معرفی کتاب:
قادر طراوتپور برای اهالی شعر، نامی آشناست که پس از سالها تجربه در محافل گوناگون ادبی، غزلیات خود را به دست چاپ سپرده است. مجموعه غزل «کوهزاد» اولین دفتر شعر طراوتپور دانشآموختۀ کارشناسی رشتۀ تاریخ و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است.
توجه به عناصر طبیعت و ژرفنگری در زیستِ بومی، از ویژگیهای بارز سرودههای قادر طراوتپور است که بهنوعی در تکتک صفحات کتاب جلوهگر شده است:
«ای خوش به حال آسمان باصفای کوه
دارد دلم پر میگشاید در هوای کوه
شبها که لیکوهای پیر آواز میخوانند
غمگینتر است از های آنها، هایهای کوه...»
کتاب کوهزاد را میتوان عاشقانههایی روستایی دانست که با زبانی ساده و البته محکم، سروده شدهاند و خواندن این اشعار، خاطراتی دور و روشن را به ذهن مخاطب یادآوری خواهد کرد.
«در خاطر من هر شب، میخواند و میگرید
چوپان پریشانی، با نیلبکی بدکوک
میسوزم و خاموشم، در خویش فراموشم
مانند بیابانی، شوریدهدل و مفلوک
چون شِمهای از بوی گیسوی تو آمد دوش
پیچیده در آغوشم عطر علف و شلتوک»
این مجموعه شامل ۶۶ غزل است که در 141 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔻علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #کوه_زاد #قادر_طراوت_پور #شعر
قادر طراوتپور برای اهالی شعر، نامی آشناست که پس از سالها تجربه در محافل گوناگون ادبی، غزلیات خود را به دست چاپ سپرده است. مجموعه غزل «کوهزاد» اولین دفتر شعر طراوتپور دانشآموختۀ کارشناسی رشتۀ تاریخ و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است.
توجه به عناصر طبیعت و ژرفنگری در زیستِ بومی، از ویژگیهای بارز سرودههای قادر طراوتپور است که بهنوعی در تکتک صفحات کتاب جلوهگر شده است:
«ای خوش به حال آسمان باصفای کوه
دارد دلم پر میگشاید در هوای کوه
شبها که لیکوهای پیر آواز میخوانند
غمگینتر است از های آنها، هایهای کوه...»
کتاب کوهزاد را میتوان عاشقانههایی روستایی دانست که با زبانی ساده و البته محکم، سروده شدهاند و خواندن این اشعار، خاطراتی دور و روشن را به ذهن مخاطب یادآوری خواهد کرد.
«در خاطر من هر شب، میخواند و میگرید
چوپان پریشانی، با نیلبکی بدکوک
میسوزم و خاموشم، در خویش فراموشم
مانند بیابانی، شوریدهدل و مفلوک
چون شِمهای از بوی گیسوی تو آمد دوش
پیچیده در آغوشم عطر علف و شلتوک»
این مجموعه شامل ۶۶ غزل است که در 141 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔻علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #کوه_زاد #قادر_طراوت_پور #شعر
🟢 معرفی کتاب:
گسترهٔ زبان فارسی در اقلیم افغانستان و معاشرت برادرانهٔ شاعران ایران و افغانستان سبب شده که در سالهای اخیر، شاهد بروز و ظهور شاعران نامداری از این اقلیم در کشور عزیزمان باشیم.
یکی از شاعران، حمید مبشر است که مقدمة استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) بر کتاب او، گویای سطح ادبی مقبول آثار اوست.
«کوچهٔ بارانی اشراق» مجموعهای از اشعار مبشر در قالبهای گوناگون غزل، مثنوی، چهارپاره، دوبیتی و آزاد است که جلوههایی از عرفان شرقی و رنگ و بوی طبیعتگرایی، از ویژگیهای بارز آن است:
«کجا بودم که نام آرزوها رفته از یادم
درخت و باغ و کوه و دشت و صحرا رفته از یادم
قفس در دست دنبال دلم در دشت میگردم
نشان این شکار مانده از پا، رفته از یادم
سرم ویرانهای، تاریخ عهد باستان گشتهست
شکوه و شوق و دیدار و تماشا رفته از یادم...»
اشعار حمید مبشر پر است از نگاههای تازه به وقایع پیرامون و اندوهی غریبانه در آن موج میزند:
«کنار جاده تنها ماندهام من
به حال خویشتن واماندهام من
رفیقان! قلب خونین دارم امشب
ز خیل عاشقان جا ماندهام من»
🟢 برای سفارش این اثر به سایت ادببوک مراجعه کنید:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #تازه_های_نشر #غزل #حمید_مبشر #کوچه_بارانی_اشراق #چهارپاره #دوبیتی #مثنوی #شعر
گسترهٔ زبان فارسی در اقلیم افغانستان و معاشرت برادرانهٔ شاعران ایران و افغانستان سبب شده که در سالهای اخیر، شاهد بروز و ظهور شاعران نامداری از این اقلیم در کشور عزیزمان باشیم.
یکی از شاعران، حمید مبشر است که مقدمة استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) بر کتاب او، گویای سطح ادبی مقبول آثار اوست.
«کوچهٔ بارانی اشراق» مجموعهای از اشعار مبشر در قالبهای گوناگون غزل، مثنوی، چهارپاره، دوبیتی و آزاد است که جلوههایی از عرفان شرقی و رنگ و بوی طبیعتگرایی، از ویژگیهای بارز آن است:
«کجا بودم که نام آرزوها رفته از یادم
درخت و باغ و کوه و دشت و صحرا رفته از یادم
قفس در دست دنبال دلم در دشت میگردم
نشان این شکار مانده از پا، رفته از یادم
سرم ویرانهای، تاریخ عهد باستان گشتهست
شکوه و شوق و دیدار و تماشا رفته از یادم...»
اشعار حمید مبشر پر است از نگاههای تازه به وقایع پیرامون و اندوهی غریبانه در آن موج میزند:
«کنار جاده تنها ماندهام من
به حال خویشتن واماندهام من
رفیقان! قلب خونین دارم امشب
ز خیل عاشقان جا ماندهام من»
🟢 برای سفارش این اثر به سایت ادببوک مراجعه کنید:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #تازه_های_نشر #غزل #حمید_مبشر #کوچه_بارانی_اشراق #چهارپاره #دوبیتی #مثنوی #شعر
🟡 معرفی کتاب:
«شبانماه» اولین مجموعه شعر فاطمه عارفنژاد از استعدادهای ویژهٔ دورههای شعری آفتابگردانهاست که انتشار اثر خود را به انتشارات شهرستان ادب سپرده است.
ویژگی خاص اشعار عارفنژاد، امیدواری و آرامشیست که در غزلهای او جاری است. شاعر با آنکه سختیهای زندگی را لمس کرده، باز هم میسراید:
«راه پیدا میشود، همراه پیدا میشود
فرصت راهی شدن گهگاه پیدا میشود
خوش به حالم! هر سحر گم میشوم در آینه
خوش به حالم! در بساطم آه پیدا میشود
میزنم بیرون از این شهر شبآشوب شلوغ
میروم تا آن افق که ماه پیدا میشود...»
و در دل کوه و دشت هم بهدنبال نشانهایست برای ایمانآوردن دوباره به هستی و خالق آن:
«تو کیستی؟ که غمت در دل جوانه نهان
تو کیستی؟ که به شوقت هزار چشمه روان
به جستجوی تو هر یاد دربهدر در دشت
به اشتیاق تو هر رودخانه در جریان...»
کمتر شعری از کتاب مییابید که از امید خالی باشد و وقتی این نگاه به جهان با زبانی روان و بیانی شیوا همراه باشد، منجر به شکلگیری اثری قابل اعتنا از جنس شبانماهِ فاطمه عارفنژاد خواهد شد.
این اثر در 93 صفحه بهتازگی توسط انشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🟡 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #شبانماه #فاطمه_عارف_نژاد #شعر
«شبانماه» اولین مجموعه شعر فاطمه عارفنژاد از استعدادهای ویژهٔ دورههای شعری آفتابگردانهاست که انتشار اثر خود را به انتشارات شهرستان ادب سپرده است.
ویژگی خاص اشعار عارفنژاد، امیدواری و آرامشیست که در غزلهای او جاری است. شاعر با آنکه سختیهای زندگی را لمس کرده، باز هم میسراید:
«راه پیدا میشود، همراه پیدا میشود
فرصت راهی شدن گهگاه پیدا میشود
خوش به حالم! هر سحر گم میشوم در آینه
خوش به حالم! در بساطم آه پیدا میشود
میزنم بیرون از این شهر شبآشوب شلوغ
میروم تا آن افق که ماه پیدا میشود...»
و در دل کوه و دشت هم بهدنبال نشانهایست برای ایمانآوردن دوباره به هستی و خالق آن:
«تو کیستی؟ که غمت در دل جوانه نهان
تو کیستی؟ که به شوقت هزار چشمه روان
به جستجوی تو هر یاد دربهدر در دشت
به اشتیاق تو هر رودخانه در جریان...»
کمتر شعری از کتاب مییابید که از امید خالی باشد و وقتی این نگاه به جهان با زبانی روان و بیانی شیوا همراه باشد، منجر به شکلگیری اثری قابل اعتنا از جنس شبانماهِ فاطمه عارفنژاد خواهد شد.
این اثر در 93 صفحه بهتازگی توسط انشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🟡 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #شبانماه #فاطمه_عارف_نژاد #شعر
🟠 معرفی کتاب:
«فردای بعد از تو» تازهترین کتاب محمود اکرامی است که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. طبع روان و گویای محمود اکرامی با گذشت روز و ماه و سال از حرکت نایستاده و هنوز هم شنیدن غزلهای دلنشین از این شاعر نسل پیشین، دور از انتظار نیست.
او متولد ۱۳۳۸ در روستای اسفراین خراسان شمالی و دانشآموختۀ مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ جامعهشناسی و دارای دکترای مردمشناسی از آکادمی علوم تاجیکستان است.
همانگونه که از قالب غزل انتظار میرود، محور اصلی اشعار کتاب، عشق است:
«کوه یخ بود و آب شد قلبم، چون عقیقِ مذاب شد قلبم
رفت از دست، هرچه بود و نرفت یادت از خاطرم به هیچرَقم
هم جنونی و هم قرار منی، نیستی گرچه در کنار منی
با منی با هم نفسبهنفس، با منی باز هم قدمبهقدم»
شاعر «فردای بعد از تو» شهرنشینیست که ضمن پذیرش شرایط دشوار زندگی در شلوغی، هرگز خلوت گذشتههای نه چندان دور را فراموش نکرده است. زبان اشعار کرامی زبانی ساده و صمیمی و بهروز است و معاصر بودن، صفتی مناسب برای آن است:
«در انتظار بغل کردن تو پیر شدم
بغل گشودی و من ناگهان اسیر شدم
به یمن عشق تو از هفت دولت آزادم
به جرم سرقت قلب تو دستگیر شدم
دو بیت وقف دو چشمت نمودم و پس از آن
میان اهل محل شاعری شهیر شدم»
از محمود اکرامی پیش از این کتاب «اجازه هست بگویم دوستت دارم؟» توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده بود. مجموعه غزل «فردای بعد از تو» شامل 133 غزل است که در 278 صفحه در دسترس مخاطبان عالم شعر قرار گرفته است.
🟠 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #فردای_بعد_از_تو #محمود_اکرامی #شعر
«فردای بعد از تو» تازهترین کتاب محمود اکرامی است که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. طبع روان و گویای محمود اکرامی با گذشت روز و ماه و سال از حرکت نایستاده و هنوز هم شنیدن غزلهای دلنشین از این شاعر نسل پیشین، دور از انتظار نیست.
او متولد ۱۳۳۸ در روستای اسفراین خراسان شمالی و دانشآموختۀ مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ جامعهشناسی و دارای دکترای مردمشناسی از آکادمی علوم تاجیکستان است.
همانگونه که از قالب غزل انتظار میرود، محور اصلی اشعار کتاب، عشق است:
«کوه یخ بود و آب شد قلبم، چون عقیقِ مذاب شد قلبم
رفت از دست، هرچه بود و نرفت یادت از خاطرم به هیچرَقم
هم جنونی و هم قرار منی، نیستی گرچه در کنار منی
با منی با هم نفسبهنفس، با منی باز هم قدمبهقدم»
شاعر «فردای بعد از تو» شهرنشینیست که ضمن پذیرش شرایط دشوار زندگی در شلوغی، هرگز خلوت گذشتههای نه چندان دور را فراموش نکرده است. زبان اشعار کرامی زبانی ساده و صمیمی و بهروز است و معاصر بودن، صفتی مناسب برای آن است:
«در انتظار بغل کردن تو پیر شدم
بغل گشودی و من ناگهان اسیر شدم
به یمن عشق تو از هفت دولت آزادم
به جرم سرقت قلب تو دستگیر شدم
دو بیت وقف دو چشمت نمودم و پس از آن
میان اهل محل شاعری شهیر شدم»
از محمود اکرامی پیش از این کتاب «اجازه هست بگویم دوستت دارم؟» توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده بود. مجموعه غزل «فردای بعد از تو» شامل 133 غزل است که در 278 صفحه در دسترس مخاطبان عالم شعر قرار گرفته است.
🟠 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #فردای_بعد_از_تو #محمود_اکرامی #شعر
⚪️ معرفی کتاب:
مجموعه غزل «حروف نام تو» اولین دفتر شعر حمیده پارسافر اهل استان مرکزی و دانشآموختۀ کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است.
عمده غزلهای این مجموعه، غزلهایی غناییاند که هر کدام از زاویهای متفاوت به عشق و آثار آن بر عاشق نگریستهاند. عشق گاهی از شاعر منِ تازه ساخته است:
«آمدی ای عشق! شکلی تازه از من ساختی
کار آسانی نبود، از آه، آهن ساختی
معبدی خاموش بود پیش از این، اما مرا
باز ای زرتشت من! اینگونه روشن ساختی...»
و گاه نبودش، شاعر را به ورطۀ ناامیدی میکشاند:
«نمیدانستم اندوهت مرا فرتوت خواهد کرد
که یادت گونههایم را پر از یاقوت خواهد کرد
چه میدانستم از جانکاهی شبهای تنهایی
عبور کُندشان روح مرا مبهوت خواهد کرد...»
و گاه مورد عتاب و خطاب شاعر قرار میگیرد:
«یا بگذر از من یا بمان اما مصمم باش
تردیدهایت استخوانسوز است محکم باش
حالا که دیدی زخمهای بیشمارم را
حالا که میدانی علاجم چیست مرهم باش...»
نگاه به عشق و عاشق و معشوق از زوایای گوناگون، غزلهای حمیده پارسافر را به آثاری خواندنی بدل کرده است که در مجموع، پازلی از حالات گوناگون عاشق در ذهن مخاطب میسازند.
«حروف نام تو» شامل 33 غزل است که در 75 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
⚪️ برای سفارش این اثر به سایت ادببوک مراجعه کنید:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #تازه_های_نشر #غزل #حمیده_پارسافر #حروف_نام_تو #شعر
مجموعه غزل «حروف نام تو» اولین دفتر شعر حمیده پارسافر اهل استان مرکزی و دانشآموختۀ کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است.
عمده غزلهای این مجموعه، غزلهایی غناییاند که هر کدام از زاویهای متفاوت به عشق و آثار آن بر عاشق نگریستهاند. عشق گاهی از شاعر منِ تازه ساخته است:
«آمدی ای عشق! شکلی تازه از من ساختی
کار آسانی نبود، از آه، آهن ساختی
معبدی خاموش بود پیش از این، اما مرا
باز ای زرتشت من! اینگونه روشن ساختی...»
و گاه نبودش، شاعر را به ورطۀ ناامیدی میکشاند:
«نمیدانستم اندوهت مرا فرتوت خواهد کرد
که یادت گونههایم را پر از یاقوت خواهد کرد
چه میدانستم از جانکاهی شبهای تنهایی
عبور کُندشان روح مرا مبهوت خواهد کرد...»
و گاه مورد عتاب و خطاب شاعر قرار میگیرد:
«یا بگذر از من یا بمان اما مصمم باش
تردیدهایت استخوانسوز است محکم باش
حالا که دیدی زخمهای بیشمارم را
حالا که میدانی علاجم چیست مرهم باش...»
نگاه به عشق و عاشق و معشوق از زوایای گوناگون، غزلهای حمیده پارسافر را به آثاری خواندنی بدل کرده است که در مجموع، پازلی از حالات گوناگون عاشق در ذهن مخاطب میسازند.
«حروف نام تو» شامل 33 غزل است که در 75 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
⚪️ برای سفارش این اثر به سایت ادببوک مراجعه کنید:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #تازه_های_نشر #غزل #حمیده_پارسافر #حروف_نام_تو #شعر
🔴 معرفی کتاب:
خدابخش صفادل از شاعران پیشکسوتی است که در تمام سالیان سرایش خویش، همگام با جوانان پیش آمده و در عوالم گوناگون شعر قدم و قلم زده است.
صفادل با صفایی آینهوار احساسات خویش را چنین بیان میکند:
«دوستش دارم اگرچه سرگرانی میکند
گاهگاهی با دلم نامهربانی میکند
من به فروردینی این ابر عادت کردهام
گاه دلگیر است و گاهی خوشزبانی میکند
دیدهام تصویر او را، این زن آیینهپوش
با همین ترفند از من دلستانی میکند»
یا در غزلی دیگر:
«تنها تویی بهانۀ این حس جاریام
خرسند از این بهانه، از این همجواریام
لبخند میزنی نفسم تازه میشود
احساس میکنم که سراپا بهاریام
حتما تو را سرشته خدا تا در این کویر
یک روز عاشقانه بیایی به یاریام»
زبان و بیان سایر غزلهای کتاب «پیراهن بهار» نیز به همین اندازه و بیشتر ترو تازه است و مخاطب اشعار صفادل، فضایی بهاری را از خواندن اشعار این شاعر اهل نیشابور تجربه خواهد کرد.
این مجموعه شامل 59 غزل است که در 135 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔴 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #پیراهن_بهار #خدابخش_صفادل #شعر
خدابخش صفادل از شاعران پیشکسوتی است که در تمام سالیان سرایش خویش، همگام با جوانان پیش آمده و در عوالم گوناگون شعر قدم و قلم زده است.
صفادل با صفایی آینهوار احساسات خویش را چنین بیان میکند:
«دوستش دارم اگرچه سرگرانی میکند
گاهگاهی با دلم نامهربانی میکند
من به فروردینی این ابر عادت کردهام
گاه دلگیر است و گاهی خوشزبانی میکند
دیدهام تصویر او را، این زن آیینهپوش
با همین ترفند از من دلستانی میکند»
یا در غزلی دیگر:
«تنها تویی بهانۀ این حس جاریام
خرسند از این بهانه، از این همجواریام
لبخند میزنی نفسم تازه میشود
احساس میکنم که سراپا بهاریام
حتما تو را سرشته خدا تا در این کویر
یک روز عاشقانه بیایی به یاریام»
زبان و بیان سایر غزلهای کتاب «پیراهن بهار» نیز به همین اندازه و بیشتر ترو تازه است و مخاطب اشعار صفادل، فضایی بهاری را از خواندن اشعار این شاعر اهل نیشابور تجربه خواهد کرد.
این مجموعه شامل 59 غزل است که در 135 صفحه بهتازگی توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
🔴 علاقهمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف از فروشگاه مجازی ادببوک خریداری کنند:
https://adabbook.com/
@ShahrestanAdabPub
#شهرستان_ادب #ادب_بوک #کتاب_شعر #مجموعه_شعر #مجموعه_غزل #تازه_های_نشر #غزل #پیراهن_بهار #خدابخش_صفادل #شعر